شادباش
های نوروزی
سندیکاها،
تشکل های مستقل
صنفی معلمان و
فعالان
تغییر
و ساختن فردای
بهتر سرفصل
روشن سال است
پیام
اسماعیل بخشی،
از
زندان
"راز
زندگی در
سعادت است
راز
سعادت در شادی
راز
شادی در سلامت
است
پس
شاد باشید و
سلامت....
زندگی
چیزی جز رنج
نیست
معنای
زیستن را در
رنج می یابیم
پس
بیائید در رنج
ها، بر رنج ها
بخندیم....."
سبزی
ات پایدار هفت
تپه، سبز بمان
و آن روز که
دیگر سبز
نباشی ، روز
مرگ من است.
همکاران
عزیزم، هفته
تپه, سرزمین
سبزم
طبیعت
در فصلی می
میرد و در
فصلی دیگر
دوباره شقایق
ها، گل ها و
سرسبزی ها قد
می کشند بنگر
که دگرگونی، تغییر
و ساختن فردای
بهتر سرفصل روشن
سال است.
از
پشت میله های
زندان به طبقه
کارگر، دانشجویان،
دادفران و همه
عدالت طلبان و
برابری
خواهان درود
می فرستم، نو
روز را شادباش
می گویم . چه
بگویم که واژه
ها
برای
قدردانی از حمایت
مردم عزیز، خواهران
و برادرانم،
بی وزن هستند.
به
امید آزادی، برابری
و عدالت
دوستدار
مهرتان
اسماعیل
بخشی؛
کارگر
هفت تپه از
زندان مرکزی
شهرستان
اهواز
................................................................
پیام
شاد باش
سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
به
مناسبت فرار
رسیدن بهار
... بهاران
خجسته باد
و
این بند
بندگی،
و
این بار فقر و
جهل
به
سرتاسر جهان،
به
هر صورتی که
هست
نگون
و گسسته باد...
" از پشت
میله های
زندان به طبقه
کارگر ، دانشجویان،
دادفران و همه
عدالت طلبان و
برابری خواهان
درود می
فرستم. نوروز را شاد
باش می گویم
"__از پیام
نوروزی
اسماعیل بخشی_
کارگران
و هم سرنوشتان؛
پیام
اسماعیل بخشی
از پشت میله
های زندان همراه
با فرا رسیدن
فصل بهار و
سال نو ،نوید
مقاومت و
ایستادگی در
مقابل درد و
رنج و زندان را یاد
آور شده است.
اسماعیل پیام
داده "
بنگر که دگر
گونی، تغییر و
ساختن فردای
بهتر سرفصل
روشن سال است"
هم
سرنوشتان؛
باید
در هر شرایطی
امیدوار بود،
چرا که بدون امیدواری،
ما توان
مبارزه در راه
رهایی و دست یابی
به مطالبات به
حق را، از دست
خواهیم داد.
زمستان
با تمام سختی
هایش توان
مقابله با بهار
را نداشته و
تاریکی در
مقابل روشنایی
همیشه زبون و
ناتوان بوده
است.
فرا
رسیدن بهاران
را با این
امید،
شاد باش می
گوئیم که
زندگی بدور از
رنج و محنت
،بدور از تحقیر
و تبعیض، بدور
از ستم و
استثمار و
نابرابری را
شاهد باشیم.
در
اینجا جا دارد
درود
بفرستیم به اسماعیل
بخشی کارگر
زندانی ،
نماینده
کارگران هفت
تپه و عضو
سندیکای
کارگران هفت تپه،
که همچنان در
راه حق خواهی
مطالبات کارگران
استوار و
محکم
ایستادگی
میکند.
کارگران
هفت تپه،
اسماعیل بخشی
، را نباید تنها
گذاشت .
سندیکای
کارگران
نیشکر هفت تپه
فروردین
۱۳۹۸
..........................................
بیانیه
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
به مناسبت
آغاز سال نو
کارگران
و سایر
مزدبگیران در
ایران سالی
بسیار پر مشقت
را به لحاظ
عدم
برخورداری
حتی از معیشتی
حداقلی پشت سر
گذاشتند. هر
چند طی سالیان
گذشته همواره
به دلیل حمایت
دولت از
سرمایه،
دستمزدی
ناچیز برای
کارگران و
مزدبگیران تعیین
شده است و
خانواده های
کارگری به
لحاظ خوراک،
پوشاک، مسکن،
آموزش،
بهداشت،
درمان،
تفریح، ورزش و
.... در پایین سطح
جامعه قرار
داشته اند اما
سالی که سپری شد
سالی بسیار
دردناک برای
کارگران و
مزدبگیران
بود تاجائیکه
درآمد اندک و
گرانی های کمر
شکن، مصرف
خوراکی ضروری
نظیر گوشت،
لبنیات و حتی
میوه و تره
بار برای مردم
فرودست، نسبت
به گذشته تا
چند برابر
کاهش داشت.
متاسفانه
در تعیین
دستمزد سال ۹۸
نمایش رسوای
خیمه شب بازی
سه جانبه
گرایی در کشور
تکرار شد و
افرادی که در
قالب تشکل های
دولت ساخته (شورای
اسلامی کار،
انجمن صنفی،
نماینده کارگر)
از فیلترهای
متعدد دولتی
عبور کرده اند
باصطلاح
بعنوان
نماینده
کارگر در
جلسات تعیین
مزد شرکت
کردند. این
نمایندگان به
دلیل اینکه برابر
طراحی از پیش
تعیین شده
دولتی
برایشان، هیچگاه
بر نیرو و
قدرت اعتراضی
کارگران متکی
نبوده اند
امسال نیز
برابر همان
طراحی و بدون
اتکا بر قدرت
اتحاد و
اعتراض
کارگران، مزد
بیش از سه
برابر زیر خط
فقر را برای
کارگران، با
دولت و
کارفرمایان
توافق کردند.
در
سالی که گذشت
به رغم گرانی
های چند
برابری مایحتاج
زندگی برابر
آنچه رسما
انتشار یافته
حقوق چند صد
هزار کارگر
دائما تا چند
ماه به تعویق
افتاد و
اعتراضات
کارگران برای
دریافت حقوق
حداقلی تعیین
شده سرکوب شد
اما در مقابل
اراده ای برای
برخورد با
افرادی که
بواسطه ارتباطات
شان با شبکه
رانتی و
اختلاس در
کشور این سیه
روزی را بر
کارگران
تحمیل کردند،
دیده نمی شود.
هر چند
تشکیل
سندیکای
کارگران در شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و
مبارزات،
اعتراضات و
اعتصاباب
شکوه مند
کارگران در
مقطع زمانی
سال ۸۴ و
تداوم حق
خواهی های
سندیکا تا به امروز،
کارگران شرکت
واحد را در
وضعیت مناسب تری
از نظر سطح
درآمد قرار
داده است اما
در سالی که
سپری شد به
دلیل گرانی
های مایحتاج زندگی،
فشار معیشتی
بر
همکارانمان
را افزود. همکارانمان
مجبور شدند به
دلیل گرانی ها
و تورم افسار
گسیخته تن به
اضافه کاری
بیشتری بدهند
و از اوقاتی
که میبایستی
در کنار
خانواده به
آموزش و تربیت
فرزندان
بپزدازند،
کاسته شد. اما
اضافه کاری
بیشتر نیز
نتوانست
جبران تورم و
گرانی افسار
گسیخته را
برای آنان پر
کند. در سال
گذشته سندیکا
تهاجم شدید
برای سندیکاسازی
دولتی در شرکت
واحد را با
اتکا بر کارگران
خنثی کرد.
علاوه بر آن
سندیکا با جمع
آوری امضا از
کارگران و
پیگیری های
متعاقب آن گام
هایی را در
جهت افزایش
حقوق کارگران
برداشت
همچنین
تجمعاتی
اعتراضی در
رابطه با مسکن
کارگران و در
نیمه دوم
اسفند تجمع
اعتراضی با
خواست افزایش
حقوق
کارگران،
حداقل به میزان
خط فقر را
برگزار کرد.
یاد می کنیم
از بسیاری از
کارگران که در
جریان حق
خواهی های
صورت گرفته در
شرکت واحد
بازداشت،
زندان و اخراج
از کار شدند و
همچنان در راه
حق خواهی به
زندان می روند
و اخراج از
کار هستند و
به تجربه تاکید
می کنیم که
برای رسیدن به
حق تنها گزینه
ایجاد سندیکا
و تشکل مستقل
کارگری و
سازمان یابی
کارگران برای
دفاع از حق
خودشان است.
در سال
۹۷ همچون
گذشته برخورد
پلیسی، امنیتی
و قضایی با
کارگران،
معلمان،
فعالان صنفی،
دانشجویی و
فعالان مدنی
مدنی ادامه
داشت و تعداد
زیادی از آنان
بازداشت و با
احکام ناعادلانه
برای سال ها
روانه زندان
شدند. برخودهای
امنیتی با
افرادی که در
جریان
اعتراضات صنفی
همچنین
اعتراضات
مردمی در دی
ماه ۹۶ در اعتراض
به گرانی و
تورم صورت
گرفته بسیار
چشمگیر می
باشد و ضروری
است این
زندانیان
فوری و
بدون قید و
شرط آزاد
گردند و تعقیب
و مراقبت
فعالان
کارگری و دیگر
فعالان صنفی
متوقف گردد.
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
نوروز
باستانی سال
۱۳۹۸ را به همه
کارگران
تبریک عرض می
نماید و با
توجه به اینکه
ایجاد سندیکا
و تشکل مستقل
کارگری، تکیه
بر نیروی جمعی
کارگران و
سازمان یابی
اعتراضات
کارگری راه
برون رفت
کارگران از
وضعیت مشقت
بار فعلی می
باشد، سالی
همراه با
موفقت و سعادت
مندی را برای
همکاران خود
در شرکت واحد
و عموم
کارگران و
مردم فرودست
آرزو دارد.
سندیکای
کارگران شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه
...........................................................................
شادباش
نوروزی کانون
صنفی معلمان
تهران
نرم
نرمک می رسد
اینک بهار ...
سالی پر
از دغدغه را –
چونان همیشه
این سال ها -
پشت سر
گذاشتیم. تشدید
مشکلات
خردکننده
اقتصادی،
تداوم بی توجهی
به آموزش به
عنوان محرک
اصلی توسعه
کشور، تداوم
کینه توزی ها
با احضار و
بازجویی همکاران
حق طلب مان
بخاطر پیگیری
مطالبات صنفی،
تداوم دربند
نگاه داشتن
معلمانی آگاه در
شرایطی سخت تر
و غیرانسانی و
مخالفت با آزادی
یا مرخصی معلمان
زندانی . . .
در
این میان
هرچند دلمان
خوش نیست، اما
با رویی گشاده
و امّیدوارتر
از قبل، به
پیشواز بهار می
رویم چرا که
نیک می دانیم؛
این
چند برگ پیر
وقتی گسست از
شاخ
آندم جوانه
های جوان
باز می شود
بیداری بهار
آغاز می شود ...
در
کنار معصومیت دخترک
عبدی و
دلتنگی های همسرش،
صلابت همسر
بهشتی،
صبوری و
تنهایی همسر
حبیبی و
استواری همسر
قنبری می
ایستیم و به
احترامشان سر
تعظیم فرود می
آوریم. باشد
که درایتی چشم
تنگ قدرت
پرستان را
بگشاید یا . . .
آنان که تاریخ
خود را نمی
خوانند،
لاجرم آن را
زندگی خواهند
کرد.
. . . و میان این
همه غوغا،
جای
خالی تو
با
هیچ سین سرخی
پر
نخواهد شد.
ایستاده
ام تا بیایی
با سپیده
فردا،
همراه
یک بغل شقایق
وحشی . . .🕊
کانون صنفی
معلمان تهران
1397/12/29
.............................................................................
پیام
تبریک نوروز "
کانون صنفی
فرهنگیان اليگودرز
"
می
رسد اینک
بهار،
فصل
رویش فصل کار،
رستن
از بند وحصار،
از
به هم پیوستن
هر قطره ای
می
شودجاری چه
زیبا جویبار،
هر
خس وخاشاک و
هر آلودگی
می
برد تا رود و
دریا،
پر
خروش و بی
قرار،
به
...چه زیبا می
شود
چون
قطره ها
وجویبار،
رودگونه
بشکنی سد
وحصار،
این
چنین فصل بهار
می شود فرخنده
و روینده از
خاک سیاه لاله
ها در دشت ها و
کوهسار.
یاران
وهمراهان
گرامی،
همکاران فرهیخته
و اندیشمند ،
از ره رسیدن
بهار روینده و
زندگی بخش را
به دلهای زنده
و اندیشه های
پویایتان شادباش
می گوییم ، در
کنار خانواده
وعزیزانتان
همیشه تندرست
و پویا
بمانید.
هیات
مدیره کانون
صنفی
فرهنگیان
الیگودرز
...........................................................................
ﭘﻴﺎﻡ
ﺗﺑﺮﻳﻚ کانون
صنفی
فرهنگیان
گیلان
اگر
چه هیچ گُل
مُرده،
دوباره زنده
نشد
اما
بهار
در گُل
شیپوری،
مُدام گرم
دمیدن بود /
بهاری
دیگر از راه رسید
و کنشگران
صنفی همچنان
پیگیر
مطالبات محقق
ناشده ی خویش
دست از کوشش
های بیشتر بر
نخواهند
داشت.بهاری
دیگر رسید و
معلمانی
همچنان به
خاطر آموزه
های صنفی و
مدنی و قانونی
برای چندمین
سال پیاپی نه
کنار خانواده
که از پشت
میله های
زندان در آمدن
بهار را به
نظاره
ایستادند.
امیدواریم
سال پیش رو
فرجامش تحقق
آرزوهای لحظه
های آغازین
سال باشد که
معلمان این
ملک برای
تحققش کوشش
های بسیار می
ورزند.امید که
در سال
جدید معلمان
کشور شاهد
آزادی آقایان
محمود بهشتی
لنگرودی،اسماعیل
عبدی،محمد
حبیبی،عبدالرضا
قنبری و روح
ا...مردانی
باشند.
جامعه
ای که حرمت
معلمانش را
پاس می
دارد،بی گمان
جامعه ای زنده
تر و پویاتر
خواهد
بود.امید که
سال جدید
پایان
غمبارگی های
مدام و مغمومی
های فربهی
باشد که جامعه
ی معلمان کشور
را این سالها
سخت آزرده
است.
کانون صنفی
فرهنگیان
گیلان
....................................................................
دوستانی
دارم بهتر از
جان و زلال تر
از آب روان
✍
محمدرضا رمضانزاده
عصر
های
اسفند
زودتر
می گذرد.
بهار
پشت پنجره ی
اتاقم
آرایشِ رُخ می
کند
حس
آمدنش
لرز
بر
جانم می
اندازد،
مبادا....
تو
همراهش نباشی!
دوستانی
دارم بهتر از
جان و زلال تر
از آب روان .
جان
به لرزه
میافتد آنگاه
که بر افکارم
نامشان و در
دل یادشان گذر
میکند چرا که
شوق دیدارشان
مرا به
دوردستها
پرواز میدهد
اما حصاری بلند
مانعی است
سترگ بر سر
راه این وصال.
محمودبهشتی،
اسماعیل
عبدی، محمد
حبیبی
نیک معلمانی
هستند که برای
سردادن سرود
عدالتخواهی
خود اسیر
بیعدالتی
گشته اند.
گویی قرارست
این بیعدالتی
حتی برای چند
روز مرخصی نوروزی
نیز در حقشان
جاری شود.
در
خبرها از رافت
و گذشت و
رعایت حقوق
شهروندی از
طرف مسوولین
قضایی، در حق
محکومانی
میشنویم که غالبا
بخاطر بزه و
خطایی انسانی
با اشکال
گوناگون به
زندان افتاده
اند.
در
آستانه ی سال
نو آنها به
مرخصی میروند
تا آرامش در
خانواده های
آنها جاری شود
و شاید
فرصت بهسازی
نیز برایشان
فراهم.
آیا
معلمان صنفی
زندانی حقوق
شهروندی
ندارند؟
آیا
خانواده ی
آنها نیازی به
آرامش و آسایش
ندارند؟
به
احکام سنگین
ناعادلانه ای
به بند کشیده
شده اند، این همه
سختگیری و
تضییع حقوق زندانی
در حقشان چه
معنایی دارد؟
#اسماعیل_عبدی
بیش از یکسال
است که از
مرخصی محروم
است!
#محمودبهشتی
از مرخصی نوروز
۹۶ تا نوروز
۹۷ از مرخصی
محروم شده
است!
#محمد_حبیبی نزدیک
یک سال هست که
اسیر زندان
شده و هیچ
مرخصی ای به
او داده نشده
است!
مسئولین
قضایی به
استناد کدام
قانون و با چه
هدفی چنین
ظلمی را در حق
این معلمان
آزاده روا می
دارند!؟
مرخصی
دادن به این
عزیزان در
کدام تنگنای
بودجه ای و
اقتصادی کشور گیر
کرده است و به
کدام مصوبه
هیآت دولت و
مجلس
نیازمندست که
چون مطالبه ی
حقوق و بودجه
ی عادلانه
برای
فرهنگیان و
آموزش و پرورش
از طرف کنشگران
صنفی، در هزار
توی بهانه
جویی مسئولان
سردرگم مانده
است!؟
نوروز
ادامه دارد و
خانواده و
بستگان و
همکاران این
معلمان زندانی
گوش به اخبار
خوش مرخصی و
چشم به انتظار
دیدن این
عزیزان لحظهها
را می شمارند.
مرخصی
حقی بدیهی برای
زندانی
بویژه
اگر زندانی معلم بیگناه
باشد .
(می دهم
خودرا
نویدِ
سالِ بهتر،
سالهاست
...
مهدی_اخوان_ثالث)
۲۹ اسفند ۹۷
نوروزتان
خجسته باد
...........................................................
سال جدید
سال تقویت
تشکل یابی
محسن
عمرانی فعال
صنفی
پیامهای
تبریک دوستان
چون باران
بهاری از هر سو
می بارد.
و
من خار در گلو
توان پاسخ
گفتن ندارم در
حالی که
بهترین ها
برای همه ی
انسانها آرزو
می کنم .
دنیایی
لبریز از
آزادی و
برابری برای
#کودکان_زنان_و_کارگران.
با
تمام وجود جهت
تحقق انسانی
ترین ارزوها
تلاش خواهم
کرد
لیک
نمی توانم
آرزوهایم
برای شما بر زبان
بیاورم
چون
دلم در کنج
#زندان جا
گذاشته ام .
همانجا
که یارانم در
سکوت تبریک
سال نو را به
سیاهی شب و
ستاره های
ناپیدای
آسمان زندان
سپرده تا به
خانواده و
یارانشان
برساند.
ما
بعد از یکسال
تلاش
نتوانستیم یک
فرصت حداقلی
مرخصی برای
انها فراهم
کنیم.
#زندانبان
یاران من اسیر
تو و تو اسیر
اندیشه هایی
هستی که از آن
انسانیت نیست.
کاش
میتوانستم تو
هم (زندانبان)
از اسارت نجات
دهم.
دلم
میخواهد بر تو
خشم بگیرم اما
....
ما
روزی همین
نزدیک روزها
آزادی
یارانمان جشن
خواهیم گرفت.
روزی
که دیگر هیچ
کودکی از
تحصیل باز
نماند ، روزی
که هیچ کارگری
برده سرمایه
دار نباشد.
روزی
که هیچ زنی
جنس دوم شناخته
نشود.
همکاران
گرامی برای
تحقق
آرزوهایمان
برای کودکان
این سرزمین
باید در
کانونهای
صنفی مستقل پویا
و دموکراتیک
متشکل شویم.
سال
جدید را با اولویت
تقویت تشکل یابی
آغاز می کنیم.
درود
بر بهشتی عبدی
حبیبی قنبری مردانی
محسن
عمرانی فعال
صنفی
عضو
کانون صنفی
فرهنگیان
استان بوشهر
1398/01/01
.................................................
نوید
بهار
✍ علی حاجی /
معلم
در
سرزمین من
روشنایی
آفتاب ممنوع
است . اینجا خورشید
را دربند
می کنند تا به
جوانه ها
نتابد و
خفتگان
بهار، آزادي
را تاب
نمياورند.
طناب دار تیغی
ست بر گردن گل
یاسمن.. اما
نمیدانند که
نطفه ی
بهار در قلب
درختان
ایستاده بسته
می شود. زندانی
که ماه را در
آن کُشتند
خورشید
تسخیرش کرد! و
رودخانهای
که نوشید
جویبار کوچک
را سرانجام در
کام دریا فرو
بنشست.
بیداری
بهار
با جوانه
ها آغاز می
شود و خاکِ
سرد از نفس
گرم جوانه ها
جان تازه می
گیرد . نوروز
ماندگار است
تا یک جوانه
باقی ست
و آزادی سر
باز خواهد کرد
چرا که جوانه
ها زنده اند ..
در
آستانه ی نو
شدن سال ، مگر
می شود دل
آزرده و غمگین
نباشیم؛ چرا
که انسانهای
آزادهای
هستند که
بخاطر
آزادگی، شرافت
و عقیدهشان
در زندان به
سر میبرند، و
خانوادههایشان
در غم دوری
عزیزانشان
سالهاست که
سال برایشان
نو نمیشود.
چه تلخ است
جای کسانی سر
سفره عید خالی
باشد که
#صدای_فرهنگ_جامعه
اند! مردانی
که دردشان
اجحافی ست که
در حق فرزندان
این سرزمین
شده و دادشان
ازین دردها
آنها را به
بند کشیده است
. سلول های سرد از
آنِ معلمانی
است که از
گرمای برابری
گفته اند. اینجا
جایی ست که
اختلاسگران
آزاد راه می
روند اما
معلمان که
برای تحصیل
رایگان
فرزندان این
سرزمین تلاش
می کنند در زندان
اند و دریغ از
مرخصی نوروزی
...بی عدالتی بالاتر
از این که
معلمی برای
عدالت و
برابری در #زندان
باشد و
اختلاسگران
سر سفره ی
نوروزی؟!
در
چنین سرزمینی
ما عید نداریم
....
عید
من روزی ست که
فرزندان این
سرزمین از حق
برخورداری از
تحصیل،
#آموزش_رایگان
و برابر و باکیفیت
را داشته
باشند.
هرگاه
کودکان سرزمینم
به جای سطل
آشغال، در
یخچال به
دنبال خوراک
گشتند، آن روز
#عید من است.
عید
من آن روز است
که معلمانی
که برای حق خواهی
آینده ی
فرزندان این
سرزمین با
آموزش حقوق
شهروندی و
انسانی تلاش
می کنند، در
بند نباشند .
عید
من آن روزی ست
که وکلایی که
وجودشان را وقف
کاستن از رنج
خلق و احقاق
عدالت و دفاع
از حقوق شهروندی
کرده اند
دربند نباشند
.
تا
زمانی که
دانشجو و
کارگر برای
ایستادگی و مطالبه
گری در
بازداشت و حصر
و زندان هستند
بوی عید در
اینجا به مشام
نخواهد رسید.
با
همه ی این
تلخیها بدون
شک اگر تمام
گلها را هم از
شاخه بچينند
نمى توانند
جلوى آمدن
بهار را بگيرند
چرا که نوروز
یعنی هیچ
زمستانی
ماندنی نیست حتی
اگر تمام
شبهایش یلدا
باشد و
آمدن بهار
نوید شکوفه
دادن و شکوفا
شدن می دهد .
این روزهای
سرد هم تمام
میشود، جامعه
از حضور انسانهای
آزادیخواه
بهره مند
خواهد شد و
کلاسهای #درس
از حضور
همکارانمان
گرم خواهد شد .
دل چو
غنچه ی من
نشکفد به بوی
بهار
بهار
من آن بُود
آنگه که یار
می آید
...............................................
سالی که
گذشت!!
✍
محمدرضارمضانزاده
ﺍﺯ ﻣﻦ
ﺭﻣﻘﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﯽ
ﺳﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺍﺳﺖ
ﻭﺯ ﺻﺤﺒﺖ
ﺧﻠﻖ ﺑﯽ
ﻭﻓﺎﯾﯽ
ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺑﺎﺩﻩ ﯼ
ﺩﻭﺷﯿﻦ
ﻗــﺪﺣﯽ ﺑﯿﺶ
ﻧﻤﺎﻧﺪ
ﺍﺯ ﻋﻤﺮ
ﻧﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ
ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ
است
خیام
پیش
از هرکلام
پیام شادباش
نوروزی تقدیم
تک تک شما
خوبان
سال
۱۳۹۷ خورشیدی
گذشت، سالی پر
از فشار برای بسیاری
از اقشار.
فشار
مالی و فشار
روحی، و مرهمی
برایش پیدا نشد
جز شعارهای همیشگی
اکثر مسوولان
بر گل و بلبل
نشان دادن اوضاع
و احوال.
فرهنگیان
از اقشار آسیب
پذیر جامعه
همچنان مورد
بی مهری های
گوناگون قرار
گرفتند و با
وجود مطالبات
گوناگون
بویژه ترمیم
حقوق و رفاهیات
و بودجه آموزش
و پرورش
کمترین توجهی
به آنها نشد.
با
وجود مصوبه ی
مجلس مبنی بر
افزایش ۲۰
درصدی حقوق،
فرهنگیان بطور
متوسط کمتر از
۱۰ درصد
افزایش، آنهم
با تاخیر ۴
ماهه را شاهد
بودند.
با
وجود اعتراض
بسیار به
وضعیت بیمه ی
طلایی و راه
اندازی چالش
چند ده هزار
نفری معترضین
و ناکارآمدی
شرکت مقابل،
همچنان
قرارداد با این
شرکت با خدمات
کمتر بسته شد.
طرح
معلم تمام وقت
را با وجود
اعتراضات
بسیار به
مدارس
فرستادند تا
با تحقیر
معلمان زحمت کش
و زیر سوال
بردن سختی کار
آموزش بدون
توجه به
کارایی و بهره
وری کارکنان
آموزشی در
خلال چنین
فشاری، نشان
دهند که
مطالبه ی
فرهنگیان و حرمت
آنها در نگاه
مسوولین
وزارتی
جایگاهی
ندارد.
با
وجود
اعتراضات
بسیار به عدم
اجرای کامل اصل
۳۰ قانون
اساسی مبنی بر
آموزش
رایگان، پیشنهاد
افزایش برون
سپاری مدارس و
خرید خدمات آموزشی
( حرکت بسوی
خصوصی سازی بی
کیفیت آموزش )
را به مجلس
فرستادند.
در
سال ۹۷ باوجود
افزایش هزینه
های زندگی تا
چند برابر،
مسوولین
آموزش و پرورش
و ...، هیچ
برنامه ای حتی
برای پرداخت
به موقع
معوقات و
طلبکاریهای
کارکنان
نداشتند و برای
بهبود و ترمیم
دستمزد در سال
۹۸ حتی کمترین
معیارها را
نیز در نظر
نگرفته اند.
با
توجه به
فشارهای مالی
و تضییع حقوق
دانش آموزی
صدای اعتراض
معلمان در جای
جای ایران عزیز
بصورت گسترده
ای بلندست و
متاسفانه
وزارت آموزش
بجای شنیدن و
چاره اندیشی
در جهت ارتقای
خواسته ها، با باز
گذاشتن دست
#دوایر_حراستی
و گشودن
پرونده های
تخلفات
ساختگی سعی در
سرکوب و ایجاد
خفقان در
مطالبه گری
صنفی نمود.
اعتراضات
گوناگون برای
مطالبات شکل
گرفت. (تجمع
صنفی ۲۰
اردیبهشت، تحصن
های صنفی معلمان
در مهر و آبان
و اسفند ۹۷ ) در
کنار این اعتراضات
چالشهای و
کمپینهای
گوناگون
مطالبه محور
نیزاجرا شد و
البته جلسات
گوناگون و چندین
باره با
معاونت ریاست
جمهوری،
وزارت آموزش
پرورش، وزارت
کشور،
کمیسیونهای
مختلف مجلس
(قضایی،
آموزش، اصل
۹۰، نواب
مجلس) و دستگاههای
اطلاعاتی و
امنیتی نیز
برگزار شد، در
سطح کشوری و
استانی بارها
و بارها
تشکلهای صنفی
به دیدار
مسوولین در
رده های مختلف
رفتند و در صد
در صد مجالس و
دیدارها،
واکنش طرفهای
مقابل بر
حقانیت
اعتراضات و
مطالبات
فرهنگیان را
دیدندو
شنیدند ولی در
حوزه ی عمل و
رفع کمبودها،
کوچکترین
امیدی را شاهد
نبودیم.
هرچند
حقانیت
مطالبات
فرهنگیان را
هیچ مسوولی در
هیچ دستگاهی
رد نمیکند ولی
#برخوردهای_امنیتی_قهری_قضایی
مدام خاطر
معلمان را
آزرده است و
در سال ۹۷ نیز
با باز داشت
گسترده
معلمان صنفی
در تهران،
خراسان
شمالی،
خوزستان، کردستان،
فارس، بوشهر،
مرکزی،
زنجان،
خراسان رضوی و
فراخواندن
تعداد زیادی
از کنشگران
صنفی پیگیر و
اعضای
تشکلهای صنفی
فرهنگیان به
دستگاههای
اطلاعاتی،
حراستی و.... و
تهدید آنها به
برخوردهای
قهری،
بدخاطرههایی
را برای جامعه
ی فرهنگی بجای
گذاشت.
باوجود
آزاد شدن
معلمان
بازداشتی و
دستور رفع
توقیف اموال
ضبط شدهی
آنها
متاسفانه
وسایلشان از
قبیل گوشی
موبایل، تبلت
و....تحویلشان
نشد تا در عین
فشار مالی آنها
ناچار به
هزینه هایی
اضافه گردند.
به
هر روی سال ۹۷
گذشت و چشمهای
منتظر و دلهای
امیدوار
همچنان نومید
مانده اند. با
وجود اعطای
مرخصی نوروزی
به اکثر
زندانیان،
#معلمان_زندانی
( محمود
بهشتی،
اسماعیل
عبدی،
محمدحبیبی و
عبدالرضا
قنبری و روح
اله مردانی) از
این حق محروم
میشوند تا شوق
دیداری موقت
نیز از
خانواده و
دوستان
فرهنگی این
معلمان عزیز
گرفته شود.
و
اما زندگی به
تلاش پویا، و
انسان به
امید، زنده
است.
آرزومندیم که
مسئولین در
سال ۱۳۹۸ انگیزه
و برنامهای
برای بهبود
اوضاع آموزش و
پرورش داشته
باشندو بجای
سرکوب و ارعاب
معلمان، که بی
اغراق صد در صد
از وضعیت
موجود
نالانند، با
اولویت قرار
دادن آموزش و
پرورش قدمی
مثبت در جهت
ارتقا و بهبود
حال معلمان و
دانش آموزان
بردارند.
اخلاق
و اعتماد در
جامعه نیاز به
بازسازی دارند،
با همدلی
میتوان
ترمیمشان کرد.
بامید
این بهبود.
محمدرضا
رمضانزاده
مسئول انجمن
صنفی فرهنگیان
خراسان شمالی
یکم
فروردین ۱۳۹۸
................................
احسان
جان سال نو
مبارک!
نامه
سرگشاده عزیز
قاسم زاده
سخنگوی کانون
صنفی
فرهنگیان
گیلان
خطاب به
احسان قنبری
فرزند
عبدالرضا قنبری
به مناسبت
حلول سال نو!
می
دانم سخت ترین
لحظه های عاطفی
را اکنون کنار
مادر اسوه و
رنجور و ساحل
معصوم و مغموم
سر می کنی.اما
تو باید
بتوانی مردانه
در غیاب پدر
اندوه نشسته
بر دل مادر و
ضمیر خواهر را
بزدایی ما به همان
اندازه که با
مردسالاری
مخالفیم،با
حضور مردان برای
تلطیف عاطفه
ها در اندرون
خانه ها موافقیم
و تو امروز در
غیاب آن پدر
دوست داشتنی
که در ارتفاع
عظیم
دانایی،خانه
عظیم فروتنی
را در هفت گنبد
افلاک بنا
کرده،مسئولیتی
سخت تاریخ ساز
بر دوشت
گذاشته شده
است.
احسان
نازنین!
می
دانم
نوجوانیت و
جوانیت
ناجوانمردانه
به تاراج
عاطفی
غارتگران
سرزمینمان،
چه وحشتناک طی
شد اما تو در
دل آن شکنجه
ها و بدکرداری
ها سری از
سرها در آوردی
که تو را از هم
سن و سالانت چند
سر و گردن
بالاتر قرار
داده است و از
همین رو چشمان
نگران دوستان
پدر به تو
است.تو اکنون
مرد آن خانه
ای. باید این
احساس مبارک
را چنان پاسداری
کنی که مادر
اسوه و بی
نظیرت خستگی
سالها اضطراب
و نگرانی ،را
از تن بزداید
و پدر معصوم و
بی گناهت که
نمی دانم به
کدامین گناه
تا این اندازه
سخت ترین
ناملایمات را
تاب
آورده،احساس
سبکباری کند و
آن هنگام که
تو اطمینان
قلب آرام اهل
خانه
باشی،جهان
نهان پدر چه
مسرور و مشعوف
می شود و چه
غرور مبارکی
در اندرون او
چشمه ای
زاینده ای می شود
برای دولت
پاینده ای که
او به نام خود
رقم زده است.
احسان
جان!اندکی صبر
سحر نزدیک
است. ایمان
داشته باش به
زودی پدر به
خانه باز می
گردد و تو باید
تا بازگشت پدر
صبورانه و
شکیبانه،غیابش
را «حضور قاطع
اعجاز» کنی.
با
احترام: عزیز
قاسم زاده
......................................
دغدغه
های من
عبدالرضا
قنبری
دوم
فروردین ۱۳۹۸
همواره
بر این باور
بودهام که
دانش آموزانم
فراتر از کلاس
درس، انسانهایی
هستند که برای
خودشان
شخصیّت و
نطراتی دارند
که بسیار
ارزشمند و در بسیاری
از بُرشهای
زمانی بی
نظیرند. در
آغاز سال
تحصیلی نیز تلاش
مینمودم تا
از علایقشان
آگاه شوم. به
چه فیلمها،
کتابها و یا
موسیقی و هنری
علاقه دارند؟
فراتر از کلاس
درس و کتابهای
درسی، چه حرفهایی
برای گفتن
دارند. آن را
بفهمم و این
که در ذهن
آنها چه میگذرد.
از تجربیات
انسانی و
زندگانی سخن
میگفتیم و
سعی میکردیم
تا برای
کاربرد آن
تجربیات به
نتیجهای
درخور برسیم.
نام کوچکشان
را به خاطر میسپردم.
آنگاه که
نامشان را بر
زبان میآوردم،
برق نگاهشان
نشان از ذوق و
شوق درونیشان،
مرا به وجد میآورد.خصوصیات
فردیشان را
اندک اندک
درمییافتم.
برای من در
کلاس درس هیچ
تفاوتی نداشت که
فلان دانشاموز
فرزند چه کسی
است و یا شغل
پدرش چیست!
دانستههایم
در این موارد
تنها برای
مواقعی بوده
است که بخواهم
کمکی به آنها
بکنم.به خاطر
دلرم که روزی
برای پرسش
درسی از دانشآموزی،
او را به پای
تخته
فراخواندم و
طبق عادت
همیشگی وقتی
به پای تخته
آمد با او دست
دادم. زبری کف
دستانش را در
دستان خود حس
کردم، کف
دستانش را نگاه
کردم. ترکهای
عمیق و زخمی
آن و دانستن
این موضوع که
او بعد از
مدرسه برای
کمک به پدرش
در میان نخالههای
ساختمانی و
جدا کردن آجر
ساعتها کار
میکند، مرا
غمگین کرد و
اشک از چشمانم
سرازیر شد. چه
کاری از دست
من ساخته بود،
جز غصه خوردن
و یا دست و پا
زدن برای کمکی
ناچیز از جایی
یا کسی!! در
کلاس درس
(ادبیات) با
علاقه به درد
ودلهایشان و
گِلهها و غمهایشان
گوش میدادم و
با بحثهای
آزاد، آنها
را به بازگو
کردن آزادانهی
آنچه از درس
دریافتهاند،
وا میداشتم؛
آنها نیز در
فرصت های اندک
پس از درس
آنچه در درونشان
بوده را بیرون
میریختند و
از این راه
یاد میگرفتند
که به راحتی
نظر خود را
بیان کنند و
حتی گاهی با
انتقاداتی به
من حمله کنند و
من از این
جسارت و
شجاعتشان
لذّت میبردم.
پیش میآمد که
مشکلات و
دغدغههای
زندگی خصوصی و
خانوادگی خود
را به راحتی و
حتی بدون
رعایت خط
قرمزهای
معمول و
ساختگی، مطرح
میکردند و
تلاش میشد
کرامت انسانی
آنها نیز حفظ
بماند. لحظه
لحظه زندگی به
آنها میاندیشیدم
و آنقدر به آنها
نزدیک میشدم
که دد هوای آنها
نفس میکشیدم
و گام برمیداشتم.
اکنون
پس از سالها
وقتی به آن
روزها
میاندیشم،
انبوهی از یادها
و خاطرات به
سویم بال میگشایند
و همهی وجودم
را پر از شور و
شوق میکنند.
چه روزهای خوش
و تکرار
نشدنی!! نمیدانم
با وجود
مشکلات
متعدّد و
تغییرات
پیاپی کتابهای
درسی و نظام
آموزشی و
تمرکز صرف بر
دادههای خشک
و خنک منابع
درسی، آیا آن
شور و شوق برای
کلاس درس و
دانشآموزان،
امکان تکرار
هست یا نه؟!
آیا
با کالایی شدن
آموزش رمقی
برای دانشآموزان
و خانوادههای
آنها مانده
است؟!
هنوز
بر این باورم
که دانشآموزان
فراتر از
کلاس، انسانهایی
هستند که برای
خود شخصیت و
نظراتی دارند.
باید به مسایل
آنها جدّی
اندیشید. هنوز
به دانشآموزانم
و کتابهایشان
میاندیشم.این
همه تنها
دغدغه یک
معلّم پس از
سالهاست.
......................................................