تجاوز جنسی "سلاح
جنگی"
دیکتاتورها
سیما
ریاحی
برای
ما زنان
ایرانی که
سرنوشت ترانه
موسوی را
خوانده و یا
شنیده ایم درک
این موضوع که
چرا همه ی
دیکتاتور های
منطقه از حربه
ی تجاوز جنسی
به عنوان یک
شکنجه
بیشرمانه
استفاده می
کنند، مشکل نیست.
جمهوری
اسلامی در تمامی
دوران حکومت
خود، در زندان
هایش از حربه
ی تجاوز جنسی
به دفعات
استفاده کرده
است. فیلم ها و
ویدئوهای
زیادی بازگو
کننده ی رنج و
درد زندانیان
زنی است که به
این شیوه مورد
شکنجه ، توهین
و تحقیر قرار
گرفته اند.
شکنجه گران جمهوری
اسلامی
کاربرد این
شکنجه ضدبشری
را آنچنان
گسترش دادند
که در مقابله
با مبارزات
مردم در سال
۱۳۸۸ آن را
علیه مردان و پسران
جوان نیز به
کار گرفتند و
رسوائی
کهریزک، بیان
این ددمنشی
بود.
حالا
در زمانی که
خیزش های
مردمی اکثر
کشورهای
خاورمیانه را
فراگرفته
است، شاهد
کاربرد این
شکنجه علیه
زنان در این
کشورها هم
هستیم.
به نظر می
رسد که تمامی
دیکتاتورهای
مردسالار، از
تجارت توحش
همدیگر می
آموزند و
دستاوردهای
زشت و غیرانسانی
شان را به
همدیگر منتقل
می کنند. در
گزارشی که تلویزیون
الجزیره چند
روز پیش منتشر
کرد که در آن
با چند پزشک
لیبائی صحبت شده
بود روشن
گردید که تجاوز به
زنان، به «سلاح جنگی»
نيروهای
قذافی تبدیل
شده است. الجزيره
از قول پزشکان
ليبیائی گزارش
داد «نيروهای
طرفدار قذافی
به زنان جبهه
مقاومت تجاوز
ميکنند.
پزشکان گفته
اند در جيب
برخی از نيروهای
مسلح قذافی که
کشته شده اند
وياگرا و کاندوم
پيدا کرده اند
که به عقيده
آنها برای
تجاوز به زنان
در اختيار اين
سربازان
گذاشته شده
يود».
پیش
از انتشار
گزارش
الجزیره،
شهامت یمن العبیدی
زن شجاع و
وکیل بی باک
لیبیائی،
نگاه جهانیان
را به این
جنایت جلب
کرد. یورونیوز
فارسی این
جنایت علیه
بشریت را با
انتشار فیلم
پناه بردن او
به هتل محل
سکونت
خبرنگاران در تریپولی
چنین گرازش کرد:«یمن
العبیدی، زنی ۳۰
ساله روز شنبه
به هتل
خبرنگاران
خارجی در طرابلس
پایتخت لیبی
راه پیدا کرد
تا بگفته خودش
آثار آزار و
ضرب و جرح
بدنش را نشان
دهد. گفت چون از
شهر بن غازی
مرکز اصلی
مخالفان بود،
در ایست
بازرسی
گرفتندش،
بستندش، فحشش
دادند…و
پانزده نفر از
شبه نظامیان
سرهنگ قذافی
به او تجاوز
کردند.
ماموران
امنیتی که در
هتل حضور
داشتند به او
حمله کردند تا
دهانش را ببندند.
اما دوربین ها
و میکروفون های
خبرنگاران
تمام وقایع را
ثبت و ضبط کرد.
به خبرنگارانی
که به کمک زن
شتافتند نیز
حمله شد. زن از این
گوشه به آن
گوشه هتل می
جهید تا
داستان تلخ
خود را بلکه
تمام کند و
ماموران
بدنبال وی بودند
تا دهانش را
ببندند تا
نگوید. و
سرانجام بردنش
به مقصدی
نامعلوم.
واکنش موسی
ابراهیم،
سخنگوی دولت
لیبی به آنچه
که دیده و
شنیده شد این
چنین بود: "بنظر
می رسد، این
گزارش اولیه
است، که او
مشکل روحی و
روانی دارد.
بازجویان در
حال بررسی خانواده
و خود او
هستند. او از
گفتن اینکه
خانواده،
پدر، خواهر و
برادرنش چه
کسانی هستند
خودداری می
کند. در مورد
برخورد
فیزیکی با
او،…در همه
جای دنیا با
کسی که به
جایی بی اجازه
وارد شده است
چنین برخورد
می شد ، بله،
بله، البته…" و
سوالی که باقی
می ماند این
است که آیا
سخن گفتن فقط
مختص
سخنگوهاست و
یا بدیهی ترین
حق مسلم تمام
انسانها و
بشریت؟!»
در
حالی که
سخنگوی دولت
قذافی تلاش
کرده بود یمن
العبیدی را بیمار
روانی و هرزه
وانمود کند،
تلویزیون
الجزیره با
پدر و مادر او
تماس گرفت. به
گزارش
الجزیره،
مادر ایمان
العبیدی تاکید
کرد «اعضای
گردان های
امنیتی قذافی
پس از ربودن
دخترش از یک
ایست بازرسی
در طرابلس به
او تجاوز
کردند».وی
افزود: «مقامات
رژیم قذافی با
ما تماس گرفتند
و از ما
خواستند در
برابر دریافت
پول، دخترمان
را به تغییر
حرف هایش راضی
کنیم». وی
ادامه داد: «معمر
قذافی یک
جنایتکار است
و دختر من
اکنون گروگان
آن هاست». وی
گفت: «پس از
آنکه از باب
العزیزیه (مقر
مزدوران قذافی)
با من تماس
گرفتند من با
دخترم سخن
گفتم و به او
توصیه کردم
مقاومت کند و
حرفهایش را
تغییر ندهد». پدر
ایمان
العبیدی هم
اتهام رژیم
قذافی به دخترش
درباره عقب
ماندگی ذهنی
او را رد کرد و
گفت: «دختر من
مدرک
دانشگاهی دارد
و در سلامت
کامل ذهنی
است. دختر من
وکیل است. این
عکس او در
دانشکده حقوق
طرابلس است».
ماجرای
یمن العبیدی و
تلاش مقامات
حکومتی قذافی
در سرپوش
گذاشتن بر
جنایت
ماموران ،
یادآور جنایت
هولناک تجاوز
گروهی به
ترانه موسوی و
تلاش های حسین
طائب برای
سرپوش گذاشتن بر
این ماجرا ست.
آن زمان دیدیم
که چگونه حسین
طائب و
همدستانش با
سازماندهی
شوی تلویزیونی
و با مصاحبه
با یک مادر و
دختر به عنوان
مادر و خواهر
ترانه موسوی،
قصد داشتند
اساسأ وجود ترانه
موسوی را
انکار کنند.
حالا همین
سناریو در
لیبی معمر
قذافی که
حکومتش دوست
جمهوری
اسلامی و مثل
رژیم آخوندها
ادعاد استقلال
سیاسی هم
دارد، تکرار
می شود.
استفاده
از حربه ی
تجاوز جنسی و
توهین به زنان
به عنوان زن،
تنها مختص
جمهوری
اسلامی و دولت
لیبی نیست.
حتی در کشور
مصر که در
جریان یک انقلاب
به پیش می
رود، در بر
همین پاشنه می
چرخد. وقتی
عده ای زنان و
دختران فعال
در روز هشت
مارس
در میدان
تحریر دستگیر
شدند وبه بازداشتگاه
های پلیس
منتقل شدند،
توهین و
تحقیرشان
آغاز شد. در
آنجا که
تلاش می شد
این مبارزان و
فعالان زن را
مورد شکنجه
قرار دهند، به
آن ها اتهام
هرزگی و فحشا
زدند و برای
اثبات این اتهام
نیز از همه ی
آن ها تست
باکرگی به عمل
آوردند. امری
که با اعتراض
گسترده ی آن
ها روبرو شد و
سازمان عفو
بین الملل نیز
به این
اعتراضات
واکنش نشان
داد. این
سازمان در بیانیه
مورخ ۲۳ مارس ۲۰۱۱عفو
بین الملل نوشت:
«سازمان
عفو بینالملل
امروز از
مقامات مصری
خواست تا در
مورد اتهام
شکنجه، از
جمله آزمایش اجباری
باکرگی که
توسط ارتش در
مورد زنان
معترض در
میدان
تحریریه که در
اوایل این ماه
انجام گرفته،
تحقیقات جدی
به عمل آورد.
پس از آن که در ۸
مارس افسران
ارتش معترضان
را با خشونت
از میدان
تحریر بیرون
راندند،
حداقل ۱۸ زن
توسط ارتش در
بازداشت نگاه
داشته شدند.
زنان معترض به
سازمان عفو
بینالملل
گفتهاند که
آنها مورد ضرب
و شتم قرار
گرفتهاند،
با شوکر برقی
شکنجه شده و
مجبور گشته
اند تا برای
بازرسی بدنی
برهنه شوند؛
آن هم در حالی
که سربازان
مرد از آنها
عکسبرداری میکردند،
سپس مجبور شده
اند به آزمایش
باکرگی تن
دهند و تهدید
شدهاند که به
آنها اتهام
فحشا وارد
خواهد شد. "آزمایش
باکرگی"، اگر
به اجبار یا
با اعمال فشار
انجام شود، نوعی
شکنجه محسوب
میشود.عفو
بینالملل
تأکید می کند: "واداشتن
زنان به انجام
آزمایش
باکرگی اصلا قابل
پذیرش نیست.
هدف از آن
تحقیر زنان به
علت زن بودنشان
است". "تمام
کادر حرفهای
پزشکی باید از
انجام چنین
“آزمایشی”
خودداری کنند"».
و
ماجرای غم
انگیزی است که
هر روز در
گوشه ای از
جهان و بویژه
این روزها در
گوشه ای از
خاورمیانه
تکرار می شود.
گسترش این
خشونت، نشانه ی
رشد و گسترش
جنبش زنان در
منطقه است.
حضور فعالانه
زنان در
مبارزات
مردمی، خشم مردسالاران
حاکم را
برانگیخته
است. اما
علیرغم گسترش
این خشونت
سازمان
یافته، جنبش
زنان به راه
خود برای کسب
برابرحقوقی
ادامه خواهد داد.
حضور گسترده و
مداوم زنان و
دختران جوان در
میدان آزادی
سلیمانیه،
نمونه ای است
از رشد خودآگاهی
زنان در
منطقه. و حضور
گسترده و
پرشور زنان
ایرانی در
تظاهرات و
اعتراضات، هر
جا که اتفاق
می افتد، نشان
می دهد که
جنبش زنان
ایران،
پرچمدار
مبارزه برای
برابر حقوقی در
تمام منطقه
است. و این بر
خشم حاکمان
مستبد و دین
سالار و
مردسالار جمهوری
اسلامی می
افزاید.
۱۰
فروردین
۱۳۹۰ـ ۳۰ مارس
۲۰۱۱