محاکمه
نماد جنبشی
رهاییبخش
امروز،
شنبه دوازدهم
مردادماه
۱۳۹۸، روز
«دادگاه بدوی
کارگران هفتتپه»،
در گاهشمار
مبارزهی
طبقاتیِ
کارگران علیه
سرمایهداران،
مبارزهی
تهیدستان و
ستمدیدگان و
آزادگان با
دزدان و
چپاولگران و
ستمگران، ثبت
خواهد شد.
سرمایهداران
و گماشتگان آنها
در جمهوری ستم
و استثمار و
شکنجه و
اعدام، برگ
ننگین دیگری
بر کارنامهی
سیاه و سنگین
خود خواهند
افزود. این
روز در یادها
خواهد ماند.
این روز را
فردا، در روز
محاکمه و
مجازات
محاکمهکنندگانِ
امروز، به
یادمان و به
یادشان خواهیم
آورد.
مبارزهی
طبقانی در هیچیک
از جلوههایش،
نه راهها و
ابزارها و نه
رهروان و پرچمدارانش
لزوماً با
تصویر
آرمانیِ
ناظران مفسر و
منتقد
خوانایی
ندارد. انسانهای
واقعی،
کارگر،
دانشجو،
معلم،
مبارزانی واقعیاند.
واقعا دستگیر
میشوند،
واقعا شکنجه
میشوند،
واقعا مقاومت
میکنند یا
نمیکنند. آنها
موظف نیستند
پاسخگو و
پیکریابی
استعارهها و
اسطورههای
مایی باشند که
اغلب، از ساحل
امنِ نظارهگران،
رویدادهای
واقعی تاریخی
را، مبارزهی
رودرروی
مبارزان را،
انگیزه، شوق،
هراس، منش،
تردید و دلیریشان،
دستگیری،
اسارت و شکنجه
و توهین و تحقیرشدنشان
را نظاره و
داوری میکنیم.
امروز
قرار است جنبش
گرسنگان و
تهیدستان، کارگران
و دانشجویانِ
آزادیخواه
بر نطع انتقام
جلادان
جمهوری
اسلامی بنشیند.
امروز قرار
است قدارهکشان،
نه از این چند
تن، بلکه از
میلیونها
کارگر و
دانشجو و معلم
و مبارز و
آزادیخواهِ
دیگر زهر چشم
بگیرند که
هراس از
انفجار خشمشان،
خواب از چشم
این بهظاهر
قدرقدرتان
ربوده است.
ترس آنها فقط
از این جوانههای
شاداب و سرکش
نیست، از ریشههای
ژرف و ستبر
است؛ ازاین تکشرارههای
شورشگر
نیست، از
سیلاب گدازههایی
است که در دل
این آتشفشانِ
هنوز خاموش در
آتش خشم خود
در تب و تاب
است.
امروز
قرار است
نمایندگان
این جنبش
محاکمه شوند،
نه از آنرو که
به نمایندگی
آن برگزیده شدهاند
یا خود را
نمایندهاش
مینامند یا
میدانند،
بلکه از آنرو
که همچون نماد
این جنبش به
بیدادگاه
کشانده شدهاند.
بساط
این بیدادگاهها
را تنها حضور
و زور واقعی
تودههای
کارگر و
دانشجو و همهی
آزادیخواهان
و جان به لبرسیدگان،
در کارخانه و
کارگاه و
اداره و مدرسه
و دانشگاه و
خیابان
برخواهد چید.
دادنامهها و
فراخوانهای
ما، جز اعلام
همدلی و
همبستگی، جز
هشدار و زنهار
و زنده نگهداشتن
شعلهی امید،
گامی بیش
نیست. همدلی و
همبستگی با عزیزانی
که قرار است
همچون نماد
جنبشی رهاییبخش
محاکمه شوند،
همبستگی با
مبارزهای
است که اینان
نماد آناند.
از :
«نقد»
..................................................................................
رهام
یگانه ، هیراد
پیربداقی و
فرید لطف
اللهی
بازداشت شدند
رهام
یگانه و هیراد
پیربداقی دو
فعال کارگری و فرید
لطف اللهی از
فعالان
دانشجويي صبح
روز جاری توسط
نیروهای
امنیتی
بازداشت شد.
بازداشت این
شهروندان در
مقابل دادگاه
انقلاب تهران
و پیش از
برگزاری جلسه
دادگاه متهمین
اعتراضات هفت
تپه و در جمع
خانواده
متهمین صورت
گرفته است.
به
گفته یکی از
حاضرین، پیش
از برگزاری
دادگاه امروز
خانواده
متهمین به
همراه تعدادی
از فعالین
کارگری و مدنی
در مقابل
ساختمان محل
برگزاری
دادگاه تجمع
کرده بودند که
در خلال این تجمع
مامورین آقای
یگانه و آقای
پیربداقی را بازداشت
و به ساختمان
دادگاه
انقلاب منتقل
کردند.
...............................................................................
جلوگیری
از حضور
خانواده
بازداشت
شدگان هفت تپه
در محوطه
دادگاه
دادگاه
اسماعیل
بخشی، سپیده
قلیان و دیگر
حامیان
کارگران هفت
تپه طبق اعلام
قبلی امروز
ساعت ۱۰ شروع
شد اما ماموران
امنیتی از
حضور خانواده
و دوستان این
عزیزان در
محوطه دادگاه
جلوگیری به
عمل آوردند.
ما
ضمن محکوم
کردن بازداشت
و زندانی کردن
و برگزاری
دادگاه های
فرمایشی
خواهان آزادی
فوری و بدون
قید و شرط این
عزیزان هستیم.
دزد آزاد
، کارگر
زندانی!
کارگر
زندانی آزاد
باید گردد!
کانال
مستقل
کارگران هفت
تپه
............................................
خیابان
معلم حکومت
نظامی بود
از
یادداشت
های
یوسف انصاری
روزنوشت
1398/5/12
امروز
از ساعت ده
خیابان معلم
حکومت نظامی
بود. پشت
درهای بستهی
بیدادگاه هفت
تن بیگناه به
جرم آزادگی و
به اتهام
فریاد نان کار
و آزادی
محاکمه میشدند.
از پشت درهای
بستهی این
بیدادگاه میشد
فریاد اسماعیل_بخشی
را شنید: لعنت
به این زندگی.
رفته
بودیم بگوییم
تنها نیستید.
بیرون از این درهای
بسته خیلیها
طرف شما هستند
و فراموش تان
نخواهیم کرد.
عجیب
است. من که هیچوقت
صبحها قرار
نمیگذارم
چرا که شب نمیتوانم
بخوابم و صبح
اگر قراری
بگذارم حتما
خواب میمانم
امروز ساعت
بدنم با ساعت
بیدادگاه هفت
تپه تنظیم شده
بود. از خانه
تا خیابان
معلم ده دقیقه
با موتور راه
است. با
دوستان قرارمان
سر خیابان
معلم بود. یک
بار از
کنارشان رد
شده بودم و
ندیده
بودمشان. بار
دوم دیدم نشستهاند
توی ایستگاه
اتوبوس. فکر
کردم منتظر من
ایستادهاند.
موتور را پارک
کردم و سلام و
احوالپرسی و بعد
چه خبر. و مثل
همیشه خبر دست
اول اینکه
نگذاشتند
جمعیتی جمع
شود. به جرمهای
زندگی در این
مملکت
"نگرانی" هم
اضافه شده
بود. اگر
نگران وضعیت
دوستانمان
در بیدادگاه
خیابان معلم
شویم جرمی
مرتکب شدهایم.
رفتم با موتور
از جلوی
بیدادگاه
گذشتم. پر بود
از مامور و
لباس شخصی.
دور زدم و آنور
خیابان کنار
دکه ای که
همیشه چای با
لیوان
پلاستیکی
سرطانی میفروشد
ایستادم. از
موتور پیاده
شدم و گفتم
یکی از اون
چایی های
سرطانی بده.
بدون هیچ
واکنشی چای
ریخت و داد
دستم. حساب
کردم و رفتم
نشستم روی
جدول سیمانی و
زیر سایه درخت
روبهروی
بیدادگاه و
سعی کردم تصور
کنم آن تو چه
میگذرد.
اطرافم پر بود
از مامور که
خیال آدم را
پریشان میکرد.
یکیشان زل
زده بود به من.
گفتم بخوام
برم تجریش از شریعتی
برم یا امام
علی؟ اصلا
جواب نداد و
برگشت با
همکارش شروع
کرد به حرف
زدن. چای داغ
بود. هوا
داغتر. دیدم
هر چه سعی میکنم
نمیتوانم
داخل
بیدادگاه را
تصور کنم. فقط
میتوانم با
خودم بگویم
دوستان ما
سربلند از اینجا
بیرون خواهند
آمد چه رای
دادگاه نجومی
باشد چه نه
حتی یک روز
بازداشت آنها
هم نهایت بیقانونی
است؛ نهایت
استبداد است.
چای را ریختم توی
جوب و بلند
شدم. موتور را
روشن کردم و
از جلوی
بیدادگاه
برگشتم سمت
دوستانم. بحث
سر این بود که
چرا عدهی
زیادی نیامدهاند.
و حرفها به
اینجا ختم شد
که نباید از
کسی انتظار
داشت.
..........................................................
"متهمان
واقعی
اتهامات
وارده بر ما،
شمایید"
✍🏼 پروین
محمدی
روز
جهانی کارگر
امسال توانست
بیش از پیش
چهره مدافعان
سرمایه را به
نمایش بگذارد
روزی
که کارگران
بیش از صد سال
است در دنیا و
همه کشورها به
خیابان می
آیند و
دردهایشان را
فریاد میزنند
و خواهان
زندگی برابر
برای انسانها
میشوند.
اما در
ایران
مسئولین و
دولتمردان و
دستگاه قضا
حتی از تحمل
شنیدن درد عاجز
هستند چه رسد
به درمان درد.
نزدیک
به سه ماه از
روز جهانی
کارگر امسال
میگذرد اما
کماکان تیتر
هر روزه اخبار
، ادامه بازداشت
و احضار و
صدور احکام
دادگاه برای
شرکت کنندگان
در این تجمع
است. کارگرانی
که از سر درد
بی حد تحمیل
شده به زندگی
شان از طرف
دستگاههای
مربوطه
دولتی، این
روز را مناسب
دیدند و در
جلوی به
اصطلاح خانه
ملت تجمع
آرامی را
برگزار کردند.
سه
شمشیر بران
قوه قضائیه
برای سربریدن
صدای اعتراض
کارگران
کماکان
افراشته است و
کارگران
بیشتری را به
تیغ میکشد
شمشیر
اول :اتهام
اجتماع و
تبانی برای
ارتکاب جرم بر
ضد امنیت
داخلی کشور
شمشیر
دوم: اتهام
فعالیت
تبلیغی علیه
نظام جمهوری
اسلامی
شمشیر
سوم: اتهام
اخلال در نظم
و آسایش عمومی
اتهاماتی
که میتوانند
طبق قانون
سالها محکوم
به آن را از
زندگی ساقط
کنند و به
زندان بیاندازند.
اتهاماتی
که برای اکثر
کارگران معترض
بکارگرفته
میشود تا
بتوانند گلوی
آنان را بیشتر
فشار دهند تا
جرات بیان درد
را از آنان بگیرند.
آیا
شما مسئولین
در جلسات
تصمیم گیری
برای کشور در
همه ارگانها
به این جرایم
متهم نیستید؟!
شما که
با تصمیمات
ضدکارگری تان
زندگی و امنیت
را برای ۹۹
درصد جامعه به
جهنم تبدیل
کرده اید.
شما که
با مصوباتتان
سیاهی را برای
سفره ها و سرنوشت
تک تک اعضای
خانواده های
ما به بار آورده
اید.
آیا
دستمزد
سالانه را شما
تصویب نمی
کنید که خفت
از آن
میبارد؟!
آیا
قیمت گوشت ،
لبنیات،
میوه، مسکن،
ماشین، درمان،آموزش
و... را شما
تعیین نمی کنید
که یکی یکی از
زندگی اکثریت
کارگران در حال
حذف شدن هستند
و کشف آمار
کودکان دچار
سؤتعذیه
دستاورد
تصمیمات
اقتصادی اتان
میشود؟!
آیا
شما شرکتها را
با واگذاری و
خصوصی سازی و رانت
خواری به
ورشکستگی
نکشانده اید
که عوارض آن
همچون خانه
خرابی و
بیکاری و بی
افقی زندگی
جوانان و
...مستقیما
خانواده های
اکثریت
مزدبگیر
جامعه را به
خطر انداخته
است؟!
آیا
شما با رشد
شرکتهای
پیمانکاری و
واگذاری آنان
به نورچشمی
هایتان سعی در
ارزان تر و بی حقوق
تر کردن
کارگران
سراسر کشور
نکردید؟!
آیا با
رشد قرارداد
موقت بگونه
ایی که ۹۷ درصد
کارگران شاغل
را دربرمی
گیرد
سعی در
نابودی و بی
حقوقی آینده
این انسانها نکردید؟!
آیا با
فرش قرمز پهن
کردن برای جذب
سرمایه گذاران،
مناطق ویژه
اقتصادی را
برای به بردگی
کشاندن و
دررفتن از
حمایتهای
ناچیز قانون
از کارگران
ایجاد نکردید
؟!
و
هزاران سیاست
و تصمیم دیگر
که در طی این
سالها زندگی و
امنیت و آرامش
و آسایش
اکثریت
خانواده های
مزدبگیران را نه
تنها به خطر
انداخته بلکه
به نابودی
کشانده است.
اکنون
بگوئید شما
متهم به
اجتماع و
تبانی بر علیه
امنیت داخلی
میلیونها
خانواده در
کشور هستید یا
ما؟!
شما با
تحمیل چنین
شرایطی به
زندگی
کارگران
اخلال در نظم
و آسایش عمومی
ایجاد کرده
اید یا ما؟!
ما فقط
جرأت کرده
ایم زبان به
ابراز
دردهایی باز
کنیم که مسبب
ایجاد آن شما
هستید.
ما
مجرم ایجاد
درد نیستیم
خود
دردمندانی
هستیم که تحمل
ادامه این درد
را نداریم.
"پروین
محمدی"
۹
مرداد ۹۸
.........................................