ترازنامه
انقلاب اکتبر
در برقراری
برابری جنسیتی
بازتاب
های انقلابی :
مسئله جنسیتی (1)
نویسندگان
بریان د.پالمر
و جوان
سانگستر
ترجمه
آزاده ارفع
در
مقام مقایسه
با دوره فلورا
تریستن (Flora Tristan)
زن سوسیالیست
و فمینیست
فرانسوی که در
سال1840 زبان به
گلایه گشود
زیرا به خاطر
اعتقاد به رهائی
زنان و هم
زمان با آن
رهائی طبقه
کارگر از
جامعه مدنی به
عنوان یک عنصر
نامطلوب طرد
شده بود
و یا دوره
تجربیات پس از
آن در کمون
های سوسیالیستی
و سازماندهی
هائی که توسط
آنارشیست ها،سندیکالیست
ها، کمونیست
ها ومبارزه
جویان جنسی
رادیکال صورت
گرفت، انقلاب(
اکتبر) مسیر
امید بخشی
برای برابری
جنسیتی(gender) و
جنسی(sex) گشود. پس از
1917روسیه در
وهله اول به
الگوئی دربرابر
همه الگو هائی
که دیگران تعریف
میکردند،
مبدل شد. در حالی
که روسیه
برخلاف
بسیاری از
کشورهای
اروپائی شاهد مبارزات
گسترده
بورژوائی و یا
سوسیال
دموکراتیک
برای حق رای عمومی
نبود ، بلشویک
ها پس از
اعلام اصل
برابری
شهروندی زنان،
به سرعت
به سوی
انقلاب
اجتماعی گام
برداشتند.فشار
فمینیست های
انقلابی
مانند آلکساندرا
کولونتای که
رهایی
خانوادگی و
جنسیتی را یکی
از ارکان
رهایی
اجتماعی
میدانست و به
همین گونه
موفقیت های
کلارا زتکین
درایجاد
سازمان های
شبه خودگردان
زنان سوسیالیست
نقش اندکی در
این عرصه
ایفاء نکرد و
از همین رو
بلشویک ها از
طریق ایجاد
کمیسیون های
زنان Zhenotdel
کارزارهای
گسترده ای را
برای ارتقاء آگاهی
طبقاتی زنان
سازمان دادند.
هنگامیکه
در سال 1920 زنان
از نوزده کشور
برای بحث پیرامون
یک مجموعه مفصل از
تزها تحت
عنوان
"درباره جنبش
زنان
کمونیست" بمثابه
طرحی برای
رهائی زنان
درکمونیسم
گرد هم آمدند
این اقدامات
خصلت بین
المللی به خود
گرفت. رفورم
های انجام شده
در شوروی
پدیده حرام
زادگی را
منسوخ ساخت و
دسترسی زنان
به طلاق، کنترل
زاد وولد، حق
سقط جنین،
پرداخت حقوق
برابر و حقوق
برابر بر زمین
و مالکیت را
فراهم کرد.حتی
تغییراتی در
قانون گذاری
به وقوع پیوست
که
آزادی های
جنسی را به
صورت اساسی
گسترش داد
مانند جرم
زدائی از هم
جنس گرائی در
سال 1922 که
رویکرد
مترقی بسیار
مهمی در قبال
همجنس گرائی
بود در حالی
که در آن دوره
در اروپا
روابط مبتنی
بر همجنس
گرائی سرکوب
میشد. هسته
مرکزی این
برنامه
انقلابی
مبتنی بر این
درک بود که
رفتار جنسی
باید از سیطره
محافظه کارانه کلیسا و
دولت رها گشته
و شالوده
رهائی بشریت
در امردگرگون
سازی کار زنان
قرار گیرد : پرداخت
کار زنان برای
دستیابی آن ها
به استقلال
اقتصادی و
اجتماعی کردن
کارخانگی –
آشپزخانه ها ،
رخت شوئی ها و
کودکستان های
کمونی - که موجب
به چالش کشیدن
ستم بر زنان
در خانواده
میشود.
مطالعات
گسترده ای عروج
و سقوط رهائی
زنان شوروی را
مورد بررسی
قرار داده است
که از آن جمله
شامل بررسی
موانع
بسیارعظیمی است
که دربرابر
هرنوع
دگرگونی در
نقش جنسیتی زنان
قرار داشت:
جان سختی
هنجارهای
اجتماعی پدرسالارانه
وعقاید
مذهبی، واقعیت
سر سخت جنگ
داخلی و فقدان
منابع اقتصادی
و اولویت دادن
به سایرمسائل
سیاسی بر امر
برابری
جنسیتی.در
اواخر سالیان
1920، برابری، به
جز تشویق زنان
به مشارکت در
نیروی کار، به
پس رانده شد،
کمیسیون های
زنانZhenotdel ملغی شد
و "دبیرخانه
بین المللی
زنان" به طور
فزانیده تحت
کنترل شدید
"کمیته اجرائی"
استالینی
کمینترن قرار
گرفت.تاکید یکجانبه
برروی ادغام
صرف زنان در
کار مولد،
زنان روسیه را
به استاندارد
دوگانه در
زندگی روزانه
و جنسیتی
برگرداند.
با
این وصف
همانگونه که
الی(Eley) (2)تاکید
میکند رفورم
های بلشویک ها
در اوائل آموزه
های سودمندی
بهمراه
داشت:این
اقدامات
برابر با
حداکثربرنامه
فمینیست های
غربی بود که
هیچ دولت غربی
حتی به
آن نزدیک نیز نشده
بود. حتی اگر
اعتقاد
چپ انقلابی برای
دگرگونی
فراتر از آن باشد
که از طریق
انقلاب به دست
آمده بود
انقلاب
بلشویکی اما
باب بحث بی
سابقه ای را
درمیان چپ به
معنای وسیع
کلمه و همچنین
در درون احزاب
کمونیست گشود.تعهد
بی ابهام
اتحاد شوروی
به تغییرات
فراگیر،
بویژه
به رسمیت
شناختن ضرورت
تغییرکارخانگی
و پرداختن به
امر آزادی
جنسی، به یک
نقطه عزیمت
مهم برای
فمینیسم مبدل
شد.(3) انقلاب،
زنان
سوسیالیست،
کمونیست و حتی
برخی از زنان لیبرال
را، که اکنون
شاهد آن بودند
که تغییرات
دگرگون سازممکن
است را دچار
شوک کرد: اگر
کشور توسعه
نیافته ای
مانند روسیه
بتواند چنین
قدم های خارق
العاده ای
بردارد چرا
کشورهای
غربی صنعتی نتوانند
دراین راه گام
بردارند؟
گردشگران
سیاسی
کمونیست به
اتحاد جماهیر
شوروی از
تحسین گران
بدون نگاه
انتقادی به
تغییرات
وضعیت زنان در
شوروی بودند
ولی زنان
سوسیالیست و
لیبرال نیز
نوشته هائی
متقاعد کننده
ای در باره
فرصت هائی که
آن ها
در جامعه
نوین روسیه برای موقعیت
زنان مشاهد
کرده بودند،
ازنظام
نگهداری
کودکان گرفته
تا تنظیم
خانواده و یا
فرصت های
تحصیلات
عالی، ارائه
دادند.این
ارزیابی های
مثبت حتی
ازسوی زنان
لیبرال، مخالفان
راستگرا ازجمله
دارودسته زنان
محافظه کار در
آمریکا را به
دست و پا
انداخت.آنها
چماق سیاسی ضد
فمینیستی خود
را با درک جنسیتی
شان از مبارزه
طبقاتی همراه
کردند : "خانم
بلشویک به شهر
آمده \ با کلاه
روسی و لباس
شب آلمانی
آمده \ بله حتماً
به کلوپ های
زنان آمده \ برای خلع
سلاح آمریکایان
آمده". حملاتی نظیرادعای"ملی
کردن زنان" در
روسیه و یا
کلیشه های نخ
نمای نسبت
داده شده به
اتحاد شوروی
نظیر" دفاتر
عشق
آزاد"بخشی بود
از یک مطلب
رسوا به نام
"نقشه
تارعنکوبتی"
که برای اولین
بار در سال 1924 در روزنامه
هنری فورد به
نام(Dearborn Independent) (دیر
بورن
ایندیپندنت)به
چاپ رسید و در
آن گروه های
لیبرال زنان
را به شبکه
کلوپ ها، گروه
ها و
کارزارهای وابسته
به بلشویک ها
متصل میساخت(4). بسیج
هائی که زنان
دست راستی ضد
بلشویک، ضد
سوسیالیست و
ضد صلح طلب به
راه انداختند
موفقیت هائی
در به رکود
کشاندن و به
عقب راندن
رفورم های اجتماعی
فمینیستی
معتدل به
همراه داشت.
به موازات
تثبیت استالینیزم
سپهر برابری
در شوروی نیز
گام به گام
بسته شد ولی
با این وصف
انقلاب الهام
بخش سرمشق ها،نقطه
عزیمت ها و ساخت
و پرداخت ها
بود. بسته بر
تفاوت در
شرایط مختلف
ملی، تاریخی،
فرهنگی و ویژه
گیهای ناشی از قدرت احزاب
کمونیست در
سطح ملی و از
جمله مناسبات
آنها با رقبای
سوسیال- دموکرات
چپ،رهائی زن
تفسیرهای
متفاوتی را با
خود به همراه
میاورد.
درمکزیک حزب
کمونیست حتی
تا سال 1931 برای
ایجاد یک بخش
زنان در حزب
تلاشی انجام
نداد زیرا حزب
دارای اولویت
های دیگری بود
و در حال
کشمکش با حزب حاکم یا حزب "نهاد
های انقلاب
ملی"( PRI) و
"دولت
انقلابی"
وابسته به این
حزب بر سر آن
که کدام یک
مرجع "اصالت
انقلابی"
هستند، بسر می
برد. (5)
در
احزاب کوچک
کانادا و
آمریکا رهنمودهای
"دبیرخانه
بین المللی
زنان" از سوی انقلابیون
فصلی بعنوان توصیه
های
نیکخواهانه
تلقی میشدند اگرچه
دستورالعمل
ها به دلایل
شرایط محلی و
نیازها
و گاهی هم به
خاطر بی
علاقگی رهبری از
دور خارج
میشدند. با
این وصف برای
زنانی که از
فعالیت های
قبلی برای کسب
حق رای عمومی
زنان و یا
فعالیت های
سوسیالیستی
به عنوان عضو
به احزاب
کمونیست
پیوسته
بودند، خط مشی
انقلابی بین
المللی، نویدبخش
سیاستی جدید
برای فراتر
رفتن از گذشته
ای بود که با بن
بست و فرومردن
فمینیسم بورژوائی
یا سوسیال
دموکراتیک
رقم میخورد ؛
فمینیسمی که
خود را تنها
به سخن گفتن
در باره حقوق
فردی لیبرالی
یا دغدغه های
پارلمانی برای
حمایت از
خانواده های
کارگری از
طریق مصوبات
قانونی،
محدود میساخت.
الهام از
تجربه شوروی،
توصیه ها و انگیزه
ها ی فعالین
زن به شکل
گیری سازمان
کانادائی نیمه
مستقل جدیدی
از زنان چپ به
نام "اتحاد کار
زنان"
انجامید؛ این
تشکل نشریه تبلیغی
به نام" زنان
کارگر"
منتشرمیساخت
که به مسائل
اجتماعی \جنسیتی
و همچنین وابستگی
اقتصادی زنان
می پرداخت؛
شاید مهم ترین
مسئله ای که
نشریه به دفاع
از آن برخواست
قانونی ساختن
سقط جنین و
کنترل
زادوولد توسط
زنان بود که
در گذشته از
سوی
سوسیالیست
های چپ کانادائی
کنار گذاشته
شده بود. مسائل
مربوط به
کنترل زادو ولد
در انگلستان به وسیله استلا
براون (Stella
Brown) کمونیست و
طرفدار کنترل
زاد و ولد به پیش
کشیده شد اما
او با کشف این که
حزب کمونیست
بریتانیا از
انقلاب در
خانواده و نقش
جنسیتی آنگونه
که آلکساندرا
کولنتای مطرح
میکرد
استقبال
نمیکند، دچار
سرخوردگی شد.
بسیاری
از مورخان
فمینیست آمریکائی
دارای
موضع بشدت
انتقادی
درباره تاثیر
انقلاب(
اکتبر) بر بحث
برابری زنان
در حزب
کمونیست
امریکا
بوده و برآن
هستند که مسائلی
چون رهائی و ستم
ویژه بر زنان از
سوی رهبری بی
تفاوت حزب که
آلود به خرافه
های جنسیتی و
درک
مردسالارانه از
سیاست بود،
نادیده گرفته
شد. با
این حال،
دیگران اذعان
میکنند که
تجربیات اولیه
بلشویک ها
روند جلب زنان
به سوی
کمونیسم
انقلابی را تقویت
ساخت. زنان
خانه دار بسیج
هائی پیرامون مسئله
مخارج
زندگی سازمان
دادند ،
کارزارهای
همبستگی
مانند "دوستان
روسیه
شوروی" پا به
عرصه ظهور
نهاد و زنان
کارگر در رشته
های دوزندگی
و بافندگی
متشکل
شدند.علاوه بر
آن ،در سال
های دهه 1920
اکثریت زنان
کمونیست در
آمریکا را
زنان مهاجرتشکیل
میدادند که
زبان اولیه شان
ضرورتاً
انگلیسی نبود و
از همین رو
دیدگاه ها و
پراتیک آن ها،
به خاطرعدم
وجود تسهیلات
برای مورخان
برای دسترسی به
منابع زبانی، در
پرده ابهام
باقی مانده
است.
انترناسیونالیسم،
که بعداً توسط
کمینترن از
نفس افتاده و به
فساد کشانده
شد ، در آغاز
کار نه فقط از
طریق کانال
های رسمی
مانند "دبیرخانه
بین المللی
زنان" بلکه
همچنین از
طریق مجموعه
ای از نهادها
و سازمان ها ،
ظرفیت عظیمی
برای دیالوگ
به وجود آورد.نشریه
اوکراینی به
نام "زنان
کارگر" (Robitnystia)
نشریه ای بود
که در شهر وینیپنگ
(Winniping)
کانادا
منتشرمیشد.
هنگامی که
انتشار نشریه
مشابه ای در
کلیولند
اوهایو (Cleveland- Ohio)
در آمریکا
متوقف شد
کمونیست های
اوکراینی مقیم
کانادا شروع
به پخش نشریه
اشان در آمریکا
نمودند برای آن
که انقلاب
روسیه را به
امر رهائی
زنان آمریکای
شمالی پیوند
دهند.
ویراستار
نشریه یک
نمایشنامه
نویس کمونیست
اوکراینی به
نام میراوسلاو
ایرخان(
آندرئی
بابیوک) بود.
او این نشریه
را به زنان
طبقه کارگر اختصا
ص داده بود که
اغلب مورد
تحقیر قرار
گرفته و به
آنها برچسب بی
سواد و
عقب افتاده زده
میشد. این
نشریه برای زنان
طبقه کارگربه
مثابه صدائی
در یک محیط
انقلابی در
حال تکوین بود
که بحث
انتقادی
کاملاً جدیدی
در باره پدر
سالاری و
شونیسم
مردانه تحت
عنوان
مدافعان
بردگی زنان(porcupinism)(6)
مطرح ساخته و
بسیج
زنان برای درگیرشدن
درمبارزه
برای برابری
جنسیتی را از
طریق گونه های
فرهنگی متنوع
مانند
افسانه، درام
و داستان سرائی
را عملی
میساخت.مانند روزهای
اول انقلاب
روسیه فرهنگ
بعنوان قابله آگاهی
در حال
دگرگونی
قلمداد میشد.اگر
این نوع خلاقیت
های فرهنگی
دارای تناقض
بودند علت آن
نبود که
آنها به
اندازه کافی
فمینیست نبودند
؛ نشریه به اولویت
های شوروی
وابسته بود و
خود را با
حساسیت های
ملی به عنوان
ابزاری برای تداوم و تعمیق
همبستگی
کمونیستی
هماهنگ میکرد که
به
نوبه خود مشابه فراز و
فرودهای کارگران
مهاجر دوره
جنگ جهانی اول
در آمریکا بود
که از سویی هم
در تقویت پیکارهای
طبقاتی سهیم
بودند و از
سوی دگراین
پیکارها را به خاطر
بسیج بر روی
مطالبات
مسئله بر
انگیز به
حاشیه می
راندند.
*****************
1- این
ترجمه بخشی از
مقاله مشترک بریان
د.پالمر و
جوان سانگستر
میباشد که در
"سوسیالست
رجیستر2017"
صفحات 3 تا 7 ،
تحت عنوان
"میراث ویژه
1917" منتشر
شده است. این
بخش از مقاله
به ترازنامه انقلاب
اکتبر درباره
مسئله برابری
جنسیتی، دست
آوردها و عقب
نشینی های
بعدی در این
مسئله حیاتی
میپردازد.
2- آلی :
کتاب "بنای
دمکراسی"
صفحه 188.
3- الیزابت
والترز:" در زیر
سایه کمینترن:
جنبش زنان
کمونیست، از
1920تا 1943،"
در کتاب
«یادداشت هائی
در باره تعهد:زنان
دردوره
انتقال به
سوسیالسم»،ویرایش
سونیا کروکس،
راینا راپس و
مارلین ب.
یانگ.نیویورک:انتشارات
مانتلی
ریویو، 1989صفحه 33.
4- کریستیان
ماری دله
گراند، کتاب
"جنگ با خانم
های
بلشویک:منشاء
محافطه کاری
زنان در ایالت
متحده
آمریکا"،
فیلادلفیا،
چاپ انتشارات
دانشگاه
پنسیلوانیا،
2012، نگاه کنید
به ویژه به صفحات
47 تا 51.
5- ژوزلین
اُلکات، زنان
انقلابی در
مکزیک پسا- انقلابی،
دورهایم، چاپ
دانشگاه دوک،
2005، صفحه 50.
6- جوان
سنگستر: بحث نشریه
"زنان
کارگر" (Robitnystia) و
پورکوپینیسم (porcupinism): ارزیابی
مجدد قومیت،
جنسیت و طبقه
در کمونیسم
ابتدائی در
کانادا"،
مجله
کار،شماره 56 (
پائیز)، 2005،
صفحات51 تا 89.
پورکوپینیست
ها(porcupinist) یا "طرفداران
بردگی زنان"
شونیست ها و
افراطی های
مردسالار
بودند که زنان
را موجودی
درجه دوم
وضعیف دانسته
با تشکل های
زنان درهمه
سطوح مخالفت
کرده
ودرشماردشمنان
سرسخت نشریه
"زنان کارگر"(Robitnystia) بودند.