نگاهی
فشرده به وضعیت
سیاسی و
اقتصادی جاری
یوسف
لنگرودی
نگاهی
به وضعیت کنونی
ایران به طورروشنی
نشان می دهد
که جمهوری
اسلامی همچنان
با بحران های
بی سابقه سیاسی
واقتصادی روبرو
بوده و نه
تنها نتوانسته
قدمی درراه
کاهش مشکلات
بردارد بلکه
با سیاست هایی
که در پیش
گرفته عملا بر
وسعت وعمق دشواری
هایی که با آن
ها روبروست،
افزوده است.
رژیم اسلامی که
در چند ماه
گذشته همه
توان خود را
به کار گرفته
بود تا جنبش
ضد استبدادی
را شکست خورده
معرفی کند،
ناگهان با
وقوع تظاهرات
و تجمع وسیع
مردم دربیست و
پنجم بهمن ماه
وسه شنبه های
اعتراضی،
مردم
رادرمقابل
خود دید.
درچهارشنبه
سوری امسال،
جمهوری اسلامی
به خوبی درخواهد
یافت که درکجا
ایستاده وتا
چه حد درمهار
مبارزات مردمی
موفق بوده
است. این
چهارشنبه سوری
که ازآن به
عنوان سومین
وآخرین سه شنبه
اعتراضی علیه
استبداد حاکم
درسال جاری
نام برده می
شود، یکباردیگرودرسطح
ملی وبا فریادهای
بلند مرگ بردیکتاتور،
به رژیم ولایت
فقیه و
کارگزاران و
مزدورانش نشان
خواهد داد که
مردم ایران قاطعانه
خواهان
سرنگونی
جمهوری اسلامی
هستند و درآستانه
فرارسیدن بهار
وسال جدید و
برپایی جشن های
نوروزی، حکومت
را جزو بزرگترین
پلیدی ها می
شمارند که باید
محو گردد وبه
زباله دانی
تاریخ پرتاپ
شود.
همچنین
بحران درمرکزی
ترین هسته
حکومتی به شدت
ادامه دارد
وروزی نیست که
میان قوه مجریه،
مجلس، شورای
نگهبان و مجمع
تشخیص مصلحت
نظام، اختلاف
بروز نکند. کشیده
شدن پای رهبر
نظام ، که با
هدف تقویت
احمدی نژاد و
باند او صورت
می گیرد، دیگربه
امری عادی و روزمره
تبدیل شده
است. حذف هاشمی
رفسنجانی- که
زمانی به
عنوان نفر
دوم در سلسله
مراتب قدرت
ازوی یاد می
شد- از مقام ریاست
مجلس خبرگان، یکی
ازآخرین و
برجسته ترین
نمونه های عمق
یافتن بحران
در نظام اسلامی
است. کنارگذاشته
شدن رفسنجانی
که دراین
اواخرنیزبه
اندازه کافی
تضعیف شده بود
و دیگردرعرصه
سیاست دست به
عصا راه می
رفت، اگرچه مرکزی
ترین هسته
حکومتی را به
هم نزدیکتر می
کند اما در عین
حال نقطه ضعف
و انعطاف ناپذیری
حکومت را هرچه
بیشترعریان می
سازد .
در
عرصه اقتصادی
نیزهمه چیزحکایت
از آن دارد که
اقتصاد ورشکسته
کشورهمچنان
دربحران عمیق فرومی
رود. بیکاری،
اخراج ای دسته
جمعی و ورشکستی
پی در پی
واحدهای تولیدی
و خدماتی و
قرار داشتن
زندگی اقتصادی
میلیون ها نفر
ازمردم ایران
زیر خط فقربه یک
معضل و تهدید
واقعی تبدیل
شده که بر
وسعت شان هرآن
افزده می شود. حتی
افزایش
ناگهانی بهای
نفت دراثرتحولات
اخیرخاورمیانه
نیزنمی تواندبه
وضعیت اقتصادی
رژیم و بهبود
موقعیت مالی
آن کمک موثری
بکند. به دلیل
فرسودگی پالایشگاهها
وعدم کارآیی زیرساخت
های صنعت نفت
وعدم سرمایه گذاری
موثر درآن،
جمهوری اسلامی
عملا توانایی
خود را در
افزایش تولید
و صادرات نفت
از دست داده
است.
این
رژیم همچنین با
در پیش گرفتن
سیاست حذف یارانه
ها، هرچه بیشتر
به فقر وفلاکت
اقتصادی اکثریت
ستمدیده مردم
ایران دامن
زده و می زند. سیاست
پرداخت وجه
نقد ناچیزبه
مردم برای
کاهش آثارحذف یارانه
ها درمعیشت
شان به دلیل
خالی بودن
خزانه دولتی دارد
به بن بست می رسد
و همزمان نارضایی
عمومی
دربرابرافزایش
شدید پرداختی
های سوخت ودیگرکالاهای
مورد نیاز، گسترش
می یابد. در
کنارهمه این
ها، بروزبرخی
ناآرامی ها واعتصابات
کارگری از
جمله دربخش
صنعت نفت، که
عمدتا به دلیل
عدم پرداخت
حقوق کارگرا ن
صورت گرفته،
نشانه امیدوار
کننده ای برای
وقوع مبارزات
کارگران و
زحمتکشان ایران
برای عقب
نشاندن تهاجم حکومت
اسلامی وسرمایه
داران است.
گزارش هایی ازبروزیک
رشته
اعتصابات و
تجمعات کارگری
درشهرهای
مختلف ایران
ازجمله درآبادان،
کرمانشاه، رشت،
اهواز، اصفهان
و شيراز منتشرشده
است. در دو مورد ازآخرین
مبارزات
کارگری درایران،
هزار و هشتصد
نفر از
کارگران
پتروشیمی تبریزدر
اعتراض به شرایط
بد اقتصادی،
دست به اعتصاب
یازده روزه زدند.
یکی ازخواسته
های مهم
کارگران این
است که به
عنوان
کارگررسمی
شناخته شوند.
با پذیرش
خواسته
کارگران توسط
مقامات استان
آذربایجان
غربی و وزارت
کارو
اموراجتماعی،
اعتصاب درحال
حاضر پایان یافت.
همچنین صدها
نفرازکارگران
نساجی
مازندران نیزدراعتراض
به عدم دریافت
مطالبات
معوقه و شرایط
کار- با حمل
پلاکاردهایی
در مقابل
فرمانداری
قائم شهر- دست
به تجمع
اعتراضی زدند.
بنا به آن چه
که در بالا
آمد، وضعیت جمهوری
اسلامی
همچنان
ازلحاظ سیاسی
واقتصادی
شکننده و نسبت
به گذشته آسیب
پذیرترشده است.
اگرهمه این را
به محاصره
اقتصادی بین
المللی علیه
رژیم اضافه کنیم،
آنگاه معلوم می
شود با به راه
افتادن
مبارزات
سراسری
کارگران و
زحمتکشان و پیوند
آنان با جنبش
ضداستبدادی
مردم ایران،
جمهوری اسلامی
شانسی برای
بقا نخواهد
داشت.
پنج شنبه نوزدهم
اسفندماه
هشتادونه –
برابربا دهم
مارس دوهزارویازده