حمایت
رهبر جانی از
گماشته حقیر
خود صادق لاریجانی
یاشار
جاوید
حجت
الاسلام
سیدعلی خامنه
ای، خلیفۀ
مادام العمر
حکومت اسلامی
ایران، با
نمایش تراز
دیگری از
وقاحت های کم
نظیرش از صادق
لاریجانی، گماشته
معلوم الحال
خود در مقام
رئیس سابق قوه
قضائیه،
حمایت صریح کرد.
وی در سخنان اخیرش
در روز شنبه ۷ تیرماه، لاریجانی
را یکی از « بزرگان
پاکدست» قلمداد
کرد و افاضه فرمود: «حرکت
مبارزه با
فساد که اکنون
در قوه قضاییه
به خوبی
مشاهده میشود
و خود را نشان
داده است، از
دوره آقای آملی
لاریجانی
آغاز شد و
ایشان هم در
داخل و هم در
بیرون قوه،
شروع کننده
آن بودند و
اینها نباید
از نظر دور
باشد.»
این حمایت
تمام قد رهبر
نظام
بلافاصله
موجب امتنان
صادق
لاریجانی از
ولی امر خود
شد و نوشت : "از
الطاف پدرانه
جنابعالی،
خالصانه و
خاضعانه تشکر
میکنم و از
خداوند متعال
دوام عمر و
توفیق و تسدید
آن بزرگوار را
خواستارم."
دفاع ولی
فقیه جانی از
لاریجانی
فاسد و حقیر
در حالی صورت
می گیرد که وی
پیش از این در
گلایه نامهای
به خامنه ای
نوشته بود: « امروز
اینجانب و
همکارانم از
جمله اکبر
طبری پور
مظلوم با همان
چماقی از سوی
برخی نزدیکان و
اطرافیان و
سازمان های
تحت امر
جنابعالی
نواخته میشویم که قبل
از آن امثال
احمدی نژاد ملعون
و جریان
انحرافی فاسد
بر من و
خانوادهام
نواخته بودند.»
و درخواست
کرده بود: « … از
اداره جلسات
معذورم و
ترجیح این است
که باقیمانده
عمر را زبان
بریده به کنجی
نشینم صم و بکم
و به درس و بحث
در حوزه نجف …
بگذرانم ».
گرچه صادق
لاریجانی
انتشار نامه
را تکذیب کرد
ولی
تصویر همان
نامه با دست
خط و امضاء
خود لاریجانی
در فضای مجازی
منتشر و موجب
شد که محمد
یزدی، رئیس
اسبق قوه
قضائیه و یکی
از اعضای
شورای نگهبان
به آن واکنش
نشان دهد. و همین
امر موجب نامه
نگاری و
مجادله بین
یزدی و
لاریجانی گردید
که در زیر به
آن خواهم
پرداخت. حال
پرسش این است
که رهبر «با
بصیرت» چه
ملاحظه ی ویژه
ای در مورد
گماشته حقیر
خود که در
همان نامه فوق
الذکر یادآور
شده بود که «
فرمان از
جنابعالی بود
و تسلیم و
تمکین از اینجانب»
دارد؟ آیا غیر
این است که
صادق
لاریجانی در
مرداد ۹۸ در
پاسخ به محمد
یزدی نوشته
بود: "بنده
سینه ام خزانه
الاسرار
اتهامات
مجموعهای از
معاونان،
قائم مقامان و
آقازادههای
مسئولان و
شخصیت هاست".
اینکه چرا این
مخزن الاسرار
هنوز زبان
باز نکرده و
تازه به این
لاپوشانی
حقایق هم
افتخار میکند
قابل درک است.
ایشان از جان
خود و خانواده
اش خوف دارند.
چرا که او
بخوبی میداند
خامنه ای که
توانست سر
هاشمی
رفسنجانی را
که با روایت
مجعول از
«امام راحل» او
را به کرسی
خلافت مادام
العمر نشاند،
زیر آب کند به
راحتی میتواند
دودمان او را
بر باد دهد.
حال ملاحظه هر
چه بوده باشد
پیداست که در
بالای هرم
قدرت
تلاطماتی هست
که در واقع
بازتاب
نارضایتی و
شکاف عمیق بین
مردم و حاکمان
و اعتراضات
روز
افزون آنها
می باشد. و در
عین حال خامنه
ای که پایش لب
گور است میخواهد
نشان دهد که
هنوز صاحب
الامر است و
اوست که
جایگاه مهرهها
و بازیگران
حکومتیان را
تعیین می کند.
حال
اشاره به
ماجرای
مشاجرات محمد
یزدی و صادق
لاریجانی که
در واقع
بیانگر آنست
که چه غوغائی
است در دریا
(بین
حکومتیان)
خالی از فایده
نیست.
محمد
یزدی، رئیس
اسبق قوه
قضائیه و عضو
فقهای شورای
نگهبان در
دیدار با
«مسئولان مرکز
بسیج اساتید و
نخبگان حوزه
علمیه» با
اشاره به
گلایه نامه
صادق لاریجانی
به خامنه ای
گفته بود
(مرداد ۹۸): « فلانی
(صادق
لاریجانی) میگوید
اگه این کار
را نکنید نجف
میروم! خوب
بروید، آیا با
رفتن شما قم
بههم میخورد؟
شما در قم
بودنتان هم
خیلی موثر
نبود؛ چه رسد
که نجف بروید. رییس
دفتری (منظور
اکبر طبری) که ۱۰
سال، جای مهمی
را اداره کرده
دستگیر میشود،
بعد اعتراض میکند
که چرا
گرفتید؟! به اسم
مدرسه علمیه،
کاخ ساختند! آیا ارث
پدرت بود؛ از
کجا آوردی
ساختی؟»
بلافاصله
صادق
لاریجانی با
انتشار نامه
ای عتاب آمیز
و زیر سؤال
بردن سواد و
فهم فقهی محمد
یزدی جواب میدهد
و می نویسد: « ...اولاً
شخصی که
دستگیر شده
رئیس دفتر
اینجانب نبوده،
...آن
آقا که اشاره
کردهاید
مسئول یکی از
ده ها
زیرمجموعه
حوزه ریاست،
بعنوان
معاونت اجرایی
حوزه ریاست
بود...
ثانیاً
اینجانب
هیچگاه
اعتراض نکردهام
که چرا گرفته
اید، دستگاه
قضایی خود
باید بگوید. سخن بر سر
فضا سازی های
رسانهای است.
همه این فضا
سازی ها نشان
از آن دارد که یک
پروژه
بزرگتری در پس
این القائات
نهفته است و
آن تخریب
اینجانب و
شاید هم تخریب
های دیگر. مساله همین
است. و
الا بنده سینه
ام خزانه
الاسرار
اتهامات مجموعهای
از معاونان،
قائم مقامان و
آقازادههای
مسئولان و
شخصیت هاست و
ظاهراً امروز
هم هزینه
ایستادگی در
رسیدگی به
آنها را میپردازم. ...وا
اسفا از این
ظلم و بی
عدالتی و بی
مروتی.» تنها
پس از گذشت دو
هفته از
انتشار نامه
فوق، صادق
لاریجانی به
شکرخوری
(حتماً با تشر
آقا) افتاد و
نوشت: «اینجانب
ابائی ندارم
که بپذیرم
انسان در شرایطی
قلم و زبانش
دچار لغزش میشود
و بر قلم و
زبان مطالبی
جاری میشود
که خلاف مصلحت
است و بلکه
گاه خلاف
انصاف.» و افزود : «از
نامه اینجانب
دلسوزان
بسیاری مکدر
شدند، در همین
جا بر خود فرض
میدانم که از
محضر شریف همه
آنان
عذرخواهی کنم.»
البته
اختلافات و
منازعات در
تمام ارکان
حکومت اسلامی
همواره بوده و
تسویه حسابهای
سیاسی که در
تمام چهار دهه
حکومت اسلامی
جریان داشته است
چیز تازهای
نیست و برای
همه روشن و
عیان است. حال
در دوره قاضی
القضاتی
ابراهیم
رئیسی، آیت
الله قتلعام،
با نمایش
مبارزه با
فساد است که
محاکمه اکبر
طبری، مدیر کل
امور مالی و
معاون اجرائی
صادق
لاریجانی و
محمود هاشمی
شاهرودی، در
جریان است.
محاکمه مهره
ای در دستگاه
قضا که درهمان
دادگاه کذائی
از دریافت
رشوه های چند
صد میلیاردی
دفاع کرده و
با تبختر گفته
است که «اگر میخواستم
حاضر بودند کل
لواسان را هم
به نامم کنند».
تنها به یک
شمه از فساد
همه جانبه در
قوه قضائیه
رژیم بعنوان
مشت نمونه
خروار اشاره
می کنم. وبسایت
"سحامنیوز"
پس از بازداشت
اکبر طبری در
تیر ماه ۹۸ در
گزارشی نوشت: «
این فرد [اکبر
طبری] که به
"کارچاق کن"
هردو رئیس
سابق قوه
قضائیه معروف
بوده، … تنها
در یک فقره، ۱۰۰
میلیارد
تومان از علی
انصاری، صاحب
" ایران مال" و
بانک آینده،
دریافت و به
حساب آملی
لاریجانی
واریز کرده
است». البته
این مبلغ سوای
آن ۶۳ حساب
شخصی صادق
لاریجانی به
اذن رهبر با
مبلغی در
مجموع ۲۳۰۰
میلیارد
تومان و با
سود ماهیانهی
۲۰ میلیارد
تومانی است.
وقتی
که تمام هستی
کشور غنی و
ثروتمند
ایران به یغما
و تاراج میرود؛
وقتی که در
«دولت پاکدست»
احمدی نژاد ۸۰۰
میلیارد دلار
از درآمد خالص ایران
ضایع و نفله
می شود؛ معلوم
است صادق لاریجانی
فاسد که با
امضای حکم
شنیع اعدام
دستش هم به
خون صدها نفر
آلوده است، از
«بزرگان پاکدست»
قلمداد شود و
مورد حمایت
صریح رهبر
«یکدست» قرار
گیرد. آن هم در
حالی که حتی
برخی از
نیروهای حامی
نظام مانند
مجمع
دانشجویان عدالتخواه
دانشگاه
تهران از صادق
لاریجانی خواسته
اند که از
مناصب خودش
استعفا دهد تا
راه بازداشت و
محاکمهاش
هموار شود.
مردم ایران
اما خواهان
محاکمه عادلانه تمام
مسئولان و
مقامات حکومت اسلامی
ایران هستند.
آن روز دیر نیست!
یاشار
جاوید
دوشنبه
۹
تير ۱۳۹۹
برابر با
۲۹
ژوئن ۲۰۲۰