کرونا،
کابوس زنان
پرستار
به
بهانهی روز
جهانی پرستار
زنان
آرزم
(آورد
رهایی زنان و
مردان)
در این
روزهای
کرونایی نمیتوان
از بحران سخن
گفت بدون آنکه
از وضعیت
بحرانی زنان و
پرستاران و بهویژه
زنان پرستار
سخنی به میان
آورد. از رنج پنهانشان
بر بالین
بیمار که دردی
عمیق بر دل مینشاند،
از کار طاقت
فرسایشان،
تلاششان در تسکین
درد، بهبود
بیمار و نجات
زندگی او. ازترس
بیکاری و از
دست دادن
درآمدی که
گذران زندگیشان
به آن وابسته
است و پرسشی
مداوم در ذهن
که چرا در
تعاریف
بیشماری که از
کار و تقسیمات
آن ارائه شده،
کار مراقبتی،
بالینی و
درمانی او که
تمامی جسم و
جان و عواطفش را در
بدترین شرایط
درگیر میکند،
نادیده گرفته
شده یا ارزش
چندانی ندارد.
این
روزها سخن از
کادر درمان
بسیار و همدلی
و همدردی با
آنان فراوان
است و شرایط دشوار
موجود فرصتی
پیش آورده
برای
قدردانی و سپاسگزاری
از آنان. و این
از معدود
مواردی است که کار
پرستاران مورد توجه قرار
گرفته،
البته
صرفنظر از
تکرار کلیشههایی
مثل روز
پرستار و
تعاریف باز هم
کلیشهای از
پرستاران که
فرشتگانی
مهربان
و فداکار
هستند که لابد
نه غم نان
دارند و نه سختی
کار!
در این شرایط،
وضعیت
پرتناقض
پرستاران که
حدود ۸۰٪ آنها
را زنان
تشکیل میدهند،
اوضاع غریبی
را دامن زده،
از سویی خطر تعلیق،
اخراج و
بیکاری، خانهنشینی
و انتظاربرای
بازگشت به کار
باعث اضطرابی
مداوم میشود
که تحمل در
خانه ماندن را
صدها برابر
سختتر میکند؛
و از سوی دیگر
خطر کار
بالینی در
فضای کرونایی
است و
استرس و
نگرانی ابتلا
به بیماری و
بدتر از آن
انتقال
بیماری به
نزدیکان خود. و علاوه
بر همهی اینها
کار و مسئولیت
فراوان است،
آن هم با پوششهای
دست و پاگیر،
حجاب اجباری و
وسایل حفاظتی که
اندازهی
آنها بر اساس
مردان بلند
قامت تنظیم
شده، همانند
اکثر تعاریف و
تجهیزات
پزشکی مدرن
که
همگی به قامت
مردان سفید
دوخته شدهاند.
بحران،
همواره
تضادها و
تبعیضها را
آشکار کرده و
دامن میزند.
بحران کرونا
نیز بهخوبی
نظام ناسالم سلامت و
سیستم کالایی
شدهی درمان
را آشکار
ساخت. این
بحران ظاهرا
بحرانِ
بیماری و
درمان است، اما
همانند سایر
بحرانهای نظام
سرمایه داری، بحرانی
طبقاتی،
جنسیتی،
سیاسی، نژادی
و... است.
بحران
کرونا نژادی
است: نگاهی به
آمار بالای
مرگ و میر
سیاه پوستان آمریکا
بر اثر کرونا
در مقایسه با
سفیدپوستان نشان
دهندهی آن
است که
نژادهای تحت
تبعیض
بواسطهی
عوامل متعدد
ناشی از
مناسبات
نژادپرستانهی
سرمایهداری،
آسیب بیشتری
دیده و تلفات
بالاتری میدهند.
بحران
کرونا جنسیتی
است: نشانهی
آن زنهای
خانهنشین
هستند با
تنهاییهایشان،
رنجهای
تاریخی و
همواره زن
بودنشان در
خانه، یکنواختی
و پژمردگی،
افزایش
کارخانگی و
کارمراقبتی
بواسطهی
خانهنشینی
سایر اعضای
خانواده و
تحمیل وظایف
بیشتر خرید، شست
وشو، ضدعفونی
کردن و آشپزی.
و مزید بر همهی
اینها:
افزایش خشونت
خانگی،
افزایش آمار
بارداریهای
ناخواسته، و
استمرار
تبعیضهای
جنسی آزاردهنده
در محیط کار
برای کسانی که
در این وضعیت
کرونایی باید
کار بکنند،
یعنی
پرستاران و
کادردرمانی.
بحران
کرونا طبقاتی
و سیاسی است:
گواه آن
تبعیض در
برخورداری از
خدمات درمانی
و سلامت است،
درمیزان
دسترسی به
امکانات
بهداشتی،
لوازم حفاظتی
و مواد
ضدعفونی کننده. شاهد
آن
کیفیت و کمیت
بالای
بیمارستانها
و مراکز
درمانی در
شهرهای بزرگ و
مناطق متوسط و
بالای شهر
نسبت به
شهرستانها و
مناطق پایین
شهر و حومهی
شهرهاست. و
اینکه صاحب
منصبان و
وابستگانشان
همواره
بیشترین و
بهترین
دسترسی را به
خدمات
درمانی
و تخصصی
دارند درحالی
که اکثریت
مردم، به ویژه
در شهرستانها
و مناطق
دورافتاده و
محروم،
حقیرترین امکانات
و کمترین
دسترسی به
خدمات درمانی
و بهداشتی را
دارند.
درشرایط
وحشتناک
موجود که
آخرین بقایای
معیشت مردم به
یغما رفته و
سفرهی خالی
آنان دیگر
چیزی برای از
دست دادن
ندارد تبلیغ و
تاکید در خانه
ماندن، برای
قشرمتوسط و
بالا امکان
پذیر، و فرصتی
است برای
تجربههای
جدید. اما با
توجه به عدم
پذیرش هر گونه
مسئولیتی از
جانب حکومت در
قبال قرنطینه
شدن مردم،
برای اقشار
فرودست، در
خانه ماندن
موقعیت
لوکسی است که
بهای آن
بیکاری و
گرسنگی است. این
وضعیت اقشار
زیادی را در
برمیگیرد،
کسانیکه به
درآمد روزانهی
خود وابستهاند،
یا به اجبار
کارفرما نمیتوانند
در خانه
بمانند و باید
کار کنند: طیف
گستردهای
ازدستفروشان
تا
کادردرمانی
در ردههای مختلف،
از پرستار و
کارگر که بهدلیل نوع کار و
نیاز معیشتی به
اجبار در فضای
کرونایی رفت و
آمد و کار میکنند.
حتی
میزان اطلاع
از اخبار و
آگاهیهای
بهداشتی نیز
سیاسی و
طبقاتی است.
داشتن امکانات
مالی و
برخورداری از
تکنولوژیهای
جدید امکان
دسترسی به
آگاهیهای
لازم و
در نتیجه
امکان
خودمراقبتی
یا اقدام به
موقع درمانی
را بهتر و
بیشتر میکند.
امکانات
مراقبتی،
درماندارویی،
چگونگی تغذیه
در زمان ابتلا
و طول بیماری
و دورهی
نقاهت همگی با
شرایط
اقتصادی
افراد ارتباط مستقیم
دارد. نتیجه
آنکه پروسهی
سلامت و درمان
در نظام
درمانی خصوصی
شده و سود
محور کنونی
مقولهای
کاملا طبقاتی
و سیاسی است.
تاثیر
خصوصیسازی
در بخش درمان،
کمبود
بیمارستان،
تجهیزات
پزشکی، دارو و
کادر درمان در
بحرانی شدن شیوع
کرونا نقش
داشت و عوامل دیگری
چون فساد در
بخش تولید و
توزیع دارو و
تجهیزات
درمانی،
ایجاد
بازارسیاه،
حمایت از گرانفروشی
کالاها،
انکار و پنهانکاری،
بیمسئولیتی
و ایجاد
تشویش، خرافهپردازی
و دروغگویی
نیز شرایط را
بحرانیتر
کرد.
هدف
سیاستهای
نئولیبرالیستی
در بخش
درمان،
ارزانسازی
نیروی کار
است. طرحهایی
چون افزایش بیرویهی
پذیرش
دانشگاهها
در رشتهی
پرستاری،
آموزش پرستار
۶ماهه و
بیمارستانی،
طرح بهیاری یکساله
و غیره، سیاستهایی
است که از
طریق وزارت
بهداشت،
معاونت پرستاری
آن، نظام
پرستاری و
شرکتهای
وابسته، از
جمله هلدینگ آوای
سلامت، که همه
دست در یک
کاسه دارند
اجرایی شده، و
باعث شده که
طی ۵ سال اخیر
تعداد
پرستاران فارغ
التحصیل
۲برابر
افزایش یابد،
در حالیکه به
همان میزان
آمار استخدام
پایین آمده
است. این عدم تناسب
تعداد فارغالتحصیلان
و شاغلان، نه
تصادفی است و
نه ناشی از
سوءمدیریت،
بلکه از سیاستهای
سودمحورانهی
کاهش دستمزد
نیروی کار
منشا گرفته
است.
از
دیگر
ترفندهای
سودجویان
اخراج فلهای
پرستاران است:
حدود ۵ هزار
پرستاردر بخش
خصوصی، آن هم
در شرایط فعلی
که پیش از هر
زمان دیگر
نیاز به نیروی
کار درمانی به
چشم می خورد. اکثر
بیمارستانهای
خصوصی با
درآمدهای نجومی،
بهرغم کاهش
سایر
مراجعات، بهویژه
جراحیهای
پردرآمد،
متحمل ضرر و زیان
نشدهاند
زیرا برای
جبران کاهش
سود خود دست
به اخراج فلهای
نیروی کار خود
زدهاند.
بیمارستانهای
دولتی نیز
علاوه بر
اخراج و
تعلیق، با سیستم
بردهداری
پرستاران
شرکتی که
نمونهی
عریان
استثمار
نیروی کار است
سودجویی خود را
تضمین میکنند؛
یعنی به کارگیری
حدود سی هزار
پرستارشرکتی
با قرار
دادهای ۸۹ روزهی فاقد
بیمه، و بدون
هیچگونه حق
اعتراض و
مطالبه گری،
یعنی بخشی از
آن ارتش ذخیره
بیکاران که حاضر
است برای تامین
معاش، تن هر
گونه
استثماری
بدهد.
حوزهی
درمان
نظامی
کالایی شده است که
در سالهای
اخیر به
بنگاهی برای
کسب سود
بیشتربدل شده.
برج سازیها و
ساخت و سازهای
مراکز درمانی
طی سالهای
اخیر نمونهی
بارز این روند
است و چهرهی
خشن این نظام
استثمارگر در
برخورد
با
کادر درمان در
بحران اخیر به
روشنی عیان
شد. تنها یک
نمونه از آن:
اخراج حدود ۶۰۰
نفر یعنی نیمی
از پرسنل
بیمارستان
آتیه تهران و
در عین حال
ساخت بزرگترین
برج درمانی (
آتیه ۲ )
درخاورمیانه
است.
علاوه
بر عدم امنیت
شغلی، دستمزد
پایین کادر
درمانی که حتی
با خط
فقر اعلام شدهی دولتی نیز
فاصله ی زیادی
دارد آنان را
مجبور میکند
برای گذران
زندگی چند
شیفت کار
کنند. شیفتهای
متعدد و خستگیها
و کمخوابیهای
ناشی از آن،
عوارض مختلفی
از جمله کاهش
تمرکز،
اختلال
خواب،
بیماریهای
اسکلتی،
افسردگی ... و حتی
مرگ و میر بهدنبال
دارد.
در وضعیت
کرونایی علتهای
دیگری از جمله
نبود امکانات
و تجهیزات مناسب
وافزایش
استرس نیز مزید
برعلت شده
است.
پرستاری
شغل پر خطری
است و بعد از
کار در معدن، دومین
شغل سخت محسوب
میشود.
پرستاران جان
خود را از دست
میدهند؛ از
جانب همراهان
خشمگین بیمار
مورد ضرب وشتم
قرار میگیرند؛
(حدود ۳۳ درصد
پرستاران، خشونت
از جانب بیمار
و همراهان
بیمار را را
تجربه کردهاند)؛
اخراج میشوند
یا اضافه کاریهای
اجباری در
شرایط سخت به
آنان تحمیل میشود. بهگونهای
که در بحران
اخیر، فقط در
مراکز دولتی،
حدود یک درصد
پرستاران از
فشار کار، ترک
کار کردهاند
و بیکاری را
به جان خریدهاند،
و هیچ نهادی
هم از آنان
حمایت نمیکند.
جامعهی
پرستاری و
نهادهای آن از
انسجام و
کارآیی چندانی
برخوردار
نیستند و بهرغم
اعتراضات
مداوم درسالهای
اخیربه هیچ
کدام
ازخواستههای
خود نرسیده
اند. خواستههایی
همچون
اجرای طرح
تعرفهگذاری
خدمات
پرستاری که دستمزد
این خدمات
عملا
به جیب
دیگران میرود.
طرحی که سالها
پیش در مجلس
تصویب شد و
هنوز اجرایی
نشده است.
علاوه براین،
در ماههای
اخیر
اعتراضات و
افشاگریهای
پرستاران
موضوعی امنیتی
تلقی شده و در
مواردی آنان
را وادار به
مضحکهی
اعتراف کردهاند.
حنایی که دیگر
رنگ ندارد.
بنابراین
و به عنوان
نتیجه: نبود
زیرساختهای
سلامت همگانی
که در بحران
کرونا در
تمامی کشورها
کاملا
آشکارگردید
ناشی
ازمناسبات سرمایهداری
و سیاستهای
نئولیبرالیستی
است که منجر
به بحرانهای
فراگیر،
انسدادها و
فساد
ساختاری،
شکاف طبقاتی
در حوزهی
درمان، صنایع
سودمحور ساخت
و پخش دارو و
تجهیزات
پزشکی، صنعت
سودآور خانهی
سالمندان،
صنایع سود آور
جراحیهای
زیبایی و
انواع روشهای
زیباسازی
بدن، بهویژه
بدن زنان،
ارزانسازی و
کاهش شدید
نیروی کار
درمانی و غیره
شده است. و
بدیهی است، تا
زمانی که
سیستم درمانی
سودمحور از
بین نرود و
زیرساختهای
سلامت همگانی
با
تغییر شرایط
و بر اساس مناسبات
مالکیت
اجتماعی بهوجود
نیاید،
مشکلات حوزهی
درمان به طور
کامل از بین
نخواهد رفت.
در عینحال در
شرایط بحرانی
کنونی که نه
تنها سلامت جامعه
به مخاطره
افتاده، بلکه
خودِ کادر
درمان نیز هر
روزه نه تنها
در خطر اخراج
و بیکاری،
بلکه در خطر
مرگ و میر
ناشی از کمبود
کادر درمان
وپرستاری،
نبود امکانات
و تجهیزات
پزشکی و
درمانی و غیره
قرار دارد،
پاسخ به مطالبات
حداقلی زیر
بسیار ضروری و
عاجل است:
-
ایجاد امنیت
شغلی، لغو
قراردادهای
کوتاه مدت و
بی مدت،
مقابله با
اخراجها و
تعلیقها
- حق
برخورداری از
مرخصی با حقوق
در شرایط بحرانی
-
افزایش حقوق
پرستاران
متناسب با مشاغل
سخت
- استخدام و
تامین کمبود
شدید پرستاری
و مقابله با
طرح پرستاری
شرکتی و رعایت
استاندارد جهانی
نسبتِ
بیمار و
پرستار
- اجرای طرح
تعرفهگذاری
خدمات
پرستاری
- برقرار بیمههای
موثرهمگانی
از جمله برای
کادردرمان
- همسانسازی
حقوق
پرستاران
بازنشستهی
تحت پوشش
خدمات درمانی
و تامین
اجتماعی
- حق
برخورداری از
بازنشستگی
زودرس و
پرداخت معوقههای
پرستاران
بازنشسته
- به رسمیت
شناختن حق
ایجاد تشکلهای
مستقلِ
پرستاران
- شکستن
انحصارهای
دارویی و
تولید عمومی
اقلام
بهداشتی و دارویی
- درمان
همگانی و
رایگان
- و...
زنان
آرزم (آورد
رهایی زنان و
مردان)
٢٢
اردیبهشت ١٣٩
......................................
عکس
: زهرا
آبسالان ،
مسئول
آزمایشگاه
شهر حمیدیه که
پس از گرفتن
تست کرونا از
ده ها بیمار
مشکوک، در حال
روزه ، و لباس
های چند لایحه
پزشکی، از هوش
رفته و بر
زمین افتاده
است.