تهدید مولوی عبدالحمید بوسیله نیروهای اطلاعات

هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر)

در  دوچه وله (صدای آلمان) این خبر آمد :

“هشدار مسئولان امنیتی به عبدالحمید درباره ترور توسط داعش”

“به گفته یک منبع نزدیک به دارالعلوم، مسئولان امنیتی پیام داده‌اند که احتمال “ترور” عبدالحمید توسط داعش وجود دارد. این منبع در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی گفت، مسئولان امنیتی می‌گویند داعش “تعدادی را وارد زاهدان کرده است.”

هرچند این خبر در یک  سایت خبری  محلی یعنی حال وش هم آمده بود ولی در خبرگزاری های دیگر دیده نمی شد.  ولی بنا به اطلاعات گوناگون به احتمال زیاد  این تهدید صحت دارد.  اما  چنین تهدیدی اگر درست باشد  بہ چه معنی است؟

یک چیز را در شرایط بحران انقلابی که رژیم با آن رو بروست باید در نظر داشت وآن این است که ترس و وحشت  از یک انقلاب و عواقب آن حماقت و ابلهی  مقامات سرکوبگر  امنیتی و  حکومتی را به اوج خود می رساند. آنها توان اندیشیدن و تامل را از دست می دهند و تنها در صدد این میـشوند که  از طریق تمجید و ستایش از همدیگر، کشتار های خود را بهمدیگر تبریک بگویند و احساس کنند هنوز توطئه چینی  بهترین راهی  است که آشفتگی دیوانه وار آنان را آرامش بدهد. این نوع تهدیدها در زاهدان که قبلا  چندین بار  اتفاق افتاده است از قماش همان توطئه گری  هایی است که به جنایت  در شاه چراغ و ایذه  منجر شد ولی هنوز این عاملان جنایات نمی دانند که مردم دروغ ها و دسیسه های  های آنان را از قبل خوانده اند. آنها متوجه نمیـشوند و کسی  از انها انتظار هم ندارد که  متوجه شوند که دروغ ها و اعتراف گیری های فرمایشی و اسارت و کشتار هیچکدام راهی برای نجات آنها نیست. از نیروهای امنیتی  کسی که اندکی عقل خود را بکار بگیرد راه حل را در این میـبیند که نیروهای سرکوب را رها کند و بمردم بپیوندد و توطئه گری های رژیم را بر ملا کند.  واقعیت این است که حالا اعتراضات به یک دوران پر تحرک و انقلابی وارد شده است و این حرکت دهها  میلیونی و خروشان  چیزی کمتر از این نمی خواهد که پیام زن، زندگی را به پایا برساند و در همین پروسه  جنایتکاران  و در راس آنها خامنه ای را جمع کرده وبزباله دان تاریخ  بریزند و همین کار را  هم با همه سمبل های  این رژیم بویژه آنچه به جنایتکار بزرگ  خمینی و یارانش مرتبط است نیزخواهند کرد.

تهدید ها نسبت به مولوی  عبدالحمید هم بنظر می رسد از قماش همان حقه بازیـهای کثیف امنیتی است. هرچند  ظرفیت مولوی در پیشبرد یک حرکت انقلابی محدود و یا  نسبت به جنبش زن، رندگی ـآزادی بشدت محافظه کارانه است  و لازم است نسبت به دیگاه فکری او درکی انتقادی داشت  ولی این نوع تهدید ها را نسبت به مولوی بدون هیچ قید وشرطی باید محکوم کرد. نقش مولوی را نمی توان با یک عامل سرکوب و ضد انقلاب مخدوش کرد. او  حق دارد نظر و سیاستی  داشته باشد و حق دارد همچون یک انسان از حقوق انسانی اش برخوردار باشد.

نمی توان از نظر دور داشت که تحقق  هر نوع توطئه ای  از این قبیل برنامه روشنی از جانب نیروهای سرکوب اطلاعات و سپاه است چه  همراه با داعش تصمیم بگیرند – که بعید است و چه خود تصمیم بگیرند و بنام داعش تمام کنند. جالب است که نیروهای رژیم هر جا دست به کشتار می زنند دست داعش را  در کار  می بینند  ولی داعش خودش تکذیب می کند. مردم باید بدانند  زد وبند این رژیم   با داعش واقعا چه هست که خود را این همه به آن  نزدیک می بینند؟

فراموش نشود که بلوچستان از نظر ژئوپولیتیکی یکی ازحساس ترین مناطق ایران است. باید هوشیار بود و بار هم  باید بیشتر  هوشیار بود که پیاده کردن چنین توطئه وحشتناکی  در این منطقه  بنفع هیچکس نیست. بنفع جنبش انقلابی در ایران نیست و بنفع مردم این منطفه هم نخواهد بود.   هر چند  چنانچه  نیروهائی  دست به چنین توطئه کثیفی بزنند گور خود را هم می کنند  ولی در گرفتن چنین آتشی احتمالا خواست این نیروهای جنایتکار و احمق هست. چنانچه جنبش سراسری  نتواند.وسیعا در منطقه اثر بگذارد و نیروهای فکری پیشرو منجمله زنان را تقویت کند، احتمالا   گروههای افراطی جهادی و بخشا  اتنیگ تند رو و متمایل به واگرائی که در حال حاضر نمود.چندانی ندارند از موقعیت  سود.خواهند برد.و در آنصورت مولوی و یا طرفدارانش جزئا و یا کلا، هم  ممکن است بیشتر به طالبان نزدیک  شوند. در ابعادی دیگر هم،  بر افروختن چنین  آتشی می تواند  بسرعت زندگی در  این منطقه را به جهنم  تبدیل کند. احتمال زیاد هست که منجر به   هزاران هزار آواره و بیخانمان، هزاران کشته و زخمی، و بروز جنگ های فرقه ای دینی و قومی  و سومالیزه -طالبانیزه کردن  کل این منطقه بشود.  ولی چه باید کرد؟ لازم است  تمام ساکنان زاهدان (و کل استان)   بر علیه چنین توطئه هائی متحد شوند. بلوچ ها  در کنار سیستانیان و  کرمانیان و یزدیان و خراسانیان و همه ازسنی و بهائی و درویش و دینی و غیر دینی بر علیه چنین توطئه هائی صدای واحدی داشته باشند. در محلات و هر جا که ممکن است عاملان چنین توطئه هائی را شناسائی و بر ملا کنند. نقش زنان  همراه با مردم زحمتکش در سازماندهی محله ای  و در ارتباط تنگاتنگ با کل جنبش زن زندگی آزادی اینجا هم می تواند الهام بخش و قهرمانانه باشد.  مشعل درخشان  مهسا امینی   و خدانور را زنان  در دست دارند و پیشاپیش همه در حرکت اند و اکنون در این استان هم بسیاری به آنها چشم دوخته اند.

مردم سرتا سر  ایران همانقدر که تلاش کرده اند ارتباط خود را با مردم این منطقه گسترش دهند و جمعه های.خونین زاهدان و خاش را فراموش نکنند و خدانور را بعنوان  سمبلی از مردم ستمدیده این منطقه به جهانیان بشناسانند لازم است  به احتمال عملی کردن این توطئه هوشیار باشند و به همه هشدار داده و  با صدای رسا محکوم  کنند.

هوشنگ نورائی( ایوب حسین بر)  ۲۰ نوامبر ۲۰۲۲ لندن