Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ برابر با  ۱۱ می ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶  برابر با ۱۱ می ۲۰۱۷
دنياي اردوگاه ها

 

 

دنياي اردوگاه ها

 

کارخانه ساخت عناصر نامطلوب

 

Michel Agier

برگردان: شهباز نخعي

 

امروز دنيا ٦٥ ميليون پناهنده و آواره دارد. در نبود سياست پذيرش، شمار زيادي از پناهجويان ناگزير از زندگي در اردوگاه هايي هستند که نوعي زندان در فضاي باز است و ساکنان آن از حقوق اساسي خود محرومند. اين اردوگاه ها که مدت ها محدود به کشورهاي «جنوب» بود، اکنون چند سالي است که در اروپا رشدي قارچ وار يافته و به صدها مرکز اداري نگهداري که پيشتر مهاجران غيرقانوني در آنها به سر مي بردند ، اضافه مي شود. تعدد و طولاني بودن مدت اقامت در اين مراکز – مدت متوسط اقامت در يک مرکز «کميسارياي عالي پناهندگان» ١٧ سال است -، موجب شده که اردوگاه ها تبديل به بازار [آشفته]اي شوند که در آنها سازمان هاي غير دولتي و چند مليتي با خشونت به نزاع مشغولند .

 

اردوگاه هاي پناهندگان يا آوارگان، اردوگاه هاي مهاجران، مناطق انتظار براي افراد در حال تعيين تکليف، اردوگاه هاي گذار، مراکز نگهداري يا بازداشت اداري، مراکز تعيين هويت و اخراج، نقاط عبور مرزي، مراکز پذيرش متقاضيان پناهندگي، «گتو ها»، «جنگل ها» [مناطق خارج از حاکميت قانون]... اينها کلماتي است که از سال هاي پاياني دهه ١٩٩٠ صحنه خبرهاي همه کشورها را اشغال کرده است. اردوگاه ها فقط محل زندگي روزمره ميليون ها تن نبوده، بلکه به صورت يکي از شکل هاي دولت جهاني يا يکي از شيوه هاي اداره افراد نامطلوب درآمده است.

 

پديده «اردوگاه» که محصول به هم خوردن قواعد، پس از پايان جنگ سرد بود، در قرن بيست و يکم در زمينه اي از اغتشاش هاي سياسي، زيست محيطي و اقتصادي ابعادي قابل ملاحظه يافت. اين مفهوم را مي توان به هر نهاد قدرتي (محلي، ملي يا بين المللي) اطلاق کرد که در يک قلمرو، اقتدار اِعمال قدرت براي قراردادن مردم در يکي از شکل هاي اردوگاه يا واداشتن آنها به ماندن در آن براي مدت زماني متغير دارد (١). درسال ٢٠١٤، شش ميليون تن، بويژه مردمان تبعيد شده – کارن هاي بيرماني [برمه] در تايلند، اهالي صحرا در الجزاير، فلسطيني ها در خاورنزديک... -، مقيم يکي از ٤٥٠ اردوگاه پناهندگي «رسمي»اي بودند که توسط مراجع بين المللي – مانند «کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد» (HRC) و آژانس سازمان ملل براي پناهندگان فلسطيني – مديريت يا، به ندرت توسط دستگاه هاي اداري ملي اداره مي شدند. اين اردوگاه ها، که غالبا به ضرورت فوريت ايجاد شده و بانيان آنها تصور يا برنامه ريزي اي براي تداوم آنها نداشته اند، در مواردي بيش از ٢٠ سال (مانند کنيا)، ٣٠ سال (مانند پاکستان، الجزاير، زامبيا يا سودان) و حتي ٦٠ سال (مانند خاور نزديک) است که وجود دارند. با گذر زمان، برخي از اين اردوگاه ها به مناطق شبه شهري وسيع با تراکم جمعيت زياد بدل شده اند.

 

در سال ٢٠١٤، بيش از ١٠٠٠ اردوگاه آوارگان داخلي نيز وجود داشته که حدود ٦ ميليون تن را در خود جا داده و ١٠٠٠ اردوي کوچک نيز به صورت خودجوش برپا شده بود که موقتي و غيرچشمگيرترين آنها گروه هايي شامل ٤ تا ٥ ميليون تن را دربر مي گرفت که عمدتا مهاجران موسوم به « غيرقانوني» بودند. اين تاسيسات موقت، که گاه «خودرو» توصيف مي شوند، درسراسر دنيا درحاشيه شهرها يا کنار مرزها در زمين هاي باير، خرابه ها، فضاهاي خالي از سکنه و ساختمان هاي متروک وجود دارد. سرانجام، هرسال دستکم يک ميليون مهاجر در ١٠٠٠ مرکز اداري نگهداري در دنيا پذيرش شده اند که ٤٠٠ مرکز آن در اروپا قراردارد. در مجموع، با محاسبه عراقي ها و سوري هايي که در ٣ سال گذشته از کشور خود گريخته اند، مي توان برآورد کرد که ١٧ تا ٢٠ ميليون تن امروز در «اردوگاه ها» به سر مي برند.

 

اردوگاه ها، وراي گوناگوني هايشان ٣ وجه اشتراک دارند: فراقلمرويي، استثنايي و مطرود و محروم بودن. در درجه اول، اردوگاه ها درنقاط پرت و دورافتاده گمنام که غالبا روي نقشه يافت نمي شود برپا مي شوند. اردوگاه پناهندگان «دعب» در بخش گاريساي کنيا، با آن که جمعيتي بيش از دو يا سه برابر جمعيت اين بخش دارد، در فهرست حومه هاي آن به چشم نمي خورد. همچنين، اردوگاه ها از يک نظام استثنا برخوردارند: اين امر به خاطر آن است که از قوانيني بجز قوانين دولتي که در قلمرو آن قراردارند تبعيت مي کنند. درجه باز و بسته بودن آنها هرچه که باشد، اين امر به آنها امکان مي دهد که هرگونه شناسايي برابري سياسي بين ساکنان اردوگاه و شهروندان عادي را نفي نموده، به تاخير اندازند يا تعليق کنند. سرانجام اين که، اين شکل از گروه بندي انساني موجب جدايي اجتماعي مي شود: دراين شکل، درعين حال که جمعيتي زياد به چشم مي آيد، مخفي هم مي شود. واقعيتِ آشکارا متفاوت با ديگران بودن، قابل جذب نبودن، تاکيد بر فاصله اي دوگانه از جنبه قضايي و سرزميني دارد.

 

با آن که به نظر مي آيد که هر نوع از اردوگاه پذيراي نوع خاصي از مردم است، مهاجران بدون مدرک اقامت در مراکز نگهداري، پناهجويان در چهارچوب بشردوستانه و غيره، کم و بيش پذيراي افراد مشابهي هستند که از آفريقا، آسيا يا خاورنزديک مي آيند. به نظر مي آيد که مبناي طبقه بندي هويتي به مثابه نقاب هاي رسمي اي است که موقتا بر چهره ها گذاشته مي شود.

 

به اين ترتيب، يک آواره داخلي ليبريايي که درسال هاي ٢٠٠٣- ٢٠٠٢ (در بحبوحه جنگ داخلي) در يک اردوگاه در حاشيه مونروويا زندگي مي کرده، اگر درسال بعد در يک اردوگاه کميسارياي عالي پناهندگان در آن سوي مرز شمالي کشور خود، در گينه استوايي، ثبت نام کرده باشد، يک پناهنده به حساب آمده؛ سپس، اگر درسال ٢٠٠٦ براي جستجوي کار اردوگاه را ترک کرده و به کوناکري، که بسياري از هم ميهنان او در «محله هاي ليبريايي» پايتخت گينه زندگي مي کنند رفته باشد، « غيرقانوني» محسوب مي شود. پس از آن، او شايد سعي کرده که از راه دريا يا خشکي به اروپا برود؛ اگر به فرانسه رسيده باشد، به يکي از صد منطقه انتظاري که در بنادر و فرودگاه ها وجود دارد هدايت شده است. دراين حالت، او يک «نگهداري شده» به حساب مي آمده تا پس از گذشت مدتي زمان بتواند نام خود را به عنوان «متقاضي پناهندگي» ثبت کند و احتمال زيادي وجود دارد که درخواستش رد شود. دراين صورت باز در يک مرکز نگهداري اداري، در انتظار انجام اقدامات ضروري براي اخراج تحت نظر قرارمي گيرد. اگر امکان اخراج قانوني او وجود نداشته باشد، «آزاد» مي شود و خود را در کاله يا حومه رم مي يابد و بدل به «مهاجر غيرقانوني» مي شود و در يک اردوگاه يا محل غصبي مهاجران آفريقايي جا مي گيرد.

 

اردوگاه ها و محل هاي نگهداري پناهندگان اکنون ديگر واقعيت هايي مختص مناطق دورافتاده در کشورهاي «جنوب» يا مسئله اي که به گذشته تعلق دارد نيستند. از سال ٢٠١٥، رسيدن مهاجران خاورنزديک منطق جديدي در برپايي اردوگاه ها در اروپا ايجاد کرده است. در ايتاليا، يونان، مرز مقدونيه و صربستان يا مجارستان و اتريش، مراکز مختلف پذيرش، ثبت نام وگزينش خارجيان سربرآورده اند. از جنبه اداري يا پليسي، اين پناهجويان مي توانند تحت نظر مقامات کشوري، اتحاديه اروپا يا کنشگران خصوصي باشند. آنان با جاگرفتن در انبارهايي غيرمسکوني، پادگان هاي نظامي تبديل شده به اردوگاه يا زمين هاي بايري که در آنها کانتينرهايي کنار هم رديف شده جا داده مي شوند و فضاي موجود نيز به سرعت پر مي شود. در کنار اين اردوگاه ها، کمپ هايي موسوم به «خودرو» يا « غيرقانوني» شکل مي گيرد که توسط سازمان هاي غير دولتي (ONG) ، ساکنان يا خود مهاجران گشوده مي شوند. اين چيزي است که به عنوان نمونه درکنار اردوگاه موريا در لسبوس، نخستين (مرکز کنترل اروپايي) توسط بروکسل در مجاور مرزهاي شنگن در اکتبر ٢٠١٥ براي احراز هويت مهاجران و انگشت نگاري از آنان ايجاد شده است. اين تاسيسات نامناسب، که عموما پذيراي دهها هزارتن هستند، مي توانند چنان ابعاد قابل ملاحظه اي پيدا کنند که به حلبي آباد هايي وسيع شباهت يابند.

 

در يونان، کنار بندر پيره، يک اردوگاه چادري پناهگاه ٤ تا ٥ هزارتن است. در ايدومني، مرز يونان- مقدونيه، تا ١٢ هزارتن در يک منطقه وسيع انتظار جاگرفته اند (٢). در فرانسه نيز در سال هاي اخير شمار زيادي از مراکز پذيرش درخواست پناهندگي (CADA) و مراکز اقامتي فوري گشوده شده است. اينها نيز به طور مزمن از کمبود جا رنج مي برند و شاهد ايجاد مناطق «خودرو» در اطراف خود هستند. مهاجران پس رانده شده از محل گشوده شده توسط شهرداري پاريس در پورت شاپل، در پاييز ٢٠١٦ ناگزير شدند که در چادر، پياده رو يا ايستگاه مترو هوايي بخوابند.

 

چشم انداز آينده اين اردوگاه ها چيست؟ از هم اکنون ٣ راه وجود دارد: يکي از راه ها ازبين رفتن آنها است، مانند تخريب اردوگاه هاي مهاجران در پاتراس يونان در سال ٢٠٠٩ يا اردوگاه کاله در فرانسه درسال ٢٠١٦، يا حذف مکرر کمپ هاي موسوم به «رم» در حوالي پاريس يا ليون. تخريب اين محل ها که اردوگاه هاي پناهندگان سابق هستند، همواره مشکل ايجاد مي کند. ماهيا در زامبيا نمونه اي گواه اين امر است. اين اردوگاه که در سال ١٩٧١ ايجاد شده بود، مي بايست از سال ٢٠٠٢ بسته مي شد. درآن تاريخ، اردوگاه ٥٨ هزار ساکن داشت که اکثريت بزرگي از آنها پناهندگان آنگولايي نسل دوم و حتي سوم بودند. راه ديگر تغيير و تبديل اين اردوگاه ها در دراز مدت است که مي تواند تا حد شناسايي آن به عنوان داراي «حقوق مدني» پيش رود. اردوگاه پناهندگان فلسطيني درخاور نزديک يا جذب تدريجي اردوگاه هاي آوارگان سودان جنوبي در حومه خارطوم از اين نوع است. سرانجام، راه آخر، يا رايج ترين راه امروز، انتظار است.

 

با اين حال، سناريوهاي ديگري نيز ممکن است. اردوگاه هاي اروپا و دنيا سرنوشتي محتوم نيستند. البته، جاري شدن پناهندگان، عمدتا سوري، از سال هاي ٢٠١٤ و ٢٠١٥ به مقدار زيادي افزايش يافته است. اما اين امر با وخيم ترشدن مداوم درگيري ها در خاورنزديک قابل پيش بيني بود و رشد مهاجرت درطول سال هاي پيش و وضعيت جهاني «جامعه بين المللي» و شکست آن در برقراري صلح دليل آن بود. به علاوه، اين تشديد جريان به دليل عملکرد نهادهاي سازمان ملل و سازمان هاي بشردوستانه بود که، از سال ٢٠١٢ بي حاصل خواستار پذيرش آوارگان جديد درشرايطي مناسب و درخور بودند.

 

رسيدن ناگهاني و انبوه مهاجران درميان بسياري از دولت هايي که براي آن آمادگي نداشتند ايجاد وحشت کرد. استفاده ابزاري از فاجعه انساني موجب توجيه مداخلات قدرتمندانه شد و به اين ترتيب، با اخراج و ايجاد محدوديت براي مهاجران مسئله حفظ قلمرو ملي پديدآمد. در بسياري از موارد، تعطيل اردوگاه «جنگل» کاله در اکتبر ٢٠١٦ همان جنبه نماديني را يافت که توافق مارس ٢٠١٦ بين اتحاديه اروپا و ترکيه (٣) يا برپايي ديوارهاي مرزي در کشورهاي مختلف داشت (٤): آنها بايد نشان مي دادند که حکومت ها قادر به پاسخگويي به الزامات امنيتي، حفاظت از ملت هاي «شکننده» و دور نگهداشتن خارجي هاي نامطلوب هستند.

 

درسال ٢٠١٦، سرانجام اروپا شاهد کاهش شمار مهاجران به يک سوم نسبت به سال ٢٠١٥ بود. بيش از ٦ هزار کشته در مديترانه و در بالکان (٥)، سوق دادن مهاجران به سوي خارج (ترکيه يا کشورهاي آفريقاي شمالي) و اردوگاه هاي قاره اروپا بهاي اين کار بود.

 

١- Cf. Gérer les indésirables. Des camps de réfugiés au gouvernement humanitaire, Flammarion, coll. « Bibliothèque des savoirs », Paris, 2008.

 

٢- Pour une description plus large des camps en Europe, cf. Migreurop, Atlas des migrants en Europe. Géographie critique des politiques migratoires, Armand Colin, Paris, 2012, et Babels, De Lesbos à Calais. Comment l’Europe fabrique des camps, Le Passager clandestin, coll. « Bibliothèque des frontières », Neuvy-en-Champagne, à paraître ce mois-ci.

 

٣- Lire Hans Kundnani et Astrid Ziebarth, « Entre l’Allemagne et la Turquie, l’enjeu des réfugiés », Le Monde diplomatique, janvier 2017.

 

٤- Cf. Wendy Brown, Murs. Les murs de séparation et le déclin de la souveraineté étatique, Les Prairies ordinaires, Paris, 2009.

 

٥- Cf. Babels, La Mort aux frontières de l’Europe. Retrouver, identifier, commémorer, Le Passager clandestin, coll. « Bibliothèque des frontières », 2017

 

برگرفته از«لوموند دیپلماتیک»

http://ir.mondediplo.com/article2776.html

نويسنده

Michel Agier

مردم شناس در «انستيتو پژوهش براي توسعه» (IRD) و مدرسه عالي مطالعات علوم اجتماعي (EHESS). او اخيرا کتابي با عنوان «ما و مهاجران، درک بابِل» (نشر CNRS، پاريس ٢٠١٦) منتشر نموده ومديريت انتشار «دنياي اردوگاه ها» (نشر دکوور، پاريس، ٢٠١٤) را به عهده دارد که عنوان اين نوشتار از آن برگرفته شده است.

.

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©