سکسیسم
و راسیسم در
جنگ ها و
اختلافات
Talke Flörcken
ZAG
برگردان
ناهید
جعفرپور
سرمقاله
بسیاری از
نشریات کنونی
در باره خشونت
های سکسیستی
در جنگ های
شرق کنگو است.
تجاوز های
جمعی حد و
مرزی ندارند.
سایت زیردر
تاریخ 3
سپتامبر 2010
diestandard.at
گزارش می
دهد که 242
نفرزنانی که
به آنها تجاوز
جنسی شده است
در شهرستان
شمال کیفو
بخاطر تجاوز
جنسی جمعی به آنها
تحت نظر
پزشکان قرار
گرفته اند.
طبق گزارش یک
نماینده دولت
کنگو در فاصله
آواخر جولای و
اوائل ماه اوت
بیش از 390 زن
مورد تجاوز
جنسی قرار
گرفته اند.
جوان ترین زن
میان این زنان
16 ساله و پیر
ترین آنان 75
ساله است. برخی
از زنانی که
به آنان تجاوز
شده زنان
باردار می
باشند.
نماینده
جامعه ملل
تخمین می زند
که به 500 زن در
این فاصله
تجاوز جنسی
شده است. شبهه نظامیان
و ارتش دولتی
هر دو تجاوز
جنسی را بعنوان
اسلحه ای بر
علیه مخالفان
بکار می برند.
همچنین به 6
مرد هم تجاوز
جنسی شده است.
(www.nytimes.com, 09.08.2010)
همچنین
درگزارش های
اخیردرباره
تک تک تجاوز ها
توسط تک تک
مردان صحبتی
نمی شود بلکه
بیشتر در باره
تجاوز های
سیستماتیکی
گزارش داده می
شود که بعنوان
یک استراتژی
بکار گرفته می
شوند. خشونت
در شرق کنگو
بدنبال لیست
طولانی از جنگ
ها و مشاجره
های دهه
و یا بهتر بگوئیم
قرن گذشته در
روح جامعه
خانه نموده
است. شرایطی
که در آن
خشونت بر علیه
زنان ابزاری
نظامی است.1
در هر حال
رسانه ها در
سال های 90 شروع
نمودند که خشونت
جنگی سکسیستی
را رده بندی
نمایند:
تجاوزهای
جنسی در بوسنی
و هرزگویتا
طبق نظر
سازمان "
مدیکا
موندیاله"
آنچنان شدت
دارد که در
سال 1992 توجه
تمامی
خبرگزاری ها و
افکار عمومی
را بخود جلب
می نماید. در
سال های بعد
از آن موارد
دیگر در سیرا
لئونه، روآندا،
بوروندی،
کونگو،
اوگاندا، و یا
سودان دیده می
شوند.
افشای
خشونت جنگی
سکسیستی و
گزارش های در
این رابطه و
توجه افکار
عمومی به آن
منجر به تصویب
قطعنامه های
مختلف که یک
چنین شکل
خشونتی را بعنوان
خدشه دار
نمودن حقوق
بشر دانسته،
می گردد. برای
مثال دادگاه
بین المللی از
خشونت سکسیستی
بعنوان جنایت
جنگی و جنایت
علیه بشریت
نام برده است.
در این
قطعنامه"
ازتجاوز
جنسی، برده
داری سکسیستی،
اجبار به
فحشا،
بارداری
اجباری، از بین
بردن توانائی
باروری
اجباری و شکل
های دیگر
خشونت های
سکسیستی نام
برده شده است.
همچنین
قطعنامه 1325 در
باره " زنان،
صلح و امنیت"
شورای امنیت
سازمان ملل هم
به این مسئله
اختصاص دارد.
کلایودیا
برایون مول در
کتابش در باره
محتویات این
قطعنامه
نوشته است:
" قطعنامه
یک سری از
حقوق را برای
زنان و دختران
در تمامی فاز
های جنگ ها و
همچنین در
تمامی تاسیساتی
که با جنگ ها
در رابطه قرار
دارند، در شکل
یک کاتالوگ
مطرح می نماید
و اطلاعات بسیار
گسترده ای در
باره تاثیرات
جنگ های
مسلحانه بر
روی زنان و
دختران را
مطرح نموده و
خواهان پایان
دادن به این
بی مجازاتی ها
می گردد. وظیفه
اجرای این
نورم های بین
المللی
قانونی جزء
وظایف دولت ها
در سطوح ملی
شان می باشد.
وی می
نویسد:
قطعنامه 1325 در
تاریخ 31 اکتبر
سال 2000 تصویب
گردید. عدم
رعایت این
قطعنامه منجر
به تصویب
قطعنامه های
دیگر گشت که
از جمله
میتوان از
قطعنامه 1820 سال
2008 و شماره 1888 سال
2009 و شماره 1889 سال
2009 نام برد. در
قطعنامه 1820
جامعه بین الملل
برای اولین
بار تعریفی از
خشونت
سکسیستی را
بعنوان "
تاکتیک جنگی"
ارائه می دهد
و آنرا بعنوان
" جنایت بر
علیه بشریت"
اعلام می
دارد. از این
طریق ثابت می
کند که خشونت
سکسیستی تهدیدی
برای صلح
جهانی و امنیت
ملی است. اما
متاسفانه
قطعنامه ها
خیلی بندرت می
توانند
واقعیت ها را
تغییر دهند.
واقعیت هائی
که به خشونت
جنگی سکسیستی
سیستماتیک و
استراتژیک منتهی
می شوند.
تجاوز های
هدفمند و
سیسماتیک
توسط مردان
بیشمار،
تمامی زنان را
در سن های
مختلف مورد
هدف قرار می
دهد. تجاوزهای
جنسی غالبا در
جلوی چشمان
همسران یا
فرزندان و یا
بستگان انجام
می گیرد.
دراینجا
موضوع بر سرعمل
کرد افراد
صرفا برای لذت
بردن نیست
بلکه موضوع بر
سر عملی
سیستماتیک،
حساب شده و
تاکتیکی است.
آلکساندرا
پالت در
گزارشی بنام "
زنان: انهدام
فرد" که برای
عفو بین
المللی در سال
2000 تهیه نموده
است،
تجاوزهای
جمعی را چنین
توصیف نموده
است: " در
تجاوز جنسی
هیچگاه موضوع
بر سر سکس
نیست بلکه
موضوع بر سر
قدرت است و
ستم و ظلم و
رهبریت.
تجاوزهای
جمعی در جنگ ها
سیستم و متد
دارند. کسانی
که این کار را
می کنند فرد
تکی نیستند که
کار خود را
تحت کنترل نداشته
باشند بلکه
سربازانی
هستند که
هدفمند طبق
نقشه عمل می
کنند. طبق
قطعنامه 1820
سازمان ملل در
تجاوزهای
جنسی بعنوان
تاکتیک جنگی
در غالب جنگ
ها هدف
غیرنظامیان
است و بخصوص
زنان و دختران
غیر نظامی هدف
خشونت سکسیستی
قرار می
گیرند...... با این
هدف که اعضای
غیر نظامی
جامعه را و یا
اعضای غیر نظامی
گروه های
انسانی مختلف
را خوار سازند
و قدرت خویش
را بر آنان
اعمال نمایند
و ترس در آنها
ایجاد کنند و
منهدمشان
سازنند و به
اجبار بر آنها
مسلط گردند.
در گزارش
سال 2008 آمده
است:"رنجی که
از تجاوز های جمعی
به وجود می
آید غیر قابل
تصور است:
زنان به هنگام
تجاوز جمعی و
یا شکنجه
خودآگاهی خود
را از دست می
دهند و بیهوش
می شوند واز
آنجا که در
چنین مناطقی
معالجات،
مشاوره و یا
مداوای عمومی
بخش زنان در
بخش بهداشت
عمومی وجود
ندارد و یا در اثر
جنگ ساختار
های بهداشتی و
درمانی منهدم
شده اند، این
زنان در پیامد
این جنایت خواهند
مرد.
مدیکا
موندیاله در
لیست امضائی
که برای مبارزه
با اینگونه
خشونت در سایت
اینترنتی اش
درج می نماید
می نویسد:"زنانی
که رنج خشونت
جنگی سکسیستی
را تجربه نموده
اند همواره در
تمامی
زندگیشان از
سوئی به لحاظ
احساسی و
فیزیکی و از
سوی دیگر به
لحاظ روانی و
رفتار
اجتماعی در
رنج فراوان
خواهند ماند.
خشونت در جنگ
ها غالبا
مرزهای تحمل
فیزیکی و
اجتماعی
انسانها را
گذر می کند
وبه انها وقت
کنار آمدن با
این رنج را
نمی دهد. حمله
شدید و گسترده
به روح و روان
و جسم انسان
ها باعث ایجاد
توهم گرائی و
حملات روحی،
ترس، دپرسیون،
ناراحتی
روانی، از دست
دادن خاطره،
خلل های
شخصیتی و یا
فکردائمی به
خودکشی،
بیخوابی،
دردهای شدید
مزمن مثل سر
درد های شدید
و یا درد در
ناحیه رحم و....
از پیامدهای
این خشونت های
جنگی است".
همچنین در این
نوشته آمده است
که" بسیاری از
زنانی که به
آنها تجاوز
جمعی شده است
برایون مول در
کتابش می
نویسد:"غالبا
تمام زنگی شان
از زخمی که
برداشته اند
دچار بیماری
حاد گشته و با
غالب بیماری
های جسمی و
روانی چون
مثلا ویروس
ایدز و یا خود
ایدز که این
خود مسلما یکی
از هدف های
تجاوزات جمعی
است. ( بیماری
چون یک سلاح
کشتار جمعی
دیگران را
آهسته آهسته
مبتلا و محکوم
به مرگ می
نماید)".
پیامد های
اجتماعی این
تجاوزات برای
مثال طرد
زنانی که به
آنها تجاوز
شده از سوی
همسرو جمع
خانوادگی به
دلائل متفاوت
می باشد: برای
مثال گناه این
تجاوز جنسی به
گردن این زنان
انداخته می
شود و
بدینوسیله از
اجتماع و
خانواده طرد
می شوند.
از پیامد
های خشونت
جنسیتی در جنگ
ها و اختلافات
مشخص می شود
که تنها
جنسیت،
سکسیسم و جنگ
با هم تنیده
نیستند.
همچنین
راسیسم و
سکسیسم هم بعنوان
اشکال تبعیض
به هم تنیده
اند.
هر جنگی
روندش با
دیگری متفاوت
است و پیش شرط های
خاص خود را
دارد و مشروط
به مجموعه
شرایطش است.
شفر در سال 2009 می
نویسد:"
سکسیسم و
راسیسم غالبا
در فازی که
جنگ ها با
شکست روبرو می
شوند و غرور
ملی شدیدا
لطمه می خورد
در هم ادغام
می شوند.
شفر می
نویسد:"
بسیاری از
گزارشات
تجاوزهای جنسی
در جنگ ها و
اختلافات
نشان دهنده
این هستند که
تجاوزها
هدفمند در
مقابل چشمان
بستگان و اعضای
خانواده و از
همه مهمتر
همسر انجام می
گیرد. هدف در
اینجا تحقیر و
از بین بردن
شرف و آبروی
مردانی است که
به فرهنگ حس
مردانگی و
دفاع و محافظت
از زنان خانواده
پایبندند. به
این مردان
توسط تجاوز
جنسی به
زنانشان این
پیام داده می
شود که آنان
ضعیف و حقیرند
و ناتوان از
حفظ موجودیت
ملت و زنان خود
می باشند.
مردان هم برای
اینکه شرف و
آبروی
خانواده را
حفظ نمایند
زنانی را که به
آنها تجاوز
های جنسی جمعی
شده است طلاق
می دهند تا
بدینوسیله
پاکی و شرف
خانواده را
حفظ نمایند2.
شفر می
نویسد"
کودکانی که از
بارداری های
ناخواسته در
اثر تجاوز های
جنسی بدنیا می
آیند بعنوان
بچه های دشمن
حساب شده و از
بین برده شده
و یا طرد می
شوند و از سوی
خانواده
پذیرفته
نخواهند شد.
ساختار
خانواده اینجنین
از هم متلاشی
گشته و
همزیستی
اجتماعی مدفون
می گردد. در
واقع خشونت
سکسیستی
درجنگ ها هدفش
پاشیدن
خاکستر نفرت
برروی مردم
غیر نظامی و
از این طریق
از بین بردن
ثبات مناسبات
زندگی می
باشد. به
زبانی دیگر
تجاوزهای جنسی
در جنگ ها
بعنوان
تاکتیکی جنگی
با این هدف
انجام می شوند
تا زندگی
مسالمت آمیز
ملیت های
مختلف و گروه
های انسانی
ساکن یک منطقه
را بطور
طولانی مدت
دچار بی ثباتی
و از هم پاشی
نمایند.
بنابراین
پیامدهای
اجتماعی خشونت
جنگی از بعدی
گسترده
برخوردار است.
زیرا نه تنها
سکسیسم،
راسیسم، جنگ و
اختلافات با
یکدیگر
عجینند بلکه
با پایان
یافتن جنگ ها
و در شرایط
بعد از جنگ ها
بطور
آتوماتیک
خشونت های نام
برده پایان
نخواهد
پذیرفت.
استفاده
از ماخذ ها
Amnesty International (2000): Frauen: Zerstörung der Person.
Massenvergewaltigung als Kriegsverbrechen.
www.amnesty.de/umleitung/2000/deu05/015?lang=de (aufgerufen am: 26.09.2010).
Braunmühl, Claudia von (2008): "Geschlechterdimensionen
gewaltätig ausgetragener Konflickte in der internationalen Politik", in:
gender...politik...online, Januar 2008.
web.fu-berlin.de/gpo/braunmuehl/claudia_braunmuehl.pdf (aufgerufen am:
12.09.2010)
Gunda Werner Institut (k. A.): Nach „Frauen, Frieden und
Sicherheit" weitere UN-Resolutionen gegen Kriegsgewalt.
www.gwi-boell.de/web/un-resolutionen-un-resolutionen-1642.html (aufgerufen am:
26.09.2010).
medica mondiale e.V. (k. A.): Sexualisierte Gewalt und ihre
gesundheitlichen Folgen.
www.medicamondiale.org/projekte-themen/themen/gesundheit/ (aufgerufen am:
26.09.2010).
medica mondiale e.V. (k. A.): Zeit zu sprechen: Sexualisierte
Gewalt in Kriegen und Konflikten.
www.medicamondiale.org/fileadmin/content/07_Infothek/Brosch%C3%BCren_Mat...
(aufgerufen am: 26.09.2010).
medica mondiale e.V. (k. A.): Trauma-Arbeit: Wenn der Krieg
vorbei ist: Kriegstrauma und die Folgen.
www.medicamondiale.org/projekte-themen/themen/trauma-arbeit/ (aufgerufen am:
26.09.2010).
Schäfer, Rita (2008): "Zerstörung der sozialen
Ordnung", in: Inwent (Hg.): E+Z, Nr. 09 2008, 49. Jahrgang, September
2008, S. 326-329. www.inwent.org/ez/articles/079224/index.de.shtml (aufgerufen
am: 26.09.2010).
Schäfer, Rita (2009): "Männlichkeiten und Bürgerkriege
in Afrika - Neue Ansätze zur Überwindung sexueller Kriegsgewalt", in: GTZ
(Hg.): Issue Brief. Eschborn.
www2.gtz.de/dokumente/bib/gtz2009-0237de-maennlichkeit-buergerkrieg.pdf
(aufgerufen am: 26.09.2010).
Schroer, Miriam (2010): "Gender und
Konfliktbearbeitung", in: Bundeszentrale für politische Bildung: Konzepte,
Strategien und Tätigkeitsfelder.
www.bpb.de/themen/E8SLIZ,0,0,Gender_und_Konfliktbearbeitung.html (aufgerufen
am: 26.09.2010).