پیام
های همبستگی و
حمایت ها از
فراخوان
فراخوان
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
ایران
با
درخواست تجمع در
روز سهشنبه
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
همکاران
گرامی، مردم
شریف ایران
سالهاست
فرهنگیان با
استفاده از
کنشهای
مختلف، از
جمله تجمع،
تحصن و اعتصاب
خواهان رسیدگی
به مطالبات
خود هستند.
متاسفانه
در دولت و
مجلس ارادهای
جهت پاسخ به
خواستههای
بحق فرهنگیان
شاغل و
بازنشسته
وجود ندارد.
در
شش ماه گذشته،
شاهد سقوط
ارزش پول ملی
بودهایم که
همچنان ادامه
دارد. این
اتفاق ناگوار
نتیجهی بیکفایتی
مسئولان
اقتصادی و
سیاسی خصوصا
تصمیمگیرندگان
در عرصه سیاست
خارجی بوده که
نمیتوانند
توازنی در
عرصهی
ارتباط
مسالمتآمیز
با کشورهای
دیگر داشته
باشند.
بدیهی
است این شرایط
فقر فزایندهای
را بر ملت
شریف ایران،
خصوصا
فرهنگیان، بازنشستگان،
کارگران و همه
مزدبگیران
تحمیل نموده و
قادر به تامین
نیازهای
حداقلی زندگی
خود نیستند.
از طرف دیگر
شاهد وقایع
تاسفبار
دیگری هستیم
که بهویژه میتوان
به ایجاد
ناامنی در
مدارس از طریق
"مسمومیتهای
سریالی" دانشآموزان
اشاره کرد که
سکوت معنادار
مسئولان و به
ویژه نیروهای
امنیتی در این
رابطه به هیچ
وجه قابل
توجیه نیست.
لذا
از همهی فرهنگیان
شاغل و
بازنشسته
دعوت میکنیم
ساعت ۱۰ صبح
روز سه شنبه
۱۶ اسفند،
در تجمع جهت
رسیدن به
خواستههای
ذیل شرکت
نمایند
- پایان
دادن به جو
ناامنی موجود
در مدارس که نمونه
بارز آن خشونت
عریانی است که
با روش "مسمومیت
سریالی" جان و
سلامتی دانش
آموزان و
معلمان را
مورد تهدید قرار
داده و باعث
گسترش نگرانی
و اضطراب
والدین شده
است.
آمران
و عاملان این
وقایع باید
بدانند که دانش
آموزان خط
قرمز معلمان
هستند و ما
معلمان شاغل و
بازنشسته در
چنین شرایط
دردناکی
فرزندانمان
را تنها
نخواهیم
گذاشت.
اجرای
کامل رتبهبندی
و همسانسازی
حقوق
بازنشستگان
در سال جاری
افزایش
حقوق و مستمری
در سال ۱۴۰۲
مبتنی بر نرخ
تورم.
آزادی
همه معلمان
زندانی
محکومیت
اقدامات اخیر
هیاتهای
بدوی در زمینه
انفصال، کسر
حقوق، یا بازنشستگی
اجباری و
برگشت به کار
معلمان
انفصال شده و
برگشت معوقات
معلمانی که
کسر حقوق شده
یا افزایش
رتبهبندی
شامل آنها
نشده است
اعلام
اعتراض نسبت
به فروش
فضاهای
آموزشی، تفریحی،
خدماتی و
ورزشی متعلق
به آموزش و
پرورش
رفع
ممنوعیت
تحصیل جهت
دانشآموزان
که در ماههای
گذشته
بازداشت شدهاند
محکومیت
برخوردهای
نامناسب،
تحقیرآمیز و
بازداشت
همکاران
بازنشسته در
تجمع
روز نهم
اسفند و درخواست
آزادی فوری
همه پیشکسوتان
عزیز
در
پایان اعلام
میکنیم
چنانچه به
خواستههای
فرهنگیان
پاسخ مناسبی
داده نشود، در
سال آینده
تجمعات ما
بصورت پیدرپی
ادامه خواهد
یافت.
زمان
تجمع: سهشنبه
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
مکانهای
تجمع
تهران:
مقابل مجلس
مراکز
استانها:
مقابل اداره
کل آموزش پرورش
شهرستانها:
مقابل ادارات
آموزش و پرورش
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران
........................................................
حمایت
شوراهای صنفی
دانشجویان
کشور
از
فراخوان تجمع
۱۶ اسفند
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران
در
پس این تاریکی
نور امید میدرخشد
و ما نه تنها
آن را دیدهایم
که به واسطهی
#قیام_ژینا و
در پی تاریخ
جمعی مبارزتمان،
آن را چشیدهایم.
در این میان
اما حاکمان تاریکی
در تلاشند تا
بر سیاهی و
تباهی
بیافزایند
بلکه درخشش
این امیدِ
جمعی را کمسو
کنند.
هنوز
نمیدانیم
برای آنچه
اتفاق میافتد
از کدام
واژگان
استفاده کنیم!
«تهاجم_شیمیایی»؟
«مسمومیت_سریالی»؟
«انتقام_شیمیایی»؟
نمیدانیم.
آنچه رخ میدهد
غیرقابل باور
است اما در دل
این فاجعه
حداقل دو نکته
مشخص است:
اول:
هدفش زنان
است!
دوم:
ابعاد فاجعه
آنقدر بزرگ
است که امکان
ندارد دور از
چشم
سردمداران
این سیستم و
بدون برنامهریزی
و امکانات در
حال وقوع
باشد!
هدف
قرار گرفتن
دختران دانشآموز
این سرزمین در
حالی رخ میدهد
که طی روزهای
گذشته پای این
«عقده
گشایی سمی»
به تعدادی از
خوابگاههای
دخترانه
دانشجویی نیز
باز شده است.
بدون
شک تلاش برای
این حذف
جنسیتی در
تداوم سیاستهای
کلی حاکمیت در
راستای خانهنشین
کردن زنان و
حذف آنان از
خیابان و
دانشگاه و
بازار کار و
مداخلات
سیاسی است.
در
این میان نه
تنها نقش
معلمان به
عنوان حلقه اتصال
دانشآموزان
به جامعه
اهمیت دارد
بلکه خاصه در
مورد نقش آنان
به عنوان یکی
از معدود گروهایی
که به صورت
جمعی،
تشکیلاتی و
دموکراتیک،
سپر بلای این
جامعه در
برابر سیاستگذاری
و انتقامجویی
حاکمیت شده
است اهمیتی غیرقابل
انکار و اساسی
دارد. به این
اعتبار حمایت
معلمان و
فراخوان تجمع
اعتراضی
شورای هماهنگی
تشکلهای
صنفی معلمان
نه فقط به
معنای حمایت
از تمامیت حق
آموزش و صیانت
از مدرسه و
دانشگاه است که
به معنای دفاع
از نفسِ
زندگی،
آزادی، رفاه و
آبادی در
آیندهی رو به
پیش ماست.
از
سوی دیگر
اعتراضات
صنفی/معیشتی
معلمان برای
ما نه
مطالباتی
معطوف و محدود
به صنف خویش که
اعتراضی
فراگیر در
راستای درد و
رنجی عمومی
است که آن را
نمایندگی میکنند
و عرصه را
برای
اعتراضات
جمعیتر میگشاید.
شوراهای
صنفی
دانشجویان از
دیرباز و
همواره در کنار
همسرنوشتان
خود در تشکلهای
صنفی معلمان
ایستاده است و
بدین وسیله کانال
شوراهای صنفی
دانشجویان
کشور ضمن
اعلام حمایت
از فراخوان ۱۶
اسفند شورای
هماهنگی معلمان،
اعلام میدارد
در مسیر روشن
معلمانِ خود
در مکتبخانههای
خیابان
ایستادهایم.
..........................................................
فراخوان
کانون صنفی
فرهنگیان
گیلان
در
همراهی و
حمایت از تجمع
روز سه شنبه
۱۶ اسفند
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران
به
نام خداوند
جان و خرد!
الملک
یبقی مع الکفر
و لایبقی مع
الظلم
مردم
شریف گیلان،
معلمان گرامی
و دانش آموزان
آزادیخواه:
حدود
شش ماه از
قیام سراسری
مردم ایران،
با شعار
#زن_زندگی_آزادی
می گذرد،
قیامی که در
آن با نقش
کلیدی مدرسه،
دختران و
پسران دانشآموز
و پیشرو بانگ
حق طلبی خود
را طنین انداز
نمودند.
متاسفانه
جان عزیز بیش
از ۶۰ کودک و
نوجوان
به قتل
رسیده، خود
نشانگر
پیشرویی نسل
امروز ایران
در خواستههای
به حقی است که
اقتدارگرایان
واپسگرا
انتقام خود را
پس از ستاندن
این جانهای
معصوم، با
مسمومیتهای
زنجیرهای و
پی در پی،
آشکارتر و
عیانتر
ساختند.
در
آستانه هشت
مارس، روز
جهانی زن و در
امتداد گستردهتر
مسمومیت
سریالی دانشآموزان
دختر در سراسر
کشور،این
واقعه تلخ و جانسوز،
مؤید افکار
متحجرانه،
جهت تعطیلی مدارس
و آموزش برای
دختران است.
این
بحرانها به
طور خاص برای
زنان و دخترانمان،
مضاعف است و
همچون
رویدادهای
پیاپی و مخوفی
نظیر
اسیدپاشی و
شلیک گلولههای
ساچمهای به
دختران، قتلهای
زنان و ... موجب
بیاعتمادی و
خشم بیشتر
جامعه
شده است.
این بار
مسمومیت
دختران دانشآموز
از قم آغاز و
به صورت
زنجیرهای در
قریب ۹۰ مدرسه
و ۱۵ شهر و بیش
از ۱۱ استان تکرار
شده است. روز
شنبه ۱۳ اسفند
دانش آموزان
شهرهای
#لاهیجان و
#املش و #رشت در
برخی مدارس
دخترانه دچار
مسمومیت شدند
که برخی از آنها
به بیمارستان
منتقل شدند.
این مسمومیتها
آسیبهای جدی
بر جسم و روان
دانشآموزان
و خانوادههای
آنان وارد
ساخته و به
نگرانی ملّی
تبدیل شدهاست.
جان
فرزندانمان
در خطر است.
#کانون_صنفی_فرهنگیان_گیلان،
این اقدامات
ارتجاعی و
واپس گرایانه
را به شدت
محکوم میکند
و اعلام میدارد
دانشآموزان
خطوط قرمز ما
هستند و هر
حرکتی در جهت هتک
حرمت مدرسه و
دانشآموزان،
از جانب ما
معلمان بی
پاسخ نخواهد
ماند.
از
همین رو،
باتوجه به
فراخوان
#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران،
از همه معلمان
و دلسوزان
دعوت میکنیم
در کنار و
همراه ما در
تجمع روز سه
شنبه، ۱۶
اسفند ساعت ۱۰
صبح در جلوی
اداره کل
آموزش و پرورش
استان حضور
یابند.
کانون صنفی
فرهنگیان
گیلان
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
.........................................................
سنگر
مبارزه، فقط
عرصه عمومی و
خیابان است
✍️
ابوالفضل
قدیانی
ملت
شریف و مظلوم
ایران
▫️در
فقره تهاجم
بیولوژیکی به
مدارس دختران
همه ما مردم
به خوبی میدانیم
که این جنایت
علیه بشریت
سرمنشایی ندارد
جز دستگاه و
بیت عفریته
این نظام
استبداد دینی
که علی خامنهای
در صدر آن
نشسته است.
همه ما مردم
با خلق شرور و
عادت کریه این
مستبد در کینهورزی
و انتقام جویی
و انکار پس از
ارتکاب جرم
آشناییم.
▫️این
مستبد خائن و
خائف اکنون به
گمان باطل خود
با فروکش کردن
تجمعات
خیابانی،
فرصتی برای انتقام
و تشفی خاطر
منحوس خود
پیدا کرده و
در این راه
سلامت و امنیت
جسم و روان
پیشگامان
فهیم و شجاع
جنبش زن،
زندگی، آزادی
را هدف گرفته
است. همان
دختران دلیری که
روزهای متمادی
از مدرسه تا
خانه برای نیل
به آزادی و
تحقق آتیهای
بدون
استبداد، در
دستههای چند
نفره تظاهرات
کردند و باشکوهترین
صحنههای
جنبش ملت
ایران را پیش
روی جهانیان
قرار دادند.
▫️برای
همه ما مردم
مسجل است که
ارتکاب شنیعترین
جرائم و
جنایات در
چارچوب این
استبداد دینی
رخ داده و تا
زمانی که
ادامه داشته
باشد رخ خواهد
داد. علی
خامنهای
همان مجرمی
است که بیست و
اندی سال پیش
سیاهه قتل
امضا کرده، معالواسطه
نویسندگان و
دگراندیشان
را کاردآجین
میکرد و
آنگاه آنان را
دشمنان نجیب
میخواند. او
همان جنایتپیشه
زبونی است که
انتقام سختش
از ارتش
آمریکا ترقهبازی
در عینالاسد
بود اما در آن
سحرگاه شوم با
دو موشک، مسافران
بیگناه
هواپیمای
اوکراینی را
عامدانه به
خاک و خون
کشید تا از
جسم و جان
شریف آنان
سپری سازد تا
مبادا گزندی
ببیند.
▫️خامنهای
همان معاون و
گاه آمر در
جنایتهای
بشار اسد است
که با سلاح
شیمیایی و بمب
بشکهای به
جان صغیر و
کبیر ملت
سوریه افتاد و
البته با ژستی
انساندوستانه
و آشنا برای
ما زخم خورده
گان ایرانی،
انکار کرد. بر
این اساس همه
ما مردم میدانیم
که این لشکر
اشباح فرمانده
و سرکردهای
ندارد جز
خودکامه
امروز ایران
علی خامنهای.
هموطنان
رنجدیده و
صبور
▫️به
شما عرض میکنم
که هیولای
استبداد دینی
اینک که افق
پایان حیات خود
را به چشم
دیده است اینبار
نه فقط علیه
رای و اراده
مردم و قواعد
دموکراسی
بلکه مقابل
مظاهر مدنیت و
تمدن همچون مدرسه
و دانشگاه چنگ
و دندان نشان
میدهد. اینکه
چنین پرتعداد
و گسترده در
سراسر کشور به
مرکز تحصیل
دختران حمله
شیمیایی کنند
به شکلی که
براساس گزارش
های منتشر شده
فقط در همین
امروز مدارس
دخترانه در
قریب نیمی از
استانهای
کشور مورد
حمله قرار
گیرند رخدادی
است که نمونه
آن در تاریخ
جدال جهل و
تحجر با آگاهی
و آزادگی کمتر
دیده شده است،
این تهدیدی نه
فقط علیه ملت
ایران بلکه به
باور من
جنایتی علیه بشریت
و تمدن انسانی
است که جا
دارد جامعه
جهانی با تمام
ابزارهای خود
آن را محکوم
کند و در توقف
و کیفر عاملان
و آمران آن
بکوشد.
ایرانیان
دردمند
▫️امروز
به همت شما و
همین
نوباوگانی که
به طور جمعی مورد
تهاجم
شیمیایی قرار
میگیرند،
مبارزه با
استبداد دینی
به آخرین مراحل
خود رسیده
است. اگر
امروز در
برابر این دیو
هفتسرِ
مُخبط عقب
بنشینیم افق
دردسترس
رهایی تا
مدتها به
تاریکی خواهد
گروید.
نامردمانی که
امروز بر
سرنوشت ما
حاکم شدهاند
با این تهاجم
شیمیایی به
دختران کودک و
نوجوان ما
آشکارا اعلام
کردهاند که
«آینده ایران»
را نشانه
گرفتهاند.
آتیهای که به
خوبی میدانند
در پی جنبش
آزادیخواهانه
ملت هیچ
جایگاهی در آن
ندارند جز در
پیشگاه
دادگاههای
صالح رسیدگی
به جرائمشان.
▫️به
باور من سنگر
مبارزه مردم
ایران در این
اوقات فقط و
فقط عرصه
عمومی و
خیابان است.
مسیری که ما
را به روشنی
میرساند
ماندن در
خیابان است.
از هرنوع
همکاری با این
سیستم فاسد
خودداری کنید.
اینجانب به عنوان
یک فردی که ۶۰
سال از عمر
خود را صرف
فعالیت
مبارزاتی و
سیاسی کردهام
به شما عرض میکنم
اگر همدل و
متحد به عرصه
بیایید آینده
را به دست خود
خواهید ساخت و
اگر نه متاسفانه
باید شاهد
تصمیمگیری
اجنبی و اصحاب
تحجر برای
ایران
عزیزمان باشیم
که در نظر
اینان جز
کشوری
درمانده و منزوی
نباید باشد.
▫️من
که در واپسین
ایام عمر خویش
هستم هیچ
سودایی جز
آزادی ایران و
ایرانی و
استقرار یک
دموکراسی
سکولار
پایبند به
عدالت و حقوقبشر
ندارم.
اینجانب به
ویژه در این
روزها وظیفه
خود میدانم
که از هر تجمع
و تحصنی که در
مخالفت با این
جنایت ننگین
برگزار شود
حمایت کنم و
دست دستاندرکاران
آن را به گرمی
بفشارم. به
ویژه لازم است
حمایت کامل
خود را از
معلمان عزیزی
که برای یک
تجمع سراسری
در تاریخ
سه شنبه ۱۶
اسفندماه
فراخوان دادهاند
ابراز کرده و
اعلام کنم در
هر حال حامی
این زنان و
مردان
سرافراز و
مردم معترض
ایران خواهم
بود.
.......................................................
حمایت
خانه
فرهنگیان
ایران
از
فراخوان تجمع
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی فرهنگیان
ایران
در
روز سهشنبه
۱۶اسفند
افکار
مسموم؛ اتاقهای
تاریک!
✍️
اعضای
تحریریه خانه
فرهنگیان
ایران و جمعی
از دانشجویان
دانشگاه
فرهنگیان
🔸سناریوی
ایجاد رعب و
استرس فراگیر
برای خانوادهها
و دانشآموزان
به نقطه اوج
خود رسیده و
شهرهای زیادی را
درگیر کرده
است.
🔸سه
ماه از ترواش
افکار مسموم
علیه دانشآموزان
دختر میگذرد
اما آنها مثل
بقیه سوژهها
ظرف ۲۴ساعت
دستگیر نمیشوند!
تعجب ندارد؛
چاقو دسته
خودش را نمیبرد.
🔸اکنون
با فراگیری
جغرافیایی و
درگیری تعداد زیادی
از دانشآموزان
و همچنین ضرب
و شتم دانشآموزان
و اولیای آنان
سیستم سرکوبی
که خسته شده
در حال ارعاب
از دو طریق
است. ۱-
مسمومیت و
خانه نشین
کردن دانشآموزان
و به تبع
اولیا! ۲-
نمایش
اقتداری که در
برابر پرسش درباره
یک ترور
بیولوژیک
سازمان یافته
شهروند را زیر
مشت و لگد میگیرد.
🔸طی
چند روز اخیر
اکثر تشکلها،
انجیاُ ها و
اساتید و
فعالین صنفی
معلمان،
دانشجویان و
کارگران نسبت
به ابعاد
مختلف این
جنایت هشدار
دادهاند و
حکومت چند
روزی بیشتر
فرصت ندارد تا
با پاسخی قانع
کننده و معرفی
آمرین و
مجریان این ترور
سازمان یافته
فضا را کمی
آرام کند.
🔸در
صورت مسکوت گذاشتن
بحران، دلایل
حکومتی بودن
ترور بیولوژیک
تکمیل شده و
قطعا مردم
تصمیمی جدیتر
خواهند گرفت.
🔸در
پایان به
عنوان جمعی از
معلمان جوان
کشور و پیرو
بیانیه شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
ایران از دانشآموزان
عزیزمان میخواهیم
که در روز سهشنبه
۱۶اسفند همراه
با اولیا و
دوستان خود،
شانه به شانه
معلمان خود در
مکانهای ذیل
جمع شویم و
همراه یکدیگر
نسبت به یک
ترور سازمان
یافته
بیولوژیک
فریاد دادخواهی
سر دهیم.
🔸همچنین
به یاد و
احترام جانهای
عزیز که
جمهوری
اسلامی در
جنبش انقلابی
#زن_زندگی_آزادی
از ما ستانده
ادامه دهنده
راه
عزیزانمان
باشیم و تا
آزادی یاران
دبستانی و
معلمان شریف
صدای آنان
باشیم.
🔸 منتظر
همه شما در
تهران، مقابل
مجلس هستیم.( ایستگاه
مترو
بهارستان یا
ایستگاه پل
چوبی خط BRT
آزادی-
تهرانپارس)
🔸مراکز
استانها در
مقابل ادارات
کل آموزش و
پرورش استان
شهرستانها
در مقابل
ادارات آموزش
و پرورش
شهرستان
.........................................................
گروه
اتحاد
بازنشستگان
از
فراخوان تجمع
اعتراضی
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
حمایت
می کند.
این
تجمع در روز
سه شنبه، ساعت
۱۰ روبروی
مجلس برگزار
می شود. این
فراخوان در
اعتراض به بی
اعتنایی
حاکمیت نسبت
به مطالبات
معلمان و
بازنشستگان،
آزادی معلمان
زندانی،
اعتراض به
فروش فضاهای
آموزشی،
تفریحی و
ورزشی متعلق
به آموزش و
پرورش تحت
عنوان مولد
سازی، رفع
ممنوعیت تحصیل
دانش آموزان
بازداشت شده
در اعتراضات اخیر
می باشد. این
فراخوان
همچنین در
اعتراض به
مسموم سازی
هدفمند
دختران دانش
آموز و حملات شیمیایی
به مدارس صادر
گردیده است.
گروه اتحاد
بازنشستگان
همگام با
معلمان،
بازنشستگان،
دانش آموزان،
دانشجویان و
همه توده های
معترض و به
ستوه آمده از
جور و ظلم
سرکوبگران ،
از تجمع
اعتراضی
حمایت کرده و
برای
برخورداری
معلمان از
معیشت و زندگی
شایسته و نیز
دسترسی به
نظام آموزشی
امن، رایگان،
با کیفیت و
استاندارد،
تاکید می
نماییم. در
روز ۱۶ اسفند
به خیابان می
آییم تا طنین
فریادهایمان
رعشه بر جان
سرکوبگرانی
بیندازد که
مدارس و فضاهای
آموزشی و محل
کار و زندگی و
جامعه را برای
دانش آموزان،
معلمان،
بازنشستگان و
تمامی توده
های مردم
ناامن ساخته
اند.
گروه
اتحاد
بازنشستگان
شنبه
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
.............................................................
به
فراخوان ۱۶
اسفند
شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
بپیوندیم
سناریوی
ایجاد فضای
رعب و وحشت در
کشور، شعلهی
خیزشهای
مردمی را
برافروختهتر
خواهد کرد
🔸 پس از
گذشت چند هفته
از حملات
زنجیرهای به
مدارس
دخترانه و
گسترش هر روزه
آن در سراسر
کشور، دیگر بر
کسی پوشیده
نیست که این
حملات جنایتبار
بدون
سازماندهی در
نهادهای
سرکوبگر و موافقت
بالاترین
مراجع حکومتی
با آن انجام
نگرفته است.
🔸بدون
تردید هدف
آمران و
عاملان این
جنایات، ایجاد
فضای رعب و
وحشت در کشور
و بویژه در
میان دختران و
زنان مبارزی
است که در طول
شش ماه گذشته
پرچمدار
اعتراضات
جسورانه
درمقابل
استبداد حاکم
در خیابانها،
مدارس،
دانشگاهها و
محلات شهرهای
مختلف کشور
بوده اند تا
مانع از اوج
گیری دوباره
این اعتراضات
بنیانکن
شوند.
🔸در
اعتراض به این
جنایات عریان
که منجر به
مسمومیت صدها
دختر دانشآموز
در کشور شده
است، شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی
فرهنگیان
فراخوانی را
برای برگزاری
تجمع اعتراضی
در روز سهشنبه
۱۶ اسفندماه
۱۴۰۱ در سراسر
کشور اعلام کرده
است.
🔸اتحادیه
آزاد کارگران
ایران با
حمایت قاطعانه
از این
فراخوان،
اعلام میدارد
که تنها راه
مقابله با این
جنایت ضد بشری،
اعتراض
متحدانهی
دانشآموزان،
والدین و
معلمان در
سراسر کشور و
حمایت و
همراهی
کارگران و
دیگر بخشهای
مردم ایران با
این اعتراضات
است.
🔸بیتردید،
معماران
جنایتکار
چنین وحشت
آفرینیهای
نفرت انگیزی،
نه تنها در
برابر موج
اعتراضات
قابل پیش بینی
مردمی راه به
جایی نخواهند برد
بلکه با این
جنایات، عزم و
اراده
کارگران و
معلمان و زنان و
جوانان کشور
را برای پایان
دادن به شرایط
جهنمی موجود
جزمتر و صفوف
آنان را به هم
فشردهتر
خواهند کرد.
اتحادیه
آزاد کارگران
ایران - (۱۳
اسفندماه
۱۴۰۱.
............................................................
حمله
شیمیایی به
دانش آموزان
دختر جنایت
است
📣
حمایت از
فراخوان ۱۶
اسفند
در
آستانه ۸ مارس
روز جهانی زن،
دختران مدارس بمباران
شیمیایی می
شوند.
دختران
سکوت شکسته،
دختران
آفتاب،دختران
به حاشیه
رانده شده، ۸ مارس
روز جهانی زن
بر شما پیروز
باد، بر شما
که به مانند
کارگران
نساجی
نیویورک که برای
رهایی از
تبعیض، ستم و
استثمار دست
به اعتصاب
زدند و به
خیابان آمدند
و توسط
عاملان و
محافظان
جهالت و
سرمایه مورد
حمله وحشیانه
قرار گرفتند.
این
ستم و استثمار
همچنان ادامه
دارد.تبعیض و نابرابری،
اسید پاشی،
جدا سازی زنان
و
مردان،سربریدن
و خودکشی دادن
زنان،
ممانعت از
تحصیل در بعضی
از رشته ها،
سهمیه بندی در
دانشگاه و
تفکیک
جنسیتی، محدود
کردن تحصیل
برای زنان و
ممانعت در
داشتن و عدم دسترسی
به
بسیاری از
مشاغل،تحمیل
پوشش و حجاب
اجباری،
وادار کردن
دختران به
ازدواج های
اجباری، کودک
همسری، تبعیض
و نابرابری
نسبت به زنان،
غیره و غیره و
امروز حمله
شیمیایی به
مدارس
دخترانه توسط
نیروهای "
خودسر" !! نشان
از آن دارد که
جنایت ادامه
دارد.
دختران
آفتاب و امید
و رهایی بعد
از قتل حکومتی
ژینا، به
خیابان آمدند
و فریاد خفته
در سینه ها به
صدا در آمد و
با شعار ژن
ژیان
ئازادی، صحنه
دیگری از
مبارزه را رقم
زدند.
نیروهایی
تحت عنوان "
خودسر" اما
سازمان داده
شده و
برخوردار از
حمایت
دولتی،
اطلاعاتی و
امنیتی، بر آن
است که انتقام
خود را از
دختران آفتاب
و امید
بستاند.
نه
حجاب اجباری و
کودک همسری،
نه راندن زنان
به گنج
آشپزخانه و
ظرف شستن، نه
اسید پاشی، نه
تفکیک
جنسیتی، نه
سهمیه بندی و
نه شلیک گلوله
جنگی و
پلاستیکی، نه
تجاوز، نه کور
کردن و زندانی
کردن ، دختران
آفتاب و امید،
هیچ کدام
نتوانسته است
عزم راسخ زنان
برای رهایی را
خاموش سازد.
دختران
و پسران این
سرزمین تصمیم
گرفته اند
همراه و همصدا
برای زندگی
خود تصمیم
بگیرند، آنها
مصمم هستند
باید نوع
دیگری زیست و
باور دارند که
زندگی شايسته
حق آنهاست،
باور دارند که
کسی نمی تواند
برای تن و جان
آنها تصمیم
گیرنده باشد،
باور دارند به
خود رهایی از
هر نوع ستم
وتبعضی و
استثماری.
سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
ضمن محکوم کردن
حمله شیمیایی
به مدارس
دخترانه، در
اعتراض به این
جنایت
از فراخوان
۱۶ اسفند حمایت
خود را اعلام
می دارد.
درود
بر دختران
پایان
انتظار، درود
بر دختران
موسم
رهایی،درود
بر استقامت
شما، برقرار باد
برابری زنان و
مردان در
تمامی شئونات
زندگی.
زنان
و مردان تحت
ستم و زحمتکش،
در برابر این توحش و نسل
کشی نباید
سکوت کرد،
حمله شیمیایی
به نیمی از
جامعه( زنان)
حمله به بشریت
است.
زن
زندگی آزادی،
اداره ی
شورایی
۱۲ اسفند
۱۴۰۱
.............................................................
زنان
قربانیان
همیشگی، اینبار
دختران مدارس
در قربانگاه
تحجر
نظر
بر خبر
کانون
نویسندگان
ایران
هفتهی
گذشته، در
چندین شهر در
مدارس
دخترانه برخی از
دانشآموزان
دچار مسمومیت
استنشاقی شدهاند
و حال شماری
از آنان وخیم
گزارش شده است.
بهدنبال این
مسمومیتهای
فراگیر،
خانوادههای
این دانشآموزان
لب به اعتراض
گشودند و
خواستار روشنشدن
موضوع و
دستگیری و محاکمهی
عاملان این
جنایت شدند.
اما اعتراضها
به روال معمول
این سالها با
واکنش تند،
خشونتآمیز و
تهاجمی
حاکمیت روبهرو
شد. روز گذشته
تصویر و فیلم
زنی که چند
عامل امنیتی و
حکومتی او را
با خشونت
وحشیانه از
اعتراض باز میدارند
نشان داد که
گذشت بیش از ۵
ماه از جنبش آزادیخواهی
مردم نهتنها
هیچ تغییری در
رفتارهای
ضدانسانی
جمهوری
اسلامی با
مخالفان،
خاصه زنان،
پدید نیاورده
که بر شدت
قساوت و خشونت
و تندخویی با
زنان افزوده
است.
زنان
این کشور در
سه چهار دههی
گذشته در معرض
خشونت و سرکوبهایی
بودهاند که
بهراستی از
طاقت بشری
بیرون است.
قتلهای
موسوم به
«ناموسی» و
اسیدپاشی
تنها مشتی نمونهی
خروار از این
خشونتهای
ددمنشانه است.
در تمامی این
موارد حاکمیت
نهتنها
تدبیری برای
پایاندادن
به این زنستیزی
سلطهجویانه
نیندیشیده،
که با ترویج
خرافهپرستی،
اندیشههای
ارتجاعی و بهکارگیری
سانسور
گسترده به آن
دامن زده است.
هر اعتراضی را
به روشهای
سازمانیافتهی
خشونتآمیز و
قهری سرکوب میکند
و بهجای روشنگری
و عذرخواهی در
قبال آنچه رخ
میدهد
فرافکنی و
سرکوب را در
دستور کار
دارد. بیتردید
اینبار نیز
مانند همیشه
کاربهدستان
چیزی را گردن
نمیگیرند،
ماجرا را به
نیروهای
«خودسر» یا
متحجر نسبت میدهند،
و دست آخر
قربانیان
مقصر قلمداد میشوند
و مقصران با
مجازاتی اندک
سر به سلامت
میبرند.
...............................................................
بیانیهی
خانه
فرهنگیان
ایران
پیرامون
موضوع
مسمومیت
سریالی دانش.آموزان
️ اعضای
خانه
فرهنگیان
ایران و هیأت
تحریریه
ملت
شریف ایران؛
درود
اکنون
پس از گذشت
حدود ۵ماه از
اعتراضات
سراسری که با
قتل حکومتی
#مهسا_امینی
آغاز شد همچنان
مردم با قامتی
استوار به کسی
اجازه ندادهاند
دست به تحریف
و یا مصادره
این جنبش
اجتماعی بزند.
حکومت
که با تتمه
طرفدارانش
سعی داشته به
هر روشی اعم
از نمایش
خیابانی، زندان،
آدم ربایی،
ضرب و شتم،
ارعاب و... مردم
جان به لب
رسیده را
وادار به سکوت
و خانه نشینی
کند در آخرین
اقدام خون دست
به ترور
بیولوژیک کودکان(دانشآموزآن)
زده است.
خانه
فرهنگیان
ایران ضمن
تشکر از تمام
تشکلها،
گروهها و
کنشگران که با
دقت، حساسیت و
احساس مسئولیت
موضوع را
دنبال میکنند؛
از همگان میخواهد
موضوع را
مانند تمام
این مدت با
حساسیت پیگیری
کنند و با
رسیدن به یک
جمعبندی
پاسخی درخور
به این
#تروریسم_دولتی
بدهند.
پاسخگویی
شخص آیتالله
خامنهای به
مردم نسبت به
موضوع
مسمومیت دانشآموزان
اولین خواسته
ماست که در
صورت برآورده
نشدن فرضیهی
حکومتی بودن
این ترور قطعی
خواهد شد.
جمهوری
اسلامی که به
بنبست
مقبولیت و
مشروعیت
رسیده همچون
مستبدان تاریخ
سعی میکند از
اعتراضات
سراسری بعدی
پیشگیری کند.
هدف قرار دادن
مدارس
دخترانه
اقدامی کینهتوزانه
علیه شعار
مترقی زن_زندگی_آزادی
است. بدیهی
است که
مسئولیت تمام
اتفاقات با
شخص رهبر و
نهادهای
امنیتی و
نظامی تحت امر
ایشان است.
تلاشهای
واهی
تبهکاران
حکومتی برای
عادی کردن شرایط،
فقط ریختن
دومینوی سقوط
را تندتر میکند
و ما را به
یقین رسانیده
که حکومت برای
تمامی حوزهها
از جمله
اقتصاد،
سیاست داخلی و
خارجی، امنیت
و... هیچ برنامه
ریزی ندارد و
درحال تکرار
اقدامات خود و
دیکتاتور
دمشق علیه
معترضان
ایرانزمین
است.
..............................
بیانیه
کانون صنفی
معلمان
در
ارتباط با
ایجاد
مسمومیتهای
عمدی در مدرسههای
دخترانه
به
نام خداوند
جان و خرد
سرانجام
پس از گذشت
بیش از سه ماه
انکار، تکذیب
و آدرس غلط
دادن، وزارت
بهداشت
مسمومیت دانش
آموزان دختر
در شهرهای
مختلف و
دادستان کل، عمدی
و سازمانیافته
بودن این حملهها
را تایید
کردند.
پرسشهایی
مانند اینکه
آمران و
عاملان چه
کسانی هستند و
آیا قرار است
برای افکار
عمومی توضیحی
داده شود و
نتایج پیگیری
رسانهای شود
یا خیر، وقایع
تلخ اسید پاشی
در اصفهان را
به یاد میآورد
و مظنونین
اولیهای که
جز افراطیون
مذهبی
نخواهند بود و
انتظار برای
اینکه اقدامی
انجام پذیرد
را دور از ذهن
مینماید.
بنا
بر تعریف پلیس
بینالملل این
حملههای سمی
از جنس
بیوتروریسم
است. یک فرض
قوی این است
که در پی
بازپسگیری
دستاوردهای
جنبش" زن،
زندگی،آزادی
" از طریق
ایجاد هراس
اجتماعی بین
دختران و خانوادههای
آنهاست.
واقعیت
این است که با
حاکم شدن
گفتمان نظامی-
مداح بر نظام
سیاسی کشور،
زمینه برای
اقدامات
دیدگاههای
واپسگرا در
جامعه از پیش
از آن نیز
بیشتر فراهم
شد. نیروهایی
که قبلاً در
مواردی برای
دستیابی به
برخی اهداف
کوتاه مدت به
کار گرفته شده
و میدان عمل
مییافتند،
اکنون خود را
صاحب اختیار و
میداندار
اصلی میدانند
و با امنیت
کامل جولان میدهند
و امنیت خاطر،
سلامت جسم و
روان جامعه را
به هیچ میانگارند
و مترصد تحمیل
و حاکم کردن
باورهای واپسگرایانه
خود برجامعه
هستند و چه
بسا روسای سابق
خود را نیز
کنار میزنند.
این همان آتش
به اختیاری
است که اکنون
دامن نظام
اجتماعی و
سیاسی حاکم را
گرفته است.
بیتردید
چنین فرضیههایی
از جانب
دستگاههای
تبلیغاتی
حکومتی مردود
اعلام میشوند
و باید منتظر
همان جملههای
کلیشهای
همیشگی از
زبان
سردمدارنشان
باشیم. اما اگر
بناست افکار
عمومی باور
کند که این
اقدامات متحجرانه
منشائی غیر از
نیروهای خودی
دارد، لازم
است دستگاههای
مسئول بدون
اتلاف وقتِ
بیش از این،
چندین اقدام
را فورا به
اجرا گذارند:
۱. سران سه
قوه بهنحوی
شفاف و قاطع
علیه این
اقدامات
تروریستی موضعگیری
کرده و صریحا
آن را محکوم
کنند.
۲. حمله به
دختران دانشآموز،
با ظن انجام
آن توسط
افراطیون
مذهبی، حمله
به عمیقترین
باورهای
اعتقادی،
فرهنگی و
ارزشی جامعه
است؛
بنابراین
ضرورت دارد،
رهبر جمهوری
اسلامی،
سردمداران
حوزههای
علمیه و تمام
متولیان رسمی
دین، برای رفع
شبهه تحجر از
دامان
اعتقادات
مورد قبولشان،
صراحتا علیه
این اقدامات
موضعگیری
کنند. اگر کنار
رفتن روسری یا
برداشتن آن
باعث میشود
برای حفظ
ایمان مردم
احساس خطر
کنند، تهدید
جان کودکان
دختر و حفظ
آبروی دینشان
از برچسب تحجر
و تروریسم،
موضعگیری
قاطعتری را
میطلبد.
۳. اگرچه
دیر هم شده،
اما دستگاه های
امنیتی و قضایی
اگر هم تاکنون
ظاهراً به این
موضوع ورود
نکردهاند،
باید به طور
جدی و سریع به
این موضوع وارد
شوند. عاملان
و مهمتر از آن
منشاء عقیدتی
و صاحبان این
باورها را
شناسایی کرده
بدون هیچ ملاحظهای
به جامعه
معرفی و البته
مجازات کنند.
باید مشخص شود
چه کسانی
واقعا « علیه
امنیت ملی»
اقدام میکنند.
توضیحات این
دستگاهها
تاکنون دستکم
نمایندگان
مجلس را که
قانع نکرده
است.
۴. وزارت
آموزش و
پرورش، شخص
وزیر و به
ویژه حراست
آموزش و پرورش
ضمن محکومیت
رسمی این حملهها،
باید گزارشی
از اقدامات
عملی خود در
سه ماه گذشته
برای مقابله
با حمله به
مدارس و حفاظت
از جان و
سلامت روان
دانشآموزان
که از وظایف
اصلی آنان
است، ارائه
کنند. حراست
ها باید مشخص
کنند که در
شرح وظایفشان
به جز برخورد
و پرونده سازی
برای معلمان منتقد
و معترض،
حراست از جان
دانشآموزان
نیز جایی دارد
یا خیر؟
۵. وزارت
آموزش و پرورش
ضمن اعلام
موضع و پیگیریهای
قضایی، اعلام
کند چه برنامههایی
در راستای
ایجاد
جایگاهی
ارزشمند برای زنان
و دختران در
مدرسه،
خانواده و
جامعه دارد؟
۶. دستگاههای
تبلیغاتی
رسمی، به ویژه
رادیو و
تلویزیون که
برای مسائلی
بسیار کماهمیتتر
-البته در
کشورهای
اروپایی و
آمریکا- دهها
خبر و تفسیر
تهیه میکنند
و صدها بار از
شبکههای
مختلف، پخش میکنند؛
اگر به راستی
با این تفکرات
واپسگرایانه،
مرزبندی
دارند، ضروری
است ضمن تشریح
و روشنگری
دقیق موضوع و
البته پیگیری
آن، ریشههای
فکری آن را
نیز روشن
کنند.
۷. جدای از
نهادهای رسمی
حکومتی، تمامی
شهروندان به
طور عام و
والدین و
نهادهای صنفی
و مدنی به
صورت خاص باید
در این باره
موضعگیری و
علیه برهم
زنندگان
امنیت
فرزندانشان
و کل جامعه،
اقدامات
قانونی و
اعتراضی لازم
را انجام
دهند.
کانون صنفی
معلمان ایران
ضمن محکومیت
شدید این
اقدامات و
مسامحه دستگاههای
مسئول در
پیگیری و روشن
ساختن این
موضوع پس از
پذیرش و اعلام
عمدی و سازمانیافته
بودن این حملههای
تروریستی به
مدارس
دخترانه،
منتظر اقدامات
عملی و فوری
نهادهای
مسئول، در سطح
مقابله با
اقدامات
تروریستی و
موضعگیریهای
صریح مطرح شده
در بالاست و
به سهم خود
پیگیر
اقدامات بعدی
نیز خواهد
بود.
کانون صنفی
معلمان ایران
۱۰ اسفند
۱۴۰۱
....................................................
بیانیه
حمایتی
دانشگاه
تربیت مدرس
️سکوت
تلخ
دانشجویان در
برابر ترور
دانشآموزان
️دو
ماه است که
دختران دانشآموزمان
را در مدارس
مسموم میکنند
و تروریسم
اسلامی در
سایۀ سکوت ما
هر روز آتش
تعصباتش را
تندتر میکند.
انتظار میرود
که دانشجویان
و استادان و
معلمان سختترین
واکنشها را
به این
مرتجعان و حامیان
حکومتیشان
بدهند و از
دانشآموزان
حمایت کنند،
اما جز سکوت
نمیبینیم.
️در
این چندماهۀ
قیام «زن،
زندگی، آزادی»
هیچ سکوتی تلختر
از سکوت امروز
ما نبوده است.
امروز اگر جلوی
این تروریستها
نایستیم فردا
نیات خود را
آشکارا پی میگیرند.
جمهوری
اسلامی و
حامیانش همفکران
داعش و طالبان
و بوکوحراماند
و امروز
عصبانی از
قیام ژینا
مصلحت را کنار
گذاشتهاند و
ترور دختران
را در اولویت
قرار دادهاند.
اکنون این
تروریسم
پنهانی است و
عاملانش آن را
گردن نمیگیرند،
اما اگر جلوی
آن نایستیم و
واکنشی چنین
سرد و ساکت
نشان دهیم
فردا آشکارا
کارشان را پی
میگیرند و
مدال
افتخارشان میشود؛
همچون حجاب
اجباری. دور
نیست که فردا
هم تعطیلی
مدارس
دخترانه را
همچون دوستان
طالبانیشان
در دستور کار
قرار دهند.
️ما
دانشجویان
دانشگاه
تربیت مدرس
این سکوت را روا
نمیدانیم و
از همۀ
استادان و
دانشجویان و
معلمان دعوت
میکنیم که
پاسخی درخور
به این
تروریسم دینی
و حکومتی
بدهند.
جمعی
از دانشجویان
دانشگاه
تربیت مدرس
چهارشنبه
۱۰ اسفندماه
..................................
مسمومیتها
در مدارس
دخترانه
عاتکه
رجبی
آموزگار
دیروز،
انقلابی
امروز
از
شما عزیزانم
که دغدغه
انسان و
انسانیت
دارید،
درخواست و
خواهشی دارم.
جنایت
بزرگی در حق فرزندانمان
رخ داده است.
و چنانکه
مشخص است این
خشونت ادامه
خواهد داشت.
اینبار
جانیان برای
جلب تفکر
افکار عمومی،
فرزندانمان
را قربانی
هراسافکنیهاشان
کردهاند.
پر و
واضح است که
برای آنها
قربانی شدن
عزیزانمان
هیچ اهمیتی
ندارد و هدف
مردُمانیست
که با سکوت و
عقبنشینیِ
خود نه تنها
به
جنایتکاران
اجازه میدهند
در دلها وحشت
و هراسافکنی
کنند. بلکه به
آنها فرصت میدهند
تا باز هم
دسیسه و ترفند
بیافرینند و
پیوسته بر
جنایاتشان
دامنه و وسعت
بخشند.
نمیدانم
که آیا اجازه
و حق دارم تا
از شما عزیزانم
مددخواهم تا
همراه شویم و
به یاری هم بر
این جنایات پایان
بخشیم؟
دیگر
کافیست. زمان
آن رسیده که
معلم، مادر،
پدر و دانشآموز
کنار هم
بایستیم و با
قدرت خود بر
جنایت جنایتکاران
خاتمه دهیم.
زمان آن رسیده
تا خندههای
پیروزمندانهشان
را بر دهانشان
خشک کنیم و
شکستشان
دهیم.
اعتراض،
اعتصاب، تحصن
و تشکیل گروه
برای پیگیری و
سازماندهی حق
مسلم ماست.
راهچاره
جوییم و صدای
فرزندانمان
باشیم.
........................................
مسمومیت
فرزندان
ایران ادامه
دارد
طبق
اخبار رسیده
به شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی فرهنگیان
ایران دستهای
آلوده، این
بار در مدرسه
دخترانه نبوت
در منطقه چهار
تهران را مورد
هدف قرار داده
و دانش آموزان
این مدرسه را
مسموم کرده
اند.
از
تعداد آسیب
دیدگان آمار
دقیقی به دست
نیامده و مشخص
نیست که چه
تعداد از دانش
آموزان و
معلمان این
مدرسه مسموم
شده اند.
طبق
اخبار رسیده
تعداد زیادی
از خانوادههای
دانش آموزان،
مقابل مدرسه
تجمع کرده و
شعارهای
اعتراضی سر
داده اند. و
طبق روال همیشگی،
نهادهای
امنیتی در محل
حاضر شده و
ضمن جلوگیری
از هر نوع
فیلمبرداری،
در صدد پاک
کردن صورت
مساله و تهدید
و متفرق کردن
خانوادههای
نگران بر
آمدند.
شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان
ایران، ضمن
محکوم نمودن
هر نوع نگاه
جنسیتی در سطح
جامعه، به
عامران و
عاملان این
رفتارهای عصرحجری
اعلام میدارد،
به زودی مشخص
خواهد شد که
چه افرادی پشت
این اعمال شوم
خود را پنهان
کردهاند،
این افراد
باید بدانند
که در زمانی
نزدیک، مورد
قضاوت عموم
مردم ایران
قرار خواهند
گرفت.
........................................................................
از
مسمومیتهای
ذهنی تا
مسمومیتهای
عینی دختران
در هفتههای
اخیر
عزیز
قاسمزاده
هنرستان
دخترانه نور،
نقطه شروع
مسمومیتهای
سریالی دانشآموزان
دختر شهر قم
در ۹ آذر بود
آموزش
نوین در ایران
دشمنانی سترگ
و چالاک و خستگی
ناپذیر را تا
به امروز در
روبروی خود
همواره حاضر و
ناظر دیده که
چون سد سکندری
در این مسیر
مانع مدام و
اجتماع
مستدام بودهاند.
از آن زمان که
میرزا حسن
رشدیه توصیه
پدر روحانی
خود را آویزه
گوش کرد و راه
خود را از نجف
به استانبول و
بیروت و مصر
تغییر مسیر
داد تا
آموزگاری
نوین و اصول آموزش
الفبا و هندسه
و حساب و
تاریخ و
جغرافیا را
بیاموزد، سنت
آموزش نوین،
همچنان
گرفتار این
دشمنان و
دشمنیهاست.
شگفتا ناصرالدین
شاه که در
بازگشت از
فرنگ از رشدیه
خواسته بود که
طرحهای
آموزشی خود را
به ایران
بیاورد، وقتی
مشاورانش به
او انذار میدهند
که تحصیل و
دانش بدین
شیوه، تا چه
اندازه میتواند
برای دوام
سلطنت خطرناک
باشد، در نخجوان
به رییس
چاپارخانه
دستور میدهد
تا مانع حضور
رشدیه به
تهران گردد.
رشدیه بعدها
به ایران برگشت
و به ساخت
مدارس مختلف و
آموزش نوین
مبادرت ورزید
اما هر بار
مخالفتها با
او بیشتر شد و
در این مسیر
سخت، زخمها
خورد. هم دستش
را شکستند و
هم با تیر،
پای او را
مجروح کردند و
دست آخر او را
بابی و مخالف
امام زمان
خواندند و
تکفیرش کردند
و فتوای خراب
کردن مدارس
ساخته شده او
را صادر کردند
و در این کش و قوس،
دانش آموزانی
کشته و زخمی
شدند.
در
میان این
دشواری و
رنجوری
فراگیری
آموزش نوین به
طور عام،
داستان تحصیل
دختران به طور
خاص در کنار
این مخالفت
عمومی با
آموزش، با خود
روایتهای
فقهی زن
ستیزانه را
نیز حمل میکند
که تا امروز
هم این
تفسیرهای
ناروا، همچنان
موجب محرومیتهای
بسیار برای
دختران و زنان
مستعد ایرانی
میشود.
ملاصدرا ملقب
به صدر
المتالهین که
در زمانه خود
با قشریگریها
به مبارزه
برخاست و
دانشمندان
قشری اصفهان او
را به بدعتگذاری
در دین متهم
ساختند و
خواهان اخراج
او از مدرسه و
در نهایت
تبعید او از
اصفهان شدند، با
شگفتی بسیار
دارای
دیدگاهی زن
ستیزانه است
که خلق شگفتی
بسیار میکند
که چگونه کسی
با آن هم قشری
ستیزیش و داشتن
مخالفان
متحجر، خود در
مواجه با زنان
قشریترین
نظریه را داده
باشد. کسی که
در دوران
تبعید حتی
اجازه تدریس
او از حوزهها
گرفته شد و او
را مرتد
خواندند، در
اثر معروف
اسفار اربعه
درباره زنان
چنین میگوید:
«و منها تولد
الحیوانات
المختلفه…
بعضها للاکل…
و بعضها
للرکوب و
الزینه… و
بعضها للحمل…
و بعضها للتجمل
و الراحه… و
بعضها للنکاح…
و بعضها
للملابس و البیت
و الاثاث…» «و از
عنایات الهی
در خلقت زمین،
تولد حیوانات
مختلف است… که
بعضی برای
خوردناند… و
بعضی برای
سوار شدن… و
بعضی برای بار
کشیدن… و بعضی
برای تجمل… و
بعضی برای
نکاح و آمیزش… و
بعضی برای
تهیه لباس و اثاث
خانه…» ملا
صدرا زنان را
به حیواناتی
که برای نکاح
و زناشویی
آفریده شدهاند،
تشبیه کردهاند.
(اسفار اربعه
جلد 7 فصل 13 ص 136.)
اما
شگفت تر از آن
تفسیر ملا
هادی سبزه
واری از این
سخن ملاصدر
است: «اینکه
صدرالدین
شیرازی زنان
را در عدد
حیوانات در
آورده است
اشاره لطیفی
دارد به اینکه
زنان به دلیل
ضعف عقل و
ادراک جزئیات
و میل به
زیورهای
دنیا، حقاً و
عدلاً در حکم
حیوانات زبان
بسته اند. و اغلبشان
سیرت
چهارپایان
دارند ولی به
آنان صورت
انسان داده
اند تا مردان
از مصاحبت با
آنها متنفر
نشوند و در
نکاح با آنان
رغبت بورزند»
مسمومیتهای
عینی امروز
دختران محصول
مسمومیتهای
ذهنی تاریخی
است که
متاسفانه در
تفسیرهای
ناروای فقهی
نمونههای آن
بسیار است که
در نگاه
فقیهان امروز
کمترین عقب
نشینی از آن
صورت نگرفته
است. نابرابری
خون بها،
نابرابری سهم
الارث، گواهی
و شهادت دو زن
برابر یک مرد،
عدم داشتن حق
برابر در
طلاق، حق حضانت،
عدم جواز در
قضاوت و امامت
و رهبری مهمترین
نابرابریهای
حقوقی علیه
زنان است. با
مرور به آنچه
که به اختصار
گفته آمد،
تردیدی نباید
داشت که فاعلیتهای
اکنونی در
مسمومیتهای
دانش آموزان
دختر را باید
به قابلیتهای
درونی از نگاههای
ناروا به جنس
زنانگی
ارزیابی کرد.
اعتراف یونس
پناهی معاون
تحقیقات و
فناوری وزارت
بهداشت،
درمان و آموزش
پزشکی در
نشستی خبری در
مشهد که در
گزارش همشهری
آمده، خود
مؤید نگاه زن
ستیزانهایست
که حضور
اجتماعی زنان
را تحت هیچ
شرایطی بر نمیتابد.
پناهی گفته:
«پس از
مسمومیت
چندین باره
دانش آموزان
در مدارس قم،
مشخص شد
افرادی دوست
داشتند که
تمامی مدارس،
به خصوص مدارس
دخترانه تعطیل
شوند.»
یونس پناهی
معاون وزارت
بهداشت:
«افرادی دوست داشتند
که تمامی
مدارس، به
خصوص مدارس
دخترانه
تعطیل شوند»
نهم
آذرماه،
هنرستان
دخترانه نور،
نقطه شروع
مسمومیتهای
سریالی دانشآموزان
دختر شهر قم
بود که منجر
به مسمومیت ۱۸
نفر از دانش
آموزان این
مدرسه شد. این
ماجرا در ۲۲
آذر نیز در
این مدرسه
تکرار شد که
مسمویت ۵۱ نفر
از دانش
آموزان دختر
را به دنبال
داشت. این
مسمومیت تنها
محدود به این
مدرسه نماند و
مدارس
دخترانه دیگر
شهر قم کانون
انتخابی این
مسمومیتها
شدند و دامنه
آن پس از آن به
شهرهای
بروجرد،
اردبیل و
تهران رسید.
بنا بر گزارش
ایرنا به تاریخ
هشتم بهمن ۱۵
دانشآموز و
دهم بهمن، ۱۷
دانشآموز به
همراه یک معلم
در مدرسه
دخترانه فاطمیه
قم و ۱۲ بهمن
نیز هفت دانشآموز
و یک معلم
دچار مسمومیت
شدند. شبکه
شرق در گزارشی
درباره
مسمومیت دانش
آموزان بروجرد
تصریح کرده
است:
«دبیرستان
دخترانه
احمدیه در
روزهای دو و
شش اسفندماه و
دانشآموزان
دبیرستان ۱۵
خرداد، هفتم
اسفندماه با
استشمام مادهای
ناشناخته
راهی
بیمارستانهای
امام خمینی
(ره) و آیتالله
بروجردی
بروجرد در
استان لرستان
شدند؛ روی هم
حدود ۲۶۰ دانشآموز
که بعضیشان
هنوز بدحالند
و بعضی مرخص
شدهاند.»
مسمومیت در
بروجرد شامل
دو دبیرستان
دخترانه
احمدیه و ۱۵
خرداد است و
به نظر می رسد
مسمومیت
پسران در
دبیرستان
خیام بعد از
ابعاد گسترده
مسمومیت های
زنجیرهای در
دبیرستانهای
دخترانه و
اعتراف
تلویحی
مقامات دولتی
به عمدی
بودنش، موجب
شد که طراحان
این جنایت شوم
در جهت انحراف
افکار عمومی
مدرسه پسرانهای
را هم هدف
قرار دهند.
اما نکته
کلیدی که در جنایت
سریالی مسمومیتهای
اخیر به شدت
قابل تحلیل و
بررسی است،
انجام این
جنایت بعد از
پنج ماه از
شروع جنبش
«زن، زندگی،
آزادی» است.
جنبشی که با
کشته شدن یک
زن شکل گرفت و
مبنای معرفتی
اعتراض جمعی
آحاد مردم را
حول حقوق
پایمال شده
زنان از جمله
اعتراض به
حجاب اجباری
سامان داد. درصد
کمی و کیفی
معترضان زن
این دوره نسبت
به ادوار
گذشته، بسیار
چشمگیر بود.
ضمن اینکه بخش
قابل توجهی از
این معترضان
را دختران
دانش آموز و
دانشجویان
دختری تشکیل
میدادند که
از محیط مدرسه
راهی دانشگاه
شده بودند و
عمدتاً
اعتراض را با
چاشنی بی باکی
و شجاعت و جسارت
میآمیختند و
این موضوع،
فرصتی برای
کارگردانان
پشت صحنهی زن
ستیز را فراهم
آورد تا با
تحلیلی کاملا
نادرست، به
نتیجهای
نادرستتر
برسند که با
تشدید سیاستهای
زن ستیزانه و
افزایش سرکوبها
به ویژه علیه
این قشر و
مسمومیت
سریالی دختران
دانش آموز،
ترس را جایگزین
شجاعت در وجود
دختران و زنان
ایرانی کنند و
از همین طریق،
ضربه سختی به
جنبش «زن،
زندگی، آزادی»
وارد آورند.
متاسفانه
حاکمیت علی
رغم شکست پی
در پی برنامههای
ضد مردمی و
آزادی
ستیزانه و زن
ستیزانهاش
در جهت افزایش
تمرکز قدرت و
ثروت و معرفت
در سویی خاص،
همچنان
اصرار به
تکرار شیوههای
منسوخ و شکست
خورده دارد.
از سوی دیگر
چنین حادثه
دردناک و
عظیمی را
نباید خُرد و
کوچک گماشت.
بر همه فعالان
صنفی و
کنشگران مدنی
و تشکلهای
صنفی و عموم
معلمان ایران
از هر گرایشی،
واجب است که
در راستای
وظیفه انسانی
و اخلاقی و
معلمانه خود
با صدای بلند،
این جنایت را
از سوی هر فرد و
یا گروهی
انجام شده
محکوم کنند و
خواهان شفاف
سازی پیرامون
مقصران اصلی
این رویداد
تلخ شوند.
سکوت یا ساده
سازی و عادی
سازی این
مسمومیتهای
سریالی راه را
برای بانیان
این جنایت برای
تکرار آن
هموارتر میسازد.
باید نهیبی
مهیب بر
فاعلان و
قائلان این
جنایت زد و
راویان قرائتهای
زن ستیز از
دین را به
پذیرش
مسئولیت
فجایع خواسته
و ناخواسته
ایدههای غیر
انسانیشان
تسلیم کرد و
کاسبان زن
ستیز را از
بیعهای
حریصانه و ولعهای
سبوعانه بر
خوانهای ضد
معرفت و زن
ستیزانه بر
حذر داشت و سو
عاقبت آن را
در هدم
عافیتشان،
گوشزد کرد و
شرارت سفلگان
و رذالت
سفیهان را بر
عموم خفتگان
عیان کرد. بر
دینداران
صادق که چنین
فجایعی از
دینداری
شرمناکشان میکند،
واجب است که
غیرتی بورزند
و از طعن
طاعنان و لعن
خائنان
نهراسند و جهد
ناقدانه و نصح
عاقلانه را
وجه همت خویش
کنند و سنتهای
رذیله و انسان
ستیز را با هر
تفسیری که نه حجیت
عقل را با خود
دارد و نه
تسمیت شرع را،
آشکارا
بشورند و پیش
و بیش از هر
فعال حقوق بشر
و سکولاری،
تکلیف خود را
بی لکنتی با
تمام این نابرابریها
بی آنکه به
ملاحظت و
معذوریتی،
نهان کنند، با
بصیرت تمام و
شجاعت کلام،
عیان کنند و
با عزم جزم،
از اردوگاه
کیهانی
آمیخته به
اندیشههای
انسانی،
آموزههای
شیطانی را
قربانی کنند.
به
حرمت خونهای
ریخته و لبهای
دوخته و دلهای
سوخته و زبانهای
آخته و چهرههای
افروخته،
باید جلوی
سفلگانی چنین
افسار گسیخته
را گرفت.
.......................................
نامه
کانون
مدافعان حقوق
بشر
به
کمیسر عالی
حقوق بشر
سازمان ملل
درباره
مسمومیت های
سریالی دانش
آموزان
پس
از کشته شدن
دختر جوانی در
خیابان به دست
مامورین
حکومتی با
اتهام بیرون
بودن بخشی از
موهایش ،
انبوه مطالبات
براورده نشده
مردم باعث
شروع جنبش بزرگی
در ایران شد
که حدود صد
شهر را فرا
گرفت . این
جنبش هرچند با
مشارکت افراد
مختلف جامعه صورت
گرفت اما
شهامت زنان،
دختران جوان و خصوصا
دختران
دبیرستانی در
آن چشمگیر است
. قتل چند دختر
نوجوان در
تظاهرات
مسالمت آمیز
به آتش خشم
مردم دامن زد
و اعتراضات
مردمی به حدود
صد شهر در
ایران سرایت
کرد.
پس
از حوادث فوق
به نظر می رسد
برای ایجاد
ارعاب در بین
خانواده ها و خصوصا
دختران جوان ،
در این ماه
مسمومیت
دسته جمعی تعداد
کثیری از دانش
آموزان
در دبیرستانها
و هنرستانهای
دخترانه
اتفاق افتاد
تا حدی که
برخی از
خانواده ها جرأت
نمی کنند
فرزندانشان
را به مدرسه
بفرستند
مسمومیت
از طریق
استنشاق گاز
است .
در
بیش از 50 مدرسه
در شهرهای
مختلف از جمله
قم، تهران،
بروجرد،
ساری، قزوین …
بیش از پانصد
دانش آموز با
علائم
مسمومیت
تنفسی در
بیمارستان
بستری شدند .
چند
دانش آموز
گفته اند که
شیئی مانند یک
نارنجک به
داخل مدرسه
پرتاب شده و
گازی از آن
خارج شده و
متعاقب آن
مسمومیت دسته
جمعی شروع شده
است
ماهیت
گاز هنوز مشخص
نیست . هر چند
معاون تحقیقات
و فناوری
وزارت بهداشت
، عمدی بودن
مسمومیت ها را
تأیید کرده
است
اما
متاسفانه
اقدام موثری در
جهت کشف و علت
ارتکاب چنین
جرمی به عمل
نیامده است و
این در حالتی
است که اکثر
نقاط شهرها به
دوربین مجهز
بوده و در
اعتراضات و
تجمعات خیابانی
شرکت کنندگان
به آسانی مورد
شناسائی قرار
گرفته و
دستگیر می
شوند .
مردم
ایران با یاد
آوری چنین
رفتاری در
افغانستان از
سوی طالبان و
نیز عدم
خشنودی سران
حکومت جمهوری
اسلامی
از اعتراض
دختران جوان
علیه حجاب
اجباری
بر این باور
هستند که
تکرار چنین
وقایعی
نهایتا برای
کشاندن زنان و
دختران به کنج
منزل است . نظر
به این که
اولین وظیفه هر
حکومتی ایجاد
امنیت برای
شهروندان است
بنابراین با
اعلام خطر از
انفعال
جمهوری
اسلامی در پی
گیری این قبیل
حوادث ، توجه
مقامات بین
المللی ذیربط
را به این
نکته جلب کرده
و خاطر
نشان می سازد
که مخالفت جمهوری
اسلامی با «
حقوق زن »
مسلما ریشه و
علت اصلی چنین
فجایعی است و
از این رو
خواهشمند است
از کلیه
امکانات
قانونی خود
برای پایان
دادن به چنین
اعمال جنایتکارانه
استفاده
کنید
کانون
مدافعان حقوق
بشر
رونوشت
:
گزارشگر
ویژه حقوق بشر
ایران
گزارشگر
وضعیت حقوق زن
مدیر
اجرائی
یونیسف
..........................................