گروه
ایرانی مورد
هدف جنگافروزان
و محبوب
متحدین ترامپ
کیست؟
سعید
کمالی دهقان
گاردین
دوم
ژوئیه
ترجمه
: رضا چیت ساز
فرقهی
مجاهدین خلق
تا ۲۰۱۲ در
لیست
تروریستیی
آمریکا قرار
داشت؛ اما
دشمنیی آنها
با تهران؛
منجر به
پشتیبانیی
جان بولتون؛
رودی جولیانی
و دیگر
طرفداران
رژیم چنج شده
است.
مجاهدین
خلق؛ گروه
اپوزیسیون
افراطیی
ایرانی که
مورد هدف
بمبگذاریی
ناموفق در
پاریس بود؛
زمانی از
دشمنان سوگند
خوردهی
آمریکا بود.
این گروه فرقهگرا
که مسئول قتل
شش آمریکایی
در ایران در
دههی هفتاد
است؛ در سال
هفتاد و نه با
شوق و ذوق
اشغال سفارت
آمریکا از سوی
دانشجویان
خشمگین را؛ که
به اسارت
پنجاه و دو
دیپلمات
آمریکایی در ۴۴۴ روز
انجامید را تشویق
میکرد.
اما
مخالفت آنان
با حاکمان
تهران؛ به
پشتیبانیی
متحدین
نیرومندی در
غرب؛ به ویژه
آمریکاییهای
متمایل به
رژیم چنج منجر
شده است.
رودی
جولیانی؛
وکیل خصوصیی
ترامپ در نشست
مجاهدین خلق
در پاریس
سخنرانی کرد و
خواهان رژیم
چنج شد. روز
دوشنبه؛ مقامات
بلژیکی اعلام
کردند که چهار
نفر، از جمله
یک دیپلومات
ایرانی در
سفارت ایران
در وین پایتخت
اتریش؛ پس از
اتهام به
محیاسازیی
حملهی بمبی
علیه مجاهدین
خلق در
فرانسه؛
دستگیر شدهاند.
بسیاری
از جمعیت
چهارهزار
نفرهای که در
جلسهی
مجاهدین که در
آن جولیانی
سخنرانی کرد؛
اروپاییهای
شرقیای
بودند که در
ازای پرداخت
یک مسافرت آخر
هفتهای به
پاریس، در این
نشست حضور
داشتند. وی
یکی از مجموعه
سیاستمداران
سرشناس
آمریکایی است
که؛ در کنار
جان مک کین و
جان بولتون که
با رهبر مجاهدین
خلق، مریم
رجوی دیدار
داشتهاند یا
در نشستهای
آنها سخنرانی
کردهاند.
تازه
در سال ۲۰۱۲
بود که آمریکا
این گروه را از
لیست
تروریستی
خارج کرد. اما
حضور جان
بولتون؛ به عنوان
مشاور امنیت
ملیی
آمریکا؛ که
نیرومندترین
طرفدار گروه
است؛ به
نزدیکیی
آنها به کاخ
سفید و فرصت
دوبارهای
برای زندگی
سیاسی به آنها
بخشیده است.
جان
بولتون در یکی
از نشستهای
مجاهدین خلق
در پاریس در
سال گذشته
گفت: "یک
مخالفت عملی
به حکومت آیتاللهها
وجود دارد و
کانون این
مخالفت امروز
در این اتاق
موجود است.
کارکرد و
اهداف رژیم
تغییر نخواهد
کرد؛ و
بنابراین
تنها راه حل;
تغییر خود رژیم
است."
تحلیلگران
بر این باورند
که ارتقا جان
بولتون در کاخ
سفید به این
گروه نیروی
تازه داده است
و تحلیلگران
نگران آنند که گروهی
که از نگرانی های
مربوط به حقوق
بشر بهره
برداری میکند
تا پیشینهی
تیره و تاریک
خود را لاپوشانی کند
و خود را به عنوان
جایگزین
دموکراتیک و
مردمی جمهوریی
اسلامی جا
بزند؛ در
فاصلهی دو
قدمیی رئیس
جمهور امریکا
قرار گرفته
است.
مجاهدین
خلق که تخمین
زده می شود
بین پنج تا
سیزده هزار
عضو دارد؛ در
دههی شصت از
آمیختهای از
مارکسیسم و
اسلامگرایی
ساخته شد. این
گروه علیه شاه
حملات نظامیای
انجام داد که
پس از انقلاب
اسلامی
هفتاد و نه؛
علیه جمهوری
اسلامی ادامه
یافت. در سال
هشتاد و یک، در
یک سری حملات
این گروه؛ هفتاد
و چهار نفر از
مقامات عالیرتبه؛
از جمله بیست
و هفت نمایندهی
مجلس را به
قتل رساند.
مدتی بعد در
همان سال؛ رئیس
جمهور و نخست
وزیر ایران
توسط بمبگزاریهای
این گروه به
قتل رسیدند.
طی جنگ
هشت سالهی
ایران و عراق
در دههی
هشتاد؛ که در
آن زمان در
کمپهای عراق
پناه گرفته
بودند؛ در
کنار
دیکتاتور عراقی
صدام حسین،
علیه ایران
جنگیدند.
اشغال عراق
توسط آمریکا در
دوهزار و سه
نقطهی عطفی
برای این گروه
بود که تلاش
کرد که خود را
به
دروغ به
عنوان نیرویی
دموکراتیک جا
بزند.
کارکرد
این گروه
امروز به
مثابه یک
اقلیت تبعیدی
با ویژهگیهای
یک فرقهی
مذهبی; تلاش
برای رژیم چنج
در ایران است؛
گر چه طرفداریی
قابل رویتی در
ایران ندارند.
این گروه خود
را به عنوان
یک نهاد سیاسیی
دموکراتیک جا
میزند؛ حال
آنکه ساختار
درونیی آن
هرچیز به جز
دموکراتیک
است.
ایلای
کلیفتون از
همکاران
نیشون
اینستیتوت, یک
سازمان غیر
انتفاعیی
رسانهای؛ میگوید
که نفوذ
مجاهدین خلق
در امریکا چند
لایه است.
کلیفتون گفت:
"زمانی که
اعضای
مجاهدین خلق؛
گلهوار
کاپیتول هیل
را اشغال میکنند
و خواهان
ملاقات با
نمایندهگان
کنگره هستند؛
اغلب مواقع
آنها تنها
صدای موجوند؛
چرا که مساله
به این سادهگی
است که شمار
بالایی از
ایرانی-آمریکاییها
در کاپیتول
هیل حضور
ندارند."
کلیفتون
گفت که
مجاهدین خلق
که از پشت
مجموعهای
گروههای
وانمودی عمل
میکنند؛ چکهای
بسیار هنگفتی
برای کسانی که
در نشستهایشان
سخنرانی میکنند،
صادر میکنند.
تخمین زده میشود
شود که دامنهی
این چکها بین
سیهزار تا
پنجاههزار
دلار است.
ارزیابی این
است که بولتون
در ازای چند
سخنرانی در
نشستهای
مجاهدین خلق؛
فراتر از صد و
هشتاد هزار دلار
دریافت کرده
است. آخرین
گزارش مالیی
وی حاکی از
این است که وی
چهل هزار دلار
در ازای یکی
از سخنرانیهایش
در نشست
مجاهدین خلق
در سال گذشته
دریافت کرده
است.
جیسون
رضائیان؛
روزنامهنگار
واشنگتون پست
که بیش از یک
سال در تهران زندانی
بود؛ در ماه
مارس نوشت که
در هفت سالی که
در ایران میزیست
شاهد
انتقادات
فراوانی نسبت
به آیت الله
ها بود اما
"هرگز حتا یک
نفر را هم
ندید که بر این
باور است که
مجاهدین خلق
خواهند یا میتوانند
بدیلی موفق
باشند."
کلیفتون
گفت که
مجاهدین خلق
"بسیاری از
ویژهگیهای
یک فرقهی
مذهبی را
داراست." ایرج
مصداقی؛ ایرانیی
ساکن سوئد که
بین هشتاد و
یک تا نود و یک
به خاطر
پیوندش با
مجاهدین خلق
در ایران
زندانی بود هم
این توصیف را
تایید می کند.
مصداقی ایران را
در سال نود و
چهار ترک کرد
و تا سال
دوهزار و یک
در فرانسه
برای مجاهدین
خلق کار می
کرد.
او گفت:
"در مجاهدین
خلق همه چیز
در یک دگردیسی
باید به رهبری
تبدیل شود؛ و
رهبری یعنی
مسعود رجوی
(شوهر مریم
رجوی؛ که از
دوهزار و سه
ناپدید شده
است) نه تنها
قلب تو باید
از آن او
باشد؛ هر عشقی
از آن اوست.
عشق به همسر؛
مادر؛
فرزندان."
وی کار
کردن برای
مجاهدین را
مقایسه کرد با
این که سیم
برق را در دست
بگیرید. "تو
مجبوری که راه
را ادامه
بدهی؛ باید هر
آن چه داری
انتقال بدهی؛
حق نداری چیزی
کم یا زیاد
کنی؛ حق هیچ
اما و اگری
نداری."
گزارشی
از سال دوهزار
و هفت از
وزارت خارجه
مدعی بود که
مجاهدین خلق
اعضای خود را
به طلاقهای
اجباری مجبور
کرده است. برج
دیدبانیی
حقوق بشر در
گزارش بیست و
هشت صفحهایی
خود به
بدرفتاریی
مجاهدین خلق
نسبت به اعضای
خود نور
افکند؛ از
جمله به این
اشاره شد که
اعضایی که
خواهان ترک
گروه شده اند
"دستخوش
زندان های
طولانی مدت
انفرادی؛ کتک
خوردنهای
وحشتناک و
شکنجه شدهاند."
ایران
که این گروه
را سازمانی
تروریستی
تلقی میکند
نیز تاریخ
بدرفتاری
نسبت به
هوادارن مجاهدین
خلق دارد. در
تابستان
هشتاد و هشت،
هزاران هزار
هوادار
چپگرا و
مجاهدین خلق
در قتل عام
زندانیان
سیاسی اعدام
شدند.
مصداقی
گفت اعضای
مجاهدین خلق
که در مجتمع
وسیع نظامی
شکلی در
آلبانی
نگهداری میشوند؛
به ویژه آسیب
پذیرند؛ چرا
که آنها به عنوان
پناهنده دیده
نمیشوند و
برای زنده
ماندن وابسته
به رهبریی
گروه هستند.
تخمین زده میشود
که در فاصلهی
مارس دوهزار و
سیزده تا
سپتامبر
دوهزار و شانزده
نزدیک به سه
هزار اعضای
مجاهدین خلق؛
پس از انتقال
از عراق در
آلبانی پناه داده
شدهاند.
مسعود
خدابنده؛ یکی
از مقامات
رتبه بالای پیشین
مجاهدین خلق
نوشته است که
اعضای
مجاهدین خلق
در آلبانی
"واقعا در
حالت بردهداریی
مدرن نگهداری
میشوند ."
اخیرا وی در
مصاحبهای
گروه را به
عنوان "فرقهای
ویرانگر" که
اعضای خود را
از طریق مالی؛
فیزیکی و
احساسی کنترل
میکند؛
توصیف کرد.
مجاهدین
خلق به نامههای
پرسشگر که
خواهان توضیح
بود، پاسخی
نداد.
جواد
خادم؛ یکی از
پایهگذاران
اتحاد برای
دموکراسی در
ایران؛ یک سازمان
چتریی متشکل
از گروههای
اوپوزیسیون
ایرانیان
تبعیدی گفت:
"همدستیی
مجاهدین خلق
با صدام حسین
علیه ملت
ایران هرگز از
حافظهی مردم
ایران زدوده
نخواهد شد."
خادم
گفت که گزین
بولتون از سوی
ترامپ ممکن است
شبیه کودتایی
برای مجاهدین
خلق به نظر
برسد؛ اما وی
استدلال کرد
که بولتون
مجبور است به عنوان
عضوی از
کابینه بیش از
این مسئولانه
عمل کند. وی
گفت: "اما
بولتون از
آنان به عنوان
ابزاری برای
فشار به رژیم
استفاده
خواهد کرد.
این تاکتیک
بدی است؛
چونکه رژیم
اسلامی از آن
برای ترساندن
طبقات میانه
در ایران
استفاده
خواهد کرد؛
کاری که آن ها
چهل سال انجام
دادهاند."
کلیفتون
گفت که داعیههای
مجاهدین خلق
در مورد
افشاگریهای
اطلاعتی
دربارهی
ایران اغلب
"بیخود" است
همراه با
"برخی
گندکاریهای
شرمآور." با
این وجود
اطلاعاتی
دربارهی
برنامهی
هستهایی
ایران افشا
کرد؛ که
کلیفتون گفت
به احتمال زیاد
از سوی
اسرائیل یا عربستان
سعودی به آنها
داده شده بود.
در سال دوهزار
و شانزده ترکی
الفیصل یکی از
سران پیشین
سازمان
اطلاعات
سعودی یکی از
چندین تن
اشخاص بسیار
مهمی بود که
در کنفرانس
مجاهدین خلق
در نزدیکیی پاریس
شرکت کرد.
کلیفتون
گفت که
مجاهدین خلق
روایتی
درخشان؛ سکولار؛
حکومتی
دموکراتیک در
انتظار و
دارای
پشتیبانیی
تودهای در
ایران ارائه
میکنند. وی
گفت: "این
روایت ساخته
شده بر دروغهای
فراوان است.
اگر
سیاستمداران
به این قصه گوش
کنند و آن را
باور کنند،
بسیار خطرناک
است."
توضیح
برگردان: در
مقاله چندین
بار از مفهوم
کولت برای توصیف
مجاهدین خلق
استفاده شده
است. متاسفانه
برگردان
فارسیی آن ؛
فرقه، به
اندازهی
کافی گویا
نیست. چرا که
منظور این
مفهوم فرقهای
مذهبی؛ بسته و
تاریکاندیش
است نه فرقه
در مفهوم رایج
ادبیات سیاسی
به فارسی.
https://www.theguardian.com/world/2018/jul/02/belgian-couple-charged-with-planning-terrorist-attack-in-france