اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر )
به
مناسبت
سی و ششمین
سالگرد
انقلاب بهمن
درس های
بزرگ یک
انقلاب بزرگ
سی و
شش سال از
بزرگترین
انقلاب
کشورمان میگذرد.
سی و شش سال
پیش در ۲۲
بهمن ۱۳۵۷ و
در یک قیام
مسلحانه که نقطه
اوج یک انقلاب
تودهای بود،
مردم ایران
پوزه "تمدن
بزرگ"
شاهنشاهی را
به خاک
مالیدند.
دستگاه عظیم و
مجهز "شاه
شاهان"، و
دیکتاتوری
که خود را
"سایه خدا"
میخواند، در
روشنایی خیره
کننده و
درخشان
انقلاب دود شد
و بهوا رفت.
انقلاب حماسی ۵۷
صحنه پرشور
جشن لگدمال
شدگانی بود که
در برابر
بزرگترین
نیروی نظامی
خاورمیانه و
ژاندارم
امپریالیسم
آمریکا در منطقه
قد برافراشتند.
انقلاب ۵۷ نه
یک سوتفاهم
تاریخی بلکه
شورش برحقی
بود علیه استبداد،
اختناق پلیسی،
پایمالی حقوق
و آزادیهای
سیاسی، و
تشدید فقر و
فلاکت و ستم
اجتماعی.
ثمره
این انقلاب
عظیم و پرشکوه
اما، آنگونه
که احمد شاملو
توصیف کرد "آبدانه
های چرکیِ
تابستانی / بر
برگ های بی عشوه
خطمی"، بود.
براستی چه
چیزی موجب شد
که در صبحگاه
بهار انقلاب
نه قطرات فرح
بخش شبنم که آبدانههای
ولرم،
کاهلانه و چرکی
تابستان ظهور
کند و مردم ما مومیائی
های
آنسوی تاریخ
را بر گردههای
خسته و خونین
خود بیابند؟
آیا جمهوری
اسلامی و نکبت
و ظلماتی که
بر ایران حاکم
شده همانی بود
که آنها
میخواستند؟
آیا انقلاب و
میوه تلخ و
گندیده آن یکی
هستند؟ پاسخ
به این سوال
بدون تردید
منفی است.
میوه تلخ و
زهرآگین
انقلاب ۵۷ نه
ثمره انقلاب
که محصول شکست
آن است.
بزرگترین
زمین لرزه سیاسی
ایران از همان
ابتدا،
انقلاب و ضدّ
انقلاب را در
دل خود داشت.
دقیقاً بهمین
خاطر است که
انقلاب بهمن
بهمان اندازه
که بخاطر شکوه
آن غرورانگیز
است، بخاطر
بقدرت رساندن
چنین ضدّ
انقلاب هاری
عبرت آموز. در
شرایطی که تاریک اندیشان
و همه آقا
زادههای
قدیم و جدید
علیه نیرو و
شورش "بی
سروپا ها" و
"خس و خاشاک"
هشدار
میدهند، پرداختن
به درس های
مهم انقلاب ۵۷
هیچگاه تازگی
و اهمیت خود
را از دست
نداده است.
تناقض
بزرگ بین
انقلاب و ثمره
تلخ آن بیش از
همه تناقض بین
جنبش و رهبری
آن است. شکاف
عظیم میان
خواست های
برحق مردم و
آنچه بر آنان
تحمیل شد،
نشانه عدم
تجانس منافع
جنبش و رهبری
آن است. مردم
ما با شعار "مرگ
بر شاه" حول
آنچه
نمیخواستند
گرد آمدند و
نه آنچه میخواستند.
تفکیک نکردن
بدنه و رهبری
جنبش و تمایز
قائل نشدن بین
آمال انقلاب و
نتیجه آن،
کاری نیست مگر
پذیرش روایت
جمهوری
اسلامی از انقلاب
۵۷. اولین درس
بزرگ انقلاب دقیقآ
در همین جاست.
تهاجم بی شکل
مردم به
دستگاه حاکمه
راه به جایی
نخواهد برد و
شعار "مرگ بر
شاه" معادل و
مترادف
شعار زنده
باد دموکراسی
نیست. انقلاب ۵۷
بخوبی نشان داد
که برانداختن
یک دیکتاتوری
لزوما و بخودی
خود دموکراسی
به ارمغان نمی
آورد. آزادی،
استقلال و
برابری
اجتماعی بدون
تعرض به نظام
سرمایه داری
بدست نخواهد
آمد.
دومین
و مهمترین درس
انقلاب ۵۷، درسی
که دیگر
انقلابهای
دنیا نیز نشان
داده اند، این
است که انقلاب
امر توده
هاست. تنها
مبارزه وسیع و
گسترده و حضور
مردم در میدان
مبارزه است که
میتواند به تحول
در حاکمیت و
زندگی
اکثریت عظیم
مردم هر کشوری
منجر شود. این
بدان معنا است
که امکان
پیروزی انقلاب
برای به ثمر
رساندن
استقلال،
آزادی و برابری
اجتماعی،
بدون صاف
آرایی و
مقابله با
نظام بهره کشی
ممکن نیست. در
همین راستا
وظیفه
نیروهای انقلابی
نه سازمان
دادن
آلترناتیو از
بالا بلکه
برانگیختن
خلاقیتها و
ابتکارات
تودهها و
سازمان دادن
مبارزه
انقلابی
آنها است.
چنین امری،
یعنی سازمان
دهی مبارزه
انقلابی
توده ها، بدون
حضور و رهبری
طبقه کارگر میسّر
نخواهد شد.
درس دیگر
انقلاب ۵۷، و تمامی
انقلابهای
دیگر، این است
که حتی برای دست
یافتن برای
خواست های
حداقلی، حضور
سازمان یافته
کارگران حیاتی
است. اما برای
اینکه
کارگران
بتوانند به
سکّاندار
جنبش انقلابی
تبدیل شوند و
وسیعترین
نیروهای
ممکن را علیه
نظام
دیکتاتوری و
بهره کشی
بسیج کنند،
باید
وسیعترین
اشکال
مبارزاتی را
با مطالبات
گوناگون
تلفیق کنند. تلفیق
مبارزات ضدّ
استبدادی
مردم با
مبارزات
مطالباتی و
معیشتی ، تلفیق
مبارزه برای
نان با پیکار
برای آزادی، سومین
درس انقلاب ۵۷
و همچنین جنبش
ضدّ استبدادی ۸۸، است.
انقلاب
بهمن نشان داد
که با یک
اتحاد عمومی همه با
هم و منفعل نمیتوان
به دموکراسی و
برابری
اجتماعی دست
یافت. این
انقلاب
همچنین نشان
داد که شعار
منفی یعنی
(آنچه
نمیخواهیم)
مترادف شعار
مثبت یعنی
(آنچه
میخواهیم)
نیست.
فروپاشیدن
اتحاد عمومی
علیه شاه و
هدف قرار
گرفتن
نیروهای
انقلاب و زندگی
توسط رژیمی که
بقدرت رسید، و
در هم شکستن
توهمات و
توافقات
پیشین، به
روشن شدن
مرزهای
انقلاب و
ارتجاع کمک
کرده است.
تفاوت درک
جریانات
مختلف از
آزادی و نحوه
عمل آنها، چهارمین
درس انقلاب ۵۷
است.
در سی و
ششمین سالگرد
انقلاب بهمن
تاکید
بر اصل
حاکمیت مردم
ایران و نفی
هر نوع
وابستگی به
قدرت های
خارجی و
مخالفت قطعی
با هر نوع مداخله
قدرت های خارجی
در تعیین
سرنوشت مردم
ایران؛ تأکید
بر ضرورت
جدایی دین از
دولت؛ برابری
حقوقی و اجتماعی
زنان و مردان
در همه حوزه
ها؛ تأکید بر
برابری ملیت
های ایران و
دفاع از حق آن
ها درتعیین
سرنوشت شان و
اتحاد
داوطلبانۀ
آنها و دفاع از حق
شهروندی
برابر همه
اقلیت های
فرهنگی ،
زبانی و
معتقدان به
مذاهب مختلف و
غیر معتقدان
به هر نوع
مذهب؛ تأکید
بر اهمیت
حیاتی آزادی
های بنیادی
همه و مطلقاً
همه ایرانیان
و دفاع قاطع
از اصل برابری
در آزادی و
تأکید بر
ضرورت
دموکراسی
فعال و
مشارکتی که از
طریق حق
مداخله برابر
همه و مطلقاً
همه
ایرانیان؛ و
همچنین تاکید
ٔبر لاینفک
بودن برابری
های اقتصادی –
اجتماعی با
برابری های سیاسی
– حقوقی
از اهمیت
اساسی
برخوردار است.
در سالگرد
انقلاب بهمن،
و با آموختن
از درس های
آن، به
استقبال
انقلاب آتی و
به تدارک پیروزی
آن بشتابیم.
انقلاب مرد!
زنده باد
انقلاب!
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده باد
آزادی
زنده
باد
سوسیالیسم
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
دو شنبه
۲۰ بهمن ۱۳۹۳
برابر با ۹
فوریه ۲۰۱۵