نان،
قدرت، و
اعتراض
بهروز
نظری
قیمت نان
در تهران، و
بنا به گفته
نعمت الله ترکی،
معاون برنامه
ریزی
استاندار
تهران، از روز
دوشنبه ۲۲
خرداد ماه
افزایش پیدا
کرد. بر اساس
تصمیم کمیته
بررسیویژه
آرد، قیمت نان
سنگک ۶۰۰
تومان، نان
لواش ۱۶۰
تومان، نان
تافتون ۳۰۰ تومان،
و نان بربری ۵۰۰
تومان تعیین
شده است. قیمت
نان در دیگر
شهرها و مناطق
دیگر ایران از
جمله گیلان،
خراسان، استان
مرکزی و
کرمانشاه نیز
بین ۲۵ تا ۴۰
درصد افزایش
پیدا کرده
است. در
بسیاری از شهرهای
دیگر نیز قیمت
نان پیش از
اعلام رسمیآن
افزایش پیدا
کرده بود.
محمد رضا
فرزین، دبیر
ستاد هدفمندی
یارانه ها
گفته است که
افزایش قیمت
نان ربطی به حذف
یارانهها
ندارد و تاکید
کرده است که "
ما در ستاد
هدفمندی
یارانه ها
تاکید کردیم
که دولت به هر
قیمتی که گندم
را می خرد می
تواند به همان
قیمت آن را
بفروشد که این
اتفاق در سال
جاری براساس
افزایش قیمت
خرید تضمینی
گندم کشاورزان
توسط دولت
افتاده است."
با اینهمه نباید
تردید داشت که
با وجود مبهم
بودن پرونده فاز
دوم حذف
یارانهها و
کشمکشهای
بین دولت و
مجلس بر سر
این طرح،
افزایش قیمت
نان، بیش از
همه به سیاست
تعدیل
اقتصادی و آزاد
سازی قیمتها
مرتبط است. در
این باره
چندین نکته
حائز اهمیت
است.
اولا،
قیمت نان از
هنگام اجرای
قانون حذف یارانهها
سه بار افزایش
پیدا کرده
است. در آبان
ماه ۱۳۸۹ حميد
عليخاني،
مديرعامل
شركت
بازرگاني دولتي
، گفته بود"
قيمت نان پس
از هدفمندي
جهش نخواهد
داشت، حتي در
برخي موارد
كاهش مييابد
و قرار نيست
نان لواش ۳۰ توماني ۱۰۰
تومان شود، در
بدترين شرايط
نان لواش ۵۰
تومان خواهد
شد". او در
مصاحبه ایبا
خبرگزاری
فارس ، همچون
دیگر مقامات
دولت، بزرگترین
افسانه
سرمایه داری
را تکرار کرده
و مدعی شده
بود که " با
هدفمندي
يارانهها و
حذف سهميهبندي،
توزيع آرد
نانوايي بدون
محدوديت مقداري
خواهد بود و نانواييها
با كيفيت بالا
به دليل تقاضا
و توليد بالا،
توليد صرفه
اقتصادي
داشته و
سودآور خواهد
شد و تمام
نانواييها
آزادپز
خواهند شد."
مقامات رژیم
با بیشرمی
تمام وعده
بهبود کیفیت
نان، ثبات
قیمتها و
امنیت شغلیخبازان
ایران را
میدادند.
افزایش قیمت
آرد از ۷۵
ریال به ۴۶۵
تومان، در
کنار افزایش
حاملهای
انرژی و
ورشکستگی
کشاورزی
ایران عامل اصلیافزایش
قیمت نان و
ورشکستگی و
بیکاری بخش
قابل توجهی از
خبازان ایران
است.
ثانیا،
تلاش فرزین
برای بی ربط
وانمود کردن
افزایش مجدد
نان در ایران
به حذف یارانهها
و خارج کردن
دولت از زیر
ضرب در عین
حال خود را در
سکوت مقامات
رژیم نشان
میدهد. در سال ۸۹
احمدینژاد و
مقامات
امنیتی رژیم
هر روز در باب
فواید حذف
یارانهها
برای مردم و
اقتصاد ایران
سخنرانی
میکردند و وعده
افزایش بهرهوری،
رقابت، ریشه
کن کردن
بیکاری و فقر
را میدادند.
خبر افزایش
قیمت نان اما،
از سوی نهادهای
محلی اعلام
شد. هیچ یک از
مقامات
جمهوری اسلامی
حاضر به پذیرش
مسئولیت
عواقب سیاستهای
خود نیستند.
برعکس،
افزایش قیمتها
و خطر شورش و
اعتراضات
مردمی، حتی
حامیان پروپا
قرص حذف
یارانهها را
وادار کرده که
صحن مجلس و
رسانههای
رژیم را به
صحنه ای برای
ابراز
"نگرانی"
خود از افزایش
قیمتها و بیتوجّهی
دولت به
میلیونها
گرسنه در
ایران تبدیل
کنند. احمدینژاد
بنوبه خود و
در یاداشتی که
اخیرا در تارنمای
خود منتشر کرد
از تنها ماندن
خود در مبارزه
برای "عدالت"
شکوه کرده است.
ثالثا،
افزایش مجدد
قیمت نان و
سایر اقلام اساسی،
که تنها در
سال گذشته و
بنا به آمار
بانک مرکزی
ایران بین ۳۰ تا ۲۴۶
درصد افزایش
پیدا کرده
اند، نشان
میدهد که سیاست
آزاد سازی
قیمتها
اساساً آزادی
مردم در
دسترسیبه
حداقلهای
مورد نیاز
زندگی را سلب
کرده است. در
این میان نان
بویژه اهمیت حیاتیدارد.
نان غذای اصلیکارگران
و زحمتکشان
ایران است و
مصرف سرانه نان
در ایران
نزدیک به سه
برابر مصرف
نان در اروپا
است. نان
بعنوان یک
کالا ارزش
مصرفی حیاتی و
غیر قابل
انکاری دارد و
برخلاف کالاهای
مصرفی دیگر در
نگهداری و
بازتولید
زندگی ابقا
کننده ونگه
دارنده است.
نان در عین
حال و همچون
دیگر کالاها
یک ارزش
مبادله دارد و
در نظام
سرمایه داری تنها از
طریق خرید و
پرداخت قیمت
آن قابل
دسترسی است.
در صورت
تهیدست
بودن،
قدرت خرید چنین
کالایی کاهش
یافته و از
بین میرود و
خطر گرسنگی و
یا در بدترین
حالت، مرگ، یک
خطر واقعی
است. علیرغم
فریبکاریها
و وعدهها و
تبلیغات
جمهوری
اسلامی
دسترسیکارگران
و زحمتکشان
ایران به این
کالای حیاتی و
قلم اصلیسفره
آنان، محدود و
محدود تر شده
است. کاهش واقعی
دستمزدها و
بیکاری از
یکطرف، و
افزایش قیمتها
از طرف دیگر،
خطر گرسنگی و
قحطی را به یک
خطر جدی در
ایران تبدیل
کرده است.
بحران نان
در ایران بیش
از هر چیز
دیگری بحران
حفظ قدرت خرید
و دسترسی مردم
ایران به غذا
است و بهمین
خاطر ربط
مستقیمی به
مسائلی همچون
فقر، قدرت و
سیاست دارد.
برخلاف
تبلیغات
فرزین و دیگر
نهادها که
مسئله تعیین
قیمت نان را
به مذاکره
تکنیکی و
اداری مربوط
به خرید
تضمینی گندم
کشاورزان از
سوی دولت
تقلیل
میدهند، قیمت
نان در ایران و
دیگر کشورهای
جهان کاملا
وابسته به
سیاست است.
شورشهای نان
در بسیاری از
کشورهای
دنیا، و از
جمله در مصر،
اردن و مراکش،
و تکرار این
شورشها در
مقاطع مختلف،
نشان میدهند
که بحران نان یک
بحران تکنیکی و
اداری نیست.
شکست وعدههای
مکرر در نظام
سرمایه داری
برای حل بحران
نان نشان داده
و میدهند که
این نظام قادر
به حل این
بحران نیست و
نمیتواند
باشد. گرسنگی
در میان
فراوانی و
ثروت از
مختصات اصلی این
نظام است و
ایران از این
جهت استثنا
نیست. اما در
کشورهایاستبدادی
این بحران به
مراتب عمیقتر
است. در چنین
کشورهایی، و
از جمله ایران،
حذف یارانه
نان و افزایش
جهشی قیمت آن
زمینه ی
انفجار خشم
مردم را فراهم
می کند.
در ایران
که دستگاه
حاکمه از هیچ
گونه مشروعیت
سیاسی
برخوردار
نیست، حذف
یارانهها و
پس کشیدن کامل
دولت از هر
گونه تعهد
اجتماعی به
شهروندان،
بحران نان را
به یک بحران
تمام عیار تبدیل
میکند. حذف
یارانهها و
افزایش قیمت
نان نه تنها
کارگران و
زحمتکشان
بلکه بخشهای
وسیعتری از
جامعه را به
خشم آورده
است. بیجهت
نبود که طرح
حذف یارانهها
از همان ابتدا
به یک طرح
امنیتی تبدیل
شد و سخنگویان
اصلیآن
مقامات
امنیتی رژیم
بودند. مقامات
رژیم اما دیگر
حتی زحمت
انکار افزایش
قیمت نان،
آموزش،
بهداشت، مسکن
و غیره را به
خود نمیدهند.
طرحی که با
چراغ خاموش به
حرکت افتاد
اکنون جز با اتکا
کامل به
سرنیزه برای
جلوگیری از
اعتراضات
مردمی
نمیتواند پیش
برود. هراس
رژیم که خود
را در گسترش
هر چه بیشتر
اعدامها و
استقرار
نیروهای خود
در محلات و
اماکن عمومی
نشان میدهد
هراسی واقعی
است. برگزاری
همایش "امنیت
پایدار" در
وزارت کشور و
هشدار مقامات
امنیتی رژیم
درباره ضرورت
یافتن راه کارهاییبرای
تامین امنیت
پایدار، از
برنامه ریزی و
تدارک رژیم
برای مقابله
با احتمال
اعتراضات مردمی
خبر میدهند.
نان سفره
زحمتکشان
ایران اما بدون
مبارزه و
سازمان دادن
وسیعترین
اعتراضات
توده ایدر
محلات زحمتکش
نشین برجای
نخواهد ماند.
تجربه کشورهای
دیگر نشان
میدهد که
اعتراض علیه
افزایش قیمت
نان هیچگاه
در آن سطح
باقینمانده
است. در کشوری
همچون ایران
که دامنه
نارضایتی وسیع
است، اعتراض
به افزایش
قیمت نان راه
را برای
مقابله با
عواملیکه به
این بحران و
افزایش قیمتها
منجر شده اند
هموار خواهد
کرد.
۲۲
خرداد ۱۳۹۱ /
۱۱ ژوئن ۲۰۱۲