جنبش
صنفی معلمان
در یک سال
۲۰
اردیبهشت ۹۷
روز مهمی در
تاریخ
اعتراضات معاصر
معلمان و
پیوند جنبش
آنها با
اعتراضات دیگر
بخش های طبقه
کارگر است. در
این روز،
معلمان شعار
"نان، کار،
آزادی" را
همراه با
"آموزش
رهایی" به
خیابانها
آوردند. این
اعتراضات
خیابانی، در
روز پایانی
هفتهای
برگزار شد که
میتوان
"هفتهی
اعتراض و
آموزش رهایی
معلمان" نام
نهاد.
طی یک
هفته (هفته ی
معلم)، از
گلگشت تا
سخنرانی در
مدارس در مورد
خصوصیسازی و
پولیسازی
آموزش تا گفتن
از معلمان
رهایی سر کلاسهای
درس در دستور
کار معلمان
قرار گرفت.
برنامههایی
پویا، متکثر و
دارای قابلیت
عمومی شدن در
میان معلمان
سراسر کشور طی
یک هفته که
نهایتا به
تجمع اعتراضی
روز ۲۰
اردیبهشت
انجامید و با
شعار "نان،
کار، آزادی
آموزش رهایی"
تعهد خود را
به وجه
رادیکال خیزشهای
مردمی نشان
داد و یک گام
آن را به پیش
برد. این در
حالی بود که
از دی ماه ۹۶،
اعتراضات
خیابانی به
شدیدترین شکل
ممکن سرکوب
شده بودند و
حضور معلمان
در خیابان
پیام
"ایستادن و
ماندن" را نیز
از پس آن
سرکوب ها برای
دیگر بخش های
طبقه کارگر با خود داشت.
محمد
حبیبی یکی از
اعضای کانون
صنفی معلمان، در
همین روز با خشونت
تمام بر زمین
کشیده و
بازداشت شد.
بازداشتی که
حکم ده سال و
نیم حبس
تعزیری را
برای او به
همراه داشت که
در دادگاه
تجدیدنظر
عینا تایید
شد. به
کارگیری این
حد از تندی
سرکوب در قبال
محمد حبیبی،
بیش از آنکه
به شخص او
مربوط باشد،
انتقامی بود
که دستگاه
امنیتی از خط
و جهت گیری و
پیام سیاسی
فعالیت صنفی
معلمان گرفت.
انتقامی که در
سال ۹۷ با
انواع احضار و
بازداشت و حتی
ضرب وشتم
معلمان (مورد
اصفهان) ادامه
پیدا کرد. آنچه در
این بین نمیتوان
نادیده گرفت
بایکوت نسبی
خبری حکم سنگین
محمد حبیبی در
فضای عمومیتر
و عدم حمایت
مستحکم و
عمومی در سایر
گروه های فعالان
علیه این حکم
بسیار سنگین
تحمیل شده به
معلمان بود. اما
اختناق و
سرکوب معلمان
را به عقب
نشینی نکشاند.
کنشهایی چون
چالش فیش
حقوقی و سه
تحصن سراسری
در سال ۹۷،
نشان از درک
فعالان صنفی
معلمان برای ایجاد
زمینهایی
جدید از کنش
است که همزمان
گستردگی و
عمومیت در بین
معلمان و
پیشروی در
خواست و
مبارزه را
نشانه رفته
است.
عده ای
فعالیت صنفی
معلمان را با
این استدلال که
هنوز معلمان
زیادی را فعال
نساخته و به
مشارکت
وانداشته است
به پرسش میگیرند،
عدهای توصیه
میکنند
معلمان به عوض
این سبک
فعالیتها به
کلاسهای درس
خود برگردند و
به اشتباهات
خود بیندیشند
و به فعالسازی
فراگیرتر
بيانديشند. اما
واقعیت یک
جنبش را نمیتوان
از تاریخ و
مختصاتش جدا
کرد و صرفا از
خلاءها و
محدودیتها
بی واسطه به
"باید"ها
رسید. جنبش
صنفی معلمان
که حدودا از
سال ۱۳۹۳ با
خط و جهت کنونیاش
فعال شد، طی ۴
سال توانست به
سطحی از گستردگی
در فعالیت و
رادیکالیسم
در خط سیاسی
برسد. این
جنبش در سال
۹۷ که یکی از
نقاط عطف
سرکوب و مقابله
با جنبش های
مردمی بود به
خوبی انسجام و
کنشگری خود
را بدون عقبنشینی
حفظ کرد.
میپرسند
مگر چند درصد
معلمان در
تحصنهای
سراسری
مشارکت
داشتند؟ پاسخ
قاعدتا این خواهد
بود که طی این
تحصنها یک
معلم در یکی
از روستاهای
هرمزگان با
جمعی از
معلمان در
کردستان و
مشهد، هماهنگ
و با خط مشی
معین
مبارزاتی عمل
کرد. حفاظت
از میدان عمل،
حفظ انسجام و
گستردگی،
کاری بود که
جنبش معلمان طی
یک سال تحت
شدیدترین
فشارها به
خوبی از پس آن
برآمد.
اکنون
سوالهایی
پیش روی این
جنبش است که
باید در فضای
سیاسی هر آینه
بغرنجتر
بدان جواب
دهد:
چگونه
پیوندهای
مستحکم تری با
سایر جنبش ها
و جریان های
طبقاتی داشته
باشد.
چگونه
میتواند
سطحی دیگر از
رادیکالیسم
را بدون از هم گسیختگی
انسجام وارد
کند،
چه
تاکتیکها و
روشهایی
برای یک گام
دیگر گستردهسازی
و جلب مشارکت
در مدارس
دارد.
برای این
سوالات پاسخهای
مستقیمی وجود
ندارد، گاهی
برای جلب مشارکت
بیشتر باید
گروه کم جمعیتتری
بصورت منسجمتر
برای مدتی
فعال شوند. یا
برای حفظ
انسجام، تاکتیکهای
کنش پراکنده
به کار آید.
باید
دید معلمان به
عنوان متشکلترین
گروه صنفی در
سطح کشور در
سالهای
فعالیت رهایی
بخش در دهه ی
۹۰ شمسی، از
پس بغرنجی حفظ
سازمانیابی
و پیشروی
رادیکال
توامان بر میآیند
یا خیر. در این
میان وظیفهی
سایر گروهها
و جنبشها
بدون شک کمک
به تقویت این
جنبش و صدای
آنان است.
«متن
از گروه
نویسندگان سرخط
»