از
تجربیات
مبارزاتی
جنبش کارگری
در آرژانتین:
اعتصاب
۱۰ آوریل ۲۰۱۴
۱. اعتصاب
سراسریِ ۱۰
آوریل به
مثابه
اعلامیهی
اعتراضی طبقهی
کارگر علیه
دولت سرمایه
در
تاریخ ۱۰
آوریل ۲۰۱۴ در
شهرهای مختلف
آرژانتین،
اعتصاب
سراسری و
گستردهای
در اعتراض به
کاهش سطح حقوق
و دستمزدها
برپا شد. به
گفتهی برخی
از فعالین که
در روند
هماهنگیِ این
کنش عظیم
کارگری
مشارکت
داشتند، این
اعتصابِ سراسری
اعلامیهای
بود از سوی
طبقهی کارگر
آرژانتین در
اعتراض به
سیاستهای
اقتصادی راستگرایانهی
دولت
آرژانتین.
فراخوان
عمومی به این
اعتصاب در
همایشی با
گردهمآییِ
بیش از چهار
هزار نفر از
فعالین
کارگری در
تاریخ ۱۵ مارس
(«مجمع ملیِ
اتحادیههای
مبارز»)، به
تصویب رسید*.
فراخوان به
این اعتصاب
عمومیْ مورد
پشتیبانیِ
وسیع نیروی
کارِ سراسر
کشور واقع شد،
طوری که سطح
مشارکت و
دامنهی عمل
در اعتصاب ۱۰
آوریلِ
امسال، حتی از
اعتصاب
سراسری ۱۰
نوامبر ۲۰۱۲
نیز بیشتر بود.
در اثر
اعتصاب
کارگری اخیر،
که دومین
اعتصاب بزرگ
در سطحِ کشور
در مخالفت با
دولت حاکم (دولت
کیرشنر) بود،
دستگاه حمل و
نقل و خدمات
عمومی، جایی
که به بیان
اتحادیههای
رسمی «اعتصاب
حکمفرماست»،
به طور کامل
متوقف شد. حتی
در بخش صنعت
نیز، که اتحادیههای
رسمی در آن
غالب هستند،
کارگران در
بسیاری از
کارخانهها
دست به اعتصاب
زدند. در
بوینسآیرس،
اعتصاب به
کارخانههای
مواد غذایی
حومهی
شمالی، شهرک
صنعتی پیلار،
صنایع
گرافیک، صابونسازی،
اتومبیلسازی
و شرکتهای
بینالمللی
مانند یونیلیور (Uni-Liver) و
وُرلدکالر (World-Color) کشیده
شد. در شهرهای
دیگر
آرژانتین،
صنایع پتروشیمی
و فلزات کاملا
متوقف شدند.
کارخانههای
رنو و فورد،
برای پیشگیری
از اعتصاب
کارگران، روز
۱۰ آوریل را
تعطیل اعلام
کردند. بارزترین
شاخصِ این
اعتراض
سراسری،
اعتصاب تمامی
کارکنان متروی
بوینسآیرس
بود که منجر
به توقف کامل
سیستم حمل و
نقل عمومی در
پایتخت شد.
علاوه بر این،
تعداد زیادی
از معلمان در
سراسر کشور از
رفتن به کار امتناع
کردند؛ در
حالی که
رهبران
اتحادیهی
معلمان، که
حامی دولت
کیرشنر هستند،
مخالفت خود را
با اعتصاب ۱۰
آوریل اعلام کرده
بودند.
در متن
این تجربهی
مبارزاتی
موفق،
اتحادیههای
کارگریِ
مستقل، «کمیتهی
پیشکارانِ
فروشگاهها»،
و نمایندگان
تمامی
اتحادیههایی
که در «مجمع
اتحادیههای
مبارز» (ESC: Encuentro Sindical Combativo) عضو هستند،
به همراه
سازمانهای
سیاسیِ
رزمنده، در
حوزههای
اساسی زیر
همکاریِ
درخشانی با
همدیگر داشتند:
در تشکیل
مجامعِ
عمومی
کارخانهها
برای تصمیمگیریِ
کارگران، و در
پیشبردِ ایدهی
اشغال
بزرگراهها
به هدف تضمینِ
پایداری
اعتصاب. این
همبستگی
مبارزاتیِ
سازمانیافته
در میانِ
نهادهای
رزمندهی
کارگری، بیگمان
تأثیر غیر
قابل انکاری
در تشویق
کارگران به
مشارکت جمعی
در اعتصاب ۱۰
آوریل داشت.
بدین
ترتیب، در
حالی که
بوروکراسیِ
رسمی اتحادیهها
در مقابل
دولتی که در
صدد کاهش حقوق
و دستمزدهاست
زانو زده بود،
طبقهی کارگر
در آرژانتین
با سازمان
دادن اعتصابی
سراسری در اعتراض
به سیاستهای
راستگرایانهی
دولت (به نفع
صاحبان
سرمایه)، گام
نخست مقاومت
علیه این
سیاستها را
با قدرت تمام
برداشت.
اعتراض
سراسری کارگران
در ۱۰ آوریل،
که با روی
برگرداندن از
بوروکراسی
رسمی اتحادیهها
همراه بود، نمود
عینیِ روشنی
است از
تغییرات در
فضای درونی
حاکم بر طبقهی
کارگر؛ و رشد
و گسترش سریع
آگاهی و
همبستگیِ
طبقاتی در
میان اقشار
کارگری، که
نویدبخشِ
پیشرفت و
تعمیق
مبارزات
کارگری در
آیندهی این
کشور است.
۲. برخی
از آموزههای
مبارزاتی و
سویههای
الهامبخشِ
اعتصاب ۱۰
آوریل
یکی
از نکات قابل
توجه در رابطه
با اعتصاب ۱۰
آوریل -در سطح
اتخاذ تاکتیکها-
به کارگیری
توامان دو شکل
از مبارزهي
جمعی است:
اعتصاب در محل
کار و به
تعطیلی کشاندنِ
نهادهای
تولیدی و
خدماتی، و شکل
دادن صفوف
اعتصاب
کارگران در
بزرگراههای
اشغال شده و
متوقف کردن
مسیر حمل و
نقل. در
نتیجه، در پی
این کنش
اعتراضیِ
جمعی و
هماهنگ، از
سویی نیروی
محرک و چرخهای
اصلی نظام
اقتصادی
موقتاً کشور
از کار میافتد؛
و از سوی
دیگر، حضورِ
صفوف اعتصاب
کارگران در
خیابانها و
همراهیِ
اقشار و دیگر
جنبشهای
اجتماعی در کنش
اشغال
بزرگراهها،
اعتراضات
کارگری در
نهاد «کار و
تولید» به طور
همزمان با
اعتراضات در
نهاد
مبارزاتیِ
«خیابان» پیوند
میخورد و
ابعادِ بسیار
گستردهتری
مییابد؛ تا
به عرصهای
برای تقویت
همبستگیِ
عمومی در
مبارزات تودهای
علیه حاکمیتِ
سرمایه بدل
گردد. ضمن اینکه
به هم پیوستن
بدنهای
مبارز جنبشهای
اجتماعی
مختلف در
بزرگراههای
مسدود شده،
گامی است در
جهت محو شدن
مرزهای
صوریِ میان
جنبشهای
اجتماعی، که
نظام سرمایهداری
همواره در
تلاش برای
پررنگ کردن
آنهاست.
البته
تأکید بر این
جنبهی
تاکتیکی از
تجربهی
مبارزاتی
فوق، به هدف
برجسته کردنِ
این شکل از
مبارزه به
عنوان مطلوبترین
شکل مبارزه در
جنبشهای
کارگری نیست؛
چرا که
برگزيدن
اشكال مبارزاتى
به عوامل
گوناگونی
بستگی دارد و
این وظیفهی
جنبشهای
کارگری هر
حوزهی محلی،
ملی و منطقهای
ست که با توجه
به مجموعِ
عوامل عینی و
با رجوع به
تجربیات و
امکاناتِ
مبارزاتی خود،
شکل مشخص
مبارزات خود
را برگزینند.
با این همه،
در جایی که
«امکانات
مبارزه» مطرح
میشود، بهرهگیری
از تجارب جنبشهای
کارگری در
دیگر مناطق
جهان، و سنتز
خلاقانهی آنها
با انباشت
تجارب و سنّتهای
محلیِ
مبارزه، میتواند
دامنهی
امکانات را از
مرزهای تثبیت
شدهی آن (یا
محدودههای
انتظار) فراتر
ببرد. همچنانکه
تاکتیک
خلاقانهي
کارگران
آرژانتین در
اعتصاب ۱۰
آوریل نیز محصول
عملِ ناگهانی
آنها برای کنش
این روز نیست،
بلکه
دستاوردی است
برآمده از
تجربیاتِ غنیِ
جنبشهای
فرودستان در
روند تاریخیِ
مبارزه علیه
سلطهی
سرمایهداری،
از جمله سه
دهه مقاومتِ
کارگران و
زحمتکشانِ
جهان در برابر
هجوم سیاستهای
نئولیبرالی.
نکتهی
مهم دیگر در
رابطه با
اعتصاب ۱۰
آوریل، نقش مهم
و حیاتیِ تشکلهای
مستقل و
نهادهای
رزمندهی
کارگری و
مجامع عمومی
کارخانهها و
نیز سازو کارِ
هماهنگی میان
همهی این
نهادها در سطح
کشور و در
حوزههای
مختلف صنعت و
حمل و نقل و
غیره است.
گستردگی
اعتصابها و
هماهنگی در
تاکتیک
مبارزاتی، یا
به بیان کلی
سازمانیافتهگیِ
جنبش، حاصل
وجود این تشکلهای
مستقل و
فعالیتِ
همبسته و هماهنگِ
اعضا و فعالین
آنهاست،که
این خود
بیانگر میزان
بلوغ طبقاتی
کارگران بر
بستر تداوم
سنّتهای
مبارزاتی
رادیکال در
این کشور است.
به عبارت
دیگر، ابعادِ
سازمانیافتهگیِ
این حرکتِ
اعتراضی
تاییدی است بر
آگاهی کارگران
از یک آموزهی
مهم تاریخی:
اینکه نه
احزاب رسمی و
نه
بوروکراسیِ
حاکم بر
سندیکاها،
بلکه این خود
کارگران
هستند که باید
مبارزه علیه سرمایه
را هدایت و
رهبری کنند؛
امری که تنها
با سازمانیابیِ
کارگران در
تشکلهای
مختلف، و
پیوندیابیِ
مبارزاتیِ آنها
ممکن خواهد
بود.
۳. در
ضرورت
یادگیری جنبشهای
کارگری از
یکدیگر و حفظ
و ارتقای سنتهای
مبارزاتی
در
دورانی به سر
میبریم که
حاکمیت
کشورهای
پیرامونی (یا
به اصطلاح: «در
حال توسعه») در
حال اجرای
هماهنگ و به
کار بستنِ
تمام و کمالِ
الگوی واحدی
از سیاستها و
طرحهای
اقتصادیِ
نولیبرالی
هستند (الگوی
تحمیلی و
دیکته شده از
سوی بازوهای
نظم جهانیِ
امپریالیستی،
نظیر صندوق
بینالمللی
پول و بانک
جهانی). این
پیشرویِ
تهاجمیِ
هماهنگ منطقِ
سرمایه در سطح
جهانی، ضرورتهای
تازهای را
پیشپای جنبشهای
کارگری و سایر
نیروهای فعال
در مبارزه
علیه سرمایهداری
قرار میدهد.
در سطحی عام
میتوان گفت
این موقعیت،
پیش از هر چیز
بار دیگر بر
اهمیت حیاتی
پیوندیابی
مبارزات
کارگران در
چارچوبهایی
فراتر از
مرزهای ملی و
منطقهای
دلالت دارد.
اما در سطحی
مشخصتر،
باید گفت
تشابه بیشازپیشِ
روندهای
کلانِ
سیاسی-اقتصادی
در «کشورهای
جنوب»، حاکی
از آن است که
جنبشهای
کارگری باید
ضمن بهرهگیری
از حافظهی
تاریخیِ خود،
بیش از همیشه
از تجربیات
مبارزاتیِ
یکدیگر
بیاموزند و
آموزههای آن
را برای غنیسازیِ
سنتهای
مبارزاتیشان
به کار گیرند.
چنین رویّهای،
به نوبهی خود
اتخاذ سیاستهای
مبارزاتیِ همبسته
در سطوح
فراملّی
(همبستگی
جهانی کارگران)
را تسهیل میکند.
دلیل اصلی یا
بستر مادّیِ
این مدعا آن
است که حوزههای
تاثیرگزاری و
پیامدهای
فاجعهبارِ
سیاستهای
اقتصادی
نئولیبرالی
تا حد زیادی
در کشورهای
مختلفِ «جهان
پیرامونی»
مشابه اند، و
تاکتیکهای
عملی و
بازوهایی
اجرایی دولتهای
حاکم برای
پیشبرد این
برنامههای
جزمگرایانهی
نئولیبرالی
نیز چندان
متفاوت از
یکدیگر نیست.
به عنوان یک
مثال مشخص،
اعتصاب ۱۰
آوریل در
آرژانتین در
اعتراض به
تعیین حداقل
دستمزد از طرف
دولت حاکم
صورت گرفت. میدانیم
در ایران نیز
به طور همزمان
سیاست کاملاً
مشابهی (در
جهت پایین نگهداشتن
سطح حداقل
دستمزد) از
طرف دولت در
حالِ پیگیری
و اجراست؛
یعنی «حداقل
دستمزدِ»
تعیین شده، به
هیچ عنوان با
درصد تورم
حاکم بر کشور
همخوان
نیست، که در
واقع به معنی
کاهش دستمزد
کارگران و
تشدید
استثمار و
افزایش فقر و
فلاکت آنهاست.
سخن
پایانی:
اعتصاب
سراسریِ ۱۰
آوریلِ
کارگرانِ
آراژانتین،
نمونهی زندهی
خوبی است که
اهمیت و
کارکردِ حفظ
حافظهی
تاریخی و بهرهگیری
از آموزههای
مبارزات
پیشینِ جنبشهای
مختلف را در
عمل نشان میدهد.
آموزههای به
کار بسته شده
در حرکت
باشکوهِ جنبش
کارگریِ
آرژانتین،
حاصل انباشت
تجربیاتِ
جنبشهای
مبارزاتی
همچون شورش
کوردوبا،
شورش سانتياگو،
جنبش بیکاران
یا پیکتهرو
ها و جنبش
اشغال
کارخانهها و
جنبشهای
تودهای و
رادیکال دیگر
بوده است**. به
طور کلی میتوان
گفت سنتهای
مبارزاتیْ
حاصل انباشتِ
تجارب
تاریخیِ طبقهی
کارگر در
ایستادگی و
ستیز دایمِ آن
علیه سلطه و
استثمارِ
سرمایه است.
از این رو،
این سنتها به
مثابه بخش
گرانبهایی از
آگاهی
طبقاتیِ تاریخیِ
پرولتاریای
جهانی، باید
حفظ گردد، و
در سنتز با
تجارب تازهی
جنبشهای
کارگری (و
دستاوردهای
دیگر جنبشهای
اجتماعی) در
مناطق مختلفِ
جهان ارتقاء
بیابد. بدین
ترتیب، «کارگر
جمعیِ جهانی»
از دل بازخوانیِ
تجربیات وسیع
زیست تاریخیِ
خود، بخش مهمی
از دانش
اجتماعیِ
رهاییبخش
خود را مدوّن
میسازد. تنها
از چنین منظری
میتوان این
دانش
مبارزاتیِ
جمعی را به
طور شایسته و
کارآمدی،
متناسب با
وضعیتهای
عینی و
انضمامیِ هر
جغرافیای
سیاسی-تاریخیِ
معین به کار
بست، و به
همان میزان بر
غنای این دانش
جهانی افزود.
با این
توضیحات،
امیدواریم
معرفی کوتاه
تجربهی
مبارزاتی
اخیرِ جنبش
کارگریِ
آرژانتین، برای
کارگران
رزمنده و
رفقای فعال در
جنبش کارگری
ایران مفید و
الهامبخش
باشد (به رغم
همهی تفاوتهای
موجود در
محدودیتها و
امکانات). در
عین حال،
امیدواریم
این شرح کوتاه
(و ویدئوی
همراه آن)
بتواند -
در
آستانهی روز
جهانی کارگر-
حامل پیامِ
همبستگیِ ما
با کوشندگان و
مبارزان جنبش کارگریِ
ایران باشد.
هستهي
کمونیستی
«پراکسیس» | ۱۲
اردیبهشت
۱۳۹۳
پانویسها:
* ویدئوی زیر
حاوی تصاویری
از بحثهای
فعالین
کارگری در
«مجمع ملیِ
اتحادیههای
مبارز» (Encuentro sindical combativo
Atlanta)
است که طی آن،
طرحِ فراخوان
به اعتصابِ
سراسری، به
تصویب رسید:
https://www.youtube.com/watch?v=9GmaFUFBFSU#t=42
** برای
آگاهی از
تجربیات جنبشهای
کارگری
رادیکال در
تاریخ متاخر
آرژانتین
-برای نمونه-
رجوع کنید به
مقالات زیر:
·
نمونهای
از اشغال
کارخانه و
مديريت
کارگری:
مصاحبه با
يوری
فرناندِز از
رهبران
کارگران لباسدوزی
بروکمن-
آرژانتين؛
فليسيتاس
ترويه و بهرام
قديمی.
·
تبارنامهی
يک تجربه: تأملی در
اشغال
کارخانهها و
کنترل کارگری
درآرژانتين؛
بهرام قديمی.
·
وقتی
کارگران کارخانه
را کنترل می
کنند؛ بهرام
قدیمی.
·
كارخانه
بدون كارفرما: سيري در
جنبش كنترل
كارگري
آرژانتين و
اشغال
کارخانه ها
توسط
کارگران؛
ناصر اصغری.