برزیل؛
مبارزهی بیخانمانها
و کارکنانِ
مترو به
اعتراضات
گرما میبخشد
نویسنده:
آندره فری
ترجمه:
آرام خاکسار
در بطن
مبارزات و
اعتراضاتی که
به استقبال برگزاری
جام جهانی در
برزیل رفته
است، در تاریخ
پنجم ژوئن
کارگران
متروی سائو
پائولو اعتصاب
جمعی مهمی را
آغاز کردند.
این اعتصاب،
که خواستههایش
از بهتر شدن
دستمزدهای
کارگران
فراتر رفته
است،
مبارزاتی را
نمایندگی میکند
که حق همگانی
استفاده از
حمل و نقل
عمومی را در
دستور کار خود
قرار دادهاند؛
مبارزهای که
اینک به کانون
توجه ملی
تبدیل شده است
و به همین
دلیل تحت فشار
و سرکوبِ شدید
حکومت قرار
گرفته است.
این
اعتصاب
دقیقاً در
سالروز شروع
آکسیونهای
اعتراضی
وسیعِ سال
گذشته آغاز
شد. تابستان
گذشته، پس از
اینکه تعرفههای
استفاده از
حمل و نقل
عمومی افزایش
یافت، میلیونها
نفر [در
اعتراض به این
تصمیم دولت]
خیابانهای
صدها شهر در
برزیل را به
تسخیر خود
درآوردند و به
این ترتیب یک
شورش مردمی در
کل کشور به
وقوع پیوست.
در اثر این
انفجار مهیب
نارضایتیهای
اجتماعیْ
دولتهای
ایالتی و
نهادهای حاکم
چارهای به جز
کنار گذاشتن
برنامههای
افزایش قیمتها
نداشتند؛ با
این حال، این
اعتراضات
منجر به توقف
سیاستهای
نئولیبرالی و
خصوصیسازی
در حوزهی حمل
و نقل عمومی
نشد.
صحنهی
جدید مبارزهي
طبقاتی
از سوم
ژوئن ۲۰۱۳،
شاهد خیزش
جدید جنبش
کارگری بودیم
که این بار در
بستر روند رو
به رشدِ بحران
اقتصادی سر
برآورد؛ یعنی
در امتداد
مسیر منتهی به
مرگِ برنامهها
و الگوی
سیاسی-اقتصادیِ
دولتهای «حزب
کارگران» (هم
دولت لولا۱ و
هم دولت دیلما۲).
پس از
آن، مبارزات
شکل پراکندهتری
یافت، به طوری
که مبارزهی
واحد و
یکپارچهای
دیده نمیشد.
اما در عوض،
کاراکتر طبقهی
کارگر محسوستر
و واضحتر
بود. [در این
دوره] اعتصابهای
متعددی، چه در
بخشهای
دولتی و عمومی
و چه در بخشهای
خصوصی، کشور
را تکان داد.
علاوه بر حوزههایی
از طبقهی
کارگر که
دارای سنتهای
مبارزاتیِ
غنی هستند
(همچون
معلمان، شاغلین
بخش خدمات
اجتماعی،
کارکنان
بانک، کارکنان
پست، صنایع
فلزات، …)،
کارگران بخشهایی
که با
نا-امنیِ
شغلیِ بیشتری
دست به گریبان
هستند و در
نتیجه برای
سازماندهیِ
اتحادیهای
با دشواریهای
بیشتری روبرو
هستند نیز به
میدان آمدند و
در قلب
مبارزات قرار
گرفتند.
نمونهی
بارز در این
رابطه، حرکتِ
کارگران
نظافتچیِ
شهر ریو دو
ژانیرو بود که
در کل کشور انعکاس
یافت؛ آنها در
دوران
برگزاریِ
کارناوال
دست به اعتصاب
زدند. اعتصاب
آنها نه تنها
با سرکوب
حکومتی روبرو
شد، بلکه
بروکراسی
اتحادیههای
حامیِ دولت
نیز در سرکوبِ
کنش آنها به
یاریِ حکومت
آمد. با این
وجود،
پشتیبانیِ
عظیم مردمی از
مبارزهی
آنها موجب شد
تا «جاروکشها»
(نامی که با آن
شناخته شدهاند)
در نهایت به
پیروزیِ
بزرگی دست
یابند؛ که این
موفقیتْ خود
به عاملی
تبدیل شد تا
مبارزات
مشابهی در
دیگر شهرهای
کشور رقم
بخورد. نمونهی
دیگر، اعتصاب
۲۸ هزار
کارگری بود که
در مجتمع
پتروشیمیِ
ریو دو ژانیرو
به کار مشغولاند.
و البته
اعتصاب بزرگ
اتوبوسرانانِ
ریو دو ژانیرو
و سائو پائولو
را هم باید به
این لیست
افزود؛
اعتصابی که بهرغمِ
مخالفت
رهبرانِ
اتحادیههایشان
به وقوع پیوست.
هماکنون
بخشهای
زیادی مشغول
مبارزه هستند
و بسیاری در
اعتصاب به سر
میبرند. یکی
از قویترین
اعتصابها در
دانشگاههای
شهرها جریان
دارد، خصوصا
در یو.اس.پ.
(دانشگاه سائو
پائولو)؛ جایی
که دانشجویان
و استادان و
سایر کارکنان
به نحو
چشمگیری [حرکت
خود را]
سازماندهی
کردهاند.
نقش
مرکزیِ
ام.تی.اس.تی.۳
در
هفتههای
اخیر،
اعتراضات
«جنبش
کارگرانِ بیخانمان»
( ام.تی.اس.تی)
توجهها را،
به ویژه در
شهر سائو
پائولو، به
خود جلب کرده
است. در ساعات
پایانی سوم
ماه مه، جنبش کارگران
بیخانمان
دست به اشغال
گستردهی
زمینهایی زد
که پیشتر
طعمهی زمینخواری
شده بودند.
این زمینها
در محلهی
ایتاکوئرا در
منطقهی شرق
سائو پائولو و
در فاصلهی
کمتر از چهار
مایلیِ
استادیومی
قرار دارند که
بناست مسابقهی
افتتاحیهی
جام جهانی در
آنجا برگزار
شود.
اشغال
زمینهایی در
مکانی با این
فاصلهی
نزدیک تا
استادیومِ یک
میلیارد
رئالی (چهارصد
میلیون
دلاری)، به
بهترین شکل
شکافِ پرتناقضی
را بازنمایی میکند
که در یک سمت
آن، تخصیص و
خرجِ منابع
عمومی به نفع
سودآوریِ
کلان برای
فیفا،
ابرکمپانیهای
ساختوساز،
و دلالان
بزرگِ املاک و
مستغلات قرار
دارند؛ و در
طرف دیگر،
وضعیت شرمآوری
است که
کارگران
ناچار به
زندگی تحت آن
هستند.
جنبش
اشغال در
ایتاکوئرا
«جام مردم»
نامیده میشود،
و در حال حاضر
حدود ۴۰۰۰
خانواده را
شامل میشود.
جام جهانی
باعث بالا
رفتنِ نجومی
قیمتهای
املاک و اجارهبهای
مسکن شد (در
برخی از مناطق
شهر، قیمتها
تا ۲۰۰ درصد
افزایش یافت).
میلیونها
کارگر مجبور
به ترک خانههای
خود و زندگی
در مناطقی
بسیار دور از
محل کارشان
شدند؛ اتفاقی
که به بغرنجتر
شدنِ مشکلات
حمل و نقل
عمومی در شهری
همچون سائو
پائولو
انجامید. با
این اوصاف،
حقِ بهرهمندی
از مسکن و حملونقل
عمومیْ بخشی
جداییناپذیر
از مبارزهای
است که در طی
آن، کارگرانْ
شهر خود را از
دستان تاجران
و کمپانیهای
بزرگ پس میگیرند.
جنبش
کارگران بیخانمان
توانست
تظاهرات
متعددی با
حضور هزاران
کارگر بیخانمان
و با همراهی
متحدانشان
سازماندهی
کند و به
یاریِ آن از
مطالبات خود
دفاع کند. در
آخرین راهپیماییِ
اعتراضیِ
آنها در روز ۴
ژوئن، حضور۲۵۰۰۰
معترض باعث شد
تا خیابانِ
منتهی به
استادیوم، در
فاصلهی یک
هفته تا شروع
جام جهانی،
مسدود شود.
این تظاهرات
قدرتِ جنبشی
را به نمایش
گذاشت که حتی میتواند
آغاز جام
جهانی را با
تهدید مواجه
کند.
چند
روز قبل، پس
از تهدید
[دولت مبنی بر]
برچیدنِ
قهرآمیز [زاغهها]
در
ایتاکوئرا،
جنبش اعلام
کرد که مقاومت
خواهد کرد؛ و
در واکنش به این
موضعگیری،
هشدار داده شد
که در صورت
مقاومتْ حمام خون
به راه میافتد.
اما به فاصلهی
اندکی پس از
چهارم ژوئن،
دولت فدرال
رئیس جمهور
دیلما روسف
تصمیم گرفت تا
مذاکرات را
آغاز کند و
اعلام کرد که
برخی از
خواستهها برآورده
خواهند شد.
زمینهای
اشغال شده
توسط «جام
مردم» باید
برای ساختن
خانههایی با
قیمت مناسب
مورد استفاده
قرار گیرند، و
هزینهی آن
توسط منابع
مالی عمومی،
که مدیریت آن
در دستان جنبش
اعتراضی
باشد، پرداخت
شود. به محض اینکه
عقبنشینیِ
دولت به طور
رسمی تأیید شود،
این پیروزی
مهم برای جنبش
کارگرانِ بیخانمان
میتواند راه
را برای پیشروی
دور جدید
مبارزات جنبشهای
مختلف هموار
کند.
کارگران
مترو در میانهی
میدان
در
بستر چنین
تحولاتی بود
که کارکنان
مترو نیز دست
به اعتصاب
زدند. در این
مبارزه، دشمن
مستقیمْ دولت
محلی به رهبری
جرالدو
آلکمین (از
حزب سوسیال
دموکرات برزیل
یا
پی.اس.دی.بی۴)
است، که
نمایندهی
خلف راستِ
نئولیبرال و
محافظهکار
است. دولت
ایالتی تا
کنون با ارسال
لشکر پلیس
برای سرکوب
خشونتبار
صفوف اعتصاب،
تهدید
کارگران به اخراج
و سرسختیِ
منحصربهفرد
در روند
مذاکرات، در
برابر اعتصاب
کارگران صفآرایی
کرده است.
اتحادیهی
کارگرانِ
مترو توسط بخشهایی
از جناح چپ
اتحادیهها
رهبری میشود،
و عموما با
«حزب
سوسیالیسم و
آزادی» و حزب «اتحاد
کارگران
سوسیالیست»
ارتباط
تنگاتنگی دارد،
و از حمایت
گستردهای
برخوردار است.
بخش اعظم
رهبری
اتحادیهی
کارگران مترو
با «اتحادیهی
مرکزی و
مردم-نهادِ
ملی برای
هماهنگیِ
مبارزات۵» در
پیوند است،
اما خود
اتحادیه به
هیچ فدراسیونی
وابستگی
ندارد. جلسات
عمومی کارگران
به طور روزانه
و با حضور بیش
از ۲۰۰۰ نفر
برگزار میشود،
و این در حالی
است که تعداد
کارکنان این بخش
۹۵۰۰ نفر است.
صفوف اعتصاب
در این بخش،
عمدتا با این
هدف
سازماندهی میشوند
تا از اقدام
خودسرانهی
بخش ریاست
مترو برای راهاندازی
برخی از خطوط
مترو جلوگیری
کنند؛ اقدامی
که امنیت مردم
را به خطر میاندازد،
چرا که اغلب
پرسنلی که
برای شکستن
خطوط اعتصاب
اعزام میشوند
[برای هدایت
قطارهای مترو]
آموزش ندیدهاند.
دولت
به هر اقدامی
دست میزند تا
افکار عمومی
را بر علیه
کارگران مترو
تحریک کند،
ولی به هیچ
وجه در این
کار موفق نبوده
است. دولتِ
محلی آلکمین و
دولتهای
پیشینِ «حزب
سوسیال
دموکرات
برزیل»
مستقیماً در
رسواییهای
عظیمِ فساد
مالی و شکلگیری
سلطهی کارتلهایی
دست داشتند که
مبالغ هنگفتی
به ماموران دولتی
رشوه میدهند؛
کمپانیهای
غولپیکر
زیمنس و
آلستوم، که
کالاها و
خدمات لازم برای
متروی سائو
پائولو را
تأمین میکنند،
نمونههای
شاخصی از این
دست محسوب میشوند.
اتحادیهی
کارگران مترو
در راستای
آماده کردن
اوضاع برای
اعتصاب،
تظاهرات
متعددی را بر
علیه سیاستهای
دولت محلی در
مورد حمل و
نقل عمومی
سازماندهی
کرد. اتحادیه
همچنین اعلام
کرد که برای
اینکه اعتصاب
به مردم لطمه
وارد نکند، در
صورتی که مسیر
ورود مردم به
مترو آزاد باشد،
کارگران کار
را از سر میگیرند
تا مردم از
دسترسی
رایگان به
خدمات مترو
بهرهمند
شوند. این
پیشنهاد منجر
به جلب حمایت
گستردهی
مردمی شد و
باعث شد تا
رایگان شدنِ
حمل و نقل عمومی
در جامعه به
طور جدی به
بحث گذاشته شده
شود؛
پیشنهادی که
از ژوئن ۲۰۱۳
مطرح شده و از
همان زمان
محبوبیت پیدا
کرده است.
اما در
مقابل، دولت
از حمایت
دادگاهِ
رسیدگی به
حقوق کارگران
برخوردار
است؛ دادگاهی
که در روز
تعطیلِ یکشنبه
(!) به
غیرقانونی
بودنِ اعتصاب
رأی داد و دلیل
آن را عدم
ضمانت
اتحادیه برای
ارائهی تمام
و کمالِ خدمات
در طول ساعاتِ
اوج رفتوآمد
خواند، چرا که
چنین خدماتی
«ضروری و اجتنابناپذیرند».
با این اوصاف،
باید پرسید
وقتی که کارگران
بایستی ارائهی
۱۰۰ درصدیِ
خدمات را
تضمین کنند،
دیگر حق اعتصاب
چه معنایی
دارد؟! دادگاه
همچنین
اتحادیه را به
پرداخت جریمهای
معادل ۱۰۰
هزار رئال (۴۰
هزار دلاری)
برای هر روزِ
اعتصاب محکوم
کرد و به
قانونی و
مشروع بودنِ
اخراج
کارگرانِ
اعتصابی رأی
داد.
با این
وجود، پس از
اعلام تصمیم
دادگاه، در روز
یکشنبه ۸
ژوئن، انبوهی
از کارگران در
اقدامی شجاعانه
از طریق مجمع عمومی
تصمیم گرفتند
تا با جدیت به
مقابله با دولت،
رسانهها و
دادگاه ادامه
دهند و اعتصاب
همچنان پابرجا
بماند.
در حال
حاضر، بسیاری
از بخشهای
دیگرِ جنبش
کارگری و سایر
جنبشهای
اجتماعی، از
جمله جنبش
کارگران بیخانمان
و سازمانهای
مبارز جوانان
و دانشجویان
در حال سازماندهیِ
یک اقدام
سراسری و
گسترده در
حمایت از تصمیم
کارگران
اعتصابی مترو
هستند. قدرت و
ارادهی مثالزدنیِ
کارگران مترو
برای پیشبرد
مبارزه در همراهی
با سازماندهیِ
حامیانِ
اعتصاب قادر
است تا شکستِ
سختی را به
دولت تحمیل
کنند.
ایجاد
حلقهی
حمایتی دور کارکنان
مترو و
همبستگی
فعالانه با
حرکت آنها و
پیروزی در این
پیکار ممکن
است به عامل
بینهایت
اثرگذاری
برای اوج
گرفتن دور
جدیدِ مبارزات
در طول
برگزاری جام
جهانی و پس از
پایان آن بدل
شود.
تلاش
برای متحد
کردنِ
مبارزات و
سازماندهیِ
یک اعتصاب
عمومی ۲۴
ساعته
ال.اس.آر.۶
با تمام توان
در راستای
متحد ساختن مبارزات
جاری در برزیل
فعالیت کرده
است. این سازمان
مشخصاً برای
هماهنگ کردنِ
«جنبش کارگران
بیخانمان»
با «اتحادیهی
مرکزی و
مردم-نهادِ
ملی برای
هماهنگیِ
مبارزات» که
پویاترین
ساختار
هماهنگی
اتحادیههای
چپگراست،
برای دستیابی
به یک اقدام
یکپارچه، از
هر تلاشی
فروگذار
نکرد؛ اتفاق
فرخندهای که
اینک در شُرف
انجام است.
در
کنار این تلاشها،
ما این نیاز و
ضرورت را در
همهی مجامع
عمومی مطرح
کردیم که یک
کنفرانس سراسری
و ملی متشکل
از جنبشهای
مبارزاتیِ
جاری با هدف
دستیابی به ساختار
و برنامهی
مبارزاتیِ
واحد تشکیل
شود. همچنین،
ما این بحث را
پیش کشیدیم که
اکنون جنبش میتواند
برای به عمل
در آوردن
ضرورت
برگزاریِ یک
اعتصاب
عمومیِ ۲۴
ساعتهی
سازمانیافته
از پایین (در
کل کشور) خیز
بردارد.
مبارزهی
متحد کارکنان
مترو،
معلمان، بیخانمانها
و همهی
کارگران و
جوانانی که
امروز به دلیل
نابرابری
فاحشی که
میزبانیِ جام
جهانی به مردم
تحمیل کرده
است بیدار شده
و به پا
خواستهاند،
پیشنیازی
است برای
بازسازماندهی
و پیکربندی دوبارهی
جنبش رزمندهی
کارگری و چپ
سوسیالیستی
در برزیل.
* این
متن ترجمهای است
از مقالهای
که در تاریخ ۹
ژوئن در
وبسایت
lct-cit.org (ارگان
حزب «آزادی،
سوسیالیسم و
انقلاب»)
منتشر شده است.
۱ لوئیز
ایناسیو لوا
داسیلوا،
بنیانگذار
«حزب کارگران»،
که در دو دوره
از سال ۲۰۰۳
تا ۲۰۱۱ رئیس
جمهور برزیل
بود.
۲ دیلما
دونا روسف،
رئیس جمهور کنونیِ
برزیل که از
سال ۲۰۱۱
ریاست دولت را
به دست گرفته
است.
۳Movimento
dos Trabalhadores Sem Teto – جنبش
کارگرانِ بیخانمان
۴ Partido
da Social Democracia Brasileira حزب
سوسیال
دموکرات
برزیل
۵ CSP – CONLUTAS، «اتحادیهی
مرکزی و مردم –
نهاد ملی برای
هماهنگیِ
مبارزات» که
کنفدراسیون
سندیکاهای چپگرای
برزیل را
تشکیل میدهد.
۶ Liberdade,
Socialismo e Revolução – حزب
«آزادی،
سوسیالیسم و
انقلاب»، که
یک سازمان
تروتسکیستی
در برزیل است.
توسط:
پراکسیس | 16
June 2014 |
http://praxies.org/?p=3820