توضیح
«سایت راه
کارگر»:
این مقاله قبل
از انتخابات
انگلستان
نوشته شده و
در لوموند
دیپلماتیک
انگلیسی به
چاپ رسیده
است. حالا
دیگر نتایج
انتخابات
انگستان روشن
شده است و می
توانیم دقیق
تر به وزن و
نقش و تلاش
جرمی کوربین و
یاران و
همراهانش پی
ببریم. خواندن
این مقاله از
آن رو مفید
است که شیوه
های کارشکنی ها و بسیج
همگانی علیه
سیاست های
مردمی جرمی
کوربین را
بخوبی نشان می
دهد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در
کارزار با
گروه جرمی
کوربین
انتخابات،
کلاب ساندویچ
و دست انداز
در انگلستان
Paul Mason
برگردان:
شهباز نخعي
سوء
قصد ٢٢ ماه مه
در منچستر
کارزار
انتخابات زودرس
مجلس
قانونگذاری
در انگلستان
را دچار وقفه
کرد. رای گیری
٨ ژوئن برای
آینده کشور نقشی
تعیین کننده
دارد: با آن که
برخی از رای
دهندگان بر
مبنای دغدغه
های محلی رای
می دهند، نتیجه
رای گیری در
سطح ملی،
تعیین کننده
میدان مانوور
نخست وزیر
برای مذاکره
درباره
چگونگی خروج
انگلستان از
اتحادیه
اروپا خواهد
بود.
اگر
ناگزیر باشیم
محله میل هیل
در بروکستاو، در
مرز غربی
ناتینگهام را
تنها با یک
کلمه توصیف
کنیم، این
کلمه قطعا
«جذاب» خواهد
بود. ردیف کاج
ها و چمن های
به تازگی زده
شده، انبوهی
از گل ختمی و
لاله و
خودروهایی که
تازه شسته شده
اند. گرک
مارشال،
نامزد حزب
کارگر که در
این منطقه پاکیزه
مسکونی در سه
هفته مانده به
انتخابات عمومی
رفت و آمد می
کند، براین
نکته آگاه است
که آینده حزبش
در مکان هایی
مانند اینجا
تعیین می شود.
دلیل
این امر این
است که اکنون
طبقه کارگر
انگلستان در
اینجا سکونت
دارد. در
قدیمی ترین
بخش محله
معدنکاران
پیشین،
مهندسان و
کارگران ماهر
اقامت دارند.
گروه جدیدتر
ساکنان،
بیشتر طبقات
متوسط و بالای
کارکنان بخش
عمومی،
دانشگاهیان،
معلمان و
کارکنان
بیمارستان
هستند. به
خلاف
انتخاباتی که
آقای مارشال
برای آن
مبارزه می
کند، اینجا
مکانی کاملا
معمولی است.
در ١٨
آوریل،
هنگامی که
ترزا می، نخست
وزیر با اعلام
برگزاری
انتخابات
زودرس مجلس
قانونگذاری،
کشورش و اروپا
را غافلگیر
کرد، عنوان بزرگ
صفحه اول
روزنامه دیلی
میل چگونگی
کارزار را
نشان می داد: «خرابکاران
را زیر پا له
کنید». حزب
کارگر،
لیبرال
دموکرات ها و
حزب های استقلال
طلب و پیشروی
اسکاتلند و
ولز به عنوان
تهدیدی برای
نظم، امنیت و
اراده ملی
نشان داده می
شدند. خانم می
به یک اکثریت
ساده قانع
نبود و خواستار
حمایتی عمومی
بود تا برنامه
«سخت» برکسیت
خود را به
مرحله اجرا
بگذارد. برای
این کار،
محافظه کاران
مشی تند بدون
قید و وسواسی
را برگزیدند.
با ورق زدن
روزنامه های
زردی که
گفتمان آنها
را بازتاب می
دهند، این
باور به دست
می آید که انگلستان
دچار بحران
موجودیتی
بوده، امنیت
داخلی اش در
معرض خطر و
آخرالزمان
خیلی نزدیک
است.
فراخوان
ترزا می به
اتحاد
با این
حال، در محله
میل هیل دغدغه
خاص مردم چاله
ها و دست
اندازها است.
آقای مارشال،
یک نماینده
محلی نزدیک به
آقای جرمی
کوربین، رهبر حزب
کارگر به
یکایک خانه ها
سرمی زند و
استدلال خود
درمورد
افزایش هزینه
های اجتماعی و
دریافت
مالیات از
درآمدهای
بالا را تشریح
می کند و می
کوشد مواضع
حزب خود در
زمینه دفاع و
مهاجرت، که
چندان قابل
پذیرش نیست،
را نیز توضیح
دهد. سه نفر
اولی که در
بروی او می
گشایند رفتار مناسبی
ندارند: آنها
از فراز شانه
اش به صورتی
متهم کننده
چاله و دست
اندازهای خیابان
را نشان می
دهند. در
پایان این
گذار، او می تواند
دستکم خشنود
باشد که کسی
خرابکار خطابش
نکرده است.
تصمیم
نخست وزیر به
برهم زدن روال
زمانی انتخابات
ناشی از دلیل
هایی اقتصادی
و ژئوپولیتیک
است. اقتصاد
انگلستان از
نفس افتاده و
سقوط پوند
استرلینگ، پس
از همه پرسی
خروج از
اتحادیه
اروپا در ژوئن
٢٠١٦، و تورمی
که سریع تر از
افزایش حقوق
می تازد آن را دچار
خفقان کرده
است. قدرت
خرید
کارگران، که یک
دهه ثابت
مانده بود،
امروز آشکارا
کاهش یافته
است. به
موازات این
امر وبه عکس
پیش بینی های
اطمینان بخشی
که هواداران
برکسیت یک سال
پیش می کردند،
«کمیسیون
بروکسل» درپی
آن است که
دولت خانم می
را با سلاح
هایی مشابه آنچه
که در برابر
یونان آزموده
شده تحقیر
کند: تعیین
تاریخ خروج و
امضای یک
توافقنامه.
قصد این است
که انگلستان
از بازار واحد
اروپایی
رانده شود و
مهلتی سه ساله
برای عقد یک قرارداد
جدید
بازرگانی
تعیین گردد.
در
فضای سیاسی ای
چنین ناسالم،
که ٢٢ نماینده
محافظه کار در
مظان اتهام
تقلب در
مقررات انتخاباتی
سال ٢٠١٥
هستند، خانم
می شاهد تحلیل
رفتن توان
مذاکره خود
بوده است. از
این رو، دست به
قماری همه
جانبه زده و
مکرر تکرار می
کند که انتخابات
تنها یک هدف
دارد و آن نه
خود محتوای برکسیت،
بلکه ضرورت
انجام مذاکره
در بهترین شرایط
برای دولت
است. به این
خاطر است که
در کارزار خود
از اپوزیسیون
می خواهد که
درحد گسترده
به او رای
دهند. اتحادی
ملی که جنبه خاکریزی
دفاعی
دربرابر
بروکسل دارد.
«کمیسیون
اروپایی» که
از این بازی
پوکر تحریک شده،
لحن خود را
تندتر کرده و
جزییاتی از یک
جلسه شام برای
مذاکره در
داونینگ
استریت را افشاء
نموده است.
موضوعی که
نخست وزیر در
پاسخ به آن در
تاریخ ٣ مه
گفت:
«سیاستمداران
ومسئولان
اروپایی دست
به تهدید
انگلستان زده
اند. این اقدامات
آگاهانه
برنامه ریزی
شده تا بر
نتیجه
انتخابات
عمومی اثر
بگذارد».
این
راهبرد وخیم
نشان دادن
وضعیت اثربخش
بوده است.
ازفردای
انتخابات،
آراء «حزب
استقلال انگلستان»
(UKIP) به شدت
کاهش یافت.
برمبنای
نظرسنجی ها،
تنها در مدت
دو هفته، خانم
می موفق شد
این حزب بدبین
نسبت به اروپا
را عقب براند
و بیش از نیمی
از حامیان آن
را به سوی
محافظه کاران
بکشاند. در
چنین زمینه
ای، هدف برای
حزب کارگر در
انتخابات نه
برنده شدن
بلکه جان سالم
به دربردن است.
حوزه
بروکستاو به
دو بخش اجتماعی
تقسیم شده
است. در شمال،
روستاهای
پیشین معدنکاران،
در جنوب یک
حومه مرفه
دانشگاهی که
به گوناگونی
قومی خود
مفتخر است.
تنها راهی که
این دو دنیا
را به هم متصل
می کند،
بزرگراهی است
که تنها یک
خروجی دارد.
این حوزه،
نمونه ای کوچک
شده از
انگلستان است.
در
شمال این
حوزه، ازبین
رفتن صنایع
معدنی موجب
ظهور فاشیسم
جدیدی شده
است. در میان
پیشکسوتان
حزب کارگر که
در کارزار
درکنار آقای
مارشال حضور دارند،
برخی یکدیگر
را از زمان
بسیج شدن برعلیه
سرتراشیده
های «حزب ملی
بریتانیا» (BNP)
می شناسند.
اما، آنها با
وجود پدیده
«حزب استقلال
انگلستان» (UKIP)
رودرروی نوعی
عوام گرایی
دست راستی
هستند که نمی
توانند آن را
محدود
نگهدارند. در
انتخابات سال
٢٠١٠، «حزب
ملی بریتانیا»
هنوز از «حزب
استقلال
انگلستان»
جلوتر بود ولی
هردو حزب باهم
بیش از ٢٦٠٠
رای (از مجموع
٥٢ هزار) کسب
نکرده بودند.
پنج سال بعد،
«حزب استقلال
انگلستان» با
بیش از ٥ هزار
رای در ردیف
سوم بود. رای
لیبرال
دموکرات ها
ریزش کرده بود
و نیمی از رای
دهندگان آنها به
محافظه کاران
پیوسته
بودند، در
حالی که رای
«حزب استقلال
انگلستان» به
خصوص به زیان
حزب کارگر
افزایش یافته
بود (١). در این
مورد نیز
بروکستاو
بازتاب دهنده
چیزی است که در
بسیاری از
شهرهای کوچک
ومتوسط می
گذرد. در همه
پرسی ژوئن
٢٠١٦، ٥٥ درصد
از رای
دهندگان این
حوزه به نفع
خروج از
اتحادیه
اروپا رای دادند.
در یک
دفتر
پیشاهنگی،
آقای مارشال
حدود صد هوادار
حزب کارگر را
برای یک چرخه
بزرگ
انتخاباتی
آماده می کند.
تلی از کلاب
ساندویچ و یک
سماور و قوری
در اختیار
داوطلبان گذاشته
شده است. در
میان آنها،
افراد
میانسالی که
تی شرت به تن
دارند خواهان
یک انقلاب
فوری هستند و
نیز شماری
پرستار،
کارمند
دفتری، راننده
کامیون و حتی
کارگران
کارخانه با
اصلیت اروپای
شرقی وجود
دارند. این
کارگران اروپای
شرقی حق دادن
رای در
انتخابات را
ندارند اما
این امر مانع
از آن نمی شود
که شادمانه
برچسب های حزب
کارگر را در
دست گرفته و
در کارزار خانه
به خانه شرکت
کنند.
آقای
مارشال به
شوخی و با
اشاره به محله
های مسکونی
بخش پایین
بروکستاو می
گوید: «آنها ما
را نخبه های
کلان شهر جنوب
می نامند». با
این حال،
جمعیت کوچک
حاضر در سالن
همه امید خود
را از دست
نداده است. با
مطرح شدن این
که حریف خود
را دچار
مشکلات و عذاب
الهی کرده،
لبخندی بر لب
ها می نشیند.
آنا سوبری،
نماینده محافظه
کار دوره
پیشین،
هوادار
دوآتشه باقی
ماندن در
اتحادیه است،
تا حدی که
خواهان تاسیس
یک حزب جدید
راست میانه
مخالف خانم می
شده است (٢).
اکنون،
موضع حزب
کارگر
–هواداری از
برکسیت و درعین
حال کسب
بیشترین
امتیازات از
بازار واحد –
به آقای
مارشال امکان
می دهد که
بهتر از نامزد
محافظه کار
نظر کسانی که
به اتحادیه
اروپا به دیده
بدگمانی می
نگرند را جلب
کند. فزون
براین، او به
خلاف خانم سوبری
که غیبت از
حوزه را
برگزیده،
فردی صریح و رک
گو است.
حزب
کارگری خارج
از کنترل
درعین
حال، هنگام
گفتگوی
جداگانه با
فعالان ، به
سرعت دیده می
شود که مانع
عمده ای که
کارزار آنها
با آن برخورد
می کند نه از
سوی اردوگاه
حریف، بلکه از
جانب رفقای
خودشان است.
هواداران
جناح چپ حزب
کارگر، که از
نامزدی آقای مارشال
و برنامه
اجتماعی و
مالیاتی آقای
کوربین حمایت
می کنند، خود
را قربانی
خرابکاری ازسوی
دستگاه مرکزی
و دیوانسالار
حزب خود می دانند.
یکی از
داوطلبان با
انزجار تلفن
همراه خود را
به همه نشان
داده و می
گوید: «این را
ببینید». در
صفحه تلفن
همراه صفحه
فیسبوک یک
هماهنگ کننده
کارزار یکی از
نامزدهای حزب
کارگر مخالف
کوربین دیده
می شود که
نوشته ای را
در یک حوزه
همسایه دردست
دارد که در آن
نوشته شده:«توصیه
به همه کسانی
که درحال حاضر
در خانه ها را
می زنند.
بپذیرید که
جرمی کوربین
در این
انتخابات
برنده نخواهد
شد. به انتخاب
کنندگان
بگویید آنچه
کشور نیاز
دارد نماینده
هایی از حزب
کارگر است که
روحیه مستقل
داشته باشند».
در
واقع، آقای
کوربین در این
کارزار در
وضعیت چندان
خوبی نیست:
پخش و پلا شدن
آراء حزب
کارگر در
سراسر منطقه،
از دست دادن
تیول تاریخی
اسکاتلند به
نفع ملی
گراها، تفرقه
داخلی بیش از
پیش فاجعه
بار... او نه
ستاد حزب را
کنترل می کند
و نه «رفقای»
مجلس را. دو
سوم نمایندگان
حزب کارگر با
اومخالفند.
فزون بر همه اینها،
محافظه کاران
از بودجه ای
که سه برابر
پول اندکی است
که حزب کارگر
توانسته
گردآوری کند
برخوردارند.
آقای
کوربین و
نزدیک ترین
همکارش، «وزیر
دارایی دولت
سایه» جان مک
دانل، تنها
یکبرگ برنده در
دست دارند:
جهت گیری ضد
ریاضتی تصویب
شده توسط حزب
که در اولین
ماه پس از
رسیدن به قدرت
تصویب شده
بود. بعد از
چیزی که به
صورت ستاد دوم
حزب کارگر
درآمد –
دهلیزی از
دفاتر که در
بخشی از پارلمان
واقع شده و
چشم اندازی از
رودخانه «تیمز»دارد
– به گروه آقای
مک دانل
ماموریت داده
شد برنامه ای
گسترده و
مستحکم برای
رونق اقتصادی و
عدالت
اجتماعی طرح
ریزی کند.
نخستین
بخش این
برنامه در
سپتامبر ٢٠١٦
منتشر شد. این
برنامه عمدتا
شامل پیش بینی
دریافت وامی
به مبلغ ٢٥٠
میلیارد پوند
استرلینگ
(٢٩٠میلیارد
یورو) در مدت ٥
سال است که می
باید صرف سرمایه
گذاری های
عمومی در
زیرساخت
ها(مسکن اجتماعی،
مدارس، حمل و
نقل) و افزایش
حداقل دستمزد
به میزان ١٠
پوند
درهرساعت (کمی
کمتر از ١٢
یورو) شود.
درحال حاضر
حداقل دستمزد
٢.٧ پوند
درساعت است.
در زمینه
دسترسی به
خدمات درمانی،
امور پرورشی،
آموزش و
دانشگاه،
آقای مک دانل
بینشی بزرگ
دارد: ١١
میلیارد پوند
استرلینگ
درهرسال برای
حذف هزینه های
دانشگاهی
اختصاص می
یابد، ٦
میلیارد دیگر
نیز صرف مدارس
می شود، ٣٧
میلیارد (در
مدت ٥ سال) صرف
«خدمات سلامت
و بهداشت ملی» (NHS)
و نظام سلامت
عمومی
انگلستان(٣)و
غیره می شود.
در
زمینه
مالیاتی نیز
نقشه راه حزب
کارگر شگفت
انگیز است:
افزایش مهم
میزان مالیات
کسانی که بیش
از ٨٠هزار
پوند درسال
درآمد دارند،
وضع مالیات
برای شرکت های
خارجی که در
زمینه بازار املاک
سوداگری می
کنند، ایجاد
یک مالیات
«توبین» بهبود
یافته یا
«مالیات رابین
هود» درمورد معاملات
مالی و مبارزه
علیه فرار
مالیاتی. برای
تامین مالی
مدارس، پیش
بینی شده که حدود
٢٠ میلیارد
پوند هدایای
مالیاتی ای که
اکنون موسسات
از آنها بهره
می برند حذف
شود.
البته،
برای بخش
قدیمی لیبرال
حزب، مسئله جدی
گرفتن این
ایده ها مطرح
نیست. سناریو
چیز دیگری
است. وانمود
می شود که
توصیه های
آقای مک دانل
پذیرفته شده
تا جناح چپ
حزب رام شود و
سپس در طی
مسیر همه
موارد آن رها
شده و سرانجام
برنامه ای
میانه رو رسما
اعلام شود.
اما این برنامه
ریزی توفیق
نیافت . یکی از
سرکردگان لیبرال
حزب از خواندن
این برنامه
چنان شوکه شد
که وحشت زده
متن آن را از
طریق دوستان
روزنامه نگار
ش در روزنامه
های زرد افشا
کرد.
درحالی
که در آن روز
یکشنبه،
فعالان حزب
کارگر در
بروکستاو به
خانه ها سرمی
زدند، توهم
چندانی هم
درمورد امکان
موفقیت خود در
انتخابات نداشتند.
بی تردید
نامساعدترین
جنبه این کار این
بود که این
انتخابات در
سطح ملی به
عنوان یک جنگ
ایدیولوژیک
وفرهنگی
تعیین کننده
عرضه شد و
دستکم در این
محله هیچ شور
و شوقی برنیانگیخت.
از دید
این
داوطلبان،
حزب کارگر به
قدر کافی در
وضعیت خوبی
قرار دارد تا
دیگر به «آری»،
«نه» و «شاید»
کارزارهای
پیشین قانع
نباشد. آقای
مارشال و
همکارانش این
بار تصمیم
گرفته اند که
وقت کافی – حتی
گاه وقت بسیار
زیاد – برای
توضیح،
استدلال،
قانع کردن و
نیز شنیدن حرف
مردم صرف
کنند. در میان
٥٠ خانه ای که
رییس محلی حزب
کارگر در آن
روز به آنها
مراجعه کرد،
آنهایی که می
گفتند به حزب
کارگر رای
خواهند داد
این کار را
آگاهانه و
بدون توجه به
نسبت های
ناروایی که
مطبوعات ملی
به آنها می
دهند می کنند.
آنها از باغچه
یا اتاقک
ابزار خود با
تکان دادن سر
بیرون می آیند
و می گویند که
«همه عمر» و
«برای همیشه
عضو حزب
کارگر» بوده
اند. درمورد
رای دهندگان
محافظه کار،
اینها کلا
مردمانی مودب
– غالبا
سالمند –هستند
که آماده اند
به آقای مارشال
فرصت دهند
درمورد
مشکلات محلی
صحبت کند.
اگر
حزب کارگر
بتواند
درجایی مانند
میل هیل انتخابات
را ببازد،
دلیل آن تنها
واگذاری آراء
به جناح راست
نخواهد بود،
بلکه این است
که مردم را در
چنگال انفعال
و نابسامانی
رها کرده است.
هنگامی که از
مردم پرسش می
شود که از حزب
کارگر انتظار
چه بهبودی
دارند، پاسخ برخی
داشتن جاده
های بهتر و
مدیریت
کارآمدتر است،
اما بسیاری
نیز بدون گفتن
حتی یک کلمه
شانه بالا می
اندازند.
به نظر
آقای داون
الیوت، منتخب
حزب کارگر در
شهرداری و
سازمان دهنده
سخت کوش
کارزار انتخاباتی،
این خمودی
نشان دهنده
شرائطی است که
در آن
لیبرالیسم نو
و تعهد گریزی
سیاسی به طور
متقابل
یکدیگر را
تغذیه می
کنند. او
توضیح می دهد
که: «پایگاه
انتخاباتی ما
در اینجا از
سال ٢٠١٠
تدریجا ازدست
رفته است.
دلیل این امر
فقط این نیست
که کارگران از
حزب کارگر
نومید شده
اند، بلکه این
نیز هست که
آنان به طور
کلی از سیاست
سرخورده اند.
هفت سال ریاضت
اقتصادی
بسیاری از
مردم را به
بیرون از
سیستم رانده
است. آنها به
این نظر رسیده
اند که دیگر
در سیاست چیزی
عایدشان نمی شود
و لذا به آن بی
علاقه شده
اند. هرقدر
محافظه کاران
بیشتر در قدرت
بمانند و مفهوم
"هرکس به فکر
خویش" را جا
بیاندازند،
شهروندان
بیشتر مفهوم
منافع جمعی را
ازدست می دهند».
١-
Will Dahlgreen, « The two tribes of UKIP », YouGov, 25 mars 2015.
٢-
Thomas Colson, « Tory MP Anna Soubry : It’s time to “get on with” creating a new party to fight against a
“Hard Brexit” », Business Insider, 31 mars 2017.
٣-
Jim Pickard, « Labour spells out tax rises to fund spending surge in final manifesto »,
Financial Times, Londres, 16 mai 2017.
برگرفته
از:«لوموند
دیپلماتیک»
http://ir.mondediplo.com/article2792.html
نويسنده
Paul Mason
روزنامه
نگار،
نویسنده: «پسا
سرمایه داری،
راهنمایی
برای آینده»،
آلن لین، نشر
پنگوئن، لندن،
٢٠١٥. روایتی
از این مقاله
در نسخه
انگلیسی
لوموند
دیپلوماتیک
منتشر شده است.
آخرين
مقالات اين
نويسنده:
«برکسیت»،
دلیل های خشم
« бригзит
» ، далелҳои
хашми