سقوط
بشار اسد و
نتایج احتمالی
بعدی
هوشنگ
نورائی (ایوب
حسین بر)
علیرغم
سرعت خیره
کننده پیشروی
نیروهای جهادی،
و فروپاشی و
سقوط برق آسای
رژیم دیکتاتوری
بشدت سرکوبگر
و فاسد بشار
اسد اگر نقش
بازیگران
جهانی و منطقه
ای و نیز ترکیب
نیروهای
مخالف اسد را
در داخل سوریه
در این اوضاع
در نظر بگیریم
متوجه شرایط
بسیار پیچیده
سوریه می شویم
و از این جهت
بسادگی برد و
باخت بین جهادیان
و رژیم ساقط
شده اسد تنها
سناریو ممکن نیست
ولی وزنی که هیئت
تحریر الشام پیدا
کرده است در یک
توافق احتمالی
قابل چشم پوشی
نیست هرچند
تحریر الشام یک
ائتلاف است.
هیئت
تحریر الشام به
فرماندهی ابو
محمد جولانی
که در سال ۲۰۱۶
از القاعده
جداشده بود،
با وحدت با
گروههای جهادی
دیگری در سال ۲۰۱۷
شکل گرفت و
توانست در
منطقه ادلب
حکومت شرعی
بسازد ۰
هرچند می گفت
که بر خلاف
القاعده و
داعش سخت گیری
نمی کند و
دارای
استراتژی دشمن
دور نیست و
هدف آن بر
انداختن رژیم
بشار اسد در
سطح ملی است و
نه درگیری با
غرب. مصاحبه
اخیر جولانی
با سی ان ان حتی
تلاشی برای
نرم کردن موضع
آمریکا نسبت
به موقعیت خود
اوست که از
نظر آمریکا یک
تروریست تحت
تعقیب است. ولی
ترکیب ، آموزش
و سوابق این
جریان طوری نیست
که بتوان این
اظهارات و
رفتار های اولیه
آن را جدی
گرفت.
علاوه
بر ائتلاف تحریر
الشام نیروهای
سکولار و
دموکراتیک هم
وارد کارزار بوده
اند. مثل نیروهای
دموکراتیک
سوریه ( قسد) که
شامل نیروهای
کرد نزدیک به
پ ک ک ، یا یگان
های حفاظت
خلق و نیروهای
عرب و گروه های
اقلیت دیگر
هم می شدند. این
ائتلاف به رهبری
مظلوم عبدی
است که یک کرد
کوبانی است. می
توان گفت نیروهای
قسد هرچند نیروئی
محدود و منطقه
ای است و در
مواردی از طرف
سازمان های
حقوق بشری به
نقض حقوق بشر
در رفتار با
زندانیان و
بازداشت های
خود سرانه و
حتی مواردی از
شکنجه متهم
است، در
مجموع مترقی
ترین گروه
است. با حمایت
آمریکا نقش
اساسی در شکست
دادن داعش در
مناطقی از سوریه
(و کوبانی)
داشتند و علیرغم
فشارهای ترکیه
مناطقی را در
شمال و شمال
شرق سوریه تحت
کنترل خود
داشتند و هنوز
دارند هر چند
در روزهای اخیر
نیروهای جهادی
در جبهه تحریر
الشام در
مناطقی از
استان حلب به
بعضی از نیروهای
کرد نزدیک به
آنها یورش
برده اند ولی
توانسته اند
مناطقی در
اطراف دیر
الزور را در
امتداد مرز
عراق از دست نیروهای
وابسته به
جمهوری اسلامی
خارج کنند.
گروه های جهادی
هم که وارد دیرالزور
شده بودند نیروهای
قسد را ملحد و
مفسق و حتی
طرفدار بشار
اسد دانسته
اند
نیروهای
ارتش آزاد
سوریه اساسا
از نظامیان و
نیروهای ضد
بشار اسد و
مورد حمایت
ترکیه بودند و
بر همین اساس
ضد قسد عمل می
کردند. اکنون
نیروهای ارتش
آزاد که مناطقی
از نوار مرزی
با ترکیه در
کنترل دارند
با نیروهای
تحریر الشام
همکاری و یا
مدارا دارند و
این در حالی
است که ترکیه
تحریر الشام
را تروریستی می
داند.
می بینیم
همه این نیروها
به انحای
مختلفی از
جانب قدرت های
بین المللی و
منطقه ای مورد
حمایت قرار
گرفته و می گیرند.
در چنین شرایطی
چنانچه توافقی
ممکن نباشد
احتمالا، درگیری
ها برای مدت
طولانی ادامه
می یابد و
احتمال زیاد
دارد که تحریر
الشام هم چند
پاره شود و نیروهای
سرسخت جهادی دیگر
مثل داعش و نیروهای
وابسته به
القاعده و حتی
طرفداران اسد
خود را بازسازی
کرده و با
قدرت وارد میدان
شوند و به یک
جنگ داخلی پیچیده
و وحشتناک دیگری
بکشد که این
بار هم چند
صدهزار نفر
از مردم کشته
و چندین میلیون
آواره بشوند
(گفته شده است
که در جنگ
داخلی که از ۱۹۱۱-۱۲
شروع شد حدود ۵۰۰
هزار نفر کشته
شدند). در شرایط
نبود و یا ضعف
نهادهای
دموکراتیک
امکان گسترش
هرج و مرج و
کشمکش های خونین
زیاد است.
نتایج
بعد از این
سقوط هر چه
باشد جمهوری
اسلامی را در یکی
از بحرانی ترین
دوران خود
قرار داده
است. رژیم ایران
هم اکنون شکست
خود را در سوریه
به زبان
گوناگون بیان
کرده است. با
چنین شکستی
محور مقاومت
را که ایران
از آن به عنوان
وسیله سلطه
خرده امپریالیستی
خود در منطقه
به کار برده
است به فروپاشی
کامل نزدیک می
کند و راه های
رژیم را برای
نجات خود و
ادامه وضع
موجود به مراتب
محدودتر
خواهد کرد.
اما اگر از
مرگ احتمالی
خامنه ای که می
تواند بسیاری
از پارامتر ها
را بهم بزند
بگذریم، در
چنان حالتی در
درون ایران چه
اتفاقاتی
ممکن است بیفتد.
جنبش
«زن، زندگی،
آزادی» در حد یک
انقلا ب به پیش
رفت ولی نا
کام ماند و رژیم
هم در جهتی
نرفت که به
ارزش ها و
مطالبات این
جنبش انقلابی
حتی در سطح
کوچک و ملموسی
پاسخ بدهد. شرایط
اقتصادی به مراتب
بدتر شده و در
سطوح سیاسی و
و مدنی سرکوب
ها و تحقیرات
ادامه یافته
است. رژیم اسد
هم نشان داد
که یک رژیم ما
بعد یک
انقلاب
(انقلاب را
تنها به معنی
ترقیخواهی
نباید دید)
شکست خورده از
درون به شدت
ضعیف و ناتوان
می شود. یک
تحول سازنده و
مثبت در صورت
ادامه جنبش
مهسا در گرو
سازماندهی
هرچه گسترده
تر در سطوح سیاسی
و مدنی و پای
بندی به ارزش
ها و روابط
دموکراتیک
است و نه در
لفاظی های سیاسی
و شعار های
توخالی. پای
بندی به
دموکراسی یک
تاکتیک نیست
بلکه یک
استراتژی است
ولی دموکراسی
از معنی خود
تهی می شود
اگر جنبه های
اقتصادی
دموکراسی درک
نشوند. شرایط
ایران چه از
نظر سیاسی و
چه اقتصادی و
نیز محیط زیستی
و مسائل زنان
و اقوام و همینطور
روابط بین
المللی به شدت
بحرانی شده
است . در راه حل
های بنیادی و
عاجل باید به
خصلت
انترسکشنال نیرو
های اجتماعی و
مبارزات
آنها توجه
کرد. پاسخ به این
مشکلات را
بهتر از هر نیروئی
ائتلاف
گسترده ای از
سوسیالیست های
دموکراتیک و
سوسیال لیبرال
می توانند تامین
کنند. سکتاریسم،
ناسیونالیسم
پوپولیستی
(در اشکال قومی
غالب و مغلوب
آن) هم مانع
سازماندهی وسیع
و گسترده و هم
مانع جدی در
رشد ارزش های
دموکراتیک
خواهند بود.
اگر تغییرات
نتوانند با
سازماندهی و
مشارکت
گسترده مردم
از پائین
همراه باشند
و به نیازهای
طبقات فرو
دست و زحمتکش
جامعه منجمله
طبقه کارگر ،
زنان و اقوام و
گروههای دینی
پاسخ بدهند
جامعه به
سرنوشت شوم دیگری
دچار خواهد
شد.
هوشنگ
نورائی (ایوب
حسین بر) - لندن- ۸
دسامبر ۲۰۲۴