درباره
ی سوریه
صادق
افروز
دولت
ایالات متحده
ی
امریکا ،
امکان یک
دخالت نظامی ی
جدید را سبک و
سنگین می کند
.این بار،
قربانی ،
سوریه است که
پس از یک جنگ
داخلی ی یک
سال و نیمه قرار
است آماج
حملات موشکی
قرار بگیرد .
در مقایسه با
حمله ی سال 2003
جرج بوش پسر
به عراق و
موقعیت سوریه
، تفاوت های
چشمگیری را می
توان مشاهده
کرد .اوضاع
آنطور که بر
وفق مراد بوش
پسر بود بر
وفق مراد
اوباما نیست
.در سال 2003 ،
اذهان عمومی
هنوز از حمله
به برج های
مانهاتان
نیورک
و کشته شدن
نزدیک به سه
هزار نفر از
شهروندان
آمریکا جریحه
دار بود . جنگ
طلبان حزب
جمهوری خواه
آمریکا بدون کوچکترین
دردسر و دغدغه
ی خاطری از
رقبای دمکرات
خود ،
ضرورت ادامه ی
جنگ از
افغانستان به
عراق را ثابت
می کردند
.جنبش ضد جنگ
هیچگاه تا این
حد ناتوان
نشده بود . این
جنبش علیرغم
تلاش هایش امیدی
به مهار جنگ
افروزانی که
با مدارک
دروغین دراختیار
داشتن سلاح
های کشتار
جمعی توسط
رژیم صدام را
با بوغ و کرنا
در رسانه هایشان
اعلام می
کردند نداشت
.شهادت دروغین
وزیر خارجه و
رئیس سازمان
سیا را همه به
یاد می آورند
.عراق خسته و
درمانده از یک
دیکتاتوری ی
طولانی و
تحریم های
اقتصادی ی
دراز مدت و
جنگ 8 ساله با
ایران و تحمل
خفت بار شکست
در جنگ اول
خلیج و تن
دادن به
قرارداد های مذلت
بار ؛،
توانی برای
مقابله با ماشین
جنگی کشورهای
امپریالیستی
که یک صدا
برای غارت
عراق آمده
بودند نداشت و
ماشین فرسوده
رژیم بعث که
تنها به درد سرکوب
جنبش های ملی
و کارگری می
خورد به سرعت
درهم شکست .
سوریه
در مقایسه با
عراق 2003 در
موقعیت بسیار
متفاوتی قرار
دارد . امکان دخالت
نظامی در بستر
یک جنگ داخلی
مطرح می شود .جنگ
داخلی سوریه
در ادامه ی
تظاهرات
مسالمت آمیز
آغاز شد . تظاهرکنندگان
در ابتدا خواهان
آزاد شدن فضای
سیاسی سوریه
بودند . بهار
عربی با تاخیر
به سوریه
رسیده بود
.ولی پاسخ
بشار اسد
همچون پدرش ،
حافظ اسد ،
اعمال
شدیدترین
خشونت ها بود .
تظاهرات آرام
مردم که
معمولا از
مساجد روزهای
جمعه آغاز می
شد با بی
رحمانه ترین
شکلی سرکوب می
شد وتصاویر
ویدیویی صحنه
های دردناکی
را نشان می
دادند که
سربازان اسد
چگونه با مردم
رفتار می
کردند . بشار
اسد از پدر
خود ، حافظ
یاد گرفته بود
که اگر در
مقابل
مخالفان نرمش
نشان دهد زمام
امور را از
دست خواهد داد
.او تصمیم
گرفت همانطوری
که حافظ اسد
با شورشیان
حما در اوائل
دهه 1980 میلادی
برخورد کرد ،
با تظاهر
کنندگان
رویارو شود
.ولی بشار نمی
دانست که
شرایط کاملا
فرق کرده است
و توازن قوا
با یک سرکوب
وحشیانه به
سادگی به سود
او بر نمی
گردد سال 2013 ،
سال 1982 نبود .در
ادامه این
وضعیت ،
اپوزیسیون
سوریه مسلح شد.
با مسلح شدن
اپوزیسیون و
ورود گروه های
خارجی وابسته
به کشورهای
مختلف وضعیت
سیاسی سوریه
کاملا دگرگون
و پیچیده شد . این
پیچیدگی از
آنجا ناشی می
شد که
اپوزیسیون سوریه
نیروهای یک
دستی نبودند و
با شدت گرفتن جنگ
داخلی ،
نیروهای
ارتجاعی درون
اپوزیسیون که
ترکیبی هستند
از نیروهای
مذهبی مثل
القاعده و
النصره و سپاه
شام و عراق و
ارتش ازاد
سوریه ، دست
بالا را
گرفتند . مردم
سوریه قربانی
اصلی این دخالت
ها شدند . مردم
مناطقی که از
دست سربازان
رژیم اسد به
مناطق تحت
کنترل اسلامی
ها گریخته بودند
با مشاهده ی
ابعاد وسیع
جنایات توسط
این بخش از
نیروهای
اپوزیسیون صلاح
را بر این
دیدند که به
خانه و کاشانه
ی خود که هنوز
تحت کنترل
نیروهای رژیم
بعثی اسد است بازگردند
. اقلیت های
دینی ی سوریه
مثل مسیحی ها
ها و ارمنی ها
و دروزی ها و
علوی ها از
ترس کشتار
توسط نیروهای
مسلمان ترجیح
می دهند در مناطق
تحت کنترل اسد
باقی بمانند .
رژیم
اسد بر خلاف
صدام که پس از
جنگ با همسایگان
اش تنها مانده
بود از حمایت
مالی و نظامی
بی دریغ ایران
و روسیه
برخوردار است
. روسیه در
مقایسه با سال
2003 در مقابله با
آمریکا و
متحدینش از
موقعیت
قدرتمند تری
برخوردار است
.روس ها در
کنفرانس جی 20
که در مسکو برگزار
شد همچنان از
مواضع خود
دفاع کردند
.روس ها دلائل
امریکایی ها و
فرانسوی ها را
برای دست
داشتن دولت
اسد در اقدام
حمله ی
شیمیایی
ناکافی
دانستند . روس
ها همچنین چند
ناو
هواپیمابر
خود را در دریای
مدیترانه
مستقر کرده
اند .رژیم
ایران بطور
همه جانبه در
جنگ داخلی ی
سوریه درگیر
شده است . جمهوری
اسلامی نه
تنها کمک های
مالی و نظامی
به سوریه می
فرستد ، بلکه
سپاه قدس
درعملیات مقابله
با اپوزیسیون
اسد شرکت فعال
دارد .در کنار
نیروهای
جمهوری
اسلامی ، حزب
الله لبنان که
ساخته و
پرداخته ی
جمهوری
اسلامی است
نیز در حال
نبرد با
اپویسیون اسد
و دفاع از
رژیم بعثی
است. گروه فلسطینی
جبهه ی
دمکراتیک خلق
برای ازادی
فلسطین
(فرماندهی
عمومی ) که
رهبر آن احمد
جبرئیل است
نیز از متحدین
اسد در جنگ داخلی
به شمار می
رود .سرنگونی
محمد مرسی و
اخوان
المسلمین در
مصر نیز برگ
برنده ی دیگری
برای رژیم اسد
بود . اخوان
المسلمین مصر
از اسلامی های
اپوزیسیون
سوریه دفاع می
کنند و روابط
سوریه و مصر
در دوره ریاست
جمهوری مرسی بسیار
وخیم بود . بشار
اسد از جمله
اولین کسانی
بود که به
نظامیان مصری
برای سرنگونی
محمد مرسی
تبریک گفت . منافع
نظامیان مصری
، نه در روی
کار آمدن یک رژیم
اسلامی در
سوریه ، بلکه
در ادامه
حکومت رژیم
بعثی بشار اسد
است . با
سرنگونی محمد
مرسی ، گروه
فلسطینی حمس نیز
ضربات شدیدی
خورد . این
گروه که طی
سالیان
طولانی از
رژیم جمهوری اسلامی
کمک های مالی
و نظامی
دریافت می کرد
، با روی کار
آمدن محمد
مرسی به رژیم
ایران پشت کرد
و به
اپوزیسیون
سوریه روی خوش
نشان داد . به
همین دلیل
سوری ها دفتر
حمس در دمشق
را بستند و
آدم هایش را
هم اخراج
کردند . با
سرنگونی محمد
مرسی ، حمس در
حال بازسازی
مناسباتش با
رژیم جمهوری
اسلامی و رژیم
دمشق است .
در
اپوزیسیون
سوریه نه تنها
اعراب ، بلکه
شهروندان
دیگر کشور ها
هم حضور دارند
. به گفته ی یکی
از مداحان
ایرانی که به
تازگی از جنگ
سوریه
بازگشته ، اوضاع
بسیارپیچیده
است . او که در
مسجدی در
میدان خراسان
تهران سخنرانی
می کرد ،
هشدار می داد
که بدون
برنامه ی تنظیم
شده به سوریه
نروند . تعداد
زیادی از
افراد سازمان
مجاهدین که
عربی را به
راحتی صحبت می
کنند در صفوف
اپوزیسیون
سوریه هستند
که ممکن است
آنها را دستگیر
کنند و به جای
دمشق سر از
مناطق تحت
کنترل
اپوزیسیون
سوریه
دربیاورند
سازمان مجاهدین
خلق نیز
همکاری و
پشتیبانی خود
از اپوزیسیون
سوریه و ارتش
ازاد را مخفی
نمی کند
.درگیری سپاه
قدس با
مجاهدین خلق
در سوریه به
درگیری نظامی
رسیده است . به
همین دلیل
حمله به اشرف
و کشتار کادر
ها و رهبران
باقی مانده
مجاهدین ، که
به گفته ی
سردار سلامی ،
جانشین
فرمانده کل
سپاه
پاسداران ، حتی از
عملیات مرصاد
هم مهمتر بود
، نمی تواند
بی ربط با
درگیری های
این سازمان با
سپاه قدس در
سوریه باشد . کشتار
اشرف تلافی
حضور مجاهدین
در سوریه و
رویارویی با
سپاه بود . جنگ
داخلی در
سوریه دارد
ابعاد بین
المللی پیدا
می کند . انفجار
های متعدد در
لبنان و کشتار
ساکنین بی دفاع
اشرف بروز بین
المللی جنگ
داخلی در سوریه
است .
کردهای
سوریه اگرچه
به دلیلی بی
حقی و بی توجهی
رژیم بعثی و
نداشتن حقوق
شهروندی از مخالفین
سرسخت اسد
بشمار می روند
و از تظاهرات ضد
رژیم حمایت می
کردند ، ولی
در تقابل با
گروه های
اسلام گرای مورد
حمایت ترکیه
مثل گروه
النصره و سپاه
شام و عراق از
اپوزیسیون ضد
اسد فاصله گرفته
اند . احزاب
کرد سوریه
برای مقابله
با جنایات
احزاب اسلامی
اپوزیسیون مردم
کرد را مسلح
کرده اند . رژیم
اسد در همان
آغاز جنگ
داخلی با یک
حرکت حساب شده
خود را از
مناطق کردی
کنار کشید . این
مناطق اکنون
حالت
خودمختاری
دارند . کردهای
سوریه نمی
توانند از
پیروزی
اپوزیسیون
سوریه و بویژه
اسلامی ها
نگران نباشند
.آنها نمونه
قتل عام های وحشیانه
ی دهکده های
کردنشین را
تجربه کرده اند
. هزاران کرد
ساکن این
مناطق با گذر
از مرز ها به
کردستان عراق
پناه آورده
اند .
روی کار
آمدن رئیس
جمهور جدید در
ایران نیز بر
اوضاع سوریه
اثر می گذارد . دولت
اعتدال
درباره ی
سوریه چه
تصمیمی گرفته است
؟ برخلاف رفسنجانی
که نمی خواهد
با طناب اسد
به داخل چاه برود
، پاسداران بر
دفاع تمام قد
از سوریه اصرار
می کنند . آیا
دولت روحانی
تسلیم خواست
های پاسداران
در مورد سوریه
خواهد شد ؟ آیا
وضع فلاکت بار
اقتصادی و
فشار تحریم ها
، جمهوری
اسلامی را
مجبور به
تغییر سیاست
در سوریه
خواهد کرد ؟ آیا
اختلاف بین
دولت روحانی و
پاسداران در
مورد سوریه به
یک درگیری
کودتایی منجر
خواهد شد ؟ ولی
فقیه نظام ،
خامنه ای به
تازگی موضع
مشخصی نگرفته
است. آیا سکوت
معنا دار او
به معنی تایید
دولت روحانی
نیست؟ ایا
جمهوری
اسلامی توان
مالی و سیاسی
درگیر شدن در
یک جنگ
فرسایشی را
دارد ؟
مجموعه
پارامترهای
فوق ، اوضاع
پیچیده ای را بوجود
می آورد که
سوریه را از لقمه
ی راحت
الحلقوم عراق
در سال 2003
متمایز می
سازد . کارشناسان
و استراتژیست
های کارکشته ی
امریکایی که
تجربه ی جنگ
اول خلیج ،
جنگ
یوگوسلاوی و
کوزوو و جنگ
با افغانستان
و عراق را در
کارنامه ی خود
دارند ساعت ها
می نشینند و
درباره
موقعیت کنونی
و راه حل مناسب
، بحث می کنند
.آدم هایی مثل
ژنرال کلارک و
ولفوویتس از
سال ها تجربه
ی جنگ و کشتار
خود صحبت می
کنند . ولی همه
ی آنها به
دشوار بودن
موقعیت کنونی
و حساس بودن آن
اذعان دارند .
9
سپتامبر 2013