مقاومت
فرانسوی ما
تازه آغاز شده
است
ژان لوک
ملانشون
ترجمه
از فرانسوی به
انگلیسی:
جسیکا رید
ترجمه
از انگلیسی به
فارسی: آرش
عزیزی
ما با
وحدتِ خو در
چپ، قدرت لازم
برای توقف سارکوزی
و کنار زدن
سیاست ریاضتکشی
را یافتهایم
برای
اولین بار در
بیش از ۳۰
سال، نیروی
سیاسی جدیدی
در فرانسه (نه
فقط در چپ سوسیالیستها
که در ضمن بی
هراس از تاکید
بر خود به
عنوان بدیلی
در مقابل آنها)
در انتخابات
ریاستجمهوری
به رایی دو
رقمی رسیده
است: ۱۱/۱ درصد
که در شهرهای
بزرگ به ۱۶
درصد میرسد.
دستاورد «جبههی
چپ» (Front de Gauche) اخیرترین
و قویترین
موفقیت «چپ
دیگر» در
اروپا است.
پس از سالهای
بسیار
پراکندگی،
«جبههی چپ»
توانسته
نیروهای چپگرای
خواهان تحول
اجتماعی و
محیطزیستی
را متحد کند.
اکنون باید
اخراج نیکولا
سارکوزی از
کاخ الیزه و
شکست سهمگین
او در دور دوم
انتخابات
ریاستجمهوری
در روز ۶ مه را
تضمین کنیم.
مردم و جنبش
کارگری
فرانسه از
انحصار قدرت
دولتی به دست
راستِ
رادیکالشده
(که در ضمن به
دنبال آرای
راست افراطی
است) لطمات
بسیاری خواهد
خورد. این
اولین و فوریترین
ماموریت ما
است.
اما این
هدف کوتاهمدت
را به هیچ وجه
نباید با حمایت
از نامزد حزب
سوسیالیست یا
برنامهی او
عوضی گرفت.
سیاستهای
فرانسوا
اولاند، به
غیر از چند
مورد، برای
تطبیق با
نیازهای
بازارهای
مالی و قانون
«طلاییِ»
توازن بودجه
در معاهدهی
مالی اروپا
تنظیم شدهاند
- او حاضر نیست
این سیاستها
را به همهپرسی
مردمی بگذارد.
«جبههی
چپ» که در سال ۲۰۰۹
تشکیل شد در
اولین
انتخابات
ریاستجمهوری
خود نزدیک به
چهار میلیون
نفر را بسیج کرد.
این نزدیک به
سه میلیون نفر
بیش از دو انتخابات
سراسری پیشین
(انتخابات
اروپای ۲۰۰۹ و
منطقهای ۲۰۱۰)
که
حزب در آنها
نامزد معرفی
کرد، است.
برنامهی ما
در طول این
انتخاباتها
روشن بوده
است. ما ریاضتکشی
در فرانسه و
اروپا را در
تمام اشکال آن
رد میکنیم
(چه اقدامات
«سخت» راست
محافظهکار و
چه اقدامات
«نرم» سوسیال
دموکراسی)؛ ما
معاهدههای
نولیبرالی
کنونی
اتحادیهی
اروپا را رد
میکنیم؛ ما
خواهان توزیع
جدید ثروت به
نفع کارگران و
آنان که
مشاغل
غیرامن
دارند هستیم؛
و ما خدماتی
عمومی میخواهیم
که از انواع
موجود در
جوامع بازاریشده
متفاوت باشند.
ما میخواهیم
با برنامهریزی
محیطزیستی
از بحران
سرمایهداری
بیرون
بیاییم؛ با
دخالت بیشتر
مردم در امور
دولتی مقال
دموکراسی
اولیگارشیک
خود بایستیم؛
و طرح خروجی از
ناتو و
محدودیتهای
آتلانتیکی که
بر کشورمان
تحمیل شده
داشته باشیم.
«جبههی
چپ» در ضمن
جبههای
مردمی خواهد
بود - و بیتوقف
علیه راست
افراطی، «جبههی
ملی»، که
افزایش
محبوبیتش بیشک
نگرانکننده
است، میستیزد.
ما کار درستی
کردیم که هدفشان
گرفتیم و
برنامههایشان
را در طول
کارزار
انتخابات
تحلیل کردیم و
به چالش
کشیدیم. ما
تنها کسی
بودیم که این کار
را کردیم -
بدون تمرکز ما
نتایج آنّها
شاید از این
هم
هشداردهندهتر
میشد.
اما آنچه
روشن است این
است که اکنون
زمان مقاومت در
مقابل
بازارهای
مالی رسیده
است. مفرح بود
که این هفته
بعضی
نمایندگان
شاخص
اولیگارشی مالی
(مثلا ماریو
مونتی، نخستوزیر
ایتالیا و
ماریو دراگی،
رئیس بانک
مرکزی اروپا)
را ببینیم که
تحلیل ما از
خطرهای سیاستهای
ریاضتکشی را
تایید میکنند.
این سیاستها
اقتصادهای
اروپا را به
رکودی میکشاند
که با خود،
چون ابرهای
حاوی طوفان،
بیکاری و فقر
برای مردمان
اروپا میآورد.
به گفتهی
دراگی حتی عقبگرد
و تکمیل
«معاهدهی
مالی» با
«معاهدهی
رشد» کار
درستی خواهد
بود. این هم
نظر مونتی و هم
نظر اولاند
است. اما این
چه نوع رشدی
خواهد بود؟
رشدی که مشوق
انعطافپذیری
بازارهای کار
به عنوان
موتور
«رقابتی» بودن
اقتصادهای
اروپا است؟
«جبههی
چپ» مفهوم
متفاوتی از
اقتصاد، از
جامعه، و از
اتحادیهی
اروپا ارائه
میکند. در
این چارچوب،
ما دلیل محکم
دیگری برای خلع
سارکوزی از
کرسی ریاستجمهوریاش
داریم. وقتی
از شر او خلاص
شویم محور
«ریاضتگرا»
را که نمادش
رابطهی
مرکل-سارکوزی
است در هم میشکنیم.
این بالاخره
به ما امکان
میدهد قدم به
پیش بگذاریم و
توازن قوای
جدیدی در
اروپا بسازیم
- توازنی که
سیاست ریاضتکشی
را حقیقتا به
چالش میکشد.
در این
نبرد، «جبههی
چپ»، در
فرانسه، کلید
آینده را به
دست دارد.
منبع:
گاردین، ۲۷
آوریل ۲۰۱۲
اولین
انتشار فارسی
در: هفته نامه
«آسمان»