Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۸ برابر با  ۲۵ جولای ۲۰۱۹
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۸  برابر با ۲۵ جولای ۲۰۱۹

 موج حمایت ها از زندانیان سیاسی دستگیر شده حامی جنبش کارگری

 

اعتصاب غذای من همفکری و هماهنگی ما علیه ظلم ست

 

سپیده قلیان

 

سپیده قلیان طی نامه‌ایی از زندان قرچک دلایل اعتصاب غذای خود را بدرفتاری مسئولان زندان با خانواده‌ها، انتقال پی‌درپی به زندان های متفاوت و حمایت از بازداشتیان روز جهانی کارگر و همبستگی با اعتصاب غذای امیرحسین‌محمدی‌فرد و ساناز الهیاری اعلام کرد

 

متن نامه:

تجربه‌ی مشترک تمام آنهایی که زندان سیاسی و یا تهدید توسط نهادهای امنیتی را زیسته‌اند این است که توسط این نهادها به زندانی و خانواده‌اش گفته می‌شود برای بدتر نشدن شرایط، از هرگونه رسانه‌ای کردن وضعیت پرهیز کنند.

این امر به وضوح تمایل نهادهای امنیتی به سکوت سرکوب شدگان را نشان می‌دهد.

از این نقطه نظر، سکوت در مقابل زندانبان، همراهی با او در برابر بایکوت خبری زندانیان سیاسی و عقیدتی است.

رسانه‌های جریان اصلی و همسو با قدرت، نقش خود در سرکوب را با چشم بستن و سکوت در مقابل وضعیت ایفا می‌کنند.

اعتصاب غذا، انتخاب من نیست. اما در وضعیت زندان، این تنها ابزار زندانی برای شکستن سکوت، ولو در سطح محدود است. بنابراین ابتدا به ساکن با هدف اعتراض به فشارهای روزافزون بر زندانیان سیاسی و عقیدتی اعتصاب غذای خود را آغاز می‌کنم.

مساله‌ی دوم اعتراض به وضعیت خوفناک زندان قرچک ورامین است.

تحقیر مداوم توسط زندانبان، نداشتن امنیت جانی، محرومیت از حداقل‌های بهداشتی و قطعی مداوم آب تنها گزاره‌هایی کوچک برای توصیف وضعیت این زندان هستند.

آنچه که در این زندان بر ندا ناجی و عاطفه رنگریز از بازداشت شدگان یک می (روز جهانی کارگر) یاسمن آریایی، صبا کردافشاری، منیره عربشاهی گذشته است، دلیل مضاعف برای اعتراض به وضعیت زندان است.

سلب حق ملاقات من با خانواده‌ام و تحمیل رنج مضاعف بر پدر و مادر پیرم، هر چند که سلب یک حق بدیهی و مسلّم است. اما در قیاس با آنچه که در این ماه ها بر من و خانواده‌ام گذشت، در قیاس با صورت خونین برادرم مهدی هنگام دستگیری من در سی دی ماه، بی‌اهمیت جلوه می‌کند.

با تکیه بر این دلایل، در همبستگی با ساناز الهیاری که در زندان اوین شاهد رنج ها و دردهای او بودم و همچنین امیر حسین محمدی فرد، از صبح دیروز سه شنبه  اول مرداد ۱٣۹٨ - اعتصاب غذا را آغاز کردم.

پیام اعتصاب غذا، هماهنگی و همفکری ما علیه ظلمی است که بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنها روا داشته می‌شود.

..................

اعتصاب ملاقات ندا ناجی

 

ندا ناجی در اعتراض به رفتار پرسنل زندان با مادر و پدر سپیده قلیان و دیگر خانواده‌هایی که برای ملاقات به زندان قرچک مراجعه می‌کنند، در نامه‌ای به رئیس زندان اعلام کرد که تا زمان اجرای قانون تفکیک جرائم و انتقال به اوین، با خانواده خود ملاقات نخواهد کرد.

 

روز سه شنبه ۱ مرداد در زمان ملاقات، پرسنل زندان قرچک بخاطر انگشتر پدر سپیده قلیان که از دست او خارج نمیشده با سپیده و خانواده او درگیر شده‌اند، این درگیری باعث می‌شود که ملاقات آنها نیمه کاره بماند. این درحالی ست که خانواده سپیده قلیان از شهر دزفول و طی مسافتی ۱۳ ساعته برای دیدار با دخترشان به تهران آمده بودند.

 

سپیده قلیان در اعتراض به ظلم‌ها و بی‌حرمتی‌ها به خود و خانواده‌اش از سوی پرسنل زندان قرچک و همچنین انتقال متعددش به زندانهای گوناگون، از یک مرداد دست به اعتصاب غذا زده است.

......................................................

شاهد مرگ خاموش زنان بسیاری هستیم

منیره عربشاهی، که از حدود سه ماه پیش در زندان قرچک ورامین در بازداشت به سر می‌برد، طی نامه‌ای سرگشاده از محرومیت‌ها و مشکلاتی که به دلیل بی توجهی مسئولین زندان نسبت به مسائل پزشکی و عدم رعایت اصل تفکیک سلامت با آن روبرو هستند میگوید.

 

متن نامه

"جدای از آنکه فرزندانم یاسمن و صبا مدام از جانب زندانیان خطرناک مورد حمله، فحاشی و تهدید قرار می‌گیرند؛ دیگر زنان محبوس در زندان قرچک ورامین نیز با سختی ها و مشکلاتی مواجه هستند و از حق و حقوق اولیه انسانی محرومند. نمیتوانم این محرومیت ها را که علاوه بر تحمل حبس به بهای از دست رفتن سلامت افراد و گاه ایجاد خطرات جانی بسیاری میشود؛ نادیده بگیرم و از کنار آن بگذرم.

 

در زندان قرچک، زنان در بدو ورود مورد معاینات پزشکی توسط تیمی از جانب بهداری قرار می‌گیرند و پس از بررسی سلامت افراد بیماری های واگیردار شناسایی می‌شود. افراد در کلینیکی معروف به کلینیک مثلثی معاینه و مورد آزمایشات اولیه قرار می‌گیرند و تست ایدز، هپاتیت و .. در مورد آنان انجام می‌شود. اما آنچه که هرگز به عمل در نمی آید اعلام نتایج این آزمایشات و جداسازی زندانیان مبتلا به بیماری های خطرناک از دیگر افراد است. آنچه که مشخص است دلیل انجام این قبیل آزمایشات فقط و فقط تکمیل پرونده و رزومه سازی برای زندانیان جهت ارائه کار تکمیلی پذیرش افراد در زندان است و هدفی جهت بهبود شرایط و کاهش خطرات احتمالی را در بر ندارد.

 

همجواری این افراد با افراد سالم در بندها و کابین‌های مشترک احتمال انتقال بیماری‌های خطرناک را افزایش می‌دهد.

نبود امنیت جانی و به خطر افتادن سلامت افراد توسط هیچ فرد و نهادی قابل پیگیری نبوده و پاسخی به اعتراضات داده نمی‌شود.

 

همه‌ی اینها در حالی‌ست که معمولا اعلام می‌شود افرادی در زندانها به دلیل بیماری یا به دلیل نامشخصی فوت کرده‌اند. با توجه به اینکه توضیح بیشتری مبنی بر از دست رفتن جان افرادی که مسئولیت جان و سلامت‌شان با سازمان زندانهاست؛ داده نمی‌شود این نگرانی بیشتر می‌شود که مبادا عدم پیگیری‌ها و عدم در نظر گرفتن اصول اولیه بهداشتی و تامین امکانات منجر به بروز چنین پیشامدهایی گردد.

چرا که مرگ در زندان به دلیلی نامشخص معنایی ندارد و اگر زندانی به جهت بیماری مشخصی فوت کرده باید پرونده پزشکی متوفی و پیگیری های درمانی او دست کم به خانواده و وکیل ارائه گردد. درحالی که این طور نیست و بسیاری از افراد به دلیل عدم رسیدگی یا کوتاهی در امر درمان و نبود امکانات کافی و روشهای اشتباهِ درمان با عدم سلامت یا مرگ مواجه می‌شوند.

 

بارها در اخبار منتشر شده در روزنامه‌ها اعلام شد قرار است هیئت‌هایی جهت بررسی شرایط زندانیان به قرچک اعزام شوند. اما این اتفاق هرگز پیش نیامد و شرایط روز به روز وخیم تر می‌شود.

بارها توسط کارمندان زندان و مسئولین حاضر در زندان قرچک این خواسته های حداقلی را پیگیری نمودم اما هربار (با وجود وعده‌هایی مبنی بر پیگیری مسائل) اعتراضم مشمول زمان گردید و همچنان سلامت و جان افراد در خطر است و فریاد رسی نیست.

 

از دیگر نمونه های نقض حقوق انسانی که در بهداری زندان قرچک به دلیل نبود امکانات کافی شاهد آن هستیم نبود سرنگ کافی برای زندانیان مبتلا به دیابت می باشد. بعضا پیش آمده زنانی که مجبورند از سرنگ برای تزریق انسولین استفاده کنند؛ از سرنگ های مشترک در بهداری استفاده کرده‌اند.

استفاده از سرنگ مشترک توسط زندانیانی که خود توان مالی تامین دارو را ندارند دردناک است و انتظار می‌رود کارمندان بهداری در مورد استفاده مشترک سرنگ به زندانیان هشدار داده مانع از این عمل شوند.

ولی آنچه که شاهدیم، به روال در آمدن این قبیل کوتاهی‌هاست.

 

لذا صدای اعتراضم را که توسط زندان بانان و مسئولین زندان قرچک شنیده نشد بلند تر می‌کنم و اعلام می‌دارم غیر از آنکه بی دلیل به بند کشیده شدیم؛ غیر از آنکه جان مان از تهدیدهای روزهای اخیر در خطر است؛ علاوه بر آنکه از بسیاری از حقوق اولیه زیستی و معیشتی محروم مانده‌ایم؛ شاهد مرگ خاموش زنان بسیاری هستیم که به جهت کوتاهی کارمندانی که موظف به انجام مسئولیت نشده‌اند با خطرات بسیاری مواجه‌اند.

 

برخلاف آنچه بر سر درِ زندان‌ها نوشته شده، نه تنها زندان، ندامتگاه نبوده و نیست بلکه مکانی ست که افراد پس از ورود به آن علاوه بر تحمل حبس و محدود شدن از زندگی در دنیای آزاد و تحمل محرومیت‌هایی فراتر از آنچه در قوانین برای شان در نظر گرفته شده، با خطراتی جانی نیز مواجه می‌شوند.

باشد که صدای اعتراضم به کاستی‌ها و محرومیت‌هایی که به ناحق زنانِ قرچک با آن مواجه هستند کارگشا بوده و دست کم حقوق اولیه زیستی که حق هر انسانی با هر میزان خطاکاری می‌باشد تامین شود."

 

پ.ن: عاطفه رنگریز و ندا ناجی از بازداشت‌شدگان روز کارگر نیز در این شرایط نابسمان و خطرناک در بازداشت به سر می‌برند.

......................................

اتحادیه کارگری و مردمی برزیل

از مقامات ایران درخواست پایان دادن به پیگردهای قضایی علیه بازداشت شدگان روز جهانی کارگر و فعالین کارگری هفت تپه و آزادی آنها شد.

 

کانلوتا-سی اس پی(اتحادیه کارگری و مردمی برزیل)

 

به:

رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت الله سید علی خامنه ای

رییس جمهوری اسلامی ایران، حسن روحانی

قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران- شورای عالی حقوق بشر

 

موضوع: درخواست در مورد زندانیان سیاسی

 

کانلوتا-سی اس پی، اتحادیه کارگری و مردمی برزیل، از مقامات ایران مصرانه درخواست بازنگری در موارد زیر را دارد:

 

تداوم حبس 9 شهروند ایرانی، شامل 4 زن که در رابطه با شرکت در تجمع مسالمت آمیز روز جهانی کارگر امسال در تهران بازداشت شدند و 5 فعال کارگری و روزنامه نگار که در ارتباط با اعتراضات مسالمت آمیز کارگران هفت تپه در جنوب غربی ایران در بازداشتند.

 

اقدامات سرکوبگرانه ضد سندیکایی علیه سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که اعضایشان به دلیل فعالیتهای مسالمت آمیز و قانونی زیر فشارها و تعقیب قضایی هستند.

 

ما میدانیم که در اصول انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ حقوق شهروندی مانند حق تشکیل تجمعات مسالمت آمیز، تظاهرات و اعتصابات کارگری و همچنین حق تشکیل آزادنه اتحادیه ها و سازمانهای کارگری پیش بینی شده بودند، حقوق دموکراتیکی که در رژیم شاه به رسمیت شناخته نمیشدند.

 

ما همچنین آگاهیم که ایران زیر بار فشار تحریمهای غیرقانونی آمریکا است و این باعث تضعیف اقتصاد ایران و بدتر شدن شرایط زندگی کارگران شده است. ما معتقدیم که این بازداشتها و پیگردهای قضایی هم‌راستا با این تحریمهای جنایتکارانه در ضدیت با مردم ایران عمل می کنند.

 

بنابراین، ما از مقامات ایران میخواهیم به این پیگردهای قضایی علیه فعالین کارگری پایان دهند و 9 شهروند بازداشت شده با اسامی زیر را آزاد کنند:

 

آنیشا اسداللهی

عاطفه رنگریز

ندا ناجی

مرضیه امیری

اسماعیل بخشی

سپیده قلیان

امیرحسین محمدی فرد

ساناز الهیاری

امیر امیرقلی

 

با تشکر از توجه شما،

.

کانلوتا-سی اس پی

سائوپائولو، 23 جولای 2019(1 مرداد 1398)

 

ترجمه و باز انتشار از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

..........................................................

ما باید پیش چه کسی شکایت ببریم؟

متنی که علی اسدالهی از آخرین وضعیت خواهرش  آنیشا اسدالهی در توییتر خود منتشر کرد:

 

قوه قضاییه چند روز پیش دستورالعمل حفظ کرامت و ارزش‌های انسانی را ابلاغ کرد. در بندی از آن آمده است:

"اجتناب از تمدید قرار بازداشت موقت با هدف فراهم آوردن ادله وقوع جرم برای انتساب بزه به متهم"

سوال: چرا آنیشا را آزاد نمی‌کنید؟

 

به مادر و پدر من مدام زنگ می‌زنند و آنها را تهدید می‌کنند که آنیشا "همکاری" نمی‌کند. چه کسی به یک بازجو این اختیارات را داده؟

این کار غیرقانونی‌ست.

یک‌بار مادر و پدر مرا خواسته‌اند وزارت اطلاعات. گفتم نروید! اما آنها مادر و پدرند، نگران‌اند، رفتند.

 

آنجا به آنها گفته‌اند آنیشا اگر همکاری نکند همچنان در بازداشت موقت خواهد ماند.

این حفظ کرامت انسانی‌ست؟ بازداشت موقت می‌کنید که جرم بتراشید؟ ما باید پیش چه کسی شکایت ببریم؟

مادر من در این چند وقت فقط سه بار صدای دخترش را شنیده (روی هم ده دقیقه!).

 

یک‌بار هم هفته‌ی پیش مادرم را در اوین به دیدار آنیشا بردند. البته نه در روزهای ملاقات، بلکه خیلی ناگهانی، تا به آنیشا بگوید که همکاری کند. او هم این را بهانه کرد تا چند دقیقه‌ی کوتاه دخترش را ببیند. ببینید کار ما به کجا رسیده است که مادر برای دیدار دخترش باید به آب و آتش بزند.

 

آنیشا هم می‌گوید من همکاری‌ای ندارم چرا که بی‌دلیل بازداشت موقت شده‌ام و جرمی مرتکب نشده‌ام. ما هم این را می‌دانیم.

ای مدعیان قضا و عدالت!

ای در ظاهر دل‌نگرانان کرامت مراجعین!

 

:بازداشت موقت بر خلاف اصل برابری سلاح‌هاست.

به موجب این اصل دو طرف دعوا یعنی متهم و مقام تعقیب باید از امکانات برابر جهت دفاع از خود بهره‌مند باشند.

مگر اثبات ادعا با مدعی نیست؟ او را بدون مدرک گرفته‌اید و حالا از او می‌خواهید بگوید مجرم است؟؟؟

چرا این روند غیرقانونی کریه را پایان نمی‌دهید؟

 

مگر زمان بازداشت موقت ۳۰ روزه‌ی آنیشا به پایان نرسید؟ چرا آزادش نمی‌کنید؟

چرا امروز مادر و پدر مرا به دفتر بازپرس راه ندادید؟

مگر طبق قانون نباید مدت تمدید بازداشت موقت را بدانند؟

 

سرآخر اینکه نگویید که نگفتیم:

عدل کن عدل که گفتند حکیمان جهان

مملکت بی‌مدد عدل نماند بر جای

 

پ.ن:

کسی که به مادر و پدر من زنگ می‌زند شماره‌اش نمی‌افتد، و این یعنی که این تماس‌ها از طرف قوه‌ی قضاییه نیست چرا که شماره‌ی آنها حین تماس قابل رویت است.

این کار غیرقانونی و خودسرانه است.

...........................................................................................

"با همبستگی سراسری و قدرتمندانه از زندانیان سیاسی دفاع کنیم"

 

بیانیه انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه

 

چهل سال است که دستگاه های سرکوبگر حکومتی در برابر مطالبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، جوانان و همه آزادیخواهان و برابری طلبان، با سرکوب و بازداشت، شکنجه و زندان و غیره مقابله می کنند.

این سرکوبگری های بی‌حد و حصر نه از سرقدرتمندی، بلکه نشانه درماندگی ناشی از بحران‌هایی است که بلافاصله پس از به قدرت رسیدن به همراه آورده و متاثر از آن، توان برآورده نمودن هیچ حداقلی از خواست‌های هیچ یک از بخش‌های مطالبه‌گر و معترض جامعه را از خود  سلب نموده‌اند.

اما امروز مطالبات توده‌ای ریشه‌ای‌تر و عمیق‌تر و مبارزات و اعتراضات نیز که به تبع آن جدی‌تر، گسترده‌تر و قدرتمندتر شده است، دستگاه.های سرکوبگر همچنان تمام تلاششان را به کار می‌گیرند تا بتوانند اعتراضات را مهار و جامعه را از مطالبه‌گری روز افزون و بدون تخفیف خود نا امید و سرخورده کنند.

ولی واقعیت خلاف انتظار آنان رخ می‌نمایاند و نمایی از امید و سرشاری و عزم  توده‌ای برای رسیدن به شرایط زندگی انسانی و در عین حال زبونی و درماندگی سرکوبگران را در برابر چشمان همه گذاشته است.

بازداشت گسترده ده‌ها نفر از کارگران هفت تپه و فولاد اهواز نمونه‌ای از نهایت درجه سرکوبگری در پاسخ به اعتصابات و اعتراضات قدرتمند آن دو مرکز کارگری و پیوندی بود که در سراسر جامعه با آنها شکل گرفته بود، که سراسیمگی مقامات و مسولین دولتی و حکومتی برای یافتن راهی جهت عقب نشینی آبرومندانه  «آزادی بازداشت شدگان»، بی‌حاصل بودن سرکوب در مقابل اراده قوی کارگران و بقیه بخش‌های معترض برای رسیدن به مطالبات را با شفافیت و وضوح به نمایش در آورد، اگر چه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان را زیر شکنجه برای اعتراف‌گیری و مستند سازی طرح رسوای موسوم به طرح سوخته قرار دادند و آن هم با به راه افتادن اعتراضات وسیع توده‌ای به ضد خودش بدل شد.

 

حمله به برگزارکنندگان مراسم روز جهانی کارگر مقابل مجلس و بازداشت بیش از ۵۰ نفر با توسل به وحشیگری و ضرب شتم، تکرار همان سرکوبگری توام با دستپاچگی سرکوبگران و مقامات دولتی و حکومتی بود که پیشتر در جریان اعتصابات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز نمایان شد، بطوری که این بار فلاحت پیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس برای پیشگیری از گسترش اعتراضات، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط بازداشت شدگان روز جهانی کارگر شد.

 

تقابل جنبش کارگری و دیگر جنبش‌های اجتماعی که حالا در پیوند مستحکمی با همدیگر قرار گرفته‌اند با دستگاه‌های سرکوبگر به جدی‌ترین، حساس‌ترین و شدیدترین مرحله خود رسیده است. کارگران، معلمان، دانشجویان، جوانان، نویسندگان، بازنشستگان و زنان و هر انسانی که خواهان شرایط انسانی برای زیستن است، به هیچ وجه قصد کوتاه آمدن و دست برداشتن از مبارزه نیستند و در مقابل نیز دولت و حکومت تمام تلاش خود را از جمله اعمال فشار بر بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی، بکار گرفته‌اند تا مانع روند رو به رشد و گسترش و قدرت‌گیری مبارزات شوند.

 

محبوس کردن فعالین کارگری، معلمان، دانشجویی، زنان و غیره با احکام طولانی مدت و نگه داشتن بازداشت شدگان هفت‌تپه و روز جهانی کارگر و فعالین زنان و فعالین محیط زیست برای ماه ها در بازداشت و زیر فشار و شکنجه برای اعتراف‌گیری و مستند سازی‌های احتمالی، آخرین تقلا برای به عقب راندن جنبش‌های اعتراضی در سطح جامعه است.

باید این حربه را با براه انداختن اعتراضات وسیع و سراسری خنثی ساخت و بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی مربوط به هر عرصه‌ای، از کارگری گرفته تا زنان و آزادیخواهان و برابری طلبان را از زیر فشار رها کرد و به آغوش جامعه برگرداند.

ضرورت دارد که خانواده‌های بازداشت‌شدگان و زندانیان در این مبارزه پیش‌قدم و جلودار شوند و همه کارگران، معلمان، دانشجویان و دیگر بخش‌ها و تشکل‌های آنان به آن بپیوندند.

 

"انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه"

...............................

کانون نویسندگان ایران

گزارش دیدار با خانواده دو نویسنده‌ی بازداشتی

روز گذشته شماری از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران با خانواده‌ی ساناز اللهیاری و امیرحسین محمدی‌فرد دیدار کردند. در این دیدار عسل محمدی یکی دیگر از متهمان پرونده نشریه گام نیز حضور داشت. امیرحسین، ساناز و عسل از نویسندگان نشریه گام بودند که اخبار اعتراضات کارگران هفت تپه را پوشش می‌داد. در جریان بازداشت کارگران معترض شرکت هفت تپه این سه تن نیز بازداشت شدند. چندی بعد عسل محمدی به قید وثیقه تا زمان تشکیل دادگاه آزاد شد. ساناز اللهیاری و همسرش امیرحسین محمدی‌فرد همچنان در بازداشت به‌سر می‌برند.

هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران برای دفاع از حق آزادی بیان که آزادی نوشتن و نویسنده یکی از موارد بارز آن است و نیز در اعتراض به بازداشت این نویسندگان تصمیم گرفت به دیدار خانواده‌ی آنها برود. روز گذشته، ۲۲ تیر، چهار تن از دبیران کانون: علیرضا آدینه، رضا خندان، آیدا عمیدی و علی کاکاوند به دیدار خانواده ساناز اللهیاری و امیرحسین محمدی‌فرد رفتند و پای صحبت‌های پدر و مادر مسن ساناز نشستند که به رغم تحمل رنج‌های چند ماهه و بیداد نظام دادرسی، با روحیه‌ای قوی از ادامه‌ی کوشش‌هایشان برای آزادی فرزندانشان سخن گفتند.

اکنون یازده روز است که ساناز و امیرحسین برای آزادی خود و دیگر بازداشتی‌های هفت تپه دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

اعتصاب غذا

امیرحسین محمدی‌فرد (سردبیر)، ساناز اللهیاری (عضور هیأت‌تحریریه) نشریه گام، در اعتراض به وضعیت بازداشت و بدرفتاری ‏مسؤولان زندان و ماموران امنیتی در اعتصاب غذا به‌سر می‌برند.‏ امیرحسین محمدی‌فرد و ساناز اللهیاری، دو عضو نشریه گام که در زندان اوین به‌سر می برند، دست به اعتصاب غذا زدند.‏ این زوج، از روز پنج‌شنبه ۱۳ تیرماه ۱۳۹۸ اعتصاب غذای خود را آغاز کرده و گفته‌اند تا زمانی که به همراه سایر بازداشتیان ‏نیشکر هفت‌تپه آزاد نشوند، به اعتصاب خود ادامه خواهند داد. پیش‌ازآن، امیرحسین محمدی‌فرد در نامه‌ای خطاب به قاضی ‏مقیسه، رییس شعبه ۲۸ دادگاه‌انقلاب و باقری، رییس اندرزگاه ۴ زندان اوین اعلام کرده بود، چنان‌چه خود و همسرش و سایر ‏متهمین هفت تپه تا روز پنج‌شنبه ۱۳ تیرماه آزاد نشوند، اعتصاب غذا خواهد کرد.‏ از پنجمین روز اعتصاب غذای ساناز اللهیاری و امیرحسین محمدی‌فرد، طبق دستور عوامل زندان یا عوامل قضایی، ساناز اللهیاری ‏اجازه برقراری تماس با خانواده خود را ندارد. پیش‌تر، تماس و ملاقات او و همسرش نیز قطع شده بود.‏ گلی نوروزی، مادر ساناز الهیاری، در گفت‌و‌گویی با کمپین حقوق بشر در ایران گفت: « دخترم بی‌گناه است. من همه‌جا رفتم اما ‏هیچ جوابی به ما نمی‌دهند. با وجود این‌که بازجویی‌ها تمام شده اما با آزادی او و همسرش موافقت نمی‌شود. سه بار در این مدت ‏گفتند باشد، او را آزاد می‌کنیم و نکردند.»‏ مادر ساناز اللهیاری در همدان زندگی می‌کند. او به کمپین حقوق بشر در ایران گفت: « با این وضعیت هر هفته با پدرش برای ‏ملاقات از همدان به تهران می‌آییم. حالا به تهران می‌روم تا ببینیم دخترم پس از این‌همه مدت اعتصاب در چه وضعیتی است. ‏نمی‌دانم دوباره به دادگاه انقلاب بروم، به مجلس بروم... نمی‌دانم.‏» این دو عضو تحریریه نشریه گام در جریان اعتراضات کارگران نیشکر هفت‌تپه (آبان ۹۷) در تاریخ ۱۹دی۹۷ در ‏منزلشان در تهران بازداشت و روانه زندان اوین شدند. آنها هفت ماه است که در بازداشت موقت به‌سر می‌ب‌رند و با درخواست آزادی با قرار ‏وثیقه تا صدور رأی نهایی، به دلایل نامشخص، تاکنون مخالفت شده است.‏ کمپین حمایت از بازداشتی‌های هفت‌تپه نیز در حمایت از درخواست آزادی زندانیان هفت‌تپه اقدام به جمع‌آوری امضا از کارگران، معلمان، بازنشستگان، ‏هنرمندان، روشنفکران و مردم آزادی‌خواه و برابری‌طلب کرد.‏ زمان برگزاری دادگاه بدوی متهمین، ۱۲ مرداد ساعت ده صبح اعلام شده است.

کانون نویسندگان ایران

............................

کمپین آزادی بازداشت‌شدگان روز کارگر

"فعالان مدنی، سندیکایی و دانشجویان

دربند را آزاد کنید"

 

بیانیه جمعی از فعالان کارگری، سیاسی و حقوق بشری در خارج از کشور

 

هم میهنان گرامی، متاسفانە بازداشت و پیگرد فعالان کارگری سندیکایی، مدنی و دانشجویی در ماە های اخیر شتاب بیشتری گرفتە است.

صدها فعال کارگری، مدنی، محیط زیستی و کنش‌گران سیاسی، مدت هاست بە صرف فعالیت‌های مسالمت آمیز یا شرکت در اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری و صنفی از سوی نهادهای امنیتی و قضائی جمهوری اسلامی ایران زندانی شده اند. آن ها و خانواده این عزیزان، به صورت مستمر و سیستماتیک از سوی مجریان حکومتی تحت انواع فشارهای روحی و روانی و تهدید قرار دارند.

 این زندانیان برای دسترسی بە دارو و درمان از سوی زندان‌بانان و بازجویان و نمایندگان وزارت اطلاعات با دشواریهای بسیاری مواجە شده اند.

 

بعد از گذشت چند ماه از برگزاری تجمع اول ماه مه روز جهانی کارگر در برابر مجلس، هنوز تعدادی از افراد شرکت کنندە در این تجمع در حبس قرار دارند. (آنیشا_اسدالهی مرضیه_امیری ندا_ناجی #عاطفه_رنگریز)

 

همچنان گروهی از رهبران کانون های صنفی معلمان بە جرم این که خواستار مطالبات صنفی و تحصیل رایگان برای فرزندان ما هستند، به زندان (تا سقف ١٠ سال) محکوم شدەاند. (محمد_حبیبی محمود_بهشتی_لنگرودی اسماعیل_عبدی)

 

دەها فعال محیط زیست و شماری از دانشجویان بە بهانه های مختلف یا به صرف حمایت از کارگران بازداشت و زندانی هستند.

 

دو تن از فعالان کارگری(دانشجویی سابق) بازداشت شدە به نام های ساناز_الهیاری و امیرحسین_محمدی_فرد که عضو نشریه گام بودند، هم اینک در بازداشت و امیرحسین محمدی فرد در اعتصاب غذا به سر می برد.

 

ما جمعی از فعالان کارگری، سیاسی و حقوق بشری بازداشت و پیگرد فعالان کارگری سندیکایی، مدنی، محیط زیستی و سیاسی را کە با اتهامات ساختگی از سوی نهادهای امنیتی و قضائی حکومت محکوم و زندانی شدەاند، قویا محکوم می کنیم.

ما ضمن ابراز همبستگی با آن ها و خانوادە هایشان، خواستار لغو احکام ظالمانە، آزادی بی قید و شرط آن ها و رعایت حقوق شهروندی و مدنی شان هستیم.

 

نهادهای سیاسی و مدنی و احزاب دمکراتیک را بە انجام اقدامات مشترک برای آزادی همە زندانیان سیاسی و مدنی، قطع پیگردها و اعادە همە حق و حقوق شهروندی شان فرا می خوانیم و در این راه سعی و تلاش خود را دو چندان خواهیم کرد.

 

"جمعی از فعالان کارگری، سیاسی و حقوق بشری در خارج از کشور

..................................

کانون مدافعان حقوق کارگر

در حمایت از زندانیان سیاسی به میدان بیائیم

 

فشارهای وارده بر جامعه و به خصوص کارگران و زحمتکشان در اثر غارت و چپاول و اختلاس قدرتمندان آن چنان فزاینده است که فریاد اعتراض کارگران، زحمتکشان، مزد و حقوق بگیران، بازنشستگان و همه اقشار تحت ستم را به زندگی و معیشت اقتصادی بلند کرده است. فشار مسکن بر اقشار ضعیف آن چنان زیاد شده که بخش‌های زیادی از اقشار تحت ستم مجبور به ترک شهر‌های بزرگ و کوچیدن به حاشیه شهر‌ها شده اند و عده ای خانه به دوشی و چادر خوابی را راه گریز از مشکل یافته اند.

 

در این میان اعتراضات اقشار تحت ستم اعم از کارگران و معلمان و سایرین به وضعیت موجود هر روزه با دستگیری و زندان و غل و زنجیر پاسخ داده می‌شود و هر روزه بر تعداد بازداشتیان معترض افزوده شده و بر احکام زندان‌ها سنگینی فزاینده ای اعمال می‌شود تا مبارزان را از حق خواهی باز دارند.

 

هم اکنون نزدیک به ۶ ماه از دستگیری کارگران هفت تپه و روزنامه نگاران مدافع آنان می‌گذرد. آنان تحت شدید ترین فشار‌ها قرار دارند و همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برند. ساناز اللهیاری و امیرحسین محمدی فرد برای مدتی دست به اعتصاب غذا زده و سپیده قلیان و اسماعیل بخشی و امیر امیرقلی هم چنان در انتظار روشن شدن وضعشان هستند.

 

از طرف دیگر دستگیر شدگان اول ماه مه روز کارگر همچنان تحت فشار محاکمه و تعدادی از جمله ندا ناجی، عاطفه گلریز، مرضیه امیری و آنیشا اسدالهی هم چنان در زندان هستند و عده ای نیز که با وثیقه‌های سنگین آزاد شده اند، همچنان در سایه تهدید دادگاه هستند.

 

حکومتی که هر روز با بن بست‌های خودکرده در همه عرصه‌های اقتصادی و بین المللی مواجه است، تنها راه چاره را وارد آوردن فشار مضاعف بر مردمی می‌داند که قربانی سیاست‌های چپاولگرنه و اختلاس‌های نجومی هستند و هستی و زندگی خود را در این غارت‌ها از دست داده اند و به اعتراضات بر حقی دست می‌زنند تا بتوانند حقوق پایمال شده خود را باز یابند. اما تاریخ گواه این است که این بگیر و ببندها و زندان‌های پر از معترضین در زمانی که کارگران، زحمتکشان و مزد و حقوق بگیران و مردم تحت ستم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، چاره ساز نخواهد بود.

 

در چنین شرائطی برای آنانکه دفاع از زندگی و حقوق زحمتکشان را وظیفه خود میدانند راهی به جز به میدان آمدن باقی نمی‌گذارد. بر ماست که با تمام توان در گسترش نهادهای متشکل کارگران و زحمتکشان در سراسر ایران برای احقاق حق خودمان بکوشیم و از زندانیان سیاسی که تنها جرمشان اعتراض به پایمال کردن حقوق مردم است دفاع کنیم وآنان را تنها نگذاریم.

 

"کانون مدافعان حقوق کارگر"

................................

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©