ماشالله
کرمی؛
پدر
داغدار
دادخواه در
اسارت جانیان
جنایتکار
آنک
قصابانند
بر گذرگاهها
مستقر
با کُنده و
ساتوری خونآلود
روزگارِ غریبیست،
نازنین
شاملو
ایران
سرزمین پدیده
های شگفت انگیز
و تاریخ ساز
است. مقاومت
شکوهمند و
حماسی مردم ایران
در برابر شقاوت
و بیرحمی
حاکمان جبار،
صحنههای کم
نظیر و گاه بینظیری
را در تاریخ
رقم زده است
که برای همیشه
ماندگار می
مانند. از
همان ابتدای
سر برآوردن هیولای
هول آور هزار
سر حکومت
اسلامی تا
امروز، این
مقاومت و
جانفشانی ها
ادامه داشته
است. تنها در یک
سال گذشته با
آغاز خیزش
انقلابی «زن،
زندگی، آزادی»
شاهد نمونههای
درخشانی از این
دست مقاومتهای
حماسی ستودنی
بودهایم که
پرداختن به هریک
از آنها مجال
و فرصت زیادی
می طلبد. از
کردستان و
بلوچستان
قهرمان گرفته
که چشم و چراغ
ایران شدهاند
تا اقصی نقاط
سرزمین
دلاوران در
شمال و جنوب
نمونهها و
نمادها بسیارند.
از مانیفست های
ماندگار برخی
خانوادههای
داغدار
دادخواه بر سر
مزار
جانباختگان قیام
ژینا تا واکنشهایی
که در شبکههای
اجتماعی در
دفاع از شهیدان
به خون خفته
صورت گرفته (و
می گیرد) همگی
موید این حقیقت
هستند.
شعرخوانی ماه
منیر مولائی
راد، مادر
داغدار کیان
پیرفلک، خدای
رنگین کمان،
در مراسم
خاکسپاری
فرزند دلبندش
از ماندگارترین
صحنههای تاریخ
خونبار سرزمین
استبداد زده ایران
است. فریادهای
شجاعانه لیلا
مهدوی، مادر
شهید سیاوش
محمودی نوجوان
۱۶
ساله، در خیابان
که لرزه بر تن
هر آدمی می اندازد
از فریادهای
خاموش و
فراموش نشدنی
تاریخ است. آن
پیام جسورانه محبوبه
رمضانی،
مادر داغدار پژمان
قلی پور از
جانباختگان
آبان خونین ۹۸،
که خطاب به
مسئولان جنایتکار
نظام گفت: «شما
خودتان هم میدانید
که با آبان
نابود شدید و
این آبان
ادامه دارد»
از حاقظه تاریخی
مردم نازدودنی
است. همچنین گوهر
عشقی، مادر
شهید ستار
بهشتی، در
دادخواهی
فرزندش به یک
نماد درخشان
تبدیل شده و
تمام دم و
دستگاه حکومت
ستمگر را به
چالش کشیده
است. گوهر
بانوی ایران
با آن گیسوان
سپید چون برفش
بیرق سرخی پیشاپیش
دختران و نوه
های دلاورش
برافراشته
است. پیش از اینها
نیز مادران
خاوران و
مادران پارک
لاله مشعل دار
مبارزه با سیاهی
و تباهی بودند
و هستند.
قتل جنایتکارانه
مهسا امینی (ژینا)
در
بازداشتگاه
«پلیس امنیت
اخلاقی»
آغازگر جنبش
تاریخی «زن،
زندگی، آزادی»
شد که تحسین و
حیرت جهانیان
را برانگیخت.
جنبشی چنان
شکوهمند که پیش
از آن انتظار
چنین تحول عظیم
و بزرگی در
فاصله کوتاه
زمانی چند
ماهه نمی رفت.
تداوم آرام و
هوشمندانه این
جنبش انقلابی
انسان هائی را
به جلوی صحنه
تحولات
اجتماعی پیش
رانده است که
تا پیش از این
هرگز تصور نمی
رفت چنین نقش
آفرین باشند.
نقش آفرینی های
پررنگ مردم
عادی لگدمال
شده که در تاریخ
برای همیشه
ثبت و ماندگار
شده است. در اینجا
سخن از یکی از
این نقش آفرینان
بی ادعا یعنی ماشالله
کرمی، پدر
دادخواه شهید محمد
مهدی کرمی،
است. این پدر
دادخواه را
اطلاعات سپاه
پاسداران کرج از
روز ۳۱
مردادماه بازداشت
کرده است و
تاکنون از وی
خبری نیست.
دردا و دریغا
که قاتلان بیرحم،
پدر دادخواه
فرزند دلبند
را در بند
کردهاند و
شکنجه می کنند
که چرا
دادخواهی می
کند! ماشالله
کرمی با
دستفروشی نان
آور خانوار
بود و فرزندی
بزرگ کرد که
خود کارگری می
کرد. فرزند
دلبند
ماشالله را
بعد از دو ماه
شکنجه وحشیانه
تا حد مرگ در
روز ۱۷ دی ۱۴۰۱
اعدام کردند.
او پیش از
اعدام به پدرش
گفته بود: «حکم
ها را به ما
دادهاند؛
حکم من اعدام
است. به مامان
چیزی نگو». این
عبارت تا مغز
استخوانسوز
را ماشالله بر
ساعد خودش تتو
کرده است.
همراه محمد
مهدی کرمی جوانی
دیگر به نام سیدمحمد
حسینی را هم
جنایتکارانه
اعدام کردند
که حتی
خانوادهای
برای دریافت پیکر
بیجانش نداشت.
این ماشالله
کرمی بود که
همچون فرزند
خودش برای او
هم پدری کرد و
برایشان
همزمان مراسم
گرفت و همیشه
بر سر مزارشان
حاضر می شد.
ماشالله
علاوه بر اینها
همیشه در کنار
خانوادههای
دادخواهان
بود و بر سر
مزار
جانباختگان
حضور می یافت.
تصویر
ماشالله در
کنار امجد امینی،
پدر ژینا، در
آرامستان آیچی
بر سر مزار ژنیا
یکی از عکسهای
ماندگار تاریخ
از این دو پدر
داغدار
دادخواه است.
اما بارزترین
نقش این انسان
شریف در جامعه
مردسالار ایران
غمخواری و
همراهی ستودنی
با همسر
دردمندش، منیژه،
مادر داغدار
محمدمهدی، می
باشد. فاطمه حیدری،
خواهر شهید جواد
حیدری*، به
نقل از یکی از
خانوادههای
دادخواهان در
شبکه اجتماعی
توئیتر نوشته
بود: “یکی از
خانوادهها
تعریف میکرد: «یه
روز عمو
ماشالله بهم
گفت: اگه یه
روز من مُردم،
به همه بگو من
از داغ منیژه
مُردم. من
دارم برای منیژه
میسوزم.» چنین
درددلی پرسوز
با داغداران
دردمند نه
تنها نشانگر
آنست که عمو
ماشالله چه
رنج جانکاهی
را تحمل میکند
بلکه گویای این
واقعیت
دردناک و تلخ
نیز هست که
مادر محمدمهدی،
منیژه، چگونه
در غم جانسوز
قتل جگرگوشه
اش می گدازد.
وهمچنین این
حقیقت را نیز
بیش از پیش
برجسته میسازد
که جنبش
انقلابی «زن،
زندگی، آزادی»
در جامعه ی
مردسالار با
حاکمانی تا
مغزاستخوان
فاسد و پلشت و
پلید، چقدر
فرهنگ مردم را
رشد و ارتقاء
داده است.
حاکمان
جبار جمهوری
اسلامی در
وحشت از مرگ و
نابودی خویش،
برای بقای
نظام ننگین
خونریز خویش
از یک سو
معترضان را میکُشد
و از سوی دیگر
دادخواهان را
به بند میکِشد
و شکنجه میکند.
البته این سبعیت
و قساوت
زائدالوصف از
اقتدار این
حکومت
سرکوبگر نیست
بلکه در واقع
بیانگر ضعف و
جبونی حاکمان
مستبد است. در
چنین فضای
هراس آلودی،
ماشالله کرمی
و دیگر
دادخواهان تا
حال بهای بسیار
سنگینی در
مبارزه با
حکومت جنایتکاران
تاریک اندیش
پرداخته اند.
این وظیفه
تمامی آزادی
خواهان و
عدالتخواهان
است که به هر
شکل ممکن از این
خانوادهها و جنبش
دادخواهی که
رساترین صدای
سپهر سیاسی ایران
استبداد زده
هستند، حمایت
کرده و آنها
را در این امر
سترگ یاری
رسانند. برای
دادخواهی این
بیداد بزرگ و
بنای جامعهای
مبتنی بر آزادی،
دموکراسی،
عدالت اجتماعی
در کنار هم
باشیم!
یاشار
جاوید
شنبه ۱
مهر۱۴۰۲
برابر با ۲۳
سپتامبر ۲۰۲۳
…...............................................
* نیروهای
امنیتی رژیم
به مراسمی که
خانواده شهید
جواد حیدری در اولین
سالگرد شهادتش
در
یکی از
روستاهای قزوین
در منزلشان
برگزار کرده
بودند وحشیانه
یورش بردند و
با شلیک گاز
اشک آور و ایجاد
رعب و وحشت،
پدر و دو
برادر جواد را
بازداشت کردند.