بیانیهی
حمایت فعالان
کارگری و
دانشجویی
تبریز
از
بازداشتیان و
کارگران هفت
تپه
سرکوب فعالان
کارگری دردی
از بیماری
لاعلاج و رو
به تزاید «بحران
سیستماتیک» را
درمان نخواهد
کرد. شعلههای
آتش افکنده
شده بر کاخ
ددخویان و
سرمایهداران
از یک سال پیش
هنوز زبانه میکشد.
داغ اعتصابات
و شعارهای
کارگرانِ به
ستوه آمدهی
«نیشکر هفتتپه»
چنان بر دل
ستمگران
مانده است که
اکنون از درِ
انتقام
برآمدهاند. آنها
در پیِ آنند
که با صدور
احکامِ سنگین
و تعیین
مجازاتهای
غیرانسانی
برای رهبرانِ
این
اعتصابات، از
جمله اسماعیل
بخشی، علی
نجاتی و
دیگر همراهانِ
در بندشان: سپیده
قلیان، ساناز
اللهیاری،
امیرحسین محمدیفرد،
امیر امیرقلی
و عسل محمدی، از
کل طبقهی
کارگر ایران
زهر چشم
بگیرند.
جنبش
کارگران هفتتپه،
فصل جدیدی از
مبارزه علیه
ستم طبقاتی از
سوی کارگران
برای احقاق
حقوق این طبقه
و ترجمان
"ما"ی جمعی از
جانب آنها
بود. این حرکت
اعتراضی،
ادامهی راهِ
آغاز شده توسط
شاهرخ زمانیها
و کوروش
بخشندهها
بود که در سالهای
گذشته توسط فعالان
کارگری دوام
یافته و با
پیوند و
همراهی با جریانات
دانشجویی و
معلمان، در
هفتتپه
عینیت مضاعفی
پیدا کرد. حرکت
اعتراضی
کارگران هفتتپه،
نه تنها در
اعتراض به
حقوق معوق - منجر
به گرسنگی- و
خصوصیسازی - که
معنای اصلی آن
تاراج و ارزانفروشی
اموال ملی به
نفع عدهای
ویژهخوار
است-، بلکه
اعتراض به
قوانین
ضدکارگری و وضعیت
زیستهی
کارگران و
پنجاه میلیون
مردمی است که
زیست کارگری
دارند.
بعد از
اعتراضات
سراسری دیماه
که اعتراض
علیه گرسنگی و
بیکاری از طرف
تهیدستان
بود، جنبش هفتتپه
تاثیرگذارترین
جریان بر علیه
سیاستهای
اقتصادی
حاکمیت،
جریانهای
اعتراضی دیگر
اعم از معلمان
و دانشجویان و
فریاد شعارِ
«ما گرسنهایم»
بود. این
حرکت آگاهیساز
و رهاییبخش
فقط با سرکوب
و بازداشت
فعالین این
جریان تلافی
میشد تا از
فراگیر شدن آن
جلوگیری شود. اعتصابات
کارگران
نیشکر هفت تپه
و متعاقب آن اعتصابات
کارگران
فولاد ملی
اهواز در سال
گذشته، جنبش
اعتراضی را
عموماً و جنبش
طبقهی کارگر
ایران را
خصوصاً
اعتلاء بخشید.
«برآمد» و نمود
عینی این
اعتلاء، طرح
شعار «نان،
کار، آزادی -
ادارهی
شورایی» بود.
"آنها"
زمانی که با
این شعار
مواجه شده و
به عمق نقش
سازمانگر آن - که
البته گناهیست
نابخشودنی- پی
بردند، شروع
به سرکوب
کارگران و
پروندهسازی
برای فعالین و
کارگران
کردند.
بله!
ترس ستمگران
از طبقهی
کارگر ایران و
علت برخورد
قهری آنها با
فعالان این
طبقه را باید
در شعار فوق
جستجو کرد.
چرا که از
سویی تکتک
اجزاء این
شعار، انعکاس
شعار تاریخی و
برزمین ماندهی
زحمتکشان
بود -و دقیقاً
به همین
اعتبار نیز
"محق"_، و از
طرف دیگر نه
میخواهند و
نه حتی میتوانند
به این شعارها
پاسخ مثبت
بدهند. از این
روی، ستم
فزاینده در
دستور کار
قرار میگیرد.
اما
این جنبش نیز
ثابت کرده است
ققنوسوار از
خاکستر خود
هربار صدها
ققنوس دیگری
میزاید،
رویینتنتر
از گذشته...
ما فعالان
کارگری و
دانشجویی
تبریز، ضمن
محکوم کردن
بازداشتهای
سرکوبگرانهی
فعالان کارگری
هفتتپه،
اعضای
تحریریهی
نشریهی گام و
بازداشتیان
روز کارگر، از جمله ندا
ناجی، عاطفه
رنگریز،
مرضیه امیری و
آنیشا
اسدالهی، خواهان
آزادی بیقید
و شرط آنها
هستیم.
سلام و
درودهای گرم
ما از
آذربایجان،
دیار
صمد بهرنگی و
شاهرخ زمانی
بر
مقاومت
دلیرانهی
کارگران
نیشکر هفتتپه