Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۰ برابر با  ۱۲ نوامبر ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۰  برابر با ۱۲ نوامبر ۲۰۱۱
جهانی شدن و جهانی سازی و بازتولید سیاست های نئو لیبرالی در پیرامون

 

 

جهانی شدن و جهانی سازی و بازتولید سیاست های نئو لیبرالی در پیرامون

 

سیاوش امجدی

 

جهانی شدن و جهانی سازی دو مقوله ء جدا از یکدیگر می باشد. جهانی شدن از نیمهء دههء 1970 وارد ادبیات سیاسی شد اما پروسه ای دارای سابقه طولانی است.

 

جهانی شدن به فرایندی اشاره می کند که در آن نهادهای اصلی تجدد غرب به سراسر جهان کشیده می شود؛ از جمله نهاد های تجدد غرب که با سرعت مسیر جهانی شدن را طی کرده است عبارت است از: تولید سرمایه داری،صنعت محوری،تکنولوژی شکل سیاسی دولت_ملت. مقوله جهانی شدن که موتور محرک آن طبع تولید بشری است طی 3 جهش بزرگ به وضع کنونی اش رسیده است:

 

جهش اول دوران استعمار که از قرن هفدهم میلادی شروع شد و تا قرن نوزدهم ادامه یافت؛ جهش دوم در جهانی شدن سرمایه دارانه با عصر امپریالیسم شروع می شود که نقطه آغاز آن دهه های پایانی قرن نوزدهم است؛ و مرحله سوم جهانی شدن را عمومأ نیمه دوم دهه 1970 ذکر می کنند که هم پیوندی ها و در هم تنیدگی ها به واسطه تکنولوژی اطلاعاتی و رسانه ای در ساختارهای اقتصادی_اجتماعی و سیاسی و فرهنگ جهانی به وجود آمده است.

 

هدف از نوشتن این مقدمه که با برداشت از کتاب "توسعه در مکاتب متعارض"  نوشته دکتر احمد ساعی می باشد، آشنایی اندک با فرآیند جهانی شدن است.

 

حال با در نظر گرفتن مطالب بالا می توان جهانی سازی را که در قالب امپراتوری جدید و تحت هژمونی ایالات متحده به عنوان یک پروژه پیش می رود بهتر شناخت.

 

گفتمانی که برای توجیه سلطه گری ایالات متحده در این مرحله اعلام می شود متمدن سازی، دفاع از دموکراسی و حقوق بشر و مبارزی با تروریسم می باشد،که با نمونه های این گونه دخالت های بشر دوستانه در حوزه خاورمیانه آشنایی داریم که می توان از عراق و افغانستان نام برد و از جمله این تجدد گرایی ها را در فیلمها و عکسهای منتشره از جنایت و کشتار در این کشور می توان مشاهده کرد که راه توسعه برون زا را در این کشور ها هموار کرده و قرص دموکراتیزه کردن را در گلوی آنها وارد می کند.

 

بنا به ماهیت،جهانی سازان میل به کاهش قدرت دولت های ملی و دخالت بشر دوستانه  در پویایی های سیاسی ، اقتصادی_اجتماعی و فرهنگی در جوامع پیرامون دارند و همینطور قائل به توسعهء آمریکایی (نئو)لیبرالی ناب همراه با سازوکار آزاد سازی اقتصادی خود تنظیم گر توسط تراست ها و کارتلها و شرکت های فرا ملیتی برای کشورهای پیرامون که کم توسعه محسوب می شوند، می باشد.

 

اندیشمندانی در زمینه پروژه جهانی سازی و پیامد های آن قلم زده اند که به دو نظر از آنها اشاره میکنم:

 

 پیر ژاله اظهار می دارد که ویژگی عمده "آخرین مرحلهء امپریالیسم" تبعیت کامل اقتصاد جهان سوم از نظام امپریالیستی است، این سلطه با به کار بردن 3 راهبرد اصلی انجام می گیرد: نخست، به وسیله سرمایه گذاری های بزرگ خصوصی که امکان انتقال مازاد عظیمی را از جهان سوم فراهم می کنند؛ دوم، به وسیله "کمک های عمرانی" عمومی که با کسری مزمن تراز پرداخت های کشورهای جهان سوم ادامه این نظام نا برابر را تضمین می کند، و سوم بوسیله گروههای اجتماعی وابسته در پیرامون که در منافع شان با نظام جهانی سرمایه داری پیوند خورده است.

 

همینطور نیکولاس پولانزاس روی دو نکته تأکید می کند:

 

1_ وقتی سرمایه چند ملیتی وارد صورت بندی(فرماسیون) اقتصادی_اجتماعی  پذیرنده می شود، نه به عنوان «سرمایه گذاری مجرد» بلکه به عنوان یک نیروی اجتماعی با نقش تحول بخش به آن صورت بندی وارد می شود؛

 

2_ تأثیر و تأثر سرمایه خارجی با سرمایه داخلی به انحلال بورژوازی ملی به عنوان کانون ملی منجر می شود، اما دولت پذیرنده تنها خود را از دست نمی دهد بلکه متقبل وظیفه ای پیچیده می شود که عبارت است از ساماندهی رابطه سرمایه داری بین المللی با بورژوازی داخلی، در شرایط مبارزه طبقاتی و مبارزه سیاسی و همچنین صورت های ایدئولوژیک.

 

و باید توجه داشت که این زنجیره سلطه و وابستگی بین مرکز و پیرامون برقرار خواهد بود.

 

همچنین می توان 5 حوزه از انحصارات ایالات متحده را در سطح بین المللی را برشمرد:

 

1_ کنترل بر بازار مالی که به نظر پولانزاس و همفکران او بازتولید کننده هژمونی  سرمایه داری آمریکا در درگیری کشورها و اسب تروای امپریالیسم آمریکا حتی در کشور متروپل است،

 

2_انحصار در تکنولوژی جدید اطلاعاتی،

 

3_انحصار بر سلاحهای پیشرفته کشتار جمعی،

 

4_انحصار رسانه ای در سطح جهانی برای بهره برداری از آن در پیشبرد سیاست های فرهنگی و دستاموزی افکار عمومی،

 

5_ دسترسی انحصاری به بسیاری از منابع طبیعی در سطح کره زمین.

 

با تمام این تفاسیر می توان هدف از گفتمانهای بشر دوستانه و تجاوز به مرزهای ملی کشورهای منطقه و جهان را تا حدودی درک کرد.

 

جنبشی که بعد از انتخابات بحث برانگیز سال 88 شکل گرفت محرکی برای مقابله با ساختارهای استبداد زده این رژیم بود و پیامدهایی مثبت و منفی که از این مقابله حاصل شد کشته و زندانی شدن مردم ، مهاجرت اجباری/اختیاری فعالین مدنی و دانشجویی به آن سوی مرزهای کشور و دهها نتیجه ناگوار دیگر؛ اما در کنار این نتایج، دستاوردهای مثبتی نیز حاصل شد که می توان به درصدی از خودآگاهی مردم و ارائه راه حل های جدید یا تغییر پارادایم برای ایستادگی در برابر نظام اسلامی را خاطر نشان کرد؛ در ضمن نباید دچار این اشتباه فاحش شد که مخالفت با حکومت را به جنبش بعد از انتخابات 88 تقلیل دهیم چرا که این هزینه ها و مهاجرت ها عمری به درازای این حکومت دارند.

 

حال برخی فعالین خارج از کشور و گروهها نباید از خمودی و رنجشی که در طی این 32 سال بوجود آمده تنها راه واصله برای رهایی از بند را طرح گفتمان حملهء نظامی یا کمک های بشر دوستانه از جانب امپراتوری ایالات متحده بدانند. افراد و گروههایی نیز مغرضانه برای تطمیع منافع خود که از حمله نظامی حاصل می شود اقدام به برنامه ریزی برای این موضوع می کنند،که اینان هیچ توجهی به منافع عموم مردم ندارند و مطمئنأ میشی در لباش برّه هستند که منافع شخصی خود را بجای منافع عام جا میزنند. کشور ایران از نیروی انسانی و همچنین ظرفیت های بلقوه و بلفعل برای توسعه درونزا برخوردار است اما نه در شرایط وابستگی یا استبدادی.

 

سیاوش امجدی

 

18/8/90

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©