دیدگاه
«مطالب
منتشره در
ستون دیدگاه،
نظرات سازمان نیست»
ایران
آبستن تحولات
بزرگ اجتماعی
است
بیانیه
راهکار
سوسیالیستی
تحولات
پی درپی که پس
از آبان ۱۳۹۸
اتفاق افتاد
(که منجر به
کشتار وسیع
هموطنان
معترض توسط جمهوری
اسلامی گردید
تا آنجا که
سخن از شهادت بیش از
۱۵۰۰ نفر در
میان است و
هنوز سرنوشت
هزاران بازداشتی
اعتراضات
آبان ماه روشن
نیست.) باحمله
تروریستی
امریکا به
سردار
سلیمانی
ادامه یافت و
پیامد آن موشک
باری پایگاه
نظامیان امریکایی
در عراق از
جمهوری
اسلامی بود و
در نهایت ثمره
تلخ این
درگیری
سرنگونی
هواپیمای مسافربری
اوکراینی با
۱۷۶ مسافر
بود.
پس
از افشای حمله
پدافندی به
هواپیمای
مسافربری و آشکار
شدن دروغ
پردازی های
مسوولین درجه
اول نظام
جمهوری
اسلامی در
ینهانکاری
این فاجعه ی
دردناک،
اعتراضات
وسیعی نسبت به
این ریاکاری
ها در عرضه
بینالمللی و
ملی رخ دادهاست.
اعتراض از سوی
دولتهایی که
اتباع آنها در
بین کشته
شدگان
هواپیمای
سرنگون شده
بود و اعتزاضات
داخلی از سوی
مردمی که حالا
دیگر پس از تجربه
انتخابات
۱۳۸۸ برای بار
دوم بصورت
آشکار و انکار
ناپذیری
دریافته اند
که جمهوری
اسلامی فراتر
از همه ویژگی
های منفی،
ساختاری متکی
بر دروغ و
فریب دارد و
هیچ اعتباری
برای ادامه
حکمرانیش
باقی نمانده
است. مشروعیت
آن حتی در بین
طرفدارانش
نیز به شدت رو
به کاهش است.
امروز
در دانشگاه ها
و خیابان های
شهرهای مختلف
گردهماییها
و راهپیماییهای
اعتراضی
وسیعی در حال
گسترش است. به
وسیله
مامورین
نظامی و ضد
شورش و لباس
شخصی ها و بسیجیان
رژیم به میان
مردم گاز اشک
آور پرتاب می
شود و به روی
مردم آتش
گلوله می بارد
و گویا رژیم
جمهوری
اسلامی هیچ
قصد و اراده
ای برای آشتی
با مردم و
جبران فجایع
به بارآمده
ندارد. جوانان،
زنان و مردان
معترض مورد بی
حرمتی و اهانت
قرار می گیرند
و از هیچ بی
احترامی نسبت
به کسانی که
از ادامه بی
کفایتی ها و
سوءمدیریتی
ها، اختلاس و
دزدی ها و
غارت منابع
کشور اعتراض
دارند و از
دروغ پردازی و
ریا کاری زیر
سایه دین و
حکومت دینی به
تنگ آمده اند؛
دریغ ندارند.
جنبش
های مطالباتی
در شرایط
کنونی دیگر به
خواست های
صنفی و معیشتی
خود کم توجه
شدهاند. سخن
از افزایش
دستمزد برای
کارگران که معمولا
از ابتدای فصل
زمستان روند
گمانه زنی ها آغاز
میشد، در میان
نیست. افزایش
مستمری برای بازنشستگان
و بررسی سهمشان
از بهداشت و
درمان و
نیازهای درجه
اول، جای خود
را به نگرانی
برای آینده ای
ناروشن و ابهام
آمیز داده
است. آزادی
پوشش به عنوان
یک حق ابتدایی
برای زنان در
پس خواسته های
اساسی تری قرارگرفته
است و صدای
زنان و مردان
که در دانشکاهها
وخیابانها
رهایی
زندانیان
آبان ماه را
فریاد میزند؛ در
جهان طنین
افکن شده است.
حتی موضوع
انتخابات
مجلس شورای
اسلامی که
قرار است در
اسفند ماه
برگزار شود
نیز توجه هیچ
کس را به خود
جلب نکرده است
و هیچ عکس
العملی در
برابر رد
صلاحیت
کاندیداهای
مطرح و رجل سیاسی
که کنار
گذاشته شده
اند، از مردم
دیده نمی شود
و اساسا
انتخابات از
هم اکنون با
خوردن مهر
تحریم اعلام
نشده از سکه
افتاده است.
کار و اشتغال
به عنوان مهم
ترین موضوع برای
مردم بیکار و
بیکار شده ها
نیز تحت تاثیر
رویداد های
اخیر قرار
گرفته است .
بحرانی بزرگ و
همه جانبه و
بی نظیری
جمهوری
اسلامی را در
برگرفته است.
بحرانی
اقتصادی و
اجتماعی و
سیاسی . بحران
مشروعیتی که
گرچه تاریخ
چهل ساله دارد
اما با
رخدادهای
اخیر به نهایت
رسیده است.
بحرانی که راه
برون رفت آن
جمهوری اسلامی
را به دادن
هزینه های
سنگین وامیدارد.
ایران
در آستانه
تحولاتی است
که می تواند
به شکلهای
متفاوتی رخ
دهد. عجالتا
می توان
سناریوهایی
را برای سپهر
سیاسی _
اجتماعی ایران
تصور کرد. این
سناریوها را
برای نشان
دادن وضعیت
کنونی به
تصویر می کشیم
تا حساسیت
جامعه را نسبت
به هر وضع
احتمالی بالا
ببریم. تا هوشیاری
و درک عمیق از
اوضاع را یاد
آور شویم. تا حساسیت
نیروهای
ترقیخواه،
آزاد اندیش و
عدالتجو را
نسبت به آنچه
ممکن است پیش
روی مردم باشد
بالا ببریم.
عقل سلیم و
دیالکتیک مبارزه
طبقاتی حکم میکند
که ضمن پرهیز
از هرگونه
پیشداروی
توهم آمیز، به
بررسی و
ارزیابی هر
گونه واکنش
جمهوری اسلامی
در برابر
آینده ای که
او را گریزی
از آن نیست،
بپردازیم.
این
سناریوهای
محتمل
کدامند؟ تلاش
می کنیم مهمترین
و محتمل ترین
آن ها را
بررسی کنیم:
سناریوی
احتمال وقوع
جنگ:
گاه
حکومت های
استبدادی
برای بقای خود
ممکن است در
منطقه یا در
همسایگی خود
مبادرت به ایجاد
جنگ کنند. این
احتمال در بین
جناج جنگ طلب در
جمهوری
اسلامی
همواره به
عنوان یک راه
برون رفت از
بحران مورد
توجه بوده
است. اگر چه
مردم به شدت
نگران وقوع
جنگ بین ایران
و آمریکا
هستند اما
واقعیت های
پیشرو
نشانگر آنستکه
این سناریو
ضعیفترین
احتمال را
داراست چرا که
نه جمهوری
اسلامی ِ
تحریم شده،
ورشکسته،
منزوی و
آبروباخته در
عرصه ملی و
بین الملللی
می تواند حمایت
مردم ایران و
جامعه جهانی
را به سود خود در
جنگی نابرابر
جلب کند و نه
توان اقتصادی
را برای ادامه
جنگ دارد و نه
مردم خسته و
آسیب دیده
ایران از جنگ
هشت ساله و
بلاتکلیف
ازبی ثباتی
سال های پس از
جنگ ناشی و
معترض به بی
کفایتی و
سودجویی های
حکومتکران
جنگ دیگری را
تحمل می کنند.
در عین حال
آمریکا نیز در
یک برآورد کلی
در شرایط
کنونی به ویژه
پس از ترور
سردار قاسم
سلیمانی و
خیزش موج تامل
برانگیز ناسیونالیسم
در بین مردم،
می داند که با
روشن کردن آتش
جنگ در ایران،
مردم را نسبت
به خود بیزارتر
خواهدکرد و در
منطقهای سرشار
از بیزاری از
سیاست های جنگ
طلبانه
آمریکا، جنگی
که به راحتی
می تواند با
سازش با حکومت
کنونی معاوضه
شود هیچ
ضرورتی
نخواهد داشت.
از دیدِ کاخ
سفید اکنون
فصل برداشت
فرارسیده است.
بهمین دلیل
ترامپ در
توئیت اخیرش
با بی میلی از
مذاکره حرف
میزند! چون
فکر می کند صید
با پای خود به
قربانگاه می
رود.
سناریوی
عادی سازی
فضای سیاسی
برای نیل به
ترمیم
مشروعیت:
این
سناریو برای
ماست مالی
کردن اوضاع و
عادی سازی
تدریجی شرایط
ملتهب سیاسی
ناشی از وقایع
اخیر که عمدتا
با راه اندازی
سیاست وعده
های بی
پشتوانه
دربارهی
مقصریابی و مجازات
تقصیرکاران
آغاز میگردد
و سپس در
روندی که اسیر
بوروکراسی
خواهدشد برای
این عادی
سازی، زمان
خریداری شود
تا بتوان
همزمان با
بازی
انتخابات که
خامنه ای نیز
در نماز جمعه
۲۷/۱۰/۱۳۹۸بر
آن تاکید داشت
و سایر
مسوولان آن را
مهمترین
امکان برای
بازسازی
مشروعیت جمهوری
اسلامی می
دانند،
موازنه ای را
هم برای اظهار
وجود
درمناسبات
بین المللی
ایجاد کند و امکان
حرکت برای
مذاکرات با
غرب و اطمینان
بخشی به طرف
هایی که
دروقایع اخیر
به طرفیت
دعوای سیاسی
در عرصه بین
المللی
افزوده گشته
اند را به
تدریج سر و
سامان دهد و
به شیوه های
گوناگون و از
جمله زد
وبندهای
سیاسی پشت
پرده،
امکاناتی کسب
کند تا فضای
جامعه را به
سود ترمیم
مشروعیت از
دست رفته
تغییر داد.
این سناریو به
دلیل رشد
فراینده
نارضایی در
بین مردم و
گسترش
ناباوری ناشی
از پوچ و بی
اساس بودن وعده
های
انتخاباتی و
بی اعتباری
مجلس شورای
اسلامی به
ویژه پس از
اعلام نرخ سه
برابری بنزین
وسکوت مجلس در
برابر حکمِحکومتی
رهبری به
همراه گسترش
خشونت و سرکوب
معترضین
وابسته به
اقشار فرودست
و عدم پاسخگویی
به مطالبات
انباشته مردم
از کارگران،
بیکاران،
معلمان، زنان
و دانشجویان
نمی تواند به
عنوان یک راه
حل جدی
تاثیرات
تعیین کننده
ای داشته باشد
و بیشتر در
حکم محلل وکمک
به پیشبرد دو
سناریوی ۳ و ۴ کاربست
دارد.
سناریوی
احتمال بروز
نوعی کودتای
درون حکومتی:
سران
جمهوری
اسلامی پس
ازفاجعه
دردناک هدفگیری
هواپیمای
مسافربری از
پی همه
اتفاقات پیش
از آن اکنون
مشروعیت خود
را دربین مردم
به شدت از دست
دادهاند و از
طرف دیگر به
دلیل
اختلافات
احتمالی برسر
نتایج این
فاجعه دردناک
و اثرات آن
برمشروعیت
زدایی بینالمللی
حالا نیازمند
آنند تا با
قربانی کردن بخشی
از خود؛
هرامکانی را
که به برگشت
شرایط به پیش
از سقوط
هواپیما کمک
کند و بتوانند
از اثرات
تشییع جنازه
سلیمانی بهره
برداری کنند؛
به کار گیرد.
یکی از احتمالات
اینست که ضمن
قربانی کردن
بخشی از
فرماندهان
سپاه علیه
دولت روحانی
نیز اقدامات
شبهکودتایی
صورتگیرد و
این بار مقام
ولایت با
سیاستی ظاهر
الصلاح و
کاملا مصلحتی
ضمن انداختن
بخشی از تقصیرات
به گردن
نظامیان
قربانی و بخش
دیگر به گردن
رییس
جمهورحکومت
را از مخمصه
ای که درآن
گرفتار آمده
است برهاند
این اقدام می
تواند چند
منظوره باشد:
ـ
رهبری را از
زیر ضرب
درآورد و از
فروپاشی اصل نظام
جلوگیری کند
ـ
از ریزش
نیروهای
تاحدی
جلوگیری کند و
اعتماد آنها
را به رهبری
نظام
برگرداند
ـ
از مردم
دلجویی شود و
برای ایجاد
آرامش وانمود
شود که برای
تامین خواسته
ها و جلوگیری
از اقدامات
جنگ طلبانه
آمریکا به پای
میز مذاکره
خواهند رفت.
ـ
یکدستی مورد
نظر رهبری را
برای مذاکره
رودر رو با
آمریکایی ها
فراهم کند.
ـ
در مقابل مردم
چنین وانمود
شود که اینها
از اثرات سیلی
بود که نظام
بر صورت
آمریکا نواخت
و علیرغم
اشتباهات گذشته
تلاش خواهند
کرد در جهت
جلب رضایت
همگانی را
فراهم کنند.
اینکه
این سناریو تا
چه حد بتواند
تحقق یابد بسته
به ارزیابی
تبعات آن
خواهد بود:
بدنه سپاه در
برابر قربانی
شدن تعدادی از
مهره های موثر
چه واکنشی
خواهد داشت /
اینکه بخش
معترضان اصلاح
طلب چقدر با
این سناریو
همدلی نشان
دهند / و
بالاخره
اینکه جامعه
در برابر این
کنش ظاهر
الصلاح و
مصلحتی تا چه
اندازه مرعوب
شود و فریب
بخورد؛ نکاتی
هستند که در
ابتدای امر می
توانند
تردیدهای جدی
را ببار
آورند. اگر
نظام فکر کند
میشود با قلع
و قمع وسیع
این سناریو را
دنبال کند و
میزان واکنش
ها را به
حداقل رساند
ممکن است دست
به اینکار
زند، منوط
براینکه
سناریوی دیگری
برای حفظ نظام
وجود نداشته
باشد.
سناریوی
عقب نشینی و
تن دادن خواست
مردم در چهارچوب
رفرم حکومتی:
این
سناریو با
توجه با امکان
وسیعتر و
گستردهتری
از امکانات
نرم افزاری و
سخت افزاری
موجود و دایره
ای از مجموعه
نیروهای
وفادار از
اصلاح طلب تا
اصولگرا و
لایههایی از
گرایشات
بیرون از
حاکمیت چون
نهضت آزادی و
گرایش
نئولیبرال در
ملی_ مذهبی ها
را متاثر
خواهد کرد و
همچنین امکان
تغییرات ممکن
و کم خطر در
قوانین موجود
مانند کاهش
اختیارات
رهبری_ شبیه
مشروط کردن
حدود و
اختیارات آن
می تواند مورد
توجه قرار
گیرد و این
توجه در صورتی
است که
تندروها به
شدت به حاشیه
رانده شوند،
سیاست ترمیم
بی اعتمادی
بابت دروغ بزرگ
به کارزاری
قضایی برای
محاکمه عوامل
سرنگونی
هواپیمای
اوکراینی
درگیرد
(همانگونه که
رییس جمهور
روحانی در
نطقش قوه
قضاییه را برای
برقراری
دادگاهی با
قاضی.
کارشناسان
فرامیخواند)
نهادهای
موازی حذف و
نهاد دولت قدرت
یابد و برخی
اقدامات جهت
تسویه عناصر
مزاحم در سطوح
بالا و همچنین
نیروهای
قدرتمند سپاه
و در راستای
تلاش برای باز
سازی چهرهی
سپاه
پاسداران و
سایر نیروهای
نظامی انجام
شود. بازنگری
در اختیارات
شورای نگهبان
به ویژه برداشتن
نظارتهای
فراقانونی و
بازنگری در
قانون اساسی
حتی به وسعت
رفراندوم
برای آن
تغییرات و
تمهیداتی
برای تامین
حداقل برگشت
اعتماد عمومی
در دستور کار
قرار گرفته
شود و رسما به
مردم وعده
داده شود.
همچنین تغییر
سیاست خارجی
از راه
رفراندوم
برای حل
مناقشات چهل
ساله با
امریکا اعلام
گردد. موضوع
حل مشکل
بیکاری با
سیاست های باز
اقتصادی و اقدام
به جذب
اطمینان بخش
سرمایه های
خارجی و مشارکت
عمومی با دولت
درکنترل
بازار آزاد برای
کاهش هزینه
های زندگی
مردم وعده
شود. اموال به
غارت رفته
مردم تحت لوای
خصوصی سازی و
واگذاری ها
برگردانده
شود وآزادی
تشکل ها و
احزاب برابر
قانون به
رسمیت شناخته
شود. به اقوام
و ملیت ها در چهارچوب
ایرانی مستقل
و یکپارچه
اختیارات و امتیازات
برای
برخورداری
زندگی بهتر داده
شود . در عین
حال این
سناریو در
صورت وقوع می تواند
از فروپاشی
اجتماعی که
برخی از احزاب
و رجل سیاسی و
و مردم نگران
آن هستند
جلوگیری بعمل
آورد.
این
سناریو نسبت
به سناریو های
پیشین از قوت
بیشتری
برخوردار است
منوط به این
ارزیابی که آیا
ظرفیتها و
استعدادهای
لازم برای
چنین رفرمی
درجمهوری
اسلامی کنونی
وجود دارد و
یا اینکه آیا
فشار های
مردمی و عزم و
اراده عمومی
برای تغییر در
وصع کنونی، آنچنان
که باید؛
توانسته است و
یا می
تواندجمهوری
اسلامی را
درمسیر رفرم
بزرگ قرار
دهد؟
تجربه
چهل ساله
حکومتگری
این نظام
ظرفیتها و
استعداد های
لازم برای
چنین رفرمی را
تا کنون نشان
نداده است و
این شرط و
احتمال رفرم، تنها
در صورت ادامه
مبارزات مردم
می تواند تقویت
شود . این
قدرت مردم و
حضور مستمر آنان
در خیابان و
گسترش آن و
فرارفتن این
اعتراضات به
شکلهای
رادیکال از
جمله
اعتصابات عمومی
است که می
تواند احتمال
رفرم را تقویت
کند ضمن آنکه
رژیم جمهوری
اسلامی هم
اکنون در عرصه
بین المللی
نیر تحت شدید
ترین فشارها
از سوی افکار
عمومی در جهان
قراردارد و
این فشار ها می
تواند در
پذیرش این
سناریو و
بالارفتن احتمال
آن موثر باشد.
ایران
آبستن تحولات
برزگی است در
هر صورت و با
هر اقدامی که
از سوی جمهوری
اسلامی صورت
گیرد، این
تحول بزرگ را
نمی توان سقط
کرد! شاید
بتوانند با
دست یازیدن با
سناریو هایی،
اقدام به
سزارین کرده و
وضعیتی زود رس
را به شکلی
کنترل شده به
جامعه تحمیل
کنند اما
واقعیت آنست
که سیر بحران
همه جانیه و
بی نظیر
کنونی، چون
سیل بنیان کن است
و همه آنچه که
جمهوری
اسلامی طی سال
ها به عنوان
امکانات
تداوم
حکمرانی
فراهم کرده
بود، طی دوسال
اخیر بتدریج
هزینه کرده و
درحال حاضر با
تکیه به وجود
نیروی
سرکوبگر از
سویی و نبود
آلترناتیو و
بدیل موثر از
سوی دیگر
مفرهایی برای
مقاومت در
برابر خواسته
های برحق مردم
را حفظ کرده
است .
سرکوبگری
جمهوری اسلامی
رو به کاهش
است این را طی
خیزش های اخیر
مردم می توان
فهمید ولی
درمقابل آیا
عزمی در بین
نیروهای
مترقی و
آزادیخواه و
عدالتجو برای
از میان
برداشتن این
ضعف اساسی
خودنمایی می
کند؟
شعار
های مردم
معترض آنچنان
شفاف و گویاست
که دیگر هیچ
نیرویی را
توان مصادره
مطلوب آن نیست.
این شعار ها
سویه و جهت
بهبود خواهی و
نفی هرگونه و
نوع استبداد
را اعلام می
کند. این شعار ها
سرشار از نفرت
نسبت به
دروغگویی و
فریب و در یک
کلام بیزار از
پوپولیسم است.
این شعار ها
فقر و عاملین
آن را نشانه
گرفته است و
درپی آزادی
برای رفع هر
گونه تبعیض و
ناروایی است.
با وجود چنین
شرایطی تکلیف
روشنفکران و
احزاب سیاسی و
نیروهای موثر
در سازماندهی
توده ها یرای
تحول بزرگ
روشن است . این
نیروها
باید با
اتفاق و
اتحادی درخور
و مبتنی بر
برنامه ای
قابل اجرا و
با هوشمندی و
درایت لازم
توده های
ستمدیده را
برای ادامه
این اعتراضات
تا نیل به
تغییرات
بنیادین یاری
کنند.
ما
سوسیالیست ها
ضمن تاکیدبر
ضرورت
شناساندن
بدیل واقعی
برای جمهوری
اسلامی و
ایجاد آلترناتیوی
با شفافیتِ
کامل در
مواضع، در جهت
هر چه فشردهتر
شدن صفوف متحد
مردم که به
تدریج و همراه
با پیشرفت و
عمق یابی
مبارزات
تامین میگردد،
در ایجاد
آلترناتیو
موثر و تعیین
کنندگی آن،
گام های
استوار
برخواهیم
داشت.
به
نظر ما در این
شرایط و همراه
با روند پیشرفت
مبارزات
مردمی باید به
خواست های
ضروری مردم به
ویژه کارگران
و زحمتکشان
همواره در
سردادن
شعارهای
مطالباتی اهمیتداده
شود، تا امکان
فریب توده ها،
از سوی صاحبان
قدرت و
وابستگان و
پیرامونیان
آنان که درپی
کسب سهم
بیشتری از
قدرت سیاسی
شعارهای سازش کارانه
سر میدهند؛
هرچه بیشتر
محدود گردد و
همچنین امکان
فرصت طلبی را
برای اپوزیسیون
ارتجاعی و
مخلوع در
انحراف
مبارزات توده
مردم به سود
نیات ارتجاعی
شان
حدالمقدور
کاهش یابد.
ما
می خواهیم
مردمِ مصمم،
این بار به
گونه ای سازمان
یابند و به
اعتراض در
آیند که ضمن
بیانِ آنچه را
که نمی
خواهند؛ نشاندهند
که چه چیز را
میخواهند.
شعارهای سلبی
که به نابودی
هرآنچه موجب
تبعیض و ستم
طبقاتی،
جنسیتی و
ملیتی می انجامد
را همراه با
شعارهای
ایجابی که به
آزادی و
دموکراسی و
برابری برای
همه و آبادی و
پیشرفت و
توسعه پایدار
و همه جانبه
برای ایران
خواهد
انجامد؛
سردهند و این
میسر نمی شود
جز آنکه تمامی
علل و عوامل
بازتولید
استبداد و
ستمبارگی و
تبعیض و نابرابری
برای مردم
شناخته و
یادآوری شود.
و این مضمون
برنامه یک
بدیل واقعی و
آلترناتیو نیرومند
خواهد شد
راهکار
سوسیالیستی
۲۷ دی ۱۳۹۸
https://www.s-rahkar.org/1398/10/27/1368/#more-1368