در
دفاع از جنبش
نان و آزادی
در خاورمیانه
و شمال آفریقا
اعتراضهای
کارگری در سطح
جهان در سال
گذشته یک بار
دیگر چهرهی
ننگین صاحبان
سرمایه و حافظان
نظام سرمایه
داری را
به نمایش
گذاشت.
کارگران به
همراه دیگر
اقشار جامعه
که جانشان از
استثمار و
نابرابریهای
نظام سرمایه
داری به تنگ
آمده است، پا
به میدان
گذاشتهاند تا
سرمایه داری
جهانی را به
چالش بکشند.
فقر،
بیکاری و
استثمار
فزاینده
کارگران و خانواده
هایشان،
شرایط یک
زندگی شایسته
انسانی را از
آنها گرفته
است. کارگران
در مصر، تونس،
لیبی، یمن،
الجزایر،
بحرین، عراق و
دیگر کشورهای
خاورمیانه و
شمال آفریقا
که سال ها تحت
اسارت حاکمان
سرمایه از
ابتدائی ترین
حقوق انسانی
بی بهره بوده
اند، رژیم های
سرمایه داری
حاکم در این
کشور ها را به
چالش گرفته
اند.
مردم
تونس در زمانی
که کسی
انتظارش را
نداشت، بر
علیه
استبداد،
سرکوب، بیکاری
و استثمار به
خروش در آمدند
و انقلابی را
جرقه زدند که
به سرعت دامنه
اش از تونس
بسیار فرا تر
رفت و به
کشورهای دیگر
در منطقه رسید.
طبق آمار رسمی
نرخ بیکاری در
تونس ۱۴ درصد است و
این رقم در
میان جوانان
از ۲۰
درصد فراتر می
رود.
نرخ تورم در
سال ۲۰۱۰
به ۲۵ درصد
رسید و در این
میان افزایش
قیمت مواد غذایی
بسیار بیش از
این میزان
بود. دولت
تونس که بن
علی برای بیش
از بیست سال
به عنوان رئیس
جمهور و سمبل
استبداد
بورژوازی در
راس آن نشسته بود،
با آغاز جنبش
انقلابی
کوشید که با
سرکوب و کشتار
بیرحمانه
مردم، این
جنبش را در
خون فرو نشاند
و مانع گسترش
آن شود. اما
قدرت و
پتانسیل قیام
مردم بسیار
بیش از آن بود
که حکومت بن
علی می
پنداشت. سیاست
سرکوب وکشتار
در همان
نخستین
روزهای
تظاهرات،
نتیجه بر عکس
داد و باعث
خشم و
نفرت بیشتر مردم
از حکومت و در
نتیجه موجب گسترش
دامنه تظاهرات
ها شد. مردم
شجاعانه در
برابر پلیس تا
دندان مسلح
ایستادند و از
خود دفاع
کردند. دولت تا
مرحله خطرناک
سرنگونی کامل
به عقب رانده
شد.
قیام مردم
باعث شد که بن
علی به عربستان
سعودی فرار
کند و به این
گونه نخستین
پرده این درام
انقلابی با
پیروزی مرحله
ای مردم
پایان یافت.
با
سرنگونی بن
علی، طبقه
حاکم تونس
کوشید که مردم را
با وعده ی
برگزاری
انتخابات واستقرار
دموکراسی در
آینده
نامعلوم به
خانه هایشان
بفرستد تا
فرصت یابد که
حاکمیت خود را
برای دوره ای
جدید و به
شیوه دیگر
سازمان دهد. اما
فرستادن مردم
قیام کننده از
خیابان به
خانه، در حالی
که بجز
سرنگونی بن علی
به هیچ یک از
خواسته های
اصلی خود دست
نیافته
بودند، آسان
نبود. دولتی
که بعد از
فرار بن علی
به روی کار
آمد، در مجموع
از همان کسانی
تشکیل شده بود
که در دوران
بن علی در
مرکز قدرت بودند.
با
فرار بن علی
از کشور، اعتراضات
برای مدت
کوتاهی فروکش
کرد. اما مردم دوباره
به خیابان ها
ریختند و
خواسته های
خود را فریاد
زدند. در ۲۰ فوریه
دهها هزار نفر
در پایتخت
تونس و دیگر شهرها
به تظاهرات
پرداختند و
خواهان
سرنگونی دولت
محمد غنوشی
شدند. دولت
محمد غنوشی در
برابر موج
اعتراضات فلج شد و او
در ۲۷
فوریه مجبور
به استعفا
گردید. به این
ترتیب جنبش
اعتراضی مردم
درتونس پا به
مرحله دیگری گذاشت.
ویژگی
برجسته
و امید بخش
مبارزات انقلابی
در تونس که می
توان آنرا در
دیگر کشورها به
ویژه در مصر
دید، گرایش
نیرومند ضد
سرمایه داری
آن است.
نه جریان های
اسلامی و نه
دیگر جناح های
بورژوایی نتوانسته
اند تاکنون
رهبری این
انقلاب را از
مردم بدزدند.
شعار کار،
نان، آزادی از
همان آغاز شعار
محوری مردم
بوده است. با
اینوجود،
کارگران تونس
اگرچه در جنبش
انقلابی نقش
مهمی داشته
اند اما آنها
هنوز
نتوانسته
اند، نه همچون
افراد کارگر،
بلکه همچون یک
طبقه با خواست
های مشخص و
طبقاتی خود در
این انقلاب
شرکت کنند.
کارگران
تونس هنوز
نتوانسته اند تشکل
های مستقل
سراسری و
پرقدرت خود را
ایجاد کنند.
بوروکراسی
حاکم بر
اتحادیه های کارگری
گرچه زیر
فشارکارگران
مجبور گردید که
از خود تحرک
نشان دهد و
اعتصاباتی را
سازمان دهد،
اما این
بوروکراسی
سعی کرد
سرنگونی بن
علی را پیروزی
نهایی قلمداد
کند و با همین
نگاه از دولت محمد
غنوشی حمایت
کرد.
لازم
به تاکید است
که قیام مردم
تونس علیه دیکتاتوری
و ریاضت کشی،
بر سال ها خشم
انباشته شده
مردم مصر نیز
جرقه زد و
کشور در چشم
به هم زدنی به
خروش آمد؛
میلیون ها زن
و مرد کارگر و
زحمتکش و آزادیخواه
و برابری طلب
به خیابان ها
ریختند و مبارک
را سرنگون
کردند.
مبارزه
طبقه کارگر در
مصر تاریخی
بسیار طولانی
دارد. تنها با
نگاه به
گوشه ای از
مبارزات
کارگران مصر می
توان دریافت
که این
مبارزات
نقشی برجسته
در بر پایی و
تداوم موج گسترده
و فزاینده
جنبش نان و
آزادی در این
کشور دارد. در سال ۱۹۱۹
اتحادیه های
کارگری در مصر
نقش بسیار
مهمی در
مبارزات ضد
استعماری
داشتند. دو
سال بعد از آن،
۹۰
اتحادیه،
فدراسیون ملی
کارگران مصر
را تشکیل
دادند. این
فدراسیون ۵ سال به
فعالیت خود
ادامه داد تا
اینکه توسط دولت
منحل اعلام
شد. در سال ۱۹۴۷
کارگران
اسکله در
کانال سوئز در
همبستگی با کارگران
اندونزی،
کشتی هلندی را
بایکوت کردند؛
اتحادیه های
کارگری با
انتشار
اطلاعیه ای
سیاست های
استعماری را
افشا کردند و
علی رغم
تلاش های
دولت های
انگلیس و
فرانسه، مانع
عبور کشتی
هلندی از کانال
سوئز شدند.
تنها در سال
های ۱۹۴۰
تا ۱۹۵۰
حدود ۵۰۰ تشکل
کارگری با هدف
مبارزه علیه
شرایط
طاقت فرسای
کار که مناسبات
سرمایه داری و
سیاست
استعماری بر
کارگران
تحمیل کرده
بود، بوجود
آمدند.
در دوره
حکومت جمال
عبدالناصر
بین سال های ۱۹۵۶-۱۹۷۰
کارگران
ابتدا از
حکومت ناصر
دفاع کردند
اما وقتی که
دولت ناصر دو
تن از فعالین
جنبش کارگری را
اعدام کرد،
حمایت
کارگران را
نیز از دست
داد.
دوره
مبارک، دوران
اوج سرکوب
جنبش کارگری
بود. اعتصابات
سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ با
کشتار
کارگران
صنایع فولاد
سازی و دستگیری
و شکنجه
فعالین
کارگری همراه
بود.
اعتصاب
کارگران
نساجی و نخ
ریسی در سال ۱۹۹۴ و
اعتصابات سال ۲۰۰۸ را می
توان ازجمله
اعتصابات
بزرگ کارگری
این دوره
بشمار آورد.
این اعتصاب ها
علی رغم تمایل
رهبری کاملا
سازش کار
فدراسیون
سراسری اتحادیه
های
کارگری مصر
سازمان داده
شده بود. در
اعتصاب های
سال ۲۰۰۸
کارگران در
بسیاری از
واحد های
تولیدی علیه کاهش
و قطع سوبسید
مواد غذایی
توسط دولت و
با خواست
افزایش
دستمزدها و
بهبود شرایط
کار، دست به
مبارزه زدند.
این اعتصاب ها
اگر چه سرکوب
شدند و کارگران
به خواسته های
خود نرسیدند
اما زمینه
مبارزات
بعدی را فراهم
کردند. جنبش
موسوم به ۶ آوریل که
در مبارزات و
تظاهرات اخیر
نقش موثری
داشه است، در
سال ۲۰۰۸
و در جریان
اعتراضات
علیه قطع
سوبسیدها و
افزایش قیمت
ها شکل گرفت.
بعلاوه در سه سال
گذشته روزی
نبوده است که
بخشی از کارگران
مصر بر علیه
کارفرماها و
دولت مصر دست به
اعتصاب و
مبارزه نزده
باشند.
دولت
حاکم بر مصر
با اتخاذ
سیاست های
اقتصادی
نئولیبرال در
سال های گذشته
به سفره خالی
کارگران یورش
گسترده تر
برده و فقر واستثمار
شدیدی را بر
آنان و در
حقیقت بر
اکثریت مردم
تحمیل کرده
بود. بیش از ۴۰ درصد
از مردم مصر
با درآمد
روزانه
۲ دلار
زندگی می
کنند؛ و این
در حالی است
که تحت حکومت
سراپا فاسد
مبارک، خود او
و طبقه حاکم
بر مصر با بهره
کشی از
کارگران،
ثروت های
افسانه ای
انباشت کرده
اند. این
شرایط تنها می
توانست به زور
سرنیزه و
سرکوب گسترده
دوام بیاورد
وهر لحظه امکان
داشت که به هم
ریخته شود.
با
وجود سرنگونی
مبارک، اما
مبارزه هنوز
به پایان
نرسیده است.
کارگران که
سال ها در جنگ
با رژیم
سرمایه
هزاران
قربانی داده
اند آیا قادر
هستند که مهر
خود را به این
انقلاب
ناتمام بزنند
و آنرا به
سرانجام
برسانند؟
شورای
نظامی که بعد
از برکناری
مبارک قدرت را
در دست گرفته،
وعده داده است
که قانون
اساسی موجود
را بعد از
اصلاح آن توسط
کمیته ای که
خود تعیین
کرده است، به
رفراندوم
بگذارد. این
وعده ای است
که حتی در
صورت انجام آن
نیز کارگران به
خواسته های
اساسی خود که
برای آن
انقلاب کرده
اند، دست
نخواهند یافت.
بخش های زیادی
از کارگران و
مردم مصر به
خوبی از این
واقعیت
آگاهند. تداوم
اعتصاب های
کارگری و
ادامه تظاهراتهای
مردم
بعد از
سرنگونی مبارک،
بیان گر این
است که این
انقلاب هنوز
ادامه دارد.
سرنوشت
این جنبشها و
انقلابات
آزادیخواهانه
و عدالت
طلبانه اکنون
بیش از هر چیز
دیگر به این
بستگی دارد که
طبقه کارگر در
مصر و تونس و
دیگر کشورها
از این بعد چه
نقشی در آن ایفا
خواهد کرد.
اگر کارگران
در کارخانهها
و محلهها
تشکلات خود را
سازمان دهند،
منشور کارگری
خود را
در مقابل
آلترناتیوهای
دیگر قرار
دهند و سازمان
سیاسی خود را
سامان دهند،
آنگاه
می توان امید
داشت که کارگران
بتوانند
ضربهی نهایی
را به نظام
سرمایه داری
بزنند و قدرت
سیاسی را به
دست گیرند.
جنبش بپا
خاسته در مصر،
تونس، یمن، لیبی
و دیگر
کشورهای
منطقه جنبشی
آزادیخواهانه
و عدالت
طلبانه است؛
این
جنبشی است برای
نان، آزادی و
حرمت انسانی.
این جنبشی است
که سیاست های
نئو لیبرالی و
ریاضت کشی
اقتصادی
سرمایه داری
جهانی را هدف
قرار داده
است. در یک
قسمت از کره
زمین گرسنگان
بپا خواسته
اند تا حکومت
سرمایه را به زیر
بکشند. این
آتشی است که
شعله اش می
تواند بسیار فرا تر
رود و نویدی
باشد برای
رهایی طبقه
کارگر از قید
استثمار سرمایه
در سراسر جهان.
اتحاد
بین المللی در
حمایت از
کارگران در
ایران خود را
در کنار طبقه
کارگر و انسان
های آزادی
خواه و برابری
طلب در کلیه
کشورهای
خاورمیانه و
شمال آفریقا
می بیند و
همبستگی خود
را با آنان
اعلام میدارد.
ما امیدواریم
که هم
رزمان ما در
کشور های منطقه
با درس گیری
از تجارب
انقلاب ۱۳۵۷ ایران
و ۳۲ سال
مبارزات
آزادی
خواهانه و
عدالت طلبانه
علیه رژیم
سرمایه داری
جمهوری
اسلامی،
اجازه ندهند
که
سرمایه
داران، احزاب
و شخصیت های
آنان با شیوه
ها و نام های
گوناگون و با
وعده های پوچ برای
دوره ای دیگر
به
استثمار و
سرکوب آنان
ادامه دهند.
این مبارزه را
باید تا
نابودی نظام
استثمارگر
سرمایه داری
به پیش برد. بی
شک
جنبش کارگری
و آزادیخواه و
برابری طلب
ایران نیز
درسهای
بیشماری برای آموختن
از مبارزات
مردم در شمال
آفریقا و خاورمیانه
پیش رو دارد.
زنده
باد همبستگی
جهانی طبقه
کارگر!
کارگران
جهان متحد
شوید!
اتحاد
بین المللی در
حمایت از
کارگران در
ایران
۲۸ فوریه
۲۰۱۱
info@workers-iran.org
http://www.etehadbinalmelali.com