دلایل
موفقیت جرمی
کوربین در
انتخابات
سراسری اخیر
بریتانیا
مقاله
ای از جاناتن
کوک
برگرفته
از سایت
کانترپانچ
ترجمه
ای از پریسا
امجدی
دنبال
کردن پوشش
خبری بی بی سی
در شب
انتخابات
بریتانیا می توانست
این نتیجه را
به بیننده القاء کند
که:
یک –
کارزار
انتخاباتی
ترزا می (رهبر
حزب محاقظه
کار) ناموفق و
مخرب بود و،
دو-
کوربین در
انتخابات
شکست خورد.
چنین
جمع بندی
را فقط میتوان
از کسانی
انتظار داشت
که در طول دو
سال اخیر بر
این نظر بودند
که کوربین غیر
قابل انتخاب
است، و پایه
حمایتی او از
جمع کوچکی از
چپ های رادیکال
فراتر نمی رود. آنها
ادعا می کردند
حزب کارگر می رود
که با بدترین
شکست
انتخاباتی در
دوران اخیرروبرو
شود. از
نظر این
کارشناسان پیام
برقرای عدالت
اجتماعی
کوربین جایی
در قلب مردم
بریتانیا
نداشت.
برای
اثبات چنین
ادعایی بد
نیست نگاهی
بیندازیم به
تعداد آرای
کسب شده توسط
این حزب در
انتخابات
اخیرو عملکرد
حزب تحت رهبری
کوربین.
از
لحاظ کسب آرا،
کوربین 41 درصد
و ترزا می 44
درصد را به
خود اختصاص
داده اند. با توجه
به پیچیده گی
سیستم غیر
دمکراتیک
انتخابات
بریتاینا که
در آن احزاب
مختلف نسبت به
میزان آرایی
که کسب کرده
اند در مجلس
کرسی به دست
نمی آورند،
کوربین
توانست با
افزایش کرسی
های حزب کارگر
( 50 کرسی کمتر از
محافظه کاران)
موفقیت چشم
گیری نصیب این
حزب در مقایسه
با دوره «اد
میلابند»
کند. در
حال حاضر هیچ
حزبی اکثریت
کرسیهای
پارلمان
بریتانیا را
بهدست
نیاورده است. ترزا می
برای حفظ قدرت
مجبور به
ائتلاف است و
برای همین دست
همکاری به سوی
فرقه اتحادگرایان
دموکراتیک
ایرلند شمالی
دراز کرده
است، ائتلافی
که بدون تردید
دوام نخواهد
آورد.
اگرچه
حزب کارگر در
انتخابات
پیروز نشد ولی
کوربین
توانسته است
آرای بیشتری
را نسبت به «اد
میلابند»، «گوردن
براون» و «نیل
کنیک»،
کسانی که
اشکارا با
رهبری او
مخالف بودند،
نصیب حزب کند. در
اینجا جا دارد
نگاهی بینداریم
به آرای تونی
بلر رهبر سابق
حزب کارگر و
از مخالفین سر
سخت کوربین که
متحدین او در
دو سال گذشته
بطور مستمر و
خستگی
ناپذیری از هیچ
تلاشی برای
برکناری
کوربین دریغ
نکردند وسرانجام
کودتای
انتخاباتی
برای انتخاب
رهبری مجدد را
در سال گذشته
سازمان
دادند، کودتایی
که بطرز چشم
گیری شکست
خورد.
سهم تونلی
بلر از آرا در
سال1997 ، سال
پیروزی بزرگ
حزب کارگر ، 43
درصد (2 درصد
بیشتراز
کوربین)؛ در سال
2001، 41 درصد (
معادل کوربین)
و 36 درصد
(کمتر از
کوربین) در
سال 2005 بود.
این آمار
بخوبی نشان
میدهد که به غیراز
مورد پیروزی
بلر در
انتخابات سال
1997،
کوربین
محبوب ترین
رهبر حزب در 40
سال گذشته
بوده است. اما
بد نیست
بدانیم که بلر
به چه قیمتی
توانست
پیروزی چشم
گیر سال 1997 را که
2 درصد بیشتر
از آرای
کوربین در
انتخابات
اخیر بود بدست
بیاورد.
تونی
بلر برای بدست
آوردن
رای بیشتر روح
حزب کارگر را
در پشت درهای
بسته به
نهادهای مالی
بریتانیا،
نمایندگان
سرمایه بزرگ و
لابی هایشان
فروخت،
معامله ای که
موجب حمایت
رسانه های دست
راستی از بلر
از قبیل کانال
های تلویزیونی
و روزنامه های
روپرت مردوخ
شد.
نمایندگان
سرمایه بزرگ
تمام قدرت
تبلیغاتی خود
را برای به قدرت
رساندن تونی
بلر به کار
گرفتند و با
این وجود
توانستند بلر
را با 2 درصد
بیشتر از رای
کوربین به
قدرت
برسانند. کوربین
در شرایطی
توانست 41 درصد
آرا را کسب
کند که تمانی
قدرت تبلیغاتی
نظام سرمایه
علیه او بود.
بر
خلاف
کوربین،رهبری
تونی بلر توسط
بخش زیادی از
نمایندگان
حزب کارگر در
مجلس وقت به
چالش کشیده
نشد و کسی قصد
نابودی او را
از درون حزب نداشت. علاوه
بر این تونی
بلر از حمایت
قابل توجه
شهروندان
اسکاتلند
برخوردار
بود، حمایتی
که پیش
از رهبری
کوربین از بین
رفته بود.
شکافی که بر
اثر سیاست های
بلر در اسکاتلند
ایجاد شده بود
را
ناسیونالیست
های اسکاتلندی
پر کردند.
نکته
قابل توجه
دیگر این است
که پیروزی بلر
در سال 1997 نقطه
اوج موفقیت او
بود. از
زمانی که
اعضای حزب
کارگر متوجه
شدند که این
موفقیت به چه
بهایی بدست
آمده، حمایت
از بلر تا
زمانی که او
مجبور به کناره
گیری شد،
بشدت کاهش
یافت. به
دنبال آن
گوردن براون
رهبری حزب
ورشکسته را
بدست گرفت. این
موارد بخوبی
روشن میکنند
که پیروزی 41
درصدی کوربین
در مقایسه با
پیروزی 43
درصدی بلر از
چه اهمیت ویژه
ای برخوردار
است.
کمپین
انتخاباتی
کوربین فرصت
مناسبی را فراهم
کرد تا مردم
بتوانند با او
بی واسطه آشنا
شوند وهمین
آشنایی به
علاقه مردم به
راستگویی و
سرسپردگی او
برای برقراری
عدالت اجتماعی
منجر شود. مردم
این شانس را
پیدا کردند که
یا در
کارزارهای
انتخابانی او
شرکت کنند و
یا مناظره های
تلویزیونی او
را ببینند. آنها
برای اولین
بار حرف های
کوربین را از
زبان خود او و نه
از طریق رسانه
های تجاری،
شنیدند.
رسانه هایی
که بطور
سازمانیافته
قصد تخریب شخصیت
او و وارونه
نشان دادن
سیاست هایش را
داشتند.
بر خلاف تونی
بلر که از حزب
کارگر یک حزب
تاچری ساخت،
کوربین تلاش
میکند که حزب
کارگر را به
یک جنبش
اجتماعی برای
احقاق سیاست
های رادیکال
تبدیل کند.
کوربین
بیشترین
افزایش
آرا را در
مقایسه با
انتخابات
سراسری گذشته
و از زمان
کلمنت اتلی در
سال 1945 نصیب حزب
کارگر کرد. خلاصه
کلام اینکه او
توانست اقبال
انتخاباتی حزب
کارگر را بیش
از هر رهبر
دیگر در 70 سال
گذشته دگرگون
کند. بر
خلاف تونی بلر
او توانست این
موفقیت را
بدون معاملات
پشت پرده با
سرمایه و حراج
ارزش ها و
سیاست های
اقتصادی و
اجتماعی حزب،
بدست آورد.