فرهنگ
توده ای و
تخریب محیط
زیست
هدی
بصیری
مقدمه:
در
جهان کنونی با
قرار گرفتن در
دوره ی سرمایه
داری،رشد
شهرها
،افزایش
جمعیت ،رشد
صنعت و افزایش
تولید انواع
کالاها ؛ محیط
زیست که بستر
تمامی این
تغییرات بوده
با بحرانهای
گسترده ای
روبرو شد که
روز به روز
حیات انسان و
گونه های
گیاهی و
جانوری را با
خطرات جدی
روبرو کرده
است. با ظهور
سرمایه داری و سایر
تغییرات
گسترده ای که
در ادامه ی آن
رخ داد
از جمله
مهاجرت
گسترده از
روستا ها به
شهر ها و روند
انفجار گونه ی
افزایش جمعیت ،افول
مذهب و سکولار
شدن و
جایگزین شدن
گفتمان علمی
به جای گفتمان
های اخلاقی و
فلسفی در همه
ی عرصه ها ،
تضعیف
ساختارهای
اجتماعی همچون
خانواده و
خویشاوندی
،تغییر
الگوهای زندگی و...جامعه
ی سرمایه دار
جایگزینی را
همچون کودکی
که تازه پا به
عرصه ی وجود
نهاده در میان
عرصه ی زندگی
مردم قرار داد
.کودک ناخلفی
که نه تنها
انسان ها را
از هم بیگانه
می نمود
بلکه آنها را
از طبیعتی که
گهواره ی زیستی
شان بود
نیزجدا کرد .
آنها
بر خلاف اخلافشان
که همواره
طبیعت را پدر
خود می دانستند
و بر لزوم
زندگی مسالمت
آمیز و
رئوفانه با
طبیعتی که آن
را دارای روح
می پنداشتند به دشمنانی
تیز دندان و
تیز چنگال
تبدیل کرد.چنگ
انداختنی که
با ایده ی
مدرنیزاسیون
و پیشرفت توجیه
می شد. همه را
به پیروی از
میکانیسم
تولید بیشتر
جهت سود
بیشتر؛ و سود
بیشتر جهت
رفاه بیشتر
ترغیب می کرد و این
ابزار چیزی نبود
جز فرهنگ توده
ای .فرهنگی که
مردم را به آدمکهایی
شبیه فرض می
کند که
فقط در جهت
اهداف سرمایه
دارای در حرکت
اند و تنها با
یک عمل می
توانستند به
این نظام خدمت
کنند ،"مصرف".این
پیام گیران
مصرف کنندگان
منفعلی بودند
که مشارکت
آنها به
انتخاب بین
خرید و عدم خرید
محدود می شد.
در این
مقاله سعی بر
این است که
نحوه ی دست
اندازی های
بشر به محیط
زیست در دوره
ی کنونی را که
توسط فرهنگ
توده ای و
آمریکایی
سازی توجیه می
شود مود بحث
قرار گیرد.و اینکه
چه ابزار هایی
برای تجاوز به
محیط زیست به
کار برده می
شود.
فرهنگ
توده ای
فرهنگی است که
با شیوه های
صنعتی تولید
انبوه،
فرآوری و در
بازار دارای
سود به جمعیت
انبوه مصرف
کننده عرضه می
شود.می توان
گفت که این یک فرهنگ
تجاری است که
در یک سطح
انبوه برای
بازار وسیع
تولید شده
است.رشد این
فرهنگ به معنی
آن است که
فرهنگ هایی که
پولساز
نیستند
و نمی وانند
برای بازار
تولید انبوه
داشته باشند
نظیر فرهنگ و
هنر بومی جایی
برای ادامه ی
حیات ندارد.
(استریناتی،ص33)
این
فرهنگ که
هژمونی غالب
شده از
طرف نظام
سرمایه داری
است نه
تنها طبیعت انسان
را زیر پا
گذارده بلکه
با رواج
مصرفگرایی و
مطرح کردن آن
به عنوان
وسیله ای جهت
تشخص و داشتن
هویت متمایز با
سه ابزار به
تخریب محیط
زیست پرداخته
است:
جنگهای
تخریب کننده
تحلیل
منابع
ضایعات
خطرناک صنعتی
جنگهای
تخریب
کننده:مانند
جنگ
کره،ویتنام،عراق،افغانستان
و...هدف این
جنگها تخریب
زیر ساختارهای
کشورها و پر
کردن چاله های
ایجاد شده از
طریق کمکهای بلاعوض
یا کمکهای
امدادی است.
اندرس
ویکمن سوئدی
از علاقه
مندان سر شناس
به محیط زیست و عدالت
بین المللی
است. وی از
جمله چندین
سال ریاست
صلیب سرخ سوئد را
بر عهده داشته
و در فعالیت
های بین
المللی این
سازمان
مشارکت نموده
است.او از
نزدیک شاهد
جریان واقعی
در تعدادی از
کشورهای در
حال توسعه
بوده و بارها
اهداف سود
جویانه و
چپاولهای بی
رحمانه ی دول
غربی تحت
عنوان ظاهر
فریب کمک های
بلا عوض شدیدا
مورد انتقاد
قرار داده و
در این باره
مقالات متعددی
نوشته و از
جمله کتاب پر
خواننده
"حوادث طبیعی
دست پرورده ی
بشر"را منتشر
کرده است وی
در سر مقاله ی
روزنامه ی پر
تیراژ Dagens
Nyheter سوئد
در سال1999تحت
عنوان
"فروپاشی
سیستم اکولوژی
دنیا را به
نابودی تهدید
می کند" در
اعلان خطر از
بابت رواج روش
زندگی پر
مصرفی و
اصرافکاری
غرب در سایر
نقاط جهان
چنین می نویسد:
کشورهای
ثروتمند باید
به صدور روش
زندگی پر
مصرفی خود به
کشورهای در
حال توسعه
خاتمه دهند.ما
کشورهای ثروتمند
سالیانه
میلیاردها
دلار صرف
تبلیغات و فررش
تولیدات خود
به این کشورها
می نماییم غافل
از اینکه
امکانت سیستم
اکولوژی جهان
فقط کفاف
زندگی نیم
میلیارد نفر
را به سبک
زندگی پر
مصرف
ما در غرب
دارد.ما باید
در روش استفاده
از منابع و
امکانت طبیعت
،انقلابی را بوجود
بیاوریم .چون
اگر کشورهای
در حال توسعه از
سبک تولید و
مصرف ما پیروی
کنند بدون
تردید جهان
محکوم به فنا
خواهد بود
.علاوه بر
تخریب محیط
زیست از طریق
ایجاد
بازارها
مصرفی در
کشورهای در
حال توسعه به
بهانه ی کمک
های بلاعوض
،استفاده از
انواع سلاح ها
و جنگ افزارها
نیز به صورت
مستقیم بر این
تخریب دامن می
زند .استفاده
از انواع سلاح
های میکروبی و
شیمیایی در
جنگ های اخیر
خاورمیانه
نمونه ی بازار
این مسأله است
.صدمات ناشی
از سموم آلی تا
حد زیادی
جبران ناپذیر
است و اکولوژی
و زندگی
انسانی را با
خطرات جبران
ناپذیری
روبرو کرده
است .
به
عنوان نمونه؛
از سالهای جنگ
آمریکا علیه عراق
در جنوب این
کشور آلودگی
خاکها به حدی
است که نه
تنها زراعت را
با مشکلات جدی
روبرو کرده
بلکه میزان
سقط جنین را
در این محدوده
چندین برابر
نموده است.
عامل توجیه
کننده ی این
جنگها در قالب
فرهنگ توده ای
از جانب
کشورهای
قدرتمندی
همچون آمریکا
متحد الشکل
کردن
بازارهای
مصرف و رواج
گونه ای خاص از
زندگی تحت
عنوان سبک
زندگی
آمریکایی است
که آن را
آمریکایی
سازی می نامیم
تا به راحتی
بتوانند
نیازهای
بازار را در
بعد جهانی تشخیص
داده و با هدف
بدست آوردن
سرمایه های
عظیم طبیعی و
مالی تحت
اختیار
بگیرد.علاوه
بر این سطح
رفاه را در
کشورهای در
حال توسعه تا
حدی بهبود می
بخشد که بازار
مصرف کالاهای
تولید شده را
در این کشورها
تضمین کند.
از
آنجا که فرهنگ
توده ای به
اعتقاد عموم
از تولید و مصرف
انبوه
کالاهای
فرهنگی
ناشی شده است
، تقریبا به
سادگی می توان
آمریکا را مام
فرهنگ توده ای
دانست زیرا
ساختار این
کشور سرمایه
داری است که
با این
فرآیندها در
ارتباط تنگاتنگ
می باشد .
فرهنگ
توده ای تا آن
حد از جامعه ی
آمریکا نشأت
گرفته است که
اگر این فرهنگ
یک خطر تلقی
شود ،آن وقت
آمریکایی
سازی نیز باید
یک خطر محسوب
شود.(استریناتی،ص47)
تحلیل
منابع:زمانیکه
مصرف بیشتر در
قالب فرهنگ
توده ای که
فرآیند
استادندارد
کردن را به دنبال
دارد نه تنها
یک امر عادی
بلکه یک ارزش
تلقی شود
تحلیل منابع
طبیعی نیز
نتیجه ی طبیعی
آن خواهد بود
.زیرا فرمول
اصلی که از
طریق نظام سرمایه
داری به واسطه
ی رسانه ها
تبلیغ می شود این
می باشد: مصرف
بیشتر برابر
است با رفاه
بیشتر
،ارزشمندی،نوعی
شاخص ارج
گذاری شخصیتی و
فرهنگی و
وسیله ای برای
تمایز یافتن از
افراد و طبقات
پست و بی
ارزشی که چنین
توانایی را
ندارند. تولید
انبوه
در انواع ماشین
آلات و
خودروها
،کالاهای
تکنولوژیکی
چون موبایل ها
انواع سیستم
های رسانه ای
گرفته تا مواد
غذایی و پوشاک
، طوری منابع
طبیعی را به
تحلیل برده
است که تخریب
تدریجی در
سالهای آتی
ممکن است به
نابودی کلی
انواع گونه ها
،مراتع ، جنگل
ها ،سطوح آب
های زیر زمینی
و دریاچه ها
و...بیانجامد.
به عنوان مثال
در کشورهای
آفریقایی
سالانه
216میلیون
هکتار از فضای
سبز خود را از
دست می دهند
که این خود به
تغییر شرایط
آب و هوایی و
بالا رفتن
دمای کره ی زمین
منجر می شود
(دبیر
سیاقی،ص181)
البته این تحلیل
منابع ناشی از
افزایش
تولیدات فقط
شامل منابع
طبیعی نیست
بلکه انواع
مصنوعات مادی
و فرهنگی و
سرمایه های
تاریخی را نیز
شامل می شود .سیم
ها ولوله های
انتقال آب و
برق ، پل ها
وبناها در اثر
باران های
اسیدی خیلی
زودتر از معمول
می پوسند ،زنگ
می زنند و
مستهلک می
شوند و سالانه
میلیاردها
دلار خسارت به
بار می آورند که مردم
باید آن را به
طرق مختلف
پرداخت کنند.
(دبیر
ساقی،ص166)
حتی
کتیبه ها و نقاشی
های آثار
باستانی به
روی سنگ ها به
ویژه سنگ های
شنی و مجسمه
های سنگی داخل
شهرها و همچنین
اشیاء قیمتی و
باستانی که در
موزه ها نگه
داری می شوند
مانند نوشته
جات ،انواع پارچه
ها و لباس ها
از صدمات
آلودگی اسیدی
در امان
نیستند و شاید
این نوع لطمات
خیلی حساس تر
و چشمگیر تر
باشند . زیرا
ممکن است با
از بین بردن
عوامل ایجاد
آلودگی های
اسیدی به
تدریج دریاچه
های سالم و
جنگل های
سرسبزتری را
به دست آوریم
ولی جایگزینی
آثار از بین
رفته باستانی
امکان پذیر
نیست(همان،ص66)
تلقی
مک دونالد از
انتشار
آلودگی های
فرهنگ توده ای
همان محکوم
کردن اندیشه و
خلق واکنشهای
هیجانی و توجه
به لذات پست و
بی ارزش که از
واقعیت های
عمیقی همچون
مرگ ،تراژدی و
... به دور است.
فرهنگی که
خنثی کننده و
خاموش کننده
است (استریناتی
،ص )
و سعی
در متحد الشکل
کردن ظاهر
اندیشه و
ایدئولوژی
های آدم ها از
طریق تزریق
فرهنگ
مصرفگرایی
است.تا بتواند
راحتتر
حاکمیت خویش
را اعمال کند.
اما
علاوه بر تلقی
اصلی که خود
مک دونالد از
این آلودگی
های فرهنگی
دارد
می توان آلودگی
های طبیعی و
زیست محیطی را
هم به آن اضافه
کرد .فرهنگی
که معتقد است
هدف استفاده
از هر وسیله
ای را توجیه
می کند.هدفی
که همان
پیشرفت مادی و
فناورانه جهت
رسیدن به رفاه
از هر لحاظ
است . رفاهی که
مبتنی بر سبک
زندگی پر مصرف
می باشد.
بستر
پدیدآورنده ی
این روش زندگی
آمریکای شمالی
و اورپای غربی
است که فقط
شامل 10 درصد از
جمعیت جهان
است.(دبیرسیاقی،ص20)
کره ی زمین تنها
قادر است
پاسخگوی
نیازهای نیم
میلیارد نفر
با این سبک
زندگی را بدهد
اما در حال
حاضر حداقل
نیم میلیاد
نفر دارای
چنین سبک
زندگی پر مصرفی
هستند.در
نتیجه در دراز
مدت کره ی
زمین دیگر نمی
تواند
پاسخگوی
نیازهای همین
یک میلیارد
نفر باشد چه
برسد به اینکه
حداقل نیمی از
مردم
کره ی زمین
بخواهند چنین
سبکی را اتخاذ
کنند. و این
برابر است با
پیچیده شدن
شیرازه ی حیات
در این کره ی
خاکی...
طبق
بررسی ها و
محاسبات
مؤسسه ی
تحقیقات آمریکای World Watch Nic ؛تا 2010
،20درصد
مراتع ،30درصد
جنگل ها ،20درصد
زمین های
کشاورزی و 10درصد
ماهی ها نسبت
به یک قرن
گذشته کاهش
یافته اند.(دبیر
ساقی،ص21)
انبوه
سازی زباله
ها:این مسأله
یکی از نتایج
طبیعی افزایش
مصرف در جریان
مدرنیزاسیون
در کشورهاست ،
در تخریب و
آلودگی بیش از
پیش محیط زیست
از دو طریق
عمل کرده اند.
الف/زباله
های
خانگی؛این
زباله ها
تشکیل شده است
از باقی مانده
های مواد
غذایی ،میوه
،سبزی،خرده
کاغذ و
...امروزه در
جریان شهر
نشینی و صنعتی
شدن و
مصرفگرایی و
اهمیت یافتن
بسته بندی
کالاها ی
مصرفی تولید
زباله افزایش
چشمگیری
داشته است
.برای مثال
امروزه در کشور
سوئد هر نفر
به طور متوسط
360کیلو گرم
زباله در سال
تولید می کند
(این مقدار در
سال1950در حدود
25کیلو گرم
بوده است)که
در مجموع مقدار
زباله های
خانگی در این
کشور نزدیک
به2 /3
میلیون تن می
رسد(دبیرسیاقی،ص154)
زباله
ی جمع آوری
شده ی شهر
تهران که صرفا
توسط شهر داری
ها انجام می
گیرد ،بالغ
بر 5تا 6
هزار تن است.
به عبارت دیگر
هر شهروند
تهرانی
روزانه
روزانه 1تا
1.5کیلوگرم
زباله تولید می
کند.(مجله ی
کیمیا)
به طور
حتم پدید آمدن
تپه های زباله
در اطراف شهرها
علاوه بر
ایجاد
ناهنجاری در
زیبایی شهر و
محیط اطراف
،پدید آورنده
ی انواع
آلودگی ها در
سطح هوا و
باعث انتقال
انواع بیماری
ها از طریق
حشرات و
جانوران موذی
می باشد.علاوه
بر
این؛سوزاندن زباله
ها به صورت
تفکیک نشده
مقدار زیادی
دی اکسید کربن
ایجاد می کند
که باعث
آلودگی هوا می
گردد.راه حل
پیشنهادی در
این زمینه
تفکیک زباله
ها از مبدأ و
بازیافت آنها
با روشهای
کارشناسی شده
می باشد . اما
باز هم نظام
های مبتنی بر
سود بیشتر تن
به چنین
اقداماتی نمی
دهند.دلیل مهم
این مسأله این
است که
اطمینان واعتمادی
به سود دهی و
بازیابی در
تولیدات از
بازیافته ها
وجود ندارد به
عبارت دیگر
بازاری برای
این نوع
تولیدات نیست
،به همین دلیل
سرمایه گذاری
در این زمینه
صورت نمی
گیرد.(دبیر
سیاقی،ص156)
ب/ضایعات
خطرناک صنعتی:
پسامدهای
صنعتی یکی از
معضلات بزرگ
کشورهای
صنعتی است.این
پسامدها که
اکثرا آلوده
کننده ی محیط
زیست و برای
سلامتی انسان
مضر است توسط
کشورهای
صنعتی چون آمریکا
و چین تولید
می شود.بر
اساس برخی
برآوردهای
تقریب در سال
1985از مجموع 800
میلیون تن
زباله ی صنعتی
،88درصد آن در
یالات متحده ی
آمریکا تولید
می شود.اما
وجه تأسف آورتر
این مسأله
تخلیه ی بیشتر
این زباله ها
در کشورهای
فقیر و در حال
توسعه ای چون
لبنان ،نیجریه
و سایر
کشورهای
آفریقایی
است.این
کشورها یا
باید مصرف
کننده باشند یا
آشغال خورهای
پردازندگان
هزینه های
سنگین تولید
صنعتی توسط
کشورهای
توسعه یافته.
نتیجه
گیری:
در این
بحث تلاش بر
این بود تا
نشان دهیم
آلودگی و
تخریب زیست
محیطی نتیجه ی
طبیعی فرهنگ
توده ای و
آمریکایی
سازی است که
می توان آن را
این گونه
خلاصه کرد؛
استفاده
از فرمولهای
ساده و مشابه
در همه ی جهان
به مثابه ی یک
بازار مصرف
جهت ارائه ی
فرهنگی
استاندارد که
سلیقه ،جهان
بینی و حتی
نوع نیاز
افراد را در
جهت سود آوری
برای سرمایه
داران تعیین
می کند.و آن
چیزی نیست جز
فرهنگ توده ای
زیان آور که
با نابودی
ارزش ها و یا
تحت الشعاع
قرا دادن آنها
به پایین ترین
حد از انسانیت
سوقشان می دهد
و آنها را به
تعطیلی
اندیشه و تفکر
منتقدانه
دعوت می
کند.فرهنگی که
مصرف کنندگان
آن افراد
منفعلی اند که
مشارکت آنها
به انتخاب بین
خرید و عدم
خرید محدود می
شود و افراد
در جایگاه
بالای ارزشی و
منزلتی جامعه
قرار می گیرند
که بیشتر مصرف
کنند و به عبارتی
بیشتر زباله
بسازند و
بیشتر تخریب
کنند.
با
سلطه ی چنین
فرهنگی در
جهان به نظر
می رسد بزرگترین
همایشهای
جهانی محیط
زیست همچون ریودوژانیرو1922،داکا
ژوهانسبورگ،همایش
آب و هوا در
کیوتو ژاپن1997 و
کوپنهاگن2010 ؛تناقضی
بزرگ و
پوزخندی
زیرکانه جهت
به کرسی نشاندن
ادعاهای
جامعه ی مصرفی
ست که غرق شدن
در لذتها را
راهی به سوی
آزادی و
ابزاری برای
کسب دانش تلقی
می کنند در
حالی که نکته
ی اصلی آن را نمی
بینند .آنها
مصرفگرایی را
در بستر اصلی
آسیب هایی که
بر محیط زیست
وارد آورده و
موجب بحران
گشته را
نادیده می
انگارند . این مصرفگرایی
باعث تحلیل و
تقلیل منابع
اعم از طبیعی
و انسانی شده
و زباله سازی
می کند.علاوه بر
این مسئول
نابرابری های
جهانی است
.شاید بهتر
باشد به جای
روی آوردن به
راه حل های
تکنیکی در
قالب همایش ها
و سمینارها
کمی ساختارهای
تئوری ، ذهنی
و فرهنگی را
زیر ذره بین
انتقاد
بگذاریم.شاید
وقت آن فرا
رسیده نظامی را
به عنوان
جایگزین نظام
سرمایه داری
پیشنهاد
بکنیم!
منابع:
استریناتی،
دومینیک،1387،
مقدمه ای بر
نظریه های
فرهنگ عامه
،ترجمه ی ثریا
پاک
نظر،تهران،
انتشارات گام
نو.
دبیرسیاقی،منوچهر،1383،
بحران محیط
زیست: جهان و
ایران،
تهدیدات،
علل، اثرات و
اقدامات، قزوین،حدیث
امروز.
منبع
: انسان شناسی
و فرهنگ hropology.ir/node/7815