به یاد
الن مایکسینس
وود
رضا
چیت ساز
در
درازنای
تاریخ، امید
به جامعه ای
که در آن
روابط انسانی
بر پایه ی
قدرت و زور
ساخته نشده
باشد؛ از
قدیمی ترین
آرزوهاست. در
این میان کارل
مارکس یکی از
بسیار نظریه
پردازانی است
که به جامعه
ای در فراسوی
سرمایه داری
اندیشیده اند. پس
تفاوت او با
دیگران در
چیست؟ کتاب
کلاسیک 'گریز
از طبقه' به
قلم الن
مایکسینس وود
تلاشی برای
پاسخ به این
پرسش واره
است. در این
کتاب که جایزه
ی ایزاک دویچر
را از آن خود
کرد؛ خانم
مایکسینس وود
تلاش می کند
که نشان بدهد
که خواست
فرارفتن از
سرمایه داری؛
و حتی خواست
ایجاد جامعه
ای
سوسیالیستی
به تنهایی
کافی نیست. به
زبانی دیگر؛
معیار تفکیک نظریه
های گوناگون
نمی تواند
نگاه شان به
استراتژی
باشد؛ چرا که
حتی خیلی غیر
سوسیالیست ها
نیز با
سوسیالیست ها
در این مورد
هم نظرند.
الن
مایکسینس وود
کتاب 'گریز از
طبقه' را ۱۹۸۶
در نقد گرایشی
تحت عنوان
'پسا مارکسیسم'
تدوین کرد.
پدیده ی 'پسا
مارکسیسم'
گرچه بسیار
کوتاه عمر
کرد؛ اما به
زودی با پسا
مدرنیته جایگزین
شد. الن
مایکسینس وود
در این کتاب
با دقت و
شفافیت ویژه ی
خود نشان می
دهد که پسا
مارکسیسم
نتیجه ی
بلاواسطه ی
گریز روشن
فکران از طبقه
ی کارگر است.
در اصل آنچه
نظریه ی
انقلاب
اجتماعی از
دید مارکس را از
دیگر نظریات
تفکیک می کند؛
کنش گر-مرکزی
بودن نگاه
مارکس است.
این بدین
معناست که
مشغله ی اصلی
ی مارکس کنش
گر تاریخی
است. به دیگر
سخن؛ مهم ترین
مساله از نگاه
مارکس این است
که چه نیرویی
توان تحقق
سوسیالیسم را
داراست. از
لحاظی می توان
گفت که تمامی
ی تلاش مارکس
در ۴۰ سال
زندگی ی سیاسی
اش؛ بررسی این
مساله بود.
شاید بی دلیل
نیست که مسالۀ
تاکتیک یکی از
دشوارترین
مسائل جنبش
سوسیالیستی ی
کارگری است؛
چرا که در آن
جا تنها کافی نیست
از جامعه ی
فراسوی
سرمایه یاد
کرد؛ بلکه مهم
تر از آن؛
باید به چه
گونگی ی
مساله ی
گذار؛ یعنی
کانونی ترین پرسش
انقلاب
پرداخت.
گرچه
کتاب 'گریز از
طبقه' سه دهه
پیش چاپ شد؛
پرسش واره ی
آن کاملا به
روز است:
تحلیل و بررسی
ی روند گزار
از سرمایه
داری!
یکی
از کانونی
ترین مسائلی
که الن
مایکسینس وود
در 'گریز از طبقه'
به آن می
پردازد؛ رد
طبقه ی کارگر
به عنوان کنش
گر تاریخی و
سازنده ی
سوسیالیسم با
این استدلال
است که منافع
مادی ی طبقه ی
کارگر مانع
اصلی ی تحقق
سوسیالیسم
است. به دیگر
سخن؛ 'غم نان'
نمی گذارد که
طبقه ی کارگر بتواند
به مسائل مهمی
مانند رهایی ی
انسان بیاندیشد.
برعکس برای
احقاق
سوسیالیسم
باید برتری ی
ایده ی
سوسیالیسم را
به روشن
فکران؛ انسان
های فرهیخته؛
اندیشمندانی
که فارغ از 'غم
نان' به
مسائلی
والاتر و مهم
تر می اندیشند
ارائه کرد.
ناتوانی
و تهی دستی ی
منتقدین
مارکس درست در
این جا خود را
نشان می دهد.
الن مایکسینس
وود به این
تناقض اشاره
می کند که از
زمان انتشار
بیانیه ی حزب
کمونیست به
گونه های
مختلف نظریه
پردازهای
گوناگون در
فکر جایگزینی
ی طبقه ی کارگر
بوده اند.
زنان؛ هم جنس
گرایان؛ دگرباشان
جنسی؛
مهاجرین و و و
یکی پس از
دیگری به
عنوان عنصر
اصلی ی انقلاب
و نیروی جای
گزین طبقه ی
کارگر معرفی
شده اند. نقطه
ی اشتراک این
نظریه ها؛
علاوه بر رد
طبقه ی کارگر؛
سکوت مطلق در
مورد چه گونه
گی ی گزار از
سرمایه داری و
خود روند
دگرگونی است.
سوال
دیگری که الن
مایکسینس وود
بارها و بارها
به ان پرداخته
بود؛ و به
سوال پیشین
مرتبط است؛
ویژه گی ی
تاریخی
سرمایه داری
بود. در مقاله
ی 'جدایی ی
اقتصاد و
سیاست در
سرمایه داری' او به
دنبال روش
مارکس؛ تلاش
می کند که
نشان بدهد چرا
دموکراسی ی
سیاسی در
سرمایه داری
ممکن است و با
کمک بررسی ی
تجربیات
تاریخی؛ او تلاش
می کند که به
انتقاد رایج
به طبقه ی
کارگر به
عنوان
اقتصادگرا
پاسخ بدهد. او
نشان می دهد که
برعکس تصورات
چپ های گریزان
از طبقه منافع
مادی ی طبقه ی
کارگر نه تنها
مانعی در سر
راه مبارزه ی
سیاسی
نیست؛ که
عامل اصلی ی
فعالیت های
سیاسی است. به
دیگر سخن
منافع بی واسطه
ی طبقه کانون
اصلی ی سیاست
گذاری برای سیاست
های
سوسیالیستی
است.
الن
مایکسینس وود
در سال ۱۹۴۲
در شهر نیو
یورک
از پدر و
مادر یهودی
تبار
لتونیایی زاده
شد. او
لیسانسه ی خود
را درسال
۱۹۶۲در زبان های
اسلاوی دریافت
کرد و دکترای
خود را در
علوم سیاسی از
دانشگاه
کالیفرنیا در
سال ۱۹۷۰
گرفت. سالیان
سال او در
دانشگاه یورک
کانادا به
عنوان پرفسور
علوم سیاسی تدریس
می کرد. علاوه
بر این او سال ها
در هیات
تحریریه ی نیو
لفت رویوو؛ در
کنار پری
آندرسون و
طارق علی و پس
از آن در
ماهنامه ی
مانتلی رویوو
در کنار هری
ماگداف و
پاول سویزی
بود.
از
دیگر کتاب های
مهم وی
'امپراتوری ی
سرمایه'
است که در آن
وی به تحلیل
جنگ علیه تروریسم
و ریشه ی آن در
تاریخ سرمایه
داری می
پردازد. دو
کتاب اخیر وی
به تاریخ
نظریات سیاسی
در غرب اختصاص
داده شده است.
از مهم ترین
ویژه گی های
او قلم ساده و
شیوای وی بود.
الن
مایکسینس
وود در
۱۳ام
ژانویه دیده
از جهان
فروبست. با
نبود او جنبش کارگری در
جهان یکی از
سرسخت ترین
مبارزان زن و
پایبند ترین
سربازان خود
را که به سنت
بزرگانی همانند
روزا
لوگزامبورگ
تعلق دارد را از
دست داد. یادش
بس گرامی باد.
چهاردهم
ژانويه
رضا
چیت ساز