زیر
پوست خبر
ژنرال
های ترامپ
ــــــــــــــــــــــــــ
با
کسب آرای
الکترال،
ترامپ رسما به
عنوان رئیس
جمهوری
آمریکا
انتخاب شد
صدای
آمریکا: سه
شنبه، ۳۰ آذر
۱۳۹۵ | ۲۰
دسامبر ۲۰۱۶ |
ایران ۱۲:۰۸
کالج
الکترال
آمریکا یا
مجمع
گزینندگان
روز دوشنبه با
برگزاری رای گیری
، رسما دونالد
ترامپ را به
عنوان چهل و پنجمین
رئیس جمهوری
آمریکا
برگزید.
به
گزارش
خبرگزاری
رویترز در این
روز، علی رغم
تلاش های برخی
چهره های
دموکرات برای
متقاعد ساختن
کالج های
الکترال برای
تغییر رای خود،
نشانی از
تغییر رای
آرای الکترال
به نفع خانم
کلینتون
مشاهده نشد.
ان
پی آر، رادیوی
عمومی ملی عصر
دوشنبه ۲۹ آذر
نوشت با آرای
به دست آمده
از مجمع
گزینندگان،
دونالد جی.
ترامپ رسما به
عنوان رئیس
جمهوری ایالات
متحده آمریکا
انتخاب شد.
این انتخاب چهل
روز بعد از
انتخابات
عمومی در
آمریکا صورت می
گیرد که در آن
آقای ترامپ با
کسب ۳۰۶ رای
الکترال، به
رغم اینکه مجموعا
حدود سه
میلیون رای از
کلینتون عقب
بود، پیروز
انتخابات شد.
روز
دوشنبه اعضای
مجمع
گزینندگان یا
کالج الکترال
در پایتخت
ایالت های
خودشان جمع
شدند و رسما
برای رئیس
جمهوری رای
دادند.
شمارش
آرا در روز
دوشنبه پایان
نگرفت و یک
روز دیگر
ادامه خواهد
داشت اما به
نوشته
اسوشیتدپرس،
ترامپ توانست
۲۷۰ رای حد
نصاب را کسب
کند.
سنت
آرای الکترال
بر
اساس قانون،
مجمع
گزینندگان
اولین دوشنبه
پس از دومین
چهارشنبه ماه
دسامبر،
نمایندگان
این مجمع در
ایالتهای
مربوطه خود
گردهم می آیند
و به پیروز
انتخابات با
رای خود،
رسمیت می بخشند.
انتخابات
آمریکا، به
صورت ایالتی
برگزار می شود،
و پیروز هر
ایالت رای
مجمع
گزییندگان آن ایالت
را از آن خود
می کند. تعداد
این افراد در هر
ایالت بر اساس
مجموع
نمایندگان
شان در کنگره
است. ۴۳۵
نماینده عضو
مجلس نمایندگان،
۱۰۰ سناتور
عضو سنا و سه
نماینده برای
شهر واشنگتن
پایتخت
آمریکا،
مجموعا ۵۳۸
نفری هستند که
در مجمع
گزینندگان
عضو هستند.
اعضای
مجمع
گزینندگان یا
کالج الکترال
این توانایی
را دارند که
رای خود را
تغییر دهند،
اما در طول
تاریخ
انتخابات
آمریکا این
امر بسیار نادر
بوده است.
رای
کالج الکترال
عمدتا یک
اقدام
فرمالیته به
شمار می رود
اما امسال به
دنبال شکست
هیلاری
کلینتون
نامزد حزب
دموکرات در
رقابت با آقای
ترامپ از حزب
جمهوریخواه
این رای گیری
شکل دیگری به
خود گرفته
است.
خانم
کلینتون
علیرغم آن که
دو میلیون و
۹۰۰ هزار رای
بیش از ترامپ
کسب کرد، اما
طبق قانون
اساسی آمریکا
به دلیل شکست
در تعداد آرای
الکترال در
انتخابات
شکست خورد و
همین موضوع
سوژه اعتراض
بسیاری از
مخالفان آقای
ترامپ شد.
دموکرات
هایی که رای
عوض کردند
خبرگزاری
اسوشیتدپرس
می گوید که
کالج الکترال
در ایالت واشنگتن،
در رای گیری
روز دوشنبه به
نفع ترامپ رای
دادند. این
مغایر با آرای
عمومی این
ایالت است که
به کلینتون
داده شده بود.
این
اولین بار در
چهار دهه
گذشته است که
گزینندگان
این ایالت
مغایر با رای
عمومی عمل
کرده اند. از
میان دوازده
کالج الکترال
ایالت واشنگتن،
هشت نفر به
کلینتون رای
دادند.
با
اینکه در
پایتخت برخی
ایالت ها،
حامیان کلینتون
از اعضای
جمهوریخواه
کالج الکترال
خواسته بودند
که به جای
ترامپ به
کلینتون رای
دهند،
اسوشیتدپرس
نوشت که بیشتر
از جمهوریخواهان،
دموکرات ها
نظرشان را
تغییر دادند.
به نوشته این
خبرگزاری
چهار دموکرات
به جای رای به
کلینتون، به
نامزدهای
دیگر رای
دادند در
حالیکه تنها
دو جمهوریخواه
به ترامپ رای
ندادند.
برت
چیافالو، ۳۸
ساله از اورت
ایالت
واشنگتن یکی
از سه نماینده
ای بود که به
جای رای به
هیلاری
کلینتون به
کالین پاول،
وزیر خارجه
سابق آمریکا
در زمان بوش
جمهوریخواه
رای داد. او در
توجیه اقدام
خود گفت معتقد
است آقای پاول
می توانست
رئیس جمهوری
بهتری به نسبت
ترامپ باشد.
دونالد
ترامپ قرار
است در تاریخ
۲۰ ژانویه سوگند
ریاست جمهوری
یاد کرده و
رسما وارد کاخ
سفید شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترامپ
برنده رای
کالج
انتخاباتی شد
بی
بی سی
دونالد
ترامپ ۴۹ امین
رئیس جمهور
آمریکا می شود
کالج
انتخاباتی
آمریکا
(الکترال
کالج) دونالد
ترامپ را به
عنوان رئیس
جمهور این
کشور انتخاب
کرده است.
آقای
ترامپ شش هفته
پس از پیروزی
در انتخابات ۲۷۰
رای این گروه
را که برای
رسمیت یافتن
پیروزی اش
لازم بود
دریافت کرده
است.
بسیاری
از اعضای این
کالج با سیلی
از نامه ها،
ای میل ها، و
تماس های
تلفنی مواجه
شدند که از آنها
می خواست به
دونالد ترامپ
رای ندهند.
این
فرآیند
معمولا جنبه
تشریفاتی
دارد اما این
بار به دلیل
اتهاماتی
دایر بر تلاش
هکرهای روس
برای تاثیرگذاری
بر انتخابات
تحت الشعاع
قرار گرفت.
در
نهایت
نمایندگان از
ایالت تگزاس
با رای خود
دونالد ترامپ
را به حد نصاب
۲۷۰ رای
رساندند که
علیرغم رای دو
نماینده این
ایالت علیه او
بود.
نیویورک
تایمز گزارش
می دهد که ۴ عضو
دمکرات این
کالج هم رای
خود را به
فردی غیر از
هیلاری
کلینتون
دادند.
پیام
تظاهرکنندگان
در لس آنجلس
به کالج انتخاباتی:
ترامپ را دور
بریزید
اعضای
کالج
انتخاباتی
رای می دهند
این
نتایج روز ۶
ژانویه در
جلسه مشترک
کنگره رسما
اعلام خواهد
شد.
مایک
پنس معاون
رئیس جمهور
منتخب در
توییتر نوشت:
"تبریک به
دونالد ترامپ
که امروز رسما
توسط کالج
انتخاباتی به
عنوان رئیس
جمهور آمریکا
برگزیده شد!"
جنبشی
در جریان بود
تا اعضای
جمهوری خواه
این کالج را
قانع کند به
نامزد حزب رای
ندهند.
روز
دوشنبه در
سراسر آمریکا
هزاران
تظاهرکننده مخالف
ترامپ در
مقابل مجالس
ایالتی تجمع
کردند.
در
پنسیلوانیا
بیش از ۲۰۰
تظاهرکننده
در هوای زیر
صفر درجه شعار
می دادند: "نه
ترامپ، نه کوکلوکس
کلان، نه
آمریکای
فاشیستی!".
در
ایالت مین
تظاهرکنندگان
طبل می زدند و
شعار
"نگذارید
پوتین رئیس
جمهور ما را
انتخاب کند" حمل
می کردند که
اشاره ای بود
به این ادعا
که کرملین سعی
داشت با فاش
کردن ای میل
های حزب دمکرات
به پیروزی
آقای ترامپ
کمک کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درباره
نامزد ترامپ
برای وزارت
خارجه آمریکا
چه میدانیم؟
13 دسامبر 2016 - 23
آذر 1395
بی
بی سی
رکس
تیلرسون
نامزد وزارت
خارجه آمریکا
رکس
تیلرسون رییس
۶۴ ساله شرکت
اکسون موبیل به
عنوان وزیر
خارجه آمریکا
انتخاب شده
است و در صورت
تایید به جرگه
دیگر مدیران
بانکی و نفتی
دولت آینده
دونالد ترامپ
رییس جمهور
منتخب آمریکا
خواهد پیوست.
درباره او چه
میدانیم؟
یک - سابقه
دیپلماتیک:
ندارد
آقای
تیلرسون در
حدود چهل سال
فعالیت حرفهایش
فقط در یک
شرکت کار کرده
است، اکسون
موبیل. نه
سابقه دولتی
دارد نه سابقه
دیپلماتیک،
اما با بسیاری
از سران
کشورها دیدار
کرده و قراردادهای
بسیاری را در
بسیاری از
کشورهای دنیا
منعقد کرده است.
خود اکسون
موبیل هم دست
کمی از یک
کشور ندارد؛
یک شرکت ۳۷۰
میلیارد دلاری
که صنایع نفت
و گاز،
ساختمان،
تکنولوژی،
بازاریابی،
فروش، منابع
انسانی و
بسیاری دیگر
از بخش های
صنعت و تجارت
در حداقل
پنجاه کشور
دنیا حضور
دارد.
آقای
تیلرسون به
عنوان یک
مذاکره کننده
ماهر و موفق
شناخته میشود.
پلههای ترقی
را در اکسون
موبیل یکی یکی
طی کرد تا در
سال ۲۰۰۶ بر
بالاترین سمت
آن تکیه زد.
اکسون موبیل
یکی از موفقترین
شرکتهای
آمریکایی در
دهههای اخیر
بوده و باید
این موفقیت را
به حساب آقای
تیلرسون هم
نوشت. او
مطمئنا میداند
چگونه مذاکره
کند و
قراردادهای
پر سود ببندد.
به قول دونالد
ترامپ او
"بازیگری در
سطح جهانی
است."
دو -
باز هم پوتین
گزارش
های بسیاری از
روابط نزدیک
آقای تیلرسون
و ولادیمیر
پوتین وجود
دارد. در سال
۲۰۱۱ اکسون
موبیل با شرکت
نفتی روسنفت
روسیه - که ۷۵
درصد سهام آن
متعلق به دولت
روسیه است -
قرارداد بست.
بر اساس این
قرارداد اکسون
موبیل فرصت
اکتشاف نفت در
سرزمینهای
قطبی و سیبری
را به دست
آورد و در عوض
به روسنفت
امکان فعالیت
در حوزههای
نفتی تگزاس و
خلیج مکزیک را
داد. اکسون درست
چند ماه پس از
اینکه بی پی
(بریتیش پترولیوم
سابق) برای
قرارداد
مشابهی تلاش
کرد و ناموفق
ماند، این
قرارداد را
امضا کرد.
انرژی
اینجا زندگی
میکندImage
copyrightGETTY IMAGES
در
مراسم امضای
این قرارداد
در سوچی،
ولادیمیر
پوتین حضور
داشت. او از
امضای این قرارداد
که "افقهای
تازهای" را
برای همکاری
باز می کند
بسیار اظهار
رضایت کرد،
اکسون موبیل
را "یکی از
پیشروان جهانی"
این صنعت
خواند و گفت
۲۰۰ تا ۳۰۰
میلیارد دلار
سرمایهگذاری
مستقیم در این
پروژه میتواند
تا پانصد
میلیارد دلار
افزایش یابد.
او همچنین
تاکید کرد که
دولت روسیه
کاملا از
اکسون موبیل
حمایت خواهد
کرد.
سه -
'کسب و کار' در
ایران
کسی زیاد
نمیداند
اقای تیلرسون
درباره ایران
چه فکر می کند،
مصاحبه نه ماه
پیش او با سیانبیسی
یکی از معدود
اظهار نظرهای
علنی او
درباره ایران
است:
"شرکتهای
آمریکایی مثل
ما هنوز قادر
نیستند در
ایران کسب و
کار کنند،
بسیاری از
رقبای
اروپایی ما
فعالانه در
ایران کار می
کنند. من نمی
دانم که آیا
این الزاما به
ضرر ما هست یا
نه. تاریخ
ایران، از نظر
سرمایه گذاری
خارجی در
گذشته، شرایط
آنها همیشه
چالش برانگیز
بوده است،
بسیار دشوار.
به همین دلیل
ما هیچوقت
سرمایه گذاری
بزرگی در
ایران نداشتیم.
و من نمی دانم
آیا امروز
ایرانی ها
تفاوتی کردهاند
یا نه. ما باید
منتظر بماینم
و هیچ قراردادی
هم بسته نشده
است. اما من
مدتها پیش این
را یاد گرفته
ام که بعضی
اوقات اولین
بودن الزاما بهترین
حالت نیست.
باید منتظر
بمانیم و
ببینیم آیا
راهی برای
شرکتهای
آمریکایی باز
می شود یا نه.
ما مطمئنا آن
را بررسی
خواهیم کرد
چون ایران
کشوری با
منابع عظیم
است."
شاید
به همین دلیل
هم شرکت اکسون
در سال ۱۳۹۳ از
طریق یک شرکت
حقوقی در
ایران برند
تجاری خود
(انرژی اینجا
زندگی می کند)
را به ثبت
رسانده است.
این
شرکت پیش از
انقلاب و از
سال ۱۳۴۱ با
نام تجاری ESSO
فعالیت خود را
آغاز کرد که
اکنون به شرکت
نفت بهران
تبدیل شده و
بنیاد
مستضعفان،
بانک سینا و
شرکت سرمایه
گذاری صندوق
بازنشستگی
کارکنان صنعت
نفت
سهامداران
عمده آن
هستند.
به
هر حال آقای تیلرسون
با تحریم
مخالف است،
اهل معامله
است و میخواهد
هر حوزه نفتی
و البته گازی
بلااستفاده را
به بهره
برداری
برساند. شاید
بر خلاف تصور،
انتخاب او
برای ایران،
یا حداقل برای
صنعت نفت
ایران، خبر
بدی نباشد.
انرژی
اینجا زندگی
میکندImage
copyrightGETTY IMAGES
چهار
- قرارداد
نفتی با
کردستان عراق
اکسون
موبیل همچنین
با دولت
کردستان عراق
قرارداد نفتی
دارد و در
آنجا فعالیت
می کند. قراردادی
که امضای آن
با اعتراض
دولت مرکزی
عراق روبرو شد
که خود
قراردادی
عظیمی با
اکسون برای
پروژههای
نفتی در جنوب
این کشور
دارد. این
قرارداد باعث
جنجال زیادی
شد و حتی برخی
معتقدند این
که قرارداد
غیر قانونی
است اما به
نظر نمیرسد
آقای تیلرسون
با این عقیده
موافق باشد.
برخی گزارشها
حاکی است دولت
کردستان عراق
در صدد است با ایران
به توافق برسد
که نفتش را
برای فروش به ایران
منتقل کند تا
از دشواریهای
موجود در عراق
برای عملیات
نفتی پرهیز کند.
نظر آقای
تیلرسون در
این باره بر
ما روشن نیست
اما او همواره
از گسترش
فعالیتهای
نفتی دفاع
کرده است.
پنج
- 'دور ریختن
پول' برای
انرژیهای
تجدیدپذیر
آقای
تیلرسون با
اینکه می
پذیرد گرم شدن
هوای کره زمین
بر اثر "فعالیت
های صنعتی"
واقعیت دارد
اما آن را "مشکل
مهندسی" می
داند که "راه
حل مهندسی"
دارد. او حتی
موافق مالیات
بر کربن است
اما معتقد است
دانشمندان
هنوز باید
برای یافتن
راه حل مناسبی
برای این مشکل
تلاش کنند. او
البته از این
شکایت کرده که
برخی با ایجاد
"ترس" قصد دارند
موضوع گرم شدن
هوای زمین را
پیش ببرند و
گفته "ما باید
این کار متوقف
کنیم."
از
این رو با
وجود این همه
هشدار در
زمینه آب شدن
یخ های قطبی،
آقای تیلرسون
به دنبال
عملیات نفتی
در قطب و
سیبری است. او
به سهامداران
شرکت اکسون
موبیل گفته که
این شرکت
تصمیم گرفته
در زمینه
انرژی های
تجدیدپذیر
سرمایهگذاری
نکند و "عمدا
پول دور
نریزد." او
طرفدار جدی
ادامه اکتشاف
هر میان نفتی
کشف نشده و
استخراج نفت و
مصرف سوختهای
فسیلی در دنیا
است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گقتگو با
صادق زيبا
كلام
ایران وایر:
بیش از یک
هفته از
انتخابات
امریکا گذشته
است اما هنوز
بسیاری از
مردم امریکا و
دنیا در شوک
هستند. هر روز
خبرهای جدید
میرسد و
گمانهزنی
درباره وزرای
دولت دونالد
ترامپ، پیروز این
انتخابات و
برخورد او و
دولتمردانش
با مسایل
داخلی و سیاست
خارجی تحلیل
میشود.
سیاستمداران
ایرانی هم از
این معرکه دور
نیستند و درباره
تاثیر روی کار
آمدن ترامپ بر
وضعیت منطقه و
احوال ایران
صحبتهای
زیادی شده
است. «ایران
وایر» از «صادق
زیباکلام»،
استاد علوم
سیاسی
دانشگاه
تهران درباره
روابط ایران و
امریکا،
برجام و
امریکا ستیزی
پرسیده است.
حدود
یک هفته است
که آقای ترامپ
در انتخابات
ریاست جمهوری
پیروز شده،
فکر میکنید
این انتخاب به
نفع ایران
است؟
من
قبلا هم گفته
ام، زمانی
خواهد آمد که
چراغ دستمان
بگیریم و به
دنبال اوباما
و جان کری در
واشنگتن
بگردیم. البته
این «ما» به
جریان امریکاستیز
برنمیگردد.
آنها هر قدر
افرادی که
وارد کاخ سفید
میشوند،
تندروتر
باشند، بیش تر
استقبال میکنند
چون هیچ امید
و شانس و
احتمالی برای
تنش زدایی بین
تهران و
واشنگتن باقی
نمیماند.
جریان تندروی
داخل امریکا
شروع میکنند
به موضعگیریهای
سفت و سخت
علیه جمهوری
اسلامی و تندروهای
جمهوری
اسلامی هم
خوشحال
خواهند شد و توی
دهان دولت،
روشنفکران و
اصلاح طلبان
میکوبند که
دیدید ما
گفتیم که به
امریکاییها
نمیشود
اعتماد کرد،
دیدید که
امریکاییها
علیه نظام ما
هستند، دیدید
شما خوش خیال
میکردید و میخواستید
نزدیک شوید و
تنش زدایی کنید...
به هر صورت،
آنها از موضعگیریهای
رادیکال و
تندرو آقای
ترامپ و
مسوولان ارشدش
استقبال میکنند
چون آب به
آسیاب جریان
امریکاستیز
ریخته میشود.
جریان
امریکاستیز
از موضعگیری
جورج بوش و
جمله معروفش
که ایران را
«محور شرارت»
قلمداد کرد،
خیلی استقبال
کردند و آن
جمله را بارها
بر سر آقای
خاتمی
کوباندند که
تو صحبت از
گفتوگوی
تمدنها میکنی،
تو شاخه زیتون
در دست گرفتهای
و میگویی
دیگر مرگ بر
امریکا
نگویید اما
پاسخ تو را
اینطور میدهند.
البته دشمنی
با امریکا جز
اینکه تیشه
به ریشه منافع
ملی ما زده،
دستآورد
دیگری نداشته
است. میانهروی
و اعتدال آقای
روحانی که از
سوی اوباما پاسخ
گرفت، بیش
ترین خدمت را
به منافع ملی
ما کرد. همین
قدر که ما
الان در
وضعیتی که در
دوره آقای
احمدینژاد
بودیم،
نیستیم، بزرگ
ترین دستآورد
برجام است؛
یعنی اگر هیچ
دستآورد
دیگری نداشته
باشد، همینکه
ما را از آن
وضعیت بیرون
آورده است،
خودش یک گام
به جلو است.
آقای
ترامپ در
تبلیغات
انتخاباتی
خود بارها درباره
برجام صحبت
کرد و حتی یک
بار از پاره کردن
و لغو آن حرف
زد. الان هم
یکی از
مشاورانش گفته
است برجام را
بازبینی میکنیم.
فکر میکنید
با روی کارامدن
آقای ترامپ،
تکلیف برجام
چه میشود؟
موضعگیری
آقای ترامپ و
تندروهای
امریکایی
درست مثل موضعگیری
تندروها و
امریکا
ستیزان
خودمان است.
بگذارید اول
از تندروهای
خودمان شروع
کنیم؛ آن ها
میگویند
برجام به نفع
امریکا بوده،
همه امتیازها
را جمهوری
اسلامی ایران
داده و
امریکاییها
هیچ امتیازی
ندادهاند،
دروغ گفتهاند
و به تعهدات
خود عمل نکردهاند.
آقای ترامپ،
دستیارانش و
جریان تندروی
امریکا هم همه
این مطالب را
میگویند اما
جای ایران و
امریکا را با
هم عوض میکنند؛
یعنی میگویند
برجام به نفع
جمهوری
اسلامی بوده،
همه امتیازات
را ما دادیم،
ایران
امتیازی
نداده و به
تعهداتش هم
عمل نمیکند.
خب، حقیقت
چیست؟ حقیقت
این است که هم
جریان
امریکاستیز
ما و هم جریان
ایرانستیز
امریکا آن چه
را که در مورد
برجام میگویند،
صرفا دروغ است
و تنها برای
بهرهبرداری
سیاسی است.
واقعیت ساده
است؛ ما یک
سری امتیارات
را دادهایم و
طرف غربی هم
یک سری امتیاز
داده است. اساسا
توافق یعنی
همین. اگر
قرار بود که
ما یا امریکا
همه امتیازها
را بدهیم و
فقط یک کدام
از ما عقبنشینی
کند، پس چرا
21ماه مذاکرده
کردیم؟ من اعتقاد
دارم آقای
ترامپ ممکن
است یک سری
شعار علیه
برجام بدهد
اما آن را لغو
نخواهد کرد.
او میداند هم
چین پای برجام
ایستاده است و
هم روسیه. مهمتر
از این دو
کشور، سه متحد
و شریک امریکا
در غرب، یعنی
انگلستان،
فرانسه و
آلمان هم به
هیچوجه
موافقت نمیکنند
که طرف غربی
بیاید و برجام
را یک جانبه لغو
کند. دو هفته
پیش شرکت
«توتال»، بزرگ
ترین شرکت
نفتی فرانسه
به ایران آمد،
این نشان میدهد
مساله برجام
جدی است. هفته
گذشته هم
مدیران
«بریتیش
پترولیوم»(BP) خیلی
بی سرو صدا به
ایران آمدند
چون فکر کردند
اگر خبری شود،
دوباره ممکن
است تندروها
شلوغ کنند،
پرچم آتش
بزنند، جلوی
سفارت انگلیس
بروند و مرگ
بر انگلیس
بگویند.
آلمان، ژاپن،
کره جنوبی و
کانادا به شکلهای
دیگری دارند
به ایران می
آیند. آقای
ترامپ میداند
لغو برجام کار
دشوار و
پیچیدهای
است چون
اجماعی که در
دوران آقای
احمدینژاد
علیه جمهوری
اسلامی ایران
ایجاد شده بود
که حتی چین و
روسیه هم به
قطعنامههای
شورای امنیت
علیه ایران
رای موافق میدادند،
وجود ندارد.
رفتار جمهوری
اسلامی در حال
حاضر یعنی
آقای روحانی و
وزارت
امورخارجه که
با رفتار و
حرفهای آقای
احمدینژاد
و وزارت
امورخارجهاش
قابل مقایسه
نیست و غیر
ممکن است که
آن اجماع صورت
بگیرد. پس
ممکن است آقای
ترامپ، دستیاران
ارشدش، وزیر
امورخارجهاش
و تندروها یک
سری شعار دهند
اما در عمل
نمیتوانند
برجام را کنار
بگذارند.
تاکنون
چند نفر از
کسانی که آقای
ترامپ برای وزارت
امورخارجه یا
به عنوان
دستیاران و
استراتژیستهای
دولت خود معرفی
کرده است، به
عنوان
تندروهای
ایران ستیز شناخته
میشوند؛ مثل
آقای «جان
بولتن» یا
«رودی جولیانی».
بگذارید
نکتهای را
بگویم؛ قسمتی
از آبی که به
آسیاب تندروهای
امریکایی
ریخته میشود،
توسط جریان
امریکاستیز
خودمان انجام
میشود؛ توسط
کسانی که پرچم
امریکا را به
آتش میکشند،
مرگ بر امریکا
میگویند،
شعارهای
امریکاستیزی
میدهند، روی
موشک به زبان
عبری مینویسند
اسراییل باید
نابود شود یا
جلوی کشتیهای
امریکایی در
خلیج فارس
مانور میدهند
و تحریکشان
میکنند. اگر
این کارها
انجام نشود،
کار برای تندروهای
امریکایی سخت
میشود. در
زمان هشت سال
ریاست جمهوری
احمدی نژاد،
رفتار آقای
احمدینژاد
بهترین بهانه
را دست
تندروهای
امریکایی میداد
ولی چون الان
دست کم این
رفتار از سوی
قوه مجریه
دیده نمیشود،
کار برای
تندروهای
امریکا دشوار
است. البته
سایر مسوولان
برای بهره
برداری سیاسی
در داخل کشور
همچنان
بر طبل
امریکاستیزی
میکوبند. اما
چون آقای
روحانی خیلی
حاضر نشده که
دم به دمشان
بدهد و اعتدال
را نگه داشته
است، جان بولتن
و دیگران هم
مجبور میشوند
به سمت و سوی
اعتدال بروند
و فتیله دشمنی
با ایران را
پایینتر
بکشند.
از
کسانی صحبت
کردید که پرچم
آتش میزنند،
به تازگی
فیلمی از شما
منتشر شده که
از روی پرچم
امریکا و
اسراییل عبور
نمیکنید.
واکنشها بعد
از انتشار این
فیلم چه بود؟
اگر
به شما بگویم
که چه
استقبالی
مردم کوچه و خیابان،
دانشجویان،
جوانان دهه 60 و
70، متدینین و
غیرمتدینین
از این عمل من
کردهاند،
باور نمیکنید.
بدون
رودربایستی
بگویم که تا
الان این قدر
از طرف مردم
ایران ستوده
نشده بودم.
بعد از انتشار
این فیلم، حجم
ستایشها و
تاییدها
برایم
غیرقابل باور
بود. نکته جالبتر
این که خیلی
از کسانی که
از این کار من
استقبال
کردند،
متولدان دهه
های 60 و 70 هستند؛
یعنی کسانی که
شبانه روز شست
وشوی مغزی شدهاند
که امریکا
دشمن ما است،
دشمن بشریت
است، دشمن
اسلام است و... .
در دوران
مدرسه صبح اول
وقت باید مرگ
بر امریکا می
گفتند و بعد
سر کلاس می نشستند.
در مناسبتهای
مختلف باید از
روی پرچم
امریکا رد می
شدند و آن را
در مناسبتهای
مختلف به آتش
می کشیدند. از
سایر تریبونها
مثل رادیو و
تلویزیون،
نمازجمعه و...
یک کلام حرف
مثبت در مورد
امریکا
نشنیدهاند.
اما علی رغم
تبلیغاتی که
در طول 38 سال
علیه امریکا
انجام شده،
نسلهای جدید
امریکاستیزی
ندارند و حاضر
نیستند مرگ بر
امریکا
بگویند و
امریکا را
دشمن بدانند.
به قول معروف،
از قضا
سکنجبین،
صفرا فزوده.
فکر
میکنید چرا
نسل جوان تن
به این
تبلیغات
گسترده نظام
جمهوری
اسلامی
درباره دشمنی
با امریکا ندادهاند؟
به
خصوص بعد از
حوادث خرداد
88، نسل جدید
متوجه شد که
به خیلی از
چیزهایی که
برای این
جریان ارزش
است، تعلق
خاطری ندارد.
باز شدن فضای
اطلاعاتی،
رسانهها و
شبکههای
اجتماعی باعث
شده مردم به
خصوص نسل
جوان، باوری
را که 20، 30 سال
پیش به روایت
جریان امریکاستیز
داشتند، دیگر
نداشته باشند.
چه
اتفاقی برای
خودتان
افتاده که فکر
میکنید
نباید از روی
پرچم یک کشور
مثل امریکا یا
اسراییل رد
شد؟
من
هم مثل هر
آدمی که در
ایران زندگی
می کند و دچار
تحول میشود،
به این بینش،
تحول، آگاهی
یا هر اسمی که میخواهد
داشته باشد،
رسیدهام. من
قبول دارم
مورد اسراییل
یک مقداری با
مورد امریکا
متفاوت است
ولی معتقدم
اگر ما باید
پرچم اسراییل
را لگد کنیم،
به خاطر
فلسطینیهایی
که به دست
رژیم اسراییل
کشته شدهاند
یا ظلمی که
اسراییل به
فلسطینیها
کرده است. خب،
یک آمار
بگیریم و
ببینیم از زمانی
که جنگ سوریه
راه افتاده،
چه قدر فلسطینی
توسط رژیم
سوریه کشته
شدهاند. از «حماس»
و رهبران
فلسطین، برخی
که در سوریه
بودند و
تعدادشان هم
کم نبود، حاضر
نشدند از آقای
بشار اسد
حمایت کنند.
وقتی جنگ
داخلی به راه
افتاد، یکی از
بزرگ ترین
اردوگاههای
فلسطینیها،
یعنی اردوگاه
«یرموک» در
سوریه که بیش
از یک صد هزار
فلسطینی در آن
زندگی میکردند،
توسط ارتش
سوریه محاصره
شد و بلاهایی
سرشان آمد که
گفتنی نیست.
اگر کسی آمار
بگیرد که چه
تعداد
فلسطینی ظرف
چند سال گذشته
در سوریه از
بین رفتهاند،
باور کنید رقم
وحشتناک است.
فکر نمیکنم
اسراییلی ها
ظرف 60 سال
گذشته این قدر
فلسطینی را از
بین برده
باشند. اگر
قرار باشد به
خاطر ظلم و
قتل پرچم
کشورها را لگد
کرد، پرچم
خیلی از کشورها
را باید روی
زمین پهن کرد؛
از انگلیس و امریکا
تا سوریه و
روسیه و حتی
ایران. مگر
ژاپنیها در
جریان جنگ
جهانی دوم در
چین و کره کم
ادم کشتند،
مگر خود ما در
هند کم آدم
کشتیم، نادر وقتی
هند را گرفت
قتل عام کرد
این مال هزار
سال پیش نیست
در قرن هجدهم
رخ داده،. پس
اگر قرار باشد
بر اساس جنایتها
پرچم کشورها
پهن و لگد مال
شود، پرچم
خیلی از
کشورها را
باید پهن کرد.
----------------------
مصاحبه
ترامپ
پيك
نت : دونالد
ترامپ روز سه
شنبه با سردبیر
و هیات دبیران
روزنامه
«نيويورک تايمز»
مصاحبه ای
یکساعته کرده
و سیاست خارجی
آینده امریکا
را تشریح کرد.
متن صحبت های
ترامپ و پاسخی
که به سئوالات
داد در این
نشریه منتشر
شد که فشرده
ای از آن را می
خوانید:
نیویورکتایمز:
نظرتان در
مورد نقش
آمریکا در
جهان چیست؟
ترامپ:
خوب این سوال
بسیار بزرگی
است.
نیویورک
تایمز: ما در 50
سال گذشته به
عنوان یک
موازنه ساز
جهانی عمل
کردهایم و
برای موضوعات
مختلف بهای
زیادی پرداختهایم،
چون آنها
نهایتا در
راستای منافع
ما بودهاند.
اما آنچه از
شما شنیدهایم،
اینست که به
دنبال کاهش
این نقش هستید.
ترامپ:
من تصور نمیکنم
که ما باید
ملت ساز
باشیم. فکر میکنم
قبلا این کار
را امتحان
کردهایم و
تصور میکنم
که نتیجهاش
عراق و
افغانستان
است.
نیویورک
تایمز: منظورم
این است که
ممکن است که
شما بگوئید که
ما میتوانستیم
به جنگ داخلی
پایان دهیم.
ترامپ:
خوب؟ من فکر
میکنم که
رفتنمان به
عراق یکی از
بزرگترین
اشتباهات
تاریخ کشور ما
بود. تصور میکنم
که خروج ما
هم، اشتباه
صورت گرفت و
پس از آن
بسیاری
اتفاقات بد رخ
داد، از جمله
شکلگیری
داعش. ما میتوانستیم
طور دیگری از
عراق خارج
شویم. تصور میکنم
که ورود ما [ به
عراق] یک
اشتباه بسیار
بسیار وحشتناک
بود. اما
درباره سوریه.
سوریه مسئلهای
است که اکنون
ما باید آن را
حل کنیم، چرا
که در غیر
اینصورت باید
مدام و برای
همیشه بجنگیم.
دیدگاه من در
مورد سوریه با
همه متفاوت
است. البته نه
با همه، ولی
با اغلب افراد.
من باید به
حرفهای
امثال «لیندسی
گراهام»
(سناتور) هم
گوش بدهم که
در مورد حمله
به سوریه صحبت
های خوبی میکرد.
میدانید
حمله به سوریه
به این معنی
است که انگار
دارید الان به
روسیه حمله میکنید،
انگار دارید
به ایران حمله
میکنید؛ خوب
چه به دست میآوریم؟
چه چیزی
عایدمان می
شود؟ من نظرات
بسیار روشن و
بسیار
قدرتمندی در
مورد سوریه
دارم. تصور میکنم
آنچه که رخ
داده، چیز
بسیار بسیار
وحشتناکی است.
به کشتهها
نگاه کنید،
فقط هم نه
کشتههای طرف
ما، بلکه کل
کشتهها. بهتر
است آرتور
(سولزبرگر
ناشر نیویورک
تایمز) به این
شهرها نگاه
کند، کاملا با
خاک یکسان شدهاند،
مناطق گستردهای
ویران شدهاند،
آنوقت میگویند
فقط دو نفر
زخمی شدهاند.
نه اینطور
نیست. هزاران
نفر کشته شدهاند.
خب، من فکر میکنم
این مایه
شرمساری است.
به طور ایدهآل
ما میتوانیم
کاری برای
سوریه انجام
دهیم. من با
پوتین صحبت
کردم و
همانطور که میدانید
او با من تماس
گرفت.
نیویورکتایمز:
آیا به دنبال
طرح «ریست» در
روابط با روسیه
خواهید بود؟
(طرح کنترل
استراتژیک
روسیه)
ترامپ:
بعد از اتفاقی
که در گذشته
افتاد (شکست طرح
ریست در دولت
باراک
اوباما)، من
نمیخواهم از
چنین لفظی
استفاده کنم.
بسیار خرسند
خواهم بود که
بتوانم با
روسیه کنار
بیایم و فکر
میکنم آنها
هم از اینکه
بتوانند با ما
کنار بیایند
خرسند خواهند
بود. این در
راستای منافع
دوجانبه ما
خواهد بود. به
هیچ وجه نمیخواهم
پیشداوری
کنم، اما به
شما میگویم
که زمانی که
در طول رقابتهای
انتخاباتی هم
میگفتند که
دونالد ترامپ
عاشق پوتین
است و پوتین
عاشق دونالد
ترامپ، همان
زمان در برابر
هزاران نفر
گفتم که این
خوب نیست که
واقعا با روسیه
کنار بیائیم؟
خوب نیست که
با هم با داعش
مقابله کنیم؟
با گروهی که
نه فقط خطرناک
است، بلکه
خیلی هم هزینه
زا است و اصلا
نباید میگذاشتیم
که شکل بگیرد.
فکر میکنند
کنار آمدن با
پوتین چیز بدی
است، اما من قویا
معتقدم که اگر
بتوانیم با
روسیه کنار بیائیم،
چیز خوبی
خواهد بود.
اینکه
بتوانیم نه فقط
با روسیه،
بلکه با دیگر
کشورها هم
کنار بیائیم،
فوقالعاده
خواهد بود.
نیویورک
تایمز: در
مورد سوریه،
شما گفتید که
ایدههای
بسیار
قدرتمندی در
آن دارید. اگر
ایرادی ندارد،
میتوانید آن
را برای ما
توضیح دهید؟
ترامپ:
فقط میتوانم
در این حد
بگویم که ما
باید به جنونی
که در سوریه
در جریان است،
پایان دهیم.
اگر بشود میخواهم
از این بخش به
بعد را
غیرعلنی
بگویم.
از
این بخش به
بعد، صحبتهای
ترامپ در مورد
سوریه، به
صورت غیرعلنی
مطرح شده و در
خبر نیویورکتایمز
منتشر نشده
است.
--------------------------------------
تدبیر
: سه شنبه، ۲
آذر ۱۳۹۵
۰۴:۲۴
جمهوریخواهطلبی
ایرانیان؛ از
نیکسون تا
ترامپ
سال
۸۳ از حسن
روحانی
پرسیدم به نظر
شما انتخاب
نامزد
دموکراتها
در انتخابات
ریاستجمهوری
آمریکا به نفع
ایران است یا
نامزد جمهوریخواهان؛
پاسخ داد
ایران از
دموکراتها
زیان بیشتری
دیده است.
جمهوریخواهطلبی
ایرانیان؛ از
نیکسون تا
ترامپ
سال
۱۳۸۳ در حاشیه
نشست خبری حسن
روحانی، دبیر
وقت شورای عالی
امنیت ملی از
او پرسیدم به
نظر شما انتخاب
نامزد
دموکرات ها در
انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا به نفع
ایران است یا
نامزد جمهوری
خواهان؛ پاسخ
داد ایران از
دموکرات ها
زیان بیشتری
دیده است و
نظر تکمیلی را
گذاشت برای
مصاحبه با
تلویزیون
دولتی ایران
که گفت: «ما ترجیح
نمی دهیم
دموکرات ها
برنده شوند.
دموکرات ها به
طور تاریخی
بیش از جمهوری
خواهان به ایران
صدمه زده اند.
در دوره بوش،
علی رغم شعارهای
بی پایه و تند
علیه ایران،
او در عمل دست
به اقدام
خطرناکی علیه
ایران نزده
است.» رقیب
جورج بوش در
انتخابات
۲۰۰۴، جان کری
بود؛ همین
وزیر خارجه
آمریکا که
روحانی رئیس
جمهور در
توافق هسته ای
امضای او را
دارد.
ماه
ها قبل از آن
جورج بوش
پیغام داده
بود که حاضر
است همه مسائل
مورد اختلاف
با ایران را
یکجا با طرف
ایرانی حل
کند. این
پیغام را محمد
البرادعی،
مدیرکل سابق
آژانس بین
المللی انرژی
اتمی در
دیداری که ۱۸
فروردین ۱۳۸۳
با روحانی
داشت، به او
منتقل کرد و
به نقل از بوش
گفت من می
خواهم رهبر با
رهبر بنشیند و
نه تنها بحث
هسته ای، بلکه
همۀ مسائل را
مورد بحث قرار
دهند.
البرادعی در
خاطراتش
روایت کرده که
در دیدار با
بوش در
واشنگتن، یک
پیام نوشتاری
از حسن روحانی
از سوی نظام
ایران به همراه
داشت که در آن
گفته شده بود
این کشور
آماده است در
همه زمینه ها،
ازجمله
برنامه اتمی و
موضوعات
گسترده تر
امنیت منطقه
ای، با ایالات
متحده وارد
گفت وگو شود.
این پیام در
یک برگ کاغذ
بدون عنوان یا
امضا نوشته
شده و به البرادعی
تحویل داده
شده بود.
البرادعی این
یادداشت را به
بوش داد، منبع
آن را توضیح
داد و گفت که
احساس می کنم
چقدر برای
ایالات متحده
مهم است گفت
وگو با ایران
را آغاز کند.
بوش پاسخ داد:
«می خواهم در
سطح رهبر با
رهبر صحبت
کنم، اما
مطمئن نیستم
رهبر ایران
آمادگی
مشارکت داشته
باشد» و با
اشاره به آیت
الله خامنه ای
گفت: «فکر می
کنم برای
نابودی
اسرائیل کمر
همت بسته است.»
حتی در یکی از
سفرهای البرادعی
به واشنگتن -
پس از نشست
ماه ژوئن ۲۰۰۴
شورای حکام -
کاندولیزا
رایس، مشاور امنیت
ملی دولت اول
بوش، از او
درباره
روحانی که
کمابیش در آن
زمان همتای
ایرانی اش
محسوب می شد،
پرسیده بود.
می خواست
بداند «روحانی
چگونه آدمی
است؟»
دو
سال بعد
دموکرات ها در
انتخابات
کنگره آمریکا
به پیروزی
رسیدند و این
بار در گفت
وگویی اختصاصی
- با روزنامه
اعتماد ملی -
از حسن
روحانی،
نامزد مجلس
خبرگان رهبری
پرسیدم حالا
نظرش چیست،
پاسخ داد:
«معتقد نیستم
شکست جمهوری
خواهان و
پیروزی
دموکرات ها در
آمریکا به نفع
ما است. در
انتخابات
اخیر ریاست
جمهوری
آمریکا گفتم
ضرر دموکرات
ها از جمهوری
خواهان بیشتر
است؛ چراکه
تحریم آمریکا
علیه ایران
بیشتر در دوره
دموکرات ها وضع
شده اما در
دوره بوش هنوز
تحریم جدیدی
علیه ما اعمال
نشده است.
دموکرات ها
لحن نرم تر و حقوقی
تری نسبت به
جمهوری
خواهان دارند.
جمهوری
خواهان سریع
تر متوسل به
گزینه های
نظامی می
شوند؛ اما
دموکرات ها
تأمل بیشتری
می کنند. حتی
در صورت تفوق
دموکرات ها در
آمریکا احتمال
تهدید نظامی
منتفی نمی شود
و فشارهای سیاسی
و اقتصادی
بیشتر خواهد
شد، چراکه
هماهنگی
اروپا و
آمریکا
گسترده تر می
شود.»
۱۰ سال بعد
از آن، روحانی
انتخابات
اخیر ریاست
جمهوری
آمریکا را
«انتخاب بین
بد و بدتر» توصیف
کرد؛
انتخاباتی که
یکسویش نامزد
دموکرات حامی
برجام بود و
سوی دیگر
کاندیدای
جمهوری خواه
مخالف آن و
خوش بینانه می
توان حدس زد
که منظور
روحانی از بد،
هیلاری
کلینتون بود و
بدتر، دونالد
ترامپ.
آیت
الله خامنه ای
تنها رهبر
جهان بود که
در اوج
نظرسنجی هایی
که همای سعادت
را بر دوش
کلینتون می
دیدند، اقبال
ترامپ را
بیشتر
دانستند و
گفتند: «آنکه
صریح تر گفت،
بیشتر مورد
توجه مردم
قرار گرفت.»
ایشان پس از
انتخابات
آمریکا نیز با
این تعبیر که
«ما نه عزا می
گیریم، نه
شادی می کنیم؛
برای ما فرقی
ندارد،» عملاً
همان نظری را
تأیید کردند
که آیت الله
هاشمی
رفسنجانی دو
روز قبل از آن
به روزنامه
آرمان گفته
بود: «الآن
برای ما دو
حزب دموکرات و
جمهوری خواه
فرق ندارند. هر
دو تابع سیاست
های آمریکا
هستند. خانم
کلینتون هم
اختلافی با
اوباما
درباره برجام
داشت و خیال
می کرد که یک
مقدار به ما
زیاد امتیاز
دادند. به هر
حال هر طور
خودشان بخواهند،
عمل می کنند.
ما خیلی غصه
آن ها را نمی
خوریم. البته
به نظر می رسد
آن گونه که در
مباحث تبلیغاتی
گذشت، ترامپ
چهره خطرناکی
است که به اصول
پایبند نیست.»
۴ سال قبل
هم سخنگوی
وزارت امور
خارجه جمهوری اسلامی
گفته بود
«تفاوتی نمی
کند در آمریکا
چه کسی روی
کار بیاید، چه
تکراری، چه
جدید» که
عیناً تکرار
حرف ۴۰ سال
قبل اردشیر
زاهدی، وزیر
خارجه دولت
شاهنشاهی بود:
«در زمان
ترومن و بعد
آیزنهاور، سپس
جانسون،
کندی، نیکسون
و فورد، ما با
احزاب آمریکا
سروکار
نداشتیم،
برایمان فرقی
نمی کرد که
رئیس جمهوری
برگزیده،
دموکرات است یا
جمهوری خواه.
با دولتی به
نام ایالات
متحده آمریکا
سروکار
داشتیم.»
نیکی
برای نیکسون
اما
آیا سابقه و
علاقه
ایرانیان هم
همین را نشان
می دهد؟ آیا
ذائقه جمهوری
خواه پسند
ایرانی تغییر
کرده است؟
سابقه تاریخی
این را نشان
نمی دهد؛ همان
اردشیر زاهدی
در مقام سفیر
ایران در
واشنگتن دو
بار بر سر
پیروزی
جمهوری خواهان
در انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا قمار کرده
و هر دو بار
باخته بود:
اولین بارش
وقتی بود که
پول های سفارت
ایران در
واشنگتن را
سرازیر کرد به
کمپ جمهوری
خواهان تا مگر
کاندیدایی که
جلسات مربوط
به کودتای ۲۸
مرداد ۱۳۳۲ در
دفتر او
برگزار می شد
و اولین مهمان
آمریکایی
دوره نخست
وزیری پدرش
فضل الله
زاهدی بود،
رئیس جمهور
شود؛ اما
ریچارد
نیکسون آن بار
باخت و شانسش
را گذاشت برای
هشت سال بعد
که بالأخره
رئیس جمهور شد
اما او هم
همچون جان اف
کندی نامزد
مقبول و بعد
مقتول،
نتوانست
ریاست جمهوری
اش - در دوره
دوم - را به
پایان برد و
با رسوایی
واترگیت
استعفا داد.
اردشیر زاهدی
چنان دوستی
نزدیکی با
نیکسون داشت
که پس از
درگذشت او
گفت: «از شش
رئیس جمهوری
آمریکا که شناختم،
او بزرگترین
بود.» نیکسون
همانی بود که
در دوره اش
ایران را
«ژاندارم منطقه
خلیج فارس»
خواندند.
این
جمهوری خواه
پسندی شاه و
دامادش
زاهدی، کندی
دموکرات را
خوش نیامد و
تا آمد، عذر
سفیر ایران را
از واشنگتن
خواست و زاهدی
دو سال پس از
آمریکانشینی
در سال ۱۳۴۰
به تهرانی
برگشت که نخست
وزیرش علی
امینی، سفیر
سابق ایران در
آمریکا بود و شایعه
شده بود شاه
به اصرار کندی
او را انتخاب
کرده؛ شاهد
ادعای پهلوی
ها، شامی بود
که این دو با
همسرانشان و
یک نفر
روزنامه نگار
خورده بودند و
کندی راجع به
دکترین
آیزنهاور از
امینی پرسیده
بود و امینی
دیگر کندی را
ندید تا آمد
ایران. اما
شاه حتی تا
سال ۵۷ هم از
این عقیده اش
که امینی را
کندی بر او
تحمیل کرد برنگشت.
کارتر کپی
کندی
شاه
سال ها بعد که
دوباره
اردشیر زاهدی
را به سفارت
ایران در
واشنگتن
فرستاد، باز
هم و این بار
به معاون
نیکسون کمک
کرد - رقمی
معادل ۱۲۰ میلیون
دلار - تا مگر
کندی دومی سر
بر نیاورد،
چنان که در خفا
به اسدالله
علم، وزیر
دربارش گفته
بود: «اگر کار
تر به ریاست
جمهوری برسد
چون احتمالاً سیاستی
شبیه کندی
برخواهد
گزید، لذا ما
ترجیح می دهیم
که جرالد فورد
بار دیگر به
ریاست جمهوری
آمریکا
انتخاب شود» و
برای علم هم
جیمی کار تر
«یک کره خر بی
تجربه مثل
کندی» بود. شاه
قمار دوم را
هم باخت و
آمریکایی ها
همان «بچه
دهاتی بی
تجربه»،
«مردکه بادام
فروش» و «عوام
فریب تر از
دکتر مصدق» -
تعبیرات رایج
در دربار
پهلوی درباره
کار تر - را
برگزیدند،
همان که علم
می گفت «این
کره خر ها را
باید به طویله
بست.»
موج
انتخاب کارتر
حتی به زندان
های ایران هم
رسید و به
گفته یکی از
زندانیان
سیاسی -
ابوالقاسم
سرحدی زاده -
وقتی کارتر
آمد، ساواک
دیگر شکنجه
نکرد و حتی به
آن ها قاشق و
چنگال فلزی غذاخوری
دادند و وقتی
علتش را
پرسیدند پاسخ
شنیدند که
کارتر به
ایران آمده
است؛ کار به
جایی رسیده
بود که آن ها
در زندان
تلویزیون می
دیدند و هر
روز روزنامه
به دستشان می
رسید.
پیامی
که ژوزف کرافت
از روزنامه
نگاران معروف
واشنگتن پست
برای شاه
آورد، تکرار
همان خواسته
کندی این بار
از سوی کار تر
دموکرات بود:
«باید سفیر ایران
در واشنگتن
[اردشیر
زاهدی] از کار
برکنار شود،
او به وضوح از
حامیان دولت
پیشین [آمریکا]
است و
سفارتخانه را
تقریباً به
صورت یک باشگاه
پلی بوی
درآورده است.»
با این حال
زاهدی تا دی
۵۷ در واشنگتن
ماند.
اجماع
بزرگان بر
ریگان
خواسته
پیروزی
جمهوری
خواهان که با
اعمال سفارت
ایران در
واشنگتن
ناکام ماند، سه
سال بعد با
اشغال سفارت
آمریکا در
تهران کامیاب
شد. برای کار
تر عجیب بود
که «سرنوشت
انتخابات
ریاست جمهوری
این کشور
بزرگ، نه در
شیکاگو یا
نیویورک،
بلکه در تهران
تعیین می شود.»
به تعبیر
اشپیگل «زمانی
ایالات متحده
می توانست
تصمیم بگیرد
که چه کسی در
ایران بر مسند
قدرت بنشیند،
اما امروز در
۱۹۸۰، آیت
اللهی در
تهران می
تواند سرنوشت
انتخابات
ریاست جمهوری
ایالات متحده
را تعیین کند.»
مورد
عجیب برای کار
تر این بود که
«[آیت الله] خمینی
مرا به خاطر
حمایت از شاه
ملامت می کند
و شاه مرا
باعث سقوط
خودش می
دانست!» رهبر
انقلاب پیش تر
درباره کارتر
گفته بود:
«منطق کارتر
همین منطق
معاویه است.»
به قول
همیلتون
جردن، رئیس
ستاد کاخ سفید
در دوره کار
تر «کلید
انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا در دست
کسان دیگری در
آن سوی دنیا
است که تصمیم
و عملشان تا
آخرین لحظه
قابل پیش بینی
نیست.»
تنها
چند روز قبل
از انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا در سال
۱۹۸۰ بود که
ایران شروط
چهارگانه ای
را برای آزادی
گروگان های
سفارت اعلام
کرد:
بازگرداندن
دارایی های
شاه، تعهد به
عدم مداخله در
امور ایران،
آزاد کردن
دارایی های ایران
در آمریکا و
لغو ادعاهای
آمریکا علیه
ایران. ادموند
ماسکی، وزیر
خارجه آمریکا
سراسیمه شرط دوم
را پذیرفت:
ایالات متحده
استقلال
ایران را به
رسمیت می
شناسد. اما
آمریکایی ها
درباره دیگر
شرایط بسیار
محتاطانه عمل
کردند. آیت الله
محمد موسوی
خوئینی ها
مشاور
دانشجویان انقلابی
پیرو خط امام -
تسخیرکننده
سفارت آمریکا
- گفته بود: «اگر
ایالات متحده
شرایط ما را بپذیرد،
گروگان ها می
توانند
دوشنبه - شب
انتخابات
آمریکا - از
ایران پرواز
کنند.» پروازی
که نه شب
انتخابات
آمریکا که شب
تحویل قدرت از
کار تر به
ریگان جمهوری
خواه در ۲۰ ژانویه
۱۹۸۱ انجام
شد. قبلش
ریگان گفته
بود: «اگر
گروگان ها پیش
از انتخابات
آزاد شوند،
تعجب نخواهم
کرد، زیرا
ممکن است
ایرانیان به
عنوان رئیس
جمهور، کار تر
را بر من
ترجیح داده
باشند» اما
ترجیح
انقلابیون
ایران این
نبود تا جایی
که گری سیک،
معاون
برژینسکی در
شورای امنیت
ملی آمریکا
نوشت طرف
ایرانی
تعمداً مسئله
را تا پس از
انتخابات
ادامه داد و
موجب شکست کار
تر در
انتخابات شد.
سیک در کتابی
به نام
«سورپرایز
اکتبر» نوشت
که توافقی
میان ایرانی
ها و ریگان
شده بود تا
مسئله را کش
بدهند. شاهد
این ادعا خبر
ها و مواضعی
بود که در
تهران گفته و
شنیده می شد:
«ما عجله ای در
آزاد کردن
گروگان ها
نداریم؛ ما
قصد نداریم به
جیمی کار تر
در مبارزه
انتخاباتی اش
کمک کنیم.»
انقلابیون
چنان هم یکدست
نبودند؛ چنان
که معصومه
ابتکار - از
دانشجویان
تسخیرکننده
سفارت آمریکا
- در کتاب
خاطراتش
نوشته: «ابوالحسن
بنی صدر، رئیس
جمهور وقت
ایران در جلسات
هیأت دولت
تصریح کرده
بود ترجیح می
دهد دموکرات
ها بر مسند
قدرت بمانند...
این در حالی
بود که اکثر
روشنفکران و
مقامات
ایرانی نظر
دیگری داشتند.
در اصل هر دو
حزب آمریکایی
در سطح ملی،
سرمایه داران
سکولار ثابت
قدم و در سطح
جهانی،
امپریالیست
به شمار می
رفتند... ما
متقاعد شده
بودیم بنی صدر
فعالانه سعی
می کند با
اطرافیان کار
تر معامله کند
و گروه دیگر شاید
ترجیح می
دادند با کارت
های ریگان
بازی کنند.»
نمایندگان
مجلس هم که
بنیانگذار
انقلاب تصمیم
گیری درباره
سرنوشت
گروگان ها را
به آن ها
سپرده بود دو
دسته شدند: یک
دسته می گفتند
اگر به
دموکرات ها و
کار تر کمک
نکنیم، رونالد
ریگان نامزد
جمهوری
خواهان
انتخاب می شود
که مواضع
افراطی دارد و
باید از روی
کار آمدن وی
جلوگیری کرد،
در مقابل جمعی
از نمایندگان
مجلس و عمدتاً
اعضای جوان آن
با هرگونه کمک
به انتخاب
دوباره جیمی
کار تر به شدت
مخالف بودند و
اعتقاد
داشتند
تفاوتی بین دموکرات
ها و جمهوری
خواهان در
تقابل با نظام
جمهوری
اسلامی وجود
ندارد.
کار به
جلسه غیرعلنی
و غیررسمی
مجلس کشید.
ابراهیم
یزدی، کاظم
سامی، احمد
صدر حاج
سیدجوادی،
هاشم صباغیان،
محمدعلی هادی
نجف آبادی و
حتی محمد
منتظری و
هاشمی
رفسنجانی
رئیس مجلس
معتقد بودند
باید با رأی
فوری و نهایی
به بیانیه
الجزایر مانع
از انتخاب
ریگان شد و در
مقابل
نماینده
جوانی چون
منوچهر متکی -
وزیر خارجه
آتی - پشت
تریبون رفت و
با خرسندی از
اینکه «برای
نخستین بار در
تاریخ
انتخابات
آمریکا،
ایران می تواند
بر نتیجه این
انتخابات
اثرگذار
باشد»، این
نظر رهبر
انقلاب که کار
تر رئیس جمهور
بدی برای
آمریکا بود را
این طور تعبیر
کرد: «حضرت امام
همچنین
فرمودند آقای
کار تر باید
به فکر کاری
غیر از ریاست
جمهوری باشد.
نمایندگان
محترم! این
بیانات
کاملاً صریح و
شفاف است. آقای
کار تر نباید
انتخاب شود و
این به معنای تأیید
فرد دیگری
نیست. سیاست
آقای کار تر
در قبال
جمهوری
اسلامی باید
شکست بخورد.»
روز
پنجشنبه
پانزدهم آبان
۱۳۵۹ در آخرین
جلسه علنی
مجلس قبل از
انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا که
قرار بود
بیانیه
الجزایر به
تصویب برسد،
۲۷ نفر از
نمایندگان
جوانان مجلس
برای اولین
بار
آبستراکسیون
کردند و مجلس
از اکثریت افتاد
و رأی گیری
نشد و بررسی
بیانیه
الجزایر موکول
شد به هفته
آینده که دیگر
خیلی دیر بود
و اکثریت آرا
به نام ریگان
به صندوق های
انتخاباتی در
آمریکا ریخته
شده بود. کلید
کاخ سفید ۱۲
سالی در جیب
جمهوری
خواهان ماند؛
۸ سالی ریگان
بود و چهار
سالی معاونش
جورج بوش پدر
تا بیل
کلینتون
دموکرات از
راه رسید.
بیل
بی میل
اولین
واکنش رسمی
ایران به
انتخاب
کلینتون را
علی اکبر
ولایتی، وزیر
امور خارجه نشان
داد: «در طول
تاریخ
انقلاب، شاهد
حکومت دموکرات
ها و جمهوری
خواهان در
آمریکا بوده
ایم و در
سیاست آن ها
نسبت به ایران
تفاوت اساسی وجود
نداشته است.
به هر حال
ایران خواهان
ازسرگیری
روابط با
آمریکا نیست.»
(روزنامه
اطلاعات، ۱۷
آبان ۱۳۷۱)
چند روز قبل
از آن اما
سرمقاله
روزنامه
رسالت به قلم
محمد سرافراز
- که سال ها بعد
رئیس سازمان
صدا وسیما شد -
چکیده نظر
راست گرایان
سنتی ایران به
پیروزی نامزد
دموکرات ها را
نشان می داد:
«کلینتون رئیس
جمهور جدید
آمریکا
پیروزی خود را
مرهون صهیونیست
ها و به طور
کلی مراجع
اصلی تصمیم گیری
در این کشور
است. فردی که
به جای رهبری
جهان، در فکر
رهبری
آمریکاست…
دموکرات ها
بیشتر طرفدار
مداخله در
امور سایر
کشورها از راه
های
غیرمستقیم و
خصوصاً به
بهانه رعایت
حقوق بشر
هستند، یعنی
باید انتظار
داشت که رفتار
ژاندارمی
آمریکا نسبت
به قبل کاهش
پیدا کند اما
این هرگز به
معنای عدم
مداخله در
امور داخلی
کشورها نیست.»
(۱۳ آبان ۱۳۷۱)
با
انتخاب
کلینتون
کانال
محرمانه آشتی
ایران و
آمریکا مسدود
شد؛ سید حسین
موسویان،
سفیر ایران در
بن در ۱۱
مرداد ۱۳۷۱
علاقه مندی
هلموت کهل،
صدراعظم
آلمان برای
میانجی گری
بین ایران و آمریکا
را به اطلاع
اکبر هاشمی
رفسنجانی،
رئیس جمهور
وقت رساند. ۲۰
روز بعد هاشمی
نظر آیت الله
خامنه ای را
اعلام کرد که
با وجود
بدبینی نسبت
به حسن نیت
آمریکا اما با
این درخواست
موافقت نکرده
اند. موسویان
۵ روز بعد - ۵
شهریور ۱۳۷۱ -
از طریق
برنارد اشمیت
باوئر، وزیر
صدراعظم
آلمان از تلاش
های رئیس
جمهور آمریکا
- جورج بوش پدر -
برای بهبود
روابط با ایران
آگاه شد. دو
ماه بعد بوش
انتخابات را
باخت و دو ماه
بعد از
استقرار
کلینتون در
کاخ سفید، موسویان
از اشمیت
باوئر شنید که
واشنگتن
آمادگی ورود
به ابتکارات
صلح جویانه
ایران را
ندارد و رئیس
جمهور جدید
آمریکا از کهل
درخواست قطع
رابطه با
ایران را کرده
است. حتی رئیس
جمهور ایران
از طریق
برادرش محمد
هاشمی نامه ای
در ۱۹ شهریور
۱۳۷۲ به
صدراعظم
آلمان نوشت و
مجدداً
پیشنهاد
پایان دادن به
دو دهه دشمنی
بین ایران و
آمریکا را داد
و هلموت کهل
هم قول داد: «من
بار دیگر با
علاقه زیاد با
رئیس جمهور
کلینتون صحبت
خواهم کرد. من
نماینده یا
وکیل شما یا
ایالات متحده
نیستم، اما
پیام را به
واشینگتن و به
سران دولت های
اروپایی منتقل
خواهم کرد. من
بسیار واضح و
روشن به واشنگتن
گفتم که تنش
بین ایران و
ایالات متحده
باید کاهش
یابد. در حالی
که ایران آمادگی
دارد، چرا
آمریکا نباید
آماده باشد؟»
اما سه ماه
بعد در ۱۵ آذر
۱۳۷۲ رودلف
دولتزر،
مدیرکل دفتر
صدراعظم
آلمان عدم
تمایل آمریکا
به همکاری با
آلمان را برای
رفع تنش بین
ایران و ایالات
متحده اطلاع
داد و به
رسمیت نشناختن
اسرائیل را
مانع اصلی بر
سر راه ایالات
متحده برای
آشتی با ایران
برشمرد.
(ایران و
آمریکا؛
گذشته شکست
خورده و مسیر
آشتی، سید
حسین موسویان،
نشر تیسا،
۲۲۷-۲۲۲)
بوی
خوش بوش
در
رقابت ال گور،
معاون
کلینتون و
جورج بوش پسر
کم نبود
امیدواری ها
در تهران که
پیروزی جمهوری
خواهان نفتی
می تواند
تحریم های
اعمال شده در
دوره دموکرات
ها را کم اثر
تر کند. اولین
واکنش رسمی به
پیروزی جورج
دبلیو بوش را
سید کمال
خرازی، وزیر
خارجه ایران
نشان داد که
گفت: «در سال
های اخیر هیچ
گونه تغییری
در روابط میان
ایران و
آمریکا به
وجود نیامده است.
بهبود روابط
ایران و
آمریکا به
رئیس جمهور
جدید آمریکا و
تمایل وی به
روابط
دوجانبه بستگی
دارد.»
(روزنامه
اطلاعات، ۲۳
آبان ۱۳۷۹) دیدگاه
رایج در ایران
به تعبیر
موسویان این
بود که «ما
عملگرای
دیگری به نام
بوش را تجربه
خواهیم کرد و
احتمال کاهش
تنش در دوره ریاست
جمهوری او
وجود دارد. در
این زمان،
مجلس ایران و
قوه مجریه در
اختیار اصلاح
طلبانی بود که
بهبود رابطه
با ایالات
متحده را
پیگیری می
کردند.» (ایران
و آمریکا؛ ص
۲۷۳) اما نه
ابراز تأسف و
محکومیت حمله
تروریستی ۱۱
سپتامبر از سوی
ایران و نه
همکاری با
آمریکا برای
سقوط طالبان
مانع نشد که
بوش ایران را
در محور شرارت
نگنجاند. با
آن سخنرانی،
به تعبیر سید
محمد خاتمی،
رئیس جمهور
«بوش آخرین
میخ را بر
تابوت روابط
ایران و
آمریکا زد.» او
به موسویان
گفت: «گمان می
کنم هرگونه
بهبود در
روابط باید از
دستور کار
خارج شود،
حداقل در دوره
ریاست جمهوری
من.» این فقط
نظر خاتمی نبود،
بلکه حتی صادق
زیباکلام،
استاد
دانشگاه تهران
هم معتقد بود
که «هیچ روزنه
ای برای رفع تنش
بین ایران و
آمریکا در
کوتاه مدت
وجود ندارد.»
در
انتخابات سال
۲۰۰۴ جورج بوش
برای ماندن در
کاخ سفید با
جان کری رقابت
کرد. با آن
سؤالی که به
عنوان
خبرنگار
روزنامه اعتماد
از حسن روحانی
پرسیدم،
خبرگزاری
آسوشیتدپرس
چنین نتیجه
گرفت که
جمهوری
اسلامی ایران در
انتخابات
آمریکا از
جورج بوش
حمایت می کند!
حتی پیشنهاد
جان کری برای
بهره مندی
ایران از چرخه
سوخت هسته ای
در تهران به
این دلیل که
«جزئی از
فعالیت های
مبارزاتی در
انتخابات آمریکا»
است (گفت وگوی
حسین
موسویان،
دبیر کمیته
سیاست خارجی
شورای عالی
امنیت ملی با
خبرگزاری
رویترز) مورد
استقبال قرار
نگرفت. جان
کری در اولین
مناظره خود با
رقیب جمهوری
خواهش، جورج
بوش را متهم
کرد که در
قبال ایران فاقد
استراتژی
مشخص است و
نتوانسته از
طریق دیپلماسی
یا اعمال
تحریم مانع
فعالیت هسته
ای ایران شود
و حضور
اروپایی ها در
مذاکرات اتمی با
ایران را
نشانه ضعف
دیپلماسی
آمریکا و بیرون
ماندن این
کشور از دایره
این گفت وگوها
دانسته بود.
به گفته او
«اختلاف من با
آقای بوش در
همین جاست، من
می گویم
آمریکا باید
با همکاری
بریتانیا،
فرانسه و
آلمان و سایر
کشورها چنین
تحریم هایی
وضع کند.» ایده
جان کری برای
حضور در
مذاکرات اتمی
با ایران ۹
سال بعد عملی
شد که در مقام
وزیر خارجه
دولت باراک
اوباما، با
محمدجواد
ظریف وزیر
خارجه دولت حسن
روحانی
مذاکره کرد و
به توافق
رسید.
او
با ما بود؟
رقابت
باراک
اوبامای
دموکرات با
جان مک کین جمهوری
خواه در سال
۲۰۰۸ اما با
پیشگویی
محمود احمدی
نژاد، رئیس
جمهور ایران
روبه رو شد: «بعید
می دانم
دستگاه پشت
پرده کاخ سفید
اجازه دهد که
اوباما به کاخ
سفید راه یابد.»
او این توضیح
را داد که: «من
از اوباما حمایت
نکردم، تنها
یک خبر دادم و
آن اینکه آن
ها نخواهند
گذاشت اوباما
انتخاب شود.
ما اطلا عاتی
از درون
آمریکا داریم
که حتی اگر
همه مردم آمریکا
هم رأی دهند
اجازه
نخواهند داد
اوباما رئیس
جمهور شود.»
نتیجه
انتخابات آمریکا
خلاف پیشگویی
احمدی نژاد
بود؛ اما در اقدامی
بی سابقه
احمدی نژاد در
نامه ای به
باراک
اوباما،
پیروزی او را
تبریک گفت و
نوشت: «از اینکه
توانستید
آرای اکثریت
شرکت کنندگان
را در
انتخابات به
خود جلب کنید
تبریک می
گویم.» عجیب تر
از ارسال
نامه، توضیحی
بود که حمید
مولانا،
مشاور احمدی
نژاد در امور
بین الملل
درباره آن
داد: «آقای
احمدی نژاد
برای منتخب
مردم آمریکا
نامه ارسال
کرده نه برای
رئیس جمهور
آمریکا و این
یک مسئله مهم
است و باید تفاوت
این دو را
برای مردم
تبیین کرد تا
مردم فکر
نکنند رئیس
جمهور ایران
برای رئیس جمهور
آمریکا پیام
تبریک
فرستاده است.
شاید مردم در
ایران فکر می
کنند کسی که
از طرف مردم انتخاب
می شود فردا
رئیس جمهور
محسوب می شود؛
در صورتی که
باید بدانند
اوباما هفتاد
روز دیگر رئیس
جمهور می شود
و وضعیت در
هفتاد روز دیگر
با امروز
متفاوت است.»
نامه احمدی نژاد
بی پاسخ ماند
و در عوض
اوباما در
اردیبهشت ۸۸
نامه ای به
رهبر ایران
نوشت و در آن
از ایشان
خواست که برای
شروع فصل
جدیدی از
مناسبات بین
ایران و
آمریکا به
واشنگتن کمک
کند. (پایگاه اطلاع
رسانی دفتر
آیت الله
خامنه ای) این
نامه در خطبه
های تاریخی
رهبر انقلاب
در ۲۹ تیر ۸۸
در نماز جمعه
تهران علنی شد
که ایشان
گفتند: «از قول
رئیس جمهور
آمریکا نقل شد
که گفته ما
منتظر چنین
روزی بودیم که
مردم به خیابان
ها بریزند. از
آن طرف نامه
بنویسند،
اظهار علاقه
به روابط
کنند، ابراز
احترام به
جمهوری
اسلامی
بکنند، از این
طرف این حرف ها
را بزنند.
کدام را ما
باور کنیم؟»
دولت
احمدی نژاد یک
سال قبل از
پایان دور اول
ریاست جمهوری
اوباما
دوباره کانال
آلمان را فعال
کرد و
اسفندیار
رحیم مشایی،
رئیس دفتر رئیس
جمهور و نامزد
مورد حمایت
احمدی نژاد
برای دور آتی
انتخابات
ریاست
جمهوری، در
ملاقاتی مخفیانه
با کریستوفر
هویسگن مشاور
ملی در امور
سیاست امنیتی
و خارجی آنگلا
مرکل صدراعظم
آلمان از او
خواست به
واشنگتن
اطلاع دهد
تهران برای
تجدید رابطه
با آمریکا
آمادگی دارد.
مشایی گفته
بود ایران حتی
آمادگی دارد
در انتخابات دور
بعدی ریاست
جمهوری به
اوباما کمک
کند. آمریکایی
ها در پاسخ به
اعلام آمادگی
ایران به
آلمانی ها
گفتند درگیر
این موضوع
نشوند. (ایران
و آمریکا؛ ص
۳۵۲)
موضع
رسمی این بود
که برای ایران
فرقی ندارد اوباما
رئیس جمهور
بماند یا میت
رامنی جمهوری خواه
به کاخ سفید
برود؛ حتی
حسین الله کرم
فعال انصار
حزب الله گفت:
«در کوتاه مدت
انتخاب
اوباما برای
ایران بهتر
است زیرا
تهدید به جنگ
نمی کند، اما
در بلندمدت
رامنی می
تواند به نفع
ایران عمل
کند.»
دونالد
دیوانه
روزنامه
کیهان که با
توصیف اوباما
به «آقای تغییر»
خبر پیروزی
مجدد او را در
انتخابات
ریاست جمهوری
۲۰۱۲ منتشر کرده
بود، غلبه
دونالد ترامپ
جمهوری خواه
بر هیلاری
کلینتون
دموکرات در
انتخابات
۲۰۱۶ را «پیروزی
دیوانه بر
دروغگو» خواند
و حسین شریعتمداری
در سرمقاله ای
از ترامپ
خواست ایران
را از «شر
برجام» خلاص
کند اما پیش
بینی کرد:
«ترامپ اگرچه
در ادعاهای
خود تا مرز
دیوانگی پیش
رفته است ولی
عاقل تر از آن
است که برجام
را یعنی سندی
را که تمام و
کمال به نفع
آمریکا تهیه و
تصویب شده
است، پاره
کند!»
در
این ذائقه
ایرانی ها
سابقه ای ذهنی
درباره دموکرات
ها نهفته است
که آن ها قدرت
اجماع بیشتری
علیه ایران در
جهان نسبت به
جمهوری خواهان
دارند و تحریم
های مهم همیشه
در دوره آن ها
اعمال شده
است؛ اما آن
دو رئیس جمهور
آمریکا که پس
از انقلاب دست
دوستی دراز
کردند،
دموکرات بودند؛
گرچه به جای
خاتمی،
راننده و
محافظش در نیویورک
با بیل
کلینتون دست
داد اما دست
اوباما آن قدر
دراز ماند که
در مجمع عمومی
سازمان ملل با
ظریف دست داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرق
ـ شماره ۲۷۳۵ - سه شنبه
۲ آذر ۱۳۹۵
جاويد
قربان اوغلي
در گفتوگو
با «شرق»
با
ذرهبين
دنبال عقلاي
تيم سياست
خارجي ترامپ
بگرديم
حامد
طبيبي
ترامپ
با ايران و
برجام چه
خواهد كرد؟
اين سؤالي است
كه پس از
توافق هستهاي
ايران و
آمريكا در
دوران رياستجمهوري
باراك
اوباما،
ايرانيان را
بيش از هر زمان
ديگري نسبت به
واكنشهاي
رئيسجمهور
منتخب ايالات
متحده حساس
كرده است. جاويد
قرباناوغلي،
مدير كل وزارت
خارجه دولت
اصلاحات، از
جمله ديپلماتهاي
باسابقهاي
است كه ديدگاه
عملگرايانه
در قبال
آمريكا داشته
و از حاميان
جدي توافق
هستهاي
ايران و ١+٥ به
شمار ميرود.
او در گفتوگو
با «شرق» به
آخرين
اتفاقات در
موضوع ترامپ و
ايران پرداخت.
آیا
روندی که
دونالد ترامپ
درباره مسائل
مرتبط با
سیاست خارجی
در پیش گرفته
و نوعی سکوت
رازآمیز را
دنبال میکند،
امری معمول
برای رؤسای
جمهور منتخب
است؟
اولا
همانطور که
آقای اوباما
در یک
اظهارنظر
شفاف درباره
ترامپ -خلف
خود- گفت
مسئولیت
اداره کشور در
مسند ریاستجمهوری
با آنچه در
زمان کمپین
انتخاباتی
بیان شده بوده
کاملا متفاوت
است. ترامپ از
زمان انتخاب
سعی کرده کمتر
به سیاست
خارجی ورود
کند. این
مسئله البته
دلایل بسیاری
دارد که اگر
تمایل داشتید
در ادامه بحث
به آن خواهم
پرداخت.
بله
حتما. مسئله
این است که
شاید بقیه
رؤسای جمهور
منتخب ایالات
متحده نیز در
مقطع انتقال دولت،
همین روند را
سپري میکردند
اما به دلیل
شناختهشدهبودن
یا دارابودن
سوابق سیاسی،
این میزان تعلیق
درباره
عملکرد آنان
ایجاد نشده
بود. آیا میتوان
فقدان
شناسنامه
سیاسی برای
ترامپ را عامل
تشدید نگرانیها
دانست؟
اگر
بخواهم با
ادبیات رسمیتری
توضیح بدهم
تصورم این است
که این اتفاق
را باید ناشی
از احتیاط
ترامپ در درجه
اول با توجه
به فقدان
سابقه سیاسی و
اجرائی او و
البته مشاورت
کسانی که به
او نزدیک هستند
و تیم سیاست
خارجی را
اَرنج میکنند
دانست. بههرحال
مشاوران رئیسجمهور
منتخب در تلاش
هستند پیش از
اینکه به تصمیم
درباره سیاستهای
کلی خارجی
برسند از
ترامپ
بخواهند از
ورود به
جزئیات پرهیز
کند؛ ولي
اتفاقی که
دارد میافتد
این است که
اَرنج تیم
سیاست خارجی
او به سمت
خاصی در حال
میلکردن است.
معمولا از
مشاور امنیت
ملی گرفته تا
رئیس سیا نیز
در زمره این
تیم محسوب میشوند.
مایکل فلین،
ژنرال
بازنشسته به عنوان
مشاور امنیت
ملی کاخ سفید
انتخاب شده است.
او قبلا گفته
بود ترس از
مسلمانان
عقلانی است یا
اینکه باید
قدرتمان را با
لهکردن
دشمنانمان
بازیابیم؛
فلین معتقد به
استفاده از
نیروی نظامی
در حل مشکلات
سیاست خارجی
است و رئیس
بخش اطلاعات و
امنیت در
وزارت دفاع
بین سالهای
٢٠١٢ تا ٢٠١٤
بوده است و
اتفاقا به
دلیل همین
نگرشها با
تیم اوباما
اختلاف پیدا
کرد. میدانیم
انتصاب مشاور
امنیت ملی با
حکم مستقیم رئیس
ایالات متحده
صورت میگیرد
و نیازی به
رأی اعتماد
کنگره نیست.
انتخاب جف
سشنز، سناتور
جمهوریخواه،
براي وزارت
دادگستری نیز
ازجمله انتخابهای
تند ترامپ به
شمار میآید.
او مخالف شدید
مهاجرت
غیرقانونی
است و سالها
قبل به دلیل
اظهارنظر
نژادپرستانه،
جنجالساز شد.
او حامی حمله
نظامی به عراق
بود؛ اما از
این دو مهمتر،
انتصاب رئیس
«سیا» است. مایک
پومپو، عضو
مجلس
نمایندگان
آمریکا،
ازجمله
مخالفان سرسخت
برجام است و
گفته بود که
به دنبال لغو
توافق هستهای
«فاجعهبار»
با ایران است
که او مدعی
است «بزرگترین
کشور حامی
تروریسم» است.
حتی میدانیم
وزارتخارجه
برای سفر او
به ایران به
وی ویزا نداد؛
البته اوباما
تا ٢٠ ژانویه
فعلا رئیس سیا
منصوب خود را
دارد اما فراموش
نکنیم این سه
نفر کسانی
هستند که نقشی
کلیدی در دولت
آینده آمریکا
خواهند داشت.
این
یعنی ترامپ،
افراطیتر هم
شده است؟
الان
نمیتوان
انتظار داشت
چهره اصلی
ترامپ را صرفا
در این انتخابها
ببینیم. اگرچه
برخی سخنان او
بهتندی
انتخابات
نیست اما
فراموش نکنیم
چند دهه است
که قوای
آمریکا اینطور
در اختیار
جمهوریخواهان
قرار نگرفته
است. ما شاهد
یکدستشدن
تمام حاکمیت
در دست یک
جناح خاص
هستیم که طیفی
از افراطیون
بسیار تند و
همچنین
جمهوریخواهان
عملگرا را
تشکیل میدهند.
اگر چنانچه
کابینه
بتواند
ترکیبی از این
دو بشود شاید
ترامپ به
تعادلی در
دیدگاه برسد.
اگر این گمانهزنی
درست باشد که
ترامپ از میت
رامنی برای
وزارت خارجه
دعوت کرده
تعدیل خوبي به
نسبت جان بولتون
و رود جولیانی
صورت گرفته و
حداقل وزارتخارجه،
افراطی عمل
نخواهد کرد.
با
توجه به مطرحشدن
گزینههایی
رسانهای
برای وزارت
امور خارجه
ایالات متحده
که جملگی
مواضع تندی در
قبال ایران
دارند،
شعارهای
ترامپ مبنی بر
فاصلهگرفتن
از مسائل
دیپلماتیک و
توجه بیشتر بر
مسائل داخلی
آمریکا رنگ میبازد؟
یعنی باید در
انتظار
رفتارهایی
شبیه دولت نئوکانها
در قبال ایران
بود؟
من
تصور نمیکنم
چنین شود.
آنچه مقصود
شماست رویکرد
کلی ترامپ است
و جریانی که
از آنها به عنوان
«انزواطلبان»
یاد میشود که
درست در مقابل
تز جهانیشدن
دوران گذشته
ایستاده است.
در واقع ترامپ
بهصراحت
گفته باید
بیشتر به
آمریکا پرداخت
و فرصتهای
شغلی که به
چینیها و...
داده شده باید
برگردد.
همچنین تمام
هزینههایی
که درزمینه
امنیت ژاپن،
عربستان و
اروپا صورت
گرفته اگر
تمایل به
استمرار آن
وجود دارد، به
وسيله خود این
کشورها تأمین
شود. اروپا و
ژاپن برای
همین بسیار
ترسیدهاند.
اگر ایالات متحده
از تأمین
امنیت آنها
رویگردان
شود امنیت
آنها زیر
علامت سؤال میرود
و اگر این
رویه با
پرداخت هزینههای
خود آنان
انجام شود
توازن جدید در
مناطقی که
حوزه منافع
آمریکا بوده
برقرار میشود.
برخی میگویند
این رویکرد
موجب خیزش
جدید برای
روسیه، چین و
حتی ایران میشود
که با این نوع
سیاستهای
آمریکا موافق
نبودند؛ اما
موضوع اصلی اینجاست
که اعمال این
سیاستها که
ترامپ از آنها
سخن میگوید
برای آمریکا
آسان نیست
چراکه تأمین
امنیت در این
حوزهها از
توانمندیهای
روسیه و چین
بیشتر است.
صحبت بر سر
هزینههای
مادی نیست.
صحبت سر سیستم
و سازوکاری
است که در
دنیای جدید دنبال
میشود. اگر
این به هم
بخورد شاهد
زلزلهای مثل
دهه ٩٠ هستیم
که بعد از
فروپاشی
اتحاد شوروی و
برهمخوردن
جهان دوقطبی
اتفاق افتاد.
اگر بزرگترین
قدرت اقتصادی
و نظامی دنیا
درحالحاضر
از برخی از
سیاستهای
چنددههای
خود فاصله میگیرد
حتما اروپا و
بسیاری از
حوزهها
دستخوش تنش میشوند
و این مسئلهای
نیست که فقط
در اختیار
ترامپ باشد.
در
روزهای گذشته
اظهارات
مختلفی
درباره سود یا
زیان احتمالی
حضور ترامپ در
کاخ سفید برای
ایران و
ایرانیان
شنیده شده
است. خود شما
فکر میکنید
این تاجر کمتر
سیاسی، بیش از
یک جمهوریخواه
شناختهشده
یا نامزد
دموکراتها،
به سود ایران
باشد؟
من
از ابتدا با
این ایده
مخالف بودم و
اعتقاد داشتم
ورود فردی که
حداقل
کارنامه
شفافی در مسائل
سیاست خارجی
دارد و
تجربیاتی را
داشته و تیم
همکار او
شناختهشده
هستند با همه
مخاطراتی که
میتوانست
برای ایران در
حوزه اجتماعی
و نه نظامی
داشته باشد،
مطلوبتر
بود؛ این سادهانگاری
است که با
همسانسازی
مسئله
واردنشدن
ترامپ به
موضوعات سیاسی
و پیشینه
تجاری او
بتوانیم از
«معامله بین ایران
و ترامپ» سخن
بگوییم. چنین
فردی امکان بالایی
برای دستزدن
به گزینههای
مخاطرهآمیز
در صورت وجود
اشتباه
محاسباتی در
کشورهای
مقابل آمریکا
دارد. در
مقایسه با
دولت میانهرو
اوباما، تیم
مشاوران
ترامپ و همین
گزینههای
تازهمنصوبشده،
زودتر به
تصمیم میرسند
که شرایط
کنونی را بر
هم بزنند.
منظور
شما دقیقا چه
موضوعاتی
است؟
یکی از
موضوعات مهم
ما مسئله
برجام است؛
مشخص است تیمی
که در حال
چینش آنان
است، آن تقیدی
را ندارند که
نامزدهای
دیگر - حتی
غیردموکراتها-
نسبت به
دستاورد
برجام برای
جهان دارند؛ این
به این معناست
که حتی درصورتیکه
اتفاق خاصی
نیفتد، شاهد
کندی پیشرفت
برجام خواهیم
بود، اگرچه من
هم معتقدم
امکان کمی
وجود دارد که
ترامپ بتواند
این توافق را
پاره کند؛ اما
در دوران
ترامپ، در
صورت اشتباه
یکی از طرفین
برجام یا
دخالت
کشورهایی که
رسما با برجام
مخالف بودند،
فضا بسیار شکننده
خواهد شد.
اعراب و ترکیه
و رژیم اسرائیل
مترصد فرصت
بودند تا
بتوانند فرصت
بیشتری برای
نقشآفرینی
در برهمزدن
برجام داشته
باشند. در
دوران ترامپ
اگر موضوعاتی
مانند ماجرای
خلیج فارس و
ورود قایقهای
نیروهای
دریایی
آمریکا به آبهای
ایران اتفاق
بیفتد، نباید
تصور کنیم همان
واکنشی را از
آمریکا میبینیم
که در دوران
اوباما دیدیم.
این رویکرد تندروهای
آمریکا را در
سال آخر جنگ
فراموش نکردهایم
که به
هواپیمای
مسافربری ما
شلیک کرد یا بهطور
رسمی وارد
نبرد دریایی
با ایران شد.
برخلاف آنکه
میگویند او
تاجر است، تیم
همراه او
بسیار به درگیری
علاقه دارد.
با
این حساب
بهترین راه
برای طیكردن
دوران گذار
روابط با
ترامپ چیست؟
به نظر شما
این دیدگاه که
اگر چند ماه
روابط مدیریت
شود، ترامپ در
مسائل و چالشهای
روبهتزاید
درون جامعه
آمریکا هضم ميشود
و اثری از او
در سیاست
خارجی دیده
نخواهد شد،
پذيرفتني
است؟
براساس
وعدههای
انتخاباتی
ترامپ، او در
ساماندهی
وضعیت داخلی
به احتمال
زیاد با چالشهایي
جدی روبهرو
میشود؛ برهمزدن
سازوکار
سرمایهسالاری
و انگیزههای
بالای سود که
باعث میشد
بنگاههای
بزرگ وارد
معاملات آنچنانی
با چین و...
شوند، ساده
نیست. نبود
سرمایههای
انباشته چین و
عربستان ممکن
است آمریکا را
دچار بحران
کند؛
بنابراين
وعده
انتخاباتی در
بازگرداندن
همه فرصتهای
شغلی و سرمایهها
و صنعت به خود
آمریکاییها
ساده نیست. او
در داخل بهشدت
درگیر مسائل
خواهد شد و
این تحلیل،
تحلیل درستی
است؛ اما باید
توجه کرد همانطور
که اشاره
کردم، تیم
تندروی همراه
او میتواند
برای سرپوشگذاشتن
بر بحرانهای
داخلی، با
ساختن بحرانهای
خارجی به سمت
ایجاد اجماع
ملی و همگرایی
در داخل حرکت
کند. اتفاقا
آمریکاییها
انگیزههای
بالایی برای
مواجهه و
رویارویی با
دشمنان فرضی
دارند؛ اما
اینکه ایران
چه کند، من هم معتقدم
بههیچعنوان
بهدنبال
بهانهدادن
دست آمریکا
نباشد و از
اقدامات و
سخنانی که از
آن تنش برداشت
میشود پرهیز
کند. مقام
معظم رهبری با
سخنان اخیر
خود فرصت
اظهار نظرهای
فردی را
مدیریت کردند
و این بسیار
با دقت و موقعشناسی
اتفاق افتاد.
اما
فرجام برجام
مسئلهای است
که در نشستهای
خبری اوباما
با مسئولان
سایر کشورها و
حتی سؤالها
از ترامپ و
اظهار نظرهای
مقامهای
اروپایی،
درباره آن بحث
میشود و
اظهار نظر
درباره آن اجتنابناپذیر
است.
اتفاقا
اكنون زمان آن
است که ایران
بر پایبندی
خود بر برجام
با شفافیت
بیشتر سخن
بگوید. علت
این است که
هرگونه
اقدامی از سوي
آمریکا برای
دورشدن از
برجام باعث
چسبندگی
بیشتر اروپا
به ما و حتی
چین و روسیه
خواهد شد.
بارها گفته
شده برجام یک
توافق بینالمللی
است نه توافق
ایران و
آمریکا. به
نظرم ایران
باید ذرهبینبهدست
دنبال عقلای
تیم جدید
سیاست خارجی
آمریکا بگردد
و از طریق
لابی، سیگنالهایی
ارسال کند که
بتواند
رفتارهای
دولت جدید را
تعدیل کند.
نکته بعدی این
است که ایران
باید در این
شرایط از
رویکرد اقتصادی
ترامپ
استقبال کند و
دریچههایی
را برای ورود
آمریکاییها
به این فرصتها
با درنظرداشتن
مسائل امنیت
ملی خود باز
کند. نباید
شعاری با
مسائل برخورد
کنیم؛ در
آمریکا، هم
سرمایه وجود
دارد هم
تکنولوژی
بالاتر؛
بنابراين مطلوب
آن است که با
ایجاد رقابت
بین قدرتها
در راستای
منافع ملی،
بین اروپا،
روسیه، چین و
آمریکا رقابت
ایجاد کنیم.
موضعگیری
ترامپ در نطق
پس از پیروزی
تا حدی کلیدی بود؛
اينکه اگر
کشورها با ما
خصومت نداشته
باشند، هیچگونه
مشکلی با آنها
نداریم. این
راهبرد برای سیاستسازان
کشور حتما میتواند
راهگشا باشد.
کنگره
آمریکا بار
دیگر منع فروش
هواپیمای بویینگ
به ایران را
تصویب کرد؛
خلاف شعارهای
ترامپ كه به
دنبال درونيكردن
اقتصاد
آمريكاست.
چقدر باید
نگران کنگره و
سنا با اکثریت
جمهوریخواه
بود؟
همانطور
که در گفتوگو
با هم مطرح
کردیم، اولینبار
است که حاکمیت
آمریکا یکدست
شده است. این
اخطاری نه فقط
برای ما بلکه
برای حوزههای
دیگر جهان
است. در مسئله
هواپیما باید
گفت این
معامله در
چارچوب برجام
رقم خورده
بود؛ تندروهای
جمهوریخواه
با برجام
مخالف بودند.
تلاشهای
آنان در کنگره
و سنا به دلیل
اختیارات نسبتا
وسیعی که برای
ریاستجمهور
پیشبینی شده
است به نتیجه
نرسید و
اوباما بارها
از تهدید به
وتو سخن گفت.
پیش از این
شکاف بین تعداد
دموکراتها و
جمهوریخواهان
به این شدت
نبود حالا
آنها اکثریت
مطلق را دارند
و لابی
اسرائیل
بسیار
نیرومند است.
باید نسبت به
این مسئله
هوشیار بود. فروش
بویینگ برای
آمریکاییها
بسیار مهم
است؛ آنهم
زمانی که از
ایجاد رونق
اقتصادی در
آمریکا سخن
گفته میشود.
ضمنا رقیب
آنها ایرباس
هم وجود دارد
که البته اگر
بویینگ
نتواند به
ایران
هواپیما بفروشد،
ممکن است
ایرباس هم
نگران تحریم
خود بهوسيله
آمریکا شود.
اگر تلاش ما
برای اجرای
برجام با جدیت
باشد، میتوانیم
در هر جایی با
منطق نیرومند
برای خرید هواپیما
گامهای محکم
برداریم. بههرحال
اجرای برجام
سخت میشود و
حل این مشکلات
که در دوره
اوباما راحت بود،
دیگر به آن
سهولت نیست.
اینکه
گفته میشود
دموکراتها
با سیاستهای
پیچیده و
چندلایه،
همواره بیش از
جمهوریخواهان
به ایران لطمه
زدهاند، در
نمای کلی درست
است؟ یعنی
دولت اوباما و
دولت احتمالی
هیلاری
کلینتون، بیش
از بوش و ریگان
به ضرر ایران
عمل کرده یا
میتوانست
عمل کند؟
دراینباره
به شکل ضمنی
در ابتدای این
گفتوگو سخن
گفتم. ممکن
است دموکراتها
چندلایه عمل
کنند؛ اما
برای ما،
سیاست خارجی
روشنی داشتند
تا فردی مانند
ترامپ که ممکن
است دست به هر
عملی بزند یا
به آسانی
ازسوي مشاورانش
مدیریت شود.
این گزینه
درباره فرد
باسابقهای
مثل هیلاری
کلینتون صادق
نبود.
فکر
میکنید اگر
برجام ازسوي
ترامپ یا دولت
او یا کنگره و
سنا لطمه
ببیند، این
مسئله فرصت را
برای برخی
افراد در داخل
فراهم میکند
تا نامزدهایی
را که از مشی
دیپلماسی
دوران احمدینژاد
حمایت میکنند
به عرصه
انتخابات
ریاستجمهوری
سال آینده
ایران
بیاورند؟ به
بیان دیگر آیا
ممکن است در
ایران مردم هم
به این جمعبندی
برسند که گفتوگو
و دیالوگ با
ایالات متحده
كه ترامپ نماد
آن میشود، بینتیجه
است؟
من
تصور میکنم
سطح شعور و
آگاهی در
ایران بسیار
بالا رفته
است. نباید به
جریانهایی
که اهل
فرافکنی
هستند و گروههایی
که در
انتخابات ٩٢ و
٩٤ وزن آنها
را دیدهایم،
زیاد اهمیت
داد؛ البته
نباید از آنها
غفلت کرد. اینطور
نیست که رویکارآمدن
ترامپ تأثیر
روی سیاست
داخلی ما بگذارد؛
اما صادقانه
بگویم رویکارآمدن
ترامپ برخی را
در ایران
خوشحال کرد و آنان
به تعبیری فکر
میکنند
حقانیت خود را
در مقابل جناحهای
دیگر ثابت
کردند؛ اما
باید بپذیریم
همانطور که
در ایران شاهد
انتخاب دولتهای
مختلف با
گرایشهای
مختلف بودیم،
به مردم ديگر
کشورها نیز این
حق را بدهیم.
مهم آن است که
دولتهای
جهان با هر
گرایشی، حق
حاکمیت
یکدیگر را بپذیرند
و دیالوگ
کنند. در
دوران اوباما
این مسئله سهلالوصول
بود و البته
از فرصت آن،
آنگونه که
باید استفاده
نشد. در این
دوره شاید سختتر
باشد؛ اما
یادمان نرود
که در دوران
کلینتون و بوش
هم شاهد فراز
و فرود بودیم.
جناحهای
داخلی ایران
باید از این
پوسته که
تحولات آمریکا
روی ما تأثیر
میگذارد،
بیرون بیایند
و تکلیف سیاست
خارجی را در
داخل تعیین
کنند. هر حزبی هم
با انتخاب
مردم روی کار
میآید، فارغ
از اینکه کاخ
سفید به چه
رنگی در خواهد
آمد، نه کف
بزند، نه
عزاداری کند.
ما باید در
چارچوب منافع
ملی خود،
فرضیهها و
برنامهریزیهای
لازم برای
دیپلماسی را
داشته باشیم.
در
خاتمه با توجه
به مباحث و
مجادلات اخیر
شما با برخی
مسئولان
گذشته و حال
عرب درباره
ایران، آیا
انتخاب ترامپ
میتواند
باعث فشار
بیشتر اعراب
بر ایران شود؟
اینکه آنها به
سمت ارائه
منابع مالی
بیشتر به دولت
ترامپ برآیند
و با توجه به
خلقوخوی
ترامپ، او را
بیشازپیش جذب
کنند؟ آیا این
وضع در صورت
انتخاب
کلینتون و
روابط تاریخی
او با اعراب و
اسرائیل،
بدتر نبود؟
اتفاقا
در این موضوع
به نظرم گزینه
ترامپ برای
ایران بهتر از
کلینتون بود و
انتخاب او
برای اعراب و
ترکیه خبر بدی
بود. اشاره
کردید که کلینتون
با لابیهای
صهیونیستی و
اعراب روابط
دیرینه داشت و
اعراب به طور
جدی نهتنها
به شکل
تبلیغاتی و
سیاسی، بلکه
در کمپینهای
کلینتون
میلیاردی
هزینه کردند و
به او امید
بسته بودند؛
پس در این
موضوع نباید
نگران باشیم؛
اما نکته
کلیدی
اینجاست كه از
زمانی که
ترامپ سر کار
آمده، شاهد
تغییر رویکرد
این کشورها نهتنها
عربستان که
مصر و ترکیه
نیز بودیم.
این امر یعنی
واقعگرایی
در سیاست
خارجی را
اعمال میکنند
و دماسنج خود
را با تحولات
چهار يا هشتساله
جدید تنظیم میکنند.
این عین واقعگرایی
در سیاست است
و ما نتوانستهایم
میزانالحراره
خود را با آن
تطبیق دهیم.
واقعگرایی
البته به معنی
اقدامات
عجولانه و
شتابان نیست؛
اما در پشت
صحنه، تیم
برنامهریز و
تصمیمساز
کشور میتواند
با دادن پالسهای
بهموقع، از
تهدیدها
فرصت بسازد و
مانع مصادره
به مطلوب شدن
آن از سوی
کشورهای رقیب
ایران در
منطقه شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنچه
ژنرال مایکل
فلین، مشاور
امنیت ملی ترامپ
در مورد ایران
گفته است
شهیر
شهید ثالث
روزنامهنگار
و تحلیلگر
20
نوامبر 2016 - 30
آبان 1395
بی
بی سی
مایکل
فلین
دونالد
ترامپ، رئیس
جمهور منتخب
آمریکا مایکل
فلین، ژنرال
سه ستاره
بازنشسته را
به عنوان
مشاور امنیت
ملی خود
برگزیده شد.
فلین
نزدیکترین
مقام امنیتی به
رئیس جمهور
آینده آمریکا
در موقعیت
منحصر بفردی
قرار خواهد
گرفت که باید
آقای ترامپ بی
تجربه در امور
مرتبط با
امنیت ملی را
راهنمایی کند.
آقای
فلین تا سال
۲۰۱۴ ریاست
"سازمان
اطلاعات
دفاع" آمریکا
را بر عهده
داشت. وی در
این سال از
سمت خود
استعفا کرد.
بنا بر گزارش واشنگتن
پست، او از
همان تاریخ به
کرات در ملاء
عام گفته است
که علت
استعفایش
اختلاف نظر با
دولت اوباما
بوده است. به
گفته آقای
فلین، دولت
اوباما
دیدگاه های او
را در مورد
مبارزه با
اسلام
رادیکال،
افراطی می
دانسته است.
البته این
گفته آقای
فلین است.
شواهد دیگری
نشان می دهد
که شاید نگاه
کلی او نسبت
به مسلمانان
منشاء اختلاف
نظر بوده است.
فلین در فوریه
امسال در
اظهار نظری که
جنجال
برانگیخت در
صفحه توییتر
خود نوشت: "ترس
از مسلمانان
منطقی است."
دیدگاه
های فلین،
نسبت به حکومت
ایران از آن جهت
قابل تامل است
که می تواند
اساس سیاست
خارجی ترامپ
را نسبت به
ایران شکل
دهد.
بیشتر
بخوانید:
نامزد ریاست
سیا درباره
ایران چه میگوید؟
در
تابستان
امسال کتابی
از مایکل فلین
کتابی منتشر
شد با عنوان "صحنه
جنگ". به ادعای
کتاب، مضمون
اصلی آن در مورد
جنگ علیه
اسلام
رادیکال و
نحوه پیروزی
آمریکا در جنگ
مزبور است.
حکومت ایران،
بخش عمده ای
از اسلام
رادیکال را از
نظر آقای فلین
تشکیل می دهد.
از همین رو
بخش بزرگی از
کتاب، به حکومت
ایران اختصاص
داده شده است
که می تواند
اطلاعات
ذیقیمتی را در
مورد دیدگاه مشاور
امنیت ملی
آینده آمریکا
نسبت به حکومت
ایران در
اختیار ما
بگذارد.
یکی
از مواردی که
آقای فلین در
طول کتاب بر
آن پافشاری می
کند، ارتباط
حکومت ایران
با سازمان
القاعده است.
این ادعا گاه
بدون اتکا به
اسناد و گاه
به استناد
اسنادی است که
حکومت آمریکا
منتشر کرده
است. بطور
مثال او می
نویسد (ص ۸۱):
"ارتباط میان
القاعده با
رژیم ایران
حقیقتی اثبات
شده است. در
تابستان ۱۹۹۸
حکومت آمریکا
در دادخواستی
علیه رهبر
سازمان
القاعده،
اسامه بن لادن،
به صراحت به
این موضوع
اشاره کرد". آقای
فلین می
افزاید که در
دادخواست
مزبور آمده است
که القاعده و
حزب الله
لبنان و حکومت
ایران دست به
ایجاد اتحادی
با یکدیگر
علیه "آنچه که
دشمن مشترک
خود می
انگارند،
یعنی غرب و به
خصوص آمریکا"
زده اند.
در
جایی دیگر (ص
۸۲) به بمب
گذاری
سفارتخانه های
آمریکا در سال
۱۹۹۸ در کنیا
و تانزانیا
اشاره می کند
و می گوید
"عملیات
مزبور به پای
القاعده
نوشته شد، اما
در واقع بخش
اعظم آن مربوط
به ایران بود."
آقای
فلین ایران را
"دشمن
سهمگینی" می
داند که
"نزدیک به ۴۰
سال است با
آمریکا و
متحدین آن،
بطور اخص
اسرائیل، در
جنگ است" (ص ۸۶).
از آقای نظر
فلین "ریشه
این جدال در
طبیعت جمهوری
اسلامی نهفته
است و ربطی به
نارضایتی های
واقعی و یا
خیالی آنان
نسبت به
آمریکا ندارد.
برای
ایرانیان
مذاکره برای
دست یافتن به
همزیستی
مسالمت آمیز
به معنای ترک
دیدگاه های (آیت
الله روح
الله) خمینی و
جانشینان او
در خصوص ظهور
یک منجی است".
(ص ۸۷)
آقای
فلین معتقد
است که
"پیروزی
ایران در عراق
بر "شیطان
بزرگ"، کشور
های کوچکتر
منطقه خاورمیانه
را مجبور
خواهد کرد که
به قواعد ایران
گردن بگذارند.
این امر باعث
می شود که
منطقه بیش از
پیش حالت غیر
دوستانه نسبت
به ما و متحدینمان
به خود بگیرد".
وی می افزاید:
"همه این امور
می تواند بدون
نیاز به بمب
اتمی که همه
بحث سیاستگذاران
را در غرب به
خود مشغول
کرده است صورت
بگیرد". (ص ۸۷)
آقای
فلین تلاش می
کند که موضوع
دست یافتن ایران
به سلاح هسته
ای را در
مقایسه با
خطری که به صورت
بالقوه خود
حکومت ایران
متوجه غرب می
کند کم اهمیت
جلوه دهد. در
این رابطه می
نویسد: "صرف
تمرکز بر موضوع
هسته ای یک
خطای جدی در
نگرش
استراتژیک است.
موضوع، موضوع
حکومت تهران و
برداشت رادیکال
از اسلام است".
(ص ۸۸)
نهایتا،
آقای فلین به
انتقاد از همه
روسای جمهور
آمریکا در
برخورد با
ایران می
پردازد و می
نویسد: "هیچ
رئیس جمهور
آمریکا
خواهان تغییر
رژیم تهران
نشده است. هیچ
دولتی (در
آمریکا)
میلیون ها ایرانی
ناراضی را
حمایت نکرده
است". او لبه
تیز انتقادش
را متوجه بخش
فارسی صدای
آمریکا می کند
و می گوید: "در
حقیقت، رادیو
و تلویزیون
فارسی زبان
خود ما که
برای ایران
پخش می شود
اغلب اوقات
منتقد
آمریکاست" تا
حکومت تهران
"که ما را
تهدید می کند".
(ص ۸۹)
او در
بخشی از کتاب،
حملات لفظی
سختی را متوجه
دو رئیس جمهور
آمریکا می کند
یعنی جیمی
کارتر، که به
علت عدم حمایت
از شاه باعث
روی کار آمدن
حکومت اسلامی
در ایران شد و
باراک اوباما
که با ایران
معامله کرد.
آقای
فلین در جایی
می نویسد:
"پرزیدنت
اوباما را می
توان مانند
کارتر به
دورویی و
ظاهرسازی متهم
کرد. اگر حمله
به لیبی درست
بود چطور حمله
به سوریه و
ایران درست
نبود؟" (ص ۹۱)
با این
تفاسیر باید دید
که آقای فلین
چه راه حلی را
پیش پای رئیس
جمهور جدید می
گذارد. او در
بخش نتیجه
گیری کتاب خود
می نویسد (ص
۱۷۵ به بعد):
"بهترین راه
این است که ما
به ضعیف ترین
نقطه دشمن
حمله کنیم و
آن عدم توفیق
انقلاب (در بر
آوردن نیاز
های مردم) ایران
است".
"این
حمله ما باید
سیاسی باشد نه
نظامی و
موثرترین
سلاح ما آن چیزی
است که (آیت
الله علی)
خامنه ای بیش
از هر چیز
دیگر از آن
هراس دارد:
درد و رنج
توده های ایرانی".
او در
ادامه می
نویسد: "این
خطای
استراتژیک بزرگی
بود که آمریکا
به عراق حمله
کرد. اگر آنطور
که ما بعد از
حملات ۱۱ سپتامبر
ادعا کردیم،
هدفمان غلبه
بر تروریسم و
دولت های حامی
تروریسم بود
باید هدف اصلی
تهران می بود
نه بغداد".
آقای
فلین مشخص نمی
کند که چگونه
راه حل پیشنهادی
او می توانست
ضامن موفقیت
برای دولت
آمریکا باشد،
اما می گوید
که روش بکار
گرفته شده "باید
سیاسی می بود
یعنی حمایت از
اپوزیسیون
داخلی."
هر چند
که مشخص نیست
که واقعا این
روش بود که باعث
سقوط شوروی شد
و یا مجموعه
پیچیده ای از
عوامل سیاسی و
اقتصادی و
نظامی (در پی
شکست شوروی در
افغانستان)،
با این حال
آقای فلین
استدلال می
کند که "ما با
این روش، نظام
شوروی را پایین
کشیدیم، کاری
که به مراتب
سختتر از
پایین کشیدن
جمهوری
اسلامی بوده
است."
وی می
گوید: "این کار
به دست دولت
اوباما انجام
نخواهد شد. ما
باید منتظر
رهبری جدیدی
در واشنگتن
باشیم. آن
رهبران جدید
باید
استراتژی پیروزمندانه
ای را شکل
دهند و آزادی
را به ایران
باز گردانند."
با
روشن شدن خط
فکری آقای
فلین سئوالی
که بلافاصله
به ذهن می آید
این است که
این افکار
چگونه با خط
فکری ترامپ که
وی آنرا به
نوعی دوری از مداخله
جویی ترسیم
کرده است،
همخوانی
دارد؟
ترامپ
در سخنرانی
معروف خود در
خصوص رئوس "سیاست
خارجی" دولتش
گفت: "دنیا
باید بداند که
ما در خارج از
مرزهایمان در
جستجوی دشمن
نخواهیم بود.
ما همواره
خوشحال خواهیم
شد که دشمنان
قدیمی دوست
یکدیگر شوند و
دوستان قدیمی
متحد یکدیگر."
باید
دید در عمل
دولت ترامپ به
کدام یک از
این دو تز عمل
خواهد کرد.
--------------------------------------------
نامزد
ترامپ برای
ریاست سیا
درباره ایران
چه میگوید؟
بی
بی سی ـ 18ـ
نوامبر 2016 - 28
آبان 1395
نامزد
ترامپ برای
ریاست سیا
منتقد سرسخت
توافق هستهای
با ایران بوده
است
بنا به
گزارشها
دونالد
ترامپ، رئیس
جمهور منتخب
آمریکا، مایک
پومپئو را به
عنوان نامزد
ریاست سیا،
سازمان
اطلاعات
مرکزی آمریکا،
انتخاب کرده
است. سنای
آمریکا باید
انتصاب آقای
پومپئو را
تایید کند.
او، که
عضو جنبش تیپارتی
در حزب جمهوریخواهان
است، در سمت
راست طیف
سیاسی جمهوریخواهان
قرار میگیرد
و عضو انجمن
ملی اسلحه،
گروه لابی
گسترش استفاده
از سلاح گرم
در آمریکا
است. آقای
پومپئو با بستن
بازداشتگاه
گوانتانامو
مخالف است. او
گفته
روحانیون
مسلمانی که
حملات
تروریستی را به
شدت محکوم نمیکنند،
"همدست"
تروریستها
هستند.
این
نماینده
جمهوریخواه
مجلس
نمایندگان
آمریکا توجه
ویژهای به
اخبار ایران
دارد و منتقد
سرسخت توافق
هستهای
ایران و قدرتهای
جهانی بوده
است.
آقای
پومپئو دیروز
در توییتر خود
با همرسانی مقالهای
درباره به هم
زدن توافق
هستهای نوشت:
"منتظر
عقبگرد از این
توافق فاجعهبار
با بزرگترین
دولت حامی
تروریسم در
جهان".
او چند
ماه پیش در
یادداشتی نوشت:
"یک سال بعد از
توافق هستهای
اوباما با
ایران، این
توافق ما را
در معرض خطر
فزاینده قرار
میدهد."
در ماه
فوریه سال
جاری میلادی
مایک پومپئو
به همراه دو
نماینده
جمهوریخواه
دیگر از طریق
دفتر حفاظت
منافع ایران
برای بازدید
از این کشور
درخواست
روادید کردند.
این سه نفر
همزمان با
درخواست ویزا
در نامهای
خطاب به آیتالله
علی خامنهای،
رهبر ایران و
سرلشگر
محمدعلی
جعفری، فرمانده
سپاه، از آنها
خواستند به
درخواست ویزایشان
توجه ویژه
شود.
مایک
پومپئو و دو
نماینده دیگر
نوشتند علت اصلی
تصمیمشان
برای سفر به
ایران نظارت بر
انتخابات
(انتخابات
مجلس شورا و
مجلس خبرگان
در هفتم
اسفند) است.
آنها همچنین
خواهان ملاقات
با زندانیان
آمریکایی در
ایران و
بازدید از
مجتمع پارچین
و تاسیسات
هستهای اراک
و فردو بودند.
وزارت
خارجه ایران
گفت این سه
نفر "به نحو
کاملا
نامناسبی"
درخواست ویزا
کردهاند و بر
همین مبنا
درخواستشان
رد شد.
مایک
پومپئو به
همراه سناتور
تام کاتن مدعی
شدند که به
غیر از توافق
هستهای بین
ایران و قدرتهای
جهانی، ایران
و آژانس بین
المللی انرژی
اتمی هم دو
توافق جانبی
محرمانه
دارند. دولت
باراک اوباما
این ادعا را
تکذیب کرد.
آقای پومپئو
معتقد است
باید تحریمهای
تسلیحاتی
علیه ایران
گسترش پیدا
کند.
او سه
روز پیش در
جلسهای در
مجلس
نمایندگان
آمریکا
درباره گسترش
تحریمهای
تسلیحاتی
ایران گفت:
"مفتخرم که در
کنار نمایندگانی
از هر دو جناح
در مقابل
تخاصم ایران
ایستادهام.
گسترش تحریمهای
تسلیحاتی
ایران نقش
مهمی در حفظ
امنیت
آمریکاییها
دارد."
--------------------------------------------
شرق
ـ شماره
۲۷۳۳ - ۱۳۹۵
شنبه ۲۹ آبان
ترامپ
گزینههای
مشاور امنیت
ملی، ریاست
سازمان سیا و
دادستانی کل
را معرفی کرد
نیمی
از مردان رئیسجمهور
بیش از
دو ماه به
آغاز کار
کابینه
دونالد ترامپ
باقی مانده و
چهرههای
کلیدی دولت او
یکبهیک از
سایه بیرون میآیند.
دراینمیان
شاید نزاعهای
درونی در برج
ترامپ سبب شده
باشد تا گزینههای
نهایی تصدی
پستهای
کلیدی دولتی
تفاوت
چشمگیری با
گمانههای
اولیه داشته
باشند، اما
دیگر تقریبا
میتوان
مطمئن بود که
برخی نزدیکان
او، هرطور شده،
سهمی در یکی
از جنجالیترین
دولتهای
احتمالی
تاریخ ایالات
متحده خواهند
داشت.
مشاور
امنیت ملی
ژنرال
مایکل فلین،
رئیس سابق
ستاد اطلاعات
ارتش آمریکا،
یکی از این
افراد است که
حالا اگرچه به
نظر میرسد از
بهدستگرفتن
سکان وزارت
دفاع
بازمانده،
اما گزارشها
حاکی از آن
است كه با
پیشنهاد تصدی
پست مشاور
امنیت ملی از
سوی ترامپ
روبهرو شده
است. فلین
٥٧ساله که
همواره یکی از
منتقدان
پرسروصدای
سیاستهای
دولت باراک
اوباما بوده و
ماهها نامزد
جمهوریخواهان
را در جریان کارزار
انتخاباتیاش
درباره مسائل
امنیت ملی
مشاوره میداده،
اکنون باید
مسئولیت
تعیین و جهتدهی
سیاستهای
خارجه و نظامی
کاخ سفید را
در کنار رئیسجمهوری
برعهده بگیرد
که نسبت به
پیشینیان خود،
کمترین تجربهای
در این زمینه
ندارد. این
دستکم ادعای
یکی از مقامات
تیم انتقالی
ترامپ است که
البته از پاسخ
ژنرال به این
پیشنهاد
اظهار بیاطلاعی
کرده است. با
تمام این
اوصاف، شاید
بهتر باشد با
نظر به سابقه
حمایتهای
پررنگ فلین از
دونالد ترامپ
در کارزار انتخاباتیاش
که در حقیقت
برخلاف موج
رایج فاصلهگرفتن
کارشناسان
امنیت ملی از
این شومن
تلویزیونی
بود، از همین
حالا او را
مشاور آتی
امنیت ملی
رئیسجمهور
به حساب
آوریم؛ بهخصوص
که چنین
انتصابی
مستلزم رأی
مثبت کنگره نیز
نیست. فلین که
در اکثر
گردهماییهای
بزرگ
انتخاباتی
ترامپ،
دوشادوش این
میلیاردر
نیویورکی
حاضر میشد و
همواره یکی از
اولین کسانی
بود که
شعارهایی در
لزوم زندانیکردن
رقیب دموکرات
او؛ یعنی
هیلاری
کلینتون سر میداد،
در سخنرانی
معروف خود در
کنوانسیون
ملی جمهوریخواهان
آشکارتر از
همیشه مواضع
خود را فریاد زد
و ضمن تأکید
بر لزوم
مداخله نظامی
تهاجمیتر از
سوی ایالات
متحده برای غلبه
بر تهدید گروه
تروریستی
داعش، از باور
خود به تعمیق
همکاریها با
مسکو سخن گفت.
او که در سالهای
٢٠١٢ تا ٢٠١٤
و پیش از قطع
همکاری با
دولت اوباما،
با ریاست بر
ستاد اطلاعات
ارتش بر یکی
از عالیترین
کرسیهای
نظامی ایالات
متحده تکیه
زده بود، بهدفعات
به دلیل حضور
در برنامههای
تلویزیونی
شبکه دولتی
راشاتودی،
مورد انتقاد
مقامات ارشد
کاخ سفید و
کنگره قرار
گرفته است.
فلین حتی یکبار
پس از حضور در
ضیافت این
شبکه دولتی
روسیه که
میزبان رئیسجمهور
آن کشور،
ولادیمیر
پوتین، نیز
بود، در پاسخ
به منتقدانش
اعلام کرده
بود هیچ
تفاوتی بین
راشاتودی و
شبکههای
خبری
آمریکایی چون
سیانان
قائل نیست.
اظهارات
جنجالبرانگیز
این ژنرال سهستاره
آمریکایی اما
تنها محدود به
چشمانداز
گسترش همکاریها
با روسیه نمیشود.
او نهتنها در
کتاب اخیرش
تحت عنوان
«عرصه نبرد:
چگونه میتوان
در جنگ جهانی برعلیه
اسلام افراطی
و متحدانش
پیروز شد»، اذعان
كرده
بههیچعنوان
هواخواه درستکاری
سیاسی نیست،
بلکه چند ماه
پیش در پستی
تويیتری مدعی
شده بود ترس
از مسلمانان،
ترسی معقول و
منطقی است؛
اظهاراتی که
نگرانی
سازمانهای
بینالمللی،
از جمله دیدهبان
حقوق بشر را
بههمراه
داشته است.
این سازمان
حقوقی در
بیانیهای
ضمن تأکید بر
این نکته که
چنین
اظهارنظرهایی
نشان از بیتوجهی
عمیق به اصول
حقوق بشر و
قوانین جنگی
دارد، هشدار
داده ژنرال
فلین
بارهاوبارها
از مخالفت با
طرح پیشنهادی
ترامپ در بهکارگیری
ابزار شکنجه و
بهرهگیری از
دیگر جنایات
جنگی برای
مقابله با
آنچه تروریسم
بینالملل میخواند،
طفره رفته
است.
وزارت
امور خارجه
اگرچه
انتظار میرود
دونالد ترامپ
به دلیل کمبود
سابقه سیاسی و
نداشتن
تشکیلات
سازمانی، بیش
از همه بر دایره
نزدیکان و
وفاداران خود
در کارزار
انتخاباتی
برای تعیین
آرایش کابینه
حساب باز کند،
اما برخی
گزارشها
حکایت از آن
دارند كه
اکنون نام
مخالفان جدی
او نیز در
فهرست
بلندبالای
نامزدهای
کابینه برای
تصدی برخی پستهای
حساس و کلیدی
گنجانده شده
است. میت
رامنی، نامزد
شکستخورده
جمهوریخواهان
در انتخابات
ریاستجمهوری
سال ٢٠١٢،
جدیدترین این
گزینههاست
که گفته میشود
بناست امروز و
تقریبا هشت
ماه پس از
آنکه در
سخنرانیای،
ترامپ را یک
ریاکار متقلب
خوانده بود،
در جریان
دیداری خصوصی
با ساکن بعدی
کاخ سفید، درباره
احتمال تصدی
وزارت خارجه
ایالات متحده
به گفتوگو
بنشینند. این
در حالی است
که ترامپ درست
بسان مجریان
برنامههای
تلویزیونی،
انتخاب اعضای
کابینه خود را
نیز به یک
داستان
دراماتیک بدل
و اعلام کرده
این تنها خود
اوست که از
هویت
فینالیستها
آگاه است؛
فینالیستهایی
که دستکم در
مورد وزارت
خارجه، باید
از میان سیاههای
از اسامی
انتخاب شوند:
از رودی
جولیانی،
شهردار سابق
نیویورک و جان
بولتون، سفیر
سابق ایالات
متحده در سازمان
ملل که باوجود
پیشتازی
اولیه، اکنون
از نفس افتادهاند،
تا سناتور باب
کورکر،
فرماندار
نیکی هالی،
ژنرال دیوید
پترائوس و
اکنون میت
رامنی که این
آخری شاید دیر
به جمع پیوسته،
اما چنان وزنه
سنگینی است که
تمامی دیگر رقبای
خود را به
هراس انداخته
است؛ حتی اگر
ترامپ پیشتر
در جریان
کارزار
انتخاباتی
خود، شکست او
در رقابت با
باراک اوباما
را شاهدی بر
ناتوانیهای
سیاسیاش
دانسته باشد.
دادستان
کل
دونالد
ترامپ، سمت
دادستان کل و
ریاست آژانس
اطلاعات
مرکزی (سیا) را
هم به دو
محافظهکار
دوآتشه تقدیم
کرد تا رهبری
تیم امنیت ملی
و بالاترین
نهاد قانونی
ایالات متحده
هم به حلقه
نزدیکان او
برسد. آنطور
که یکی از
مقامات تیم
انتقالی
ریاستجمهوری
آمریکا روز
گذشته اعلام
کرد، وزارت دادگستری
آمریکا (دادستان
کل) به جف سشن،
سناتور ٦٩
ساله ایالت
جنوبی
آلاباما،
رسید؛ کسی که
اظهارات
تندوتیز
نژادپرستانهاش
و مواضعش علیه
مهاجران به
مواضع خود
ترامپ شباهت
دارد. سشن
مخالف هرگونه
حق شهروندی
برای مهاجران
غیرقانونی
است و حامی
وعده ساخت دیوار
در مرز آمریکا
و مکزیک که
يکی از وعدههای
انتخاباتی
جنجالبرانگیز
ترامپ بود.
سناتور سشن به
دلیل سخنان نژادگرایانهاش
علیه سیاهپوستان
و برخی
اظهارات
جانبدارانهاش
درباره
«کوکلوکسکلان»
در سالهای
۱۹۸۰ و در
مقام دادستان
ایالت مورد
انتقاد قرار
گرفته است.
ایالت
آلاباما در
انتخابات سراسری
ریاستجمهوری
به ترامپ رأی
داد و سشن
نخستین عضو
کنگره آمریکا
بود که از
نامزدی ترامپ
اعلام حمایت
رسمی کرده
بود.
ریاست
سازمان مرکزی
اطلاعات
تکلیف
یکی دیگر از
پستهای
کلیدی دولت
ترامپ هم روز
گذشته روشن
شد؛ ریاست
سازمان مرکزی
اطلاعات، سیا
که به عضو کنونی
مجلس
نمایندگان «مایک
پامپئو» از
ایالت کانزاس
پیشنهاد شد.
این انتخاب که
برای جامعه
آمریکا هم
تعجبآور
بود، یکی از
پرخطرترینها
برای ایران
است چراکه
پامپئو
٥٢ساله یکی از
سه نماینده
کنگره بود که
خواستار سفر
به ایران در
آستانه
انتخابات
مجلس در
اسفندماه گذشته
و نظارت بر
اجرای برجام
شده بودند. او
بارها انتقادهای
ترامپ از
پرونده هستهای
ایران را
منعکس کرده
است و حتی روز
پنجشنبه در
توییتی نوشت:
«مشتاقانه
منتظر کنارهگیری
از این توافق
فاجعهبار با
بزرگترین
کشور حامی
تروریسم در
جهان هستم».
او از
نویسندگان
گزارشی درباره
حمله سال ۲۰۱۲
به کنسولگری
آمریکا در شهر
بنغازی لیبی
است که از
جمله دلایل
شکست هیلاری کلینتون
در مقابل
دونالد ترامپ
شناخته شده است.
این گزارش،
هیلاری
کلینتون،
وزیر امور خارجه
وقت آمریکا،
را به دروغگویی
درباره این
حمله متهم میکرد
که به کشتهشدن
سه دیپلمات
آمریکایی
منجر شد.
پامپئو فارغالتحصیل
حقوق دانشگاه
هاروارد است و
بعدها یک شرکت
هوافضا برای
ارائه قطعات
هواپیماهای نظامی
و تجاری تأسیس
کرد.
-------------------------------
اولین
دیدار ترامپ
با رهبری
خارجی
برج
ترامپ این
روزها صرفا
محل رفتوآمد
چهرههای جمهوریخواه
و چهبسا
مستقل برای
کسب پستهای
دولتی نیست.
نگرانیهای
جامعه بینالملل
درباره چشمانداز
ریاستجمهوری
دونالد ترامپ
چنان گسترده
است که ٦٠ روز
مانده به آغاز
کار کابینه
او، رهبران
خارجی را راهی
این آسمانخراش
٥٨ طبقه در
قلب نیویورک
كرده است.
دراینمیان،
شینزو آبه،
نخستوزیر
ژاپن، اولین
مقام ارشد
خارجی است که
روز پنجشنبه
با ترامپ در
قامت رئیسجمهور
آتی ایالاتمتحده
دیدار کرده
است. به گزارش
خبرگزاری رویترز،
آبه پس از
دیدار ٩٠
دقیقهای با
ترامپ اذعان
كرده این گفتوگو
برای او
اطمینانخاطری
است که میتوان
روند
اعتمادسازی
را با دولت
بعدی ایالات
متحده نیز
ادامه داد.
نخستوزیر
ژاپن که گویا
خود پیش از
سفر به پرو،
برای شرکت در
اجلاس سران
آسیا-
اقیانوسیه،
ترتیب این
ملاقات را
داده بود، در
پاسخ به
خبرنگاران
مدعی شده گفتوگو
با ترامپ
بسیار صریح و
مفصل و در جوی
دوستانه
انجام شده و
او را قانع
كرده که آقای
ترامپ رهبری
قابلاعتماد
است. آبه
البته نسبت به
آینده ائتلاف
میان آمریکا و
سایر متحدانش
بهویژه ژاپن
ابراز نگرانی
و اعلام کرده
بدون اعتماد
میان دو کشور،
اتحاد میان
آنها نیز در
آینده زیر
سؤال خواهد
رفت. نگرانی
اصلی توکیو،
مخالفت ترامپ
با توافق
تجارت آزاد
آسیا- پاسیفیک
است که میتواند
با گسترش
بازارهای
چین، مانعی بر
سر شکوفایی
فزاینده
اقتصادی ژاپن
باشد.
---------------------------------------------
تدبیر
ـ شنبه، ۲۹
آبان ۱۳۹۵
از
ضدیت با برجام
و ایران تا
اتهام
نژادپرستی و ضدیت
با سیاهپوستان
هر
آنچه باید
درباره سه فرد
منصوبشده
دولتترامپ
بدانید/
درباره ایران
چهنظری
دارند؟
رسانههای
خبری جهان و
امریکا نسبت
به سه مقام
منصوبشده
تازه توسط
دونالد ترامپ
رییسجمهوری
منتخب امریکا
واکنش نشان
دادهاند.
ترامپ اخیر
مایکل فلین را
به عنوان
مشاور امنیت
ملی، مایک
پمپئو را به
عنوان رییس
سازمان سیا و
جف سشنز را به
عنوان دادستان
کل منصوب کرده
است.
هر
آنچه باید
درباره سه فرد
منصوبشده
دولتترامپ
بدانید/
درباره ایران
چهنظری
دارند؟
این
انتصاب اما به
دور از انتقاد
و جنجال نبوده
است. روزنامه
بریتانیایی
«گاردین» با
انتشار
گزارشی به پیشینه
هر یک از این
افراد اشاره
کرده است:
هر
آنچه باید
درباره سه فرد
منصوبشده
دولتترامپ
بدانید/
درباره ایران
چهنظری
دارند؟
جف
سشنز
او
یکی از مهمترین
اعضای
راستگرا و ضدمهاجرت
در مجلس سنا
امریکا بود
است. او در سال
۱۹۴۶ میلادی
در آلاباما به
دنیا آمده
است. در سال
۱۹۸۶ میلادی
در اقدامی
نادر نامزدی
او از سوی
رونالد ریگان
رییسجمهوری
وقت برای
برعهدهگیری
مقام قاضی
فدرال توسط
کنگره رد شد.
پس از آن چند
دادستان
شهادت دادند
که او
اظهارنظرهای
نژادپرستانه
را بیان کرده
است. ادعا شده
که او گفته
است انجمن ملی
برای پیشرفت
رنگینپوستان
و اتحادیه
آزادیهای
مدنی امریکا
متشکل از عدهای
کمونیست و غیرامریکایی
است و مخالف
فعالان آن
بوده است.
همچنین
گفته شده که
یک امریکایی
افریقاییتبار
شهادت داده
است که سشنز
به او گفته
«پسر»؛اصطلاحی
که در دوران
بردهداری
سفیدپوستان
برای خطاب
قرار دادن و
تحقیر سیاهپوستان
به کار میبردند.
سشنز تمام این
اتهامات را رد
کرده است و
گفته که
منصفانه
نبودهاند.
سشنز
همچنین در
دورانی که
سناتور
الاباما بوده
است گزارشی ۲۵
صفحهای را
آماده کرده
است و در آن
مهاجران را به
دلیل عدم توان
دستیابی به
شغل و رفاه سرزنش
کرده است. او
معتقد است که
باید مجوز کار
مهاجران و
صدور ویزا
برای آنان
محدود شود.
روزنامه
«ایندیپندنت»
نیز با انتشار
گزارشی از
سشنز به
عنوانی یکی از
راستترین،
ملیگراترین
و افراطیترین
سفیدپوستان
کابینه ترامپ
یاد کرده است
و مینویسد:
«ترکیب کابینه
ترامپ به گونهای
است که تحسین
نئونازیها و
طرفداران
برتری سفیدپوستان
را برانگیخته
است.
مایکل
فلین
مایکل
فلین ۵۷ ساله
تنها شخصیتی
در حوزه امنیت
ملی بوده است
که به طور
علنی حمایت
خود را از ترامپ
در دوران
کارزار انتخاباتی
او اعلام کرده
بود. این در
حالیست که سایر
کارشناسان
امنیت ملی به
شدت از نامزد
جمهوریخواهان
در طول
برگزاری
انتخابات
انتقاد کرده
بودند و
هیلاری
کلینتون را به
او ترجیح میدادند.
فلین دارای
مقامهای
بالاردهای
در ستاد مشترک
ارتش در
پنتاگون و در
فرماندهی مرکزی
ایالات متحده
و مامور اجرای
عملیات نظامی
در خاورمیانه
بوده است.
او
مشاور
اطلاعاتی
ژنرال استنلی
مک کریستال در
عراق و
افغانستان در
فاصله سالهای
۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴
میلادی بوده
است. او
بیشترین
انتقادات را
از سیاست
خارجی اوباما
مطرح کرده
است. در سال
۲۰۱۶ میلادی کتابی
در زمینه
چگونه میتوانیم
جنگ علیه
اسلام افراطی
را به نفع خود
و متحدانمان
به پایان
رسانیم را با
همکاری مایکل
لدین مقام
سابق دولت
ریگان نوشته
است. او
درباره شیوه
غرق مصنوعی و
تکتیکهای
شدید بازجویی
در قبال
متهمان
تروریسم گفته
است که باید
دید شرایط
چگونه اقتضا
میکند.
روزنامه
ایندیپندنت
درباره ژنرال
بازنشسته
فیلن مینویسد:
«او معتقد
بوده که
اوباما یک
دروغگو است و
برنامهای
برای شکست
داعش نداشته
است. به نظر میرسد
او تهدید اصلی
برای امریکا
را برخی گروههای
اسلامگرا در
خاورمیانه،
چین و کره
شمالی میداند.»
سایت
«لوب لاگ» که از
رسانههای
حامی بهبود
روابط ایران و
امریکا است که
به نفع برجام
مطلب منتشر
کرده است. این
سایت با انتشار
گزارشی
درباره فلین
نوشته است او
علاوه بر اینکه
فردی مروج
اسلامهراسی
است، فردی
مروج «ایرانهراسی»
نیز میباشد.
این سایت
اشاره میکند
که در گزارشی
۱۶ صفحه که او
تقدیم کمیته
نیروهای مسلح
مجلس
نمایندگان
امریکا کرده
بود
اتهامات
زیادی را علیه
ایران مطرح ساخته
بود و در اینباره
مینویسد:
«برای مثال،
او گفته است
که رفتار ایران
در منطقه منفی
است و آن کشور
در حال افزایش
نفوذ خود است.
او هشدار داده
که ایران
واقعا میخواهد
به اسرائیل
حمله کند و آن
رژیم را نابود
کند و اشاره
کرده که
اسرائیل جدیترین
دوست امریکا
است و باید از
آن دفاع کرد. او
همچنین مدعی
شده که ایران
در راستای
ساخت سلاح
هستهای گام
برمیدارد.
او در این
گزارش اشاره
کرده است که
ایران خطری
برای منطقه
است. او مدعی
شده که ایران
در همکاری با
کره شمالی
خواستار
دستیابی به سلاحهای
مهیب است.»
مایک
پمپئو
او
به عنوان رییس
جدید سازمان
اطلاعات
مرکزی امریکا
(سیا) از سوی
ترامپ منصوب
شده است. پمپئو
از سال ۲۰۱۱
میلادی
نماینده
کنگره از
ایالت کانزاس
بوده است. ۵۲
ساله است و
فارغالتحصیل
رشته حقوق از
دانشگاه
هاروارد است.
او عضو حزب
محافظهکار
افراطی «تی
پارتی» یا
جناح راست حزب
جمهوریخواه
است. او در اصل
حامی مارکو
روبیو در انتخابات
بود اما پس از
آن از ترامپ
حمایت کرد. او عضو
انجمن ملی
حامیان اسلحه
است. او
درباره
ممنوعیت سقط
جنین فردی
تندرو محسوب میشود
و در همه
موارد به جز
مواردی که
زندگی و جان
مادر تهدید
شود مخالف سقط
جنین است. او
همچنین علیه
طرحی که
خواستار منع
خشونت عیله
زنان بود رای
داده است.
پمپئو همچنین
مخالف بستن بازداشتگاه
گوانتانامو
بوده است. این موضوع
به قدری باعث
هراس ناظران
سیاسی شده که سایت
امریکایی
«ووکس» در
گزارشی نوشته
است که آیا
باید منتظر
بازگشت
روزهای سیاه
به سیا و از
سرگیری شکنجههایی
چون غرق
مصنوعی برای
متهمان
تروریسم باشیم.
پمپئو
همانند فلین
سابقه
اظهارات ضدمسلمانان
را دارد. او در
سال ۲۰۱۳
میلادی به طور
مستقیم از
دموکراتها و
شورای
امریکاییهای
مسلمان
انتقاد کرد.
او
یکی از سرسختترین
مخالفان
توافق هستهای
بوده است و در
مقالهای در فاکسنیوز
در ماه ژوئیه
این موضوع را
بیان کرد و مدعی
شد که توافق
هستهای
امریکا را در
معرض خطر قرار
میدهد. او
نوشت که کنگره
باید برای
تغییر رفتار
ایران و در
نهایت تغییر
حکومت ایران
تلاش کند. او در
آن مقاله از
حمایت ایران
از حزب الله
لبنان انتقاد
کرده بود.
علیرغم
انتقادات از
او اما سایت
نئومحافظه کار
«واشنگتن فری
بیکان» نوشته
است که
نمایندگان
کنگره امریکا
به احتمال
زیاد ترامپ را
به دلیل
انتصاب به
عنوان رییس
سازمان سیا
تحسین خواهند
کرد. این سایت
مینویسد:
«مایکل لدین
باور دارد که
او کابوسی برای
ایران خواهد
بود. پمپئو
همچنین در
میان جامعه
یهودیان
امریکا فردی
مورد احترام
است. پمپئو
همچنین گفته
بود که تداوم
تحریمهای
علیه ایران یک
اهرم مهم برای
تامین امنیت امریکا
است.
----------------------------------------------
تدبیر
ـ شنبه، ۲۹
آبان ۱۳۹۵
خوشحالترین
رئیس جمهوری
جهان از
انتخاب
دونالد ترامپ
پیروزی
دونالد
ترامپ، نامزد
جنجالی حزب
جمهوریخواه
در انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا موجی
از نگرانی و
خوشحالی برای
افراد متفاوتی
به وجود آورد.
بلومبرگ در
گزارشی به این
موضوع
پرداخته است
که رویکرد
خارجی ترامپ میتواند
باعث خرسندی
یکی از روسای
جمهوری در منطقه
خاورمیانه
شود.
خوشحالترین
رئیس جمهوری
جهان از
انتخاب
دونالد ترامپ
خیلیها
از پیروزی
دونالد ترامپ
در انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا
خوشحال شدند.
گروهی از این
افراد، اعضای
حزب جمهوریخواه
هستند. گروهی
دیگر،
طرفداران
افراطگرایی
دست راستی و
مخالفان
تجارت آزاد آن
گونهای که
تاکنون بوده
است، به شمار
میآیند. دیگر
افراد
خوشحال،
کارمندان
اداره مهاجرت
در آمریکا
هستند. باید
به این فهرست،
یک رئیسجمهوری
را نیز اضافه
کرد که به نظر
میرسد به شدت
از پیروزی
ترامپ خرسند
است: رجب طیب
اردوغان،
رئیسجمهوری
ترکیه.
اردوغان
پیشتر شخصا
ترامپ را به
آنکارا دعوت کرده
بود. او
همچنین در گفتوگویی
که پس از انتخابات
آمریکا
برگزار شد،
گفت که تصور
میکند
آمریکا و
ترکیه میتوانند
همکاری
بیشتری در
موضوع سوریه
داشته باشند.
اما
باید پرسید
چرا با وجود
آن که اردوغان
از حزبی میآید
که متاثر از
تفکرات اخوانالمسلمینی
است، تا این
حد از پیروزی
فردی خوشحال
شده که مواضع
تندی نسبت به
اسلام و
مسلمانان
ارائه کرده تا
آن اندازه که
در جریان
کارزار
انتخاباتیاش
اعلام کرد
برنامههایی
برای ممانعت
از ورود
مسلمانان به
خاک آمریکا به
اجرا درخواهد
آورد.
بخشی
از این
خوشحالی به
وضعیت فتح
الله گولن، رهبر
مذهبی ناراضی
ترکیه و
مهمترین
مخالف این
روزهای
اردوغان برمیگردد
که در حال
حاضر در
تبعیدی خود
خواسته در ایالت
پنسیلوانیای
ترکیه روزگار
میگذراند.
اردوغان
اعتقاد دارد
که گولن عامل
کودتای شکست
خورده ماه
جولای
(تیرماه) است.
از زمان شکست
این کودتا،
هزاران نفر از
افراد وفادار
به گولن
بازداشت شده یا
از کار برکنار
شدهاند.
باراک
اوباما، رئیسجمهوری
کنونی آمریکا
که باید کلید
کاخ سفید را
در 20 روز آینده
به ترامپ
تحویل بدهد،
کودتا علیه
اردوغان را
محکوم کرد اما
دولت او
تاکنون اقدامی
برای درخواست
از دادگاه
مبنی بر صدور حکم
استرداد گولن
انجام نداده
است. همچنین
دولت آمریکا
تاکنون از هیچ
دادگاهی در این
کشور نخواسته
که به طور
رسمی مدارکی
که ترکیه مدعی
است ثابت
کننده مشارکت
گولن در کودتا
است مورد
بررسی قرار
دهد.
اما
باید پرسید
چرا با وجود
آن که اردوغان
از حزبی میآید
که متاثر از
تفکرات اخوانالمسلمینی
است، تا این
حد از پیروزی
فردی خوشحال
شده که مواضع
تندی نسبت به
اسلام
ومسلمانان
ارائه کرده
است
اما
در مورد ترامپ
این موضوع
تفاوت میکند.
مایکل فلین،
ژنرال
بازنشستهای
که ریاست
آژانس امنیت
دفاعی آمریکا
را در دوران
اوباما برای
مدت دو سال در
دست داشت اما از
هوادران دونالد
ترامپ در
کارزار
انتخاباتی
سال 2016 به شمار
میآمد و
مشاور امنیتی
این میلیاردر
نیویورکی بود،
در روز 8
نوامبر (18
آبان)، یعنی
دقیقا روز برگزاری
انتخابات
ریاست جمهوری
آمریکا در
سرمقاله
روزنامه هیل
نوشت که
آمریکا نباید
مامنی برای
گولن باشد.
او، گولن را اسامه
بن لادن ترکیه
معرفی کرده
بود.
خیلی
از کردها، ترکها
و حامیان گولن
در آمریکا این
روزها میپرسند
که معنای
یادداشت فلین
در روز
برگزاری انتخابات
و تاکید او بر
استرداد گولن
به چه معناست.
یکی از مقامات
امنیت ملی
آمریکا به تیم
انتقالی
ترامپ مشاوره
میدهد و به
طور منظم با
فلین در
ارتباط است.
او به بلومبرگ
میگوید که
معنای
یادداشت آن
روز فلین را
باید به عنوان
آغازگر یک
اقدام
دیپلماتیک
دانست. یادداشت
فلین به معنای
ارائه
پبشنهادی
مبنی بر انجام
یک معامله با
اردوغان است:
استرداد گولن در
مقابل جنگ
تمام عیار
ترکیه با
داعش.
در
همین حال، باب
آمستردام،
مشاور دولت
ترکیه که به
صورت ویژه در
مورد گولن
تحلیل میکند،
به بلومبرگ میگوید:
«به نظر من،
هیچ تردیدی
وجود نداشت که
اگر کلینتون،
رئیسجمهوری
ترکیه میشد،
تعامل وی با
گولن، خطری
جدی برای
امنیت دولت و
مردم در ترکیه
ایجاد میکرد.»
آمستردام
برای تایید
حرفهایش به
اخبار روزهای
اخیر اشاره میکند
مبنی بر این
که برخی از
افراد نزدیک
به گولن در
آمریکا از
جمله حامیان
مالی ستاد
کلینتون بودهاند.
دیلی کالر
گزارش کرده که
گوخان
اورکوک، یکی
از حامیان
گولن در سراسر
تابستان، از
حامیان مالی
کمپین
کلینتون بوده
است.
در
مقابل حرفهای
آمستردام،
جان ویسنتن
یکی از وکلای
گولن معتقد
است «هیچ
مدرکی که ثابت
کننده حرفهای
آمستردام
باشد وجود
ندارد. گولن
میلیونها
هوادار در
سراسر جهان
دارد و ما نمیدانیم
که آنها در
انتخابات
آمریکا از چه
کسی حمایت
کردهاند. حدس
من این است که
با توجه به
شعارهای (ضد
اسلامی) ترامپ
در جریان
کارزار
انتخاباتی،
آنها ترجیح
دادهاند که
به کلینتون
رای بدهند.»
این
وکیل همچنین
میگوید که
ترامپ نمیتواند
بدون آن که به
گولن حق
مراجعه به
دادگاه برای
دفاع از
موقعیتاش به
عنوان
شهروندی که
اقامت دائم در
آمریکا را
دارد، او را
از پنسیلوانیای
آمریکا به سوی
ترکیه اخراج
کند. او میافزاید:
«همان طور که
ترامپ بارها
گفته است، ما
ملت قانون
هستیم و
امیدوارم که
در این مورد نیز
طبق قانون
رفتار شود.
اگر در مورد
آقای گولن طبق
قانون رفتار
شود من مطمئنم
که هیچ راهی
برای استرداد
او به ترکیه
وجود نخواهد
داشت. چرا که
او در ترکیه
تحت شکنجه و
مخاکمه تحقیرآمیز
و حتی اعدام
قرار خواهد
گرفت و قانون،
استرداد فردی
که قرار است
تحت این شرایط
قرار بگیرد،
ممنوع اعلام
کرده است.»
گولن
پیشتر و بارها
اعلام کرده که
نقشی در کودتای
نافرجام
ترکیه تداشته
اما مایکل فلین
اعتقاد دیگری
دارد و میگوید
که گولن مجرم
است. به نوشته
او «کارشناسان
امنیتی
اعتقاد دارند
که گولن منادی
تروریسم است
چرا که او به
سنت حسن البنا
و قطب اعتقاد دارد.»
قطب و حسن
البنا، دو
رهبر بزرگ
اخوا
السملیمن مصر
در قرن 20 بودند.
نوشته
فلین جالب
توجه و برای
منافع
اردوغان متناقض
به نظر میرسد.
اردوغان، خود
یکی از مبلغان
تفکرات اخوانالمسلیمنی
در ترکیه بوده
و زمانی که
محمد مرسی،
نامزد حزب
اخوانالمسلیمن
در سالهای 2012 و
2013 در مصر قدرت
را در اختیار
داشت، اردوغان
یکی از حامیان
جدی او به
شمار میرفت.
منبعی
که با بلومبرگ
صحبت کرده و
در تماس دائمی
با فلین است،
میگوید که
این ژنرال
بازنشسته
عامدانه به
ارتباط گولن
با قطب، حسن
البنا و جنبش
اخوانالمسلمین
اشاره کرده
است. قصد فلین
از اشاره به
این موضوع این
بوده تا این
پیام را برای
اردوغان
مخابره کند که
او باید از
تفکرات
اسلامی موجود
در حزبش فاصله
بگیرد.
اگر
سرمقاله
فلین،
نمایانگر
رویکرد ترامپ
به ترکیه و
گولن باشد،
اردوغان را
باید خوشحالترین
رئیسجمهوری
درباره
انتخاب ترامپ
دانست. اما در
مقابل، این
رویکرد باعث
خواهد شد که
کردهای سوریه
به فکر یافتن
دوستهای
جدیدی باشند.
گولن نیز به
فکر یافتن
کشور دیگری
برای تبعید
خود خواستهاش
خواهد رفت.
پس
از انتشار
یادداشت
فلین، برخی از
تحلیلگران
مسائل
خاورمیانه از
وی انتقاد
کردند. اریک ادلمن،
سفیر آمریکا
در ترکیه در
دوران بوش می گوئید
که ره یافت
فلین «چک سفید
امضایی» به
اردوغان است؛
یعنی کسی که
دارد ترکیه را
به سوی یک جنگ
داخلی سوق می
دهد.» مایکل
روبین، محقق
در موسسه آمریکایی
اینترپرایز
که سابقه حضور
در پنتاگون در
دوران جورج
بوش را دارد
در روز 12
نوامبر (22 آبان)
نوشت که
رویکرد فلین
به موضوع گولن،
یک بی اخلاقی
تمام عیار
است.
به
هرحال، فلین
امیداور است
که پیشنهاد او
بتواند
اردوغان را به
اعزام
سربازان
بیشتر برای
جنگ با داعش
ترغیب کند.
منبعی که با
بلومبرگ گفتوگو
کرده و به
فلین نزدیک
است، میگوید
که این
پیشنهاد حتی
میتواند
انتخاب جدیدی
برای آمریکا
در سوریه
باشد؛ یعنی
انتخابی
متفاوت از همکاری
با روسیه و
کردهای سوریه
علیه داعش.
باید
منتظر ماند و
دید که
پیشنهاد فلین
چقدر اجرایی
خواهد شد و
پاسخ اردوغان
به آن چه
خواهد بود.
اما یکی از
تلفات این
پیشنهاد این
است که نزدیکی
آمریکا با
کردهای سوریه
که در زمان
باراک اوباما
به دست آمده
بود، قطعا از
دست میرود.
دولت
ترکیه و
کردهای
سوریه، در یک
جنگ تمام عیار
علیه یکدیگر
به سر میبرند
و نزدیکی به
یکی به معنای
دور شدن از
دیگری است.
آلدار خلیلی،
یکی از اعضای
کمیته اجرایی
حزب کُردی
جامعه
دموکراتیک میگوید
که «ما هزاران
نفر از زنان و
مردان خود را
در راه مبارزه
با داعش از
دست دادهایم.
آن چه که ما را
نگران میکند
سکوت آمریکا
در برابر نقش
تهاجمی ترکیه
علیه نیروهای
ماست که متحد
آمریکا به
شمار میآیند.»
اگر
سرمقاله
فلین،
نمایانگر
رویکرد ترامپ
به ترکیه و
گولن باشد،
اردوغان را
باید خوشحالترین
رئیسجمهوری
درباره
انتخاب ترامپ
دانست؛ اما در
مقابل، این
رویکرد باعث
خواهد شد که
کردهای سوریه
به فکر یافتن
دوستهای
جدیدی باشند.
گولن نیز به
فکر یافتن
کشور دیگری
برای تبعید
خود خواستهاش
خواهد رفت.
------------------------------------------------
آرمان
ـ ۱۳۹۵ شنبه
۲۹ آبان
کد خبر:
۱۶۹۹۴۷
۳تندرو
برای۳ سمت
کلیدی آمریکا
آرمان-
سارا خوشنویس:
اعتراضات به
انتخابات
آمریکا
کماکان ادامه دارد
و روز پنجشنبه
هم گروهی از
معترضان به «دونالد
ترامپ» رئیسجمهور
منتخب
آمریکا، وارد
ساختمانی شدهاند
که مشاوران
ترامپ در آن
در حال بررسی
گزینههای
دولت جدید
هستند. در یک
هفتهای که از
انتخاب ترامپ
به عنوان رئیسجمهور
آمریکا میگذرد،
شهرهای مختلف
این کشور
همچنان شاهد
تظاهرات گروههای
مختلف علیه او
هستند. فارغ
از شگفتی
انتخاب ترامپ
به عنوان رئیس
جمهور
آمریکا، اخباری
که درباره
تصمیمات او در
روزهای اخیر
منتشر میشودهم
خالی از حاشیه
نیست. چنان که
نخست وزیر ژاپن
که به عنوان
اولین رهبر
خارجی با رئیس
جمهوری منتخب
آمریکا دیدار
کرد، ترامپ را
«رهبری قابل
اعتماد»
خواند. رئیس
جمهور منتخب
آمریکا دیروز
هم در تماس
تلفنی با نخست
وزیر عراق،
ضمن دعوت از
وی برای سفر
به ایالات
متحده
آمریکا،
اعلام کرد که
کشورش از عراق
در برابر
تروریسم قویا
حمایت خواهد
کرد. این تماسها
نمایانگر
واهمه ترامپ
در مواجهه با
رهبران
کشورهای دیگر
بهویژه در
خاورمیانه
است.
بازار
داغ گمانه زنی
انتصابها
ترامپ
دو ماه دیگر
به کاخ سفید
خواهد رفت و
بر کرسی ریاست
جمهوری مینشیند
پس طبیعی است
که بازار
گمانه زنی
درباره
معاونان و
اعضای دولت او
گرم باشد
رسانههای
آمریکایی
اعلام کردند
«جارد کوشنر»،
داماد دونالد
ترامپ، مشاور
ارشد وی خواهد
شد. جارد
کوشنر ۳۵ ساله
از شانس بالایی
برای انتخاب
به عنوان
مشاور ارشد
دونالد ترامپ،
رئیسجمهور
جدید آمریکا
برخوردار است.
وزارت
خارجه از جان
بولتن تا میت
رامنی
وزارت
خارجه آمریکا
از جایگاههای
بسیار با
اهمیت است که
اکنون جان کری
با سیاست
تعاملی بر این
کرسی حضور
دارد اما
گزینههای
زیادی برای این
جایگاه در
دولت ترامپ
مطرح شده است
که از آن جمله
میتوان به
رودی
جولیانی،
شهردار پیشین
نیویورک،
جان بولتون،
سفیر پیشین
آمریکا در
سازمان ملل،
سناتور باب
کورکر و نیکی
هیلی،
فرماندار کارولینای
جنوبی اشاره
کرد. علاوه بر
این روزنامه
اورشلیم پست
نوشت؛ دونالد
ترامپ، رئیس
جمهوری منتخب
آمریکا شاید
پست وزارت
خارجه را به
میت رامنی،
نامزد جمهوری
خواهان در
انتخابات
۲۰۱۲ ریاست
جمهوری
واگذار کند.
وی احتمالا
روز شنبه با
میت رامنی
دیدار خواهد
داشت.
انتخاب۳
گزینه
ضدایرانی
فارس
هم دیروز
نوشت؛ «جیمز
کلپر» مدیر
اطلاعات ملی آمریکا
در پی اختلاف
نظر با رئیسجمهور
جدید آمریکا و
در حالی که
تنها دو ماه از
دوره کاریاش
باقی مانده،
از سمت خود
کنارهگیری
کرد و
«دونالد
ترامپ» رئیسجمهور
منتخب آمریکا
بالاخره پس از
رایزنیهای
فراوان،
گزینههای
خود برای رئیس
سیا، مشاور
امنیت ملی و
دادستان کل
آمریکا معرفی
کرد. آنطور که
رویترز گزارش
داده،«مایک
پومپئو»
نماینده
جمهوریخواه
کانزاس در
مجلس
نمایندگان
آمریکا،
گزینه ترامپ
برای نشستن بر
کرسی ریاست
سیا است. نام
پومپئو در
خلال مذاکرات
هستهای به
واسطه
سخنرانی
آتشین بر علیه
ایران، به گوش
ایرانیان
آشنا است.
ژنرال
بازنشسته
«مایکل فلین»
هم گزینه ترامپ
برای ورود به
کاخ سفید به
عنوان مشاور
امنیت ملی
رئیسجمهور
است. فلین هم
در اتخاذ
مواضع
ضدایرانی، دست
کمی از پومپئو
ندارد. وی چند
روز پس از انعقاد
برجام گفته
بود که آمریکا
دستاورد
چندانی از این
توافق نداشته
و روسها
برنده اصلی
این توافق
هستند. این
ژنرال در خلال
تلاش نیروهای
مردمی و ارتش
عراق برای
آزادسازی
موصل هم در
سخنانی تحریکآمیز
گفته بود که
«ایران برنده
آزادی موصل
است.» منتخب
بعدی ترامپ،
سناتور «جف
سشن» است که
برای نشستن بر
مسند دادستان
کل آمریکا
برگزیده شده
است. سشن هم
مانند ۲ گزینه
دیگر ترامپ
درباره ایران
نظرات خاص خود
را دارد. وی از
حامیان سرسخت
تروریستی
خوانده شدن
سپاه
پاسداران انقلاب
اسلامی بوده و
هست.
نگرانی
اروپا از
رویکردهای
ترامپ در قبال
برجام
علاوه
بر این
موضوعات روز
گذشته، فارین
پالیسی در
خبری اختصاصی
از فشار هیاتهای
دیپلماتیک
اروپایی به
تیم انتقال
قدرت ترامپ
درباره برجام
و ناتو خبر
داد. دولتهای
اروپایی در
تلاشی هماهنگ
بهدنبال
تشویق رئیسجمهور
منتخب آمریکا
برای عدم ترک
توافق هسته ای
با ایران و
عدم ترک مواضع
سخت ناتو در
برابر روسیه
هستند و هشدار
میدهند که
عدم توجه به
این امور خطر
جنگ و تضعیف سازمان
پیمان
آتلانتیک
شمالی را از
پی خواهد داشت.
فارین پالیسی
کسب اطلاع
کرده که در
دیداری که طی
این هفته پشت
درهای بسته
صورت گرفته،
دیپلماتهایی
از اروپا،
کانادا و برخی
کشورهای دیگر
نگرانیهای
خود را درباره
اولویتهای
سیاست خارجی
ترامپ به یکی
از اعضای تیم
انتقال قدرت
وی ابراز
داشتهاند.
--------------------------------------------------
مایک
پنس «لابیگران
را از کمیته
انتقال قدرت
دونالد ترامپ
کنار گذاشت»
رادیو
فردا ـ ۲۸.آبان.۱۳۹۵
- ۱۸ نوامبر
۲۰۱۶
منابع
مطلع روز سه
شنبه به شبکه
خبری فاکسنیوز
گفتند افراد
لابیگر از
کمیته انتقال
قدرت دونالد
ترامپ «تصفیه شدهاند».
کنار
گذاشتن لابیگران
یکی از اولین
تصمیمهای
مایک پنس،
معاون رئیس
جمهور منتخب
از زمانی است
که مسئولیت
انتخاب اعضای
دولت آینده دونالد
ترامپ به او
محول شد.
یک منبع
مطلع افزوده
است این کار
«از دیدگاه دونالد
ترامپ نشانه
مثبتی در مورد
ترکیب و ساختار
دولت آینده او
است».
غروب
سه شنبه، مایک
پنس با امضای
یک یادداشت تفاهم،
رسما هدایت
کمیته انتقال
قدرت را به عهده
گرفت. قبل از
آقای پنس،
کریس کریستی،
فرماندار
ایالت نیوجرسی،
چند ماهی این
مسئولیت را بر
عهده داشت ولی
هفته پیش آقای
ترامپ او را
برکنار کرد.
به
نظر میرسد
تغییرات،
روند مذاکرات
و هماهنگی بین
تیم دونالد
ترامپ و دولت
باراک اوباما
برای انتقال
قدرت را کند
کرده است؛ یک
سخنگوی کاخ
سفید به
خبرگزاری
آسوشیتدپرس
گفت دولت
اومابا قبل از
انتقالِ
اطلاعاتِ
نهادهای
دولتی به
کمیته انتقال
قدرت رئیس
جمهور منتخب،
منتظر دریافت
اسناد نهایی
است که طبق
قانون باید به
کاخ سفید
تحویل داده
شوند.
مایک
پنس پس از
پذیرش
مسئولیت
تازه، هنوز
موضعگیری
نکرده و از
دادن پاسخ به
سئولات
خبرنگاران نیز
پرهیز کرده
است.
یک منبع
مطلع به
خبرگزاری
آسوشیتدپرس
گفته است جناحهای
مختلف در
اردوی ترامپ
«بر سر قدرت در
حال جنگ
هستند». به
گفته این منبع
که نامش فاش
نشده «در حال
حاضر این
تشکیلات قادر
به کار نیست».
دونالد
ترامپ، رئیسجمهوری
منتخب، خود در
حساب کاربریاش
در توئیتر
گفته بود نقلوانتقالات
و کار انتخاب
اعضای
کابینه، پیشرفت
روان و مناسبی
دارد.
بنا
بر گزارشها
اکثریت
افرادی که
توسط کریس
کریستی به عضویت
کمیته انتقال
قدرت درآمده
بودند، لابی
گران حرفه ای،
دیوانسالاران
قدیمی، چهرههای
دانشگاهی و
وکلای شرکتهای
مالی و
اقتصادی بزرگ
بودند. از
قرار، این
ترکیب دونالد
ترامپ را
متعجب کرده
بود. یکی از
وعدهها و
شعارهای اصلی
او در جریان
کارزار
انتخاباتی
«خشک کردن
باتلاق» در
واشینگتن بود
که اشارهای
به کاستن از
نفوذ محافل و
موسسات
قدرتمند در
تصمیمگیریهای
دولتی قلمداد
میشود.
گروهی
از منتقدان
دونالد ترامپ
نیز در مورد ترکیب
کمیته انتقال
قدرت و
نامزدهای
مقامهای مهم
دولتی هشدار
داده بودند.
سناتور الیزابت
وارن، از
سناتورهای
ارشد حزب
دمکرات، روز
سه شنبه از
دونالد ترامپ
خواست ۲۰ تن
از اعضای این
کمیته را که
با مراکز مالی
و شرکتهای
اقتصادی بزرگ
روابط نزدیکی
دارند تغییر دهد.
سناتور
وارن در
بیانیه خود
نوشت «اگر این
تغییر را
نپذیرید در
چهار سال
آینده در تکتک
تصمیمات با
شما مخالفت
خواهم کرد. از
حقوق میلیونها
آمریکایی که
از آنها حمایت
نخواهید کرد،
دفاع خواهم
کرد. تمامی
اقدامات شما را
زیر نظر خواهم
گرفت و هر روز
به مردم
آمریکا یادآوری
خواهم کرد که
چگونه با
عملکرد خود به
آنها پشت کردهاید».
یکی از
کسانی که روز
سه شنبه از
کمیته انتقال قدرت
دونالد ترامپ
کناره گیری
کرد مایک راجرز،
عضو جمهوریخواه
مجلس
نمایندگان و
از
سیاستمداران
شناختهشده
در زمینه
امنیت ملی
بود. روزنامه
والاستریتجورنال
گزارش داده که
فرانک گفنی،
از مقامهای
سابق وزارت
دفاع در دوره
ریاست جمهوری
ریگان، برای
کمک به حوزه
امنیت ملی به
ترکیب جدید
تیم انتقالی
دونالد ترامپ
«دعوت شده است».
به
گزارش شبکه
خبری ایبیسی
در نتیجه تغییراتی
که توسط مایک
پنس در این
کمیته ایجاد
شده عملا
ترکیب قبلی که
کریس کریستی
آنها را برگزیده
بود «کاملا به
هم ریخته است».
به
نظر می رسد
این تغییرات
واکنش دونالد
ترامپ به
گزارشها و
انتقاداتی
است که در
روزهای گذشته
در مورد حضور
نیرومند لابیگران
و افراد وابسته
به مراکز مالی
در تیم
انتقالی او
منتشر شده
بود.
رئیسجمهوری
منتخب
آمریکا، دو
ماه دیگر
هدایت دولت را
در دست خواهد
گرفت.
-----------------------------------------------------
جان
بولتون: -
نماینده
پیشین آمریکا
در سازمان ملل:
دولت
آمریکا بدون
برخورد نظامی
از اپوزیسیون
برای تغییر
رژیم در ایران
حمایت میکند
: دولت
آمریکا بدون
درگیری
مستقیم نظامی
از اپوزیسیون
ایران برای
براندازی
جمهوری اسلامی
حمایت خواهد
کرد
- جان
بولتون: فکر
نمیکنم رژیم
حاکم بر ایران
مردمی باشد.
به نظرم رژیم
ایران اسلحه
دارد. مردم
ایران از حکومت
جدید استقبال
خواهند
کیهان لندن
ـ ۲۸ آبان
۱۳۹۵
جان
بولتون
نماینده
پیشین آمریکا
در سازمان ملل
و از گزینههای
مطرح برای کسب
کرسی وزارت
امور خارجه
دولت ترامپ،
در سخنرانی
اخیر خود
خواستار
تغییر رژیم در
ایران شد.
وی در مورد
موضع خود نسبت
به رژیم جمهوری
اسلامی گفت:
«تنها راهحل
بلندمدت حل
مناقشات و از
بین بردن
تهدیدات ایران
در منطقه
خاورمیانه،
تغییر رژیم
جمهوری
اسلامی است».
بولتون
درمصاحبه با
نشریه «بریتبارت»
تاکید کرد:
«آیتاللههای
ایران تهدید
اصلی صلح و
امنیت در
منطقه خاورمیانه
به شمار میروند».
جان
بولتون با
لحنی کنایهآمیز
و در حالی که
«عمامه
آخوندهای
ایران را به
صدف تشبیه میکرد»
گفت: «عمامه
آنها شیرینی و
روشنایی به
منطقه نمیآورد
بلکه عملکرد
آنها یک تهدید
جدی در منطقه است
که باید از
بین برود».
دیپلمات
پیشین دولت
جرج بوش در
ادامه با این
استدلال که با
کنار رفتن
حکومت فعلی
جمهوری
اسلامی، مردم
ایران به
حکومت جدید
روی خوش نشان
خواهند داد و
از آن استقبال
میکنند،
تصریح کرد:
«دولت آمریکا
نیز بدون
درگیری
مستقیم
نظامی، از
اپوزیسیون
این کشور برای
براندازی
جمهوری
اسلامی حمایت
خواهد کرد».
جان
بولتون٬
همچنین گفت: «فکر
نمیکنم رژیم
حاکم بر ایران
مردمی باشد و
در بین مردم
محبوبیتی
داشته باشد.
به نظرم رژیم
ایران اسلحه
دارد. فکر میکنم
آمریکا راههایی
برای حمایت از
جناح
اپوزیسیون
دارد که میتواند
بدون استفاده
از نیروی
نظامی آنها را
برای داشتن
نوع دیگری از
حکومت حمایت
کند».
نماینده
پیشین آمریکا
در سازمان ملل
افزود: «من نمیگویم
که با تغییر
رژیم ایران،
همه چیز در
منطقه درست میشود.
اما دستکم
تهدیدهای
اصلی از بین
میرود».
وی
همچنین ضمن
انتقاد از عدم
حمایت کافی
باراک اوباما
رییس جمهور
کنونی آمریکا
از جنبش سبز
در سال ۲۰۰۹
گفت: «مردم
ایران در این
تظاهرات خطاب
به باراک اوباما
گفتند که یا
همسو با مردم
ایران باشد و یا
با آنها، که
در عوض اوباما
هیچ اقدامی در
حمایت از مردم
ایران انجام
نداد و سیاست
توافق هستهای
با دولت ایران
را پیش برد».
بولتون
در ادامه
مصاحبهاش
گفته است:
«سازمان مللی
وجود ندارد.
هر آنچه هست
یک جامعه بینالمللی
است که میتواند
قدرت واقعی
را در ایالات
متحده رهبری
کند».
بولتون
که یکی از
منتقدان بزرگ
توافق هستهای
ایران بوده و
منتقد بزرگ
سیاستهای
دولت باراک
اوباما در
حوزه مسایل
بینالمللی
است٬ پیشتر
نیز تنها راه
مقابله با
انرژی هستهای
ایران را
تغییر حکومت
ایران عنوان
کرده و از
اوباما
خواسته بود تا
سایتهای
اتمی ایران را
بمباران کند.
جان
بولتون وکیل و
دیپلماتی است
که در دولتهای
مختلف جمهوری
خواهان
ایالات متحده
فعالیت کرده
است. بولتون
از اوت ۲۰۰۵
تا دسامبر ۲۰۰۶
از سوی رئیس
جمهور وقت جرج
دبلیو بوش به
عنوان سفیر
ایالات متحده
آمریکا در
سازمان ملل مشغول
به کار بود.
بولتون
هم اکنون عضو
پیوسته ارشد
در مؤسسه امریکن
انترپرایز و
از صاحبنظران
فاکس نیوز
است. وی از
مشاوران
سیاست خارجی
میت رامنی
نامزد حزب
جمهوریخواه
در انتخابات
ریاست جمهوری
سال ۲۰۱۲ بود.
وی
در سال ۲۰۱۱،
دریکی از
سخنرانیهای
خود از
مشروعیت
سازمان
مجاهدین خلق و
بیرون آوردن
نام آن از
فهرست
تروریستی
حمایت کرد.
در
مارس ۲۰۱۵،
بولتون در
مقالهای در
نیویورک
تایمز، از
حمله به
تاسیسات هستهای
ایران و تغییر
رژیم جمهوری
اسلامی نیز
حمایت کرد.
در
میان گروههای
اپوزیسیون
جمهوری
اسلامی،
مجاهدین خلق روابط
حسنهای با
جان بولتون
داشتهاند و
وی در جلسات
مجاهدین
سخنرانی کرده
است. با این
همه بعید است
جان بولتون
نداند که در میان
انواع و اقسام
گروههای
اپوزیسیون
جمهوری
اسلامی،
مجاهدین خلق
نیز در میان
مردم ایران
محبوب نیستند.
از جمله به
دلیل ریشههای
فکری مشترک با
جمهوری
اسلامی و
همچنین حمایت
صدام حسین از
آنها و حمله
به ایران در
دوران جنگ با
عراق که طی آن
شمار بسیاری
از خود مجاهدین
و همچنین مردم
کشته شدند.
------------------------------------------------------
واکنش
رییس یهودی یک
نهاد
آمریکایی به
ترامپ: خودم
را به عنوان
یک مسلمان ثبت
میکنم
بی
بی سی [شنبه ۲۹
آبان ۱۳۹۵
برابر با ۱۹
نوامبر ۲۰۱۶
جاناتان
گرینبلت،
رییس یهودی
اتحادیه ضد افترا
رییس
یهودی یکی از
سازمانهای
مخالف تعصب
مذهبی در آمریکا
گفته است که
اگر دونالد
ترامپ بخواهد
اطلاعات
مسلمانان
آمریکا را ثبت
کند، او خود
را به عنوان
یک مسلمان نامنویسی
خواهد کرد.
اشاره
جاناتان
گرینبلت،
رییس سازمان
اتحادیه ضد
افترا، به
طرحی است که
بر اساس آن
گفته می شود
دونالد
ترامپ، رییس
جمهور منتخب
آمریکا قصد
دارد بانک
اطلاعاتی از
مسلمانان
آمریکا ایجاد
کند.
مبنای
این موضوع
مصاحبه آقای
ترامپ در ماه
نوامبر سال
گذشته است که
بر اساس آن
برداشت شد او
این طرح را
اجرا خواهد
کرد. جمهوریخواهان
این موضوع را
تکذیب کردند و
گفتند خبرنگار
به درستی
متوجه سخنان
آقای ترامپ نشده
است.
مشخص
نیست موضع
تازه آقای
ترامپ بعد از
رسیدن به
ریاست جمهوری
چه باشد.
جاناتان
گرنبلت میگوید
در صورت اجرا
شدن این طرح،
او به عنوان یک
یهودی
سربلند، نامش
را در بانک
اطلاعاتی مسلمانان
و به عنوان یک
مسلمان ثبت
خواهد کرد.
آقای
ترامپ پیش از
انتخابات
گفته بود مسجدهای
آمریکا باید
زیر نظر
باشند، و
نیروهای امنیتی
باید در
راستای
برنامههای
ضدتروریستی
رد مسلمانان
را بگیرند. او
تاکید کرده
بود که اهمیتی
نمیدهد اگر
حرفش با ادب
سیاسی رایج
نخواند.
منتقدان
آقای ترامپ او
را متهم میکنند
که به اسلامهراسی
و کلیشههای
منفی در مورد
مسلمانان
دامن زده تا
رای آمریکاییهایی
را که نگران
حملات
تروریستی به
خاک این کشور
هستند، جذب
کند.
------------------------------------------------------