یادداشت
کارگری هفته
تاکتیکهای
مبارزه در
برابر سرکوب
فاشیستی
یوسف
آبخون
تشدید و
تعمیق بحران
در نظام
سرمایه داری
جهانی موجب
گسترش جریان
های ها
فاشیستی و
راست افراطی
به ویژه در
کشورهای پیش
رفته صنعتی
شده است.
رشد جریان
های فاشیستی
در سالهای اخیر،
مقابله با آنها
را در دستور
کار اتحادیه
های کارگری
قرار داده است
جنبش
کارگری ما با
این که با
گوشت و پوست
خود با سرکوب
فاشیستی
آشناست، ولی
نیازمند
تاکتیکهایی
برای مقابله
با جریان های
فاشیستی مزدوری
دارد که در
سالهای اخیر
همانطور که
در حوادث 22 خرداد
سال 1388 دیدیم
برای سرکوب آنها
سازماندهی
شدهاند .
سرکوب فاشیستی
چه ویژه گی
هایی دارد و
چگونه میتوان
با آن مقابله
نمود؟
علیرغم
ظاهر متفاوت
رژیم جمهوری
اسلامی با
انواع
گوناگون رژیم
های توتالیتر
در تجربه
تاریخی
کشورهای
سرمایه داری
مثل فاشیسم،
نازیسم،
فرانکیسم و غیره،
آنها مضمون
مشترکی داشته
و دارند که
عبارت است از
نظامی مبتنی
بر سلطه تمامعیار
بر تمامی عرصه
های پنهان و
آشکار شؤن زندگی
اجتماعی و
سیاسی.
نظام ها ی
توتالیتر، نظام
هایی بودهاند
به مراتب
هولناک تر از
استبداد و
دیکتاتوری
محض و همانطور
که تجربه
تاریخی ما در
مقایسه با
دوران سلطنت
استبدادی
رژیم شاه و
رژیم تمامیت
خواه و
فاشیستی اسلامی
نشان داده، با
سرکوبی
خونبارتر و وحشیانه
تر و همینطور
پیچیدهتر
همراه بوده
است.
پیچیدگی
سرکوب رژیم
های توتالیتر
و یا فاشیستی،
تکیه آنها بر
جنبش های
ارتجاعی بخشهای
فریب خورده، عقبمانده از مردم
جامعه در دوره
تکوین و تبدیل
آنها
به بازوی
مزدور سرکوب
تودهای در
دستگاه نظامی
امنیتی این
رژیم هاست. از این
رو برای جنبش
کارگری، توجه
به تفاوتهای
تاکتیکهای
مبارزه در
تجربه سرکوب
فاشیستی با
سرکوب در نظام
های استبدادی
حائز اهمیت حیاتی
است
نظام های
توتالیتر و
همین طور فاشیستی
در دوره خاصی از
رشد نظام های
سرمایه داری و
گذار طبقات
اجتماعی و هم
چنین رشد جنبش
های تودهای و
گارگری به
وجود آمده و
معمولاً حاصل
سرخوردگی از
بحران
اقتصادی و
ناتوانی نظام
ها و احزاب
سیاسی در
برخورد با
مسائل بحران و
بیکاری و
فلاکت توده ای
بودهاند.
رهبران جریان
های فاشیستی و
یا نظام های توتالیتر
با نشان دادن
در باغ سبز به
توده های
سرخورده، آنها
را به مقابله
با جامعه مدنی
و جنبش های
اجتماعی و
کارگری با هدف
یکسان
سازی جامعه
میکشانند تا
تمامی به
اصطلاح موانع
در برابر قدرت
خود برای به
اصطلاح ایجاد
بهشت موعود و
جامعهای
یکسان و یکدست
و برابر را از
میان بردارند.
این اولین ویژگی
سرکوب
فاشیستی است
تأکید بر
خشونت فیزیکی
با تکیه بر
باند های مسلح
مزدور برای
مرعوب کردن
مخالفان و
خاموش کردن آنها
توسط ترور و
کشتار رهبران
جنبش های
کلرگری و
اجتماعی و
روشنفکران
انقلابی، و
تحمیل اراده
اقلیتی فعال و
خشن بر اکثریت
خاموش و صلح
جو بنیان رژیم
های فاشیستی و
توتالیتر را
تشکیل میدهد.
هم در آلمان و
هم در ایتالیا
در دهه 1920 و دوره پس
از جنگ جهانی
اول، فاشیست
ها از طریق
باندهای مسلح
مزدوری که
توسط سرمایه
داران برای
سرکوب فعالین
و رهبران
اتحادیه های
کارگری و
سازمان انقلابی،
تأمین مالی و
حمایت میشدند،
پا گرفتند.
این دومین
ویژگی سرکوب
فاشیستی است
سومین
ویژگی سرکوب
فاشیستی بیاعتنایی
جریان های های
فاشیستی به
نطم و قانون و
حتی به دولت
مستقر است. از
این رو پناه
بردن به
مبارزهای قانونی
و مدنی در
برابر جریان
های فاشیستی
که خود را
مستقل از دولت
و بی اعتنا به
قانون و نظم و حامی و
پیرو بی قیدو
شرط رهبری
کاریزماتیک و
قدرتمند نشان
میدهند معمولاً
به جایی نمیرسد در
ایتالیا دهه 1920 جریان
های فاشیستی
که از جانب
سرمایه داران،
پلیس، نیروی
نظامی و
دستگاه قضایی
حمایت مالی و
معنوی میشدند،
سازمان های
انقلابی
مدافع
سوسیالیسم و
اتحادیه های
کارگری
قدرتمند را که
توان مقابله
فیزیکی با
جریان های
فاشیستی راهم
داشتند، با توهم و
انتظار بی
مورد آنها بر
حمایت دولتی و
قانونی در هم
شکستند. به این
ترتیب فاشیست
ها از دسته
های کوچک مسلح
ترور و کشتار
ضد چپ و علیه اتحادیه
های کارگری و
با بسیج تحت
رهبری مقتدر
به قدرت
رسیدند
فاشیسم
در اروپا در
مرحلهای از
رشد نظام
سرمایه داری و
از هراس طبقات
میانی و دهقانان
از انقلاب و
سوسیالیسم و قدرت گیری
اتحادیه های
کارگری وبا
ویژگیهایی
از سرکوبی تا
آن زمان نا
آشنا برای
جنبش کارگری و
انقلابی پا
گرفت وبه قدرت
رسید ولی رؤیای
خونین آن به
بهای جان
میلیونها
انسان عمدتا
اروپایی تمام
شد که هنوز
تلخی
آن در خاطره
فرزندان آنها
باقی است. بنابراین
فاشیست ها و
جریان های
افراطی راست
که با بحران
در نظام
سرمایه داری
دوباره ولی
این بار در
میان مردم
بیکار و حاشیه
ای و فقیر با
خارجی و مهاجر
ستیزی
ریشه دوانده
اند، هنوز با
قدرت گیری در
این کشور ها
فاصله دارند.
سرمایه داران
و جریان های
حاکم هم هنوز
با توجه به
ضعف چپ و
اتحادیه های
کارگری نسبت
به انقلاب و
قدرت گیری
کارگران احساس
خطر نمیکنند
واز این رو به
حمایت
غیرمستقیم از
آنها بسنده
میکنند. ولی
تجربه جنبش
کارگری اروپا
میگوید که
فاشیسم را می باید
در مرحله نطفهای
و تکوین آن
خاموش نمود و با
این رهنمود:
یک-
فاشیسم مولود
نظام سرمایه
داری و
ناتوانی آن
درتامین
نیازهای
کارگران
ومردم بیکار و
فقیر و به
حاشیه رانده
شده جامعه است
و از این رو با
مبارزه مشترک کارگران
بومی و مهاجر
و توده جوانان
و مردم بیکار
و به حاشیه
زندگی
اجتماعی
رانده شده در برابر
نظام سرمایه
داری است که
میتوان
فاشیسم را در
هم شکست
دوـ
سازماندهی
همیشگی وهر
روزه نیروهای
ضد فاشیستی و حرکات
اعتراضی نه
تنها از کارگران
و اتحادیه های
کارگری و
نیروهای
انقلابی بلکه
تمامی مردم
آزدایخواه در برابر
هر حرکت کوچک
و بزرگ گروه ها
و جریان ها
واحزاب
فاشیستی و
راست افراطی
سه ـ
مقابله و
واکنش عملی و
آمادگی در
برابر اقدام
ها و روشهای
خشنونت آمیز
گروهها و
جریان های
فاشیستی برای
ایجاد فضای
ارعاب عمومی
هم در محیط
کار و هم در
خیابان و
محلات
جنبش
کارگری ما که
در مبارزه با
رژیم
توتالیتر و یا
تمامیت خواه
مذهبی و
فاشیستی
مستقر و مقاومت
در برابر
جریان های
کارگری مدافع
آن پا گرفته
بی تردید نمیتواند
بدون آگاهی به
تجارب تاریخی
مبارزات ضد
فاشیستی و به
کارگیری آن
ها
دربرابر شکلگیری
جریان ها
مزدوری از
تشکل های فاشسیتی
ـ پلیسی
که در حال
حاضر به جای
جریان های صرفا
مذهبی و
اعتقادی
سازماندهی می
شوند
وارزیابی
دقیق از آنها
مبارزات خود
را گسترش دهد
جمعه
شانزدهم
فروردین نود و دو