اعلامیه
مشترک
سازمان
کارگران
انقلابی ایران(راه
کارگر)
حزب کمونیست
ایران
هشتم مارس بر
زنان ایران که
اولین انقلاب
زنانه جهان را
رقم می زنند، مبارک
باد!
هشتم
مارس
روزجهانی زن، امسال
درشرایطی فرا
می رسد که
زنان ایران با
به صدا در
آوردن ناقوس
انقلاب "زن،
زندگی،
آزادی" خیزشی
عمومی و
سراسری علیه
رژیم جمهوری
اسلامی بر پا
ساخته و شروع
اولین انقلاب
زنانه تاریخ
را به نام خود
ثبت کرده اند.
میلیون ها زن،
بویژه زنان
جوان ایران با
همراهی بخش
بزرگی ازمردان،
حجاب اجباری،
این پرچم هویت
سیاسی
وایدئولوژیک
جمهوری
اسلامی را به
زیر کشیده،
وآن را به
مثابه نماد
بردگی زنان به
شعله های آتش
سپرده اند.
تردیدی نیست
که در جمهوری
اسلامی
آپارتاید جنسی
فقط به حجاب
اجباری خلاصه
نمی شود بلکه
تارعنکبوت
قوانین
هزارتو و عهد
بوقی"فقه
اسلامی" زنان را
از حضور در بسیاری
از حوزه های
سیاسی،
اقتصادی،
اجتماعی،
فرهنگی،
ورزشی... محروم ساخته
است. کافی است
که به گزارش اخیربانک
جهانی( مورخ چهارم
مارس امسال)
اشاره ای کنیم
که صدونود(190) کشور
جهان را به
لحاظ قوانین
محدودکننده
حقوق زنان در
عرصه های
مختلف طبقه
بندی کرده است.
جمهوری
اسلامی در
پائین ترین رده
های جدول
بندی، درجایگاه
صد و هشتاد و شش(186) وحتی
یک رده پائین
تراز
افغانستان(185)
قرار دارد.
انفجاراین
خیزش زنانه، فاشیسم
مذهبی حاکم را
دربرابر لحظه
حقیقتِ "پایان
کار" قرارداده
است. حقیقتی
که معطوف به
یکی از رازهای
بنیادی موجودیت
جمهوری اسلامی
است که به طوررسمی،
حقوقی
وایدئولوژیک
، زن را به
عنوان یک انسان
درجه دوم و
محروم در همه
عرصه های حقوق
شهروندی قلمداد
می کند واجبارحجاب
را، به
پشتوانه
سرکوب و قهر
دولتی، بمثابه
پرچم این
موقعیت و یک
اصل مقدس
آسمانی به
زنان تحمیل
می کند. از
همین رو جنبش
"زن، زندگی،
آزادی" جنبشی است
که آپارتاید
جنسیتی رژیم
جمهوری
اسلامی را هدف
گرفته
بنابراین جنبشی
است برای نقطه
پایان نهادن
به موجودیت
جمهوری
اسلامی.
پیشگامی
زنان
درانقلاب"زن،زندگی،
آزادی" وشعاع
وعمق تاثیرات
آن، یک انقلاب
فرهنگی بی سابقه
را با شخم زدن
آپارتاید جنسیتی
چند دهه گذشته
برافروخته
است. انقلابی
که درحال
شستشوی
مردسالاری و
تبعیض ها و
سنت های چند
هزارساله آن
است. این انقلابی
است نه از
بالا از طریق
این یا آن
دولت مرد،
رهبر و یا
نخبه و ناجی
بلکه دگرگونی
فرهنگی عمیقی
در نظام ارزشی
رایج و حاکم
می باشد که از
پائین و خانه به
خانه آغاز شده
است. انقلابی که
فاعل آن
میلیون ها زن
و بویژه زنان
جوانی هستند
که درحال دگرگون
ساختن نگاه و
رویکرد همسر،
پدر، برادرو
پسرنسبت به
موقعیت زن
درخانواده
واجتماع هستند.
پیشگامی
و نقش فعال و
برجسته زنان
به عرصه های
مهمی گسترش
یافته که نشان
می دهد هر مبارزه
واقعاً
دموکراتیک در
ایران امروز
فقط با حضور
زنان در صفوف
آن می تواند
معنا پیدا کند.
نمونه های
غرورآفرین زیر
از جمله این
موارد می
باشند :
-
جنبش
آزادپوشی در
بستر انقلاب
ژینا اکنون به
یک جنبش قدرتمند
مبدل شده و زنان
ما در
چهارگوشه
کشور درابعاد
میلیونی به
صحنه یک
نافرمانی
توده ای،
سراسری و
روزمره وارد
شده اند. خصلت
فرسایشی این رویاروئی
مانند
موریانه،
ایدئولوژی و
بنیادهای
منطق حکومتی
روحانیت حاکم
را با ضرب
آهنگ روزمره
سائیده و
جمهوری
اسلامی را در مهار
و مقابله با
این قیام
سراسری ناتوان
ساخته است،
-
زنان اکنون
نقش فعال و
پررنگی در بخش
های گوناگون
جنبش کارگری
مانند مبارزه
معلمان، پرستاران،
بازنشستگان
و... دارند و
بویژه در بستر
خیزش انقلابی
ژینا مشارکت
آن ها در جنبش
کارگری نقش
مهمی در زنانه
سازی(فمینیزه
کردن) جنبش
کارگری دارد،
-
زنان بخش اصلی
جنبش دادخواهی
مادران،
همسران و
خواهران را
تشکیل می دهند
که در
بسترخیزش
انقلابی ژینا
به یکی از
جنبش های قوی
و کاملاً
کارآمد
وسراسری
تبدیل شده
است،
-
مقاومت
درخشان
فعالان زن در
زندان های
جمهوری اسلامی
فصل تازه ای
از مبارزه
جوئی
زندانیان
سیاسی را با
پژواک
بسیارقوی
درفضای عمومی
کشور گشوده
است که در سطح بین
المللی انعکاس
آن را می توان
مشاهده کرد،
-
فعالان سیاسی،
محیط زیست،
دانشجویان،
روزنامه نگاران،
کارگردان ها،
هنرپیشه ها،
وکلا و
ورزشکاران زن
و بسیاری از
چهره های زن سرشناس
کشور، با
جسارت درخشان
و بدون ترس از
هزینه و عواقب
اقدامات
شجاعانه اشان،
حجاب اجباری
را زیر پا
نهاده و بنیادگرائی
زن ستیزجمهوری
اسلامی را به
چالش طلبیده
اند.
اگر
شرط مقدماتی
آزادی و
دمکراسی
برابرحقوقی
بی حصر و
اسثتثناء همه
مردم یک کشور
صرفنظر از
تفاوت های
ملی، مذهبی،
قومی، جنسی و
جنسیتی باشد،
خیزش انقلابی
زنان ایران
برای برابری،
آن ها را
درنوک پیکان
مبارزه برای
آزادی و
دمکراسی قرار
داده و به
پرچمداری این
مبارزه تبدیل
کرده است.
اما
چهل و پنج سال
آپارتاید جنسیتی
علیه زنان
کشورچهره خشن
و بیرحمانه
دیگری نیز
دارد و آن
محروم سازی و
پس راندن زنان
ایران از فرصت
های اقتصادی
اجتماعی
برابر با
مردان است. به
گونه ای که
اشتغال رسمی
زنان درایران
به سطح ده
درصد اشتغال
رسمی یعنی به
یکی از پائین
ترین رده ها در
کشورهای
خاورمیانه و
شمال آفریقا کاهش
یافته وسیمای
فقردرایران
را درابعاد
وسیع زنانه ساخته
است. زنان
کشور ما اکنون
بزرگترین
ارتش به حاشیه
رانده شدگان،
بیکاران، کارگران
خانگی بدون
مزد، بی ثبات
کاران،
کارگران
غیررسمی،
پاره وقت، پیمانی
و پا درهوا به
لحاظ شغلی را
تشکیل می دهند.
بنابراین به
خاطر ساختار
خود ویژه
جمهوری
اسلامی جنبش
زنان نقش و
ظرفیت منحصر
بفردی در
پیوند
تنگاتنگ میان
«پیکار برای
آزادی» و«پیکار
برای نان» به
عهده دارد .
تردیدی
نیست که برای
مقابله با
صدمات
نابرابری های
فاحش اقتصادی
واجتماعی که
حاصل چهل و
پنج سال حاکمیت
رژیم جمهوری
اسلامی است به
زیر کشیدن
آپارتاید جنسیتی
باید از سطح
الغای نظام حقوقی
آپارتاید
جنسیتی رژیم
اسلامی( حجاب
اجباری،
نابرابری در حق
ارث ، طلاق ،
حضانت و آزادی
مسافرت، حق
انتخاب رشته
تحصیلی و شهر
محل تحصیل،
استخدام ...) به
سطح تامین فرصت
ها ی برابر
اقتصادی و
اجتماعی زنان
با مردان نیز
گسترش یابد.
البته
فراموش نباید
کرد که تنها
با رفتن جمهوری
اسلامی این
نابرابری ها
رخت برنخواهد
بست. در گزارش
اخیر بانک
جهانی ( مورخ
چهارم مارس
امسال) گفته
می شود:" با
در نظر گرفتن
تفاوتهای رسمی
مربوط به
خشونت و مراقبت
از کودکان، حقوق
(rights)زنان کمتراز
دو سوم مردان
است. هیچ کشوری
فرصت مساوی
برای زنان
فراهم نمیکند،
حتی کشورهای
ثروتمند." در
ادامه گزارش
از جمله این
موارد مطرح
شده است: در
برابراشتغال
سه چهارم
مردان ،
اشتغال زنان
به ندرت به
پنجاه درصد می
رسید، به ازاء
هر دلاری که
به مردان بابت
دستمزد
پرداخت می شود
زنان تنها
هفتادوهفت
سنت دستمزد
دریافت می
کنند، زنان به
طور میانگین 2.4
ساعت زمان
بیشتر از
مردان را صرف
کارخانگی
بدون مزد می
کنند، اگر
زنان به طور
کامل وارد
عرصه اشتغال
شوند تولید
ناخالص جهانی
بیست درصد
افزایش خواهد
یافت... . گزارش
یاد شده، این
فاصله و شکاف
جنسیتی میان
زنان با مردان
در سطح جهانی
را شوکه کننده
ارزیابی می
کند.
برای
ما هواداران
سوسیالیسم بر
خلاف بانک
جهانی که یکی
از ارگان های
وابسته به
سرمایه جهانی
است این شکاف
نه فقط غافلگیر
کننده نیست
بلکه از سرشت
نظام بهره کشی
سرمایه داری
نشات می گیرد. این
واقعیتی
انکارناپذیر
است که در
جوامع سرمایه
داری و عملکرد
قانون آهنین
رقابت در آن ها،
زنان حتی در
پیشرفته ترین
کشورهای
سرمایه داری
مشمول
"ابربهره
کشی" بوده و
بنابراین قادر
به دست یابی
به فرصت های
برابر با
مردان نیستند.
قاعدگی
وتاثیر آن بر
روی قدرت جسمی
زنان، فرزند
آوری و
مسئولیت اصلی
در پرورش و
مراقبت از
فرزندان که تا
سن پانزده
سالگی ادامه
دارد، مراقبت
ازسالمندان
وسایر امور
کار خانگی
ازعوامل مهمی
است که وارد
محاسبات سود و
زیان در
سازوکار
رقابت نظام
های سرمایه
داری شده و زنان
را در رده
پائین تری از
مردان قرارمی
دهد. به همین
دلیل ، مبارزه
برای رهایی
زنان از زنجیرهای
مردسالاری،
مستلزم
فراتررفتن از
سرمایه و
قانون مرکزی
رقابت آزاد آن،
اجتماعی کردن
کار خانگی و
وارد ساختن
کامل زنان و
ظرفیت آن ها
درهمه عرصه
های سپهر زندگی
اجتماعی همیشه
و همه جا یکی
از عناصر حیاتی
و ثابت جنبش
سوسیالیستی
بوده است.
ما
در سال گذشته
به مناسبت روز
جهانی زن
مشترکاً "
منشور حقوق
زنان" را
منتشر کردیم
که علاوه بر
تاکید بر
الغای کلیه
قوانین
پاسدار
نابرابری و
تبعیض بر زنان
درهمه عرصه
ها، بر ضرورت
تامین
اجتماعی
فراگیر جهت
پایان دادن به
زنانه بودن
فقردر کشور،
اجتماعی کردن
کار خانگی و حق
نمایندگی
برابر زنان با
مردان در تمامی
ارگان های
انتخابی از
سطح محلی،
منطقه ای،
استانی گرفته
تا سطح کشوری
از جمله مجلس
موسسان و
برابری آن ها
در شاخه های
قانون گذاری،
اجرائی و قضائی
به عنوان ضامن
عملی ساختن
برابری واقعی
زنان بامردان
تاکید کرده
ایم. لازم می
دانیم این
منشور را بار
دیگر همراه
این اعلامیه
منتشر میکنیم.
حزب کمونیست
ایران
سازمان
کارگران
انقلابی ایران
(راه کارگر)
سرنگون باد
رژیم جمهوری
اسلامی
پیروز باد
انقلاب مردم ایران
زنده باد
آزادی،
دمکراسی وسوسیالیسم
چهارشنبه
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
برابر با ۶
مارس ۲۰۲۴