اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
به
مناسبت شورش
مردم
نیشابور علیه
گرانی
پوست
خربزه ی
اقتصاد زیر
پای جمهوری
اسلامی
در
روز دوشنبه
دوم مرداد ماه ۱۳۹۱ مردم نیشابور علیه
گرانی به
اعتراض
برخاستند. نه جرقه
ی اعتراض به
گرانی، بلکه
تأخیر در
آغاز
اعتراضات
مردمی علیه
افزایش جهشی
قیمتها در
ایران تعجب
برانگیز است.
زمزمههای
اعتراض علیه گرانی
از مدت ها
قبل آغاز شده
بود.
هشدارهای
مقامات رژیم
درباره
افزایش قیمتها
و سقوط آزاد
قدرت خرید
مردم از این
جهت گویا بود.
در کنار
افزایش قیمت
ها، کمیابی
آشکار مواد غذائی
همچون مرغ، به
شکل گیری صفهای
طولانی در
گرمای طاقت
فرسا و تجمع
بزرگ مردم در
مقابل فرشگاههایی
که مرغ دولتی
عرضه میکردند،
منجر شد.
بدنبال شورش
مردم و
فریادهای «ننگ
بر گرانی» مردم نیشابور،
معاون
فرماندار،
دادستان و
فرمانده
نیروی انتظامی
این شهر در
محل تجمع و
اعتراض مردم
ظاهر شدند.
دادستان این
شهر مردم را
متهم کرد که
برای دو عدد
مرغ دست به
راهپیمایی
زده اند، و
ضمن حمله به
شعارهای
اعتراضی و ضّد
دولتی مردم
اعلام کرد که «ما انقلاب
نکردیم برای
نان و آب». برای کسانی
که سفره
هایشان از
اموال غارت
شده ی مردم
رنگین است و هیچ
دغدغه ای از
گرانی،
بیکاری و فقر
ندارند، تکرار
شعار خمینی در
بیش از سه دهه
پیش که «ما
برای خربزه
انقلاب
نکردیم»
کار آسانی
است. اما
مردمی که برای
تهیه یک عدد مرغ
باید ساعت های
متمادی در صف
بیایستند،
تامین نان شب
شان یکی از
اصلی ترین
انگیزه
هایشان برای
شورش و انقلاب
است. همین
قدرت انفجاری
خشم مردم،
سران رژیم را
نگران کرده
است. نگرانی
آشکار
مقامات رژیم
از شورشهای
توده ای نشان
می دهد که
دستگاه حاکمه
تا چه اندازه
از پوست خربزه ی اقتصاد زیر
پای خود
هراسان است.
بسیاری
از مقامات
رژیم تا مدت ها قبل از
"معجزه
اقتصادی" حذف
یارانهها و
اهمیت این
سیاست در کاهش
مداخله دولت
در اقتصاد و
باز گذاشتن
دست بازار و
همچنین از بی
تاثیر بودن
تحریمهای اقتصادی
علیه ایران،
داد سخن می دادند و به
تبلیغ سیاستهای
نظام اسلامی
میپرداختند. اما اکنون که
نتایج مصیب
بار سیاست حذف
یارانه ها و
تاثیرات
ویرانگر
تحریم های
اقصادی که
همچون دو لبه
قیچی گلوی
مردم را می
فشارد، بیش از
پیش آشکارتر
می شود،
مقامات
اسلامی یکی پس از دیگری
نسبت به عواقب
بحران
اقتصادی
موجود هشدار می دهند.
هفته گذشته علی
لاریجانی
اجرای ناقص
قانون
هدفمندی
یارانه ها و
تحریم ها را
علت اصلی
مشکلات
اقتصادی کشور
اعلام کرد و
خواستار آن شد
که مجلس برای
حل این مشکلات
کمیته ای خاص
و جدید تشکیل
دهد. جلسات
مجلس در این باره در پشت
درهای بسته و
غیر علنی
برگزار می شوند. هم زمان
با هشدارهای
مقامات امنیتی
و انتظامی
رژیم درباره
احتمال شورش
نان، جمهوری
اسلامی توجیه
مردم و گسترش
سانسور
خبری را در
دستور کار
قرار داده
است. اعلام
خبر اعزام ۶
هزار طلبه به
نقاط مختلف
کشور به منظور
"ارشاد" مردم
درباره گرانی
و تحریمها و
حضور وزیر
اطلاعات،
وزیر صنایع و
معادن و معاون
شورای امنیت
ملی در جمع
این طلاب،
حکایت از
وخامت اوضاع و
هراس رژیم از
انفجار خشم
مردم دارد.
سانسور اخبار
مربوط به
اوضاع اسفبار
اقتصادی که از
مدت ها
قبل و با عدم
انتشار آمار
اقتصادی آغاز
شده بود، اخیرا
حتی به حوزههایی
دیگری نیز
گسترش یافته است. شبکههای
صدا و سیما،
"مجاز" به پخش
اخبار افزایش
قیمت
ارز و طلا
نیستند. شبکه
دو سیمای
اسلامی اما
از این هم
فراتر رفته و
هفته گذشته به
هنگام پخش
فیلم «بگذار
زندگی بکنم» بخشی از
فیلم که در آن
به قیمت
نارنگی در سال
۱۳۶۵ اشاره
می شود را
سانسور کرد.
هشدار هفته
گذشته اسماعیل
احمدی مقدم،
فرمانده
نیروی انتظامی
رژیم، نشان می دهد که چنین
نمونههایی
از سانسور نه
یک استثنا که
قاعده است. او
خواهان
سانسور هر چه
بیشتر شده و
گفته بود که «در فیلم ها
خوردن مرغ را
نشان می دهند
در صورتی که
فردی شاید
نتواند آن را
بخرد. فیلم ها
امروز ویترین
جامعه هستند و
برخی افراد با
دیدن این
فاصله طبقاتی
می گویند که
خودمان چاقو
دست می گیریم
و حقمان را از
این پولدارها
خواهیم گرفت.
صدا و سیما
امروز ویترین
نشان دادن همه
امور در دسترس
نیست». تنها یک
نظام فاقد
هرگونه ارزش
اخلاقی می تواند نان،
آب و خربزه را
نامربوط
به زندگی مردم
تلقی کند، و
تنها یک نظام
فاقد هرگونه
مشروعیت و پایه
اجتماعی می تواند از
پخش تصاویر مرغ و قیمت
نارنگی بر
خود
بلرزد.
جمهوری
اسلامی در چند
روز گذشته
تلاش کرده است
تا علت کمبود
و جهش سرسام
آور قیمت مرغ
را به عواملی
همچون کمبود
روحانی برای
نظارت بر ذبح
شرعی مرغ،
قاچاق و حمل
غیر مجاز مرغ
از شهرهای
مختلف کشور،
احتکار، و
غیره نسبت
دهد. اما نه
این عوامل
"تکنیکی" و
"شرعی"، بلکه
سیاستهای
جمهوری
اسلامی عامل
اصلی افزایش
قیمتها و
سقوط آزاد سطح
زندگی و
معیشت اکثریت
عظیم جمعیت
ایران است.
عواقب فاجعه
بار جراحی
اقتصادی
نظام، که در
آذر ماه ۱۳۸۹ و تحت
عنوان
"هدفمند کردن
یارانه ها"
آغاز شد، اکنون
چنان عیان است
که بسیاری از
مقامات رژیم
از پیشبرد و
تداوم آن
هراسانند. درکنار حذف
یارانه ها،
سیاست های
ماجراجویانه
ی حکومت در
زمینه انرژی
هسته ای که
بهانه ای برای
تحریم های
فراگیر
اقتصادی
کشورهای امپریالیستی
گشته نیز روند
ورشکستگی
اقتصادی کشور
را تسریع کرده
است. تلاشها
و وعدهٔ
های فریبکارانه
رژیم برای
کاهش ضربه ی
سیاست حذف
یارانه ها به
کارگران و
زحمتکشان
ایران که تحت
پوشش یارانههای
نقدی پنهان
شده بود، با
ملموس شدن
اثرات این طرح
و فشارهای
مضاعف و خرد
کننده تحریمهای
اقتصادی علیه
ایران و کاهش
عظیم درآمدهای
نفتی دولت،
با شکست مواجه
شدند.
اعتراض
مردم نیشابور، خشم متراکم شده و
قدرت انفجاری
مردمی را نشان
می دهد که
کارد به
استخوانشان
رسیده است.
عدم مداخله
نیروهای
انتظامی در
این حرکت نشان
می دهد که
دستگاههای
امنیتی
جمهوری
اسلامی از
گسترش شعلههای
چنین حرکاتی
به شدت نگرانند
و با وجود
تهدیدهای
امنیتی مکرر و
سانسور و
سرکوب
روزمره، خطر از
دست دادن
کنترل را جدی گرفته اند.
طرح امنیتی
حذف یارانهها
که از همان
ابتدا با چراغ
خاموش و با
حضور، رهبری و
هماهنگی
دستگاههای
امنیتی رژیم و
با زور سرنیزه
به پیش برده شده،
اکنون در
متن تحریم های
ویرانگر
اقتصادی،
امنیت نظام را
تهدید میکند.
حقیقت غیر
قابل انکار
این است که
دستگاههای
امنیتی و
تبلیغاتی
رژیم
نتوانسته اند
خلأ عظیم و
پرناشدنی بین
وعدههای
رژیم و واقعیت
های زندگی
در ایران را
سانسور کنند. تجربه
نشان می دهد
که اعتراض
علیه گرانی هیچگاه در
آن سطح باقینمانده
است. در کشوری
همچون ایران
که دامنه نارضایتی
وسیع است،
اعتراض به
افزایش قیمت
ها راه را برای
مقابله با
عواملیکه به
این بحران و
افزایش قیمتها
منجر شده اند
هموار خواهد
کرد . تردیدی
نباید داشت که
نافرمانیهای
مدنی و اعتراضات
مردم اهرم
موثری علیه
سیاستهای
ضدّ مردمی
رژیم اسلامی
است. این
خطر نیز وجود
دارد که
مدافعان
تحریم های اقتصادی،
شورش به حق
مردم را از
دستاوردهای سیاست
تحریم ها
بدانند. در
حالی که نباید
از خاطر برد
که نابودی
اقتصادی کشور
در نتیجه ی
تحریم ها،
بسیاری از
امکانات مردم
را نیز نابود
کرده است. بنابراین
شورش مردمی و
نافرمانی
توده ای اهرمی
است که می
تواند هم علیه
رژیم غارتگر
اسلامی به
حرکت در آید و
هم علیه
مداخلات
امپریالیستی
از اراده و
حاکمیت ملت
دفاع کند. بدون
تبدیل
اعتراضات
محلی پراکنده
به یک جنبش
متشکل و
سازمان یافته
نمی توان
قدمهای
بزرگتری را
علیه سیاستهای
ریاضت
اقتصادی و
علیه سقوط
آزاد سطح زندگی
اکثریت عظیم
جمعیت ایران
برداشت. حقیقت
این است که
تجربه زندگی
اقلیت ناچیزی
که حکومت می کنند و
با چپاول
دار و ندار
اکثریت
مردم، جیبها و
حسابهای
بانکی خود را
پر کرده
اند، با تجربه
زندگی مردمی که آزادی
و نان شب
شان توسط
همین اقلیت
ناچیز ربوده
میشود، کاملا
بیگانه است.
فرهنگ مقاومت
را باید با
استفاده از
اعتراضات
کنونی و
تبدیل جمعهای
اعتراضی به
تشکلهای
ثابت و
دمکراتیک در
هر واحد
مسکونی، هر محل،
هر منطقه و
شهر، گسترش
داد. این
اعتراضات اگر
بتوانند به
شورش های
گسترده در
محلات کارگر
نشین،
فقیر نشین و
محل زیست
تهیدستان
تبدیل شوند،
می توانند
تعادل رژیم را
بر هم بزنند. این اعتراضات
که در آن
بویژه زنان
نقش برجسته ای
ایفا می کنند،
می توانند و
باید به نطفههای
شبکه ها و
نهادهای
مقاومت، و به
طریق اولی، نطفههای
دمکراسی در
ایران تبدیل
شوند و از حق
حاکمیت و
اراده مردمی
برای ایجاد
حکومتی از آنِ
خود دفاع کنند
و مانع از آن
شوند که نبرد
علیه دیکتاتوری
سیاه مذهبی
عاملی
برای سلطه ی
غارتگران
امپریالیستی گردد.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده باد
آزادی، زنده
باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
۳ مرداد ۱۳۹۱
/ ۲۴
ژوئیه ۲۰۱۲