فساد
ساختاری
عاملی مهمی در
بحران ارزی
است
اسکان
نيوز در
گفتگویی
اختصاصی با
پرویز
صداقت
طی سه
ماه اخیر،
بازارها با
تلاطم جدی
مواجه شدند.
افزایش
افسارگسیخته
نرخهای ارز و
طلا و رشد
صعودی قیمتها
از جمله در
خودرو،
مسکن
و موبایل، کسب
و معیشت مردم
را دچار چالش
جدی کرده است.
چالش هایی
که پس از
اعتراض های
عمدتا تهی
دستان شهری در
شهرهای مختلف
ایران در دی
ماه 96، اکنون
ژرفا و ابعاد
تازه ای پیدا
کرده اند.
اسکان نيوز در
گفتگویی
اختصاصی با
پرویز صداقت، اقتصاددان
منتقد،
به
واکاوی و
تحلیل ابعاد
این چالش که
از آن تحت عنوان«بحران
ارزی» یاد میشود،
پرداخته است
که شرح آن در
ذیل آمده است:
عوامل
موثر بر بحران
ارزی اخیر
چیست؟
در بدو
امر خروج
امریکا از
برجام و
مشکلات احتمالی
انتقال ارز
حاصل از
صادرات نفتی و
غیرنفتی به
داخل کشور و
در کنار آن
چشمانداز
کاهش ورود ارز
از کانال سرمایهگذاری
مستقیم خارجی
و یا سرمایهگذاری
در اوراق
بهادار و وام،
گرایش صعودی
بهای ارز را
در چارچوب
اقتصاد
سوداگرانه
تورمی ما
تشدید کرد.
اما
عوامل دیگری
که بحران ارزی
را تشدید کرده
است. در درجهی
نخست فرار
دایمی سرمایه
از کشور ما به
خارج بوده
است. براساس
برخی
برآوردها در
تمامی سالهای
بعد از انقلاب
به طور متوسط 50
درصد درآمدهای
ارزی حاصل از
صادرات نفت
وارد مدارهای
انباشت یا
مصرف در عرصهی
جهانی شده و
از اقتصاد
ایران خارج
شده است. دو
عامل دیگر
بحران ارزی را
تشدید کرده و
وخیمتر میکند.
عامل
نخست فساد ساختاری
است که در
تلاش برای
بهره بردن از
تفاوت نرخ ارز
دولتی با نرخ
ارز بازار
آزاد است،
نمونهی
آشکار آن را
در فهرست شرکتهایی
که از ارز
دولتی برای
واردات
موبایل بهرهمند
شدند دیدیم و
با توجه به
حجم فساد
ساختاری و
سازمانیافته
در ایران این
تنها بخش
بسیار اندکی
از حیف ومیلی
است که در
شبکههای
قدرت از ثروت
ایرانیان میشود.
به عنوان مثال
گفته شد یک
شرکت وارد
کننده دام و
طیور اقدام به
دریافت ارز و
واردات تلفن
همراه کرده
است.
عامل
دیگر هم حرکات
سوداگرانهی
نقدینگی در
میان بخشهای
مختلف است. از
پیش فروش سکه
تا خودرو و
ارز. در نهایت
باید از
مجموعهای از
سیاستهای
نادرست مبتنی
بر آزمون و
خطای دستگاه
سیاستگذاری
نام برد.
چه
گروههایی
ازوضع
موجودنفع می
برند؟ تداوم
این وضع آیا
برای آنها
سودمنداست
یازیانآور؟
مانند
دور قبلی
تحریمها،
طبقات فرادست
جامعه و
قدرتمندان از
این سیاستها
بهره میبرند.
شبکههایی که
به سبب
مناسباتی که
با قدرتمندان
دارند میتوانند
از بهای
ترجیحی ارز
بهره ببرند.
دارندگان
دارایی که از
افزایش بهای
داراییهایشان
منتفع میشوند.
شبکههای
اقتصاد
زیرزمینی و
دلالان ارز
بهرهبران از
این وضعیت
هستند. اما
چنان که به
طور تلویحی در
پرسش شما هم
مطرح میشود
تداوم این وضع
در درازمدت
حتی به نفع
فرادستان هم
نیست. اما
مسأله این است
که این طبقات فرادست
ما اصلاً نگاه
درازمدت
ندارند. هدف
آنها کسب
حداکثر
بازدهی مالی
در کوتاهمدت
ولو به بهای
ویرانی کشور
در درازمدت
است. اگر اندکی
بینش درازمدت
در سیاستگذاران
ما وجود داشت
اکنون کشور
درگیر بحرانهای
متعدد مالی و
اقتصادی و
اجتماعی و
زیستمحیطی
نبود.
اشتراکات
و تفاوتهای
شورشهای
گرسنگان و کارگران
با شورشهای
بازار
درواکنش به
بحران ارزی؟
به طور
مختصر، هر دو
اعتراض ناشی
از شرایط بد
اقتصادی است.
به گمان من
اعتراضهای
بازار نماد
آشکار پایان
ماه عسل
طولانی خردهبوروژازی
سنتی و نظام
حاکم است. در
حقیقت از نیمهی
دههی هشتاد
که بورژوازی
نوپای
پساانقلابی
با احداث
انواع مراکز
بزرگ خرید،
شاپینگ مالها،
و فروشگاههای
زنجیرهای،
ایجاد شبهانحصارها
در بخش خردهفروشی
را هم در
دستورکار
قرار داد،
کسبهی خردهپا
بهتدریج و به
طور پیوسته تحت
فشار قرار
گرفتند. البته
در ابعاد کوچکتری
هم باید نقش
فعالیتهای
خردهفروشی
مبتنی بر
اینترنت را در
تشدید فشار
روی شبکهی
سنتی خردهفروشی
در نظر گرفت. در
ادامه، بحران
تقاضای مؤثر
به سبب سیاست
انجماد
دستمزدهای سه
دههی اخیر
شبکهی خردهفروشی
را بیش از پیش
تحت فشار قرار
داد. بدین ترتیب
از سویی مجاری
عرضهی
کالاها در
بازار افزایش
پیدا کرد و از
سوی دیگر
میزان تقاضای
مؤثر کاهش
یافت و شبکههای
سنتی خردهفروشی
تحت فشار کاهش
حاشیهی سود
قرار گرفتند.
بدنهی
اصلی معترضان
بازار کسبهی
خرد و
مزدبگیران
شاغل در بازار
هستند. این گروههای
اجتماعی
علاوه بر آن
که در زمینههای
اقتصادی بهشدت
تحت فشار
سیاستهای
دولتهای وقت
به نفع سرمایههای
بزرگ بودهاند،
به لحاظ
فرهنگی و سبک
زندگی نیز بهتدریج
از ایدئولوژی
مسلط دور
شدند. یعنی
شکافی فرهنگی
نیز بین خود و
روایت غالب
ایدئولوژی حاکم
احساس میکنند.
به عبارت
دیگر، به نظر
میرسد با
توجه به
فراگیرشدن
شبکههای
اجتماعی و
انقلاب
فناوری
اطلاعات
گرایش فرهنگی
این گروههای
اجتماعی به
طبقات مدرن
بیشتر شده
است. ضمن این
که نسل جدید
آنان نیز مدرن
شده اند.
پس مهمترین
عامل فشار روی
شبکهی خردهفروشی
به دلیل سیاستهای
نظام برای
تقویت سرمایههای
بزرگ و بحران
تقاضای مؤثر و
فروش بوده است
و در کنار آن
هم البته شکاف
میان
ایدئولوژی
حاکم و گرایشهای
فرهنگی طبقات
و اقشار مختلف
مردم به طور فزایندهای
بیشتر میشود
نکتهی
مهم آن است که
رادیکال شدن
سریع شعارها
در اعتراضات
روز گذشتهی
بازار نشان میدهد
که شاهد نوعی
همگرایی در
مطالبات
سیاسی اقشار و
طبقات مختلف
هستیم.
آقای
علی مطهری
گفته اندکه
مردم 6 ماه
مقاومت کنند تا ایران
مجبوربه
مذاکره نشود
وفشارها برداشته
شود.آیا با
6 ماه مقاومت
فشارهای
خارجی
برداشته
میشود؟ آیا بحران حاضر صرفا حاصل
فشارخارجی
است که با
مقاومت
تغییرکند؟
سادهانگارانه
است فرض کنیم
بحران حاد
ژئوپلتیک خاورمیانه
که اکنون چند
دهه است جریان
دارد و در سالهای
اخیر تشدید
شده و در
نهایت به شکل
خروج اخیر
امریکا از
برجام خود را
نشان داده
است، ظرف شش
ماه تهدید
تحریم را
برطرف کند.
این بحران حاصل
تنشهای
ژئوپلتیک
قدرتهای
منطقهای و
جهانی است که
چشمانداز
میانمدت،
استمرار آنهاست.
دیدگاهی
که میگوید با
شش ماه مقاومت
فشارهای
خارجی برداشته
میشود، به
نظرم، دیدگاه
نمونهواری
است که اکنون
چهار دهه است
بر کشور حاکمیت
دارد و تلاش
دارد صرفاً
امروز را به
فردا برساند.
اما مستقل از
این مسایل،
ریشهی اصلی
بحرانهای ما
داخلی است و
مسایل اخیر
تنها این
بحرانها را
تشدید کرده
است.
نه
نظام بانکی
نیمه ورشکستهی
ما که اسیر
وامهای معوق
و داراییهای
سمی است به
سبب تحریمهای
بینالمللی
به این وضع
گرفتار شده
است. نه فقر و
شکاف طبقاتی،
ناشی از تحریمهایی
است که قرار
است در ماههای
آینده اجرایی
شود. نه بحران
تقاضای مؤثر و
فروش، ناشی
از فشارهای
خارجی است، نه
خشکسالی و بحران
حاد زیستمحیطی
ما و نهایتاً
نه فرار
سرمایهها از
کشور پدیدهی
متأخری است.
اینها همه
حاصل مجموعه
ساختارهای
معیوب و سیاستهای
نادرستی است
که طی چند دهه
سرنوشت کنونی
مارا رقم زدهاند.
مسایل خارجی
تنها
کاتالیزور و
شتابدهنده
به این بحرانهای
از پیش موجود
بودهاند.
..............
اسکان
نیوز ـ سه شنبه ۵
تير ۱۳۹۷ساعت
۱۶:۴۰ کد مطلب:
۱۱۷۵۷