صداي
ما را بشنويد
گردهم
آئی های
فرهنگيان
كشور در
اعتراض به وضعيت
معيشتي و
آموزشي
در
پنجشنبه ۱۹
اسفند ۱۳۹۵
نگاهی
به گزارشات و
واکنش های
فعالان صنفی و
مدنی
--------------------------------
موضوع
تجمع ۱۹اسفند
۹۵ را از چند
زاویه میتوان
تحلیل و بررسی
کرد
۱_بعد از
دادن مجوز به
کانونها در
برگزاری مجمع
و انتخابات
،شاهد بودیم
که رویکرد
حاکمیت یا دولت
،بازی برد
-,برد به تعبیر
خودشان بود
،هم برای نشان
دادن ژستی
دمکراتیک به
کانونها مجوز
میدهد ،هم با
نفوذ در آنها،
اثر گزاری
کانونها را که در
گذشته داشتند
را کمتر یا
حتی خنثی مینماید
،که اوج این
سیاست را در
انتخابات
خراسان شاهد
بودیم ،
اما
دستاورد مهم
تجمع ۱۹اسفند
،فارغ از نگاه
کمیتی به آن
،از اثر گزاری
خاصی
برخوردار بود و
مهمترین اثر
آن ،فعالیت و
کنشگری
معطوف به جمعی
خاص نیست ،و
مطالبه
معلمان ،مطالبه
ای نیست که در تعاملات
و بده و
بستانهای
سیاسی ،قابل
معامله باشد
،هنگامی که
فراخوان توسط
تعدادی از فعالین
که بعضا عضویت
در کانونها را
داشتند و در
این فراخوان
بعنوان
شخصیتی حقیقی
ورود کردند و
بدنبال آن
حمایت بدنه از
این فراخوان
،نشان داد که
اگر کانونها
بدلایل خاص
خودشان و مهمترین
آن از فشارهای
امنیتی یا حتی
گرایشات خاص
حزبی
،توانایی
فراخوان را
ندارند ،در این
حالت بدنه خود
راسأ وارد گود
میشود .
هم
مطالبه حق و حقوق
خود را نموده
و هم در این
حالت بعنوان
بازوی اصلی
کانونها از
اعمال فشار
براعضای آنها
کاسته است.
۲)تجمع ۱۹
اسفند ٬دستاورد
دیگری داشت و
آن هم علیرغم
زمان کوتاه
اعلام و تبلیغ
،گستردگی آن
در سطح کشور و
استانها و
شهرستانها
،بخصوص
شهرهایی در
این تجمع نقش
آفرینی کردند
که اولین بار
بود به این
نوع کنش اقدام
میکنند.
۳)نکته
جالب تجمع
۱۹اسفند ،نو
آوری تبلیغی
در تجمع بود
،از سفر خالی
که هرچند عده
ای که دغدغه
صنفی ندارندو
در کنش
خود صرفا
تعاملات
سیاسی را مد نظر
دارند ،بوق وکرنا
زدند که درد
معلم فقط
معیشت نیست
،اما اصلیترین
دغدغه معلم را
با این شیوه
تبلیغی بیان نمودند
.
۴)انعکاس
رسانه ای ۱۹
اسفند از
دستاوردهای
دیگر این تجمع
بود ،که به
مدد فضای
رسانه ای
مجازی و
انعکاس داخلی
و خارجی از
پوشش مناسب
خبری
برخوردار بود
و حتی در دو
روز بعد از آن
،رسانه های
نوشتاری به
انعکاس و
تحلیل موضوع
پرداختند و یک
ضعف اساسی
تجمعات و
فعالیت هایش
میدانی
دهه ۸۰که ضعف
انعکاس رسانه
ای بود به
بهترین نحو رفع
شد .
۵)واکنشهای
فوری دستگاه
مربوط با حضور
در برنامه های
تلویزیونی و
دادن وعده های
همیشگی ،از
نکات مهم تجمع
بود که حکایت
از تاثیر
گزاری تجمع در
نزد مسئولین
بود و به
تعبیری شنیدن
صدای فقر و
فرق و تبعیض
که دو دهه است
جنبش معلمان
با آن درگیر
است.
آنچه
از تجمع
۱۹اسفند میتوان
گفت،دستاوردی
مهم در تاریخ
کنش های صنفی
از خود برجای
گذاشت .و
انفعال دو
ساله حاکم بر
فعالین را
شکست و خونی
تازه در رگهای
فعالین برای
پیگیری
مطالبات خود
که اهم آن
مطالبه نان ومعیشتی
است دمید
۶)پوشش
حداکثری
مطالبات در
بخشهای مختلف
،در قالب
شعارهای و
بیانیه ها از
جمله هاب دیگر
تجمع بود
،بطوریکه
مطالبات
،آموزش
،معیشتی ،شغلی
و حتی پیگیری
فعالینی که به
خاطر فعالیت
دچار مشکل
شدند .
محمد حسن
پوره
معلم مزد
بگیر
۹۵/۱۲/۲۲
----------------------------
19
اسفند و تشکل
های صنفی
✍ ابوالفضل
جلیلوند/فعال
صنفی
19 اسفند روز
تجمع سراسری
معلم ها برای
طرح مطالبات
متعددی بود که
همچنان از
گذشته های دور
تا به امروز
بر روی هم تل
انبار شده و نه تنها
هیچ گاه به
طور موثر
برآورده نشده
بودند ،
بلکه هر سال
نیز بر تعداد
این مطالبات افزوده
شده بود.
این
تجمع جدای از
اهمیتش در طرح
مطالبات بر
جای مانده ،
از نظر
معادلات صنفی
دارای اهمیت
به سزایی بود.
اهمیت
بالای این
تجمع در این
بود که توسط
فعالین صنفی
خارج از تشکل
های صنفی
برنامه ریزی
شده و با دقت
بسیار بالایی
به اجرا
گذاشته شد.و اهمیت
دیگر آن گستره
رسانه ای آن و
پرداخت رسانه
های داخلی و
خارجی به این تجمع
در سطح گسترده
بود.در واقع
این تجمع کمک کرد
مجددا مسایل و
مشکلات
اموزشی و صنفی
معلمان در سطح
اجتماعی ان هم
به صورت
گسترده طرح گردد.
متن
فراخوان ،
لوگوی های
تبلیغاتی،
متن شعار ها و
در نهایت
قطعنامه
پایانی تجمع
تماما بسیار
منطقی و منظم
برنامه ریزی
شده بود.
به
برنامه ریزان
گمنام این کنش
باید به خاطر
این برنامه
ریزی دقیق و
حرفه ای
هزاران
دستمریزاد
گفت.
چنین
دقت عملی هرگز
از سوی تشکل
ها دیده نشده است.
واکنش عموم
تشکل ها نسبت
به این فراخوان
سکوت بود حتی
مخالفت هایی
هم از سوی
تعدادی از
فعالین
مرکزی
تشکل ها که
در کسوت
نمایندگی
تشکل ها صحبت
می کردند دیده
می شد.
نکته
ای که باید در
اینجا فعالین
صنفی و تشکل ها
در آن خصوص
تامل کنند این
است که چرا
باید اساسا
کنشی در این
سطح بجای تشکل
های رسمی شناسنامه
دار توسط
فعالین صنفی
گمنام برنامه
ریزی و اجرا
شود ؟
مشکل
کار کجاست؟
مشکل
سکوت تشکل ها
در یک سال
گذشته است .
در
سالی که در
روزهای
پایانی اش
هستیم فعالین صنفی
بیرون از تشکل
ها
فعالیت های
سراسری چندی
مانند کمپین
ارسال پیامک و
کمپین 100 هزار
امضاء انجام
دادند.
اما
تشکل ها با وجود
مطالبات
فراوانی که
وجود دارد هیچ
حرکت سراسری
را برنامه
ریزی نکردند.
دیدارها
با مقامات در
زمینه های
مختلف تنها آکسیونی
بود که تعدادی
از تشکل ها
انجام دادند.
کنشی که نه
به چشم آمد و
نه برای احقاق
مطالبات اثر
گذار بود.
در
کنار
این کنش کم
اثر صنفی در
طرح مطالبات
توسط تشکل ها
که سبب نا
امیدی بدنه از
تشکل ها برای
طرح مطالبات
شده بود، اما فاز
جدیدی از
انشقاق ها و
اختلافات در
بین فعالین
مرکزی تشکل ها
پس از برگزاری
مجامع
دیده شد که
حاصلی جز نا
امیدی بیشتر
از تشکل ها به
دنبال نداشت .
در
برابر اما
فعالین صنفی خارج
از تشکل ها
حرکت های
موفقی مانند
کمپین های
ارسال پیامک و
چند هزار
امضاء را
داشتند که تا
حد زیادی برای
همکاران امید
بخش بود.
طبیعی
است که در
چنین فضایی که
تشکل ها نسبت
به آکسیون های
سراسری سکوت
اختیار کرده و
درگیر
اختلافات
داخلی هستند ،
فعالین صنفی
دغدغه مند از
تشکل ها دل
کنده و به
دنبال راه
هایی برای طرح
جدی تر
مطالبات
باشند.
برنامه
ریزی آکسیونی
سراسری توسط
فعالین صنفی
گمنام اثباتا
یعنی عدم حضور
تشکل های صنفی
در طراحی و
اجرای آکسیون
های مطالبه
گر.
عمده
ترین دلیل
اینکه
تشکل ها برای
طرح مطالبات
حضور ندارند
همان دلیلی
است که برنامه
ریزان آکسیون
19 اسفند را به
سمت گمنامی
کشانده بود.
برخوردهای
امنیتی و
کنترل کننده
با فعالین صنفی
در هیات های
مدیره .
فارغ
از اختلافات
داخلی
که امروز در
بین کانون ها
دیده می شود
باید اذعان
کرد که عموما
فعالین مرکزی
تشکل ها یعنی هیات
های مدیره از
بهترین و
کوشاترین
فعالین صنفی
کشور هستند و
زحمات زیادی
برای طرح مطالبات
در برهه های
مختلف متقبل
شده اند.
اما
عدم ورود
گسترده
همکاران به
فعالیت صنفی
که آنهم دلایل
متعددی دارد و
کوچک شدن عقبه
کانون ها سبب
بالا رفتن
هزینه برای
این همکاران کوشا
شده است.
طبیعی
است که در
چنین فضایی
حرکت کانون ها
کند و دست به
عصا شود.
اگر
امروز حرکت
کانون ها کند
است و یا وجود
ندارد تا حد
زیادی نه به
دلیل ضعف
افراد فعال در
هیات های
مدیره است بلکه به
این دلیل است
که بستر
فعالیت برای
این همکاران
چنان تنگ است
که دیگر فضایی
برای حرکت
نمانده است .
البته
قابل انکار
نیست که ضعف
های فردی و یا
مطامع شخصی هم
در تعدادی از
این همکاران
وجود دارد که
مانع ورود
ایشان
به طراحی
آکسیون های
سراسری و
مطالبه گر می
شود.
اما
آن چیزی که
مانع حرکت
عمومی در
کانون ها شده
است این مشکل
نیست .
بزرگترین
مشکل این است
که
حاکمیت با
ابزار و سیاست
های مختلف
مانع حرکت این
تشکل ها می
شود ،
گاه با
برخوردهای قضایی
و امنیتی ، گاه با
گروگان گرفتن مجوز
مجامع ، گاه
با عدم صدور
پروانه
فعالیت ، گاه
با وارد کردن
افراد مختلف
به کانون ها
در تصمیم سازی
های کانون ها
و شورا مانع
اتخاذ
تصمیمات
مطالبه گر می
شوند و
به طور کل با
اتخاذ مجموعه
ای از
سیاست های
بازدارنده
مانع حرکت موثر
تشکل ها می
شوند.
پس
هم بدنه به
تشکل ها برای
رسمیت بخشیدن
به آکسیون
هایش نیاز
دارد و هم
تشکل به بدنه
برای مشارکت
در کنش ها
و
هم برای کاستن
هزینه ها و
همچنین برای
اجرای آکسیون
های قدرتمند.
تشکل
و بدنه دو بال
کنش های صنفی
هستند که هیچ کدام
بدون هم توان
پیشروی دایمی
و موثر را نخواهند
داشت.
اگر
بدنه می خواهد
کنش هایش از
پراکندگی و
گمنامی
دربیاید و کنش
هایش دارای
هویت رسمی
باشد باید
رسما به تشکل
ها ملحق شود.
تشکل
ها هم برای
اینکه حمایت و
پشتیبانی
بدنه را داشته
باشند و
همچنین با
برگزاری
مجامع پر جمعیت
و قدرتمند
اسباب ورود
فعالین صنفی
صادق و
کوشا را به
هیات های
مدیره فراهم
آورند
باید برای
جذب بدنه
برنامه داشته باشند.
مهمترین
کنشی که امروز
تشکل ها باید
انجام دهند
جذب بدنه و
کادر سازی است
.
هر
روز شاهد ریزش
بیشتر فعالین
صنفی هستیم اما
تشکل ها
برنامه خاصی
برای غلبه بر
این مشکل ندارند.
هیچ
برنامه ای
برای جذب
همکاران به
فعالیت صنفی
دیده نمی شود.
بزرگترین
پشتوانه هر
تشکل تعداد
بالای اعضای
فعال در آن
است که هم سبب
کاستن هزینه
خواهد شد و هم
سبب اثر بخش
شدن آکسیون ها
در طرح
مطالبات.
طبیعی
است که در
وضعیتی که
تشکل ها دارای
عقبه بزرگ و
قابل اتکایی
نیستند به
آکسیون هایی
که امروز کم
هزینه هستند
روی بیاورند.
البته
نباید فراموش
کرد که بین
هزینه هر کنش
و میزان
مشارکت در آن
ارتباط
مستقیمی وجود
دارد .
رادیکالترین
حرکت امروز می
تواند در
فردایی با
مشارکت
حداکثری
همکاران به
کنشی کم هزینه
بدل شود و
بالعکس کم
هزینه ترین
کنش امروز در فردای
کوچکتر شدن
عقبه و بدنه
فعال ، می
تواند به کنشی
پرهزینه بدل
شود.
با
وجود این حقیقت
بهترین
راهکار برای
بدنه و تشکل
ها برای غلبه
بر مشکلات پیش
رو که عنوان
شد همکاری بیش
از پیش با هم
در جهت جذب
نیرو و آموزش
آن و در یک کلمه
کادرسازی
گسترده است .
پس
از آن است که
می توان از
گمنامی در آمد
و با شناسنامه
مشخص و با
هزینه کم یا
صفر به صورت
سراسری و
قدرتمند به
طرح مطالبات
پرداخت.
اما
پرسشی که همچنان
بی پاسخ مانده
است این است
که چرا تشکل
ها برای حل
این مشکل و کادرسازی
اقدام نمی
کنند؟
________________
کانال
کانون صنفی
معلمان:
نظام
جدید حقوق
فرهنگیان و
کشکمش های
تشدید تبعیض
✍ سمیه
شهریسوند/معلم
روز
پنج شنبه خبری
بدین شرح
منتشر شد :
"مدیرکل
دفتر برنامه و
بودجه وزارت
آموزش و پرورش
مطرح کرد
شرایط
افزایش حقوق
معلمان با
استقرار نظام
جدید پرداخت
براساس
این طرح ضوابط
پرداخت حقوق
در آموزش و پرورش
با سایر
دستگاهها
متفاوت بوده و
براساس
شایستگیها،
ویژگیهای هر
مقطع تحصیلی و
معلمان
است.براساس
بودجه سال ۹۶،
حقوق
فرهنگیان در
سال آینده ۱۰
درصد افزایش
مییابد اما
با استقرار
نظام جدید
پرداخت حقوق به
طور میانگین 500
تا 700 هزار
تومان به حقوق
فرهنگیان
اضافه خواهد
شد تا آنها
نیز مانند
سایر دستگاهها
شوند"
متن
خبر در ظاهر
ایجاد تغییری
در میزان
دریافتی
معلمان و
نزدیک کردن آن
به حقوق سایر
ارگانهای
دولتی است.
اما
بادقت که
بخوانید در
واقع بازی
جدیدی است که
همچنان به
تبعیض میان
معلمان و سایر
کارکنان دولت
دامن می زند.
در
هیچکدام از
ارگان ها و
نهادهای
دولتی حقوق کارکنان
به اندازه
آموزش و پرورش
پایین نیست و
فاصله با خط
فقر،چنین
زیاد و نمایان
نمی باشد.
همچنین سایر
کارمندان از
مزایای شغلی
همچون حق ایاب
و ذهاب،حق
مسکن،حق
ماموریت،دریافت
هدایا و عیدانه
های مناسبتی و
...نیز بهره
مندند که
البته از این
فاکتورها در
آ.پ خبری نیست.
در
هیچ کجا
کارکنان برای
گرفتن حقوق
ماهیانه خود،تحت
ارزشیابی و
شرط و شروط
عجیب و غریب
قرار نمی
گیرند.
اما
ظاهرا معلمان
حتی برای
دریافت همین
حقوق ناچیز هم
باید
فیلترهای
متعدد را
گذرانده و سپس
مستحق یک
میانگین یک
میلیون و
دویست هزار تومانی
باشند.
از
سویی حق همترازی
با هیات علمی
برداشته می
شود و از سویی
توقعات
نابجایی از
معلم برای
انجام کارهای
پژوهشی
دانشگاهی و
اجبار به
انجام آن برای
دریافت یا حفظ
حقوق وجود
دارد.
در
اینکه آیا
پژوهشگری جزو
سرفصلهای شغل
معلمی است جای
بحث بسیار
است.اما پژوهش
دانشگاهی حتی
اگر وظیفه معلم
باشد که
نیست،شروط و
امکانات
اولیه ای نیاز
دارد که از آن
جمله اختصاص
بودجه های
پژوهشی و فرصت
های مطالعاتی
است که البته
هیچ جایگاه روشن
و درستی در
آموزش و پرورش
کشور برای آن
تعریف نشده
است.
اکنون
مساله این است
که آیا می
توان برای
کارکنان یک
وزارت خانه که
به کار تمام
وقت و در
شرایط اغلب
نامساعد
مشغولند و از
بسیاری از
مزایایی که
پایین ترین
رده های شغلی
سایر ارگانها
از آن بهره
مندند،محروم
می شوند،جهت
دریافت حداقل
ها نیز شرط و
شروط تعیین
کرد؟!
و
آیا چنین
شرایطی را می
توان همسازی
سازی یا برقراری
عدالت یا
احقاق حقوق
معلمان
نامید؟!
و
آیا تا کنون
به اندازه ای
که بر پرداخت
های حداقلی و
اولیه به
معلمان، در
رسانه ها
پرداخته اند و
کار تبلیغاتی
روی آن شده
است،واقعا معیشت
معلمان تغییر
کرده است؟
هرچند
که این شیوه
چندسالی است
عملا اجرایی شده
و تا کنون
صدای اعتراض
ما به جایی
نرسیده است
ولی باید پیش
از فراگیرتر
شدن و تثبیت
این روش
نادرست، فکری
اساسی برای آن
کرد.
با
این نحوه
پرداخت و
برخوردهای
غیرکارشناسی
و
غیرمنصفانه،نه
تنها هر سال
قدرت خرید و
توان اقتصادی
فرهنگیان
کاهش یافته
بلکه اعتبار و
شان انسانی
آنان نیز در
جامعه بسیار
خدشه دار شده
به نحوی که
برخی تصور می
کنند معلمان
قشری زیاده
خواه هستند که
به حق خود
قانع نمی
باشند.
هر
بار اعتراضی
به شرایط
فرهنگی و
معیشتی می کنیم
در نهایت به
نظر می رسد
باید خطاب به
مدیران گفت:
مرا
به خیر تو
امید نیست،شر
مرسان.
------------------------------
گزارش
و ارزیابی از تجمع
سراسری معلمان
شاغل و باز
نشسته
با
فراخوان جمعی
از فعالین
معلمان،
تجمعات سراسری
معلمان در
تهران و
بسیاری از
استان ها در روز 19 اسفند
برگزار شد. در
تهران معلمان
در مقابل مجلس
و در شهرستان
ها در مقابل
اداره
آموزش
و پروش تجمع
اعتراضی برپا
کردند.
تجمع
سراسری 19
اسفند توسط
معلمان بعد از
آن صورت گرفت
که رژیم
جمهوری
اسالمی،
طومار
اعتراضی
ای که توسط
بیش از 110 هزار
معلم امضا شده
بود را نادیده
گرفت. امضا
کنندگان
طومار
خواهان
تصویب بودجه
مناسب برای
آموزش و پرورش
به منظور
افزایش حقوق
معلمان،
استاندارد سازی
ساختار
آموزشی
متناسب با
استانداردهای
بین المللی،
پرداخت هزینه
نگهداری،
تعمیر و
گسترش
مدارس و سایر
نیازمندی های
تحصیلی شده بودند.
در
بخشی از
فراخوان 19
اسفند ماه
برای تجمع آمده
است:
"
باتوجه به
تحصن سراسری
سوم اسفند،
تجمع سراسری
دهم اسفند و تجمع
های همکاران
اغلب استانها
در اواخر
اسفندماه سال
۹۳ و تجمع ۲۷فروردین،
17 اردیبشهت , 31
تیر و 16 مهرماه
در سال
۹۴ و نظر به
پیگیری تشکل
های صنفی در
سال 1395 و فعالیت
های مستمر
کمپین کشوری پیگیری
خواسته های
صنفی و کمپین
سراسری بودجه
عادالنه برای
آموزش و پرورش
امید میرفت که دول ٬مجلس
و مسئولین
نسبت به
ارتقای وضعیت
معیشتی و
منزلتی
معلمان و
بهبود کیفیت
آموزشی
گام
های عملی و
اساسی
بردارند اما
وضعیت فعلی معلمان
و اوضاع
نابسامان
نظام آموزشی
نشان می
دهد
که مسئولین
امر آموزش و
پرورش را جز
اولویت های
خود نمی
دانند."
با
توجه به این
اینکه بین
زمان انتشار
فراخوان تا
روز تجمع،
فرصت کمی وجود
داشت و عمال امکان
تبلیغ
گسترده،
تدارک و
سازماندهی
متناسب وجود
نداشت، می
توان گفت این
تجمعات به نوبه خود نشان
دهنده ظرفیت
باالی معلمان
برای مبارزه
در راه رسیدن
به خواسته
هایی است که سال
های سال
انباشته شده و
بی پاسخ مانده
است.
از
نکات ویژه و
بر جسته این
تجمعات
اعتراضی نسبت
به تجمع های
پیشین، اتحاد
و همبستگی
معلمان
شاغل و باز
نشسته بود که
در شعارها و پالکارد
های تجمعات
نیز باز تاب
داشت. این
اتحاد و
همبستگی
بین معلمان
شاغل و
بازنشسته بی
گمان نشان
دهنده مقطع
مهمی در
مبارزات معلمان
برای تحقق
حقوق بر حقشان
هست. نکته مهم
دیگر این تجمع
شعارها و
بنرهایی در
محکومیت صدور احکام
امنیتی علیه
معلمان و
خواست آزادی
اسماعیل عبدی
معلم زندانی،
برگشت به کار
آقای بداقی ، رفع تبعید
باغانی وحذف
محکومیت قضایی
آقای بهشتی
بود. ویژگی
دیگر تجمع
معلمان به ویژه
در تهران
و در بعضی از
استانها شرکت
فعال تعداد بیشتری
از زنان معلم
در تجمع بود.
در تجمع تهران همسر و
فرزندان
اسماعیل عبدی
نیز با در دست
داشتن عکس های
ایشان و بنر
هایی مانند
جای معلم
در
زندان نیست،
در این تجمع
شرکت داشتند.
در همه
تجمعات روز 19
اسفند چه در
تهران
و
چه در سایر
شهرها
قطعنامه های
پایانی
توسط
معلمان
خوانده شد. در
تهران هنگام خواندن
بخشی از
قطعنامه که
خواهان آزادی اسماعیل
عبدی و رفع
انفصال خدمت
رسول بداقی
و رفع محکومیت
محمود بهشتی لنگرودی
بود، تجمع کنندگان
با شور و
ابراز
احساسات
واکنش نشان
دادند؛ شعار
عبدی را
آزاد
کنید، و ما
همه عبدی
هستیم نشان گر خشم و
انزجار تجمع
کنندگان از
توسل رژیم به
سرکوب و زندان
در مواجهه با
خواست های
معلمان
بود.
"خط فقر 5/3 حقوق
ما 5/1 ،بیمه
کارامد حق
مسلم ماست،
جای معلم کالس
درس است نه
زندان
فقر
و تبیعیض دیگر
بس است، و
تحصیل رایگان
حق بچه های
ماست" از دیگر
خواسته ها و
شعار های
تجمع بود.
در
تجمع تهران
یکی از
نیروهای
امنیتی مجلس
قصد ایجاد در
گیری و اختالل
در تجمع داشت
که این
اقدام
با هشیاری
تجمع کنندگان
خنثی شد. این
مزدور حکومتی
به زور
قصدگرفتن
تلفن همراه
یکی از
معلمان
شرکت کننده در
تجمع را داشت
که با شعار
ولش کن، ولش
کن، و هوی
دسته جمعی
تجمع کنندگان،
مجبور به ترک
صحنه شد . این
تجمع تا ساعت
دوازده ظهر
ادامه داشت.
تجمع
روز 19 اسفند به
رغم روال
معمول، این
بار نه از سوی
کانون های صنفی
معلمان بلکه
توسط گروهی
از فعالین
معلمان
فراخوانده
شده بود که
پیش از آن
بانی جمع آوری
امضا با خواست
افزایش
بودجه
آموزش و پرورش
به منظور
براوردن
خواسته های
پایه ای
معلمان شده
بودند. علت آن
این است
که
کانون های
صنفی معلمان
به دلیل سرکوب
و فشار های
امنیتی و در
عین حال ترکیب
جدید هیئت
مدیره
های بعضی از
کانون های
صنفی، اکنون
در شرایطی بسر
می برند که
امکان و توان
پیگیری
جدی
خواست های
معلمان و
سازماندهی
اعتراضات و
تجمعات
اعتراضی از
آنها گرفته
شده است؛ به گونه ای که
کانون ها در
طول سال 1395 عمال
قادر به سازماندهی
حرکت اعتراضی
قابل توجهی نبوده اند.
این وضعیت در
اوایل سال
جاری و از زمانی
آغاز شد که
دولت بعد از
سالها اجازه برگزاری
مجمع عمومی
کانون های
صنفی را برای
بیشتر استان
ها صادر کرد.
این اجازه اما
مشروط
به
این بود که
نماینده و یا
نمایندگانی
از طرف رژیم
در مجمع عمومی
حضور داشته
باشند و در
واقع مجمع
تحت نظارت
آنان برگزار
شود. برخی از
کانون ها با
این شرط
مخالفت کردند
اما راه به
جایی نبردند.
به این ترتیب
مجامع عمومی
با حضور نمایندگان
دولت برگزار
گردید. مسئله
اما تنها به چگونگی
برگزاری
مجامع عمومی
خاتمه نیافت.
رژیم با نقشه
از پیش تعیین
شده و دسیسه
چینی،
تعدادی
از معلمان
طرفدار دولت
روحانی را بطور
سازمان یافته
بسیج کرد تا
در مجامع
عمومی و در
انتخابات
هیئت مدیره
شرکت کنند.
طرف داران دولت
با بهره گیری
از توازن قوا
توانستند در
برخی کانون ها
تاثیر گذار
باشند و در
بقیه کانون ها
نیز با حداقل
رای در هیات
مدیره کانون ها
جا گرفتند . به این
گونه یعنی در
نتیجه دسیسه
ها و توطئه های
رژیم در پیش و
در هنگام
برگزاری
مجامع
عمومی،
کانون ها بعد
از انتخابات
مجامع عمومی
اساسا از
فعالیت های
اصلی خود و
پرداختن به مسایل
عمومی معلمان
بازماندند و
زمین گیر
شدند.
اعتراضات
اعضای کانون
ها به هیات
های مدیره های
جدید کانون ها
نیز نتوانست
کانون ها را
فعال کند، به
همین دلیل
تعدادی از
فعالین در
ابتدا کمپین
جمع آوری امضا
برای بودجه
عادالنه برای
معلمان
را
سازمان دادند.
بیش از 110 هزار
نفر از معلمان
با امضا خود
به این کمپین
پیوستند.
خواست این
کمپین
از طرف دولت و
مجلس هر دو
نادیده گرفته شد.
در همین کمپین
اعالم شده بود
که اگر دولت و مجلس به در
خواست معلمان
پاسخ ندهد
آنان اقدامات
متناسب دیگری
را در دستور
کار قرار
خواهند
داد.
تجمعات 19
اسفند توسط
معلمان به
دنبال بی پاسخ
ماندن این
خواست برگزار
شدند.
اتحاد
بین المللی در
حمایت از
کارگران در
ایران،
ضمن
محکوم کردن
دغلبازی و
توطئه چینی
رژیم علیه
کانون های
صنفی، از
خواسته های به
حق معلمان
از جمله برای
داشتن تشکل
مستقل حمایت می کند
و خود را
پشتیبان
مبارزه و
تجمعات اعتراضی
ای که توسط
معلمان صورت
می گیرد
میداند.
رژیم
جمهوری اسلامی
در کلیت خود
مسئول و مسبب وضعیت
فاجعه بار
آموزشی در
ایران است.
دولت روحانی
همانند دولت
های قبل از
خود، نشان داده
است که به رغم
وعده های پوچ
انتخاباتی
مبنی بر حمایت
از "نهادهای
مدنی" و "حقوق
شهروندی" در
سرکوب معلمان
و توطئه چینی
علیه فعالیت
ها و مبارزات
مستقل آنها
دخالت مستقیم
دارد. این دیگر
باید برای
معلمین روشن
شده باشد که
تنها متحد واقعی
شان در مبارزه
برای رسیدن به
خواسته هایشان،
سایر بخش های
مزدبگیر
جامعه از جمله کارگران
بخش های
خدمات،
پرستاران،
بازنشستگان و
کارگران
مراکز تولیدی
هستند که اگر
نگوییم بدتر
اما حداقل در
شرایط مشابه
معلمان بسر می
برند و برای
خواسته های
مشترک مبارزه
می کنند. در
عین حال الزم
به یادآوری
است که رژیم
این توطئه ها
را در مورد
پرستاران و
بخش های دیگر
و همچنین
بازنشستگان
نیز به پیش
برده است؛
بنابراین
حیاتی است که
همه بخش های
طبقه کارگر و
مزد بگیران
جامعه در
راستای
اتحاد،
همبستگی و هماهنگی
در مبارزه
برای دست یابی
به خواسته های مشترک
و از جمله
ایجاد تشکالت
واقعی و
مستقل، که بی
پاسخ مانده
اند و با وحشی
گری توسط رژیم سرکوب
می شوند،
اقدام کنند.
اتحاد
بین المللی در
حمایت از
کارگران در
ایران
۱۱مارس
۲۰۱۷
-----------------------------
تجمعات
معلمان را میبینید؟
رضا
عليجاني
روز
پنجشنبه ۱۹
اسفند شاهد
تجمع اعتراضی
معلمان بودیم.
گستره
جغرافیایی
این تجمع
تقریبا بیسابقه
بود. از تهران
(مقابل مجلس) و
تبریز و
اصفهان و
شیراز و مشهد
و کرمانشاه و
سنندج و اهواز
و رشت و ساری و
بندرعباس و
قزوین وقم و
کرج و بوشهر و
اراک و اردبیل
وخرم آباد و
یزد و شهرکرد
گرفته تا
مریوان و بانه
و قروه و سقز و
کامیاران و
دیوان دره و
بجنورد و تربتحیدریه
و الیگودرز و
شاهرود و
کوهدشت و
بهبهان و
فردوس و تا
جزیره خارک و
لامرد و
لردگان و
دهگلان و
رومشگان و نورآبادممسنی
و شهررستم و… .
از تجمع تکنفره
اندیشمک با
معلمی از
لرستان(الیگودرز)!
و تجمعی دو
نفره در
بندرعباس
گرفته تا
تجمعات دهها
نفره و صدها
نفره در
شهرهای
متعددی از ایران.
این در حالی
بود که تجمع
۳۱ تیرماه دو
سال پیش با
برخورد شدید
امنیتی و در
برخی نقاط با دستگیری
تعداد زیادی
از نفرات
گردآمده با مشکل
مواجه شده بود.
اما
کانونهای
صنفی معلمان
در شهرهای
مختلفی از
کشور به مرور
و دوباره و به
خصوص به مدد
شبکههای
مجازی فعال شده
و این قشرِ هم
تحصیل کرده و
فهیم و روشنفکر
و هم زحمتکش
و حقوق بگیر
(دولت وبخش
خصوصی)،
توانستند ارتباط
صنفی فعالی با
یکدیگر پیدا
کنند.
هر چند
جنبش معلمان
در ایران ریشههای
تاریخی
طولانیای
دارد اما پس
از فضای دهه
شصت میتوان
ردپای دوباره
فعال شدنش را
در دوران
اصلاحات دید
که با بیمهریهایی
نیز از سوی
اصلاحطلبان
و فعالان
رسانه ایشان
مواجه شد.
کانونها
و تشکلهای
صنفی مختلف
معلمان در و
پس از دوران
سخت هشت ساله
دولت ویرانگر
احمدینژاد
کم و بیش
توانستند به
حیات خود
ادامه دهند.
زان پس نیز
یکی از
نهادهای حامی
روحانی و
دولتش بودند.
آنها برخورد
فعالی با
انتخاب
چندباره
وزرای آموزش
پرورش در مجلس
قبل نیز
داشتند.
نهادهای صنفی
معلمان علیرغم
انتقادات
فراوانی که به
وزرای آموزش و
پرورش و
برخورد منفعل
و بعضا فرصتطلبانه
آنها با تشکلهای
معلمان
داشتند اما همچنان
به تعامل و
برخورد
حمایتی-
انتقادی خویش
از دولت ادامه
دادند. در
حالی که مرتب
زیر فشار
نهادهای
امنیتی؛
اطلاعات سپاه
و وزرات
اطلاعات دولت
روحانی، قرار
داشتند و برخی
از رهبران
فعال و سرشناسشان
نیز ماهها و
سالها در
زندان ماندند.
در
راستای همین
برخورد
تعاملی این
فعالان بود که
آنها در
آستانه تدوین
لایحه برنامه
پنج ساله ششم
در دیداری با
نوبخت نظرات و
پیشنهادات
خود را با وی
مطرح کردند.
ایشان همچنین
برخورد
تعاملیشان
با مجلس را
تشدید کردند و
در هنگام
تدوین بودجه
(سالهای ۹۴ و
۹۵ و ۹۶)
برخورد فعالی
داشتند.
معلمان برنامه
دیدار با
نمایندگان
موثر مجلس و
اعضای کمیسیونهای
مرتبط را نیز
در دستور قرار
دادند. اما آنها
معتقدند علیرغم
گفتوگوها و
چانهزنیهایشان
از یکطرف و
تجلیلهای
تکراری
مسئولین از
مقام و منزلت
معلم و بیان
مشکلات
همیشگی مملکت
که در موقعیتی
حساس است و
طرح مکرر
تنگناهای
شدید بودجهی
آموزش و پرورش
از طرف دیگر؛
هیچگاه وعدههای
داده شده توسط
مسئولین عملی
نشده و اگر برنامههایی
مثل موضوع
رتبهبندی
اجرا شده نیز
هیچ کارکرد
موثری در رفع
نارساییها و
کاستیهای
نظام مالی ،
آموزشی
ومعیشتی آنان
نداشته است.
معلمان
در رابطه با
مجلس جدید حسن
نیت همیشگی
خود را تکرار
و تشدید و
برخورد
تعاملیشان
را فعالتر
کردند. در
هنگام بحث از
بودجه سال آتی
آنها کمپین
«بودجه
عادلانه» را
راه انداخته و
طوماری با صد
و ده هزار
امضا فراهم
آورند و به اطلاع
هیئت رئیسه
مجلس نیز
رساندند. پس
از تصویب
بودجه اما آنها
از پذیرش
مطالبات خویش
و اصلاح ردیفهای
بودجه ناامید
شدند و صبرشان
به پایان رسید.
در این هنگام
بود که از سوی
برخی معلمان
مستقل
پیشنهاد تجمع
اعتراضی مطرح
شد. این
پیشنهاد هر
چند به طور
رسمی مورد
پذیرش کانون
صنفی معلمان
قرار نگرفت
اما از سوی
برخی اعضای آن
مورد تایید
قرار گرفت. در
این میان برخی
نیز با غلظت و
شدت و بعضی
کمتر و بعضی
بیشتر با این
ایده مخالفت کردند؛
از زاویه
امنیت و به
خطر افتادن
کانون صنفی تا
احتمال شکست
تجمع به علت
عدم استقبال احتمالی
از سوی معلمان
و تبعات منفی
بعد از آن تا
منظرهای
سیاسی و
جریانی
مدافعان دولت
که از جمله ترس
آن را داشتند
که از سوی
محافظهکاران
مورد بهره
برداری قرار
گیرد و یا
فشاری بر دولت
روحانی وارد
کند.
اما
تجمع برگزار
شده و استقبال
معلمان و به
خصوص گستره
جغرافیایی آن
بیشتر از حد
انتظار بود.
هر چند شاید
در برخی از
شهرها تعداد
مشارکتکنندگان
کمتر از
تجمعات قبل
بود اما در
بسیاری از
شهرها حضور
معلمان چشمگیر
و مسئولانه و
قابل توجه
بود. همچنین
در بعضی نقاط
از کشور نیز
تجمع صورت
گرفت که کمتر
سابقه کنشهای
میدانی از سوی
فعالان صنفی
وجود داشت.
این
تجمعات که به
صورت خودجوش و
با پیشنهاد
مستقل بخشی از
معلمان، اعم از
عضو یا خارج
از کانون صنفی
معلمان، صورت
گرفت میبایست
از سوی شعبات
مختلف کانونهای
صنفی، علیرغم
تنوع نظرات در
اینباره،
مورد توجه و
ارزیابی و جمعبندی
قرار گیرد و
نقاط قوت و
ضعف آن بررسی
شود. به عکس
نباید این تجمع
منشا اختلافی
جدید ببین
موافقان و
مخالفان آن
باشد و به
تضعیف روند
مطالبه محوری
کلی جنبش
معلمان
بیانجامد.
همگی اعم از
موافق و مخالف
این تجمع
اهداف و درد و
دغدغههای
مشترکی دارند
و در بین هر دو
نظر عناصردرست
و قابل توجهی
وجود دارد که
میتواند در
پرتو تجربه
اخیر مورد
کاوش و جمعبندی
جدیدی قرار
گیرد: هم
تجربه اخیر و
هم نیاز کانونهای
صنفی به
ارتباط فعال
با بدنه
اجتماعی شان
و تحرک و
تعامل بیشتر
درونی و هم
نیاز کنشهای
اعتراضی و طرح
مطالبات و پیگیری
مصرانه آنها
از طرق
گوناگون، به
تشکل و همسویی
و انسجام و همراهی
دسته جمعی
هرچه بیشتر با
الزامات و صبوریهای
خاص تصمیمگیری
و تدارک هر
حرکت جمعی و
بالاخره نیاز
و اهمیت و نقش
تشکلهای
شناسنامهدار
و با هویت در
پیگیری
مطالبات و
رسیدن به آنها.
خبرهای
لحظهبهلحظه
و تصاویر و
گزارشهایی
که از جایجای
کشور در شبکههای
مجازی معلمان
منعکس میشد،
خود به خوبی
نشانگر همهچیز
هست: از حضور
شاغلان و
بازنشستگان
در این حرکت
تا حضور فعال
زنان، از حضور
معلمان تا دیگر
کارمندان
آموزش و پرورش
و شاغلان بخشهای
خدماتی آن، از
تهیه
پلاکاردهای
خودجوش با
خواستههای
مختلف اما
تقریبا مشترک
تا ابتکارهای
متداول در این
نوع تجمعات
مانند نشستن
معلمان سر
سفرهای دراز
اما خالی در
بوشهر و یا
طراحی پوستر سفره
هفتسین
ابتکاری در
شیراز (متشکل
از سینهایی
چون سرکوب و
سرافکندگی و
سیهروزی و
سرگردانی و …)،
از جمع شدن
تنها دو معلم
در بندرعباس
که یکی ایستاده
و دیگری عکس
گرفته و
انعکاس همان
عکس همراه با
گلهگی از
دیگر همکاران
تا فیلمهای
تهیه شده از
تجمعات پرشور
در برخی از
شهرهای
دیگر(که در
کانال
تلگرامی
کانون صنفی
معلمان در
دسترس است) و
یا ممنوع بودن
گرفتن عکس در رشت
و یا تنها ضبط
و انعکاس صدای
تجمع در یزد و
…؛ همه این ها
نشان میدهد
معلمان جدا از
اینکه میتوانند
با انتقال
خواستههای
خویش به
نهادهای رسمی
چون مجلس و
دولت، و دیدار
و لابی و … بخشی
از مطالبات
خویش را بدست آورند؛
اما به یک هدف
دیگر هم می
رسند و آن همبستگی
صنفی و ایجاد
ارتباطاتی
است که میتواند
استمرار یابد
و مهمتر از
همه شوق و
امیدی است که
این کنشها با
همیابی و همافزایی
و ارتباط
مستمر ایجاد
میکند. این
کنش را میتوان
در کنار دیگر
کنشهای
ارتباطی و
روحیه بخش
قبلی معلمان
در شهرهای
مختلف کشور
مانند
کوهنوردیهای
دستجمعی و
خانوادگی
قرار داد که
شاید اینک به
علت سرمای هوا
مدتی است کمتر
برگزار شده و
خبری از آن
منتشر میشود.
از یاد
نبریم که کل
فعالیتها و
تجمعات
معلمان
قانونی،
مسالمتآمیز
و علنی و
کاملا مدنی
است و در
پایان نیز شرکتکنندگان
بدون واهمهای
عکس دستجمعی
میگیرند و در
شبکههای
مجازی منتشر میکنند.
حمایت
جامعه مدنی در
عمل نه در حرف
همگان
میدانیم که
در ایران دو
پویش و جریان
مهم وجود دارد:
پویش
ناراضیان
سیاسی که
خواهان آزادی
و دموکراسی و
رعایت حقوق
شهروندی است و
جریان ناراضیان
اقتصادی که
وسیعتر و
گستردهتر
است و اولویتاش
بهبود وضعیت
رفاهی زندگی
روزمره خویش
است.
جداافتادگی
این دو جریان
یکی از نقایص
مهم روند گذار
به دموکراسی
در ایران است.
در این باره
بارها بحث شده
است. یکی از
ریشههای این
جداافتادگی
نیز تغییر
گفتمان جریانهای
موثر در جنبش
روشنفکری و
سیاسی از
مطالبه عدالت
در دهههای سی
تا شصت به
آزادی و
دموکراسیخواهی
در سه دهه
اخیر است. این
تغییر گفتمان
البته در سطح
جهانی اتفاق
افتاده است.
ولی وجود
دارند
گفتارهای
سوسیال-
دموکراتی که
خواهان توامان
و موازی آزادی
و عدالت و
همراهی توسعه سیاسی
با توسعه
اقتصادی اند و
به آسیب یاد
شده در روند
دموکراسیخواهی
دو دهه اخیر
در ایران نیز
واقفاند.
همچنین
در فضای رسانهای
و روشنفکری و
سیاسی ایرانی
شاهد اشارات
گاهبهگاه
به اهمیت رشد
و تقویت جامعه
مدنی هستیم. اما
این سخن نباید
در حد حرف
باقی بماند
بلکه باید
مصداقی عملی
پیدا کند.
انعکاس البته
فرصتطلبانه
و ریاکارانه
خبر تجمع ۱۹
اسفند معلمان
در رسانههای
محافظهکار و
نیز جریان
افراطی (علیرغم
آنکه پشت
صحنه سرکوب
اکثر کنشهای
مدنی همین
جریان و
نهادهای
امنیتی و نظامیاش
هستند) و کمتوجهی
رسانههای
جریان مقابل،
تکرار مکرر
نقصان و آسیبی
است که در
جنبش
دموکراسیخواهی
در ایران به
علت غلبه
گفتمان
لیبرالی و
فاصلهاش با
گفتمان
سوسیال–دموکراسی،
وجود دارد.
همگان
به یاد داریم
که در دوران
دولت آقای خاتمی
نیز بسیاری از
رسانههای
اصلاحطلب و
برخی از
فعالان حامی
دولت به شدت
به حرکات
اعتراضی
معلمان بدبین
بوده و آن را
برساخته جریان
راست میدانستند
و بدان بیاعتنایی
میکردند؛
اگر علیهاش
سخن نمیگفتند.
در حالی که آن
جریان دارای
استقلال و اصالت
بود و جریان
محافظهکار
مقابل دولت
حداکثر میتوانست
در پی بهرهبرداری
از اعتراضات و
مطالبات این
قشر باشد و نه
بیشتر. اما
این جنبش حقطلب
و مستقل در
سالها و دورههای
بعد از دولت
اصلاحات نیز
ادامه پیدا
کرد و با
انباشت تجربه
از حتی همان
سوء استفاده
تبلیغاتی
جریان راست از
خویش نیز حتیالمقدور
جلوگیری کرد و
در سالهای
اخیر نیز
رابطهای
حمایتی-انتقادی
با دولت
روحانی داشته
است. اما
متاسفانه نه
مجلس و نه
دولت برخورد
مثبت و فعالی
با آنان و
مطالباتشان
نداشتهاند.
مطالباتی که
میتوانند در
یک ارتباط
متقابل مورد
بحث و گفتگو قرار
بگیرد و اصلاح
و تعدیل شود و
یا عینی و مهندسی
گردد.
وزارت
اطلاعات دولت
روحانی همسو و
همکار اطلاعات
سپاه در
برخورد با
نهادها و کنشگران
مدنی بوده است.
مطالبات
تجمعات
معلمان
مطالبات
مهمی که
تجمعات مختلف
معلمان از جمله
تجمع اخیر و
نیز تشکلها و
رسانههای
مختلف معلمان
مطرح میکنند
بسیار روشن
است و بارها
هم مطرح و
تکرار شده
است.از جمله:
بهبود وضعیت
معیشتی و
منزلتی
معلمان شاغل و
بازنشسته (در
بخش دولتی و
خصوصی)،
دستمزد و حقوق
بالای خط فقر
برای همه از
جمله نیروهای
قراردادی و خدماتی
و …، ترمیم و
اصلاح
دستمزدها
هماهنگ با سایر
کارکنان
دولت، اصلاح
ساختار بیمه
معلمان،
پرداخت به
موقع پاداش
پایان خدمت
فرهنگیان،
بهبود کیفیت
آموزش، توقف
روند پولی شدن
آموزش و حفظ
آموزش رایگان
و برابر برای
همه کودکان،
رفع نگاه
امنیتی به
فعالان صنفی و
آزادی آقای
عبدی و لغو
تبعید آقای
علی اکبر
باغانی و رفع
همه احکام
صادر شده در
مورد آقای
بهشتی و
بازگشت به کار
آقای
بوداقیِ،
بازگرداندن پولهای
اختلاسشده
صندوق ذخیره
فرهنگیان،
مشارکت
معلمان در
روند تصمیمگیریِ
های مرتبط با
خویش، تقویت
تشکلهای
مستقلِ،
تبدیل وضعیت
نیروهای
غیررسمی به
رسمی و …
فعالان
سیاسی و
فرهنگی در عمل
و نه در حرف
باید به تقویت
جامعه مدنی در
ایران
بپردازند. انعکاس
صدای این بخش
پیشرو از
جامعه مدنی
ایران میتواند
قسمت کوچکی از
این مسئولیت
باشد. تجمعات
معلمان باید
دیده شود هم
از سوی حوزه
مدنی و سیاسی
و هم به خصوص
از سوی حاکمان
و قدرتمندان.
آنها با مدنی
و مسالمتآمیزترین
شکل و رساترین
صدا خواستههای
روشن و قانونیشان
را تکرار میکنند.
آیا گوش شنوا
و دیده بینایی
هست؟ معلمان
قابل و لایق
گفتوگو
هستند نه
بازداشت و
سرکوب.
---------------------------------
کانال
کانون صنفی
معلمان:
پیرامون
تجمع 19 اسفند
✍ علی حاجی
به
دنبال موفقیت
دو کمپین " نه
به ضمن خدمت
پولی
فرهنگیان " با 10
هزار امضا و کمپین "
بودجه
عادلانه برای
افزایش
دستمزد
معلمان و
بهبود کیفت
آموزش " و جمع
آوری بیش از 140
هزار امضای
مجازی و حقیقی
شور صنفی در
بین فرهنگیان
سراسر کشور
آماده ی دمیدن
شد . هر چند بر
عدم ورود برخی
کانونها در این
دو کنش صنفی
نقد جدی وارد
است، باید از
همراهی برخی
کانونها در
این دو کمپین
تشکر و
قدردانی کرد .
مستند کردن
امضاها و رساندن
پیام
فرهنگیان به
نمایندگان
محترم مجلس و
بحث و تبادل
نظر و رایزنی
با آنها گام
بعدی بود که
توسط 20 نفر از
فعالان صنفی
سراسر کشور انجام
گردید. رساندن
صدای اعتراض
به نمایندگان
بخش دیگری
ازین روند
کمپین بود که در
صورت عدم توجه
به خواسته ها،
کنشهای اعتراضی
قدم بعدی
خواهد بود .
عدم توجه کافی
نمایندگان
محترم به روند
مذاکرات
مسالمت آمیز،
فعالان صنفی
را برآن داشت
که فراخوان
تجمع اعتراضی
19 اسفند را
کلید بزنند.
فراخوانی که
برخی فعالین
و
دوستان در
کانونها به بی
نام و نشان
بودن این
فعالان صنفی
معترض بودند
در حالیکه می
توان گفت شاخص
ترین چهره های
فعال کانونهای
کشور در این
تصمیم حضور
داشتند.
هر چند زمان
برای شروع این
تجمع موافق و
مخالفانی هم
در بین این
عزیزان داشت و
اعتراض برخی اعضای
کانونهای
صنفی را به
همراه داشت
ولی بنظر
میرسد
فراخوان از
طرف فعالان
صنفی نه تنها آسیبی
بر کانونها
وارد نمی کند
بلکه می تواند
با عدم ورود
کانونها باری
از دوش آنها
بکاهد چرا که
با توجه به
فضای امنیتی و
عدم صدور پروانه
برای کانونها
همانطور که در
گذشته هم شاهد
بودیم که چنین
فراخوانهایی
از طرف کانون
ها می بود
نیروهای
امنیتی
مستقیم سراغ
دوستان
تاثیرگذار در
کانونها می
رفتند. با
نگاهی عمیق با
توجه زمان
اندک برای
تبلیغات این
تجمع و همچنین
بازه زمانی
کوتاه از
فراخوان تا تجمع
به برگزاری
فراگیر هر چند
با تعداد کم
این تجمع در
شهرهایی
مانند
مریوان،
کردستان ؛ سقز
؛ سنندج ؛
بوشهر ،
تبریز؛ تهران
؛ مشهد ؛ چهارمحال
بختیاری،
لردگان ؛
دیواندره ؛
تربت حیدریه ؛
شهرکرد؛
کامیاران ؛
الیگودرز ؛ فردوس
(خراسان
جنوبی)
رومشگان
(استان لرستان
) ؛ شیراز؛
کرمانشاه؛
نشان از
موفقیت نسبی
می دهد. برخی
شهرهایی که
تابحال کنش
اعتراضی را
تجربه نکرده
بودند .
انعکاس اخبار
تجمع از رسانه
های داخلی و
خارجی و حتی
حضور یک نفر
در برخی شهرها
را می توان یک
حرکت صنفی رو
به جلو جهت
خواسته های
صنفی
فرهنگیان که
بدون هیچ مشکلی
برگزار شده
قلمداد کرد و
این نشان
میدهد که
فرهنگیان
رفته رفته
اعتماد به نفس
و خوباوری و
مدیریت صحیح برای
کنشهای صنفی
را یاد گرفته
اند. هرچند
ناهماهنگی
های زیادی در
این مسیر وجود
دارد.
علیرغم
نقاط مثبت و
منفی و حق
انتقاد به
حرکتهای صنفی
از جمله تجمع 19
اسفند، این
حرکت صنفی در
مسیر تحقق
خواسته های
صنفی را به
فال نیک میگیریم
و امیدواریم
با واکاوی این
حرکتها و تجربه
ای که از این
تجمع،
کانونهای
صنفی؛
همکاران و فعالان
صنفی گرفتند
در آینده در
بکار گیری
هرچه صحیح تر
حرکتهای صنفی
بصورت هماهنگ
تلاش کنیم.
بعنوان
یک معلم ضمن
تبریک به
دوستان و
همکاران
پیشرو در این
کنش اعتراضی
که جسارت و
شجاعت خود را
نشان دادند،
امیدوارم
دستآوردهای
این حرکت صنفی
مسیر اتحاد
برای خواسته
های صنفی را
مستحکم تر
نماید.
گام
هایتان
استوار
------------------------------------
کانال
کانون صنفی
معلمان:
#یادداشت
۱۹
اسفند نقطه
عطفی در جنبش
صنفی معلمان
✍
اسکندر لطفی
فرهنگیان
در اعتراض به
سیاستها
وروند سیستمی
که آموزش، و
آینده کودکان را
گروگان
ایدئولوژی،
پول و سرمایه
سالاری رانتی
کرده است. به
تجمعی
اعتراضی در اقصا
نقاط کشور روی
آوردند
کنشگران
صنفی
امیدوارند با
اعتراض
گسترده ی معلمان
؛ روشنفکران و
حتی عامه ی
مردم روند
خصوصی شدن و
کالایی شدن
آموزش متوقف
شده و از تعرض
روزافزون
نظام اموزشی
به سفره ی
مردم فرودست
کاسته شود به
عبارتی
اعتراضات صنف
معلمان تلاش و
مقاومتی است
در برابر
مافیاهای
آموزشی که هر
روز گستره ی
بیشتری می
یابد
می
توان گفت
اهمیت
اعتراضات
فرهنگیان نه
در رسیدن به
اهداف مورد
مطالبه است
بلکه به جهت
پویایی جامعه
فرهنگیان و
امیدی است که
در پی آن خلق می
شود
امید
به اصلاح و
بهبود شرایط و
توقف ساختاری
که هدفمند و محسوس
در
تنزل کرامت فرهنگیان
کوشیده است
بی شک
ازجمله
اعتراض های
ماندگار در
تاریخ آ.پ
تجمع اعتراضی
معلمان در ۱۹
اسفند ۹۵
خواهد بود
ویژگی
کم نظیر این
اعتراض گستره
ی جغرافیایی آن
است اگرچه
ممکن است در
بعضی مناطق در
قیاس با موارد
مشابه در
سالیان گدشته
استقبال چشمگیر
نبوده باشد لیکن
گستردگی و پراکندگی
همراهی
معلمان به این
فراخوان است که
فصل نوینی از
اعتراض ها را
به ثبت می
رساند
استان
ها و شهرهایی
به تجمع
اعتراضی معلمان
پیوسته اند که
به ندرت شاهد
شکل گیری کنش
میدانی در این
نقاط از کشور
بوده ایم
به مدد
تکنولوژی و
دسترسی
معلمان به
رسانه های
مختلف اطلاع
رسانی بسیار
ساده تر از
گذشته شدهاست
و این فرصت
طلایی را در
اختیار
تشکل های
صنفی قرار
داده است که
ارتباط عمیق
تر و گسترده
تری با بدنه ی
خود داشته
باشند و می
طلبد که
کانون ها و
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی برای
ارتباط گیری مستقیم
به تشکیل
رسانه های
اختصاصی
مبادرت ورزند
در پی
فراخوان اخیر
جمعی از
کنشگران صنفی
شاهد
انتقادات و
نارصایتی
جمعی از
فرهنگیان بوده
ایم که در
دسته های
مختلف و با
هدف های مختلف
قرار می گیرند
پرواضح
است نیت ؛
استدلال و هدف
منتقدان
دلسوز متفاوت
است که به
درستی نگران
ادامه ی جنبش
هستند و اصرار
به جایشان
برای تشکیلاتی
عمل کردن قابل
درک است و می
توان با این
همکاران در
مورد چرایی
خودجوش بودن
فراخوان به
صحبت نشست
اما در
این میان
متاسفانه
معدودی هستند
که راه خود را
از جنبش
معلمان جدا
کرده و عملا
در تقابل با
معلمان و به
نفع حاکمیت و
یا جریانی خاصی
سیاسی
قرار گرفته
اند
که
هر استدلالی
با نگاه منفعت
گرایانه ی
جناحی این عده
به بن بست می
رسد
البته
منتقدانی با
تقسیم بندی
هایی دیگر وجود
دارد که نه
این مجال برای
پرداختن به آن
ها مناسب است
و نه دلایل
مخالفتشان
اهمیت چندانی دارد
که به آنها
پرداخته شود
۱۹
اسفند با تمام
فراز و نشیب
هایش تمام شد اکنون
زمان آن رسیده
است که کنش
های یکسال
اخیر جامعه ی
فرهنگیان
بررسی شود و
نقش تشکل ها و
میزان اثرگذاری
آن ها
ارزیابی شود
چرایی
کم تحرک بودن
تشکل ها ؛
دلایل روی
آوری معلم ها
به کنش های
خودجوش و
عواملی که
رکود تشکل های
صنفی معلمان
را بعد از
برگزاری
مجامع عمومی،
موجب شده مورد
تحلیل جدی
قرار گیرد
لازم
است روی تقویت
تشکل ها تمرکز
بیشتری شود
برگزاری کنش
های میدانی
اعم از تجمع ، اعتصاب
و الخ یا
بیاینه و
طومار نویسی و
لابی و اصولا
هر کنش
سندیکایی
بصورت
تشکیلاتی و با
پرچم کانونهای
و اتحادیههای
معلمان ، موثرتر
و قابل دفاعتر
است.
داشتن
شناسنامه ؛
پیشینه و
اعتبار یک
تشکل از ضروریات
و بدیهیات کار
صنفی و سندیکایی
است و ضروری
است فعالین
صنفی بر تقویت
و حفظ جایگاه
تشکل ها
اهتمام بسیار
جدی تری داشته
باشند و البته
برای تشکل ها
این ضرورت
وجود دارد که
ارتباط عمیق
تری با بدنه
داشته باشند و
با خواست ها و
مطالبات بدنه
فاصله نداشته
باشند داشتن
برنامه برای
انجام کنش های
متنوع و موثر
از ضروریات
است
نقش
رهبری تشکل
های صنفی صرفا
تا زمانیست که
خواست اصولی
بدنه را مدنظر
داشته باشند
کمترین گرایش
تشکل صنفی به
سمت هر جریان
سیاسی می تواند
فرسنگ ها
فاصله ی بین
تشکل و بدنه
فرهنگیان را
موجب شود امری
که در مواردی
نگرانی هایی
را موجب شده
است
--------------------------------
معلمان
و کنش میدانی
۱۹ اسفند ۹۵
✍محمد حسن
پوره
تجمع
اعتراضی
معلمان در
نوزده
اسفندماه
بعد از
سرکوب حماسه
سی و یک تیر
وبعد از دو
سال معلمان
،در قالب تشکلهای
و با حسن نیت
،جلساتی را با
مایه چانه زنی
جهت بیان
دیدگاه ها و
نظرات خود
پیرامون دغدغه
های معیشتی
خود و نظام
مالی فسیل شده
آموزش و پرورش
برگزار
نمودند ،از
نشست در
آستانه تدوین
لایحه برنامه
پنج ساله ششم
با نوبخت ،تا
تدوین بودجه
سنواتی
سالهای
۹۴/۹۵/۹۶ و
برنامه های
دیدار با
نمایندگان
موثر مجلس تا
اعضای
کمسیونهای
مرتبط اما هیچگاه
وعده های داده
شده توسط
مسئولین عملی
نشد ،و اگر
برنامه هایی
را اجرا
کردندمثل
رتبه بندی،
هیچ تاثیری در
رفع
نارساییها و
کاستی های نظام
مالی ، آموزشی
ومعیشتی
نداشت.
صبر
معلمان لبریز
شده بود
،جامعه
فرهنگی بعد از
انفعال ایجاد
شده بعد از سی
و یک تیر
بخصوص بعد از
رویکرد جدید
دولت در دادن
مجوز برگزاری
انتخابات و
مجامع عمومی
،جمعی از
فعالان صنفی
فرهنگی مستقل
ازکانونهای
صنفی برنامه
ای را تحت
عنوان (,کمپین
بودجه )آغاز
نمودند.
در این
کمپین با حضور
و امضای یکصد
و ده هزار نفر
از همکاران
،خواسته
هایی
تحت کلی توجه
به بودجه
آموزش و پرورش
مطرح
نمودند،خواسته
های کمپین
بودجه در روز
یکشنبه
۹۵/۱۲/۹
ضمن یک
جلسه نشست و
بیان دیدگاه
های فرهنگیان تحویل
نمایندگان
مجلس گردید ،و
آنچه از این
نشست منعکس شد
،بیان همان
سخنان کلیشه
ای از سوی
اکثریت
نمایندگان در
مورد شأن و
منزلت معلم و
بیان همان
مشکلات
همیشگی مملکت
که موقعیت
حساس است و
تنگناهای
شدیدبودجه ی آموزش
و پرورش بود.
فرهنگیان
که حسن نیت
خود را در دو
سال اخیر نشان
داده اند و
سعی در
حرکتهای مدنی
و بدور از
هیجانات را در
برنامه های
کاری خود قرار
داده بودند ،در انفعال
ایجاد شده در
بیشتر
کانونها ، و
بعد از بی
توجهی به
خواسته های
مندرج در
برنامه کمپین
بودجه ،عده ای
از فرهنگیان
خودجوش
،تصمیم به
اعلام
فراخوان تجمع
اعتراضی در
۹۵/۱۲/۱۹نمودند
که با استقبال
گسترده
فرهنگی مواجه
شد.بعد از
فراخوان
،واکنشها اعضای
کانونها ،از
اعلام برائت
تجمع تا نفی
نقش کانونها
تا تهدید و
ارعاب
وهشدارو
اعلام حمایت
بعضی از اعضا
بعنوان شخصیت
حقیقی متفاوت
بود .
علیرغم
مهلت زمانی
کوتاه از
اعلام
فراخوان بخصوص
روز تجمع
،استقبال
فرهنگیان از
لحاظ گستردگی
در سطح کشور
حائز اهمیت
بود و نشان از
نارضایتی
شدید جامعه
فرهنگی از
سیاستهای
آموزشی دولت و
حاکمیت
داشت.
نکته
مهم این
تجمعات در سطح
کشور
،ناامیدی از سیاستهای
دولت در بخش
آموزش و پرورش
و بی توجهی
محض مجلس در
تصویب تبصره
های بودجه ای
و عدم تخصیص
بودجه و
اعتبارات
لازم به آموزش
و پرورش ،وعلی
الخصوص موضوع
معیشتی فرهنگیان
بود .
شعارهای
و ابتکارات
اعتراضی
همکاران
فرهنگی جالب
توجه بود
ازجمله
،نشستن بر روی
سفره خالی در
تجمع
فرهنگیان
بوشهرو پوستر
هفت سینی که
فرهنگیان
شیراز
هفت سین فرهنگیان
را ،
سرافکندگی
،سرکوب ،سیه
روزی
،سرخورده،سخره
گر،سرگردانی
و ستم بیان
نمودن و دلالت
بر شرایط سخت
معیشتی
فرهنگیان بود
.
بیانیه
تجمع که در
پایان تجمعات
کشوری قرائت شده
بود،از
جامعیت
مناسبی در
انعکاس
مطالبات
انباشت شده
فرهنگیان چه
در بعد
آموزشی،معیشتی
،مشکلات
حقوقی
بازنشستگان
،نیروهای
قراردادی و
خدماتی
،موضوع
امنیتی کردن
فعالیتهای صنفی
و رفع این
مشکلات ، رفع
حبس اسماعیل
عبدی ، برگشت
به کار آقای
بداقی ، رفع
تبعید جناب باغانی
وحذف محکومیت
قضایی آقای
بهشتی
که همه ناشی
از فعالیت
صنفی بوده از
اهم موارد
مندرج در
بیانیه تجمع
نوزده اسفند
بود .
معلمان
متفقٱ ،بر این
نکته ابرام
دارند که در صورت
عدم توجه به
خواسته های
خود ،برنامه
های اعتراضی
خود را در
آینده تا تحقق
خواسته های قانونی خود
پیگیری
نمایند.
و
انتظار میرود
با نارضایتی
موجود در
جامعه فرهنگی
،ودر فرصت باقیمانده
تا اسفند که
فرصت اعمال
تغییرات در بودجه
وجود دارد
،دولت و مجلس
خواسته های
مندرج در
بیانیه
پایانی تجمع
را با نگاهی
واقع بینانه
نگاه کند و
نسبت به رفع
دغدغه آنها که
صرفا دغدغه
معیشتی نیست
،بلکه نسبت به
کاستیهای نظام
آموزشی خود را
متعهد
میدانند
،توجه نموده
تا نظام آموزش
با اتکا به
نیروی
انسانی
کارآمد به
حرکت در مسیر
توسعه پایدار
برای جامعه
اقدام نماید .
محمد
حسن پوره
معلم
مزد بگیر
------------------------
کانال
کانون صنفی
معلمان:
جامعه
مدنی، اسم رمز
خیانت به بدنه
✍یاسرریگی
این
روزها چندی از
قلم به دستان
که قلمشان نه برای
منافع معلمان
که برای
تئوریزه کردن
سرکوب
اعتراضات
صنفی می چرخد
از واژهی
جامعهی مدنی
به کرات
استفاده می
کنند به گونه
ای که این
واژه را بی
محابا برای
تئوریزه کردن
هر چیزی در
جهت به محاق
بردن مطالبات
معلمان به کار
میبرند.
جامعهی مدنیای
که از سوی
اینها تکرار
میشود چیزی
جز اسم رمزی
برای خیانت به
بدنه و معلمان
نیست. از نگاه
این افراد
جامعهی مدنی
نه نهادهایی
مستقل از دولت
بلکه نهادها و
تشکلهایی
برای کنترل
اعتراضات
معلمان، کارگران
و دیگر طبقات
و اقشار جامعه
است که آنچه
در آن نمود می
یابد منافع
دولت و حاکمیت
و نه منافع
بدنه و جامعه
است. جالب این
است که وقتی
معلمان به
ناچار برای
بهبود معیشت
خود دست به
اعتراض میزنند
اینها فغان سر
می دهند که
جامعهی مدنی
به خطر افتاده
است! البته
اینها به درستی
به نقش جامعهی
مدنی در جوامع
امروزی اشاره
می کنند که در
آن دولتها سعی
دارند با غالب
کردن هژمونی
خود بر جامعه
مدنی به تعمیق
سلطهی خود بر
جامعه
بپردازند.
اینها به
درستی از نگاه
دولتها به
جامعه مدنی می
نگرند (و چه
بی نقص در نقش
خود فرو رفته
اند!َ) و در
مقام
تئوریسین
دولتی در
برابر جامعه
قرار میگیرند
و جامعهی
مدنیِ تحت
سلطهی
حاکمیتها را
تئوریزه میکنند.
هدف این جامعهی
مدنی تولید
شهروندانی
سربه راه است
که هیچگاه فکر
اعتراض هم به
سرشان نمیزند.
اینها سعی
دارند با
تئوریزه کردن
سلطهی
فرادستان بر
فرودستان با
اسم رمز جامعهی
مدنی منطق
حاکم را به
کرسی بنشانند
و تشکلهای
صنفی موجود را
به عوامل
اجرایی
دولتها تبدیل
کنند. این
افراد به
حاکمیت کمک می
کنند تا ایدئولوژی
خود را بدون
نیاز به قهر و
سرکوب علنی به
جامعه تحمیل
کنند. این قلم
به دستان که
ایدئولوژیِ
حاکمیت در
زمینه جامعه
مدنی را
تئوریزه میکنند
با وقاحت تمام
دیگران را
ایدئولوژیک
می خوانند.
اینها
مبلغان
ایدئولوژی
طبقات مسلط
هستند که سعی
میکنند طبقات
محروم را به
پذیرش ایدئولوژی
طبقه حاکم سوق
دهند. اگر
طبقات محروم
برای منافع
خودشان
اعتراض کنند
اینها به سان
حاکمان احساس
نگرانی میکنند
و دست به قلم
میشوند و در
روزنامههای
رانتی شروع به
نوشتن میکنند
و از
دیکتاتوری
بدنه سخن میگویند
چراکه جامعهی
مدنی که اینها
سنگ آن را به
سینه میزنند
قرار نیست در
جهت منافع
بدنه گام
بردارد. اما
بدنه هزاران
قدم جلوتر از
اینها گام بر
میدارد و نه
برای ایجاد
جامعهی
مدنیِ تحت
سلطه که برای
رفع مشکلات
مادی، معیشتی
و روزمرهاش
به تشکل یابی
و اعتراض میپردازد
و اگر روزی
دست به تشکیل
نهادی برای بهبود
منافعش بزند
هدفش نه گسترش
جامعهی
مدنیِ تحتِ
تسلط
ایدئولوژِیِ
حاکمان، بلکه
ایجاد
نهادهایی
مستقل در جهت
منافع و
ایدئولوژی
محرومان
خواهد بود.
---------------------------------
کانال
کانون صنفی
معلمان:
کافه
یادداشت
نگاهی
به تجمع 19
اسفند، سپاس
از همراهی معلمان
ایران
✍
لطیف روزی
خواه، عضو
هیئت مدیره
کانون صنفی معلمان
آذربایجان
شرقی
امروز روزی
پردغدغه برای
کلیه کسانی
بود که به
نوعی درگیر
مسایل صنفی
فرهنگیان
هستند ؛
چه
آنهایی که با
رای و نظر
همکاران، در تشکلها
و کانونهای
صنفی،
به عنوان هیات
مدیره
انتخاب شده
اند؛ و چه
دوستانی که به
عنوان
فعالان صنفی و خارج
از تشکلها،
زحمت هماهنگی
و اداره این
فراخوان عظیم
را برعهده
داشتند ؛ و چه
همکاران
عزیزی که به
عنوان
یک معلم و
جهت دفاع از
حق و حقوق قانونی
خود، قدم به
میدان نهاده و
در این تجمع
شرکت نمودند .
نکته
اول این است
که بدانیم همه
ما (سه گروه مذکور
)یک هدف نهایی
داریم؛ و آن
ایجاد تحول در
نظام
ناکارامد
فعلی آموزش و
پرورش،
چه از لحاظ
معیشت معلم ؛
چه از لحاظ
کیفیت آموزش ؛
و چه از لحاظ هزینه هایی
که به علت
ناچیز بودن
بودجه آموزش و
پرورش بر
خانواده های
دانش آموزان
تحمیل می شود؛ هست .
اتفاقی
که امروز
افتاد
از نکات زیادی
قابل نقد و
بررسی است .
اما
نکته ای که
بدون شک
قابل تقدیر و
جای سپاس دارد
؛ حضور همکارانی بود که
که با همه
ناهماهنگی های موجود
در تجمع
امروز ، باز از
روی احساس
وظیفه و جهت
اعلام اعتراض
به وضعیت
موجود در نظام
آموزش و پرورش
، در
این تجمع حضور
یافته بودند .
دست تک
تک آنها را
باید بوسید .
بدون اغراق
باید این
همکاران را از
جسورترین و
شجاع ترین معلمان
دانست ؛ که
بدون توجه به ناهماهنگیها
، بین فعالان
صنفی و تشکلات
صنفی ، صرفا
بدنبال
اعتراضات
صنفی خود گام پیش
نهادند و صدای
اعتراض خود را
به گوش دیگران
رساندند .
بنده به
نوبه خود دست تک
تک این عزیزان
را می بوسم ؛ و
امیدوارم
همواره در
مطالبات صنفی
خود ثابت قدم
باشند .
و هرگز
یاس و
ناامیدی به
خود راه ندهند .
و این
وظیفه بر دوش
تشکلها و
فعالان صنفی
است ؛ که در
حرکتهای
بعدی
هماهنگ تر و
منسجم تر از
امروز عمل
کنیم ؛ و
انتظارات
جامعه فرهنگیان
را بر آورده
سازیم .
به
امید انسجام و اتحاد
و هماهنگی بیشتر
-------------------------------
کانال
کانون صنفی
معلمان:
ملول
از خویشتن
خویش...
(پیرامون
تجمع ۱۹
اسفند۹۵
فرهنگیان
کشور)
✍عزیز قاسم
زاده
...چندی
پیش شاخص ترین
چهره های فعال
کانون های کشور
بر آن شدند که
در پی توفیق
کمپین بودجه
عادلانه با
بیش از 110 هزار
امضا و تقدیم
آن به
نمایندگان و هیئت
رئيسه مجلس، با
ساماندهی
تجمعی
قانونمند و
مسالمت آمیز در تتمه
و تکمله کمپین
بودجه
عادلانه هم
نقش محوری و
تاریخی خود را
ایفا نمایند و
هم در نتیجه
بخشی به تلاش
های صنفی،
گامی فراپیش
نهند.
در این
میان پاره ای
از تشکل ها با
نگاهی از پیش
نتیجه
محورانه، از
عدم استقبال
جامعه فرهنگی
در این برهه و
اثرات سو آن
بر تشکل ها فراخوان
این تجمع را
به چالش
کشیدند و عده
ای دیگر هم با
بر شمردن
اثرات سو تجمع
در این مقطع،
تاکید
ورزیدند و با
آن مخالفت
کردند.
تشکل
گیلان اما با
نگاهی به همه
ی این تحلیل ها
بر آن شد
له یا علیه
این فراخوان
موضع خاصی
ایفا نکند.
اینجانب
نه در مقام
سخنگوی کانون
صنفی فرهنگیان
گیلان بلکه
صرفا به عنوان
یک کنشگر
صنفی، ضمن
تبریک به
دوستان و
پیشتازان
تجمع امروز که
توفیق این
تجمع را به
خوبی به همگان
نمایاندند،از
خویش ملولم که
سهمی در
همراهی با
یاران نستوهم نداشتم.
اما معترفم که
نقش تاریخی
گردانندگان
تجمع امروز در
پیشبرد
مطالبات جنبش
معلمان ایران
نقشی
پیشروانه است
و از این منظر
غایبان تجمع
امروز و
نگرانان تجمع
با هر تحلیلی،
با شکل گیری
موفقیت آمیز
این تجمع می بایست
صادقانه بر
نقش محوری
دوستان سامان
دهنده تجمع
امروز تاکید
ورزند.
تعصب
روی دیدگاه
خود بدون ادله
های محکم هیچ
وجاهتی
ندارد.باشد که
با پرهیز از
دوگانگی ها و
چند گانگی های
موجود در
موارد
اینچنینی ید
واحده باشیم و
بدانیم
پیگیری و
سماجت روی
خواسته ها و
اعتراض مدام
به نابرابری
ها مهم ترین
فاکتور تغییرات
مطلوب در روند
فعالیت های
صنفی است.
------------------------------------
تجمع
19 اسفندماه 1395-
مشهد
✍ لعل محمدی
دم
فرهنگیان
خراسان گرم و
دستانشان
پرتوان
بله
؛ دم معلمان
مشهد گرم که
علیرغم اعلام
دیر هنگام تجمع
و فرصت کم ،
سنگ تمام
گذاشتند و با
همتی دو چندان
حضور یاقتند .
در
این تجمع
خبرنگاران و
نیروهای
امنیتی در تب
و تاب گرفتن
عکس بودند و
نیروهای ارشد
انتظامی با دو
اتوبوس در صدد
کنترل اوضاع .
باید معرفت
بچه های نیروی
انتظامی را
ستایش کرد که
جز احترام از
آن ها ندیدیم .
دم آن ها هم
گرم .
عده
ای نیز آمده
بودند به فرصت
طلبی . کسانی
که هنوز تلخ
کامیهای
فرهنگیان به
گوش هوش شان
نرفته و از
دمل سهمگینی
که به جان
آموزش و پرورش
افتاده بی
خبرند . سعی
بسیار کردند
که تجمع کنندگان
را به داخل
اداره کل
آموزش و پرورش
خراسان هدایت
کنند و نشد .
20 دقیقه ای
به پایان تجمع
مانده بود که
بیانیه توسط
آقای لعل
محمدی از
فعالین صنفی
قرائت شد و در
پایان هر بند
صدای تأئید
معلمان
شنیده می شد .
آن چه در این
میان مورد
توجه بود قرائت
خواسته
معلمان در
خصوص آزادی
عبدی ، بازگشت
رسول بداقی به
کار ، لغو
تبعید علی
اکبر باغانی و
رفع احکام
صادر شده در
مورد محمود
بهشتی بود که
با صدای تأئید
و کف مکرر
فرهنگیان
حاضر در تجمع
مورد استقبال
قرار گرفت .
------------------------------------
وقایع
اتفاقیه : شناسه
خبر: ٦٢٦٩١ |
تاریخ مخابره:
۱۳۹۵/۱۲/۲۱ -
٠١:٠٠
فریاد
برسر «فقر» و
«فرق» تجمع
صنفی معلمان
در شهرهاي
مختلف کشور
برگزار شد
فریاد
برسر «فقر» و
«فرق»
ليلا
رزاقي
مروري
بر خبرهاي
منتشرشده در
ارتباط با
اعتراضات
صنفي معلمان
نشان ميدهد
در سالهاي
گذشته و
همزمان با رويکارآمدن
دولت يازدهم،
اعتراض به
گسترش تبعيضهاي
شغلي و بيتوجهي
به مطالبات
صنفي معلمان،
قوت گرفته است.
گروهي اين
مسئله را ناشي
از عبور از
دوران سرکوب و
بازشدن فضاي
مبتنيبر
تعامل و گفتوگو
ميان دولت و
نهادهاي صنفي
ميدانند و
گروهي ديگر
معتقدند،
ميراث بهجامانده
از دولتهاي
گذشته از طرفي
و گرايش دولت
يازدهم به اجراي
يکطرفه سياستهاي
نئوليبرالي
بدون توجه به
مطالبات صنفي
طبقات فرودست
و حداقلبگير،
دليل گسترش
اعتراضات
صنفي- کارگري
بوده است. با
هر رويکردي که
به اين موضوع
بنگريم، افزايش
اعتراضات
صنفي معلمان
در بيش از سه
سال و چند
ماهه گذشته
نشان ميدهد،
باوجود اتخاذ
انواع مختلف
کنش صنفي (از امضاي
طومار
اعتراضي تا
برگزاري تجمع
صنفي) حتي
جامعه
فرهنگيان
کشور
نتوانستهاند
به سطحي از
رضايتمندي
مطلوب در
زمينه به انجامرسيدن
مطالبات صنفيشان
نائل شوند. در
همين حال، دو
روز پيش
(19 اسفند)
هزاران معلم
در سراسر کشور
در اعتراض به
آنچه تبعيض و
بيعدالتي
خوانده ميشود،
براي چندمينبار
در سالهاي
اخير، تجمع
صنفي- اعتراضي
برگزار کردند.
تجمعي
براي پافشاري
بر مطالبات
فراموششده
براي
چندمينبار
در طول سالهاي
گذشته، بار
ديگر جمع کثيري
از معلمان بهصورت
همزمان،
تجمعي سراسري
را برگزار
کردند تا
خواستهها و
مطالبات
برزمينمانده
نظام آموزش
کشور را به
مسئولان
يادآور شوند.
در تجمع
سراسري که روز
پنجشنبه،
19 اسفند
برگزار شد،
هزاران معلم و
بازنشسته فرهنگي
در استانهاي
تهران،
شيراز، يزد،
گيلان، کردستان،
کرمانشاه،
بوشهر،
اردبيل،
لرستان،
مشهد، قزوين و
چندين استان و
شهرستان ديگر در
مقابل ادارات
آموزشوپرورش
گردهم آمدند
تا نسبت به
ضرورت ترميم و
اصلاح
دستمزدها
هماهنگ با
ساير کارکنان
دولت، اصلاح
ساختار بيمه
معلمان،
پرداخت بهموقع
پاداش پايانخدمت
فرهنگيان و
نقض احکام
قضايي فعالان
صنفي معلمان
واکنش صنفي
نشان دهند.
اوج
اعتراضات در
شهرهاي غربي
کشور ازجمله
سنندج و
مريوان گزارش
شد که همچنان
بيشترين
محدوديت را
درزمينه تشکليابي
صنفي براي
معلمان دارند.
اين اعتراض
سراسري که پيشازاين
در شبکههاي
مجازي اطلاعرساني
شده بود، با
استقبال
تعداد نسبتا
زيادي از
معلمان مواجه
شد که با
اجماع بر سر
خواستههاي
صنفي خود در
روزهاي
پاياني باقيمانده
به سال 95، دولت
و مجلس را در
مقابل آزموني
سخت براي
رسيدگي به
وضعيت هزاران
فرهنگي که از
تبعيضها و بيعدالتيهاي
شغلي ناراضي
هستند، قرار
داد.
در
تجمعي که روز
پنجشنبه
برگزار شد،
معلمان، پلاکاردهايي
را در دست
داشتند که روي
آنها عباراتي
همچون «هم از
فقر ميناليم،
هم از فرق»،
«تحصيل
رايگان، حق
بچههاي
ماست»، «نه
چپيم، نه
راستيم، فقط
معلم هستيم» و
«تشکليابي
صنفي، حق
معلمان است»
ديده ميشد.
در
تهران نيز جمع
چندصد نفرهاي
از معلمان و
بازنشستگان
فرهنگي در
مقابل ساختمان
مجلس شوراي
اسلامي گردهم
آمدند تا با اعتراض
به سياستهاي
دولت يازدهم
درباره ترميم
بودجه آموزشوپرورش
بر بهکارگيري
افراد
باتجربه و
متخصص بر مسند
وزارتخانه
آموزشوپرورش
تأکيد کنند.
ترميم
بودجه آموزشوپرورش
و اصلاح آن
ازجمله
مطالبات جدي
فرهنگيان در
ماههاي
گذشته بود که
منجر به شکلگيري
کمپين «نه به
بودجه
غيرعادلانه»
شد؛ کمپيني که
امضای 140 هزار
فرهنگي را بهعنوان
مطالبه بسيار
مهم جامعه
معلمان کشور به
مجلس تقديم
کرد تا بهاينوسيله،
سهمي در فشار
به دولت براي
تعيين بودجه عادلانه
براي آموزشوپرورش
و کمک به
بهبود وضعيت
هزاران معلم
شاغل و
بازنشسته
داشته باشد.
تاريخچه
اعتراضات
صنفي معلمان و
بيانيه 19 اسفند
اما
درحاليکه
بيش از 15 سال از
اعتراضات
دامنهدار
معلمان ميگذرد،
سالبهسال بر
شدت اعتراضات
افزوده ميشود.
تجمعات
اعتراضي
معلمان از سال
۸۰، وارد فاز
جديدي شد و به
شکل حرکتهاي
خياباني ظهور
و بروز کرد.
تجمعات
اعتراضي -
صنفي معلمان
تا سال ۸۵ با
برگزاري
تجمعات گستردهاي
ادامه يافت.
در تجمعاتي که
برگزار ميشد،
ابتدا يک
خواسته مطرح
بود و آن هم
اجراي قانون
نظام هماهنگ
حقوق بوده است.
همزمان با بهتصويبرسيدن
لايحه مديريت
خدمات کشوري،
معلمان نيز
تصور ميکردند
با تصويب اين
لايحه، ادعاهاي
دولتيها،
درباره رفع
تبعيض و يکسانسازي
درآمدهاي شغلهاي
يکسان محقق
خواهد شد که
گويا با اجراي
اين قانون،
هيچکدام از
اين وعدهها
محقق نشد.
حالا هم
مطالبات
معلمان، همان
مطالبات
16، 17 سال پيش
است، با اين
تفاوت که بر
حجم مطالبات
اضافه شده
است. در
بيانيهاي که
روز 19 اسفند و
در پايان تجمع
سراسري از سوي
معلمان صادر
شد، بر سياستهاي
نادرست دولتهاي
قبلي و فعلي و عدم
ايفاي نقش
نظارتي مجلس
بر بودجه و
قوانين موردنياز
که وضعيت
آموزشوپرورش
را در وضعيت
نابساماني
قرار داده است،
تأکيد شد.
«هدايت تحصيلي
اجباري،
خصوصيسازي
کامل پيشدبستاني،
فروش مدارس با
موقعيت
تجاري، استاندارد
و ايمننبودن
و فرسودگي
مدارس، تراکم
بالاي دانشآموزان
در هر کلاس،
کاهش ساعات
حضور مشاوران در
مدارس
متوسطه، عدم
اختصاص سرانه
مناسب، خشونت
در مدارس، عدم
توجه به
نيازهاي دانشآموزان
در مناطق
محروم و حاشيهاي»
نمونهاي از
سياستهاي
غلط مسئولان
عنوان شد که
بدون
درنظرگرفتن
شايستهسالاري
و براساس
ملاحظات حزبي
و جناحي در
رأس امور
آموزشي و
پرورشي قرار
ميگيرند.
شرايط
بد معيشتي-
منزلتي، دليل
اعتراضات دنبالهدار
محمدرضا
نيکنژاد،
معلم و فعال
صنفي درباره
دلايل تجمع 19 اسفند
فرهنگيان به
«وقايعاتفاقيه»
ميگويد: بر
کسي پوشيده
نيست که دهها
سال است
فرهنگيان
کشور از شرايط
بد معيشتي-
منزلتي خويش
گلايهمند و
معترض هستند.
اين گلايهها
از فاصله مشخص
دستمزدها با
ميانگين خط
فقر کشوري،
بيمههاي
ناکارآمد، بهتأخيرافتادن
تحقيرآميز
مطالبات پولي
مانند حقالزحمههاي
اضافه تدريس،
پاداش پايانخدمت
بازنشستگان،
نداشتن
مزاياي شغلي مانند
ديگر
کارمندان
دولت، شرايط
آموزشي بهشدت
سخت در مناطق
گوناگون،
شلوغي کلاسهاي
درس و سروکلهزدن
با دانشآموزان
گريزان از درس
و مشق و
آموزش، افت
شديد کيفيت
آموزشي در
کشور و پوليکردن
آموزش و
پيامدهاي آن
براي دانشآموزان،
خانوادهها و
خود فرهنگيان
و... آغاز و تا
دشواريهاي
ساختاري و
ناديدهگرفتن
فرهنگيان در
برنامهريزيهاي
خُرد و کلان
آموزشي و به
زبان ساده، به
حسابنياوردن
آنها در تصميمسازيها
و سياستگذاريهاي
کوچک و بزرگ و
حتي درون
مدرسه و کلاس
ادامه مييابد؛
البته اينها
فقط بخشي از
دشواريهاي
آموزش و معلم
در کشور است.
عضو کانون
صنفي معلمان
تهران در
ادامه به تلاشهاي
صورتگرفته
در ماهها و
سالهاي
گذشته درباره
رسيدگي به
مطالبات صنفي
معلمان اشاره
کرد و گفت: پس
از گفتوگوهاي
چندينماهه
فعالان صنفي-
آموزشي کشور
با دستاندرکاران
آموزشي،
سياسي،
نمايندگان
مجلس، دادن
بيانيه،
نوشتن ياداشتها
و تحليلهاي
آموزشي- صنفي
در روزنامهها
و فضاي مجازي،
تهيه پويشهاي
ضمن خدمت و بودجه
عادلانه و...
آنچه بيش از
هرچه حس ميشود،
کمتواني و کمتحرکي
دستاندرکاران
آموزشي- سياسي
کشور است.
ژرفترشدن
حس فقر و فرق
در بين معلمان
نيکنژاد،
اجرانشدن
نظام رتبهبندي
براي جمع
زيادي از
فرهنگيان را
عامل دامنزدن
به تبعيضهاي
شغلي در ميان
اين صنف دانست
و گفت: اکنون 6 ماه
است که
فرهنگيان، حقالتدريس
ساعتهاي
اضافه خويش را
نگرفتهاند و
اين درحالي
است که در
رسانهها پشت
سر هم از
پرداخت
مطالبات فرهنگيان
سخن گفته ميشود،
رتبهبندي
براي
فرهنگياني که
در سال 95 به
رتبههاي
بالاتر رفتهاند،
هنوز و در
روزهاي
پاياني سال
اجرا نشده و...
همه اينها
موجب شده که
حس «فقر» و «فرق»
در ميان فرهنگيان
ژرفتر شود و
اين سبب ژرفترشدن
شکاف ميان دستاندرکاران
آموزشي و فرهنگيان
شده است. اين
حس همواره
پتانسيل اعتراض
در ميان بخشي
از فرهنگيان
را فراهم کرده
و در همين چند
روز گذشته،
نمونهاي از
آن را ديديم.
عضو کانون
صنفي معلمان
تهران با
تأکيد بر
اهميت تشکليابي
صنفي در ميان
معلمان و توجه
به مقتضيات سازمانيابي
مدني براي نيل
به اهداف
تعيينشده
گفت: من بهعنوان
يک فرهنگي،
ريشههاي اين
اعتراض را درک
ميکنم و با
دلنگرانيهاي
همکارانم
همراه و همدل
بوده و آن را
مشروع ميدانم.
تشکل صنفي
براي ورود به
چانهزني با
دستاندرکاران
آموزشي -
سياسي، نياز
به بدنهاي
دارد که
همواره همراه
و منتقد تشکلها
باشد؛ اين
همراهي است که
ستون فقرات
کار مدني-
صنفي را توانمند
کرده و قدرت
چانهزني با
فرادستان را
فراهم ميکند.
نيکنژاد،
توجه هر چه
سريعتر به
مطالبات صنفي
فرهنگيان را
نيازمند يک برنامهريزي
ميانمدت
دانست و گفت:
از دستاندرکاران
سياسي- آموزشي
به جد ميخواهم
تا يک ميليون
فرهنگي و
نزديک 13,5
ميليون دانشآموز
را دريابند و
در يک برنامهريزي
ميانمدت
درپي برطرفکردن
دو حس زشت «فقر»
و «فرق» برآيند
تا براي هميشه
آموزشي
توانمند و
پويا را براي
آيندهسازان
کشور فراهم
کنيم.
------------------------------------
تجمع
فرهنگيان
كشور در
اعتراض به
وضعيت معيشتي
و آموزشي
صداي
ما را بشنويد
اعتماد|
شماره
۳۷۶۶ | شنبه ۲۱
اسفند۱۳۹۵
علياصغر
فاني، در طول
دوران وزارتش
بر آموزش و
پرورش دو سه باري
تجمع معلمان
را در اعتراض
به وضعيت
معيشتي و صنفيشان
تجربه كرد.
حالا با رسيدن
صندلي وزارت
به فخرالدين
دانشآشتياني،
نوبت به وزير
دوم آموزش و پرورش
دولت روحاني
رسيده است تا
صداي فرهنگيان
را در قالب
تجمع در سراسر
كشور بشنود.
روز پنجشنبه،
١٩ اسفند
معلمان در
شهرها و استانهاي
مختلف با
بنرها و
شعارهايي دست
به تجمع زدند
و تلاش كردند
تا براي
چندمين بار
صداي خواستههاي
خود را به گوش
سياستگذاران
و مديران
اجرايي آموزش
و پرورش و
مسوولان ديگر
برسانند. تجمع
معلمان يك روز
پس از صحبتهاي
دانشآشتياني
صورت گرفت، يك
روز پس از
آنكه گفت: «احكام
برنامه ششم
توسعه، آموزش
و پرورش را
موظف به تهيه
نظام حقوق
كرده است،
كارگروهي در
حال تدوين
نظام حقوقي
جديد در شأن
معلمان است تا
دغدغه
فرهنگيان در
اين زمينه
برطرف شود.» رفع
دغدغه
فرهنگيان
موضوعي است كه
حالا سالها
است كه در
دولتهاي
مختلف و از
طرف وزراي
مختلف آموزش و
پرورش مطرح ميشود
اما ادامه
نارضايتي
آنها از شرايط
كاري و معيشتي
نشان ميدهد
كه هنوز راه
درازي براي به
كرسي نشستن
اين وعده باقي
مانده است.
موضوع اين
نارضايتيهاي
دنبالهدار
در تمامي اين
سالها كموبيش
يكسان بوده
اما حالا
تاكيد معلمان
بر حل مشكلات
آموزشي و
وضعيت مدارس
بيشتر از قبل
مورد تاكيد
قرار ميگيرد.
يكي از فعالان
صنفي شهر
تهران درخصوص
تجمع روز
پنجشنبه به
«اعتماد» ميگويد:
«اين تجمع
اتفاقي نبود
كه از سوي
كانونهاي
صنفي يا تشكل
خاصي برنامهريزي
شده باشد.
ابزارهاي
موجود و فضاي
مجازي فرصتي
مهيا كردهاند
تا معلمان
سراسر كشور از
طريق گروههاي
مختلف با هم
در تماس باشند
و چنين
تجمعاتي را
برنامهريزي
كنند.»
محمدرضا نيكنژاد
البته چندان
موافق چنين
تجمعات
خودجوشي نيست:
«اين اتفاقات
كار كانونها
و نهادهاي
صنفي را تضعيف
ميكند، وقتي
ما با مسوولان
ديدار ميكنيم،
اعتبارمان به
اين است كه
بدنه فرهنگيان
را در پشت خود
داشته باشيم،
اگر اين بدنه
جدا از
تشكيلات صنفي
به فعاليت
بپردازد ممكن
است برخي
خواستههاي
كوتاهمدت را
برآورده كند
اما باعث آسيب
به اهداف بلندمدت
ميشود كه از
طرف صنفها
قابل پيگيري
هستند. اما با
وجود نقدي كه
به اين جريان
دارم بايد
بگويم كه از
خواستههاي
مطرح شده
كاملا حمايت
ميكنم، چون
همه خواستهها
مشروع هستند.»
مشكل حقوق و
معيشت معلمان
يكي از اصليترين
و
پرتكرارترين
خواستههاي
كساني بود كه
در شهرهاي
مختلف تجمع
كردند اما در
كنار آن
اعتراض به
پولي شدن
آموزش و پرورش،
تراكم بالاي
دانشآموزان
در كلاسهاي
درس، وضعيت
آموزشي و
برخوردهاي
امنيتي با
فعالان صنفي
هم قرار داشت.
خواستههايي
كه در دوران
وزارت فاني
بيان ميشد و
هنوز هم ادامه
دارد. نيكنژاد
در خصوص
ارتباط
فعالان صنفي
با وزراي مختلف
آموزش و پرورش
ميگويد: «با
روي كار آمدن
دولت آقاي
روحاني آن بياعتمادي
كه ميان دولت
و كانونهاي
صنفي شكل
گرفته بود
كمرنگ شد.
ديدارهاي ما
از زمان وزارت
آقاي فاني
شروع شد و
جلسات مرتب با
حضور ايشان يا
معاونانشان
برگزار ميشد
اما اگر قرار
باشد جلسه
نتيجه داشته
باشد بايد
بازتاب آن را
در عملكرد
وزير و آموزش
و پرورش ديد.
وقتي مدام
جلسه برگزار
شود اما تغييري
در بودجه و
حقوق و وضعيت
آموزشي صورت
نگيرد فقط
تعداد
منتقدان
بيشتر ميشود.
در زمان فاني
و هنگام تدوين
لايحه برنامه
ششم توسعه طي
جلساتي
بندهايي از
سوي معلمان پيشنهاد
شد كه قرار
بود در لايحه
لحاظ شود اما وقتي
لايحه به مجلس
رفت هيچ خبري
از آن بندها نبود.
تماس ما با
آقاي دانش
آشتياني هم
برقرار است، رابطهمان
هرگز با
وزارتخانه
قطع نشده اما
اين ارتباط
بايد
پيامدهاي
ملموس داشته
باشد.» نيكنژاد
ميگويد
وضعيت كمبود
بودجه سبب شده
تا دست مدارس در
دريافت مبالغ
مختلف از
خانوادهها
باز باشد: «ما
نگرانيم كه
اين نبود
ضابطه سبب شود
تا فساد مالي
در مدارس
گسترش پيدا
كند. حرف
بودجه بارها
تكرار شده،
معلمان هم انتظار
معجزه ندارند
اما بايد
رضايت نسبي را
برايشان
فراهم كرد.»
هنوز
جاي اميدواري
هست
شيراز
هم يكي از
شهرهايي بود
كه معلمانش
براي اعتراض
به وضعيت
معيشتي و
آموزشي به
خيابان
آمدند، برخي
از كاربران
توييتر
نوشتند كه عدهاي
از حاضران در
تجمع با پهن
كردن سفره
خالي، به صورت
نمادين به
زيرخط فقر
بودن حقوقشان
اعتراض كردند.
بيان اين
خواستهها از
نظر يكي از
فعالان صنفي
اين شهر
«تكرار مكررات»
بود. محمدتقي
سبزواري به
«اعتماد» ميگويد:
«نميتوان گفت
كه از زمان
روي كار آمدن
دولت آقاي
روحاني كاري
در جهت بهبود
وضعيت فرهنگيان
صورت نگرفته.
مثلا در سال
٩٤ امتياز فوقالعاده
شغل معلمان از
٨٠٠ به
١٣٠٠امتياز
رسيد، طرح
رتبهبندي
معلمان آغاز
شد و انتظار
ميرود كه در
سال ٩ مرحله
بعدي آن آغاز
شود، تغييرات
محسوس بوده
اما هنوز راضيكننده
نيست. از سوي
ديگر هنوز چند
ماهي بيشتر از
روي كار آمدن
آقاي دانشآشتياني
نگذشته و براي
قضاوت كردن در
مورد عملكرد
ايشان هنوز
زود است.
كارگروههايي
كه ايشان براي
رسيدگي به
مشكلات در
وزارتخانه
تشكيل دادهاند
جاي اميدواري
دارد، حالا
بايد ديد
نتيجه آنها چه
ميشود.» سبزواري
معتقد است
جامعه حساسيت
خود را نسبت
به اعتراض
معيشتي
فرهنگيان از
دست داده است
و ميگويد پهنكردن
سفره خالي در
خيابان توسط
معلمان شيرازي
اصلا قابل
دفاع نيست:
«يكي از مسائل
مهم اين است
كه به سمت
كيفي شدن
آموزش و پرورش
پيش برويم.
بايد اين
اراده را در
دولت ايجاد
كنيم كه آموزش
و پرورش را
تبديل به يكي
از اولويتهاي
پنجگانه خود
كند، فقر،
تبعيض آموزشي
در مدارس، حجيم
بودن محتوا و
منابع درسي و
بسياري از
مشكلات ديگر
بايد مورد
توجه قرار
گيرند.» در اين
بين برخي از
كنشگران و
فعالان صنفي
اين نگراني
را دارند كه
تكرار تجمعات
معلمان كه
چندسالي است
صورت ميگيرد،
سبب شود تا
جامعه نسبت به
اين خواستهها
بيتفاوت شود.
اما انتشار
گسترده عكسها
و اخبار مربوط
به اين
اعتراضات در
توييتر نشان
داد كه همچنان
حرفهاي
معلمان و
دغدغههايشان
مورد توجه
قرار ميگيرد.
شايد براي
همين بود كه
روز گذشته عضو
كميسيون
آموزش و
تحقيقات مجلس
شوراي اسلامي
در مصاحبهاي
عنوان كرد كه
مجلس تلاشش را
براي بهبود
وضعيت
فرهنگيان و
البته وضعيت
آموزش كشور ميكند.
اسداللهعباسي
به خبرگزاري
فارس گفت:
«براساس لايحه
دولت مصوباتي
را درخصوص
بودجه داشتيم
و دولت بر اساس
موارد هزينهاي
خود و بر اساس
بودجه
عملكردي،
بودجهاي را
تنظيم كرد و
ما نيز تلاش
كرديم آنها را
در كمسيون
آموزش تصويب
كنيم. علاوه
بر آن تلاش كرديم
در خصوص
نوسازي،
تجهيز مدارس و
سيستمهاي
گرمايشي و
سرمايشي
مدارس،
مواردي را اضافه
كنيم؛ اينكه
آموزش و پرورش
كسري بودجه ميآورد،
به اين دليل
است كه آنها
در تنظيم
لايحه بودجه
به همه ابعاد
نيازها توجه
نميكنند و در
طول سال دچار
كسري بودجه ميشوند.»
به گفته او
آموزش و پرورش
قول پرداخت حقالتدريس،
اضافه كار و
پاداش پايان
خدمت سال ٩٤فرهنگيان
را همراه با
حقوق اسفند
ماه امسال
داده است.
http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=670&pageno=13
-------------------------------------
:
گزارش
تجمع ۱۹ اسفند
فرهنگیان
شهرستان الیگودرز
در
تاریخ ۱۹
اسفند ۱۳۹۶ از
ساعت ده
صبح،معلمان،نیروهای
خدماتی و کارمندان
اداره آموزش و
پرورش
الیگودرز جهت
اعتراض به
مسایل متعدد و
انباشته شده
فرهنگی و معیشتی
خود و نیز
مشکلات
سیستمی آموزش
در مدارس،هماهنگ
با سایر
همکاران خود
در کشور در
مقابل درب
اداره آ و پ
حضور یافتند.
در این
برنامه که با
حضور تعداد
قابل توجهی از
فرهنگیان شکل
گرفت،پلاکاردهایی
که تهیه شده
بود جلب توجه
می کرد.
این
پلاکاردها
حاوی خواسته
های فرهنگیان
در مورد آموزش
رایگان و
همگانی برای
کودکان،افزایش
حقوق و مزایای
شغلی تمام
کارکنان،همسان
سازی حقوق
بازنشستگان و
شاغلان،تبدیل
وضعیت
نیروهای
غیررسمی به
رسمی،آزادی و
رفع اتهام و
محدودیت از
فعالین صنفی و
ارتقا و بهبود
بیمه درمانی
بود.
در
آغاز اقای
گودرزی به
نمایندگی از
کانون صنفی
فرهنگیان
الیگودرز به
شرح
فعالیتهای
کانون در سال
۱۳۹۵
پرداختند.
این
گزارش شامل
تشریح
اقدامات هیات
مدیره جهت اخذ
مجوز مجمع
عمومی
جدید،گزارش
مالی،فعالیتهای
صنفی و نیز
کنش های
فرهنگی و
اجتماعی بود
که در مطلبی
جداگانه و
مفصل در
روزهای پایانی
سال به اطلاع
مخاطبان
خواهد رسید.
پس از
آن،با حضور
اقای ذلقی
ریاست محترم
اداره و اقای
اسکندری
معاونت محترم
متوسطه در کنار
تجمع کنندگان
دقایقی نیز
جناب ذلقی
صحبت کردند که
با اشاره به
رویکرد
متفاوت وزیر
جدید و همراهی
بیشتر وزارت
خانه با
مطالبات از
تلاش ایشان
جهت حل برخی
مسایل صنفی
همچون حل
پرونده قضایی
فعالان صنفی
خبر دادند.
همچنین
یکی از بانوان
فرهنگی
بازنشسته،یکی
از نیروهای خدماتی
بازنشسته و
نیز یکی از
معلمان شاغل
دقایقی
پیرامون
دغدغه های
خویش صحبت
کردند که مورد
استقبال و
تایید اکثر
همکاران قرار
گرفت.
در
پایان با
قرایت بیانیه
کشوری توسط
خانم شهریسوند
و گرفتن
عکسهای دسته
جمعی،تجمع در
آرامش پایان
یافت.
از
حضور تک تک
معلمان،نیروهای
خدماتی و نیز
کارمندان
اداری در تجمع
امروز
سپاسگزاریم و
امیدواریم
همراهی و
اتحاد ما
روزبه روز
بیشتر شده و
برای رسیدن به
آموزش و
پرورشی
رایگان،همگانی
و باکیفیت
برای کودکان و
نیز بهبود
منزلت و معیشت
تمام نیروهای
این وزارت
خانه،گامهای
موثرتری در
کنار هم برداریم.
کانون
صنفی
فرهنگیان
الیگودرز
--------------------------------
گزارش
تجمع سراسری
فرهنگیان
ایران
روز
پنجشنبه
19اسفند
هزاران معلم
شاغل و بازنشسته
در سراسر
ایران بخاطر
وضعیت بد
معیشتی تجمع
اعتراضی
برگزار کردند.
این
تجمع سراسری
که با فراخوان
جمعی از فعالان
صنفی معلمان
شکل گرفته بود
به صورت همزمان
درشهرهای، مشهد،سنندج،تربت
حیدریه،یزد،کامیاران
،الیگودرز،تهران،قروه،بانه،کرمانشاه،بوشهر،سقز،اردبیل
،مریوان،
خرم آباد، افردوس،قزوین،ساری،زنجان،بجنورد،شیراز،تبریز،دهگلان،
شهرکرد ،اراک
،اهواز،لردگان
، اصفهان ،دیوان
دره
،خارک،بندرعباس
،کوهدشت،لامرد،شاهرود....
در مقابل
اداره کل
استان ها و
شهرها برگزار
گردید
فرهنگیان
استانهای
تهران و البرز
تجمع خود را
مقابل مجلس
برگزار
نمودند.
هدف
این تجمع
اعتراض به
وضعیت بد
آموزشی در مدارس
و پایین بودن
کیفیت آموزشی
وبی توجهی به
وضعیت معیشتی
و منزلتی
بازنشستگان و
شاغلان فرهنگی
در بخش دولتی
و خصوصی
بود.در پایان
این تجمعات
قطعنامه
پایانی بصورت
مشترک قرائت
گردید در این
قطعنامه رفع
نگاه امنیتی
به فعالان
صنفی ،دستمزد
و حقوق بالای
خط فقر،تاکید
بر آموزش
رایگان و
برابر برای
کودکان
،بهبودوضعیت
آموزشی در
مدارس
،بازگرداندن
پولهای اختلاس
شده صندوق
ذخیره
فرهنگیان و
مشارکت معلمان
برروند تصمیم
گیری و تاکید
بر تشکل یا بی
مستقلی و
بعنوان
خواسته های
مشترک مطرح
گردید.
-----------------------------------
گزارش
تجمع 19 اسفند 1395
معلمان شاغل
وباز نشستگان
وکارگران در
جلوی مجلس
سلام
گزارش تجمع 19
اسفند 1395
معلمان شاغل
وباز نشستگان
وکارگران در
جلوی مجلس. در
تهران::از
ساعت 9\30
دقیقه صبح
معلمان شاعل
وباز نشسته
چند نفر چند
نفر امدند.
خانواده اقای
عبدی هم امده
بودند.
اگر چه تعداد
شرکت کننده
مثل دفعه های
قبل زیاد
نبود. وحدود
سیصد وچند نفر
بودند ولی یک
پدیده جدیدی
بود وان اتحا
دمعلمان شاغل
وباز نشسته
بود که در
شعار هایی که
روی برگه های4 A
در دست همه
بود به عینه
این واقعیت
واتحاد را باز
گو می کرد;این
مسئله نقطه
عطفی در تاریخ
مبارزاتی
معلمان برای
به دست اوردن
حقوق بر حقشان
در تاریخ ثبت
می گردد.
ونکته دیگر شعارها
وبنرها یی
مبنی بر ازادی
عبدی نشان
دهنده
رادیکال شدن
حرکت اعتراضی
معلمان است
وقتی بیانیه
خوانده می شد
وشعار جای
معلم در زندان
نیست.
عبدی را ازاد
کنید وماهمه
عبدی هستیم.
ویا در رایطه
با اخراج
وتبعید معلم
در بیانیه
صحبت شد
وبرگرداندن
اقای بداق به
کلاس درس
وازادی اقای
باغانی از
تبعید همه
جزیی از
خواسته های
معلمان شاعل
وباز نشسته
بود در جلوی
مجلس که بسیار
درخشید. . در
تجمع امروز
یکی از پلیس
های مجلس می
خواست در گیری
ایجاد کند وگوشی
همکاری را
بگیرد که با
شعار ولش ولش
ولش کن وهو ی
دسته جمعی
تجمع کنندگان
صحنه را ترک
کرد. این تجمع
تا ساعت
دوازده ظهر ادامه
داشت. امروز
سرتاسر ایران.
معلمان معترض
در خیابان
بودند.
امروز همه
معلمان شاعل
وباز نشسته در
ایران دست
اتحاد داده
بودند وعلیه
تبعیض حقوق
زیر خط فقر
شعار میدادند.
گزارشی
از خانم
فرحزادی
-----------------------------------
امروز
صبح رخ داد؛
تجمع
معلمان شاغل و
بازنشسته
سراسر کشور
صبح
امروز تعداد
زیادی از
معلمان شاغل و
بازنشسته
سراسر کشور
تجمع اعتراضی
برپا کردند.
به
گزارش
خبرنگار
ایلنا، امروز
صبح تعداد زیادی
از معلمان
شاغل و
بازنشسته در
سراسر کشور،
تجمع اعتراضی
برگزار کردند.
هماهنگی
برای این تجمع
که در تهران
مقابل مجلس، و
در استانهای
دیگر مقابل
ادارات آموزش
و پرورش
برگزار شده،
از چند روز
پیش در فضای
مجازی انجام
شدهبود.
حاضران
در تجمع
مهمترین
مطالبات خود
را ترمیم و اصلاح
دستمزدها
هماهنگ با
سایر کارکنان
دولت، اصلاح
ساختار بیمه
معلمان،
پرداخت به موقع
پاداش پایان
خدمت
فرهنگیان و
نقض احکام قضایی
فعالین صنفی
معلمان عنوان
کردند.
این
تجمع از ساعت
ده صبح امروز
آغاز شده و در
آن چند صد نفر
از معلمان
شرکت کردهاند.
---------------------------------
پایگاه
خبری
دیارممسنی:
صبح
امروز جمعی از
فرهنگیان و
بازنشستگان
شهرستان
ممسنی در
اعتراض به
آنچه وضعیت
اقتصادی و
معیشتی عنوان
میکردند در
جلو مدیریت
آموزش و پرورش
شهرستان تجمع
کردند.
تجمع
کنندگان
معتقد بودند
حقوق و مزایای
فعلی آنها با
توجه به وضعیت
اقتصادی کشور
مناسب نیست.
همچنین تعدادی
از آنها
خواستار اجرایی
شدن بحث آموزش
رایگان در
مدارس بودند
----------------------------------------
تهدید
تجمع کنندگان
مقابل محلس
توسط پلیس
به
دنبال گسترده
تر شدن تجمع
اعتراضی
فرهنگیان
مقابل مجلس٬
پلیس و نیروهای
حکومتی تلاش
می کنند جمعیت
را پراکنده
کنند. آنها
همچنین پلیس
مردم را تهدید
میکند و مانع
از فیلم گرفتن
آنها می شوند.
به آنها گفته
اند که فیلم
نگیرید و شما
را بازداشت
کرده و با خود
می بریم. بنا
به گفته
شاهدان عینی
نیروهای
حکومتی قصد
دستگیری یکی
از نفرات که
در حال گرفتن
فیلم با
موبایل بوده
را داشتند که
با اعتراض
جمعیت مواجه
شده و مردم
آنها را هو می
کنند که در
نهایت مجبور
شدند او را رها
کنند.
گفته می شود
اینترنت را در
آنجا قطع کرده
اند. و مردم در
ابعاد زیاد
پلاکارد
آورده اند و
تعداد آنها در
حال افزایش می
باشد.
------------------------------------
جلوگیری
از گرفتن عکس
در رشت
متاسفانه
در شهر رشت
همکاران
اجازه گرفتن
عکس از تجمع
نداشتند. فقط
بطور خیلی
پنهانی چند تا
عکس گرفته شد
و حتی بین
حراست و یکی
از همکارانی
که در حال عکس
گرفتن بود
درگیری ایجاد
شد.
---------------------------------------
قطعنامه
پایانی تجمع 19
اسفند
فرهنگیان
سراسر کشور
ملت
شریف ایران
بهواسطه
سیاستهای
نادرست دولتهای
قبل و فعلی و
عدم ایفای نقش
نظارتی مجلس بر
بودجه و
قوانین
موردنیاز،وضعیت
آموزشوپرورش
نابسامان
است.نتیجه این
سیاستها،پولی
شدن و کیفیت
زدایی در عرصه
آموزش عمومی
است که آینده
کودکان و دانش
آموزان را در
ابهام فروبرده
است.هدایت
تحصیلی
اجباری،
خصوصیسازی
کامل پیشدبستانی،
فروش مدارس با
موقعیت
تجاری، استاندارد
و ایمن نبودن
و فرسودگی
مدارس،تراکم
بالای دانش
آموزان در هر
کلاس،کاهش
ساعات حضور
مشاوران در
مدارس
متوسطه، عدم
اختصاص سرانه
مناسب، خشونت
در مدارس، عدم
توجه به نیازهای
دانش آموزان
در مناطق
محروم و حاشیهای
و ... در کنار
مدارس کپری و
کلاسهایی که
در کانکس
تشکیل میشوند
نمونهای از
سیاستهایی
است که تحصیل
رایگان را به
محاق برده و برای
همگان دشوار
کرده است.خیل
عظیم ترک
تحصیل دانش
آموزان و
رانده شدن آنها
به سمت خیابان
و قربانی
نمودن کودکی
آنان،نتیجه
سیاستگذاری
نادرستی است
که مبنایش
پولی کردن
آموزش
است.سیاستهایی
که برخلاف اصل
سی قانون
اساسی است.
همکاران
عزیز و گرامی!
همه ما
میدانیم
تبعات این
برنامهها به
کودکان و دانش
آموزان ما
محدود نیست و
به خاطر
رویکرد
نادرست سیاستگذاران
که متأسفانه
معلم را زیاد
و زیادی میدانند
امروز زندگی و
زیست
شرافتمندانه
و منزلت
اجتماعی ما
دچار چالشهای
جدی شده است.
اگرچه هنوز
خروج از شغل
معلمی به یک
مسئله تبدیل
نشده
است،چراکه
اکثریت
معلمان باوجود
مشکلات
فراوان، شغل
انسانی و
آگاهیبخش
خود را دوست
دارند اما این
وضعیت موجب
شده است که
معلمان شریف
ایران برای
امرارمعاش به شغلهای
دوم و سوم رویآورند.
همچنین
بازنشستگان
فرهیخته که
باید سرمایههای
انسانی این
جامعه باشند
بعد از سی سال
خدمت صادقانه
با مشقت و رنج
روزگار خود را
سپری میکنند.
فقدان درآمد
لازم و کافی
برای یک زندگی
مبتنی بر
کرامت
انسانی، نبود
بیمه کارآمد،
مشکل مسکن و ...
ازجمله
مشکلاتی است
که بازنشستگان
و شاغلین در
آموزشوپرورش
با آن روبرو
هستند.
با
توجه به وضعیت
موجود در نظام
آموزشی و روند
انباشت مطالبات
معلمان و عدم
توجه مسئولان
به نیازهای
دانش آموزان و
معلمان،
بخصوص در
برنامه ششم توسعه
و بودجه مصوب
برای سال 1396،
بخشی از فعالان
صنفی،پیشکسوتان
و معلمان را
بر آن داشت که
پیش از پایان
سال صدای حقطلبی
خود را به گوش
مسئولان در
تمام ارکان
حاکمیت
برسانند.
ازآنجاییکه
فضای بعد از
سال جدید،
فضای سیاسی و
انتخاباتی و
عرصه رقابت و
وعدهووعیدهای
فصلی است و
طرح مطالبات
در آن زمان و
فضا ممکن بود
شائبه سیاسی
بودن را ایجاد
نماید و از
سویی مطالبات
صنفی و برحق
ما در آن فضا مغفول
بماند،
فعالان صنفی
بر آن شدند که
امروز 19
اسفند،تجمع
اعتراضی خود
را بنا بر اصل 27
قانون اساسی
برگزار
نمایند. در
همین راستا
ذکر چند نکته
ضروری است.
۱-
مطالبات
امروز معلمان
بازنشسته و
شاغل به همراه
تمام نیروهای
آموزشی در بخش
دولتی و خصوصی،
انباشتی است واین
نتیجه بیتوجهی
دولتها و
مجلسهای
گذشته و کنونی
است.ازآنجاییکه
معلمان
وامدار هیچ
جریان سیاسی
در داخل و خارج
نیستند و جناحهای
مختلف را در
شکلگیری
وضعیت موجود
دخیل میدانند
در همینجا
اعلام میکنیم
که اعتراض
صنفی و آموزشی
معلمان قابل
مصادره به سود
هیچ جریان
سیاسی در داخل
یا خارج نیست.
ما همواره
مستقل از دولتها
مطالبات بر حق
خود را مطرح
نمودهایم و
به این مسیر
حقطلبی با
حفظ استقلال
از تمام
جریانات
سیاسی ادامه
میدهیم.
۲-
مطالبات و
مشکلات امروز
نظام آموزشی
ریشه در یک
معضل ساختاری
در نوع تصمیمگیری
برای آموزش
دارد. معلمان،
دانش آموزان و
والدین بهعنوان
ذینفعان و
صاحبان واقعی
آموزش در عرصه
تصمیمگیری
مشارکت داده
نمیشوند.
مشارکت عمومی
در نظام
آموزشی امروز
به معنای
پرداخت پول به
اشکال مختلف
به دولت است و
این رویکرد
نامیمون ناشی
از نگاهی در
بین مدیران
است که آموزشوپرورش
را فاقد خروجی
میداند.نگاهی
که به دنبال
سوددهی در
آموزش است. نگاه
غالب در
سازمان
برنامهوبودجه
بر همین اساس
شکلگرفته
است. غافل از
اینکه پایه و
اساس یک تحول و
توسعه پویا و
درونزا،خروجی
مناسب نیروی
انسانی از
طریق آموزشوپرورش
می باشد. آموزشوپرورش
باید در مرحله
اول به دنبال
تربیت شهروندانی
مسئول، آگاه،
شجاع و حقیقتطلب
باشد اما
امروز شاهد
سلطه نگاه
بازاری و تجاری
به آموزش در
بین مسئولان و
سیاستگذاران
هستیم.این
رویکرد باید
تغییر نماید.
بر
اساس این
رویکرد است که
عزل و نصب ها
در نظام
آموزشی بر
مبنای منافع
باندی و جناحی
صورت می
گیرد.معلمان
در مدرسه
بخصوص در
انتخاب
مدیران نقشی
ندارند و
مدیران
ماموران
اجرای
بخشنامه های
صوری از اداره
هستند. در
چنین فضای
آموزشی چگونه
ممکن است دانش
آموزان خلاق و
پرسشگر پرورش
یابند؟
بسیاری
از محتواهای
آموزشی بدون
در نظر گرفتن
نیازهای
واقعی دانش
آموزان، محیط اجتماعی
و امکانات
تدریس تدوین
شده است.
۳-
رویکردی که
مشارکت
اجتماعی را برنمیتابد
همان رویکرد
است که میکوشد
صدای منتقد را
خاموش کند و
از شکلگیری
نهادهای مدنی
جلوگیری
نماید. برخورد
با فعالان
صنفی که دردی
جز اعتلای
آموزش
فرزندان و
کودکانی که در
این خطه زندگی
میکنند
ندارند و
جلوگیری از
تشکل یابی
صنفی با ایجاد
موانع متعدد
بر سر تشکل
یابی مستقل و
سراسری و
امنیتی کردن
فضای کار صنفی
از این نگاه و
رویکرد
اقتدارگرا
برمیخیزد.
این نگاه و
رویکرد سرکوب
حقطلبی
معلمان که در دولت
قبل کاملاً
مشهود بود در
این دولت نیز سویههای
پنهان به خود
گرفت و ادامه
یافته است. ما
مخالف این
رویکرد هستیم
و تشکل یابی
مستقل و سراسری
را یک حق
قانونی و پایهای
برای احقاق
حقوق معلمان
میدانیم و از
کانونهای
صنفی موجود که
بر اساس اصل
استقلال و
صنفی بودن حول
مطالبات صنفی
و آموزشی حرکت
میکنند
حمایت میکنیم.
با
توجه به موارد
فوق ما
مطالبات
فرهنگیان را به
شرح زیر اعلام
میداریم:
ترمیم
و اصلاح حقوق
و دستمزد
تمامی معلمان
و نیروهای
خدماتی و
اداری،هماهنگ
با سایر کارکنان
دولت از
ابتدای سال
۱۳۹۶، بهطوریکه
هیچ حقوقی
زیرخط فقر
نباشد.
نظارت
بیشتر و
حسابرسی دقیقتر
بر صندوق
ذخیره
فرهنگیان و
بازگرداندن
پولهای
اختلاس شده و
تجدیدنظر در
میزان بازدهی
سرمایهگذاری
فرهنگیان در
این صندوق
همراه با
گزارش شفافیت
بهصورت
عمومی و علنی
بهگونهای
که امکان
نظارت
نمایندگانی
از معلمان بر
عملکرد صندوق
ذخیره وجود
داشته باشد.
ما خواستار
اصلاح اساسنامه
صندوق بهگونهای
هستیم که
معلمان هر
شهرستان
بتوانند نمایندهای
در آن داشته
باشند.
اختصاص
بودجه لازم
جهت تأمین و
استانداردسازی
محیطهای
آموزشی مطابق
با
استانداردهای
بینالمللی.
تبدیل
وضعیت
نیروهای
قراردادی، حقالتدریسی
و پیمانی به
رسمی و تأمین
امنیت شغلی
آنان و نیز
تأمین امنیت
شغلی مربیان
پیشدبستانی
و نیروهای
آموزشی شاغل
در بخش خصوصی.
لغو هر
نوع محکومیت
فعالان صنفی
فرهنگیان اعم
از زندان ٬
انفصالازخدمت
٬ تبعید و …؛ که
به سبب فعالیت
صنفی صادرشده
است و جبران
خسارت
واردشده بر
این عزیزان و
کنار گذاشتن
نگاه امنیتی
به تلاشهای
صنفی.
ما
خواهان رفع
انفصال خدمت
رسول بداقی و
بازگشت وی به
مدرسه هستیم
ما
خواهان آزادی
بی قید و شرط
اسماعیل عبدی
از زندان و
رفع محکومیت
محمود بهشتی
لنگرودی و لغو
حکم تبعید علی
اکبر باغانی
هستیم.
پرداخت
پاداش پایان
خدمت
بازنشستگان
بهطور کامل و
بلافاصله بعد
از بازنشستگی
و پرداخت حقوق
پیشکسوتان
شریف هماهنگ
با سایر کارکنان
لشگری و کشوری
و عدم حذف
رتبه شغلی
ایشان و همسانسازی
حقوق
بازنشستگان
قدیم با
بازنشستگان سال
95 بهگونهای
که 70 درصد مابهالتفاوت
در سال 96 و بقیه
در سال 97
پرداخت شود.
تخصیص
بیمهای
کارآمد و
گسترده
متناسب با
نیازهای
پزشکی و
بهداشتی عموم
فرهنگیان اعم
از شاغل و
بازنشسته.
در
پایان اعلام
می نماییم که
ما باور
داریم،تحقق
مطالبات در
گرو همبستگی
جمعی و تشکل
یابی مستقل
است به این
منظور به تمام
همکاران خود
توصیه می کنیم
که مطالبات
خود را برای رسیدن
به نظام
آموزشی مطلوب
پیگیری کنند و
از کانون های
صنفی مستقل و
پیشرو می
خواهیم چون گذشته
در راستای
تحقق این
مطالبات
بکوشند.
-------------------------------------
فراخوان
تجمع اعتراضی
سراسری
فرهنگیان
همکاران و
همدلان عزیز!
باتوجه
به تحصن
سراسری سوم
اسفند، تجمع
سراسری دهم
اسفند و تجمع
های همکاران
اغلب استانها
در اواخر
اسفندماه سال
۹۳ و تجمع ۲۷فروردین،
17 اردیبشهت , 31
تیر و 16 مهرماه
در سال ۹۴ و نظر
به پیگیری
تشکل های صنفی
در سال 1395 و
فعالیت های
مستمر کمپین
کشوری پیگیری
خواسته های
صنفی و کمپین
سراسری بودجه
عادلانه برای
آموزش و
پرورش
امید میرفت
که دولت
٬مجلس
و مسئولین
نسبت به
ارتقای وضعیت
معیشتی و
منزلتی
معلمان و بهبود
کیفیت آموزشی
گام های عملی
و اساسی
بردارند اما
وضعیت فعلی
معلمان و
اوضاع
نابسامان
نظام آموزشی
نشان می دهد
که مسئولین
امر آموزش و
پرورش را جز
اولویت های
خود نمی
دانند.
سال
هاست که
معلمان
خواسته های
خود را به
صورت قانونی و
مدنی از طریق
روش های مختلف
به سمع ونظر
مسئولان
رسانده اند ما
شاهد آن بوده
ایم که در
دولت و مجلس
اراده ای جدی
برای رفع
مشکلات فرهنگیان
وجود ندارد .
عدم
توجه به مسایل
و معضلات
آموزش و پرورش
در برنامه ششم توسعه و
عدم تخصیص و
توجه به سهم
آموزش و پرورش
در بودجه و
تاکید بر
افزایش حقوق
سال آینده به
میزان ده
درصد، وضعیت
زندگی بازنشستگان
شریف و معلمان
را با مخاطره
روبرو ساخته
است. از سویی
ادامه سیاست
های ناکارآمد
همراه با پولی
کردن آموزش ،
آینده کودکان
و دانش آموزان
این سرزمین را
با هاله ای از
ابهام فرو
برده است. لذا باتکیه
بر اصل 27 قانون
اساسی در مورخه
پنج شنبه
۱۳۹۵/۱۲/۱۹ از
ساعت 10 لغایت 12
“تجمع سکوت”
طبق شرایط ذیل
برگزار
میگردد.
–
تجمع صرفا
صنفی بوده و
فرهنگیان
فهیم اجازه هیچ
حرکت سیاسی و
موج سواری به
احزاب مختلف
سیاسی را نمی
دهند. چرا که
تمامی ارکان
حاکمیت در این
مشکلات سهمی
برابر دارند و
کوتاهی ها از
جانب همه
آنها و
دوره های
متعدد مجلس و
دولت پیشین و
فعلی بوده
است.
–
شعارها و
مطالبات در
قالب
پلاکاردهایی متناسب
با
جایگاه و
خواسته فرهنگیان
اعلام خواهد
شد.
در این
راستا ما
معلمان سراسر
کشور خواهان
برآورده شدن
مطالبات خود
به شرح زیر
هستیم:
1-ترمیم
و اصلاح حقوق
و و دستمزدها٬
هماهنگ با
سایر کارکنان
دولت از
ابتدای سال
۱۳۹۶
۲-
نظارت بیشتر و
حسابرسی دقیق
تر بر صندوق
ذخیره
فرهنگیان و
بازگرداندن
پولهای
اختلاس شده
فرهنگیان و
تجدید نظر در
میزان بازدهی
سرمایه گزاری
فرهنگیان در
این صندوق همراه
با گزارش
شفافیت بصورت
عمومی و علنی
به گونه ای که امکان
نظارت
نماینده ای از
معلمان بر
عملکرد صندوق
ذخیره
فرهنگیان
وجود داشته
باشد. ما خواستار
اصلاح اساس
نامه صندوق
ذخیره
فرهنگیان به
گونه ای هستیم
که معلمان هر
شهرستان بتوانند
نماینده ای در
آن داشته
باشند.
۳_اختصاص
بودجه لازم جهت
تامین و استاندارد
سازی محیط های
آموزشی مطابق
با استاندارد
های بین المللی.
۴_
تبدیل وضعیت
نیروهای
قراردادی ، حق
التدریسی و
پیمانی به
رسمی و تامین
امنیت شغلی
آنان.
۵_لغو
هر نوع
محکومیت
فعالان صنفی
فرهنگیان اعم
از زندان ٬
انفصال از
خدمت ٬ تبعید
و ….که تنها به
سبب فعالیت
صنفی صادر شده
است و جبران
خسارت وارد
شده بر این
عزیزان و کنار
گذاشتن نگاه
امنیتی به
تلاشهای صنفی.
۶-
پرداخت پاداش
پایان خدمت
بازنشستگان
به طور کامل و
بلافاصله بعد
از
بازنشستگی،
پرداخت حقوق
پیشکسوتان
شریف هماهنگ
با سایر
کارکنان
لشگری و کشوری
و عدم حذف
رتبه شغلی ایشان
و همسان سازی
حقوق
بازنشستگان
قدیم با بازنشستگان
سال 95 به گونه
ای که 70 درصد
مابه التفاوت
در سال 96 و بقیه
در سال 97
پرداخت شود.
7:
تخصیص بیمه ای
کارآمد و
گسترده
متناسب با نیازهای
پزشکی و
بهداشتی عموم
فرهنگیان اعم
از شاغل و
بازنشسته.
۱۹
اسفند ماه ۱۳۹۵
زمان :
ساعت 10 لغایت 12
مکان
تجمع:
همکاران
استانهای تهران و
البرز و دیگر
استانها در
صورت توانایی
:مقابل مجلس
مراکز
استانها :
مقابل اداره
کل
شهرستانها
: مقابل اداره
آموزش پرورش
آن شهرستان
جمعی
از فعالان
صنفی سراسر
کشور
-----------------------------------
چرایی
تجمع نوزدهم
اسفند
برای
بسیاری از معلمان
مطمئنا سوال است
که چرا این
زمان برای
تجمع انتخاب
شده، از آنجایی
که ماه هاست
کنشگران سعی
کرده اند تشکلها
را متوجه کنند
تا برای
اثرگزاري بر
بودجه حرکتی
انجام دهند٬ ولی
میسر نشد، از
همین رو خود
وارد عمل شدند
، هرچند دیر
اما مطمئنا
اثرگذار
خواهد بود چرا
که دولت موظف
است حتی بعد
از ارائه لایحه
بودجه و مصوب
شدن آن لایحه
ای به مجلس
بدهد . پس
کمپين اثر
گزاری بر
بودجه شکل
گرفت و بنا به
وعده و
التیماتوم
کمپين درصورت
عدم توجه تجمع
و تجمعاتی
تشکیل خواهد
شد .
این سوال
هم مطرح است
که چرا دیرتر
نه، چرا به
هفته معلم
واگزار نشد ?!
از
آنجایی که
هفته معلم در
بحبوحه
انتخابات و تبلیغات
انتخاباتی
است مطمئنا
آنقدر نمایندگان
مجلس و دولت
درگیر حوزه
های انتخابی و
فعالیت های
تبلیغاتی
هستند که محال
ممکن است توجهی
به تجمع
معلمان کنند و
تنها عده ای
توجه نشان
خواهند داشت
که در راستای
اهداف
انتخاباتی
خود از آن
بهره بگیرند و
دولت فعلی را
نشانه بروند ،
نه اینکه دلسوز
معلمان باشند
بلکه منافع
جناحی خود را
در آن جستجو
خواهند کرد .
در
صورت نبود
حرکتی در باقی
مانده سال
تحصیلی فعلی مطمئنا فضایی
حاکی از
دلسردی
و.نارضایتی در
معلمان شکل
خواهد گرفت که
در آن نه تنها
دیگر به تشکلها
متکی نخواهند
شد بلکه
فشارهای
زندگی ایشان را
به سوی حرکاتی
رادیکال سوق
میدهد و این
وضعیت نه تنها
تغییری در
وضعیت موجود
نخواهد داشت
بلکه آنرا به
محاق نیز
خواهد کشاند و
جز باختی
دوسویه هیچ
آوردی نخواهد
داشت
لذا
بهترین زمان
از سوی فعالین
صنفی سراسر کشور
انتخاب شد تا
بتوانند در
بازه ای مشخص
تا پایان سال
تحصیلی فعلی
بدون آنکه دستمايه
سیاسی جناح
های مختلف
قرار بگیرند
مسئولین را
وابدارد تا
فکری به حال
معلمان کنند و
از این وضعیت
بغرنج و
اسفبار
آنهارا
برهانند . در
شرایطی که
وزرای پیشین و
رسانه به ظاهر
ملی جوی ایجاد
کرده اند که
به جامعه القا
کنند معلمان
حقوق بالایی
دارند و
اعتراضات
آنان ناشی از
زیاده خواهی
است
نمایندگان
مجلس و مردم
هم استنباط
میکنند که
میانگین حقوق
معلمان سه میلیون
است و به
تعبیر خودشان
هرچند کم اما
اجبارا فعلا
باید پذیرفت
حال آنکه
میانگین حقوق
معلمان یک و
نیم میلیون
است و گزارش
وزرا مبنی بر
صرف نود درصد
بودجه
برای حقوق
پرسنل خلاف
واقعیت است. و
این دروغ
پردازی ها و
فشارهای
اقتصادی و
معیشتی
مطمئنا در
ادامه کار را
به تقابل های
ناخوشایند
خواهد کشاند
که به صلاح
جامعه نیست ،
چه خود معلمان
چه دولت و
حاکمیت پس
باید کوشید در
کامل آرامش و
به شکلی پیشرونده
صدای این
جمعیت مورد
ظلم واقع شده
را به گوش
مسئولین
رساند و آنان
را برآن داشت
تا چاره ای
بیاندیشند.
---------------------------------------
کانال
کانون صنفی
معلمان:
محمود بهشتی لنگرودی
درود و
عرض ادب خدمت
همکاران
فرهیخته
سال ۹۵
و پس از ۱۱ سال
مخالفت با
برگزاری مجامع
عمومی کانون
های صنفی
معلمان،
بالاخره، وزارت
کشور و
نیروهای
امنیتی، با
برگزاری این مجامع
موافقت کردند.
کانون
های صنفی، طی
این 11 سال،
فشارهای
زیادی را متحمل
شده بودند،
اما علی رغم
تحمل همه ی
این فشارها،
هیچ چیز، مانع
از ادامه ی
فعالیت برخی
از این کانون
ها نشده بود و
چه بسا، وجود
همین فشارها،
باعث انسجام،
همدلی و
همراهی بیشتر
اعضای هیات
مدیره و کانون
ها می گردید.
برای
حقیر، همواره
این پرسش مطرح
بود که : چگونه،
با وجود
مخالفت های
شدید نیروهای
امنیتی، در
این مقطع، با
برگزاری
مجامع عمومی
کانون ها و
رسمیت دادن به
فعالیت های آن
ها موافقت شده
است، اما
امیدوار بودم
که فصل جدید
فعالیت کانون
ها، ثمرات
ارزشمندتری،
برای جامعه ی
فرهنگیان به
همراه داشته
باشد.
هنوز
اندک زمانی از
برگزاری
مجامع و رسمیت
یافتن تشکل ها
نگذشته بود
که با
بی تدبیری
برخی ،
اتهام زنی ها
و بداخلاقی ها
آغاز گردید.
اتهام زنی
هایی که عمدتا
به منظور تضعیف
یا حذف رقیب،
از آن ها
استفاده می شد
و باعث نگرانی
همکاران به
ویژه اعضای
کانون ها می
گردید و افراد
مذکور ، علی
رغم تذکرات پی
در پی دلسوزان
، دست از این
گونه
رفتارهای
تفرقه افکنانه
بر نمی داشتند
وبا وجودی که
، همه
معترف بوده و
هستند که ،
اینگونه
تفرقه افکنی
ها و
اتهام زنی ها
حتما خوشایند
کسانی است که
طی سال های
گذشته، بارها
و بارها تاکید
کرده اند که نمی
خواهند سر به
تن کانون و
کانونی ها
باشد.، با این
وصف ، عده ای
به اسم مخالفت
با دولت ستیزی
به تخریب
دیگران
پرداختند و در
همین راستا، کانون
ها را به سمت
دولتی شدن و
حتی وابستگی
به دولت هایی
خاص سوق دادند
و در
ادامه ، به
همین بهانه و
با این تصور
که
هزینه های
پرداخت شده در
راه فعالیت های
صنفی، ناشی از
تندروی برخی
فعالان صنفی
بوده است و به
منظور
جلوگیری از
تکرار هزینه
های فوق ، با
نزدیکی هرچه
بیشتر به دولت
مطلوبشان ، سعی در
اصلاح رویه ی
گذشته نمودند
.
به نظر
حقیر و مطابق
آن چه که از
اساسنامه ی
کانون ها می
فهمم ،
همان گونه که
دولت ستیزی آفت
تشکل های صنفی
است ، دولتی
شدن نیز آفتی
بزرگتر است و
هردوی این ها
کانون ها را
به سمت انحراف
و خدای نا
کرده
نابودی سوق
خواهد داد.
به
باور بنده ، کسانی
که با هدف
حمایت از جریانات
خاص وارد
کانون ها شده
اند، می بایست
به تشکل های
سیاسی مورد
وثوق خود متصل
شوند یعنی ،
برای کسانی که
هدفشان
مبارزه با
دولت هاست ،
تشکل های
سیاسی
فراوانی وجود
دارند که می توانند
به آن ها رجوع
کنند و برای
طرفداران حمایت
تشکیلاتی
ازدولت ها نیز
تشکل های سیاسی
، به وفور
وجود دارد که
می توانند در
آن تشکل ها
فعالیت
نمایند و
کانون های
صنفی همان گونه
که از اسمشان
پیداست ، محلی
برای پیگیری مسائل
صنفی همکاران
، با دیدگاه
ها ، تفکرات و
اعتقادات
مختلف است .
مطابق
اساسنامه ی
کانون ها ، هر
همکاری ، صرفا
به استناد معلم
بودنش حق دارد
در تشکل های
صنفی معلمان
فعال باشد و
هیچ کس ، حق
ندارد با طرح
اتهامات واهی
و ورود به
مسائل
اعتقادی
افراد موجب
ایجاد تفرقه و
نگرانی در
جامعه ی
فرهنگیان شود.
مطابق
اساسنامه
کانون ها ، تا
زمانی که هریک
از صاحبان
دیدگاه های
مختلف ،
از رفتار های
صنفی خارج
نشده باشند،
حق حضور و
فعالیت حتی در
بالاترین رده
های تشکیلات
برایشان محفوظ
است ، لذا
اتهام زنی های
پرخاشگرانه ،
از سوی هر کسی
و با هر نیتی
که باشد ، ظلم
به جنبش معلمان
محسوب شده و
نام اینگونه
افرد به عنوان
کسانی که به
این جنبش جفا
کرده اند ثبت
خواهد شد.
در
خاتمه باید
عرض کنم که نه
فعالان صنفی و
نه تشکل ها ،
هیچ کدام مصون
از خطا
نیستند.
حق
خواهی و حق
طلبی مختص و
در انحصار
کانون ها و
فعالان
شناخته شده
نیست . هر
معلمی در هر
جای این کشور
پهناور حق
دارد به صورت
فردی و یا با همراهی
سایر همکاران
، به
دفاع از حقوق
صنفی خود
بپردازد و به
نظر حقیر ،
وظیفه ی کانون
هاست که از
تمام توان خود
برای احقاق
حقوق همکاران
استفاده
نماید .
دولت
اصلاح طلب به
دولتی گفته می
شود که حق اعتراض
مسالمت آمیز
مخالفان را
به رسمیت
بشناسد.
با
سپاس
محمود
بهشتی
لنگرودی
۹۵/۱۲/۱۶
-------------------------------------------
مرتضی
پرورش
فردا،
پنجشنبه،
نوزدهم
اسفند، ساعت
ده صبح، قرار
است دوباره به
خیابان فرهنگ
برویم و در
حیاط ادارهی
کل جمع شویم.
انکار نمیکنم
که خوشحالم و
ذوق کودکانهای
دارم. باز میخواهیم
در باغچههای
اداره جمع
شویم، لابهلای
درختها ...
یک
درخت، یک
معلم، یک
درخت، یک
معلم، ...
خوشحالم
همکاران دوستداشتنیام
را دوباره به
این بهانه
خواهم دید و
خوشحالم که
دست بر شانهی
بلند درختها
خواهم گذاشت و
آرام در
گوششان خواهم
گفت: از شما
متشکریم! از
شما بیشتر از
هر کسی
متشکریم که
جای خالی بعضیها
را اینجا پر
میکنید.
ممنون که
شلوغش میکنید
...
آقای
چنار! سلام.
خانم
زبانگنجشک!
سلام.
آقای
گردو که
اتفاقاً یک
زخم بزرگ هم
روی تنهات
نشسته از آن
سالها! سلام.
خانم
شاهتوت! که
زبان سرخی
داشتی در جمعهای
خودمانی!
سلام.
بعضیها
خُب یادشان
خواهد رفت،
بعضیها چند
خیابان
بالاتر جلسه
دارند، بعضیها
گرفتارند،
بعضیها را
انگار یکلحظه
آنور نردههای
حیاط دیدیم ...
ولی نه، دیگر
کسی آنجا نیست
... حتماً
اشتباه کردهایم
...بعضیها را
اصلاً ولشان
کن بابا ...
نگران
نباشید
آقایان! خانمها!
ما هستیم و با
هم هماهنگ هم
هستیم. سر
ساعت قرار
هستیم. جای
شما را هم
درختهای پیر
خیابان فرهنگ
پر خواهند
کرد. درختهای
پیر که همهی
نفسهای حق
معلمان را بر
صفحهی برگهایشان
ضبط کردهاند.
بروید به
کارهایتان
برسید.
بعضیها
هم میخواستند
باشند، اصغر
محمدخانی
گفته بود میآیم،
مجید فروزانفر
گفته بود میآیم.
به رفقایشان
زنگ زده
بودند، گوش
رفقایشان زنگ
زده بود دیشب،
اما کار فوری
پیش آمد برایشان.
آقای
محمدخانی،
آقای فروزانفر!
آن درختهای
سرو و کاج، آن
همیشه سبزها
قرار است جای
شما بایستند،
جای شما را
سبز نگه میدارند.
از آن بالا ما
را نگاه کنید!
فردا میخواهیم
آسمان را نگاه
کنیم و
برایتان دست
تکان بدهیم.
-----------------------------------------
کانال
پیشکسوتان
فرهیخته و
پیشرو کشور
توجه
دوستان
و همراهان
عزیز لطفا
توجه فرمایید
بعد
از انتشار
فراخوان در
باره زمان تجمع
سوال
هایی برای
دوستان بوجود
آمده که ذکر
این توضیح را
ایجاب می کند :
همانطور
که مستحضر
هستید برنامه
ششم توسعه آخرین
مراحل تصویب
خود را در
مجلس می
گذراند و هر
تغییری در
باره این
لایحه تا آخر
اسفند امکان
پذیر است به
همین جهت همه
سازمانها و
اصناف فقط تا
آخر اسفند
برای اعتراض
وقت دارند.
فرهنگیان
شاغل نیز که
چندی پیش
پتیشنی با 112000امضا
به مجلس تقدیم
کردند برای
رسیدن به
اهداف صنفی
خود تجمع
عظیمی را
ترتیب داده
اند که تاریخ
آن * روز
پنجشنبه 19
اسفند *
می باشد .
در
حالیکه تجمع
پیشکسوتان و
بازنشستگان
در روز یکشنبه
22 اسفند
برگزار می
گردد .
هرچند
که ما
بازنشستگان و
شاغلها در
حرکتهای اعتراضی
همواره همراه
و همگام با هم
بودیم و خواهیم
بود ولی در دو
روز متفاوت
تجمع خواهیم داشت
.
البته
شاغلین
فرزندان ما
هستند و رسیدن
آنها به
خواسته های به
حق شان
آرزوی ما ، و
البته به نفع
ما ، به همین
سبب جمع کثیری
از پیشکسوتان
نیز در روز
پنج شنبه
شاغلین عزیز
را همراهی
خواهند کرد ،
ولی تجمع ما
بازنشستگان
روز یکشنبه 22
اسفند خواهد
بود .
عزیزان
ساکن
استانهای
تهران ، البرز
، قم ، و شهرهای
اقماری مقابل
نهاد ریاست
جمهوری تجمع
خواهند داشت
عزیزانی
که از سایر
استانها می
توانند و برایشان
مقدور است در
تهران به ما
می پیوندند و
در غیر
اینصورت در هر
نقطه ای که
ادمینها با
توجه به خرد
جمعی تشخیص
دادند تجمع
خواهند داشت .
بنابراین
در تهران 2
تجمع عظیم
داریم
1- روز
پنجشنبه 19
اسفند
مقابل درب شمال
شرقی مجلس
واقع در
خیابان
مجاهدین
اسلام
(شاغلین)
2- روز
یکشنبه
22 اسفند
مقابل نهاد
ریاست جمهوری
واقع در میدان
پاستور
-خیابان
پاستور
(کلیه
بازنشستگان)
در
ضمن هر دو
تجمع ساعت 10
صبح برگزار می
گردد:
از
دوستان ساکن
تهران ، البرز
، قم ، قزوین و
شهرهای اقماری
این استانها
توقع ویژه
داریم .
__________________________________:
شرق
ـ شماره
۲۸۲۱ -
چهارشنبه ۱۸
اسفند۱۳۹۵
وزیر
آموزشوپرورش
در گفتوگو با
«شرق»:
پوليشدن
آموزش مغاير
با قانون اساسي
است
شهرزاد
همتی
در
ساعات
ابتدایی روز،
میهمان دفترش
هستیم. آرام و
خوشبرخورد
روبهرویمان
مینشیند و از
دغدغههایش
صحبت میکند.
دفتر کار
دومین وزیر
آموزشوپرورش
دولت تدبیر و
امید،
فخرالدین
احمدیدانشآشتیانی
در ماههای
ابتدایی
وزارت او و
ماههای
واپسین دولت
یازدهم محل
گفتوگو
درباره کاستیهای
انکارنشدني
وزارت آموزشوپرورش
بود. او که به
قول خودش در
سالهاي
خدمتش مدرسهداری
کرده و معلم
بوده، بهعنوان
یک کارشناس
آموزشی حالا
سکانداری
نظام آموزشی
کشور را عهدهدار
است که در سالهای
گذشته شرایط
خوبی را از سر
نگذراند.
سیستم فرسوده
آموزشی،
تنبیه دانشآموزان
از سوي معلمان
که در سالهای
اخیر تیتر
خبرهای
آموزشی بود و
همچنین افزایش
آسیبهای
اجتماعی میان
دانشآموزان
مسئله اصلی
بحثهای ما
بود. دانشآشتیانی
که سال ١٣٩٣
از سوی رئیسجمهوری
بهعنوان
وزیر
پیشنهادی
علوم معرفی شد
و نتوانست رأی
اعتماد مجلس
را کسب کند،
از آبان
امسال در شرایطی
وزارت آموزشوپرورش
را از فانی
تحویل گرفت که
مسئله صندوق ذخیره
فرهنگیان سر
زبانها
افتاده بود.
او که تا پیش
از وزارت
مصاحبه میکرد
و بهعنوان
منتقد نظام
آموزشی محسوب
میشد، پس از
وزارت ترجیح
داد در سکوت
خبری آن چیزی
را که در ذهن
داشت در آموزشوپرورش
اجرائی کند.
شاید هنوز
برای بررسی
کارنامه کاری
آشتیانی زود
باشد؛ اما
نگاه باز او
به سیستم آموزشی
و اعتقاد به
تفویض اختیار
به مدارس، میتواند
نشانههای
روشنی از تحقق
آن آرمانی
باشد که حلقه
مفقوده نظام
آموزشی کشور
است
آقای
آشتیانی، پیش
از انتخاب شما
بهعنوان وزیر
آموزشوپرورش،
بارها درباره
شأن و جایگاه
معلمان صحبت
کردهاید.
سؤال اول این
است که بهطورکلی
تعریف شما از
شأن معلم چیست
و برای حفظ آن
از ابتدای
وزارت تاکنون
چه برنامههایی
داشتهاید؟
سؤال
شما دو بُعد
دارد؛ یک بُعد
آن که به نظرم اهمیت
بیشتری هم
دارد، بُعد
روحی، معنوی و
شغلی معلم
است؛ از این
منظر که ما
باید به
معلمان بهعنوان
نخبگان و
متفکرانی که
بار اصلی
تعلیموتربیت
را بر عهده
دارند، نگاه
کنیم. خود این
نگاه به صورت
عملیاتی باید
به سمتی برود
که اجازه دهیم
معلمان
خودشان فکر
کنند؛ در واقع
در تصمیمسازیها
و فرایندهای
یادگیری داخل
مدرسه مشارکت
داشته باشند.
متأسفانه از
این نظر آنطورکه
باید و شاید
عمل نکردهایم؛
یعنی
اختیارات خود
معلم داخل
مدرسه زیاد
نیست. بهعنوان
مثال، در بعضی
از مدارس
معلمان عنوان
میکنند شأن و
شئونات ما فقط
مسائل مالی
نیست، بلکه
احساس میکنیم
دیگران دارند
برای ما تصمیم
میگیرند.
آنها میگویند
اجازه بدهید
ما خودمان در
روندها و وظایف
شغلیمان
تصمیم بگیریم.
ما در همین
مدت کوتاه سعی
کردیم روی این
خواسته
برنامهریزی
کنیم و بر
اساس شعار
مدرسهمحوری
بتوانیم
اختیارات
مدرسه را از
خود وزارتخانه
به مدرسه
واگذار کنیم.
در واقع میخواهیم
خود آموزشوپرورش،
مناطق و استانها
بهجای ما فکر
کنند. در
اولین جلساتی
که با مسئولان
میگذاریم
این مسئله را
مطرح میکنیم
که اجازه دهید
ما بهجای
معلم و بهجای
مدیر مدرسه
فکر نکنیم.
لازمه این
عملکرد این
است که
دستورالعملها
و بخشنامههای
زیادی را که
به مدارس میفرستادیم،
کم کرده و حتی
به صفر
برسانیم. در واقع
ما در مقام
سیاستگذار
مسائل آموزشوپرورش
باشیم. به نظر
من این نوع
نگاه میتواند
در آن شأن و
جایگاه واقعی
معلم تأثیرگذار
باشد. مسئله
دومی که وجود
دارد، بحث
ارتقای شغلی
معلمان است.
ما باید
بسترها و
زمینههایی
را فراهم کنیم
تا توانمندی
معلمان افزایش
پیدا کند؛ به
این صورت که
اگر معلم داخل
مدرسه کار میکند،
بستری را
فراهم کنیم که
در یک سال،
فقط این معلم
نباشد که دادهها
و دانش خود را
به دانشآموز
منتقل میکند،
بلکه خودش هم
در اين یک سال
ارتقا پیدا
کند؛ دانش او
زیاد شود، کار
پژوهشی کند و
در واقع
بتوانیم یک
معلم پژوهشگر
داشته باشیم.
به نظر من این
جنبه بسیار بااهمیتی
است تا معلم
به جایگاه
واقعی خودش بهعنوان
یک پژوهشگر
صاحب تفکر دست
پیدا کرده و در
تصمیمسازی
برنامههای
مجموعه مدرسه
و فعالیتهای
تربیتی مدرسه
نقش داشته
باشد.
در ارتباط با
مسئله جایگاه
معلم، مسائل
مادی چه نقشی
دارند؟
ما
باید پیگیر
باشیم تا
زندگی
متعادلی را
برای معلم به
وجود بیاوریم.
این مسئله را
هم باید مدنظر
قرار داد که
این قشر
فرهیخته
انتظارات بالایی
ندارند. این
هم جزء برنامههای
ماست که
بتوانیم با
قوانینی که
تدوین میکنیم،
زندگی
متعادلی را
تضمین کنیم تا
معلم بدون
دغدغه وارد
کلاس درسش
بشود. یک
قسمتی از
مسئله معیشت،
بحث حقوق است
و بخش دیگرش،
امکاناتی است
که در کنار
حقوق باید
برای فرهنگیان
در نظر گرفت؛
مسائلی از
قبیل سلامت،
درمان، مسکن،
امکانات
رفاهی که باید
داشته باشد و... .
به همین خاطر
ما کارگروهی
را برای این
بخش از زمانی که
من آمدم،
تعيين کردهایم.
موارد خوبی از
این کارگروه
بیرون آمده است
که باید انشاءالله
به مرور آنها
را اجرا کنیم.
تدوین نظام
حقوقی معلمان
مرتبط به همین
مسئله است؟
بله،
واقعیت این
است که در
نظام اداری ما
و کل دولت،
معلم مانند
کارمند دیده
شده است؛ درصورتیکه
ما اعتقاد
داریم معلمان
بهعنوان قشر
فرهیختهای
که کار تعلیم
و تربیت را بر عهده
دارند، باید
نظام حقوقیشان
متفاوت باشد.
از این نظر
حکمی که در
برنامه ششم
داده شده، این
است که ما
باید بتوانيم
پس از اینکه
برنامه ششم تصویب
و ابلاغ شد،
نظام حقوقی
معلمان را با
درنظرگرفتن
سنجش صلاحیتها
و بحث رتبهبندی
در آن، تعیین
کنیم. مثل
اعضای هیئت
علمی دانشگاه
که نظام حقوقی
مستقلی
دارند، برای معلمان
هم یک نظام
حقوقی مستقلی
تدوین کنیم و
به صورت لایحه
به دولت و
مجلس بدهیم.
شما بارها در
صحبتهایتان،
سیستم آموزشی
را نقد کرده و
پذیرفتهاید
که سیستم
آموزشی ما
فرسوده و
نیازمند تغییراتي
اساسی است.
شاید تغییر
نظامهای
آموزشی و
تغییر پیدرپی
کتب درسی هم به
خاطر همین
باشد. نگاهتان
به این ماجرا
چیست و چه
برنامههایی
دارید؟
به نظر
من، نگاه ما
به بحثهای
تعلیم و
تربیت،
مأموریتهای
مدرسه و...
نگاهی قدیمی
بوده است.
نگاه قدیمی
یعنی ما مدرسه
میرویم برای
اینکه صرفا
دانشی را یاد
بگیریم و همین
نگاه باعث شده
که مؤلفان ما
به این سمت
بروند که
هرچقدر میتوانند
مطالب کتب
درسی را
افزایش دهند
تا آن دانش
مدنظرشان شکل
بگیرد. یعنی
فکر کردیم که
از این طریق
میتوانیم آن
کیفیت آموزشی
و بحثهای
تربیتی را پی
بگیریم و همین
عامل هم باعث شده
که بیشتر در
این تفکر و
این بینش،
اصلاحات را به
وجود بیاوریم.
اما من معتقدم
در نظام تعلیم
و تربیت، بحث
تربیت دانشآموزان
مقدم است.
اتفاقا در
نظام کنونی،
بحث آموزش
خیلی پررنگ
نیست و بحث
تربیت و بحث
مهارتهای
زندگی اصل
قرار گرفته و
اگر شما الان
به اهداف نظامهای
آموزشی در
دنیا نگاه
کنید، هیچ
جایی وجود
ندارد که
بگوید ما میخواهیم
سطح آموزش را
به این نقطه
برسانیم. بیشتر
میگوید ما میخواهیم
فردی سالم و
کارآمد برای
زندگی اجتماعی
تربیت کنیم.
یکی از
ابزارهای این
نگاه میتواند
بحث آموزش
باشد، نه
اینکه تمام
فرایندها به
بحث آموزش ختم
شود. به نظر من
این اشکال در
سیستم آموزشی
ما وجود داشته
که البته اخیرا
با توجه به
تدوین سند
تحول، این
نگرش خوشبختانه
تغییر کرده.
اما چون این
بینش و تفکر
در مبادی ذیربط
جاری نشده،
هنوز ما سایه
و سلطه آموزش
را بر نظام
تعلیم و
تربیتمان میبینیم.
در حال برنامهریزی
برای این قضیه
هستیم تا این
نگاه را تغییر
دهیم و سعی میکنیم
فرایندهای
تعلیم و تربیت
را به سمتی
ببریم که
بیشتر به بحثهای
مهارتهای
زندگی توجه
شود. من معتقد
هستم خودِ این
مهارتهای
زندگی در
ارتقای سطح
دانشِ دانشآموزان
هم بسیار
تأثیرگذار
است.
چگونه باید به
این نگاه
رسید؟
ما
معتقدیم معلم
باید این نگرش
را پیدا کند
که در کلاس
درسش به مقوله
مهارتهای
زندگی
بپردازد و از
موضوعات درسی
بهعنوان
ابزاری برای
آموزش مهارتهای
زندگی
استفاده کند و
مسئله دوم،
کتابهای
درسی است که
باید
محتوایشان با
این رویکرد
تدوین شود.
البته
خوشبختانه اخیرا
تغییراتی
داشته، اما
کافی نیست و
مسئله سوم،
برای اینکه آن
سلطه آموزش
پررنگ نباشد، من
معتقدم هنوز
هم حجم کتابهای
درسی بسیار
زیاد است و
این باعث میشود
که دانشآموز
فرصت یادگیری
موارد دیگری
را نداشته باشد.
من الان مثلا
میروم در
کلاس و از
دانشآموزان
میپرسم که
شما چه اندازه
کتاب میخوانید؟
میگویند ما
اصلا فرصت نمیکنیم
که کتاب
بخوانیم و این
خیلی بد است،
برای اینکه آن
فرهنگ مطالعه
اگر در دانشآموز
شکل بگیرد،
خود به خود
کتاب درسیاش
را هم میخواند.
در بحث مهارتها
ما رویکرد
اشتباهی هم
داریم که فکر
میکنیم برای
اینکه این
مهارتها
آموزش داده
شود، باید
بیاییم یک درس
جدا و کلاس
جدا برگزار
کنیم. ما در
نظر داریم حجم
کتب درسی کاهش
پیدا کند و
همه معلمان ما
مأموریت و
وظیفه داشته
باشند که
مهارتهای
زندگی را در
کلاس درسشان
آموزش دهند،
نه اینکه ما
در هفته
بگوییم یک ساعت
دانشآموز
کلاس مهارتهای
زندگی داشته
باشد.
به اعتقاد شما
دانشآموزانی
که الان تربیت
و وارد جامعه
میشوند،
چقدر برای
زندگی آماده
هستند؛ برای
زندگیکردن؟
شما چه نمرهای
میدهید به
کارنامه
آموزشی کشور
از این منظر و
از ابتدا تا
امروز؟
ارزیابی
دقیق این
عملکرد
نیازمند
تحقیق و پژوهش
است، اما واقعیت
این است که
بچههای ما
ضعفهای
زیادی برای
زندگی
اجتماعی
دارند و البته
این هم تقصیر
خودشان نیست.
شما ببینید که
جامعه جوان ما
اکثرا نگرشي
مثبت ندارند،
یعنی با هر
کدامشان که
صحبت میکنی،
نسبت به آینده
زندگی خودشان خیلی
امیدوارانه
صحبت نمیکنند.
در خیلی از
موارد میبینیم
که اعتمادبهنفس
بالایی
ندارند. من
این را خودم
امتحان کردم؛
دانشجوی ما
نمیتواند یکربع
درباره خودش
صحبت و خودش
را در یک
مصاحبه شغلی
معرفی کند.
اینها مهارتهایی
است که
متأسفانه در
سیستم آموزشی
کسب نشده، در
صورتی که در
کشورهای
دیگر، میبینید
که طرف هیچ
فعالیتی و
خصوصیات
بارزی هم نداشته،
اما نیمساعت
راجع به خودش
بحث و صحبت میکند
و همین عامل،
باعث میشود
یک شغل خوب به
دست آورد.
جوانان در
مواجهه با
مشکلات سریع
دچار یأس و
ناامیدی میشوند،
در واقع آنها
مهارت غلبه بر
مشکلات را
ندارند. در
صورتی که در فرایند
تعلیم و تربیت
باید به بحث
تفکر، به بحثهای
استدلالی و به
گفتوگوهایی
که با دانشآموزان
میشود تا
قدرت تجزیه و
تحلیلکردن
مسائلشان
افزایش پیدا
کند، توجه
کرد.
خود
شما از دوران
تصدی در حوزههای
آموزشی تا امروز
که وزیر آموزشوپرورش
هستید، چه
پارامترهایی
را در نظر داشتید؟
یعنی وقتی
درگیر این کار
شدید، با توجه
به مشکلات
عدیدهای که
متأسفانه
آموزشوپرورش
ما دارد،
توانستهاید
به آن
پارامترها
توجه کنید؟
من چون
خودم مدتهای
زیادی مدرسهداری
کردهام، با
تمام پارامترها
و مشکلات در
نظام آموزشی،
در بحث مدرسهداری
از نظر مدیریت
مدرسه، کلاسداری،
محتوای درس،
قوانین و
مقررات، نحوه
تعامل با دانشآموزان
و... مواجه بودهام
و برای همین
هم تجربه
زیادی را کسب
کردم و راهحلهای
مختلفی را
رفتهام. یکی
از مواردی که
پیش از وزارت به
آن توجه داشتهام،
درباره بخشنامهها
و دستورالعملهاست؛
چون دیدم
اینها هم وقت
سیستم آموزشوپرورش
را میگیرد و
هم اصلا
تأثیرگذار در
فرایندهای
تعلیم و تربیت
داخل مدرسه
نیست. اعتقاد
ما بر این است
که تعلیم و
تربیت دستوری
نیست. حتی از
نظر روالهای
آموزشی ما نباید
راهبریکردن
را با مدیریتکردن
اشتباه
بگیریم. ما در
واقع باید
راهبری این
سیستم را بر
عهده داشته
باشیم. مسئله
دومی که مورد
توجه خودِ من
قرار گرفته،
همین مقوله مهم
بحث تربیت و
نقش معلم در
تربیت است.
این ساختارهایی
که ما به وجود
آوردهایم،
میگوید باید
پرورش را از
آموزش جدا
کنیم. این
تفکیک
ایرادات و
اشکالات
زیادی را در
بحث تعلیم و
تربیت به وجود
آورده است. من
این را خودم
داخل مدرسه
لمس کردم و
حالا دنبال
این هستم که
اینها را با
هم تلفیق
کنیم؛ تلفیق
نه به معنای
اینکه قسمتهای
پرورشی را حذف
کنیم؛ بلکه به
این معنا که
معلمان در
پرورش دانشآموز
نقش داشته
باشند. این
فکر اشتباه
است که ما
بگوییم یک نفر
بهعنوان
معاون پرورشی
میتواند بحث
تعلیم و تربیت
و روالهای
تربیتی را
برای همه دانشآموزان
اجرا کند. در
واقع معلم
پرورشی نباید
جدا از معلم
اصلی باشد. من
در جایی هم اعلام
کردم که لازم
است ما در
داخل مدرسه
مدیریت تربیت
را حاکم کنیم
تا اینکه یک
فرد را بگذاریم
برای بحثهای
تربیتی.
ما در چند سال
گذشته
اتفاقات تلخی
را در مدارس
تجربه کردیم.
هم درباره
تنبیهشدن
دانشآموزها
به دست
معلمان، هم از
نظر خودکشی
دانشآموزان.
درباره
مشکلات فساد و
اعتیاد دانشآموزان
خبرهای چندان
خوبی به گوش
نمیرسد؛
درباره هتک
حرمت جنسی
دانشآموزان
هم اتفاقهای
بدی افتاد.
همین هفته پیش
تصویر دانشآموزی
که معلم مداد
را در سرش فرو
کرده بود، منتشر
شد. نگاهتان
به این مسئله
و مسائل آسیبی
در مدارس، از
خودکشی که
نمونهاش را
حتی در مدارس
سمپاد هم
داشتهایم،
چگونه است؟
اولا
باید به یک
نکته توجه
داشته باشیم
که بههرحال
این ناهنجاریهایی
که وجود دارد
و بعضی از
معلمان خود
مجموعههای
ما هم در آن
تأثیرگذار
هستند، نباید
باعث شود که
آن خدمات
واقعا
ارزشمند
کثیری از معلمان
نادیده گرفته
شود؛ یعنی اول
من انتقادم به
این است که
متأسفانه
اعمال
ناهنجار معلمان
که تعدادشان
هم محدود است،
خیلی مرکز
توجه قرار میگیرد؛
اما واقعا آن
فعالیت
ارزشمند
معلمان ما
کمتر بیان میشود.
شما در هر
صنفی که نگاه
کنید، از این
مسائل وجود
دارد؛ مثلا در
صنف پزشکان هم
این مسائل
هست؛ اما به
خاطر گستردگی
و فراگیربودن
بحث آموزشوپرورش،
متأسفانه این
مسائل در
آموزشوپرورش
خیلی برجسته
میشود. لازم
است ما به این
مسئله توجه
داشته باشیم
که قشر عظیمی
از معلمان از
این مسائل
مبرا هستند.
به نظر من
باید دو قسمت
کنیم؛ یعنی
اولا همه بار
این ناهنجاریها
را به آموزشوپرورش
و مدارس نباید
تحمیل کنیم.
به نظر من بحث
خود جامعه و
اتفاقاتی که
داخل جامعه
افتاده، در
بروز این آسیبها
نقش مهمی
دارد. خیلی از
این موارد
خودکشی که
ارزیابی میشود،
مشخص میشود
که سیستم
آموزشوپرورش
دخالتی در آن
نداشته است.
این فرد هزار
مشکل دیگر در
جامعهاش
داشته است؛
مثلا آنطور
که باید و
شاید پدر و
مادر تعامل
مثبتی را با
فرزندشان
نداشتهاند و
دانشآموز
تحت فشارهای
روحی قرار
گرفته و
مسائلی از این
دست... . اما بههرحال
نقش تعلیم و
تربیت هم در
این مسئله انکارشدنی
نیست. اگر ما
بخواهیم این
ناهنجاریها
را کم کنیم،
باید به بحث
مدیریت مدرسه
که در عرایضم
بارها اشاره
کردم، بیشتر
بپردازیم. اولین
کار این است
که باید روابط
بین معلم و شاگرد
از این چارچوب
خارج شود؛
یعنی صمیمیت
بیشتری در
محیط مدرسه به
وجود بیاید و
لازمهاش این
است که ما
مدیران
توانمندی را
داشته باشیم
که حرفهای
باشند و
بتوانند
تعامل مثبتی
را با دانشآموزان
داشته باشند.
در واقع باید
به جای روابط
مکانیکی،
روابط
ارگانیکی در
مدرسه حاکم باشد.
خیلی از موارد
اعتیاد و آسیبهایی
که میان دانشآموزان
بوده، دلیلش
این است که او
از ابتدا برای
رهایی از
مشکلاتی به
اعتیاد روی
آورده است؛
بنابراین اگر
ما بتوانیم یک
محیط صمیمی را
داخل خود
مدرسه به وجود
بیاوریم،
باعث میشود
که این مشکلات
را تا حدودی
برطرف کند.
نکته دیگری که
به نظر من آن
هم تأثیرگذار
است، استرسی
است که به خاطر
بحثهای درسخواندن،
کنکور و فشار
اولیا به
فرزندانشان ایجاد
میشود.
خانواده میگوید
تو باید به
فلان رشته و
دانشگاه بروی
و حجم زیاد
کتب درسی، یک
استرس بیش از
اندازه را در
بچهها و دانشآموزان
ما به وجود میآورد
که خود این
مسئله هم آسیبساز
است؛ مثلا ما
در مدارسمان
از شیوه رقابتکردن
با یکدیگر
استفاده میکنیم
که شیوه بسیار
غلطی است. خود
این رقابت باعث
میشود که بچهها
را به جان
یکدیگر
بیندازیم و
استرس خیلی زیادی
در آنها ایجاد
شود. پدر و
مادرها هم به
این مسئله
دامن میزنند؛
بنابراین این
پارامترها،
پارامترهایی
است که اگر
کاهش پیدا
کند، ما
مطمئنا در آینده
میتوانیم
شاهد این
باشیم که این
آسیبها در
جوانان ما
کمتر شود.
شما خودتان
بارها در صحبتهایتان
گفتهاید به
نمرهمحوربودن
مدارس نگاه
مثبتی ندارید.
الان در مقطع
ابتدایی این
نگاه اجرا میشود.
اولا دلیلتان
برای این
مسئله چیست و
اینکه فکر میکنید
ما میتوانیم
درجات بالاتر
آموزش را از
نمرهمحوری
خارج کنیم؟
واقعیتش
این است که در
نظامهای
آموزشی، نظامهای
تعلیم و
تربیت، روشهای
ارزیابی
متفاوت است.
خود شما هم میدانید
که با یک نمره
نمیشود یک
دانشآموز را
ارزیابی کرد.
خیلی از موارد
وجود دارد که
شما هم دیدهاید
که در قدیم،
در دبستان همه
کارنامهها
٢٠ بود؛ اما
اگر از اولیای
مدرسه سؤال میکردیم
که مثلا این
بچه شما زمینههای
علاقهایاش
چیست؟ نمیدانستند.
خب این نشان
میدهد که آن
نظام
ارزشیابی ما
نتوانسته به
هدفش برسد. براساساین
معمولا الان
در دنیا روی
نظامهای
ارزشیابی
توصیفی تکیه
دارند؛ مثلا
در یک امتحان
خردادماه در
دو ساعت دانشآموز
باید بیاید
تمام طول سال
تحصیلیاش
امتحان دهد،
شما میتوانید
فعالیتش را
ارزیابی
کنید؟ قطعا
نمیشود. ما
در ارزشیابی
توصیفی میگوییم
که معلم باید
این قابلیت را
داشته باشد که
تشخیص دهد
دانشآموزش
اصلا علاقهمند
به چه موضوعی
است؟ آیا سختکوشی
دارد یا ندارد
و بعد قدرت
تفکرش و
استدلالش
راجع به
موضوعات چقدر
است؟ این
پارامترها،
پارامترهایی
است که هیچ
موقع شما در
یک امتحان نمیتوانی
بسنجی. همین مسئله
را در مقطع
دوره اول
متوسطه
داریم؛ درصورتیکه
ارزشیابی
توصیفی اگر یک
پرونده کاملی
داشته باشد،
علایق دانشآموز
را در فرایند
یادگیریاش
نشان میدهد.
صحبتهایی
درباره پولیشدن
آموزش میشنویم.
نگاه شما به
این ماجرا
چیست و فکر میکنید
اگر این اتفاق
بیفتد، با
وعدههای
ابتدای
انقلاب
اسلامی چقدر
همخوانی دارد؟
من
خودم بهشدت
با اینکه
بگوییم آموزشوپرورش
را بخواهیم به
سمت پولیشدن
ببریم،
مخالفم.
در
قانون اساسی
ما هم این امر
خلاف است؛ اما
در بحثهای
توسعهای که
در کشورها
وجود دارد،
بحث خصوصیسازی
مطرح میشود؛
اما در آموزش
اعتقاد بر این
است که آموزش
یک امر
حاکمیتی است و
نباید آن را
خصوصی کرد؛ چون
کشور باید به
نیروی انسانیاش
بها بدهد و
تقویتش کند.
ما بحثمان این
است که هر
ایرانی و دانشآموزی
که هست، باید
بتواند امکان
آموزش باکیفیت
داشته باشد؛
اما اینجا یک
روال دومی هم
داریم. با
توجه به
امکانات خود
کشور و میزان
منابع مالی،
دولت بهتنهایی
از عهده فراهمکردن
این امکانات
برنمیآید؛
بنابراین
باید بتوانیم
مشارکت خود
مردم را هم در
نظام تعلیم و
تربیت داشته
باشیم. این
مشارکت مردم
باز به معنای
پولیکردن
سیستم نیست؛
مثلا الان ما
یک جمعیت بزرگ
خیّرین مدرسهساز
داریم. خب این
مشارکت است،
مشارکت مردم
است و مردم
دارند پول میدهند؛
اما آنها پول
میدهند و میروند
برای مناطق
محروم فضای
آموزشی میسازند.
ما اکنون به
خیّرین میگوییم
که شما بیایید
روی
توانمندسازی
معلمان هم
سرمایهگذاری
کنید و آرامآرام
روی تجهیزات
خود مدرسه هم
سرمایهگذاری
کنید؛ چون اگر
بخواهیم آن
عمل تحقق کافی
پیدا کند، فقط
ساختمان نقش
ندارد؛ بلکه
خود معلم
باکیفیت هم
نقش دارد. در
کنار این بعضی
افراد هستند
که علاقهمند
هستند و
آمادگی این
مسئله را
دارند که هزینههای
تحصیل
فرزندشان را
پرداخت کنند؛
بنابراین طبق
قانون
غیردولتی و...
این امکان هم
فراهم شده و
خود دولت
ضوابط آن را
تعیین کرده
است و اتفاقا
این حرکت هم
کمک مؤثری است
برای ارتقای
سیستم دولتی
ما. با توجه به
آن محدودیت
منابع، اگر قسمتی
از بار این
آموزشوپرورش
را خود مردم
که توانمندی
مالی بالایی
دارند، تقبل
کنند، باعث میشود
که بودجه برای
سرانه دانشآموزان
دولتی افزایش
پیدا کند؛
بنابراین باید
تا حدی که در
توان مردم
است، ما
بتوانیم این
مدارس را
داشته باشیم
که سرانه بخش
دولتی ما با
بودجه محدودی
که خود دولت
دارد، افزایش
پیدا کند.
درباره مدارس
کپری شما
برنامهای
داشتید؟ اصلا
آیا قرار است
این مشکل حل
شود؟
بهطورکلی
ما برای رفع
کمبود فضای
آموزشی، بهویژه
در مناطق
محروم، در یکی
از کارگروهها
بحث عدالت
آموزشی را
محور قرار
دادیم و روی
سه قسمت هم
کار میکنیم.
یکی اینکه
فضای آموزشی
مناسب را برای
نقاط بسیار
محروم با اولویت
فراهم کنیم،
نکته دوم
اینکه معلمان
آنجا را
توانمند کنیم
و مسئله سوم
اینکه
محتواهای الکترونیکی
برای آن مناطق
فراهم کنیم که
بتواند تا
حدودی آموزش
باکیفیت را
برای مناطق محروم
داشته باشد.
خود به خود
یکی از این
مسائل هم،
مدارس کپری را
در بر دارد؛
البته این را هم
باید توجه
داشته باشیم
که خصوصیات
افراد کوچنشینی
که در مناطق
مختلف زندگی
میکنند، از
اینکه ما یک
فضای ثابتی را
برای اینها
داشته باشیم،
دور است. آنها
از منطقهای
به منطقه دیگر
که میروند و
خود به خود
امکان اینکه
ما در آن
منطقه جایی
داشته باشیم،
وجود ندارد.
خود این نقل و
انتقال هم یک
مقداری در
مدرسه کپری
تأثیرگذار
است؛ اما بههرحال
ما برای رفع
این مسئله با
اولویت برنامهریزی
میکنیم و
اتفاقا از خود
خیّرین هم در
این زمینه کمک
میگیریم.
البته این
برای شکل جابهجاییشان
هم باید یک
برنامهریزی
کنیم که
دنبالش هستیم
که بتوانیم از
وسایل پیشساخته
برای این قضیه
استفاده کنیم.
و سؤال آخر؛
بودجه آموزشوپرورش
را چگونه
ارزیابی کردهاید؟
با
توجه به
ساختار فعلی
ما در نظام
آموزشوپرورش
مسلما این
بودجه کافی
نیست و برای
سال ١٣٩٦ ما
خود به خود با
کسریهایی
مواجه هستیم؛
البته در سال
١٣٩٥ هم ما با
کسری مواجه
بودیم؛ یعنی
در سال ١٣٩٥
دولت براساس
آماری که
مسئول بودجه
ما اعلام میکرد،
بیش از ١٢٥
درصد به ما
تخصیص دادند،
برای اینکه
مطالبات
فرهنگیان را
پرداخت کنیم؛
یعنی همین سال
١٣٩٥ هم ما با
کسری بودجه
مواجه بودیم و
با کمک خود دولت
و تلاشی که
خود دوستان
داشتند،
توانستیم خیلی
از این
مطالبات را
پرداخت کنیم؛
اما هنوز هم
بعضی از
مطالبات سر
جایش مانده
است؛ مثلا ما
پاداش
بازنشستگان
سال ١٣٩٥ را
نتوانستیم پرداخت
کنیم و اینکه
در همین بودجه
١٣٩٥ هم
اعتباری را
برایش
نگذاشته
بودند. ما
برای سال ١٣٩٦
هم شبیه سال
١٣٩٥ با کسری
اعتبار مواجهیم
که البته حرکتهایی
را در داخل
مجلس انجام
دادیم و
امیدواریم با
عنایتی که
نمایندگان
محترم مجلس
دارند، بتوانیم
در لایحه
بودجه ١٣٩٦ که
الان در مجلس مطرح
است، قدری از
این کسریها
را جبران
کنیم. البته
این یک روال
کوتاهمدت
است؛ اما
برنامه
درازمدتی هم
داریم که بخش
منابع مالی
آموزشوپرورش
را از این
حالتی که هر
سال ما
مطالبات فرهنگیان
را با تأخیر
بخواهیم
پرداخت کنیم، خارج
کنیم و این
موضوع
نیازمند یک
برنامهریزی
است که روی آن تمرکز
کردهایم.
http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=1250&pageno=17
------------------------------------