اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران ( راه
کارگر)
در
ستایش و
پشتیبانی از حرکت
شکوهمند
معلمان کشور و
اعتراضات
توده ای مردم
مهاباد
رودخانه
های بزرگ
اجتماعی به هم
می پیوندند
روز
پنجشنبه ۱۷
ارديبهشت
۱۳۹۴ در تاریخ
مبارزات مردم
ایران به ثبت
خواهد رسید.
این روز، معلمان
کشور برای
رسیدن به
خواست های
برحق شان، چهارمین
گردهم آئی شکوهمند
و سراسری شان
را برگزار
کردند. اهمیت
این حرکت سراسری
در آن بود که
در اول
اردیبهشت ماه
سازماندهی آن
را اعلام کرده
بودند و
علیرغم فشارهای
گسترده
نیروهای
امنیتی علیه
رهبران جنبش
معلمان و
مسئولان تشکل
های صنفی
معلمان و
علیرغم موضع
گیری صریح رهبر
رژیم برای
اجتناب از
برگزاری آن،
این گردهم آئی
های گسترده در
ده ها شهر
کشور برگزار شد.
معلمان سراسر
کشور در
پارچه نوشتههایی
که حمل می
کردند خواست
های خود را
بیان می
کردند: «خط فقر
سه میلیون،
حقوق ما یک
میلیون»، «فقر
را شاید تحمل
کنیم، ولی فرق
را هرگز»،
«آزادی معلمان
زندانی،
بداقی، باقری
و هاشمی»،
«آقای وزیر!
هشدار»، «وزیر
بیلیاقت،
استعفا
استعفا»،
«معلمان باید
مدیران مدارس
را انتخاب کنند»،
«معلم فریاد
میزند،
رسانه سانسور
میکند»، «معلمین
از فرق مینالند
نه از فقر»،
«دغدغه معلم
معیشت است»،
«فریاد سکوت
برای رفع
تبعیض»، «این
تجمع کاملا
صنفی و غیر
سیاسی است»،
«خصوصی سازی
مدارس مخالف اصل
۳۰ قانون
اساسی است»،
«معلم بیدار
است از تبعیض
بیزار است» و «
می زنم فریاد،
هرچه
باداباد، وای
از این توفان،
وای از این
بیداد».
اما
روز ۱۷
ارديبهشت ،
تنها روز
اعتراض
سراسری
معلمان کشور
نبود. در این
روز مردم
قهرمان
مهاباد در
اعتراض به تعرض
بیشرمانه یک
مامور بازرسی که
باعث مرگ
فریناز
خسروانی شد،
به خیابان ها آمدند،
هتل
تارا شهرستان
مهاباد را
به آتش کشیدند
و نسبت به بی
حرمتی به یک
دختر و سیاست
زن ستیزانه حکومت
اسلامی سر به
اعتراض برداشتند. حادثه
سقوط فریناز
خسروانی از
بالکن یکی از
اتاقهای طبقه
چهارم این هتل
در حالی رخ
داده است که
گفته میشود
این اتاق محل
اقامت یکی از
کارمندان
وابسته به
وزارت
اطلاعات یا
یکی از ماموران
بازرسی
جهانگردی
بوده و فریناز
از سوی مدیر
هتل به آن
اتاق فرستاده
شده بود و
وقتی با قصد
تجاوز از سوی این
مامور روبرو
می شود، قصد
فرار از بالکن
طبقه چهارم
هتل را داشته
که به
پائین پرتاب می
شود و در دم
جان می سپارد.
آنچه
کاسه صبر مردم
مهاباد را
لبریز کرده
است، تکرار
چنین فجایعی
در این شهر
بوده است.
حادثه مرگ
دلخراش
فریناز
خسروانی برای
فرار از
تجاوز، یک
حادثه ساده و
یک تصادف
ابتدا به ساکن
نیست. اینجا
نگاه ضد زن
حاکمیت
جمهوری
اسلامی خود را
به عریانی
نشان می دهد.
همان نگاهی که
بر چهره
دختران
اصفهانی اسید
می پاشد، همان
نگاهی که تلاش
می کند زنان
را به خانه
بازگرداند؛
همان نگاهی که
موانع گوناگون
بر سر راه
استخدام
دختران جوان
ایجاد می کند.
عصیان یک دختر
جوان و دفاع
از حیثیت خود،
نه تنها
اقدامی برای
حفظ حرمت
انسانی خود بوده
است بلکه
اعتراضی به
سیاست
حاکمیتی است
که زن را نصف
مرد می داند و او را
تنها در هیئت
"کالای جنسی" می
نگرد.
فوران
خشم مردم
مهاباد، نه
تنها اعتراضی
آشکار به بی
حقی زن و نگاه
رذیلانه
حاکمیت
اسلامی به زن
را در خود
داشت، بلکه به
شکلی آشکار
نشان داد که
کاسۀ صبر مردم
کردستان نسبت
به بی حقی
ملیت های کشور
و بویژه بی
توجهی مقامات
حکومتی به خواست
های ملی
مردم
کردستان
لبریز شده است.
گسترده گی
حرکت اعتراضی
مردم مهاباد و
حمایت گسترده
مردم کردستان
از این شورش
برحق، نشان می
دهد که خواست
های ملی و عطش
بر چیدن تبعیض
ملی به مرحله
حساس و قابل
اشتعالی
رسیده است.
در
حالی شاهد
چنین حرکت های
امیدبخشی
هستیم که در
یک هفته اخیر
شاهد دستگیری
های گسترده فعالان
کارگری،
زنان،
نویسندگان و
کنشگران اجتماعی
و یا احضارهای
آنها بوده
ایم. دستگیری ابراهیم
مددی نایب
رئیس سندیکای
شرکت واحد ،
داود رضوی عضو
هیئت مدیره سندیکای
شرکت واحد، محمود
صالحي فعال
كارگري
شناخته شده در
شهر سقز، كاك
عثمان
اسماعیلی سحنگوي
كميته دفاع از
كارگران
زنداني در مهاباد ، بکتاش
آبتین، شاعر،
فیلمساز و
عضو هیأت
دبیران کانون،
رضا خندان
(مهابادی)،
نویسنده،
منتقد ادبی و
عضو هیأت
دبیران کانون، محمد رضا
عالی پیام
(هالو)، ندا
مستقیمی یکی
از حامیان
مادران پارک
لاله، نرگس
محمدی، نایب
رئیس کانون
مدافعان حقوق
بشر، رسول بداقی
و دیگر
فعالانی که به
خانه هایشان
یورش برده شده
نمونه هائی از
این سیاست
وحشت آفرینی
رژیم اسلامی
است. تداوم
این حرکت های
اعتراضی در
شرایطی که رژیم
اسلامی به
حربۀ ارعاب
روی آورده
است، نشان از
ورود جنبش
اعتراضی به
مرحله حساسی
می دهد. مرحله
ای که آن را
باید به فال
نیک گرفت و
برای تداوم و
گسترش آن همت
گماشت.
سازمان
ما که همواره
خود را جزئی
از دریای بیکران
مردم ایران
دانسته و تلاش
کرده قطره ای
کوچک از اقیانوس
طوفانی جنبش
اعتراضی مردم
ایران باشد، طلایه
های پیوند این
رودخانه های
عظیم اجتماعی
را مایه امید
می داند.
اکنون در
شرایطی بسر می
بریم که وظیفه
همه نیروهای
آزادیخواه و
برابری طلب
است که ضمن
حمایت آشکار و
پشتیبانی همه
جانبه
از این
اعتراضات
شکوهمند،
بدون اما و
اگر و تردید، از
تمامی
امکانات
گروهی و جمعی
خود برای
تبلیغ و اطلاع
رسانی بهره
برداری کنند.
باید تمامی
نیروهای
موجود را برای
گسترش و ارتقای
این مرحله
حساس از جنبش بکار
گرفت و بر
رخوت و بی
عملی و بی
اعتقادی به
نیروی لایزال
مردم فائق
آمد و از هدر
دادن نیرو در
مسیرهای
انحرافی و جدل
های بی ثمر و
بی سرانجام خودداری
کرد. توجه
داشته باشیم
حرکتی که توسط
معلمان کشور به راه
افتاده و در
سه ماه گذشته چهار
حرکت بزرگ در
اسفندماه ،
فرودین ماه و
اردیبهشت ماه
را برای تحقق
خواست هایش به
سرانجام رسانده،
ظرفیت های بزرگی
از خود بروز
می دهد. وقتی
معلمان با
سکوت شکوهمند
خود به همگان
اعلام می کنند
که :« می زنم
فریاد، هرچه
باداباد، وای
از این توفان،
وای از این
بیداد»، آنها
از توفان
بزرگی خبر می
دهند. اکنون
زمان آن رسیده
است که
تمامی قوا را
برای واداشتن
استبداد
بیرحم دینی به
عقب نشینی بکار
گرفت و اجازه
نداد این دیو
وحشی با
ترفندهای
همیشگی اش به
ایجاد شکاف در
میان جنبش های
اجتماعی
بپردازد و راه
را برای سرکوب
خشن آنها
فراهم آورد.
حاکمیت
اسلامی
ددمنشانه تر و
بی رحم تر از
آن است که
بتوان به وعده
های دروغین اش
اعتماد کرد.
سر این دیو
وحشی را باید
بر سنگ کوبید.
راه دیگری برای
نجات کشور
قابل تصور
نیست .
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده باد
آزادی، زنده
باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
جمعه ۱۸
ارديبهشت
۱۳۹۴ برابر با
۰۸ می ۲۰۱۵