دوران
انقلاب: دوران
ابتکارات و
پیدایش ارزش های
نوین
ایوب
حسین بر
(هوشنگ
نورائی)
طبقه
حاکم جبار در
دوران خیزش
های انقلابی
مهمترین
وظیفه خود را
حفظ
قدرت سیاسی
بهر قیمتی می
داند. رژیم
جمهوری
اسلامی اکنون
در پیش روی
خود تنها چنین
وظیفه ای را می بیند.
چون مردم در
مقابل آن قرار
دارند ناگهان همان
“مقدسات”
کهنه، بهم
ریخته، از معنی
افتاده و
تجریدی همچون
انقلاب
اسلامی،
اسلام و دین و
حاکمیت
اسلامی را، با
این تصورموهوم که گویا
هنوز مردم در خاطرات
خود دارند، هر
ساعت و
هر روزه تکرار
میـشوند. غافل
از اینکه این نوع
ارزش های
رسمی
در پیش مردم
واژه هایی
پوسیده و سمبل
سرکوب و شقاوت
همین سیستم
اند.
اکنون
برای مردم این
نوع مقدسات
نه تنها بی
ارزش بلکه بصورت
ابزار سرکوب
سیاسی و
ایدؤلوژیکی و
اکنون راهنمای
هر روزه
سرکوب
فیزیکی و
کشتار عمل می
کنند.
اکنون شرایط
آنقدر متحول
شده است که
مردم در کوچه
و خیابان و هر
جا که می
توانند سمبل
های قدرت این
رژیم را در
ایران هدف
میـگیرند.
برای مثال می
بینیم که یک
آخوند
با عمامه و
لباسش چون
سمبل چنین
قدرتی دیده می
شود، مورد
تمسخر و توهین
قرار گرفته و
عمامه اش بدور
پرتاب می شود
(هر چند در این
میان امکان
اشتباه هم هست
چون روحانیان
و طلبه هائی
هستند که خود
را جزئی از
این سیستم نمی
بینند) .
شعارهای رکیک
هم بیان خشم و
نفرتی میـشود
که بخش مهمی
از مردم ستمدیده
نسبت به این
سیستم بیان می
کنند. عاملان حفاظت
از این نوع
ارزشها در همه
عرصه های
ایدئولوژیک،
سیاسی و نظامی
از طریق خود
مردم
زیر ذره بین
و هدف اعتراض
انقلابی قرار
می گیرند . رژیم هم مانند
گذشته برای حفاظت
از خود به هیچ
ارزش اخلاقی
متعهد نیست و
گوبلز وار
دروغ منتشر
میـکند وبه
توطئه چینی
(مثلا سناریو
سوریائی کردن
که هم مورد علاقه
رژیم است و هم
در آفرینش آن
نقش داشت)
برای انحراف
افکار عمومی
مشغول است. از همین
رو هم هست که
رفتار
ماموران و
دستگاه
امنیتی و
سرکوب تنها و
تنها از زاویه
موفقیت
بلاواسطه
آنان در سرکوب
سنجیده
میـشود.
تنها
یک چیز مقدس
است و آنهم
توتالیتریسم
حکومت اسلامی است که
تبلورشخصی آن در
خامنه ای دیده
میـشود.
رژیم قادر
نیست فراتر از
تکرار همان
خزعبلات
همیشگی و
تکرار دائم مسأله ”
توطئه دشمنان
” برای از میان
بردن ارزش های
حاکم و طبقه
حاکم
برود. رهبران
در چنین حالتی
نوشیدن زهر را
به معنی
مسموم شدن و
مردن
میـبینند (
فراموش نکنیم
در شرایطی که
محمدرضا شاه
زهر نوشید
آنقدر دیر شده
بود که راهی
جز خودکشی
نمانده بود).
آنها
ناتوانند تا
مسائل اساسی
اجتماعی، اقتصادی
و سیاسی را که
موجب این شورش
های انقلابی
شده است درک
کنند و دستگاه
اطلاعاتی و
گزارشگران
رسمی هم
ارزیابی های
خود را
بر اساس
معیارهائی می
سنجند که خود از
طریق دروغ
تولید کرده و از
ربان رهبر
بیرون آمده و
“مقدس” شده است
اخلاق
و انسانیت هیچ
معنائی ندارد
بلکه معیار
ها
تنها
و تنها در
موفقیت کوتاه
مدت و موردی نیروها
در سرکوب
خلاصه میـشود.
هیچ چیزی از
زاویه دید این
نیروها
ناروا، زشت ،
غیر انسانی و
جنایت دیده
نمیـشود.
همانطور که
نمونه های بی
شماری در
پروسه این
سرکوب ها دیده
شده و سپس
همراه با دروغ
و تحریف
واقعیات مورد
ستایش و یا
توجیه کامل
رژیم بوده
است. از موارد
بی شمار گذشته
اگر بگذریم،
از ابتدای این
جنبش موارد
مهسا (ژینا)
امینی، نیکا،
واقعه نازی
آباد، بانه،
جمعه سیاه
زاهدان
و صد ها مورد
دیگر به روشنی
ورشکستگی
کامل اخلاقی
این رژیم را
نشان می دهند.
بر
همین اساس هست
که مردمی که
به انقلاب روی
آورده اند هیچ
تقاضائی از
این حکومت
ندارند. از
این حکومت
چیزی مطالبه
نمی کنند، چون
آن را یک
ساختار فاسد،
ظالم و
سرکوبگر می دانند
که
دیگر قابل
تحمل نیست.
آنها میـخواهند
آن را بشکنند
و اولین قدم
در آزادی خود
را در شکستن
آن می ـبینند.
اکنون کار به
آنجا رسیده
است که دیگر کسی
از این نمی
ترسد که بگوید
ساختار شکن
است و یا
ساختار شکنی
خوب است
و
فریاد بزند
“مرگ بر خامنه
ای”، و “مرگ بر
رژیم جمهوری
اسلامی”.
اکنون این حرکت
های ساختار
شکنانه همراه
با ابتکارات، ادبیا ت
و هنر انقلابی
بصورت پتکی بر
سر سیستم فرود می
آیند.
دوران
انقلاب هم
دوران
فداکاری و
همبستگی و
دوران ابتکار
و یادگیری
است. این
دوران از قبل
یکی از
بزرگترین
ابتکارات تاریخی
را آفریده است
یعنی نقش
قهرماننه
زنان در جنبش
عظیم زن،
زندگی، آزادی.
اکنون دوران
رشد این ارزش
های والای
انسانی و
اخلاقی است.
این شرایطی
است که در
صحنه مبارزه
انسان های
والائی
آفریده و می
آفریند .
همبستگی و فداکاری می
تواند امنیت
و امید
ایجاد کند. می
تواند ارزش
های
دموکراتیک،
مساوات طلبی و
عدالت خواهی
را از نظر
اجتماعی و
اقتصادی
گسترش بدهد.
فداکاری تنها به معنی
رفتن در کوچه
و خیابان نیست
بلکه همه عرصه
های یک زندگی
ارزشمند را
فرا می ـگیرد.
در انقلاب ۵۷ من خود
شاهد بودم. که
قبض های برق و
آب پرداخت نمی شد و
کسی از آن ها
نمی خواست، در
خانه ها باز
بود که
معترضان را پناه
داده و امنیت
اشان را حفظ
کنند، وسایط
نقلیه، مردم
را با بدون
دریافت کرایه
جابجا
میـکردند و یا
فراری می
دادند. حتی
مالکان املاک
از مستأجران
معمولی و مردم
اجاره
نمیـخواستند.
افراد هیچ چیز
را از پول و
دارائی نسبت به همدیگر
دریغ نمی
کردند.
اینها ارزش
های والائی
بود که من خود
تجربه کردم. هرچند
این ارزش ها
با سر در
آوردن یک رژیم
قهار و توتالیتر
نا بود شد و
حالا مردم
ناگریر بسوئی
قدم گذاشته
اند که همان
رژیم را
نابود کنند.
البته
صحنه واقعی
این فداکاری
ها در کوچه و
خیابان ها و
در موسسات و مراکز
تولید و اماکن
زندگی و کار
روز مره در
داخل
کشور است،
جائی که انسان های
بیدفاع و بی
گناه کشته می
شوند، دستگیر
و شکنجه و
زندان و یا
اعدام می
شوند، یا
بیکار و از وسائل
معیشت اولیه محروم
می شوند ولی نیروهای
خارج هم همیشه
می توانند به
کمک آنها بروند
و به اتصال و
تداوم زنجیره
مبارزات کمک کنند.
در خارج
فداکاری
چندان هزینه
ای ندارد چه
در
شرکت در
تظاهرات باشد
چه در انتشار وسیع
گزارش های
داخل و چه
اشکال دیگر
دفاعی.
لندن- ۳
نوامبر ۲۰۲۲
....................................