در
مورد رفتن
پزشکیان به سیستان
و بلوچستان
هوشنگ
نورائی ( ایوب
حسین بر)
مولوی
عبدالحمید با
واقعه خونین
زاهدان و موج
جنبش انقلابی
زن زندگی آزادی
ناگزیر شد یکبار
رهبر را مسول
شرایط بحرانی
کشور بداند.
زمانی خواهان
رفراندوم
عمومی و تغییر
قانون اساسی
شد ولی اندکی
بعدتر
بدنبال ان بود
که یک مقام
عالیرتبه از
بالا بیاید و
او را در مسجد
مکی ببیند تا
آن را بعنوان
دلداری از آسیب
دیدگان تلقی
کرده و مبنای
حل و فصل
مسائل قرار
بدهد.
پزشکیان
که رای مولوی
را با خود
داشت،
بالاخره و
مسلما با
اجازه رهبر و
دستگاه امنیتی
و سپاه، بعد
از دیدن
تدارک لازم
بوسیله وزیر
کشور آمد و
مولوی را هم دید.
مولوی که
خواهان
انتصاب چند
مقام سنی و
بلوچ شده بود
و می توان گفت
به آن رسیده
بود و حالا هم
"امیر" با پای
خود بدیدن اش
آمده با ذوق
زدگی به این
باور رسید که
قدرت دارد و
به قدرت او
ارج نهاده اند
ولی حالا چه؟
مولوی همچون
همه آنها که
از تغیرات
اساسی و مهم
وحشت دارند از
درک روابط قدرت
در ایران
ناتوانند.
ساختار ایدئولوژیکی
و روابطـ سیستمیک
در این کشور
طوری نیست که
با نوعی خوش نیتی
و با آوردن این
یا آن فرد حتی
در سطح رئیس
جمهور حل
شوند.
پزشکیان
حد اکثر می
تواند یک بازیگر
توهم ساز در نمایشنامه
ای باشد که
کارگردانان
واقعی به او
نقش می دهند.
هسته اصلی
قدرت حتی تا
حالا هم روشن
است. حتی در
رابطه با سیستان
و بلوچستان یک
مثال کوچک بزنیم.
اکنون محامی
در کجا می نشیند
و سردار محمد
کرمی کجاست؟ این
هر دو با جایگاه
اساسی که در
شورای تامین
استان داشتند
در کشتار خونین
زاهدان و خاش
نقش داشتند.
محامی هنوز
نماینده
خامنه ای است
و سردار کرمی
هم ارتقای
مقام یافته
وبه فرماندهی
دانشگاه افسری
و تربیت
پاسداری امام
حسین رسیده
است تا
پاسداران جدیدی
همچون خودش
تربیت کند. آن ها
به سادگی به
ما می گویند
قدرت در دست کیست؟
همان روز
معارفه آقای
بیجار با حضور
سرتیپ فراجا
اسکندر مومنی،
سردار بی آبروی
دیگری که در
کابینه پزشکیان
در مقام وزارت
کشور قرار
دارد، سردار
مرتضوی
فرمانده قرار
گاه قدس نیروی
زمینی سپاه جنوب
شرق کشور هم
بطور صریح
نشان داد که
سپاه در
ساختار قدرت
چه جایگاهی
دارد. او
همانجا به
بعضی از مسولین
که کمی نق می
زنند هم
هشدار داد.
در
سطح نمایشی و خارج
از قواعد
معمول شهروندی،
بالا کشیدن
چند نفر سنی و
بلوچ و یا کرد
سنی (که بعضی
آنها را حتی
از نظر مذهبی
مشکوک می
دانند) که
آزمایش خود را
بخوبی در
دستگاه
اطلاعاتی و
امنیتی پس
داده اند، تا
چه میزان درد
مردم ستمدیده
را درمان
خواهد کرد؟ این
کار ممکن است
رضایت بعضی را
جلب کند و
توهم بعضی را
هم افزایش دهد
و موقتا اندکی
به مشروعیت
رژیم هم در این
مناطق بحرانی
کمک کند ولی
مسائل را حل
نخواهد کرد.
صحبت
های پر آب و
تاب و چاپلوسی
و تملق گوئی و
تبلیغات تو
خالی راه حلی
برای مشکلات
واقعی مردم
رنجدیده نیست .
بلکه بیان دوروئی،
فساد گسترده و
شیوه ای معمول
برای تداوم
اقتدار گرائی
و عادی سازی
اوضاع بحرانی
این سیستم بغایت
فاسد سرمایه
داری رانتی است
که اکنون
وفاق به اصطلاح
ملی می خواهد
آنها را بیشتر
پنهان کند.
در
حالی که در
سطح کشور سخن
از بهبود شرایط
می شود، کلنیک
حجاب درمانی
ساخته می شود،
زنان در کوچه
مورد آزار
قرار می گیرند،
اعدام های
روزانه بیشتر
می شوند،
زندانیان سیاسی
تحت شکنجه و
ضرب و شتم
قرار دارند. فیلترینگ
برای سرکوب و
کنترل امنیتی
همچنان
برقرار است و
بودجه نطامی
با وجود فقر
وحشتناک دو
برابر می شود؟
اکنون هم هر
دلار به حدود ۷۰
هزار تومان رسیده
است. سایه یک
جنگ مخرب با
اسرائیل
همچنان وحشت می
آفریند. امکان
تشدید و گسترش
تحریم ها هم
بسیار زیاد
است. اگر این
واقعیت ها را
مد نظر قرار
بدهیم و این
همه چاپلوسی و
توهم آفرینی
را کنار بزنیم
همه این زشتی
ها را که پزشکیان
می خواهد لا
پوشانی کند می
بینیم.
لازم
است به این
نکته هم توجه
شود که در سیستان
و بلوچستان با
وجود محرومیت
وعقب ماندگی
همه جانبه
منطقه نسبت به
مناطق دیگر، یک
قشر دلال هست
که پولش بی
حساب و فسادش
هم بی قیاس
است. بخشی از
آنها از مولوی
هم فاصله زیادی
ندارند. به احتمال
زیاد در
دستگاه حفاظت
و تدارکات و
ارتباطات و
امور مالی
نهاد مکی هم
نقش دارند. این
قشر از سرطوایف
و مولوی ها و
تجار دست اندر
کار بند و بست
تجارت و سرمایه
گذاری انحصاری
و سود آور و زمین
خواری و سوخت
و قاچاق کلان
بوده اند. لایه
ای از قشر
متوسط هم در
دستگاه اداری
به عنوان رئیس
و معاون و یا
فرماندار و
بخشدار و
شهردار و نماینده
مجلس از امتیازات
رانتی ( زمین
خواری و توزیع
و قاچاق سوخت)
سود کلان برده
اند. در همان
حال آنها
سرمایه های
مهم دستگاه
امنیتی و
اطلاعاتی در
منطقه اند و
هر جا و هر
زمان که لازم
باشد در این جا
و آن جا به عنوان
مقام عالی در
طرح به اصطلاح وفاق
ملی وارد می
شوند. به نظرم
با توجه به
ضعف پزشکیان
و وفاداری او
به رهبر یک
موج گسترده تری
از فساد و
سرکوب در زیر
چتر این وفاق
دیده می شود و
خوش خیالی محض
است که
انتظار داشت
تغییراتی
ملموس و جدی ایجاد
بشود.
هوشنگ
نورائی ( ایوب
حسین بر) ـ لندن ـ
۲۱
نوامبر ۲۰۲۴