جنبش و
یا بزودی شاید
انقلاب «برای…» و نقش چپ
آزاده
شکوهی
امروز
بیست و سه
روز از آغاز
مبارزات مردم
در ایران میگذرد.
مقاله حاضر
بررسی موجز و
تحلیلی است از
شرایط موجود و
نقش چپ.
تاریخ
روند داده ها
را رقم میزند.
داده های
امروز ما
چیست؟
*
راه اندازان
این جنبش
نوجوانان و
جوانان متولد
دهههای
هفتاد و هشتاد
هستند. نسلی
با ویژگی های
خاص خود. بزرگ
شده با اینترنت
و آموزش های
مدرنیته. نسلی
که به همت چپ
داخل کشور
انواع کتابهای
فلسفی، جامعه
شناسی، سیاسی
و… را به زبان فارسی
برای خواندن
در دسترس
داشته و باز
هم به همت
فعالین داخل
با هنر تشکل و
سازماندهی
آشنا شده است.
*
با یک جنبش
فمینیستی
روبرو هستیم.
جنبش فمینیستی
که به قول
ژیژک در نوع
خود بینظیر
است چون مردان
را هم در
برمیگیرد و
آنها را حذف
نمیکند. جنبشی
که شعار زن،
زندگی، آزادی
را به شعار
محوری خود
تبدیل کرده
است.
*
با این واقعیت
روبرو هستیم
که شمار
اعتصابات،
خیزش ها و
تظاهرات به
طور روزمره در
حال بالا رفتن
است. دیروز
شنبه اوج
تاکنونی این
جنبش را در تمامی
شهرهای ایران
شاهد بودیم.
*
شاهد تداوم
حضور در
خیابان و دادن
شعارهایی همچون
“تا انقلاب
نکردیم به
خونه بر
نگردیم” هستیم.
مردم روزها در
خیابان هستند
و شب ها روی پشت
بام ها.
مبارزان شب
گذشته تا پاسی
از شب سنگر
خیابان را
آگاهانه
پاسداری
کردند.
*
با نسلی آگاه
و هوشیار
روبرو هستیم.
کیفیت شعارها
نشان از آگاهی
این نسل دارد.
شعارهایی همچون
“کارگر دانشجو
اتحاد، اتحاد”
یا “فقر و فساد
و بیداد مرگ
بر این
استبداد” و
البته “زن،
زندگی ،
آزادی”.
*
شاهد آن هستیم
که سلبریتی ها
در سطح ایران
و جهان از این
جنبش حمایت میکنند.
حمایت
سلبریتی ها به
هر چه بیشتر
پخش شدن خبرها
و در نتیجه
جلب حمایت
داخلی و بینالمللی
کمک میکند.
*
همچنین شاهد
حمایت تمامی
احزاب مترقی و
چپ، اتحادیه
های کارگری،
معلمان،
هنرمندان، وکلا
و… در سرتاسر
جهان از این
جنبش هستیم که باز
موجب جلب حمایت
بین المللی از
سوی طیف
متفاوتی میشود.
*
این جنبش و
مبارزات مردم
ایران که به
سوی انقلاب میرود
نه تنها در
خاورمیانه
بلکه در تمامی
جهان نور امید
تابانده است.
در دنیای
افسرده و سر خورده
از هجوم خشونت
بار سرمایه
داری
نئولیبرال
این جنبش
همچون جنبش
سالهای شصت و
هفتاد در
آمریکای
لاتین با خود
امید به تغییر
آورده است.
ظرفیت
این جنبش چه
اندازه است؟
کارآیند
بودن هر جنبشی
متکی به
ظرفیتش است.
ظرفیت این
جنبش در نیروی
عظیم
نوجوانان و
جوانان تازه نفس، در
همپیوندی با
ملیت ها و قومهای
ساکن ایران و
در پیوند عمیق
با فمینیسم و
خواسته های
جنبش زنان
است. ظرفیت
این جنبش
همچنین در آن
است که روشن
ساخت امروز
دیگر اکثریت
عظیم مردم
ایران جمهوری
اسلامی را نمی
خواهند و امروز
تنها شعار
سرنگونی است
که اعتبار
دارد.
نقاط
ضعف جنبش کدام
است؟
در
شرایط کنونی
(این شرایط میتواند
دقیقه ای
تغییر کند)
پاشنه آشیل
این جنبش دو
مورد است.
اول:
عدم حضور و
حمایت گسترده
آن صد هزار
نفری که باید
پای در خیابان
بگذارند.
همراهی اعتصاب
کنندگان
صنایع بزرگ
مثل نفت و ذوب
آهن و…
دوم:
خلأ رهبری.
منظور از
رهبری یک بزرگ
آقای از فرنگ
وارد شده
نیست. رهبری
یعنی یک رهبری
جمعی با حضور
فعالین مدنی،
حقوق بشری،
فعالین زنان،
محیط زیست،
فعالین
تشکلات کارگری،
معلمان و ملیتهای
ساکن ایران.
همگی از داخل
کشور.
نقش
چپ
اینجاست
که به نقش چپ
میرسیم.
منظور من از
چپ آن بخش از
چپ است که به
سوسیالیسم،
فمینیسم و
دموکراسی عمیقا
باور دارد. چپ
سوسیالیست-فمینیست
دموکراسی
خواه امروز میتواند
و باید با
تمامی قدرت به
میدان آید
زیرا پلاتفرم
این جنبش که
در ترانه
شروین (که بر
اساس توییتهای
مردم ساخته و
اجرا شده)
فرمول بندی
شده، پلاتفرم
چپ است. شروین
میخواند
مغزهای
پوسیده چپ میگوید
جمهوری
سکولار،
شروین میخواند
“ولیعصر و
درخت های
فرسوده” چپ میگوید
یک سیاست درست
برای حفظ محیط
زیست، شروین
می خواند
“شرمندگی برای
بی پولی” چپ می
گوید نظامی
مبتنی بر
برابری و
تامین
اجتماعی و
عدالت، شروین
میخواند “کودک
افغانی،
دختری که آرزو
داشت پسر بود”
چپ میگوید
رفع تبعیض از
همه شهروندان
به دلایل
قومی، ملیتی،
جنسی، جنسیتی
و… و شروین میخواند
“آزادی” و چپ می
گوید دمکراسی
و حق آزادی بیان
و تشکل.
ترانه
شروین که
پلاتفرم
سیاسی این
جنبش شده است،
پلاتفرم چپ
است. هیچ حزب و
جریان دست
راستی و
محافظه کاری
نمیتواند به
این پلاتفرم
پاسخ مثبت
بدهد و آن را تحقق
بخشد.
یک
موقعیت
استثنایی
برای حضور چپ
فراهم شده، باید
تیزهوشانه
موقعیت را
دریابیم و در
جهت پیوند
دادن این
پلاتفرم با
جنبش چپ حرکت
کنیم. اگر چپ
سوسیالیست –
فمینیست دموکراسی
خواه بتواند
حول این
پلاتفرم خودش
را سازماندهی
کند آنگاه
توان و قدرت
وارد شدن در ائتلافات
بزرگ را خواهد
داشت.
ائتلافات
موقتی و
موضعی. مثلا
ائتلاف تا
سرنگونی،
ائتلاف از سرنگونی
تا تشکیل مجلس
موسسان و
ائتلافات بعدی
بر حسب شرایط
و موقعیتها.
یک
نکته مهم دیگر
آنکه چپ
سوسیالیست –
فمینیست
دموکراسی خواه
باید بتواند
رتوریک ایران
دوستی را از سلطنت
طلبان و رژیم
چنجی ها باز
پس گیرد. از
تشکیل گروه ۵۳
نفر تا امروز
این چپ بوده
که برای آزادی
و آبادی ایران
بدور از
شوینیسم فارس
محور تلاش
کرده است. ما
برای آنکه
ایران گوهری
تابان شود خون
دل ها خورده
ایم و باید این
را با افتخار
فریاد زنیم.
آینده
این جنبش به
هر شکل ختم
شود ما دیگر
هرگز به دوران
پیش از قتل
مهسا (ژینا)
امینی باز نخواهیم
گشت. آنچه به
دست آوردهایم
اگر در کوتاه
مدت به
سرنگونی
نیانجامد قطعا
راه سرنگون
کردن رژیم را
هموار خواهد
کرد.