ندای
بلند زندگی در
برابر مرگ
آفرینان
«اين
چه نوع جامعهاى
است كه براى
دفاع از خود
وسيله بهترى
جز جلاد نمىشناسد؟»
کارل
مارکس
جنون
جنایت حاکمان
جبار دیار
چوبه های دار
را حد و مرزی
نیست! بقای
این نظام
خودکامه و
فاسد به زعامت
خلیفه مستبد
خونخوارش،
سیدعلی خامنه
ای، فقط با
سرکوب و کشتار
و اعدام میسر شده
است. ماشین
کشتار حکومت
ولائی همچنان
بیوقفه جان
می ستاند و
جوانان رعنا و
قربانیان آسیب
های اجتماعی
را با آوای
شوم اذان صبح
آونگ چوبه های
دار می سازد.
این جنایات
قتل عمد حکومتی
از ابتدای سال
جاری حداقل ۶۵۰
بار صورت
گرفته است. در
چنین شرایط
دهشتناکی،
بیش از پنج
هفته از
ناپدیدسازی
قهری چهار
زندانی سیاسی
عرب محکوم به
اعدام («علی
مجدم»، «معین
خنفری»،
«محمدرضا
مقدم» و «عدنان
غبیشاوی»)
می گذرد. بیش
از پنج هفته
سکوت بیرحم و
سنگین و
جانگزا در
مورد وضعیت
این شهروندان
بیگناه که در
پروندهای پر
ابهام و بدون
دادرسی
عادلانه و اخذ
اعترافات
اجباری تحت
شکنجه و
رفتارهای بیرحمانه
و غیرانسانی
به اعدام
محکوم شده
اند. در این
مدت هیچ خبری
از سلامتی آنها
نیست و حتی
نشانی از محل
نگهداریشان
نیز وجود
ندارد.
خانوادههای
این عزیزان ناپدید
شده با وجود
پیگیری ها و
تحصن چند روزه
در مقابل
زندان شیبان و
زندان سپیدار
اهواز نتیجه و
خبری نگرفته
اند. آنها با
نگرانی و اضطرابی
کُشنده به
انتظار نشستهاند،
میان امید و
ناامیدی
گرفتار شدهاند
که هر روز و هر
ساعت و هر
دقیقه آن تلخ
تر و دردناکتر
از مرگ است. و
میدانیم که
حکومت اسلامی
جنایتکار،
بسیاری از زندانیان
را مخفیانه
اعدام کرده و
در گورهای بی
نام و نشان
دفن کرده است.
و بسیارند
عزیزانی که به
شهیدان بی
مزار معروف
شده اند.
دستگاه
قضائی این
نظام مستبد
ولائی که وهن
عدالت و قضاوت
است همچنان در
حال صدور حکم
اعدام است.
اخیراً برای
شش جوان رعنا
و برومند ما (میلاد
آرمون، علیرضا
کفائی، نوید
نجاران،
امیرمحمد خوش
اقبال، علیرضا
برمرزپورناک
و حسین نعمتی)
که به بچههای
اکباتان
معروفند، حکم
«قصاص نفس»
صادر کرده
است. پیش از آن
هم دو زن
مبارز، وریشه
مرادی و پخشان
عزیزی،
را به اعدام
محکوم کرده
بود.
با
این وجود، در
جهنم نظام
ولایی که مرگ
سایه شوم و
سیاه خود را
بر سپهر ایران
زیبای ما گسترده
است، مقاومت و
ایستادگی
جانانه
زندانیان
سیاسی در دفاع
از زندگی، در
زندان های
کشور با شکوه
و عظمتی
ستودنی چهل و
سه هفته است
که مستمر
ادامه دارد.
زیر آوار
سنگین مرگها،
داغها و سوگها
این ندای بلند
زندگی طنینی
تاریخی دارد.
آزادگان در
بند در چهل و
دومین هفته از
کارزار "سهشنبههای
نه به اعدام"
که به ۲۵
زندان* کشور
گسترش یافته
است، نوشته
بودند: «سایه
سیاه و سنگین
اعدام روی سر
زندانیان در
سیاهچالهای
حکومت
فاشیستی
ولایت فقیه
سنگینی میکند.
موتور اعدام و
کشتار
زندانیان
کماکان فعال
است. به طوری
که اقلیت
چپاولگر حاکم
بر ایران از
ابتدای ماه
آبان تا کنون
بیش از ۱۰۳
تن از جمله ۲
زن را اعدام
کرده است.
یعنی به طور
میانگین ۵
تن به چوبه
دار سپرده شدهاند.
از ابتدای روی
کار آمدن
پزشکیان نیز
بیش از ۴۵۰
تن اعدام شدهاند
که این تنها
دستاورد
ملموس و در
عین حال شوم
دولت جدید این
حکومت است.»
این
یلان گردن
فراز عاشق
زندگی در بخش
دیگری از
بیانیه شان
نوشتهاند: «در
اقدام
سرکوبگرانه
دیگر، روز ۴
آبان حکم چهار
زندانی سیاسی
_عقیدتی بلوچ
توسط دیوان تایید
و به اجرای
احکام
دادسرای
امنیت تهران ارجاع
داده شد؛ این
چهار زندانی
به نامهای عیدو
شهبخش، عبدالغنی
شهبخش،
عبدالرحیم
قنبرزهی
و سلیمان
شهبخش
از اعضای
کارزار "سهشنبههای
نه به اعدام"
هستند و در
شرایط بسیار
اسفبار، از ۱۶
ماه پیش در
"بند امن"
واحد سه زندان
قزلحصار محبوس
بوده و جانشان
در خطر جدی
است و هر لحظه
احتمال اجرای
حکم آنان وجود
دارد.»
این
«جویندگان
شادی در مجری
آتشفشان ها»**
در دفاع از زندگی
و حق حیات
انسانها
تأکید کردهاند:
«این
کارزار صدور
احکام اعدام
برای زنان
هموطنمان
همچون
وریشه مرادی
و پخشان
عزیزی و
نیز صدور دهها
حکم برای
هموطنان
کُرد، بلوچ و
عرب و... و عموم
شهروندان
معترض را که
همراه با نقض
گسترده « حق
دادرسی
عادلانه و
منصفانه» برای
این عزیزان
بوده نوعی
گروگانگیری
برای کنترل
موج فزاینده
اعتراضات در
میان مردم به
جان آمده و
فرودست جامعه
میداند، و
این روند
"گروگانگیری
به وسیله صدور
حکم اعدام" را
شدیداً محکوم
کرده و
خواستار مقابله
همگانی با این
روند غیر
انسانی است.»
جلوه و شکوه
مقاومت
ستودنی جمعی
از زنان
زندانی سیاسی
اوین که از
ستونهای
استوار و ثابت
کارزار "سهشنبههای
نه به اعدام" هستند، در
اعتراض به
صدور حکم شنیع
اعدام وریشه
مرادی
و پخشان
عزیزی،
از صفحات زرین
و پرافتخار
مبارزات زنان
شیردل ایران
است. طنین
شعارهای
کوبنده از
جمله: «بند
زنان اوین، همصدا
و همپیمان،
علیه حکم
اعدام،
ایستادهایم
تا پایان» از
پس حصارهای
بلند زندان به
بیرون نیز
رسید و شور
آفرید. بی
دلیل نیست که
این زنان
مبارز که
مقاومت را
زندگی می کنند
کابوس حکومت
اسلامی زن
ستیز و
ضدانسانی شده
اند. این
اعتراضات
شجاعانه در دل
قلعه بلند
دشمن خونریز
وصف ناپذیر
است.
جا دارد باز
از دلاوران
دریا دل
کارزار "سهشنبههای
نه به اعدام" نقل قول کنم
که کارزار«از
همه فعالان
سیاسی، حقوق
بشری و تمام
وجدانهای
بیدار میخواهد
صدای این
زندانیان بینام
و نشان و تمام
محکومان به
اعدام باشند و
خواهان حمایت
عملی از
خانوادههای
محکومان به
اعدام هستند.
ما همچنان
تاکید میکنیم
تنها راه توقف
ماشین اعدام،
اقدام و همبستگی
جمعی است.» و
شایسته است که
سخنان امیرحسین
مرادی
و علی یونسی، دو
دانشجوی نخبه
زندانی که از
ثابت قدمان کارزار"سهشنبههای
نه به اعدام" هستند، را
عاریه بگیرم و
تکرار کنم: «اگر
زمان، زمان
اتحاد است و
اگر باید متحد
شویم، بیائید
بر سر این
انسانی ترین
نقطه اشتراک
دست در دست هم
در برابر
اعدام
بایستیم.»
و در پایان
بجاست این
نکته را هم
یادآور شوم که
در اقدامی
شایان تقدیر
دهها
خانواده
دادخواه با
انتشار
بیانیه ای
خواهان لغو
احکام اعدام وریشه
مرادی
و پخشان
عزیزی
و پایان دادن
به احکام
اعدام توسط
حکومت اسلامی
شده اند. بی
تردید این
اقدام
امیدآفرین و
ستایش انگیز
خانوادههای
دادخواه
داغدار موجب
گسترش فضای
مخالفت با
مجازات شنیع
اعدام و تسری
آن در جامعه
خواهد شد و به
تقویت جنبش
دادخواهی نیز
کمک خواد کرد.
یاشار
جاوید
پنجشنبه ۱ آذر۱۴۰۳
/ ۲۱
نوامبر ۲۰۲۴
…........................................................
پانوشت
*
زندان اوین
(بند زنان،
بند۴ و ۸)،
زندان
قزلحصار (واحد
۳ و ۴)،
زندان مرکزی
کرج، زندان
تهران بزرگ،
زندان خرمآباد،
زندان اراک،
زندان
اسدآباد
اصفهان، زندان
نظام شیراز،
زندان شیبان
اهواز، زندان بم،
زندان مشهد،
زندان لاکان
رشت (بند زنان
و مردان)،زندان
قائمشهر،
زندان
اردبیل، زندان
تبریز، زندان
ارومیه،
زندان سلماس،
زندان خوی،
زندان نقده،
زندان سقز،
زندان بانه،
زندان
مریوان،
زندان کامیاران،
زندان کهنوج
کرمان و زندان
دستگرد اصفهان
**
احمد شاملو