زمینخواری
شرکتهای
بزرگ در
آفریقا
سیلاس
سیاکور –
جاسینتا فِی
ترجمه:
روزبه
آبکناری
زمانی
که زمینمان
آزاد باشد، ما
نیز آزادیم!
یادداشت
مترجم: دوام
سرمایه
وابسته به
گسترش دایمی
آن است. این به
معنای گسترش
دایمی قلمروی
سرمایهداری
در سطح جهانی
است، اما نه
به شیوهی
کلاسیکی که
تصویر جذابِ
«توسعه و
پیشرفتِ تدریجی»
را در اذهان
عمومی میآفریند.
تا جایی که به
مناطق حاشیهایِ
اقتصاد جهانی
(کشورهای
پیرامونی)
مربوط میشود
گسترش سرمایهداری،
خشنترین
اشکالِ پدیدهای
را به نمایش
میگذارد که
در متون
اقتصاد سیاسی
مارکسیستی به
«رشد ناموزون
سرمایهداری»
معروف است. در
واقع، سرمایهداری
قلمروی نفوذش
را از طریق
صدور تحمیلیِ
سرمایه در
زمینههایی
سودآور گسترش
میدهد، و کل
این فرآیند
امروزه
مشروعیت خود
را در چارچوب
حمایتیِ
نهادهای بینالمللی
و قوانین
اقتصاد جهانی
تامین میکند.
صدور تحمیلیِ
سرمایه بدین
معناست که فقر
مفرطِ غالب بر
جوامع
پیرامونی و
توسعه
نیافتگیِ
اقتصادی و
اجتماعیِ این
کشورها و ساختارهای
سیاسیِ عمدتا
ضعیف و وابسته
در آنها، که
خود در تحلیل
نهایی از
ثمرات
دیرپایِ استعمار
و سلطهجوییهای
امپریالیستی
است، زمینهی
مساعدی فراهم
میکند تا
سرمایه شرایط
مطلوبِ خود را
بر مردم این
جوامع تحمیل
کند. در
آفریقا
پیکریابیِ
ارادهی
سرمایه عمدتا
در قالب
کمپانیهای
بزرگ فراملی و
چندملیتیِ
غربی (و اخیرا
چینی) مُحقق
میشود و
گسترشیابی
سرمایه نیز
عمدتا از طریق
تسخیر منابع طبیعی
و معیشتی مردم
(و فتح
بازارهای ملی
و منطقهای)
رخ میدهد.
همهی اینها
اشکال
امروزیِ روند
«سلب مالکیت»
را بازسازی میکنند،
همچنانکه
شیوهای
مرسوم در
تاریخ گسترش
سرمایه بوده
است.
در این
میان، زمینخواری (Lnad grabing)
پدیدهی
رایجی در
آفریقاست که
مردم این قاره
را، در حالیکه
هنوز زخمهای
استعمار
کلاسیک را بر
تن دارند، به
سهم خود با
اشکال جدیدی
از استعمار
(استعمار
قانونی و یا
استعمارِ
پسااستعماری)
آشنا کرده
است. پدیدهی
زمینخواری
که به طور
مستمر و نظاممند
در آفریقا (و
مناطق دیگری
از جهان) در
حال پیشروی است،
به هیچ رو
پدیدهای
صرفاً
اقتصادی و
تنها برآمده
از زیادهطلبیِ
شرکتها
نیست؛ بلکه از
یکسو پیوند
جداییناپذیری
با
سازوکارهای
سلطهی سیاسی
و مناسبات
قدرت جهانی
دارد؛ جایی که
شیوههای
مدرنِ تسخیر
جهان و راههای
چیرگی و
اعمالِ سلطه
بر سرنوشت ملتها
در راستای
تضمینِ
منافعِ
ساختاری قطبهای
جهانیِ
سرمایه را
نمایان میسازد.
و از سوی
دیگر، در
خصلتی
بنیادین از
منطق سرمایه
ریشه دارد،
یعنی در گرایش
ساختاری آن به
دستاندازی
به پهنههای
طبیعی و تغییر
و تخریبِ بومشناختیِ
سیارهی
زمین، در
راستای تأمین
ملزوماتِ
خودگستریِ
سرمایه. از
این نظر،
بررسی زمینخواری
نه فقط زمینهای
برای فهم
سازوکارهای
امروزیِ
عملکرد
امپریالیسم
فراهم میکند،
بلکه ماهیت
ضدبومشناختیِ
سرمایه (تخریب
بیپایان و
یکدستسازی
پهنههای
طبیعی) را نیز
آشکار میسازد
(سویهای
بنیادین که
عموما در سایهی
استثمار بیوقفه
و بیگانهسازیِ
نیروی
کار-سویهی
دیگر سرمایه-
پنهان میماند).
آنچه
در آفریقا در
خصوصِ مواجههی
ملتها با
سلطهجوییِ
سرمایهی
جهانی میگذرد،
شاید حادتر
از آن به نظر
بیاید که
شباهتهای
بنیادین آن با
شرایط سایر
کشورهای
پیرامونی (در
این زمینه) به
سادگی قابل
درک باشد. اما
سرمایهداری
مدتهاست که
با اسب ترُوای
بازار آزادِ
جهانی و سرمایهگذاریهای
اقتصادی (و با
وساطتِ
نهادهای بینالمللی)،
همهی سرزمینهای
پهنهی کُرهی
مسکون را
تسخیر کرده
است. از این رو
انتقال مستمرِ
تجربههای
جمعیِ ملتها
در حوزهی
سلطهجوییهای
سرمایه و
مقاومت علیه
آن، بیتردید
برای ارتقای
فهم سایر ملتها
از وضعیتِ
(بالفعل یا
بالقوهی) خود
ضروری است.
این آشنایی
برای جامعهی
ایران به ویژه
از آن رو
ضروری است که
از بیش از دو
دههی پیش
تاکنون،
افسون ادغام
در اقتصاد
جهانی و جلبِ
سرمایهگذاریهای
خارجی همواره
در کار فلج
کردن باورهای
ذهنی و
ساختارهای
اقتصادی و
اجتماعیِ ما
بوده است و
نگرشی تحریفآمیز،
غیر انتقادی و
شیفتهوار
نسبت به
«توسعه و
پیشرفت
سرمایهدارانه»
را به بخشی از
«عقل سلیمِ»
امروزیِ جامعه
تبدیل کرده
است.
اردیبهشت
۱۳۹۳
* * *
زمینخواری
شرکتهای
بزرگ در
آفریقا
هماکنون
در آبوجا،
پایتخت
نیجریه، در
«همایش سرمایهگذاری
رشد آفریقا»1
کمپانیهای
تجارتِ
کشاورزی (agribusiness corporations) در
حال مُغازله
با دولتهای
آفریقایی
هستند، تا [به
گفتهی
خودشان] «به
فرآیند رشد
کشاورزی پایدار
در آفریقا
شتاب بیشتری
ببخشند».
این
نشست به قدر
کافی بیخطر
به نظر میرسد،
مگر اینکه
بدانید موضوع
محوری آن
دقیقاً بر سر
چیست. منافع
کمپانیها در
حوزهی
کشاورزی در
آفریقا، تسلط
آنها بر خاک،
بذر و منابعِ
آبیِ این قاره
را به طور
ویژهای شتاب
بخشیده است.
درحالیکه
حمایت بسیار
ناچیزی برای
کشاورزی، که
تغذیهی مردم
این قاره بدان
وابسته است
فراهم کرده است.
به جای
پشتیبانی از
مزارع
خانوادگی و
کشاورزی
مالکان خُرد،
سرمایهگذاری
بخش خصوصی در
کشاورزی موجب
رُبودن زمین
از جماعتهای
بومی شده است.
زمینهایی که
مردم بومی به
شیوهای
پایدار2 در آن
کشاورزی میکنند
و بقایشان
وابسته به
آنهاست.
مقاومت
در برابر
زورگوییِ
شرکتهای
بزرگ
در
سراسر آفریقا
کمپانیهای
بزرگ در حال
تصاحب زمینها
و منابع آبیِ
جماعتهای
محلی هستند.
این رویّه در
کشور لیبریا3
بیشترین نمود
را داشته است،
جایی که نیمی
از زمینهای
ملی از تصاحب
مردم خارج شده
است4. با این حال،
یک جماعت
محلی5 نشان
داده است که
غلبه بر این
تهدیدِ مرعوبکننده،
و سازماندهی
و مقاومت در
برابر آن
امکانپذیر
است. جماعتهای
محلی در برابر
روند تصاحب
زمینهایشان
از سوی شرکتها
مقاومت میکنند
و در مواردی
هم به پیروزی
میرسند. مردم
سراسر آفریقا
پیغام روشنی
را به دولتهایشان
میفرستند:
«فروش آفریقا
به شرکتها را
متوقف کنید!»
جماعتِ
جوگبان (Jogbahn Clan) در کشور
لیبریا یکی از
این جماعتهای
محلی هستند.
ماجرای
مقاومت آنها
بدین شرح است:
سرور و
شادمانی
مردمِ
بلایازتاون (Blayahstown)، شهر
کوچکی در
لیبریا
کاملاً
نمایان و
مشهود است.
مردم
روستاهای
اطراف برای
پیوستن به مراسم
جشن به شهر
آمدهاند و
سراسر شهر
صحنهی آواز و
پایکوبی است.
جماعت محلیِ
جوگبان از آن
رو جشن گرفتهاند
که رئیسجمهور
لیبریا به تازگی
حق آنان را
برای نه گفتن
به کمپانی
بریتانیاییِ
«روغن نخلِ
استوایی»6 (EPO) که قصد
تصاحب زمینهایشان
را داشت به
رسمیت شناخته
است. در کشوری
که بیش از
نیمی از زمینها،
بدون رضایت
جماعتهایی
که از دیرباز
به طور عُرفی
این زمینها
را در اختیار
داشتهاند،
به شرکتهای
بزرگ واگذار
شدهاند7،
این پیروزیِ
ناچیزی نیست.
ما اهل
همین
سرزمینیم. این
سرزمین
متعلق به ماست!
چهرهی
رئیس ارشدِ
جماعت، چیو
یوهانسُن8
هنوز هم حاکی
از حس موفقیت
است، و از
زمان بازگشت
از ملاقات
نمایندگانِ
جماعتِ
جوگبان با
رئیسجمهور
لیبریا لبخند
از چهرهی او
دور نمیشود.
در این
ملاقات، خانم
رئیسجمهور
متعهد شد که
از آنها در
برابر زمینخواریِ
شرکت EPO حمایت
کند.
چیو میپرسد:
«چرا باید یک
کمپانی اسباب
معیشت ما را برُباید؟»
و ادامه میدهد:
«ما اهل این
سرزمین هستیم.
هر آنچه که
پیشینیان و
نیاکان ما برای
ما به جا
گذاشتهاند،
در این جنگل
حفظ شده است؛
پس چرا باید
جنگلمان را
واگذار کنیم؟»
به
همراه دیاتی
کاردور، زنی
که سرپرست
جماعت محلیِ
جوگبان است،
درون جنگل قدم
میزنیم، درحالی
که او گاه برگهایی
را بر میدارد
و کاربردهای
دارویی
گوناگون آنها
را شرح میدهد.
وی همچنین
برای ما
بازگو میکند
که چگونه او و
خانوادهاش
در طی جنگ
داخلی9، در
جنگل مخفی
شدند و موفق شدند
با خوردن
گیاهان و میوههایی
که درون بوتهزارها
رشد میکنند
زنده بمانند.
با
وجود اینکه
این سرزمینْ
زخمهای
گذشتهی
نزدیک را با
خود حمل میکند،
اما هنوز هم
روح سرزمین
اجدادیِ این
جماعت را بازتاب
میدهد؛ از
این رو این
مردم
نمیخواهند
اجازه بدهند
که پیوند عمیق
آنها با این
سرزمین گسسته
شود.
بیستهزار
هکتار از زمینهای
جماعت واگذار
شدهاند
در
منطقهی
اطراف قدم میزنیم.
در حالی که
دور و برِ ما
را سبزیجات،
درختان نخل
وحشی، و ساقههای
نیشکرِ وحشی
فرا گرفتهاند،
چیو میگوید:
«زمین به ما
همه چیز میدهد».
همانند سایر
جماعتهای
روستایی در
لیبریا، آنها
نیز معیشت خود
را از زمینهایی
تهیه میکنند
که قادرند به
طور جمعی
ادارهاش
کنند.
این
جماعت، در
تأمین
نیازمندیهایش
خودکفاست و
زمینها را به
شیوهی
پایدار اداره
میکند. برای
این جماعت، از
دست دادنِ
زمینْ یعنی از
دست دادن همه
چیز. مقاومت
جماعت محلیِ
جوگبان از سال
۲۰۱۲ آغاز شد
و این زمانی
بود که شرکت EPO شروع به آن
کرد که قلمروی
کشت خود را به
زمینهای
جماعتیِ ۱۲ شهر
کوچک گسترش
دهد. به موجب
توافقنامهای
که میان دولت
لیبریا و
کمپانیِ EPO امضاء
شده بود،
کمپانی مجاز
بود محدودهی
کشت خود را
گسترش دهد،
طوری که
تقریباً بیستهزار
هکتار از زمینهای
مشترک این
جماعت را نیز
در بر بگیرد.
همهی
جماعتهای
محلی در سراسر
لیبریا با
تهدید یکسانی
مواجهاند،
یعنی زمینهای
آنها بدون
موافقت آنها
به کمپانیها
واگذار می
شود. به عنوان
نتیجهای از
این امر، تنش
و درگیری میان
اهالیِ جماعتهای
محلی و کمپانیها
به سراسر
لیبریا گسترش
یافته است.
تهدید
و ارعاب پلیس
و نیروی
حفاظتیِ
شرکتِ EPO
جماعت
جوگبان،
اهالیِ خود را
سازماندهی
کرد و مردم
برای مقاومت
در برابر
واگذاری زمینهایشان
گرد هم آمدند.
زنان، مردان،
و جوانان از
شهرهایی که
توافقنامهی
دولت با شرکتِ EPO را علیه
منافع خود
یافتند،
نمایندگان
خود را انتخاب
کردند تا هستهای
مرکزی برای
پیشبُرد
مقاومتشان
را شکل دهند.
آنها چندین
بار به ملاقات
نمایندگان
کمپانی و دولت
رفتند تا
اعتراضشان
نسبت به گسترش
قلمرویِ زمینهای
کمپانی را
اعلام کنند.
با این وجود،
کمپانی از
اواخر سال
۲۰۱۲ پاکسازیِ
زمینهای
مردم محلی و تخریب
زمینهای
کشاورزی و
مزارع غلهی
آنان را آغاز
کرد، تا کشت
صنعتی
محصولات خود
را جایگزین آنها
سازد. شرکت EPO در
سپتامبر ۲۰۱۳
شروع به نقشهبرداری
و مسّاحیِ
زمینهای
جماعت
جوگبان نمود،
بیآنکه
توافق آنها
را جلب کند.
وقتی که اهالی
جماعت محلی
تلاش کردند تا
این کار را
متوقف سازند،
یک واحد پلیس
شبهنظامی به
منطقه اعزام
شد. سپس از سوی
پلیس و نیروی
حفاظتیِ
شرکتِ EPO اقدامِ
سراسریِ
مشترکی برای
وحشتآفرینی
و به منظورِ
ارعاب و تهدید
مردم محلی آغاز
شد. آنها
شبانه با
ماشینهای
خود و با چراغهای
گردانِ هشدار
دهنده وارد
دهکدهها میشدند،
در حالیکه
درست مانند
رزمجویان
گروههای
شورشی در طی
جنگ داخلی،
عدهای از
آنان سوار بر
سقف ماشینها
بودند.
مردم
همچنین در طی
یک راهپیمایی
صلحآمیز
مورد حمله و
ضرب و شتم
قرار گرفتند و
۱۷ نفر از
آنان به طور
خودسرانه
بازداشت شدند.
رئیس جماعت
نیز از سوی
دولت از سِمَت
خود برکنار
شد، چرا که
علیه کمپانی
سخنرانی کرده
بود.
تفرقه
بینداز و
حکومت کن! این
بار اما این
حَربه ناکام
ماند
با
وجود این
تاکتیکهای
تهاجمی و خشن،
جماعت به
مقاومت خود
ادامه داد. آنها
شکایتنامهای
را به «مجمع
روغن نخلِ
پایدار»10
ارسال کردند و
نیز یک طومار
اعتراضی تهیه
کرده و آن را
به دولت ارائه
دادند.
دیاتی
در این باره
میگوید:
«تنها کاری که
آنها کردند
آن بود که
تلاش کنند
میان ما تفرقه
بیاندازند …
آنها به
اشخاص بانفوذ
جماعت مقداری
پول پیشنهاد
دادند تا آنها
را به چشمپوشی
از [مشارکت در]
این حرکت
ترغیب کنند».
با این
وجود، جماعت
به تضعیف خود
در اثر تفرقه
تن نداد، تا
سرانجام در
ملاقاتی
حیاتی با رئیسجمهوری
لیبریا11 این
تعهد12 را از
سوی خانم رئیسجمهور
دریافت کرد که
وی حق جماعت
محلی برای نه
گفتن به
کمپانی را به
رسمیت میشناسد.
یکی
از نمایندگان
جوان جماعتهای
محلی، آنتونی
یوهانسُن، در
این باره چنین
گفته است:
«مبارزه، ما
را قویتر از
پیش ساخته است
و ما این درس
را آموختیم که
متحد بمانیم. …
این موفقیتْ
بسیار
ارزشمند است،
چرا که آیندهی
من و آیندهی
فرزندانم را
تضمین میکند.
من در این
سرزمین میمانم
و برای
فرزندانم در
زمینهای آن
غلّه خواهم
کاشت، تا نسلهای
آینده
بتوانند از
طریقِ زمین
زندگی کنند».
برای
شرکت EPO موضوع
همچنان بر سر
تجارت است
با
وجود تعهد
رئیسجمهور،
شرکتِ EPO هنوز
هم این مساله
را به رسمیت
نشناخته است
که جماعت محلی
با [گسترش]
عملیات این
شرکت مخالف
است. آنها
چنان به کسب و
کار همیشگی
خود مشغولند،
که گویا امور
به همان روال
سابق است.
کمپانی به مطالعات
میدانیِ خود
روی زمینهای
جماعت محلی
ادامه میدهد
تا برای مرحلهی
پاکسازیِ
آتی مهیا شود.
اما اهالی
جماعت هم
ناامید نیستند
و به مقاومت
خود، به امید
تدارک آیندهای
بهتر ادامه میدهند.
پاکسازی
زمین و سایر
فعالیتهای
آمادهسازیِ
آن غیر قانونیاند،
چرا که حق
جماعتهای
محلی برای
اعطای
آزادانهی
زمینهایشان
یا اعلام
امتناع از
واگذاری آنها
را زیر پا میگذارند،
در حالی که
چنین حقی خواه
در سطح قوانین
ملی و خواه
قوانین بینالمللی
به رسمیت
شناخته شده
است.
گارمونده
بنوُن، یکی
از کسانی که
در تظاهرات
مورد ضرب و شتم
قرار گرفته
بود، میگوید:
«ما از دولت میخواهیم
که از ما
پشتیبانی کند
تا بر روی
زمینهایمان
خودکفا
بمانیم؛ به
جای اینکه زمینمان
را به شرکتی
خارجی بدهد،
که تنها به
کسب سود و
انتقال آن به
کشور خود میاندیشد.
در مقابل، ما
میتوانیم
پول [و ثروت
ملی] را در
لیبریا نگهداریم
و میتوانیم
بهتر زندگی
کنیم».
سازماندهی
کنید و مقاومت
کنید!
هر
ساله در سراسر
جهان منطقهای
با وسعت پنج برابر
کشور لیبریا13
از جماعتهای
محلی رُبوده
میشود.
جماعتِ
جوگبان نشان
داده است که
اگر اهالیِ
جماعتهای
محلی کنار هم
قرار بگیرند و
خود را برای مقاومتْ
سازماندهی
کنند، متوقفسازی
این رویّه
امکانپذیر
است. دولت
لیبریا حق آنها
برای امتناع
از واگذاری را
به رسمیت
شناخته است و
اکنون شرکتهای EPO و KLK و
اکثریت سهامدارانشان
نیز باید چنین
حقی را به
رسمیت
بشناسند.
فعالیت
در همراهی و
همبستگی با
این جماعت فرصت
مغتنمی برای
ما بوده است.
پیکار و حرکت
آنها منبع
سرشار و الهامبخشی
برای گروههای
فعال در زمینهی
توسعهی
پایدار در
لیبریا، و از
جمله برای
جمعیت ما14 بوده
است.
جماعتِ
جوگبان اینک
در تدارک آن
است که درسها
و آموزههای
مقاومت خود را
با سایر جماعتهای
محلی به
اشتراک
بگذارد تا به
آنان برای مقاومت
در برابر زمینخواری
امید بدهد. و
همانطور که
دیاتی میگوید:
«خیلی
خوشحالم که
سرزمینم آزاد
است؛ چون وقتی
زمینهایمان
آزاد است، ما
نیز آزادیم!»
* متن
فوق ترجمهایست
از گزارش زیر
در نشریهی
اکولوژیست:
The Corporate
Land Grab in Africa
By: Silas
Siakor & Jacinta Fay , May 7th, 2014
1. Grow Africa Investment Forum
2. «پایدار»
معادل فارسیِ
رایجی است
برای صفتِ sustainable و ناظر بر
دوامپذیریِ
بومشناختی
است. [م.]
3. لیبریا (Liberia) کشوری
است در گوشهی
جنوبیِ
آفریقای
غربی، با
وسعتی برابر
۱۱۱ هزار و۳۷۰
کیلومتر مربع
و جمعیتی حدود
چهار میلیون
نفر. [برگرفته
از مدخل ویکیپدیا
/م.]
4. در این
مصاحبه
(پادکست
صوتی)، سیلاس
سیاکور (Silas Siakor) یکی از
نویسندگان
این مقاله که
خود از فعالین
سرشناسِ
لیبریا در
مبارزه علیه
زمینخواری
است، گزارش میدهد
که تنها در طی
یک معاهده،
دولت لیبریا
۳۵۰ هزار
هکتار از زمینهای
کشور را به یک
شرکت فراملی
واگذار کرده
بود که مردم
محلی تنها پس
از حضور
کارگزاران
کمپانی در
زمینهای
خود از این
معاهده مطلع
شدند، که این
سرآغاز دورهای
از تنشها و
درگیریها
بود. [م.]
5. در
سراسر این متن
اصطلاح «جماعت
محلی» معادل Clan به کار
گرفته شده
است، که البته
معادل دقیقی نیست.
چون Clan به
معنای جمعیتی
از مردم است
که به واسطهی
خویشاوندهای
تباری، زبانی
و یا پیوندهای
قبیلهای، به
لحاظ زندگی
اجتماعی در
اتحاد یا
پیوند نزدیکی
با هم قرار
دارند. در
آفریقا گسترهی
زیست
جغرافیاییِ
جمعیتی که حول
یک Clan وحدت
یافتهاند،
میتواند بسیار
فراتر از
روستاهای
مجاور باشد و
ناحیهای
شاملِ شهرهای
مجاور را نیز
در بر بگیرد؛
طوری که یک
«جماعت محلی»
در تقسیمبندیهای
کشوری، میتواند
معرّف یک
ناحیه یا یک
منطقه از کشور
باشد. [م.]
6. Equatorial
Palm Oil (EPO)
7. برای
آگاهی بیشتر
از روند زمینخواری
در کشور
لیبریا و
تجارت روغن
نخل -برای
نمونه- به گزارشهای
زیر (۲۰۱۳)
رجوع کنید:
The Bitter
Taste of Liberia’s Palm Oil Plantations; by Wade C. L. Williams
Small
country, global challenge; by Silas Siakor
8. Chief Elder Chio Johnson
9. نخستین
جنگ داخلی
لیبریا بین
سالهای ۱۹۸۹
و ۱۹۹۶ در
گرفت و به مرگ
و کشتار ۲۰۰ هزار
نفر انجامید.
سرانجام با
دخالت «شورای
اقتصادی دولتهای
آفریقای غربی» (ECOWAS) و سازمان
ملل، قرار داد
صلحی بسته شد
که تنها تا
سال ۱۹۹۹ دوام
یافت. در این
دوره چارلز
تیلور به
ریاست جمهوری
کشور برگزیده
شد. دومین جنگ
داخلی لیبریا
طی سالهای۱۹۹۹
تا ۲۰۰۳ جریان
داشت. در این
دوره، به دلیل
وسعت دامنهی
عمل شورشیان
در شمال و
جنوب کشور،
دولت مرکزی
تنها کنترلِ
یکسوم کشور
را در اختیار
داشت و حتی
پایتخت کشور
(مونرُویا)
نیز به اشغال
نیروهای
شورشی درآمد.
علاوه بر کشتار
وسیع
غیرنظامیان،
از مشخصههای
این جنگ
داخلی، گسترش
مشهود پدیدهی
«کودک-سرباز» و
نیز رواجیافتنِ
گستردهی
مواد مخدر
بود. در آگوست
۲۰۰۳ با
انعقاد «قرارداد
صلح آکرا»، یک
دولت ائتلافی
برای دورهی
گذار (دولت
انتقالی ملی)
تشکیل شد. پس
از برگزاری
انتخابات ریاست
جمهوری سال
۲۰۰۵ ظاهراً
دوران سیاسی تازهای
در لیبریا
آغاز شده است.
[برگرفته از
مدخلِ ویکیپدیا./
م.]
10. Roundtable on Sustainable
Palm Oil (RSPO)
11. President
Ellen Johnson Sirleaf
12. توضیحات
بیشتر
(انگلیسی)
دربارهی این
تعهد در اینجا
و اینجا قابل
دسترسی است.
13. یعنی
میانگینِ
سالانهی
زمینخواری
در جهان،
منطقهای با
وسعت بیش از
یکسومِ
مساحت ایران
است. [م.]
14. Sustainable
Development Institute
برگرفته
از : «پراکسیس»
http://praxies.org/?p=3756