Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۱ برابر با  ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۱  برابر با ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲
بار دیگر زنگ های مدارس به صدا در می آید تا ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دانش آموز در پشت نیمکت های مدارس بنشینند

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۹۱ـ ۹۲

 

نبرد دین  حکومتی  با  دانش مدرن  و ضرورت مقاومت مدنی در مراکز آموزشی

 

بار دیگر زنگ های مدارس به صدا در می آیند تا  ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دانش آموز در پشت نیمکت های مدارس بنشینند. هم زمان ۱۲۰۰ دانشگاه و  موسسه آموزش عالی پذیرای ۴ میلیون ۴۰۰ هزار دانشجو خواهند بود. نباید از یاد برد که طبق آمار مقایسه ای از سرشماری کودکان ۷ تا ۱۹ ساله، با تعداد دانش آموزان کشور، روشن می شود که  طبق آمار رسمی ۲۷ درصد کودکان، از چرخه ی تحصیل بیرون مانده اند. طبق ادعای وزیر آموزش و پرورش، در حالی که جمعیت کشور از سال ۱۳۵۷ تاکنون تقریباً دو برابر شده، اما در همین زمان جمعیت دانشجویان کشور ۲۰ برابر شده است. تناسب میان دختران و پسران دانشجو که در دهه ی گذشته ۶۰ به ۴۰ بود از سال تحصیلی گذشته این تناسب به تساوی رسیده است، هر چند امسال نیز دختران دانشجو ۶۰ قبولی های کنکور سراسری را تشکیل می دهند.

 

  مقامات حکومتی ۲۰ برابر شدن تعداد دانشجویان و قرار گرفتن ایران در میان ده کشور اول دارای بالاترین تعداد دانشجو نسبت به جمعیت  را از موفقیت های خود به حساب می آورند. اما نباید از یاد برد که فراگیر بودن تحصیل در یک کشور را نه از تعداد دانشجویان  و درصد آن ها نسبت به کل جمعیت، بلکه از میزان فراگیر بودن تحصیل در مراحل ابتدائی مورد ارزیابی قرار می دهند. از این زاویه، وضعیت جمهوری اسلامی بشدت اسف بار است. رقم ۲۷ درصدی کودکان خارج از چرخه ی تحصیل نه تنها زنگ خطری برای آینده ی کشور، بلکه نشانه ی  طبقاتی تر شدن تحصیل در ایران نیز هست.  واقعیت این است که هزینه آموزش در ایران  نسبت به تولید ناخالص داخلی تنها ۷\۴ درصد است و از این لحاظ ایران در میان کشورهای جهان در رده ۷۲ ام قرار دارد در حالی که کشوری مثل  سوریه در ردیف ۶۱ ام قرار گرفته است. معیار دیگری که می تواند جایگاه ایران را نشان دهد، میزان باسوادی افراد بالای ۱۵ سال است.  بر اساس آمار سازمان ملل  تنها ۷۷ درصد  مردم ایران   باسوادند. که این رقم در میان مردان ۸۳ درصد و در میان زنان ۷۰ درصد است. مقایسه این آمار با چند کشور همجوار، وضعیت اسف بار میزان با سوادی در ایران نشان می دهد.  میزان باسوادی در سوریه ۷۹درصد؛  در آذربایجان ۸\۹۹ در درصد؛ در ترکمنستان  ۸\۹۸ درصد؛ در ترکیه ۴\۸۷ درصد  و  در لهستان ۵\۹۹ درصد است. مقایسه این آمار با میزان باسوادی در ایران نشان می دهد که وضعیت آموزش عمومی  در جمهوری اسلامی تا چه حد اسف بار و تا چه طبقاتی است.

 

جمعیت ۱۶ میلیونی دانش آموزان و دانشجویان کشور، آینده سازانی هستند که هر روزه باید با فرهنگ و دستور العمل های حاکمیت دین در نبردی دائمی باشند. روحانیت حاکم از ابتدای روی کارآمدنش، تسخیر مدارس و دانشگاه ها را یکی از هدف های اصلی خود قرار داد. به واقع، «انقلاب اسلامی»  از دید حاکمان دینی یک انقلاب فرهنگی است . این را بارها نیز مورد تاکید قرار داده اند. اما ماهیت علم و دانش که بر تحقیق، تشکیک  و استدلال استوار است، با ماهیت دین که بر یقین و ایمان بنا شده، مدام درگیر خواهد شد. این تضاد و درگیری  در مدارس و دانشگاه های ایران یکی از اصلی ترین چالش ها در سی سال گذشته بوده است. تمامی تلاش های حاکمیت برای تبدیل مدارس و دانشگاه ها به مراکز یقین و ایمان با شکست روبرو شده است و حملات صریح خامنه ای به علوم انسانی و حذف بسیاری از رشته  های آن، اوج این شکست را نشان می دهد.  "انقلاب فرهنگی" اول در اوایل انقلاب و هم چنین "انقلاب فرهنگی" کنونی که با چراغ خاموش پیشبرده می شود، همین جدال دائمی دین حکومت با  علم و دانش را نشانه رفته است. حملات مقامات حکومتی به علوم انسانی و کافی دانستن داده های علوم دینی برای اداره ی کشور تنها می تواند از جهالتی نهادینه شده ناشی شده باشد. آیا می توان کشوری امروزی و مدرن با پیچیدگی های اجتماعی را بدون علومی همچون اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی، جمعیت شناسی و دیگر شاخه های علوم انسانی اداره کرد؟ آیا علوم دینی حتی می تواند برای مشکل ترافیک شهری چاره ای بیاندیشد؟ یا می کنند که با  "دعای باران" می توان مشکلات جامعه را  حل کرد؟ از این منظر حملات مقامات اسلامی به علوم انسانی در دانشگاه ها و تشدید فشار بر دانشجویان و استادان، تلاشی واپسگرایانه و از پیش شکست خورده است.

 

"انقلاب فرهنگی" کنونی، که با شدت در مراکز آموزشی به پیش برده می شود، ستون فقرات خود را بر آپارتاید جنسی استوار ساخته است. جدا سازی دختران و پسران اکنون در دانشگاه ها به خشن تری به اجرا گذاشته شده است. محروم کردن دختران دانشجو  از ۷۷ رشته ی درسی بیان فاجعه ای است که دهان  گشوده و تلاش دارد تفکر طالبانی دین سالاران علیه زنان را به کرسی بنشانند. محروم کردن دختران از انتخاب رشته های دلخواه، بومی کردن پذیرش دانشجوی دختر، جداسازی کلاس ها، جلوگیری از حضور استاد مرد در کلاس های دختران، تاسیس دانشگاه های تک جنسیتی، اعزام هزاران طلبه و آخوند به مدارس، گسترش حضور بسیجی ها در مدارس، تغییر متون درسی کتاب ها، اخراج معلمان و استادان "نامطلوب" و غیرخودی از زمره تلاش هائی است که بصورت سازمانیافته ای به اجرا درآمده تا مراکز آموزشی را  به مراکز آموزش خرافه های دینی تبدیل کنند و تفکر ضد زن را در سیستم آموزشی نیز تزریق نمایند. هدف دیگر چنین تهاجم سازمانیافته ای علیه دختران و زنان، مردانه کردن هر چه بیشتر بازار کار و خارج کردن زنان از عرصه ی اشتغال و فرستادن آن ها به گوشه آشپزخانه هاست.  حاکمان دینی که نیک می دانند باید مدارس و سپس دانشگاه ها نیروهای آموزش دیده برای بازار کار نظم سرمایه تربیت کنند، می خواهند بر نقش کلیدی مرد در جامعه و در خانواده تاکید کرده و مانع استقلال فکری، اقتصادی و اجتماعی زنان شوند. سیاستی که تاکنون در نتیجه مقاومت جامعه و بویژه مقاومت ستایش برانگیز زنان و دختران شجاع کشور با شکست های پی در پی روبرو شده است.

 

رشد و گسترش آموزش علیرغم تلاش های متحجرانه ی حاکمیت برای به زیر کنترل درآوردن آن، چهره ی عمومی جامعه را بشدت تغییر داده است. جامعه ی جوان و تحصیل کرده ی امروزی ایران، ساختار سیاسی منجمد، عقب مانده و عهد عتیقی استبداد دینی را بر نمی تابد. میان جامعه واقعی کشور و جامعه ظاهری،  تفاوت آشکاری ایجاد شده است. تحولات در افکار و روحیات و خصوصیات  فرهنگی و اجتماعی مردم در اعماق بشدت تغییر کرده است. همین تغییرات ژرف است که رژیم را نگران می کند. چنین جامعه ی رشد یافته ای  را نمی توان با موعظه های عهد بوقی آرام کرد. اکنون که بحران اقتصادی سراپای جامعه را فراگرفته و خشم و نفرت مردم تلمبار شده ، فشار جامعه ی واقعی و تضاد آن با روبنای به ظاهر دینی، خود را به خوبی عیان می سازد. اینجاست که شکاف جامعه ی مدرن، امروزی و جوان و تحصیل کرده در برابر افکار رهبران نسل فسیل شده،  خود را نشان می دهد و بر ترس حاکمان می افزاید. پناه بردن به سرنیزه ی عریان از اینجا ناشی می شود.

 

در شرایطی که بحران همه جانبه ای جامعه را فرا گرفته و هم زمان تهدیدات خارجی و تحریم های فلاکت گستر امپریالیستی نیز از راه رسیده و ابرهای تیره بر فراز کشور به حرکت درآمده است، ارتش میلیونی دانش آموزان و دانشجویان نیروئی نیست که به فراموشی سپرده شود. این نیروی آبدیده شده در جنگ روزانه با استبداد دینی، که اکثریت شان از دامن زحمتکشان جامعه برخاسته اند، در کنار معلمان و استادان که جزئی از ارتش میلیونی مزد و حقوق بگیران کشورند،  می توانند و باید که نقش اساسی در تحولات آتی کشور ایفا کنند. واقعیت این است که معلمان و استادان، جزو آگاه ترین بخش طبقه کارگرند که زیر فشار اقتصادی کمرشکنی نیز قرار دارند. بی جهت نیست که فشار سنگینی بر معلمان آگاه وارد آورده می شود و تعداد زیادی از معلمان و استادن در زندان ها بسر می برند.  سامانیابی این نیرو در مدارس و دانشگاه ها و ایجاد ارتباط میان بخش های گوناگون مراکز آموزشی به آن ها قدرتی می بخشد که درزمان بروز تحولات سریع می تواند نقش ایفا کند. حضور جوانان در محلات  و شور و رزمندگی آن ها می تواند زمینه ساز هسته های مقاومت محلات زحمتکش نشین باشند که قدرت مقاومت کارگران و تهیدستان محلات را بشدت افزایش خواهد داد. از سوی دیگر مدارس و دانشگاه ها، در استان ها و شهرستان های گوناگون را باید به مراکزی برای متحد کردن تمامی ملیت ها و قومیت ها و گسترش همگرائی ها تبدیل کرد. هر چند آموزش به زبان مادری برای بخش وسیعی از جوانان کشور مقدور نیست، با این حال باید ضمن احترام گذاشتن به این حق مسلم و طبیعی، راه های همگرائی را جست و با هر نوع تلاشی برای ایجاد اختلاف میان دانش آموزان و دانشجویان ملیت های گوناگون کشور مقابله کرد.  از  این روست که مراکز آموزشی را  باید به مراکز مقاومت یک پارچه ی  جامعه مدنی در برابر تعرض استبداد دینی و دولت تمامیت گرا   تبدیل کرد.

 

سرنگون باد رژیم  جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

۳۰ شهریور ۱۳۹۱ـ  ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©