جنبش
بازنشستگان
چه میخواهد ؟
(قسمت
اول)
حسین
اکبری
درک
ماهیت جنیش
های اجتماعی
پیش از هر چیز
به بررسی دقیق
هویت ،خواسته
های کنشگران
آن، تاثیر
بحران های
اقتصادی
برکار و زندگی
ونگرانی از
چشماندازهای
ناشی از شرایط
حال و آینده آن جنبش
ها درجامعه
دارد
بازنشستگان
نیز از این
قاعده مستثتی
نیستند و طبعا
برای ارزیابی
درست از
موقعیت آنان
در وضع کنونی
باید آنچنان
که هر
جنبش اجتماعی
مورد توجه
قرار می گیرد
به این جنبش
برخاسته اجتماعی
نظر داشت .
چند
موضوع اساسی
می تواند برای
ورود به موضوع
جنبش
بازنشستگان
ما را یاری
دهد :
1-هویت
بازنشستگان
2-
مشابهت های
زندگی آنان از
نظر فرهنگی و
اقتصادی
3-
دغدغه هاو
نگرانی های
گوناگون در
زندگی آنان و
مخاطراتی که
این زندگی را
تهدید کرده و
می کند .
4-
تاثیر بحران
های اقتصادی و
سیاسی بر
زندگی بازنشستگان
5-
میزان توجه و
الویت دادن
دولت ها و
نظام سیاسی
حاکم به
منزلت
اجتماعی و
کرامت انسانی
آنها و چگونگی
زیست
بازنشستگان
به ویژه
درشرایط خاص
سنی و تبعات
ناشی از این
شرایط
6-
میزان
نارضایتی
کنونی
بازنشستگان و
شیوه بیان این
نارضایی ها
7-
میزان و نحوه
سازمانیابی
بازنشستگان
8-برآمد
اعتراضات این
جنبش اجتماعی
و تاثیرات آن
در جامعه و
برعکس و
چگونگی توجه
به آن
هویت
بازنشستگان :
گرچه ممکن است
بازنسشتگان در
دوران اشتغال
در حرف
گوناگون در
چرخه تولید و
خدمات نقش
داشته و
تاثیرات
معینی در حیات
اقتصادی
گذاشته باشند
اما به هرحال
آن دوران، به
حکم طبیعت
زندگی گذشته
است با این
تفاوت که این
جمعیت با
فراوانی قابل
توجه در دوره
اشتغال بخشی
از سهم مادی
ناشی از
کارکردش را به
پساندازی
برای امروز و
دوران
کهنسالی در
سازمان های
بیمه گر و
صندوق های
بازنشستگی
سپرده است تا
برای این
هنگام از
زندگی خود، که
علاوه بر
اشتراک با
سایر مردم در
تامین هزینه
سبد معیشت،
امکانات لازم
را تیز برای
بیماری تن و
روان پیشاپیش
خریداری کرده
باشد.این شاغلین
پیشین همه مزد
وحقوق
بگیرانی
هستند که به
رغم تفاوت
درنوع حرفه
نیروی کار خود
را در اختیار
نظام اقتصادی
مسلط بر جامعه
قرار داده
بودندو بدیهی
ترین نشان
هویتی آنان
قرار گرفتن در
طبقه ایست که
در کلیت خود،
از فرادستان و
سرمایه دارن و
حتی از کسبه
وصاحبان سرمایه
های کوچک نیست
. بلکه به
اعتبار این
وضعیت الزاما
هویت طبقاتی مشترک
داشته و به
طبقه کارگر و
بخش های مزد و
حقوق بگیر
سیستم بوروکراتیک
دولت وابسته
است و این وجه
مشترک همواره
افراد
بازنشسته را
مانند چسب
محکمی بهم
پیوند می دهد .
هرچند بنا به
همان دلایلی
که شاغلین
دارای هویت
واحد در طبقه
کارگر را بنا
به تقسیم بندی
های اداری، و
جایگاه
سازمانی در چرخه
کار و تولید و
خدمات و بنا
به معرف های
شغلی همیشه از
هم جدا کرده
اند، ممکن است
در اینجا هم
اعمال شود؛
اما این دوره
از زندگی دیگر
برای
بازنشسته
مجالی برای
ماندن درآن
جایگاه های
کاذب طبقاتی
نمی گذارد چرا
که درک مشترک
از یکسانی
نسبی شیوه
زندگی عاملی
برای شناخت
خاستگاه
طبقاتی را به
ناچار فراهم
می سازد .
به
اعتبار همین
یکسانی نسبی
شیوه زندگی
دیگر حتی
عناوین صنفی و
نوع حرفه نیز
امتیازی برای جداسری
بازنشستگان
از هم
نمیآورد. به
عنوان مثال
بازنشسته
نانوا ،
باقنده
سوزنی،
فلزکار و نسبت
هایی از این
دست هم هویتی
بی معنا و فاقد
اعتبار است .
تنها
به اعتبار محل
زندگی و
تقسیمات
جغرافیایی و
اداری می توان
بازنشستگان
را در ظاهر
جدا از هم دید.
همچنین
گرایشات
سیاسی و دسته
بندیهای
فرقهای آفت
همبستگی این
گروه اجتماعی
بزرگ است. کسانی
که عناوین
مختلف را برای
گردآوری
بازنشستگان
بکار میبرند،
قطعا در چهارچوب
جریانات
سیاسی و عمدتا
دولتی قرار میگیرند
و یا وابستگیهای
فرقهای و تنگنظرانه
را دنبال میکنند.
گروههایی
چون "اتحادیه
پیشکسوتان
جامعه کارگری"وابسته
به خانه کارگر
در راستای
برآوردن خواستههای
دولت عمل کرده
و از انرژی و
توان کارگران بازنشسته
نه در راستای
منافع
خودآنان که
درمسیر سیاستبازی
های حزبیِخود
عمل میکند.
آنان به صراحت
درکلیات
اساسنامه خود
به ماده 6
اساسنامه
خانه کارگر
پایبندی نشان
میدهند و به
همین اعتبار
ازخانه کارگر
برای یارگیری امکان
دسترسی به
بازنشستگان
اطلاعات و
داده های
پرسنلی را دارند
.
مواضع و
شیوه برخورد
این جریانات
نیز دقیقا به
اعتبار
پشتوانه و
تکیه ای که بر
قدرت دولتی و
نیز بیانگر
این وابستگی و
آن استفاده
ابزاری از
بازنشستگان
است. در
انتخابات
اخیر بازرسان
کانون
کارگران
بازنشسته
تهران این به
اصطلاح
اتحادیه، با
امکانات این
کانون تبلیغات
وسیعی را به
سود کاندیدا
های خود استفاده
کردند به گونهای
که کارمند
کانون
بازنشستگان
چند روز مانده
به انتخابات
این برگه های
تبلیغی را به
مراجعین
ارائه میداد.
و یا
گروه های
تلگرامی تحت
عنوان
"ائتلاف بزرگ
هم اندیشان "
در پیام
تلگرامی خود
در مخالفت با
هرگونه تجمع
در تاریخ 19
آبان چنین می
نویسد : "ائتلاف
بزرگ هم
اندیشان
بدینوسیله
اطلاع بازنشستگان
سراسر کشور
اعم از کشوری
و لشگری میرساند
که هیچکونه
تجمعی در
تاریخ 19 آبان
ماه برگزار
نخواهد شد و
با هرگونه
تجمع در دهه
دوم آبان ماه
به ویژه روز 19
آبان مخالف و
مسئولیت و
عواقب مترتب
بر این تجمع
برعهده و
متوجه
برگزارکنندگان
خواهد بود ."
این
شیوه برخورد
که شباهت
کاملی به اعلام
مواضع
نیروهای
انتظامی و یا
وزارت کشور یا
استانداریهاست
نشان ازماهیت
وابسته آن بهغیر
از
بازنشستگان
را دارد و
بیانگر این
واقعیت است که
مواضع این
جریان به ظاهر
ائتلافی 265 نفره در
راستای چه
سیاست های
تهدید آمیزی
است. (جالب
اینکه این
گفتگو پس از
چندی در فضای
تلگرامی غیر
قابل دسترس میشود
.)
از سوی
دیگر این گروه
های وابسته به
خانه کارگر و
سیستم دولتی
هیچگاه فروش
اموال سازمان
تامین
اجتماعی ،
بانک
رفاه و منابع
سرمایه ای
شستا را محکوم
نکردنده اند .
در برابر
سیاست های
ناروا علیه صندوق
های
بازنشستگی
بطور جدی و به
هنگام
ایستادگی
نکرده اند .
نتیجه
اینکه شناخت
هویت این گروه
های بازنشسته
با متر و
معیار میزان
دوری و نزدیکی
آنان با
مطالبات
اساسی بازنشستگان
قابل سنجش
خواهد بود و
سوگیری آنان
در نقد سیاستگذاریها
و ارزیابی
کارکرد دولتی
ها در ارتباط
با بازنشستگان
را باید مورد
ارزیابی دقیق
و همیشگی قرار
داد.
ادامه
دارد
منبع
:
https://kargareirani.blogsky.com/1398/08/15/post-244/