چرا
ریاست جمهوری
مجدد ترامپ
وضعیت خاورمیانه
را بدتر خواهد
کرد
مصاحبه
با مهدی حسن
۲۸ اکتبر ۲۰۲۴
منبع:
تلویزیون تیآرتی
ورلد
ترجمه
از چتجیپیتی
ـ فورـ اُ ـ
کنواس
ویراستار
ع. ک. با توضیحات
داخل [ ]
مقدمه
[بینندگان
عزیز،] خوراک
خبری شما
احتمالاً
مملو است از
نظرسنجیها،
نمودارهای
رنگی از ایالتهای
«چرخشی» [ایالتهایی
که تعداد آراء
دو نامزد اصلی
بسیار نزدیک
است و ممکن
است با تعداد
کمی رأی، به یک
سمت یا سمت دیگر
چرخش کند]، و
شعارهای تبلیغیِ
لحظه آخری، زیرا
آمریکا میخواهد
میان آبی (حزب
دموکرات) و
قرمز (حزب
جمهوریخواه)،
چپ و راست، رأی
دهد.
واقعاً
چه منافع و
مخاطراتی در
انتخابات ۲۰۲۴ مطرح است؟
آمریکا
همچنان
ابرقدرت است.
پس این
انتخابات میان
معاون کنونی
رئیسجمهور،
کامالا هریس،
و رئیسجمهور
سابق، دانالد
ترامپ، برای
آمریکاییها
و جهان چه
معنایی دارد؟
وضع
جهان و حمایت
دولت کنونی از
جنگ اسرائیل
در غزه، چگونه
بر رأی آمریکاییها
تأثیر میگذارد؟
بسیاری از
کسانی که هیچگاه
به ترامپ رأی
نمیدهند، به
هریس هم رأی
نخواهند داد،
زیرا او را
ادامهای از
رئیسجمهوری
کنونی جو بایدن
میدانند که
نامش را «جو
نسلکُش» (جنوساید
جو) مینامند.
پس چه خواهد
شد؟
مهمان
ما در این
قسمت خود یک
مصاحبهگر،
مناظرهکننده،
و همزمان فردی
از داخل با
منظری خارجی
در ایالات
متحده است،
مردی که قطعاً
میداند
چگونه در بحثها
درگیر شود.
احتمالاً او
را دیدهاید
که مهمانان
برنامههایش
را سخت به
چالش میکشد،
بهویژه
اطرافیان و
حامیان ترامپ
را که در یکی
از برنامههای
او در شبکههای
الجزیره انگلیسی،
اماسانبیسی،
یا رسانه جدید
خودش به نام
«زهتهئو» (Zeteo) حضور پیدا
کردهاند. میدانم
که مهدی حسن
نمیخواهد
دانالد ترامپ
برنده
انتخابات
شود، اما از
او خواهم پرسید
که اگر این
اتفاق بیفتد،
چه میشود؟ به
برنامه «اینرویو»
(The InnerView)
خوش آمدید.
[مصاحبهگر،
عمران گاردا]
مهدی
حسن سمت راست،
در گفتگو با
عمران گاردا.
مجری «اینرویو»
عمران
گاردا:
مهدی،
خوشحالم که در
برنامه حضور
داری. خیلی
ممنون که به
ما پیوستی.
حالت چطوره؟
مهدی
حسن: خوبم،
عمران.
خوشحالم که
بعد از مدتها
میبینمت. و
بابت الف)
تلفظ درست «زهتهئو»،
که اینجا با
پررویی تبلیغش
را میکنم [با
اشاره به پلاک
پشت سر] و ب) «از
داخل با منظری
خارجی» توصیف
خیلی خوبی
بود، ممنون. این
توصیف را دوست
دارم.
عمران
گاردا:
این
انتخابات
بزرگی است. میدانیم
چندان علاقهای
به ترامپ نداری.
اگر او پیروز
شود، چه اتفاقی
میافتد؟
مهدی
حسن:
سؤال خیلی
خوبی است،
عمران، سؤالی
است که افراد
زیادی نمیپرسند.
ما در روزمرِگیها
غرق شدهایم.
در مقدمهات
بهخوبی
اشاره کردی،
ما بسیار درگیر
نظرسنجیها
هستیم، اینکه
هر لحظه چه کسی
بالا و چه کسی
پایین آمده،
چه چیز گفته
شده، چه کسی
را باید سرزنش
کرد، استراتژی
چیست و گروههای
منتخب برای
نظرسنجی چه میگویند.
یا اینکه آیا
هریس در میشیگان
[با رأیدهندگان
مسلمان بسیار]
کارزار را خوب
هدایت کرد؟
سؤال
بزرگ را نمیپرسیم.
اگر به نظرسنجیها
اعتماد کنیم،
که رقابت را
تنگاتنگ نشان
میدهند، به
نظر میرسد جریان
مدافع ترامپ
شتاب گرفته
است. بعید نیست
که دانالد ج
ترامپ در ۲۰
ژانویه ۲۰۲۵
دوباره به ریاست
جمهوری برسد.
این برای ایالات
متحده چه
عواقبی دارد؟
برای دموکراسی
چه عواقبی
دارد؟ برای
اقلیتهای
ساکن در ایالات
متحده چه
عواقبی دارد؟
برای فلسطینیها
در غزه، لبنانیها،
و ایرانیها
چه عواقبی
دارد؟ مردم این
پرسش را مطرح
نمیکنند. در
نتیجه از تو
برای طرح این
سؤال تشکر میکنم.
فکر
میکنم پیروزی
ترامپ یک
کابوس
وحشتناک
خواهد بود.
فکر میکنم
انگار حضور
ترامپ برای
مردم عادی
شده. آنها
نسبت به تهدید
ترامپ بیخیال
شدهاند.
عِمران، تو در
ایالات متحده
زندگی کردهای.
میدانی که
آمریکاییها
مثل ماهی قرمز
هستند. همه اینجا
دچار فراموشی
هستند. ما نمیتوانیم
به خاطر بیاوریم
که هفته گذشته
چه اتفاقی
افتاده، چه
برسد به سال
گذشته یا چهار
سال پیش. دوره
ریاست جمهوری
ترامپ بهنوعی
از ذهنها پاک
شده است. مردم
به من چیزهایی
میگویند مثل
اینکه، خب ما یک
بار از ترامپ
جان سالم به
در بردیم. اما
راستاش را بخواهید
خیلیها جان
سالم به در
نبردند. خیلیها
در دوران اول
ترامپ [چهار
سال ریاستجمهوری
او] جان سالم
به در نبردند،
از جمله قربانیان
همهگیری
کرونا یا مردمی
که مثلاً در
افغانستان و یمن
قربانی شدند.
بنابراین فکر
میکنم اوضاع
خیلی ناگوار
خواهد شد. فکر
میکنم ترامپ
دوم باعث شود
ترامپ اول مثل
قدم زدن تفریحی
در پارک جلوه
کند. فکر نمیکنم
مردم کاملاً
آماده باشند
برای چیزی که
در راه است،
نه فقط از راه
رسیدن خود
ترامپ بلکه
افرادی هم که
اطرافاش را
گرفتهاند.
عمران
گاردا:
خوب، پس بزرگترین
نگرانیات در
مورد ایالات
متحده
درمواجهه با
جهان چیست؟ بیا
پاسخ را به دو
نیمه تقسیم کنیم.
اول به جهان
نگاه کنیم و
بعد به مسائل
داخلی. بزرگترین
ترس تو چیست؟
مهدی
حسن: بزرگترین
ترس من این
است که او نسلکشی
غزه را بیشتر
از آنچه دیدهایم
تشدید کند. یکی
از جملاتی که
در هفتههای
اخیر در شبکههای
اجتماعی باعث
ناامیدی من
شده، این است
که مردم، برخی
با حسن نیت و
برخی با نیت
بد، به من میگویند،
مهدی، مگر میشود
وضع از این هم
بدتر شود؟ میگویی
که اوضاع تحت
ترامپ بدتر
خواهد شد.
چطور میتواند
بدتر شود؟ و
من میگویم خیلی
راحت، همیشه میتواند
بدتر شود. این
را در طول تاریخ
دیدهایم.
وقتی
مردم میگویند
اوضاع نمیتواند
در غزه بدتر
شود، من نمیفهمم،
چون ما دیدهایم
که در سال
گذشته بدتر
شده است. در
هفتههای اخیر
دیدهایم که
بدتر شده است،
ما دیدهایم
که بدتر شده
تحت ...
عمران
گاردا:
تحت نظارت بایدن
و هریس، درست؟
یعنی آنها میگویند
همین نسلکشی
است، مگر نسلکشی
مضاعف هم داریم،
درست؟ پس ...
مهدی
حسن: البته
که میشود،
برای مثال،
کرانه باختری
جایی است که
دانالد ترامپ
چشم طمع به آن
دارد. میریام
اَدلسون [میلیاردر
اسرائیلی-آمریکایی،
بیوه شلدون
ادلسون، بنیانگذار
لاس وگاس
سندز، هتلها
و مجتمع تفریحی،
یکی از بساز و
بفروشهای
املاک
جهانگردی در
جهان]، که
مطمئنم میشناسیاش
عِمران، بزرگترین
اهداکنندهی
پول به
نامزدهای حزب
جمهوریخواه
در حال حاضر
است، بیوه
شلدون
ادلسون، کلانسرمایهدار
کازینو، ضد
فلسطینی و ضد
مسلمان
دوآتشه،
اسرائیلیـآمریکاییِ
راست افراطی.
میریام
ادلسون ۱۰۰
میلیون دلار
به ترامپ داده
است همراه با درخواست
مشخص که الحاق
کرانه باختری
در دوره ترامپ
اتفاق بیفتد.
آنها در مورد
حذف فلسطینیها
از کرانه
باختری صحبت میکنند،
نه فقط از غزه.
پس وقتی مردم
میگویند چه چیزی
بدتر از نسلکشی
در غزه است،
من میگویم
نسلکشی در
کرانه باختری.
وقتی مردم میگویند
چه چیزی بدتر
از جنگ در غزه
و لبنان است،
من میگویم
جنگ با ایران
و کل منطقه.
همیشه
اوضاع میتواند
بدتر شود،
عِمران. در
سال ۲۰۰۰
مسلمانها به
جورج دبلیو
بوش رأی
دادند، بهصورت
دستهجمعی!
اکثریت بزرگی
از مسلمانان
آمریکایی به
جورج دبلیو
بوش رأی
دادند،
گفتند، خوب،
باید اَل گور
[کاندیدای حزب
دموکرات] را
مجازات کنیم.
نمیخواهیم
جو لیبرمن که
صهیونیست است
معاون رئیسجمهور
شود. اوضاع نمیتواند
بدتر از دوران
بیل کلینتون
بشود. و طی هشت
سال بعد چه
اتفاقی
افتاد؟ جنگ
عراق [۲۰۰۳]،
افغانستان [۲۰۰۱]،
گوانتانامو
[زندان فوقامنیتی
آمریکا در خاک
اشغالی کوبا]،
سایتهای سیاه
[مراکز شکنجه
غیرقانونی در
سراسر جهان
توسط «سیا» برای
بازجویی
مظنونان به
تروریسم] را
داشتیم. اوضاع
خیلی بدتر شد.
متأسفانه،
آوردن اخبار
بد به دوش من
افتاده، آدم
مهمانیخرابکن
آمده تا به
شما بگوید که
همیشه اوضاع میتواند
بدتر شود، و
با دانالد
ترامپ، هر
چقدر هم که فکر
کنید اوضاع بد
است، همیشه یک
مرحله بدتر
خواهد شد. فکر
نمیکنم کسی
حدس میزد که
خود شخص ترامپ
پس از چهار
سال به چنین
مرتبهی
ناجوری رسیده
باشد! ترامپی
که اکنون میبینیم
حتی بدتر از
ترامپی است که
دفتر ریاستجمهوری
را ترک کرد و
شورش [حمله به
کاپیتول هیل]
را تحریک کرد.
این مردی است
که اخیراً شهر
اسپرینگفیلد
در ایالت اوهایو
را چنان برانگیخت
که با تهدید
بمبگذاری
شهر به تعطیل
کشیده شد، چون
ترامپ
مهاجران این
شهر را به
دروغ متهم به
جرایم خاصی
کرد [گفته بود
مهاجران حیوانان
خانگی
شهروندان را میدزدند
و میخورند!] این
مردی است که بیشرمانهترین
اظهارات
نژادپرستانه،
گفتارهای
برتریطلبانه
سفیدپوستی را
بیان میکند.
او از واژه
فلسطینی بهعنوان
توهین
نژادپرستانه
استفاده میکند!
میگوید، جو
بایدن یک فلسطینی
است. چاک شومر
[سناتور یهودی
ایالت نیویورک]
یک فلسطینی
است. آنها طرحی
به نام «پروژه
اِستر» دارند
تا همه فعالیتهای
طرفدار فلسطین
در ایالات
متحده را
ممنوع کنند.
فکر
میکنم از سوی
پایگاه رأی
دهندگان
فشار بر ترامپ
زیاد است، از
طرف مسیحیان
انجیلی
(اوانجلیکال)،
از طرف امثال
میریام
ادلسون. کسی
که سیاست
خاورمیانه را
برای او اداره
خواهد کرد
جَرِد کوشنر
است، مردی که
آنقدر به نتانیاهو
نزدیک است که
وقتی بچه بود،
نتانیاهو وقتی
به خانه
خانواده میآمد،
در تخت جَرِد
میخوابید و
جرد به زیرزمین
میرفت. این میزان
نزدیکی
خانواده نتانیاهو
با خانواده
کوشنرهاست. پس
وقتی مردم به
من میگویند
اوضاع برای
فلسطینیها
نمیتواند
بدتر شود، میگویم
متأسفم، در
ژانویه ۲۰۲۵
خواهیم دید.
عمران
گاردا:
خوب، بیا برای
لحظهای روی این
موضوع دقیقتر
شویم. کمی تجزیه
و تحلیلش کنیم.
تو در پیامرسانها
مثل واتساپ
معروف هستی،
مردم همیشه از
تو برایم
فوروارد میفرستند!
سخنرانیات
در اتحادیه
آکسفورد، فکر
کنم، از طرف
همه «عموهای
قهوهای» [از
اصطلاحات
رسانههای
اجتماعی مثل تیک
تاک در توصیف
افراد غیرسفید]،
هر چند ماه یک
بار دست به
دست میشود
(حسن: ۱۱
سال گذشته،
هنوز هم ادامه
دارد). من دیگر
در توییتر نیستم،
اما گاهی
اوقات توییتهای
تو یا تعاملات
مردم با تو را
دریافت میکنم.
یکی که اخیراً
توجهام را
جلب کرد، بحث
تو با محمد
الکرد [کنشگر
فلسطینی] بود.
تبادل جالبی
بود، وارد جزئیات
آن نمیشوم،
آنجا که تو میگویی
اوضاع بدتر میشود،
و آنها میگویند،
دیگر چقدر
بدتر میتواند
بشود؟ نظرشان
این است که از
این بدتر نمیتواند
بشود. محمد
الکرد یک فعال
و روزنامهنگار
فلسطینی از
شرق اشغالی
قدس است. میپرسند
چه جایگزینی
برای وضع
موجود قابل
تصور است؟ آیا
جایگزین همیشه
همان دولتی نیست
که به نتانیاهو
چک سفید داده
برای بمباران یکپارچهی
غزه؟ آنها
نکته خوبی را
مطرح میکنند.
این [در ظاهر] یک
سیستم دو حزبی
است. دو حزبی،
هرچند کامل نیست.
اما [اختلاف
دو حزب] اصلاً
طوری نیست که
شخص دیگری بیاید
و بگوید، نه،
من این روند
را متوقف میکنم.
مهدی
حسن: و
عمران، جای
کوتاه آمدن هم
وجود ندارد.
خود من همین پیام
را مکرر طی
سال گذشته
تکرار کردهام.
لحظهای
نبوده که من
به هریس و بایدن
حمله نکرده
باشم. اولین
ستون من برای
گاردین اوایل
امسال حاوی این
پیام به جو بایدن
بود که باید این
جنگ را تمام
کند یا
انتخابات را ببازد.
مقاله دومم
بعد از اینکه
کامالا هریس
نامزد شد، این
بود که اگر از
بایدن فاصله
نگیری، خواهی
باخت. آنچه
برایت اتفاق میافتد
همان چیزی است
که برای هیوبرت
هامفری در سال
۱۹۶۸
اتفاق افتاد،
زمانی که او
نامزدی ریاست
جمهوری را از
البیجی [پرزیدنت
لیندن جانسون]
تحویل گرفت، و
در سیاست
ادامهی جنگ ویتنام
خودش را از
جانسون متمایز
نکرد. او
انتخابات را
باخت. من این
هشدار را
بارها و بارها
دادهام.
اخیراً
یک ویدیو برای
برنامهام به
نام «مهدی
بدون فیلتر»
در کانال زهتئو
ساختم و آنجا
به [خانم
کامالا هریس]
معاون رئیسجمهور
گفتم، اگر
ببازی،
مسلمانان میشیگان
را سرزنش نکن!
خودت را سرزنش
کن! هیچ شکی در
ذهن من نیست
که دموکراتها
اینجا را خراب
کردهاند، که
آنها در نسلکشی
همدست هستند،
که انتخاب [میان
هریس و ترامپ] یک
انتخاب
وحشتناک است،
هر کسی را که
در نوامبر
انتخاب کنید،
به کشتن فلسطینیها
ادامه خواهد
داد. هیچ بحثی
در این مورد نیست.
هیچکس
وانمود نمیکند
که هریس برای
غزه خوب است،
اصلاً. او
فرصتهای زیادی
برای فاصله
گرفتن از بایدن
داشته و از این
کار امتناع
کرده است، دیدناش
خیلی ناامیدکننده
بوده.
با این
حال، انتخاب
به هرحال یک
انتخاب است.
همانطور که
گفتی، این یک
سیستم دو حزبی
است. [فقط دو
حزب بالا میآید،
و نه بیشتر]
مردم بخاطر
گفتن این حقیقت
به من حمله میکنند
و با من در میافتند.
چرا به پیامآور
شلیک میکنید؟
من که این سیستم
دو حزبی را ایجاد
نکردهام. من
ضد سیستم دو
حزبی هستم.
عمران، میدانی
که من اهل بریتانیا
هستم، جایی که
ما سیستم
چندحزبی داریم.
من اهل اروپا
هستم، جایی که
مردم دولتهای
ائتلافی
دارند، جایی
که نمایندگی
متناسب با جمعیت
و تعداد رأیدهندگان
وجود دارد. ما
این را در ایالات
متحده نداریم.
ما در آمریکا یک
«کالج
انتخاباتی»
مضحک داریم
[الکتورال
کالج ـ یا
مجمع محلی
انتخاب نماینده
با رأی جمعی]
که سیستم دو
حزبی را تحمیل
میکند، که هر
نوع نامزد از یک
حزب سوم را
تضعیف میکند،
خواه جیل استاین
[از حزب سبز،
چپگرا] باشد یا
راس پِرو
[نامزد
راستگرای مستقل
و محبوب در سالهای
گذشته، اکنون
درگذشته]،
درست؟
بنابراین،
انتخاب همین
است. مردم از
من عصبانی میشوند
فقط به این دلیل
که میگویم که
انتخاب دوـدویی
است و بیشتر
نمیشود. دست
من نیست،
عمران، این
واقعیت است:
در ۲۰
ژانویه ۲۰۲۵،
یکی از این دو
نفر به عنوان
رئیسجمهور ایالات
متحده در «کاپیتول»
[مرکز حکمرانی
آمریکا، «پایتخت»]
سوگند خواهد
خورد: کامالا
هریس یا
دانالد جی
ترامپ. جیل
استاین
نخواهد بود.
دونالد ترامپ یا
کامالا هریس
خواهد بود.
موقعیت
این است! و اگر
سرنوشت مردم
غزه برایتان
اهمیت دارد
ــ از قضا «اِی.او.سی»
هم به این
موضوع اشاره
کرد [الکساندریا
اوکاسیو
کورتس، نماینده
سوسیالیست].
کوری بوش [نماینده
سابق پیشرو]
هم همین را
گفت ــ مثل یک
گروه از
دموکراتهای
مجلس که بسیار
طرفدار فلسطین
هستند، همین
را میگویند.
استدلال آنها
این است که
تحت فرماندهی یک
رئیس جمهور از
حزب دموکرات
برای ما آسانتر
است که خواستههای
خود را مطرح
کنیم. آسانتر
فعالیت کنیم،
سازماندهی
کنیم! و با
توجه به این
واقعیت که
تنها افرادی
در کنگره که
از آتشبس و
تحریم تسلیحات
حمایت میکنند،
دموکراتها
هستند، (به هر
حال، هیچ نماینده
جمهوریخواهی
درخواست آتشبس
و تحریم تسلیحات
نکرده است)،
پس منطقی است
که بگوییم
تنها وسیلهای
که با آن ما
فرصتی برای ایجاد
تغییر داریم
در آن سمت است
[سمت حزب
دموکرات]. در
طرف دیگر [حزب
جمهوریخواه و
ترامپ]، بازی
تمام شده است.
طرف دیگر
دانالد ترامپ
است. جرد
کوشنر است، میریام
ادلسون است، دیوید
فریدمن است،
رئیس مجلس مایک
جانسون است،
تد کروز
[سناتور راست
افراطی تکزاس]
است، تام
کاتُن است که
میگوید غزه
را مخروبه کنید.
منظورم این
است که حزب
جمهوریخواه یک
حزب ضد فلسطینی،
ضد عرب، اسلامهراس،
برتریطلب سفیدپوستی
است، این واقعیت
است. بنابراین
من به محمد
الکرد هم با
حسن نیت میگویم
که بله، درک میکنم،
همه ما میخواهیم
دموکراتها
را به خاطر
همدستی در نسلکشی
مجازات کنیم،
اما باید صادق
باشیم که
مجازات
دموکراتها
مساوی است با
پاداش دادن به
ترامپ و
کوشنر. و من با
پاداش دادن به
ترامپ و کوشنر
راحت نیستم.
عمران
گاردا:
و بخشی از دلیل
اینکه آنها اینقدر
عصبانی میشوند
این است که این
شبیه به
استدلال رالف
نِیدر [کاندیدای
مستقل در یک
انتخابات دیگر
ریاستجمهوری]
است که سالها
پیش مطرح شد،
که خوب، تو
برو به خانم جیل
استاین رأی
بده، تبریک! ریاستجمهوری
را دو دستی به
دانالد ترامپ
واگذار کردی.
آیا به این
استدلال باور
داری؟
مهدی
حسن : نه
در همه جا. من این
را صریح گفتهام.
اگر در ایالت
چرخشی نیستی،
هر طور میخواهی
رأی بده. در
خانه بمان و
رأی نده! به
سبز [حزب سبز،
جیل استاین]
رأی بده. هر
کار لعنتی که
میخواهی بکن!
نام یک ستاره
راک را بنویس
و در صندوق بینداز،
فرقی نمیکند!
سیستم ایالات
متحده اینقدر
احمقانه است،
و برای بینندگان
شما که از
سراسر جهان
تماشا میکنند
بگویم، یکی از
احمقانهترین
سیستمهای
دموکراتیک روی
زمین است. یک
«کالج
انتخاباتی»
مسخره وجود
دارد که رأی
عمومی را
منعکس نمیکند،
مثلاً دانالد
ترامپ توانست
در سال ۲۰۱۶
برنده شود
درحالیکه در
سراسر کشور ۳
میلیون رأی
کمتر از هیلاری
کلینتون نصیب
برد. احمقانه
است، و تازه
[با رأیگیری
جدا جدا از هر
ایالت، که
برنده رأی
عمومی همهی
نمایندگان
منتخب فقط
همان ایالت نصیبش
میشود] همه چیز
بر روی یک
دسته از ایالتهای
چرخشی متمرکز
است، شش تا
هفت ایالت
چرخشی، اما
واقعاً سه ایالت
که مهمتر
هستند، یعنی میشیگان،
پنسیلوانیا و
ویسکانسین.
بنابراین،
اساساً کل
انتخابات به
چهل یا پنجاه
هزار یا شصت
هزار رأی در
سه ایالت بستگی
دارد. اگر در این
سه ایالت نیستی،
اگر در پنج،
شش، یا هفت ایالت
چرخشی نیستی،
اگر در آن ۴۳
ایالت دیگر
هستی، اگر در
کالیفرنیا
هستی که آبی
است، نیویورک
که آبی است. میسیسیپی
که قرمز است،
آلاباما که
قرمز است، برو
هر طور میخواهی
رأی بده، هیچ
فرقی نمیکند.
به سبز رأی
بده. طبق
وجدان خودت رأی
بده.
اما
اگر در ایالت
چرخشی هستی،
واقعیت این
است که حمایت
از جیل استاین
به ترامپ کمک
میکند. و باز
هم بگویم،
لطفاً به پیامرسان
شلیک نکنید. اینها
حرفهای من نیستند.
دانالد ترامپ
میگوید من جیل
استاین را
دوست دارم چون
رأیهای او
همه از رقیب
من کم میشود.
این حرفهای
اوست، نه حرف
من. پس این
واقعیت است. و
رالف نیدر،
آره، خاطره
خوبی بود،
عمران، در سال
۲۰۰۰،
من یک جوان ۲۱
ساله بودم که
در بریتانیا
زندگی میکردم.
از رالف نیدر
حمایت کردم. یک
جوان چپگرای
آرمانگرا
بودم. جورج
بوش جمهوریخواه
و آل گور
دموکرات هر دو
به یک اندازه
بد بودند. برویم
به رالف نیدر
چپگرا رأی بدهیم،
بله، بیایید
به سیستم
اعتراض کنیم.
در آن زمان یک رأیدهنده
آمریکایی
نبودم، اما از
فاصله دور،
رالف نیدر رأی
من را داشت.
حالا به گذشته
نگاه میکنم و
میگویم، اگر
ال گور در سال ۲۰۰۰
انتخاب شده
بود، ما به
عراق حمله نمیکردیم.
احتمالاً به
افغانستان
حمله میکردیم،
اما جنگ عراق
که منجر به
مرگ نیم میلیون
تا یک میلیون
عراقی شد،
اتفاق نمیافتاد.
پس بیاییم به
نتایج واقعی
انتخابات فکر
کنیم. من تمایل
اخلاقی به
مجازات
دموکراتها
را درک میکنم،
اما به نتایج
هم اهمیت میدهم،
درست؟
عمران
گاردا:
وزیر امور
خارجه سابق بریتانیا،
لُرد اوون، اخیراً
در مصاحبهای
با الجزیره
گفته است که
اگر ترامپ رئیسجمهور
شود، احتمال زیادی
وجود دارد که
در اوکراین
توافقی صورت
بگیرد. با
ترامپ جنگ
اوکراین پایان
خواهد یافت.
شاید آنها بخشی
از اوکراین یا
حتی یک سوم
اوکراین را به
روسیه بدهند،
و آتشبس و پایان
جنگ اعلام
شود. از این
نظر، جذابیت این
ایده که ترامپ
همیشه به
دنبال معامله
است، با آنچه
تو در مورد
جورج بوش و
«جنگ صلیبی ایدئولوژیک»
او گفتی
متفاوت است، اینکه
ترامپ ممکن
است آن دیوانه
یا هیولا
نباشد که تو
تصور میکنی.
بله، مطمئناً
او یک خودشیفته
است، اما او
همچنین دوست
دارد اعتبار ایجاد
یک توافق را
به دست بیاورد،
و چرا این کار
را نکند، در
مورد اسرائیل
و فلسطین هم
شاید چنین
توافقی را مهیا
کند.
مهدی
حسن: بیا
خیلی مختصر در
مورد اوکراین
صحبت کنیم. من
طرفدار
مذاکره میان
دو طرف برای
پایان دادن به
جنگ اوکراین
هستم چون باور
ندارم که هیچیک
از طرفین
بتوانند
درجنگ پیروز
شوند. با این
حال، از مردم
اوکراین علیه یک
مهاجم و
اشغالگر غیرقانونی
حمایت میکنم.
سعی میکنم از
نظر اخلاقی یکدست
عمل کنم [و
دچار تناقض
نشوم]. از فلسطینیها
تحت اشغال حمایت
میکنم. از
اوکراینیها
تحت اشغال غیرقانونی
حمایت میکنم.
فکر میکنم
افراد زیادی
به پوتین در این
مورد ارفاق
کردهاند.
اما
فکر نمیکنم
دانالد ترامپ
آن کسی باشد
که بر یک چنین
معاملهای
نظارت کند، زیرا
اگر او معاملهگر
شود، این
معاملهای
خواهد بود به
نفع پوتین! میدانیم
که دانالد
ترامپ از زمان
ترک دفتر ریاست
جمهوری با پوتین
مکالمات مخفیانهای
داشته است. میدانیم
که ایلان ماسک
[میلیاردر آمریکایی]،
به گفته وال
استریت
ژورنال این
هفته، در حال
مکالمه مخفیانه
با پوتین است.
اینها افرادی
نیستند که بیطرف
باشند یا در
مقابل ولادیمیر
پوتین ایستادگی
کنند [چون به
دنبال منفعت
مادی در
معاملات سیاسی
هستند]. و فکر میکنم
ولادیمیر پوتین
تهدیدی برای
نظام بینالمللی
است. من نمیتوانم
ریاکار باشم.
من مخالف
رهبرانی هستم
که به کشورهای
دیگر حمله میکنند،
صرف نظر از اینکه
آنها طرفدار
آمریکا هستند یا
نیستند. بنابراین
فکر نمیکنم
دانالد ترامپ
مرد مناسبی
برای انجام این
معامله باشد،
چون فکر میکنم
او اوکراین را
ارزان خواهد
فروخت. بازهم
تکرار کنم، در
مورد دانالد
ترامپ طوری
صحبت نکنیم که
انگار تنها
خود او تصمیم
میگیرد. این یک
دولت است،
عمران. این یک
حزب سیاسی
است. حزب
جمهوریخواه
بهعنوان یک
کل آنقدر
طرفدار پوتین
است که ترسناک
است. آنها میخواهند
اوکراینیها
را زیر بگیرند.
من حاضر نیستم
این کار را
بکنم. این
نکته اول.
و
نکته دوم، در
مورد غزه و
اسرائیل. آیا
ترامپ میخواهد
معاملهای
انجام دهد؟
خوب، دوباره،
به حافظه
برگردیم، او
در دوران ریاستجمهوری
چند معامله
انجام داد. او
«توافقنامه
ابراهیم» را
تسهیل کرد، که
برخی استدلال
میکنند به
هفتم اکتبر
[حمله حماس]
منجر شد.
حماس، برخی
استدلال میکنند،
هفتم اکتبر را
انجام داد تا
توافقنامههای
ابراهیم و نزدیکی
اسرائیل و
عربستان سعودی
را تضعیف کند.
توافقنامه
ابراهیم همهاش
معطوف به حذف
فلسطینیها و
انجام معاملهای
با دولت اسرائیل
به دست دیکتاتورهای
منطقه بود،
درست؟ نه به
نفع مردم،
بلکه به نفع دیکتاتوریها
و دولت اسرائیل.
این معاملهای
بود که ترامپ
انجام داد.
حالا ما از یاد
بردهایم.
ترامپ همچنین یک
«طرح [صلح]» پیشنهاد
کرد. دوباره،
مردم کاملاً
فراموش میکنند،
چون این طرح
پوشش چندانی
نگرفت.
کابینهی
وقت ترامپ طرحی
برای به
اصطلاح «صلح»
منتشر کرد. این
شامل قانونی
کردن همه شهرکهای
غیرقانونی [در
کرانه غربی
رود اردن در
فلسطین] بود. این
شامل دادن زمین
اضافی به
اسرائیل در
غزه بود. این
شامل حذف فلسطینیها
از سرزمینی
بود که در حال
حاضر در آن
زندگی میکنند.
معامله این
بود! جرد
کوشنر [داماد
ترامپ] کسی نیست
که بخواهد
معاملهای به
نفع مردم فلسطین
انجام دهد. او
مردی بود که
توسط ترامپ
منصوب شد تا
معامله را
انجام دهد.
و
فقط یک چیز به
افرادی که این
دیدگاه سادهلوحانه
و خوشبینانه
را از ترامپ
دارند، میگویم.
اگر ترامپ
قرار است مردی
باشد که معقول
است و ضد جنگ
است، و اهل
معامله است،
چرا بدترین
افراد در دولت
اسرائیل
ترامپ را میخواهند؟
چرا ایتامار
بنگویر میگوید
اگر ترامپ رئیسجمهور
شود، میتوانیم
هر کاری که میخواهیم
انجام دهیم؟
چرا آمیتای چیکلی،
وزیر دیاسپورا،
میگوید من به
ترامپ رأی میدهم،
من از ترامپ
حمایت میکنم؟
چرا نتانیاهو
بهوضوح در
سفر اخیرش به
مارالاگو
[استراحتگاه
ترامپ] گفت
ترامپ را میخواهد؟
منظورم این
است که اگر
نتانیاهو و بنگویر
و اسموتریچ
[وزیران راست
افراطی کابینه
نتانیاهو]،
همه ترامپ را
میخواهند،
باید زنگهای
خطر را در
مورد آنچه که
او میخواهد
به صدا
درآورد.
و نمیدانم
آیا کلیپ هفته
گذشته را دیدی
یا نه، جایی
که ترامپ
علناً گفت بایدن
مانع برسر راه
نتانیاهو میتراشد.
باید عکس آن
را انجام دهد!
گفت نتانیاهو
دارد کار مهم
و بزرگی انجام
میدهد! ۴۲،۰۰۰
نفر به قتل رسیدهاند،
حداقل ۱۶،۰۰۰
کودک، و ترامپ
فکر میکند بایدن
دست نتانیاهو
را بسته است؟!
بعد مردم به
من میگویند
اوضاع نمیتواند
بدتر شود!
خوب، خود
ترامپ به ما میگوید
که اوضاع بدتر
خواهد شد.
عمران
گاردا:
باراک
اوباما [رئیس
جمهور اسبق]
گفته که ترامپ
یک دیکتاتور
جویای نام
است. کامالا
هریس از حرف
بزرگ «ف» یعنی
فاشیست
استفاده کرده
است. این کلمه
اکنون در بحثهای
پیش از
انتخابات
وارد شده، به
شیوهای
مشابه سال ۲۰۱۶،
پس بگذار ببینم
آیا درست یادم
هست: مارک میلی،
رئیس سابق
ستاد مشترک
ارتش آمریکا
در کتاب جدید
باب وودوارد
از کلمه فاشیست
[در مورد
ترامپ]
استفاده کرده
است. جان کِلی،
رئیس سابق هیأت
کارمندان
ترامپ [درکاخ
سفید]، رئیس
سابق ستاد
ترامپ، او هم
از کلمه فاشیست
استفاده کرده
است. او گفت
ترامپ یک فاشیست
است.
حتی
رابرت
پاکستون، تاریخنگار
دوران فاشیسم
این را گفته
در مصاحبه با
نیویورک تایمز.
او ابتدا در
تردید بود و میگفت
اوه، این کلمه
بیمورد و بیش
از حد استفاده
شده، من حکومت
ویشی در
فرانسه [حکومت
سازشکرده با
هیتلر در جنگ
جهانی] را
مطالعه کردهام
[و این آن نیست]،
اما حالا آمده
و میگوید، در
واقع، این شبیه
به فاشیسم به
نظر میرسد. این
نکته جالب
است. وقتی نیویورک
تایمز را میخوانید،
همه احساس میکنند
حرفشان به
کرسی نشسته، و
میگویند
البته [که فاشیسم
است]. اما آیا
استفاده از این
واژه واقعاً
تغییری ایجاد
میکند؟ آیا
به نوعی کاهش
بازدهی ایجاد
نمیکند که
هرچه بیشتر این
کلمه استفاده
شود و هرچه
بزرگترش کنیم،
احتمال کمتری
وجود دارد که
پایگاه مردمی
به شما گوش
دهد؟ آنها میگویند،
بله، این
حسدورزی نسبت
به رقیب است.
شما فقط از روی
تنفر این کلمه
را به کار میبرید.
چقدر تفاوت ایجاد
میکند که
ترامپ را فاشیست
بنامیم، بدون
توجه به اینکه
استدلال شما
[از لحاظ
مفهومی و مقایسه
تاریخی]چقدر
قوی باشد؟
مهدی
حسن: این
سؤال خوبی
است. چند نکته
میگویم. اول
اینکه، گفتی
اوباما او را
دیکتاتور جویای
نام مینامد.
این خود ترامپ
است که میگوید
او یک دیکتاتور
خواهد بود. نیازی
نیست به لیبرالها
استناد کنید.
اغلب مردم به
من میگویند،
اوه، این فقط
حرفهای جنونآمیز
ترامپ است. نه،
نه، این حرفهای
خود ترامپ
است. کسی اخیراً
به من گفت
لازم نیست اسم
هیتلر را بیاری.
ولی من نیستم
که این را میگویم،
ترامپ خودش هیتلر
را ستایش میکند.
ترامپ خودش
گفته من دیکتاتور
خواهم بود، من
برای یک روز دیکتاتور
خواهم بود. و
عمران، ما
البته میدانیم
که همه دیکتاتورها
همیشه میگویند
ما فقط برای ۲۴
ساعت دیکتاتور
خواهیم بود و
بعد با فراغ
خاطر قدرت را
رها میکنند!
[لبخند] او این
را گفت!
بله،
رئیس ستادش
گفته که او یک
فاشیست است.
ژنرال ارشد
سابقش میگوید
فاشیست تا مغز
استخوان! این
افراد [از حزب]
دموکرات نیستند،
اینها لیبرال
نیستند، اینها
ژنرالهای
محافظهکار
هستند، ژنرال
تفنگداران دریایی.
پس این هذیان
لیبرالی نیست.
و البته،
رابرت
پاکستون تاریخنگار
ابتدا گفت او
فاشیست نیست،
تا زمانی که
شورش ششم ژانویه
را دید و گفت،
صبر کن ببینم،
ترامپ آمده با
میلیشیاهای
مسلح علیه پایتخت
شورش را تحریک
کرده! این فاشیسم
است.
نکته
تو درباره
کاهش بازدهی
[استفاده از
کلمه فاشیست]
را قبول دارم،
اما این درست
راهی بوده که
ترامپ را فاتح
مجادلات میکند،
درست است؟
عمران، او
کارهای دیوانهوار
میکند. ما
گوشزد میکنیم
که این مرد دیوانه
است، و بعد که
همه همین را میگویند،
این عادی میشود.
و سپس همه میگویند،
خب، این فقط
به نفع ترامپ
تمام میشود
[که او دوست
دارد کارهای دیوانهوار
کند]. حالا بقیه
ما چه باید
بکنیم؟
عمران، تو یک
روزنامهنگار
هستی. من یک
روزنامهنگار
هستم. کار ما
انتخاب کردن یا
انتخاب نکردن یک
نفر نیست. کار
ما این است که
حقیقت را
همانطور که میبینیم
به مردم بگوییم.
پس
وقتی مردم به
من میگویند،
اوه، با گفتن
فاشیست فقط
مردم را میرنجانی
و تحریک میکنی.
من میگویم، این
مشکل من نیست.
من برای دفتر
ریاستجمهوری
نامزد نیستم.
من به بینندگان
و شنوندگان و
مشترکان و
دنبالکنندگانم
وفادار هستم،
و وظیفه دارم
که بگویم چه
اتفاقی در حال
رخ دادن است. چیزی
که در حال رخ
دادن است ظهور
فاشیسم است.
فکر
میکنم کاهش
بازدهی بخشی
از مشکل است
که مردم دیر
به این موضوع
پرداختهاند.
من اولین بار
از کلمه «ف» (فاشیست)
در شبکه تلویزیونی
سراسری (MSNBC ) در
جولای ۲۰۲۰
در جریان
اعتراضات
جورج فلوید
استفاده
کردم، جایی که
اکنون میدانیم
ترامپ به تیماش
پشت صحنه
دستور میداد
به معترضان شلیک
کنید. و تیماش
برگشت و به او
گفت، آقای رئیسجمهور
نمیتوانیم
به مردم شلیک
کنیم! اما
دفعه بعد تیم
پلیس دیگر
همان تیم قبلی
نخواهدبود! یک
تیم متملق و
فرمانبر
خواهند بود که
میگویند بله
قربان شلیک میکنیم.
من بیش
از چهار سال پیش
از این
کلمه[فاشیست]
استفاده کردم.
کاش افراد بیشتری
زودتر این را
میگفتند.
افرادی که
ممکن است این
حرف را جدی بگیرند
همان رأیدهندگان
چرخشی هستند
که هنوز برای
دموکراسی در
آمریکا ارزش
قائلاند. شاید
مشکل بزرگتر
باشد، عمران،
واقعاً، شاید
مشکل فقط پیروان
ترامپ نباشند
که میگویند،
اوه، این حرفها
فقط حسادت تلخ
است. میفهمم.
آنها باید این
را بگویند.
نشانهها
واقعاً نگرانکنندهاند،
عِمران! نشانه
این است که
افرادی هستند
که میگویند،
بله، او یک دیکتاتور
است. اما ما به یک
دیکتاتور نیاز
داریم. نمیدانم
آیا نظرات
تاکر کارلسون
[مجری تلویزیونی
راستگرا و
پرطرفدار] چند
روز پیش را دیدی
یا نه، او
درباره ترامپ
صحبت کرد که
ترامپ پدر
ماست، پدر،
پدر، پدری است
که به خانه میآید
و کمربند میکشد
و دخترش را میزند.
ما دخترانی
هستیم که به
زدن نیاز داریم!
این نوع زبانی
است که راستگراها
استفاده میکنند.
در حال حاضر
آنها به شدت
به دنبال یک
رهبر
اقتدارگرا
هستند. الان
در ایالات
متحده نیستی.
مخاطبان شما،
مخاطبان جهانی
هستند. [آنها
باید بدانند]
آمریکا از
روندهای فاشیستی
اقتدارگرای
جهانی مصون نیست.
در حال حاضر
در سراسر
جهان، افراد زیادی
به دنبال یک
مرد قوی هستند
تا به آنها در
دوره عدم اطمینان،
اطمینان بدهد.
و من میگویم
حداقل ۲۰
تا ۳۰
درصد از آمریکاییها
احتمالاً در این
دسته قرار میگیرند.
عمران
گاردا:
و بخشی از دلیل
اینکه بسیاری
از افراد به
دنبال آن پدر
هستند، این
است که یک جنگ
فرهنگی در حال
رخ دادن است.
احتمالاً این
همان چیزی است
که افزایش برخی
از این تأثیرگذاران
[اینفلوئنسر
رسانهای] که
با پیروان
گستردهای بهصورت
آنلاین ظاهر میشوند
را تقویت میکند
و غیره. شما
قدرت آمریکا
را دارید که
در حال کاهش
است. هنوز
ابرقدرت است،
اما شاید دیگر
نه برای مدت
طولانیتر! و یک
جنگ فرهنگی در
داخل ایالات
متحده دارید.
چگونه آن جنگ
فرهنگی را تعریف
میکنید، که
پسزمینه این
انتخابات
است؟
مهدی
حسن: من
با این چارچوببندی
یا عبارتبندی
«جنگ فرهنگی»
راحت نیستم
چون وانمود میکند
که دو رقیبِ
همسنگ دعوا را
آغاز کردهاند،
و میدانم که
این چیزی است
که راستگراها
میخواهند به
شما
بقبولانند
[هراس از نفوذ
چپ فرهنگی].
اما در واقع،
بسیاری از اینها
صرفاً نارضایتیهای
جناح راست
است، توجیهی
است برای
منحرف کردن
افکار عمومی
از هدفهایی
که دستور کار
محافظهکاران
است، هدفهایی
که بسیار غیرمحبوب
است. آمریکاییها
نمیخواهند
مالیات میلیاردرها
کاهش پیدا
کند. آمریکاییها
خدمات بهداشتی
همگانی میخواهند.
آمریکا نمیخواهد
شرکتهای
بزرگ یارانههای
دولتی دریافت
کنند. ایالات
متحده با آنکه
نگران مهاجرت
هست، اما بیشتر
آمریکاییها
نمیخواهند سیاستهای
نژادپرستانه
نسبت به
مهاجران
داشته باشند.
آنها نمیخواستند
در مرز کودکان
از والدان خود
به زور جدا
شوند [سیاست
دوران ریاست
جمهوری
ترامپ].
واقعاً
مهم است که
درک کنیم آنچه
در چهار سال
گذشته دیدهایم
چیست؟ میدانید،
[موضوعات داغ
پیامرسانهای
اجتماعی] چکمههای
سبز «امینم»
[رپر] چه شکلی
است؟ آقای
«پوتیتو هد»
چطور به نظر میرسد؟
آیا دکتر سئوس
سانسور شده
است؟ آیا
دانشجویان
کالج خیلی چپگرا
هستند؟ همه این
مزخرفاتی که
[در رسانههای
اجتماعی] دریافت
میکنیم، اینها
در اصل محصول
فعالیت
راستگرایان
رسانههای
اجتماعی
هستند که بهصورت
بدبینانه،
استراتژیک، بیرحمانه،
و بیوقفه
«جنگهای
فرهنگی» را
مطرح میکنند،
بهعنوان راهی
برای منحرف
کردن از این
واقعیت که چیزی
برای ارائه به
رأیدهندگان
فرودست و
کارگران سفیدپوست
در مناطق «پشت
سر مانده» ندارند.
افرادی که به
ترامپ رأی میدهند،
که از جمعیتهای
فقیرتر، کمتحصیلکردهتر
هستند، آنها هیچ
پاداش مادی در
ازای این تبلیغات
[جنگهای
فرهنگی] دریافت
نمیکنند.
آن
نمایش دونالد
ترامپ را دیدی؟
چند روز پیش،
که آمد در
همبرگرفروشی
«مکدونالدز»،
آمد سیبزمینی
سرخ کرده و
همبرگر به
مردم داد. خوب
جناب ترامپ
نابغه، کارگر یقهآبی
همینجاست.
همانجا در مکدونالدز،
یک خبرنگار از
او پرسید، آیا
از افزایش
حداقل دستمزد
حمایت میکنید؟
دقیقاً همین
است که اهمیت
دارد، درست؟
بقیهاش ژستهای
نمایشی است. آیا
از افزایش
حداقل دستمزد
کارگران حمایت
میکنید؟
ترامپ از پاسخ
دادن طفره رفت
چون او از
افزایش حداقل
دستمزد حمایت
نمیکند. حزب
جمهوریخواه
از افزایش
حداقل دستمزد
حمایت نمیکند.
بنابراین،
وقتی گروهی از
افراد دارید
که از نظر مالی،
مادی، تحصیلی
از ریاستجمهوری
ترامپ سود
نخواهند برد،
تنها چیزی که
خواهند داشت،
به قول معروف
«چزاندن لیبرالها»
است، درست؟ یعنی
عصبانی کردن نیویورک
تایمز، عصبانی
کردن آن لیبرالهای
شرقِ آمریکانشین
که کافهلاته
مینوشند و
صندل میپوشند.
«به همین دلیل
به ترامپ رأی
میدهیم، تا
آنها را [لیبرالهای
از خودمتشکر
را] کفری کنیم»،
که ایرادی
ندارد، عالی، یک
نشئگی کوتاهمدت،
اما نمیتوانند
فرزندانشان
را به دانشگاه
بفرستند. نمیتوانند
خدمات بهداشتی
برای خود یا
والدینشان دریافت
کنند. این
واقعیت است،
درست؟ به همین
دلیل است که
راستگرایان
همیشه جنگهای
فرهنگی را راه
انداختهاند
تا ذهن ها را
از این واقعیت
منحرف کنند که
دستور کار
اقتصادی و سیاسی
آنها اساساً
ضد دموکراتیک،
اساساً پولسالارانه
و الیگارشیک و
اساساً غیرمحبوب
نزد توده مردم
آمریکا است.
مردم عادی
جمهوریخواه،
به همان
اندازهی
دموکراتها،
خواستار مالیات
بالاتر بر
ثروتمندان
هستند، و
خدمات بهداشتی
را برای همه میخواهند.
این چیزی است
که ترامپ به
شما نخواهد
گفت.
عمران
گاردا:
میخواستم
درباره جیدی
ونس [نامزد
معاونت ترامپ]
و جنگهای
فرهنگی با آن
لنز صحبت کنم،
اما وقت نداریم،
چون خاطراتش
عالی بود
[کتاب خاطرات
او از بزرگ
شدن در فقر و
محرومیت]. بسیاری
از لیبرالها
اول به او
علاقه
داشتند، اما
او بعداً جذب
ترامپیسم شد.
آن ایده جامعه
فقیر سفیدپوست
آپالاچی و همه
آن چیزها را
باور داری؟
موضوع جذابی
است که الان
وقت پرداختن
به آن را نداریم.
میخواهم یک
سؤال نهایی
بپرسم. ترامپ
را بهعنوان
رشته مشترک
بحث داشته باشیم.
بگوییم ۲۰۱۶،
۲۰۲۰،
۲۰۲۴،
و مسیری که تو
طی کردی تا به
اینجا رسیدی،
که گفتم یک
خارجی با دیدگاهی
از درون، و یک
اهل داخل با دیدگاهی
از بیرون، تو
این مسایل را
پوشش دادی، و
جنگ فرهنگی هم
در همین رسانهها
پی گرفته میشود.
تو این
موضوعات را از
طریق شبکههای
سراسری
ام.اس.ان.بی.سی،
اینترسپت،
الجزیره انگلیسی،
و اکنون رسانه
خودت زهتهئو
پوشش دادی. میپرسم
تفاوت اصلی بین
همه آنها چه
بود، اگر فقط
برای کسی دیگر
کار میکنی یا
برای خودت، در
پوشش دادن
ترامپ، و در
پوشش دادن وضعیت
در ایالات
متحده، تفاوت
چگونه است؟
مهدی
حسن: به
عقیده من چه
ترامپ را پوشش
بدهی، چه غزه
را، چه الیگارشی
را، مشکل اساسی
این است که آیا
در رسانههای
شرکتی
(کورپوراتی)
هستی، آیا
مثلاً در الجزیره
هستی، (و من
هنوز هم بهعنوان
همکار برای
الجزیره
برنامهای
دارم) یا برای
رسانه مستقل
کار میکنی.
مشکل اساسی
همه این شبکهها،
و دلیل اینکه
امسال از مدیریت
شرکت خودم لذت
بردم، و آزادی
هرگز اینقدر
خوشایند
نبوده، این
است که درشبکههای
بزرگ
کورپوراتی
ملاحظات و احتیاطی
وجود دارد،
عمران، و تو این
را میدانی،
احتیاطی در بین
سازمانهای
بزرگ رسانهای
وجود دارد [در
گزارش از حقیقت].
گاهی این احتیاط
موجه است. وظیفه
روزنامهنگاری
است که در
آنچه میگویی،
زبانی که
استفاده میکنی،
حقایقی که
مطرح میکنی،
دقت کنی،
ملاحظه داشته
باشی. من از
کسانی نیستم
که بگویم همه
چیز را بسوزانید،
من از رسانههای
شرکتی متنفرم.
نه، برای همه
سازمانهای رسانهای
مختلف نقشی
وجود دارد،
اما شکافهایی
هم وجود دارد.
و یک شکاف
بزرگ این است
که، کجا هستند
افرادی که مایل
به گفتن
ناگفتنیها
هستند؟ کجا
هستند افرادی
که مایل باشند
بچهای باشند
که بگوید
امپراتور
برهنه است؟
ما
به افرادی نیاز
داریم که
بتوانند چیزی
را که بهوضوح
جلوی
چشمانمان است
بگویند، چه
گفتن کلمه «ج»
باشد [جنوساید،
نسلکشی]، که
بسیاری از
رسانههای
شرکتی نمیگویند،
چه گفتن کلمه
«ف» یعنی فاشیسم،
که بسیاری از
رسانهها نمیگویند.
و فکر میکنم
برای من، این
مهمترین بخش
بوده است. تو
در ابتدا من
را بهعنوان
کسی که دوست
دارد بحث و
مناظره کند
معرفی کردی. و
همیشه استیصال
من از کار در
جاهای دیگر همین
بوده [که
نتوانم این
کلمات را بر
زبان بیاورم].
از همه پلتفرمهایی
که داشتهام و
همچنان دارم
قدردانی کردهام.
برای گاردین مینویسم.
برنامهای
برای الجزیره
انگلیسی
دارم، اما
اساساً «زهتهئو»
جایی است که میتوانم
آزادانه صحبت
کنم. لازم نیست
نگران هماهنگی
با کسی باشم
که بالای سرم
نشسته. لازم نیست
پشت سرم را
نگاه کنم.
لازم نیست
نگران برخی
قواعد یا
محدودیتهای
بیمعنی باشم.
ما واقعاً میتوانیم
آزادی بیان را
اعمال کنیم، و
فکر میکنم این
در زمانی که
مردم احساس
ترس و تهدید و
فشار میکنند
بسیار مهم
است. فکر میکنم
این چیزی است
که رسانه آزاد
زهتهئو به
من و به ما میدهد.
عمران
گاردا:
مهدی حسن، تو
شخصیتی قوی و
پرنفوذ داری.
خوشحال شدم با
تو صحبت کنم. خیلی
ممنون که در
برنامه اینترویو
به ما پیوستی.
مهدی
حسن: گفتگویی
خوب بود،
عمران،
ممنونم.
عمران
گاردا:
موفق باشی.
[پایان]
برای
دیدن مصاحبه اینجا
کلیک کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=YmDvAP53h4k
منبع
ـ
https://abdee-kalantari.blogspot.com/