بیانیه
کانون صنفی
معلمان
ایران(تهران)
دربارهی
صدور و تایید
حکم دوسال
زندان
محمد تقی فلاحی(
دبیرکل کانون
صنفی معلمان
تهران)
از سوی
دادگاه
تجدیدنظر
آیا میتوان
صدای حق طلبی
را با اعمال
خشونت، خفه
کرد؟
باز هم
تایید حکمی
ناعادلانه،
توسط دادگاه تجدید
نظر، کام
فرهنگیان را
تلخ و تلختر
کرده است. در
روزگاری که به
دلیل بیکفایتی
مسئولان، وضع
مردم و مملکت
روز به روز آشفتهتر
میشود؛
ضرورت
تجدیدنظر در
رفتار حاکمان
بیش از پیش
احساس میگردد.
افزایش
بازداشتها و
سرکوبها و
پروندهسازیها
توسط نهادهای
امنیتی و صدور
احکام
ناعادلانه و
سنگین توسط
دستگاه قضایی
بیانگر این
واقعیت تلخ
است که گویی
بخشهایی از
حاکمیت و بلکه
وجه غالب آن،
به جای اصلاح
امور، بستن
فضا و بریدن
صدای معترضان
و منتقدان را
ترجیح داده و
میدهند.
در
همین راستا،
صدور حکم دو
سال زندان،
برای محمد
تقی فلاحی،
دبیر کل کانون
صنفی معلمان
ایران، کسی که
دوست و دشمن
او را به
عنوان یکی از
منطقیترین،
معتدلترین،
فرهیختهترین
و صادقترین
فعالان صنفی
میشناسند و
تایید این حکم
ظالمانه توسط
دادگاه تجدیدنظر،
آن هم بدون آن
که حداقل حقوق
متهم، یعنی حق
شنیدن
دفاعیات و
حضور وی در
دادگاه تجدید
نظر اعمال شده
باشد، برگ سیاه
دیگری به کتاب
قطور ظلمنامهای
که گویا انتها
ندارد؛
افزوده است.
به
راستی،
فعالان صنفی
فرهنگیان، به
ویژه نمایندگانشان
در کانونهای
صنفی، که جز
در جهت حمایت
از حقوق صنفی
شاغلان و
بازنشستگان،
حمایت از اصول
مصرح قانون
اساسی به ویژه
اصل سیام که
بر فراهم کردن
شرایط تحصیل
رایگان برای همهی
فرزندان این
کشور تاکید
داشته اند؛
همچنین مخالفت
با خصوصیسازی
و پولیسازی و
طبقاتی کردن
امر آموزش و...
کار دیگری نکردهاند؛
با چه منطقی،
یکبهیک،
نوبت به نوبت
و گروه به
گروه با احکام
قضایی
ناعادلانه
مورد غضب
مسئولان حکومتی
قرار میگیرند؟
کدامیک
از خواستههای
این فعالان
فراتر از
چهارچوبهای
تعریف شده در
همین قانون
اساسی است که
ظاهرا میبایست
مورد وثوق
مسئولان
حکومتی نیز
باشد؟
آیا
بگیر و
ببندها،
تاکنون موثر
بوده است؟
آیا
فعالان صنفی
با این نوع از
تهدیدها و
پروندهسازیها
از مطالبهگری
به حق خود دست
کشیده اند؟
آیا میتوان
صدای حق طلبی
را با اعمال
خشونت، خفه
کرد؟
کدام
فعال صنفی و
یا فعال مدنی
را سراغ دارید
که پس از
گذراندن حکم
ناعادلانهی
خود بر پیگیری
راه بر حق خود
مصممتر نشده
باشد؟
شما
بدون استثنا
تمامی دبیرکلهای
کانون صنفی
معلمان تهران
و حتی دیگر
اعضای هیات
مدیرهی این
تشکل و برخی
تشکلهای
دیگر استانها
را به کرات،
احضار،
بازداشت و با
حکم قضایی
ناعادلانه به
زندان افکنده
اید.
آیا
کانونها دست
از آرمان
هایشان
برداشتهاند؟
آیا کانون ها
تعطیل شدهاند؟
آیا
کانون ها
بدنام شدهاند؟
آیا
این گونه
اعمال، جز
افزایش نفرت و
ناامیدی از
اصلاح امور و
در عوض
محبوبیت
بیشتر کانون
ها و فعالان،
دستاورد
دیگری نیز
داشته است؟
راستی
چه کسانی در
درون همین
سیستم، امید
بهبود و اصلاح
را در مردم
کشتهاند؟
آیا
نمیتوان
نتیجه گرفت که
کژاندیشی و یا
حتی نفوذ عناصر
نامطلوب در
دستگاههای
مختلف
حاکمیتی، می
تواند عامل
اصلی این نابسامانیها
باشد؟
کانون
صنفی معلمان
ایران(تهران)
برای این پرسشها
و صدها پرسش
دیگر جواب میخواهد
و کماکان تلاش
خواهد کرد که
به وجدانهای
بیدار در بخشهایی
از حاکمیت که
هنوز در پی
اصلاح امور
هستند،
تلنگری زده و
اتمام حجت
کرده باشد که
تا اوضاع
مملکت از این
وخیمتر نشده
کاری شایسته
انجام دهند.
هر چند به باور
بسیاری، همین
الان هم دیگر
دیر شده است و
برای جلب
اعتماد مجدد
مردم فرصتی
باقی نمانده است.
کانون
صنفی معلمان
ایران(تهران)
یک بار دیگر، از
برخی
دلسوزانی که
ممکن است هنوز
در مصدر امور
باشند میخواهد
که ضمن لغو
حکم
ناعادلانهی محمد تقی
فلاحی و
آزادسازی
سایر معلمان
دربند، همچون اسماعیل عبدی، محمد_حبیبی و...
اعتماد سازی
را سرلوحهی
کار خود قرار دهند.
کانون
صنفی معلمان
ایران
(تهران)به
ریاست قوهی
قضاییه نیز
متذکر میشود،
زمان آن فرا
رسیده است تا
به شعارها و
ادعاهایی که
در رابطه با
حمایت از
فعالیتهای
صنفی دادهاید،
عمل کنید و با
دستور لغو
احکام معلمان
دربند، در عمل
اثبات نمایید
که در همچنان
بر همان پاشنه
نمیچرخد و در
روش و رویهی
دستگاه قضایی
تغییری ایجاد
شده است.
کانون
صنفی معلمان
ایران(تهران)
۹۹/۸/۳
..............................................................................
درباره
محمد تقی فلاحی دبیرکل
کانون صنفی
معلمان تهران
✍علی
اکبر باغانی
عضو هیات
مدیره کانون
صنفی معلمان
تهران
بنام
خداوند جان
وخرد
کزاین برتر
اندیشه بر
نگذرد
در
جنبش بزرگ
معلمان
وتجمع۲۳
اسفند ۱۳۸۵
صدها معلم و کانونی
از جمله علی
اکبر باغانی
دبیر کل ، محمود
بهشتی سخنگو
وکمالی
،اکبری ، علی رضا
اکبری ، قشقاوی
از اعضای هیات
مدیره کانون و
علی رضاهاشمی
، داوری
وپور سلیمان
را از سازمان
معلمان دستگیر
و به زندان
اوین بند ۲۰۹
بردند وتا ۱۵
فروردین ۱۳۸۶
بازداشت وزیر
فشار وشکنجه
قرار داشتیم
.و در۲۴
فروردین دیگر
اعضای هیات
مدیره ازجمله
جناب محمدتقی
فلاحی
،پوروثوق.،باقری
،رضایی ،منتجبی
و... بازداشت
شدند . علی
اکبر باغانی
را نیز برای
چندمین بار
دستگیر
وبازداشت
کردند.جناب فلاحی
را بارها در
راهروهای بند
۲۰۹ دیده بودم
آرام ،متین ،
اخلاقی بود .هیچ
نشانه ای از
ترس در ظاهر و
رفتار جناب
فلاحی دیده
نمیشد ؛سکوت ،
آرامش
و اقتدار درعمل
داشت وهنوز هم
عالی ترین
صفات اخلاقی و
علمی و صنفی
واجتماعی در
رفتار
و گفتار و
کردار جناب
محمدتقی
فلاحی دبیرکل
کانون صنفی
معلمان وجود
دارد .فلاحی
انسانی
عملگرا ومعتقد
به برابری
حقوق انسان
هاست و همه
وجودش مالامال
دفاع از حقوق
معلمان ،زنان
،کودکان
ودانش آموزان
است .
حکومتی
که فلاحی را
زندانی کند
آزادی ،ایمان ،
عشق وزندگی را
زندانی کرده
است. فلاحی
دبیر کل
ونماینده
انسانیت و آرامش
وقانون مداری
است .همه
معلمان کشور
ایشان را دوست
دارند و از او
دفاع میدانی
خواهند کرد .حادثه
ای بزرگ در
راه است
.فلاحی را
آزاد کنید و از
او عذر خواهی
نمایید.
......................................................................
درباره
محمد تقی فلاحی
دبیر کل کانون
صنفی معلمان
تهران
✍محمد
حسامیفر عضو
هیات مدیره
کانون صنفی
معلمان یزد
با
درود به
مردمان
مهربان ایران.
درود
به معلمان
شریف این مرز
و بوم که برای
مطالبه حقوق
قانونی خود
پیوسته
رنج بازداشت
وتعقیب بجان
خریدند.
دوستان
عزیز؛ جناب
آقای فلاحی
نیازی به استشهاد
محلی جهت
وثاقت وصداقت
ندارند.
فلاحی
به جهت
پایمردی بر
حقوق حقه
معلمین عزیز
متهم و محکوم
شدند.
همه
میدانیم
محکومیتهای
اینچنینی
دلیل بر
ارتکاب جرم
نیست و محکوم
هم مجرم نیست.
او
فریاد مردمان
شریف این مرز
و بوم است که
برای همه
نان،ازادی،عدالت
،
و
برای ملت
ایران
شرف عزت را خواستارند.
محکومیت
چنین
انسانهای
شریف و نجیبی
صرفا
ناکارآمدی
سیستم را
نمایان میکند
آنان
که طی بیش از
۴۰ سال
حاکمیت
هنوز
بدیهیترین
حقوق ملت در
قانون اساسی
آموزش رایگان
با این همه
ثروت
نتوانستند
اجرایی کنند.
بقیه
بماند.
..............................................
جای
مصلحان
وصالحان
زندان نیست.
✍یدالله
بهارستانی
عضو کانون
صنفی معلمان
گیلان
تمرکز
سخت گیرانه به
یکی از اجزاء
وعناصر تشکیل
دهنده بنیاد
یک جامعه روش
عقیم وسترون
است.
حالیکه
صالحان
وناصحان
واَموزگاران،
هم وغمّ خود
را در راه
استقلال مادی
ومعنوی وبالندگی
مصروف کرده
ومی کنند
،نگاه مشکوک
نه تنها روش
تعمیق جامعه
است بلکه اگر
بد بینانه نگاه
نکنیم
،اَبشخورش در
همان جاهایی
است که بایست
ریشه هایش
کنده شوند.
اگر
اینگونه
نگاهِ سخت
گیرانه ونا
اَگاهانه باشد،نشانه
فکرِ عتیقی
است که از لعن
ونفرین ودعا
وصلوات می طلبد
که جایگزین
نقص فکری
وعلمی وتحلیل
های عمیق
باشد.
این
نگرش کار
کسانی که برای
رهایی از
تضادها وگرفتاریهای
عقب ماندگی در
حیات ملی وبین
المللی راهی
جزء افزایش
عاطفه بجای
تحلیل واقعی ندارند.
مخلص
کلام اینجانب
یداله
بهارستانی
دارای شناسه
ملی ****** از استان
گیلان بعنوان
خانواده ای که
بیش از 100سال
کار معلمی را
وارث است وخود
بعنوان مدرس
ریاضی 28 سال ایستاد
در کلاسهای
آموزشی بافقر
و قناعت ساخته
با اطمینان و
شرف معلمی ام
اعلام می کنم
همکار
گرانسنگ جناب
اقای محمد تقی
فلاحی انسانی
متعادل و
معلمی دلسوز و
مسئول برای فرزندان
این کشوربوده
و هیچگاه
تهدیدی برای امنیت
و آسایش سیاسی
واقتصادی هیچ
انسانی نبوده
ونیستند.
وپدرانه
تقاضا می کنم
حوض مقدس
آموزش وپروش را
از اَبهای
مطهری چون
ایشان تهی
نفرمایید وکاری
نکنیم که در
تاریخ اسم مان
سیاه شود.
.........................................
محمدتقی
فلاحی معلمی
از تبار
دانایی
✍مجتبی ابطحی
عضو هیات
مدیره کانون
صنفی معلمان
خمینی شهر
متانت ،
آرامش و ادب
از صفات بارز
جناب آقای
فلاحی است که
هر شخصی را در
اولین دیدار تحت
تاثیر قرار می
دهد . کم گوی و
گزیده گوی ،
نکته سنج و
دقیق ، خوشرو
و همواره
لبخندی بر لب
، استوار و ره
پوی ، صاحب نظر
و مطلع ، و در
یک کلام معلمی
برازنده نام مقدس
معلم .
مجموعه
ای از صفات
نیکو و
پسندیده که
متاسفانه
متولیان مدعی
نهادهای
رنگارنگ
تبلیغی و تربیتی
فاقد آنها
هستند و با
ذره بین هم
نمی توان اثری
از حتی یکی از
آنها را در
آنان یافت .
این
مطالب را در
باب تعریف و
تمجید از آقای
محمدتقی
فلاحی نگفتم
که نیازی به
آن نیست ،
بلکه در جهت
اثبات بی
اعتباری رای
دادگاهی که
این معلم
شایسته را به
دو سال زندان
محکوم نموده است
بیان نمودم .
دادگاه
هایی که قبلا
با آرایی
مشابه بی اعتباری
خود را به
نمایش گذاشته
بود و اکنون
مهر دیگری بر
آن زده شد .
آقایان
: بهشتی ،
حبیبی ، بداقی
، باغانی ،
اسدی و دهها
معلم دیگر با
چنین آرایی در
بین فرهنگیان
محبوبیت
یافتند ، چه
دلیل و برهانی
برتر ؟
آقای
محمدتقی
فلاحی خواه
زندان رود مانند
سایر عزیزان و
یا نه تغییری
در عملکرد
ناصواب و
ناپسند سکان
داران قدرت
نمی باشد و هم
چنان زبان نقد
باز و گویا
است .
جامعه
آنقدر خفته
نیست که با
بگیر و ببند
چند نفر بتوان
زشتی ها ،
پلشتی ها و بی
عدالتی
گسترده در
جامعه را در
ورای خفقان
پنهان نمود
...............................................................................................................................