علت
بقاء و تداوم
پدیده
امپریالیسم
یونس
پارسابناب
- بحران
ساختاری نظام
جهانی سرمایه
در سال های
اخیر و تلاش
حامیان نظام
برای عبور و
برون رفت از
آن با توسل به
عمومی تر ،
مالی تر ،
متمرکز تر
ساختن
انحصارات
اولیگوپولی
از یک سو و اشتعال
جنگ های بی
پایان مرئی و
نامرئی توسط
راس نظام (
آمریکا ) در
اکناف جهان از
سوی دیگر
لاجرم منجر به
عروج امواج
بیداری و
رهائی در
سراسر جهان
بویژه در
کشورهای دربند
پیرامونی (
جنوب ) ، گشته
است . اگر در
دوره گذشته
تاریخ سرمایه
داری انحصاری
، بحران های
نظام و خیزش
ها ، قیام ها و
انقلابات
منبعث از آنها
عموما منطقه
ای و یا حداکثر
قاره ای بودند
امروز کشوری
را در مناطق
مختلف پنج
قاره جهان
سراغ نداریم
که از
التهابات اجتماعی
، قیام های
معیشتی ناشی
از پی آمدهای
بحران
ساختاری
کنونی ، بری
باشد .
- بدون
تردید
تغییرات عظیم
در صحنه بین
المللی و در
اوضاع جهان در
پروسه تشدید و
تسریع جهانی گرائی
سرمایه بویژه
در بیست و
اندی سال
گذشته که در
بروز و رشد
بحران کنونی و
تلاطمات و
التهابات
ناشی از آن
نقش داشتند ،
بطور قابل
توجهی چشمگیر
و فوق العاده
مهم بوده اند .
ولی به نظر بخش
قابل ملاحظه
ای از مفسرین
مارکسیست ضد
نظام منجمله
این نگارنده ،
واقعیت تداوم
پدیده امپریالیسم
در اکثر مواقع
کلیه آن
تغییرات عظیم
را تحت الشعاع
قرار داده است
. به عبارت
دیگر ، از
همان آغاز
سرمایه داری
گرایش به
جهانی گرائی و
تسلط بر
بازارهای
جهان چهارچوب
اصلی منطق
حرکت سرمایه
را در خود نهفته
داشت . هدف و
جهت این گرایش
و چهارچوب آن
رشد و تکامل
سیستم سرمایه
داری از یک
شیوه تولیدی
محلی کشوری و
منطقه ای به
یک نظام حاکم
جهانی بوده
است . این هدف
که در ذات و
جوهر ( اقتضای
طبیعی ) نظام
سرمایه داری
در طی قرون
رشد و نمو کرده
بود بدون وجود
پدیده امپریالیسم
در تاریخ صد و
سی سال گذشته
سرمایه داری
انحصاری ، نمی
توانست کسب
گردد .
- با
اینکه امروز
کشورهای
انگشت شماری
در جنوب مثل
چین ، برزیل و...
به عنوان
کشورهای " در
حال عروج " و
یا "
اقتصادهای
نوظهور " درصد
بالایی از رشد
و توسعه
اقتصادی در دو
دهه گذشته را
به خود اختصاص
داده اند ولی
قدرت مدام
سیستم جهانی
امپریالیسم
به طور کلی
هنوز به قوت
خود باقی
مانده است .
نسبت شکاف بین
ثروتمندترین
و فقیرترین
مناطق جهان در
ربع آخر قرن
بیستم از
سیزده به یک
به نوزده به
یک افزایش
یافت . از سال 1970 (
نزدیک به
دوسال پیش از آغاز
بحران
ساختاری
کنونی که در
سال 2008 برملا و رسانه
ای تر گشت ) تا
سال 1989 ( سال آغاز
فروپاشی و
تجزیه شوروی و
بلوک شرقی و
پایان جنگ سرد
) معدل سرانه
درآمد تولید
ملی کشورهای
در حال توسعه
جهان سوم (
منهای چین )
برابر " شش در
صد " معدل
سرانه درآمد
تولید ملی
کشورهای جی7 (
آمریکا ، ژاپن
، آلمان ،
فرانسه ،
انگلستان ،
ایتالیا و
کانادا ) بود .
از 1990 تا سال 2006 (
نزدیک به یک
سال و نیم پیش
از برملاتر
شدن بحران
ساختاری
کنونی ) این
عدد به پنج
ونیم در صد
کاهش یافت . در
همین دوره
درصد سرانه در
فقیرترین 48
کشور در جهان
سوم در مقام
مقایسه با
کشورهای جی7
از یک و نیم
درصد به نیم
در صد در سال
های 2006- 2000 کاهش
یافت .
- امروز
نابرابری
درآمدها
تقریبا در
سراسر جهان
روزانه
افزایش یافته
و شکاف در
ثروت و درآمدها
بین " یک درصدی
ها " ( صاحبان
ثروت و قدرت ) و
" 99 در صدی ها " (
توده های
زحمتکس و
کارگر ) چه در
کشورهای مسلط مرکز
( شمال ) و چه در
کشورهای
دربند
پیرامونی ( جنوب
) دائما تعمیق
می یابد . در
سال 2008
ثروتمندترین 10
درصد جمعیت
جهان ، 50 در صد
تولیدات جهان
را مصرف کردند
. در صورتی که
در همان سال 10
در صد فقیرترین
جمعیت جهان
فقط نیم درصد
کل تولیدات
جهان را مصرف
کردند . شایان
توجه است که 80
درصد کل
تولیدات جهان
در سال 2007 در
کشورهای
دربند
پیرامونی
جهان سوم ( کشورهای
جنوب ) تولید
گشتند . به
عبارت دیگر ،
برخلاف گذشته
های نه چندان
دور ( 1970 – 1945 )که در
آن آمریکا و
شرکا تولید می
کردند و
جهانیان مصرف
می کردند ،
امروز جهانیان
تولید می کنند
و آمریکا و
شرکا مصرف می
کنند .
- ظاهر
این شیفت خیلی
فریب دهنده
است . ظاهرا به نظر
میرسد که چون
سطح و اندازه
و حجم تولید کالاها
در کشورهای
دربند
پیرامونی به
خاطر این شیفت
بی نهایت
افزایش یافته
است پس سطح
زندگی مردم
بویژه
کارگران در آن
کشورها نیز
بهتر گشته است
. ولی واقعیت
نشان میدهد که
استثمار نیروی
کار و زحمت در
کشورهای جنوب
گلوبال توسط
انحصارات
پنجگانه شمال
گلوبال در ده
سال گذشته
بیشتر از
گذشته ها ،
گشته است . به
عبارت دیگر
شیفت تولید از
شمال به جنوب
و سپس صدور
کالاهای
تولیدی از
جنوب به شمال
سود و انباشت
انحصارات
پنجگانه را به
طور نجومی
افزایش داده
است . بطور
مثال ، در سال 2006
کمپانی اپل 52
درصد سود خود را
از تولید آی
پاد در
کشورهای چین ،
هندوستان ،
بنگلادش و...
بدست آورد .
علت اصلی این
درصد سود کلان
این فاکت بود
که 12500 کارگر
چینی که آی پاد
را برای
کمپانی اپل
تولید کردند
مزدشان 3 درصد
مزد کارگران
در آمریکا در
تولید آی پاد
بود. این
مقدار ارزش
اضافی که
کپانی های
انحصاراتی
متعلق به
آمریکا و شرکا
در کشورهای
دربند پیرامونی
جنوب اتخاذ و
متصرف می شونند
بدون رانت
امپریالیستی (
براساس " قانون
ارزش جهانی "
که منبعث از "
تبادل
نابرابر " بین
شمال و جنوب
است ) ، نمی
توانست میسر
گردد .
- علت
فراز رانت
امپریالیستی
در جهان امروز
را باید در
خصلت و شکل و
شمایل سرمایه
داری واقعا
موجود در فاز
فعلی
گلوبالیزاسیون
( شیوع بازار
آزاد
نئولیبرالی )
جستجو کرد . در این
فاز که از
عمرش نزدیک به
سی سال ( از
آغاز دهه 1980 به
این سو ) می
گذرد ادغام
سرمایه همراه
با تمرکز آن
در دست
انحصارات
عمومی تر ،
جهانی تر و
بویژه مالی تر
گشته ، بیش از
هر دوره ای در
تاریخ 135 ساله
مرحله سرمایه
داری انحصاری
مرهون بقاء و
تداوم پدیده امپریالیسم
در جهان کنونی
است .
- این
امپریالیسم
با شکل و
شمایل جدید (
امپریالیسم
سه سره آمریکا
، اتحادیه
اروپا و ژاپن )
با جهانی
گرائی (
گلوبالیزاسیون
) " دکترین
مونرو " (
تبدیل مناطق
استراتژیکی و
ژئوپلیتیکی
جهان به حیاط
های خلوت راس
نظام از یک سو
و جهانی گرائی
سازمان نظامی
ناتو از سوی
دیگر ) امروز
با توسل به
جنگ های بی
پایان مرئی و
نامرئی و
ماجراجوئی
های جنایت بار
نظامی ، تلاش
می کند که با
عبور ( و برون
رفت ) نظام
جهانی از بحران
ساختاری ،
زندگی
زالووار یک
درصدی های
کشورهای مسلط
مرکز در شمال
و آقاها و
آقاها زاده
های متعلق به
حاکمین
کمپرادور
کشورهای دربند
پیرامونی و
نیمه
پیرامونی در
جنوب جهان و
شرق اروپا را
تامین و تضمین
سازد . در واقع
، امروز به
برکت این
امپریالیسم
است که حرکت
سرمایه در فاز
فعلی اش (
بازار آزاد
نئولیبرالی )
هر نوع مقاومت
و مبارزه علیه
تهاجم انحصارات
پنجگانه در
کشورهای
دربند پیرامونی
( آفریقا ،
آسیا ،
آمریکای
لاتین و
اقیانوسیه و
حتی اروپای
شرقی ) را در هم
کوبیده و
درهای این
کشورها را به
روی هجوم
کمپانی های
فراملی متعلق
به انحصارات
پنجگانه و
نتیجتا تاراج
منابع طبیعی و
انسانی ( ابر
استثمار
کارگران و
دیگر
زحمتکشان )
این کشورها ،
باز نگه میدارد
.
- در تحت
این شرایط
ادامه نیاز
برای حق قیام
و انقلاب به
روشنی امروز
در التهابات و
جنب و جوش های
متنوع و
گوناگون در
اکناف جهان
جنوب از انقلابات
بولیواری در
ونزوئلا
گرفته تا
بهاران عربی و
آفریقائی ،
منعکس است .
علیرغم تفاوت
های آشکار در
ویژگی ها و
پیشینه های
تاریخی این
جنب و جوش ها
یک نکته اساسی
مشترک کلیه
این جنبش ها
را مثل حلقه
های یک زنجیر
به هم متصل می
سازد و آن
مبارزه برای
نان ، مسکن و
آزادی است .
توده های میلیونی
در یونان ،
برزیل ، ترکیه
، مصر ،
بلغارستان ،
تونس و....
دریافته اند
که علیرغم
تغییرات عظیم
در شکل و
شمایل نظام
جهانی سرمایه
ادامه نیاز
برای حق قیام
و ضرورت
استقرار
جهانی بهتر نمی
تواند بدون
عبور از کلیت
نظام جهانی
سرمایه (
سرمایه داری
واقعا موجود =
امپریالیسم )
میسر گردد .
-
سرمایه داری
بویژه در
فازهای مختلف
مرحله انحصاری
– امپریالیستی
اش نخواسته و
یا نتوانسته
مولفه های
جهانی بهتر را
در جوامع
انسانی طرح
سازد ولی
عملکرد های آن
بویژه در
گستره
امپریالیستی
اش شرایط را
برای بروز
نیروهای
بالقوه عینی (
کارگران و
دیگر زحمتکشان
و تهیدستان
همراه با
چالشگران ضد نظام
) که خواهان
استقرار آن
چنان جهانی
هستند را آماده
ساخته است .
امروز گسترش
بی نظیر
انتقال تولید
کالاهای
صنعتی بزرگ و
کوچک از
کشورهای امپریالیستی
مرکز به
کشورهای
پیرامونی و
نیمه
پیرامونی و
صدور و
برگرداندن آن
تولیدات به
کشورهای مرکز
برای فروش
توسط انحصارات
فراملی
پیوسته در حال
افزایش است .
این تغییر
بزرگ ( یعنی
جهانی گرائی
تولید از طریق
انتقال ) که در
فاز فعلی
امپریالیسم (
امپریالیسم
سه سره = ترویکا
) در بیست و
اندی سال گذشته
از بعد از
پایان جنگ سرد
به این سو ،
پیوسته در
کشورهای
دربند
پیرامونی و
نیمه پیرامونی
گسترده تر
گشته در تاریخ
سرمایه داری
انحصاری بی
نظیر بوده است
. واقعیت این
است که این
جهانی گرائی
بدون اشتعال
جنگ های
خانمانسوز
امپریالیستی
و پی آمدهای
فلاکت بار (
مهاجرت های
اجباری ، ابر
استثمار
نیروهای کار و
زحمت ، بی
خانمانی ،
عروج انواع و
اقسام بنیادگرائی
های دینی –
مذهبی ، تجارت
جهانی سکس و... )
آن نمی توانست
برای راس نظام
آمریکا میسر
گردد .
نتیجه
اینکه
1 – بررسی
اوضاع رو به
رشد بویژه در
مناطق مهم ژئوپولیتیکی
و استراتژیکی
بخش های
پیرامونی و
نیمه پیرامونی
نظام جهانی (
جنوب ) نشان می
دهد که مردمان
کشورهای این
مناطق زمانی
می توانند به
آرمان های به
حق تاریخی خود
( استقلال ،
آزادی و عدالت
اجتماعی =
جهانی دیگر )
برسند که بعد
از خلع ید و گسست
از
امپریالیسم (
نظام جهانی سرمایه
) خود را از
بلاها و
تالمات نظام
فرتوت و بی
ربط جهان
سرمایه داری (
جنگ های
خانمانسوز مرئی
و نامرئی ،
عروج انواع و
اقسام
بنیادگرائی
های دینی –
مذهبی و
دموکراسی های
دم بریده و
توسعه های
لومپنی منبعث
از آنها و... ) رها
سازند . در
مسیر این
رهائی است که
بشریت زحمتکش
این کشورها با
ایجاد یک ستاد
رهبری در سطح
ملت – کشوری
خود باید به
تهیه و تنظیم
یک برنامه جامع
و مستقل از
نظام – که در آن
سیاست خارجی
بویژه تجارت
خارجی ، در
خدمت ساختمان
نظم تولیدی
درون محور (
خود مختار و
متکی به خود )
قرار گیرد –
اقدام کنند .
در این راستا
برای رهبران و
دولتمردان
کشورهای تازه
رها یافته
ضروری است که
به موازات
استقرار
استراتژی
تداوم گسست از
نظام جهانی
سرمایه ( اصل
استقلال )
شرکت وسیع
توده های
مردمی را در
تصمیم گیری
های سیاسی و
اجتماعی ( اصل
آزادی ) از یک
سو و بهره مند
آنها از رشد و
توسعه
اقتصادی کشور
( عدالت
اجتماعی ) را
از سوی دیگر ،
به دقت تعبیه
و قاطعانه
تامین سازند .
2 – آن
نیروها ، گروه
ها و افراد
شاخص مصری ،
ایرانی ،
عراقی ،
لبنانی ،
افغانی ، سوری
، پاکستانی ،
هندی و.... که
پروسه
رهائیبخش
گسست از نظام
را یا
آرمانگرائی و
یا غیر ممکن
می دانند و در
عوض از اعمال
تحریم ها و حتی
از " مداخلات
بشر دوستانه "
گشورهای
امپریالیستی (
گلوبال ناتو )
در کشورهای
پیرامونی و نیمه
پیرامونی
استقبال و
دفاع می کنند
، خواه و
ناخواه آن
کشورها را
دربست تسلیم
مقررات و الزامات
سرمایه داری
جهانی
انحصارات پنجگانه
مالی تر ،
عمومی تر و
نظامی تر شده
، می سازند .
نتایج این
مواضع در عمل
چیزی به غیر
از ادامه
دموکراسی های
دم بریده
سیاسی و توسعه
های لومپنی
اقتصادی –
اجتماعی
سرمایه داری
در این کشورها
نخواهد بود .
3 – پی
آمدهای توسعه
های معیوب و
لومپنی همراه
با دموکراسی
های صادراتی –
فرمایشی ( و دم
بریده ) در
کشورهای
پیرامونی در جنوب
کارگران ،
دهقانان و
دیگر
تهیدستان را به
ستوه آورده
اند . رکود
اقتصادی و
گسترش اوضاع
معیشتی فلاکت
بار ( تعمیق
چشمگیر
نابرابری های
توزیعی ،
افزایش مدام
تورم ، بیکاری
مزمن ، افزایش
کودکان خیابانی
و دختران
فراری ، بسط
زاغه نشینی و
اعتیاد به
مواد مخدر و... ) رژیم
های کمپرادور
در این کشورها
را به کلی در
مقابل عکس
العمل های
توده های عظیم
به ستوه آمده
، عاجز ساخته
اند . حاکمین
برای عبور از
این بحران مثل
گذشته ها به
آخرین حربه
خود سرکوب
توسل جسته و برای
بقای لومپنی و
زالوووار خود
بیش از پیش به
نهادهای مالی
و نظامی
امپریالیسم
سه سره نظام (
بانک جهانی ،
صندوق بین
المللی پول ،
سازمان ناتو
و... ) پناه برده و
لاجرم وابسته
تر به آنها ،
گشته اند . از
سوی دیگر در
سطح جهانی پی
آمدهای بحران
ساختاری خود
نظام منجر به
فراز امواج
بیداری ها و
جنب و جوش های
سیاسی برای
رهائی در بین
توده های
میلیونی کارگران
، زحمتکشان و
دیگر
تهیدستان
علیه کلیت نظام
فرتوت و بی
ربط سرمایه
داری جهانی
شده اند . شایان
ذکر است که
این امواج
رهائی از
یونان ، پرتغال
، اسپانیا ،
آمریکا ،
کانادا و...
گرفته تا مصر
، ترکیه ،
برزیل ، ایران
، هندوستان و...
بیش از هر
زمانی در چهل
سال گذشته ( از
آغاز دهه 1970 به
این سو ) گسترده
تر ، توده ای
تر و جهانی تر
و از همه
مهمتر ، تابوشکن
تر ( رد و طرد
نظام سرمایه
داری واقعا موجود
) گشته اند .
4 – در
پرتو این اوضاع
کانون های
متعلق به چپ
های مارکسیست
و دیگر
نیروهای
برابری طلب و
طرفداران
حاکمیت ملی در
کشورهای
پیرامونی در
بند باید به
این امر مثبت
و سالم ( و
امیدوار
کننده ) توجه و
تاکید ورزند
که به شکرانه
استقامت و
پایداریشان
در برابر
تعرضات و
تبلیغات
مسموم کننده
امپریالیسم
سه سره جهانی
و سرکوب های
رژیم های کمپرادوری
لومپن ( چه
سکولار و چه
بنیادگرائی
های اسلامی )
امروز امواج
فراگیر رهائی
و جنب و جوش
کارگری ،
دهقانی ،
دانشجوئی ، زنان و...
به آنها نوبت
ابراز وجود و
امکانات
ایجاد
اتحادها و تشکل
های پیشرو و
مورد اعتماد را
فراهم ساخته
است . در نتیجه
به نظر
نگارنده کانون
ها و تشکلات
چپ و دیگر
نیروهای
دموکراتیک و
ملی که به
آرمان های
تاریخی مردم-_استقلال
، آزادی و
عدالت
اجتماعی – در
کشورهای در
بند پیرامونی
وفادار مانده
و علیه نظام
جهانی سرمایه
( امپریالیسم )
از یک سو و
حاکمیت دولت
های کمپرادور
لومپنی در آن
کشورها از سوی
دیگر موضع
اتخاذ کرده
اند بیش از هر
زمانی در چهل
سال گذشته می
توانند بهتر و
با آسودگی
خاطر منافع
سیاسی و
خواسته های
معیشتی و اجتماعی
کارگران ،
دهقانان و
دیگر
تهیدستان این
کشورها را به
منافع تنگ
تشکیلاتی ،
دغدغه های
گذشته گروهی و
عادات
نکوهیده
سکتاریستی خود
ارجحیت داده و
خود را بعد از
یک " خانه تکانی
" موثر و جدی
برای گسست از
یوغ نظام
امپریالیستی
جهانی و
برپائی یک بدیل
سرتاسری با
رهبری مورد
اطمینان توده
ای و مردمی و
جمعی آماده
سازند .
منابع
و مآخذ
1 – جان
بلامی فاستر "
مقدمه ای به
چاپ دوم تئوری
سرمایه داری انحصاری
" در مجله "
مانتلی ریویو
" ، سال 65 شماره 3 (
ژوئیه و اوت 2013 )
، بخش "
امپریالیسم :
تداوم و تغییر
" ، صفحات 126- 122 .
2 – واحد
پژوهشی برای
اقتصاد سیاسی
، " درباره تاریخ
تئوری
امپریالیسم "
در مجله "مانتلی
ریویو "، سال 59
شماره 7
دسامبر 2007 .
3 –
سمیرامین ، "
قانون ارزش
جهانی " ،
نیویورک 2010 .
4 – جان
بلامی فاستر ،
" امپریالیسم
عریان " ، 2006 .
5 – آندره
گندرفرانگ ، "
بورژوازی
لومپن و توسعه
لومپنی " ،
نیویورک 1972 .
6 – الف .
علوی ، "
درباره
نابرابری های
توزیعی درآمد
در ایران " ،
در روزنامه "آفتاب"
شماره 20 ( 1381 ) .