اعلامیه اتحاد چپ
سوسیالیستی
ایرانیان
در
گراميداشت ٨
مارس
8 مارس
دیگری درراه است
روزی
نمادین که
نمود تاریخ
مبارزاتی
برعلیه هر
گونه ستم و
تبعیض و
نابرابری را
در گذر سالیان
با خود دارد.
روزی که زنان
فریاد زدند
دیگر بس است .
روزی که فریاد
ها مشت شد
ومشت ها چون
پتکی بر سر نظام
مردسالارانه
سرمایه داری فرود آمد روزی
که اینک هرروز
گشته است . بی
تردید جنبش زنان
یکی از
بزرگترین
جنبش های
تاریخی جهان
است جنبشی که
میداند
امروزه
غیرانسانی
نمودن مناسبات
و ايجاد تشتت
در اقشار
زحمتكش جامعه
توسط سرمایه
داری ضمانت
خویش را در
گرو سرکوب
زنان توسط
نیروهای
مردسالار
درجامعه می
بیند. جنبشی
که با گذر از تجربه
سالیان و با
سازماندهی
جدید در عرصه جهانی
در مبارزه بر
علیه ستم جنسی
به پیشرفت های
شایانی دست
یافته است .
جنبشی که نه
تنها نابرابرى
جنسيتى را در
درون جامعه
زیر سئوال برده
است ، بلکه
عرصه مبارزات
خود را بر
علیه
نابرابرى جنسيتى
به درون احزاب
و سازمانهای
سیاسی نیز کشانیده
است.
ستم
سیستماتیک و
چند گانه ای
که به زنان
روا می شود
درایران نیز
همواره
برجسته ترین
نماد بی حقی
عمومی بوده
است. تحکیم
اسارت زن از
پایه های اصلی تفکر
جمهوری سرمایه
داری اسلامی
است. نظام
ولایت فقیه
چیزی نیست مگر
بیان آشکار و
صریح بی حقی
عمومی و نفی
کامل آزادی .
این خصومت
آشکار و ذاتی
با برابرى زن
و مرد و سركوب
پايه اى ترين
حقوق انسانى
در سیستم فکری
و عملی دستگاه
حاکمه ملموس
تر است. دراین
نظام زنان جنس
وشهروند درجه دوم
محسوب شده
وهویت مستقلى
ندارند.
جمهوری اسلامی
به بهانه
خودکفایی
،استقلال،
پاکسازی
جامعه از ارزش
های مصرفی و
غربی ،
وحشیانه ترین
وقرون وسطائی
ترین حملات را
علیه زنان ایران
سازمان داده و
میدهد.جمهوری
اسلامی فریبکارانه
اعلام میکند
که آینده نظام
اسلامی ونسل
جدید دردست
زنان ایران
است و برهمین
مبنا زنان حق
ندارند دست
ازپا خطا
کنند. برهمین
اساس مشارکت
زنان درحیات
جامعه محدود
شده ، حق حضانت
، حق پوشش ، حق
کار دربسیاری
از عرصه ها ،
حق طلاق ، حق
انتخاب شدن
برای پست های
کلیدی و غیره
از زنان سلب
شده ، مشارکت
زنان درمحیط
کاروآموزش، نماد
تهاجم فرهنگی
به حساب امده
و بد حجابی برجسته
ترین نشانه"
جنگ نرم ".
حمله
به حقوق زنان
اما تنها به
این حوزه ها
محدود نیست .
اگر حذف
یارانه ها فشا
رشدیدی براقتصاد
خانواده ها
وارد آورده
وزنان را به
نیروی اصلی
اعتراض درعدم
پرداخت قبض
های نجومی برق
، گاز وآب
تبدیل کرده ،
امروز تحریم
های اقتصادی
نیز فشار
سنگینی
براقتصاد
خانواده و
بویژه
خانواده های
مزد وحقوق
بگیر وارد می
سازد. زنان به
عنوان مدیران
اقتصاد خانواده
بیش از مردان این فشارکمرشکن
را حس می کنند.
انها هستند که
ظلم وجور
نهادینه شده
درتحریم های
بین المللی و
جنایت بار
بودن آن را با
پوست و گوشت
خود به شکلی
روزانه حس می
کنند. جدا از
تحریم های
اقتصادی ،
تهدیدات جنگی
نیز بیش از
بیش خشم و
نفرت زنان را
بر می
انگیزاند . روشن
است که برای
مقابله با
تحریم ها و
تهدیدات نمی
توان بر عامل
اصلی آن یعنی سیاست
های
ماجراجویانه
جمهوری
اسلامی چشم پوشید.
تمرکز نیرو
برای درهم
شکستن حاکمیت
استبدادی و
ویرانگردینی
به وظیفه ای
اساسی تبدیل
شده و در این
راه پرفراز و نشیب نیروی
شکرف زنان نقش
بسیار تعیین
کننده ای دارد.
ازاین رو
فعالان زن به
عنوان پاس
دارندگان "
امید" برای
بسیج این
نیروی عظیم می
توانند نه
تنها به محوری
ترین خواست
های توده ای
زنان علیه
مردسالاری
دولتی شده و
نظام ارزشی
حاکم تاکید
کنند بلکه
قادرند به
خواست های جاری
سیاسی یعنی
مبارزه ای
پیگیر علیه
حاکمیت استبداد
دینی ، علیه
تحریم و علیه
جنگ پای فشارند.
پیوند این دو
محوراست که
زنان را بصورت
توده ای به
میدان نبرد
بزرگ خواهد
آورد .
تاریخ
34 سال گذشته
تاریخ مقاومت
و مبارزه زنان
ایران برای
آزادی و عدالت
اجتماعی است.
زنان ایران هر
کوچه
هرخیابان هر
کلاس درس، هرمحیط
کار و هر گوشه
فضای عمومی را
به سنگری برای
مبارزه علیه
تمامیت گرایی
فرهنگی نظام
اسلامی ،
آپارتاید
جنسی ، ریاضت
اقتصادی و
تبعیض علیه
زنان تبدیل
کرده اند.
بیداری عمومی
زنان درایران
ومنطقه و خیزش
های عمومی
درجهان عرب
نشان میدهند
که بدون
مبارزه قاطع و
پیگیر علیه
دیکتاتوری و
بدون سرنگونی
انان ، مطلقا هیچ
بهبودی
درزندگی توده
های ستمدیده
حاصل نخواهد
شد. درایران
دربند ولایت
فقیه ، رهایی
زنان مستقیما
با مبارزه
برای سرنگونی
جمهوری اسلامی
گره خورده و
یکی شده است.
آزادی درایران
بدون آزادی زن
وآزادی زن
بدون سرنگونی
جمهوری
اسلامی ممکن
نیست. بدون
وارد شدن
نیروی شگرف
زنان امید به
درهم شکستن
این نظام
ارزشی پوسیده
، امید بیهوده
ای بیش نخواهد
بود. جنبش
توده ای ضد
استبدادی
مردم و
مبارزات
کارگران و
زحمتکشان
ایران برای
این که بتواند
از پس استبداد
دینی براید به
جمع اوری
تمامی نیروهای
خود و به متحد
و متشکل کردن
انها نیازمند
است. اینجاست
آن حلقه
پیوندی که
جنبش زنان را
به جنبش
کارگران
وزحمتکشان ،
جنبش جوانان و
جنبش ملیت های
تحت ستم کشور
پیوند خواهد
داد. دراین
راه پیمائی
بزرگ برای به
زیرکشیدن
حاکمیت
استبداد و درهم
شکستن نظام
چپاولگرحاکم
، بسیج تمام نیروها ومتحد
کردن انها
وظیفه ای است
که بردوش هر زن و
مرد آزاده
ای قراردارد.
درآستانه
روزجهانی زن
سنت مبارزاتی
زنان پارچه باف
نیویورک ،
زنان کارگر ،
آسیا، افریقا
، امریکای
لاتین
وهمچنین سنت
مبارزهای
درخشان زنان
ایران را علیه
دیکتاتوری و
برای آزادی
زنده
نگهداریم.
مبارزات زنان
برای آزادی
و برابری
بیانگر اين
است که نه
تنها زنان
بخشی از نیروی
انقلاب بلکه
دلیل وجودی
انقلاب نیز می
باشند.
بعبارتی بهتر
انقلاب برای
آزادی مستلزم
و درگرو آزادی
زنان می باشد.
محول نمودن حل
مسله زنان
صرفا به
استقرارسوسیالیسم
نيز بی توجهی
و عدم درک
صحیح مطالبات
و وظایف
سوسیال
فمینیسم
جهانی است و
ما را به نظاره
گرى بی وظیفه
در عرصه
مبارزات زنان
تبدیل خواهد
کرد.
چنین مباد.
با بهترین
شادباش ها
امید که 8 مارس
امسال به فصلی
تازه در مبارزه
علیه
دیکتاتوری
ونظام مرد
سالارى تبدیل
گردد.
زنده باد 8
مارس
نابود باد
نظام
مردسالار و نا
برابر سرمایه
داری
سرنگون باد
رژیم جمهوری
اسلامی
زنده باد
آزادی – زنده
باد
سوسیالیسم
اتحاد چپ
سوسیالیستی
ایرانیان
۱۶ اسفند ۱۳۹۱ برابر با ۰۶ مارس ۲۰۱۳