Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ برابر با  ۲۶ می ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶  برابر با ۲۶ می ۲۰۱۷
اکثریتِ رأی‌دهندگان هرگز خود را در کنار نظام حاکم تعریف نمی‌کنند

اکثریتِ رأی‌دهندگان هرگز خود را در کنار نظام حاکم تعریف نمی‌کنند

 

طاها زینالی

 

۱. انبوه مردم و طبقات و اقشار فرودستْ قُدسی نیستند و می‌توانند مورد انتقاد واقع شوند. آن‌ها به‌لحاظ سیاسی عاملیت و مسئولیت دارند و می‌توان بر مبنای اعمال یا بی‌عملی‌هایشان، ترس‌خوردگی و منفعت‌طلبیِ شخصی و یا عافیت‌طلبی‌شان، مورد قضاوت انتقادی قرار گیرند. به‌طور کلی می‌توان گفت که فرودستان و سرکوب‌شدگان با ایفای نقش در موقعیت اجتماعی و پیروی از وظایف تعیین‌شده‌ی مسلط در نظم حاکم به بازتولید روابط سرکوب‌گر یاری می‌رسانند. با این حال، هرگز نمی‌توان سرکوب‌شده را به‌دلیل پیروی از منطق سرکوب‌گر و نشوریدن علیه‌اش به‌سادگی به هم‌دستی با وی متهم کرد. موقعیت ساختاری و محدودیت‌هایش و ایدئولوژی روابط سرکوب‌گرانه و خشونت حاکم، همه و همه گرایشی به وجود می‌آورد که محکومان ــ‌در معنای وسیع کلمه‌ــ را به سمتی سوق می‌دهد که خطر نکنند و در همان ساختار حاکم ایفای نقش کنند. بر این اساس، نمی‌توان انبوهِ حکومت‌شوندگان را به‌سادگی به‌صرفِ رأی‌دادن در انتخابات ریاست جمهوری به‌نحوی یک‌کاسه هم‌دست حاکمیت و سرکوب‌هایش خواند. رأی‌دهندگان از هر سو آماج ایدئولوژی‌ فراگیری هستند که تنها عرصه‌ی مداخله‌ی سیاسیِ واقعی توده‌های مردم را به صندوق انتخابات و تنها بدیل سیاسی واقعاً موجود را به تقویت جمهوریت و پارلمانتاریسم نظام سیاسی حاکم از طریق انتخابات خلاصه می‌کند. از این نگاه، اگرچه صِرفِ مشارکت در یک انتخابات به‌شدت محدود و نازل می‌تواند در سطوحی قابل‌نقد باشد، اما توهین و فحاشی به کلیت مردم مستأصلی که تحت‌تأثیر گفتار و هجمه‌ی غالب رأی می‌دهند و نادان‌شمردن‌شان یا متهم‌کردنِ آن‌ها به هم‌دستی با حاکمیت به‌هیچ‌وجه رویکرد قابل‌دفاعی از منظر سیاست فرودستان و محکومان نیست و نسبتی با سیاست‌ورزی با چشم‌انداز سوسیالیستی و رهایی‌بخش ندارد.

۲. اشخاص یا گروه‌ها را، از جمله در رابطه با مشارکت در انتخابات اخیر در ایران، می‌بایست در سطوح مختلف و بر اساس فعالیت‌ها و جایگاه‌های مختلف‌شان مورد نقد قرار داد. آن‌هایی که رأی می‌دهند، آن‌هایی که برای منافع خود یا منافع حاکمیت در کمپین‌ها فعالیت می‌کنند، آن‌هایی که با مدعاهای مبارزاتیِ مترقی و عدالت‌‌‌جویانه و آزادی‌‌خواهانه از کاندیدایی حمایت می‌کنند، آن‌هایی که به مخالفان شرکت در انتخابات تهمت و برچسپ و دشنام می‌زنند، آن‌هایی که در لجن‌پراکنی علیه جریانات مترقی و منتقد و مخالف حاکمیت و تقلیل‌دادن‌شان به یک اپوزوسیون مرتجع یا جنگ‌طلب مشارکت می‌کنند، و در نهایت آن‌هایی که با پروژه‌های رسانه‌ای و گفتمانیِ نظام و حتی با بازوهای امنیتی آن همکاری‌هایی دارند، با هر یک از این دسته‌ها (و با کسانی با ترکیبی از این رویه‌‌ها) باید در سطحی متفاوت مواجه شد و بر اساس جایگاه‌ها و مدعاها و عمل‌کردشان به نقد و قضاوت و یا مبارزه علیه‌شان پرداخت. حتی نفس رأی‌دادن در انتخابات یک قضاوت و حکم یک‌سان برای همه به همراه ندارد، و می‌توان برخی اشخاص و جریان‌ها را بر مبنای مدعاها و جایگاه‌هایشان و استدلال‌ها و توجیهات‌شان و گستره‌ی تأثیرگذاری‌شان در این رابطه مورد نقد قرار داد و درباره‌شان قضاوتی متفاوت از مشارکت انبوه رأی‌دهندگان داشت.

۳. بحث فوق هم درباره‌ی ایرانی‌های مقیم کشور و هم مقیم کشورهای دیگر صدق می‌کند. نمی‌توان آن‌دسته از ایرانی‌های مقیم خارج را که صرفاً رأی داده‌اند (تنها ۸ درصد از کل ایرانیان مقیم خارج)، هم‌دست حاکمیت برشمرد، چه مهاجرت‌شان بر مبنای پناهندگی باشد و چه تحصیل و اشتغال و غیره. حتی آن‌هایی که پناهنده‌ی سیاسی هستند را هم نمی‌توان به صرف رأی‌دادن در انتخابات به دورویی و ریاکاری متهم کرد. آن‌ها هم مانند بسیاری مردم دیگر می‌توانند با امید به تغییر نظام حاکم در ایران، گیریم امیدی واهی و متأثر از گفتار حاکم، در انتخابات شرکت کنند، بی‌ آن که این کنشِ آن‌ها با فرارشان از دست همان نظام حاکم و پناهنده‌شدن در کشورهای پناهنده‌پذیر منافاتی داشته باشد. بحث‌هایی نظیر افشای نام و هویت آن دسته از ایرانی‌های مقیم خارج که صرفاً در انتخابات رأی داده‌اند و تنگ‌ و دشوار کردنِ وضعیت زندگی و اقامت آن‌ها در خارج از کشور مبتنی بر یک درک هم‌گن‌ساز و مغشوش است، و چنین رویه‌ای هرگز نمی‌تواند بخشی از یک مبارزه‌ی رهایی‌بخش و مترقی و سوسیالیستی باشد. در عوض، ایده‌های کسانی که پناهندگان را به‌صرفِ انداختن رأی به صندوق به هم‌دستی با حاکمیت متهم می‌کنند، به‌سادگی با باورهای راست‌گراترین و مهاجرستیزترین جریانات سیاسی کشورهای میزبان پناهندگی شانه‌به‌شانه می‌زند.

کوتاه سخن آن که آن‌‌هایی که از موضع اپوزوسیونْ تمامیِ کسانی که در انتخابات شرکت می‌کنند را یک‌کاسه کرده و به آن‌ها دشنام می‌دهند یا خواهان افشای نام و هویت‌شان و یا باطل‌شدنِ پناهندگی‌شان هستند، در عمل بیش‌ترین ضربه را به نیروهای مترقی اپوزوسیون وارد می‌کنند، به‌ویژه اگر خود را چپ‌گرا و سوسیالیست معرفی کنند. آن‌ها حتی به‌درستی نمی‌فهمند که هم‌دست‌خواندنِ میلیون‌ها نفر از رأی‌هندگان با حاکمیت جمهوری اسلامی به معنیِ دشمن‌خواندنِ آن‌هاست، به معنیِ تعریف اکثریت مردم در کنار نظام و در مقابل اپوزوسیون است. حال آن که اکثریتِ رأی‌دهندگان هرگز خود را در کنار نظام حاکم تعریف نمی‌کنند. روشن است که چنین درک معیوبی هرگز به تقویت و رشد گفتمان مخالفت با حاکمیت جمهوری اسلامی یاری نمی‌رساند، برعکس، ماده و مصالحی به‌دست آن گروه‌های «شبه‌اپوزوسیونی» می‌دهد که مخالفت و دشمنی با اپوزوسیون را در اولویت فعالیت‌هایشان قرار داده‌اند؛ همان‌ها که از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا تمامیِ مخالفان حاکمیت را به ارتجاعی‌ترین و معیوب‌ترین‌شان تقلیل‌ دهند و به هر شیوه‌ی کثیفی به کلیت این مخالفان حمله کنند.

برگرفته از فیسبوک نویسنده

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©