میدان
تقسیم: یک بومشناسی
سیاسی
اتوپیاهای
شهری و چگونگی
ازهمپاشیدن
آنها
عمر
حارمانشا
ترجمه:
مهرداد امامی
شورشی
که با تسخیر
پارک گزی
میدان تقسیم
استانبول در
28می آغاز شد،
بهعنوان
جنبشی منحصربهفرد
در تاریخ
ترکیه پدیدار
شد و بدون
وقفه تا همین
چند هفته اخیر
ادامه یافته
است. جنبش
پارک گزی بهمثابه
جنبش تودهای
موفقیتآمیز
کنشگری
جوانان در
خاطر خواهد
ماند، جوانانی
که هدف اصلیشان
اصلاح فضای
عمومی در
شهرها و
روستاهای ترکیه
بوده، یعنی
اصلاح بومشناسی
سیاسیای که
با اتوپیاهای
نولیبرالی
توسعه و مداخله
سرمایه از
جانب دولت
تهدید میشوند.
معترضان در
خیابانها
اثبات کردهاند
که عمیقا
نگران محیطزیست شان
هستند و خود
را به مخاطره
انداختهاند
تا حقشان را
نسبت به فضای
عمومی در
ترکیه بازستانند.
به
دنبال مجموعهای
از مداخلات
رادیکال دولت
رجبطیب
اردوغان علیه
فضای عمومی و
بومشناسی
انسانی، جنبش
پارک گزی در
لحظه ناامیدی
عمیق در میان
انبوه جوانان
شهری و
تحصیلکرده در
سرتاسر کشور
جوانه زد.
مداخلات
رادیکال دولت
اردوغان
عبارت است از:
احداث سومین
پل روی تنگه
بسفر، گشایش
ظالمانه
درهای نواحی
روستایی
ترکیه و سواحل
رودخانهای
به روی احداث
نیروگاههای
برق و سدهای
هیدروالکتریکی؛
نخستوزیر
اردوغان شخصا
طرفدار پروژه
عظیم کانال جدید
برای وصلکردن
دریای سیاه و
دریای مرمره و
افتتاح حومه کانالها
برای احداث یک
چشمانداز
شهری جدید
بود؛ از دیگر
مداخلات
رادیکال دولت
او میتوان به
موارد زیر اشاره
کرد: ادغام
اخیر وزرای
امور
ساختمانی دولتی (Bayındırlık) و
محیطزیست (Çevre)،
که عملا موانع
و توازن بین
توسعه شهری و
حفاظت از محیطزیست
را میزداید؛
و فروش تدریجی
منطقه
کشاورزی-
جنگلی آتاتورک،
یعنی منطقه
جنگلی و مزرعهای
مدرنیستیای
که مصطفی کمال
آتاتورک به
منظور حفاظت
از فضای سبز
گسترده در
آنکارا و نشاندادن
الگوی
اقدامات
کشاورزی
احداث کرد.
نمونههای
اینچنینی بیانتهایند.
با توجه به
گزارشهای
خبری، پروژه
کانال
اردوغان،
درهای مناطق
جنگلی کنونی
را به روی
توسعه میگشاید
و اهمیت خاصی
به هتلها،
مرکز خرید، مراکز
همایشها،
فرودگاه جدید
و مجتمعهای
مسکونی خواهد
داد. طرح
پیشنهادی
اساسا ایجاد
یک استانبول
جدید در
نزدیکی
استانبول قدیمی
است. اردوغان
با این پروژه،
خود را به پروژههای
امپریالیستی
امپراتوری
عثمانی در
قالب افتتاح
کانالهای
مشابه میان
دریای مرمره و
سیاه وصل میکند:
نمونه تاریخی
چنین پروژهای
به شاهسلیمان
کبیر و معمار
او، میمار
سینان، در قرن
شانزدهم
بازمیگردد.
این میراث
عثمانی در
گفتمان رسمی
دولت اردوغان
نشانگر
بازگشت مهمی
در گفتمان
بلندمدت
ملیگرایانه
دولت سکولار
در ترکیه است
که خود را بهخاطر
برساختن یک
هویت ترکی
کاملا آمیخته
با مدرنیسم
اروپایی از
گذشته عثمانیاش
جدا کرده بود.
این موضوع
کلانی است که
نمیتوان آن
را در چنین
متن کوتاهی به
خوبی باز کرد،
اما بر این
عقیدهام که
این امر در
بحث بر سر
پارک گزی
میدان تقسیم
مساله اصلی
است.
برونو
لاتور مقدمه
کتاب معروف
خود، «سیاست
طبیعت» (2004) را با
این عبارت رادیکال
شروع میکند:
«با بومشناسی
سیاسی چه باید
کرد؟ هیچ. کلا
چه باید کرد؟
باید به بومشناسی
سیاسی پرداخت!
» مساله اصلی
بومشناسی
سیاسی،
سازگارکردن
مبارزات
مبتنی بر مکان
و فضای
اجتماعات
محلی در
سرتاسر جهان با
پروژههای
توسعه و
تاثیرات
جهانیسازی
است. موضوع
بومشناسی
سیاسی مطالبه
حق انسانها
نسبت به منابع
طبیعی از قبیل
آب، زمین، هوای
پاکیزه، تنوع
زیستی و میراث
فرهنگی است.
بومشناسی
سیاسی برنامهای
ارایه میدهد
برای مباحث
عمومی و
درگیرشدن
فعالان، روشنفکران
عمومی و
سازمانهای
حقوق مدنی به
منظور ارتباطیافتن
با اجتماعات
جهانی در
راستای تلاش
رهاییبخششان
برای حقوق
بشر. چنین
اسلوبی از
تفکر بومشناسی
سیاسی به
دانشگاهیان
نیز این
موقعیت را میدهد
تا آثار خود
را در ارتباط
با اجتماعات
فعال در سراسر
جهان قرار
دهند و از مبارزاتی
که برای منابع
طبیعی و حقوق
بشر جریان
دارند، حمایت
کنند،
مبارزاتی که
دولتهای ملی
و شرکتهای
چندملیتی
سرسختانه
آنها را به
چالش میکشند.
پادگان
نظامی میدان
تقسیم: پادگان
بهمثابه
مرکز خرید
رویای
دیرینه
اردوغان
مطالبه پارک
گزی میدان
تقسیم برای
بازسازی
پادگان قدیمی
آن بوده است،
پادگانی (شبیه
پادگان نظامی
خلیلپاشا) که
در سال 1806 احداث
آن به پایان
رسید و به دست
معمار ارمنی،
گرگور
بالیان، به
عنوان بخشی از
اصلاحات
نظامی سلطان
سلیم سوم
طراحی شد. این
پادگان نظامی
با یک حیاط
بسیار وسیع و
سازههایی
دارای خطوط
مستقیم، فضای
عظیمی را در
میدان تقسیم
اشغال کرده و
در نزدیکی
گورستان بزرگ
ارمنیها
واقع شده است.
پادگان نظامی
در قلب یک
مکان مورد
نزاع پر رفتوآمد
در چشمانداز
شهری
استانبول، به
شکل تاریخی
خود باقی
ماند. این
پادگان تا
نیمه دوم قرن
نوزدهم اهمیت
خود را به
عنوان یک
سربازخانه
نظامی از دست
داده بود و
تبدیل به محل
برگزاری
نمایشگاهها
و وقایع عمومی
شده بود.
همچنین محل
وقوع واقعه 31
مارس سال 1909
بوده: شورش
مذهبی محافظهکاران
علیه استقرار
مجدد قانون
اساسی توسط انقلاب
جوان ترکها.
قسمتهای به
شدت آسیبدیده
پادگان در دهه
1940، عرصه را
برای ساخت
محوطه به دست
هنری پروست،
شهرساز معروف
فرانسویتبار،
فراهم کرد.
اردوغان
راهحل
درخشانی برای
میدان تقسیم و
پارک گزی پیدا
کرد: ممنوعکردن
این بخش بحثبرانگیز
در اواخر
تاریخ عثمانی
به واسطه احداث
نسخه مشابه
طرح ابتدای
قرن نوزدهمی
پادگان. برای
اینکه با یک
تیر، دو نشان
زده شود
پادگان میبایست
هم تبدیل به
یک مرکز خرید
شود و هم یک هتل،
یعنی به یک
پروژه توسعه
شهری پولساز.
به نظر میرسد
نمادگرایی
این تغییر
مرتبط با
آرزوی دیرینه
اسلامگرایان
برای تکمیل
میدان تقسیم
با احداث یک
مسجد عظیم و
نابودسازی
تاریخ سکولار
آن باشد؛
سابقا در این
مورد تا حدی
بحث درگرفته
است. از اینرو،
نزاع بر سر
میدان تقسیم
نزاعی دیرینه
و مشکلساز
بوده، و نه
صرفا مساله
حفاظت از
درختان چنار
فوقالعاده
زیبا و صدساله
آن.
اتوپیاهای
شهری
دو سال
پیش، زمانی که
در نزدیکی میدان
تقسیم زندگی
میکردم، از
نمایشگاهی با
عنوان
«ساختمانهای
ارواح» دیدن
کردم که تامینکننده
مالی آن، مرکز
فرهنگی
استانبول در
کارگزاری
اروپا بود.
نمایشگاهی بهلحاظ
بصری خیرهکننده
در مورد حافظههای
شهری، مخروبهها،
و تصور گذشته
شهر با آمیزهای
از سناریوهای
پستمدرنی که
بر دوازده
نمونه
ساختمانهای
قدیمی
استانبول
تاکید داشت با
این حالوهوا
که «اگر هماکنون
نیز وجود میداشتند،
چه شکل و
شمایلی مییافتند؟»
پادگان میدان
تقسیم در آن
نمایشگاه بهعنوان
یک فضای شهری
زنده و سرشار
از انرژی تصویر
شده بود و آن
تصاویر تاکنون
در ذهن من
باقی ماندهاند.
اخیرا گفته
شده نخستوزیر
در واقع این
سناریوی
تخیلی و
غیرواقعی را
به خود اختصاص
داده -تو گویی
این سناریو یک
پروژه معماری
واقعی بوده - و
آن را در ژوئن 2011
به منظور
ترویج برنامههایش
برای پارک گزی
و میدان تقسیم
ارایه کرد.
جنبش پارک
گزی فیالنفسه
نیروی
بازنمایی
بصری را در
سیاستهای
مربوط به فضای
عمومی، بهویژه
از خلال عکاسیهای
شمایلی و
هنرهای
گرافیکی نشان
داده است. بنابراین
قضیه پادگانهایی
که به لحاظ
بصری مجددا
تصویر شدهاند،
ما را بر آن میدارد
بیش از پیش
وجه دیداری و
بصری را در
مباحث مربوط
به فضای
عمومی، جدی
تلقی کنیم.
در
جهان معماری و
حفاظت از
ابنیه
تاریخی، یعنی
جایی که من از
آن میآیم،
بازسازی یا
مشابهسازی
ساختمانی که
مدتها پیش از
بین رفته و
متعلق به
گذشتهای
دوردست بوده،
عملی خطرناک و
بیمورد است،
مخصوصا اگر
سازه را در
محل اولیه آن
بازسازی کنید.
برای مثال،
بنیتو
موسيلینی،
دویستمین
سالگرد تولد
امپراتور
روم، آگوستوس
را با وادارساختن
معمارانش
برای ایجاد یک
مجموعه معماری
خشننما،
پیرامون
مقبره ترمیمشده
و بازسازیشده
آگوستوس در
دهه 1930 جشن گرفت.
بسیاری از
ساختمانهای
اطراف مقبره
به خاطر این
پروژه نابود
شدند و جای
آنها را
ساختمانهای
عظیمی در
چهارگوشه با
نماهایی شگفتآور
گرفت.
موسيلینی
دلبسته میراث
تاریخی امپراتوری
روم و مشخصا
آگوستوس بود،
و نگرش امپریالیستی
خود را به این
میراث مرتبط
میکرد. نگرش
ایدئولوژیکی
دقیق
موسيلینی
طراحی
اتوپیایی خود
را در فضاهای
عمومی رومیها
یافت. این نوع
از مداخله در
فضای شهری،
بخشهای خاصی
از تاریخ لایهلایه
و پیچیده مکان
را ترویج میکند
و گستاخانه از
نو میآفریند،
در حالی که
سایر لایههای
ناخواسته
میراث شهری
همان مکان را
مسکوت گذارده
یا محو میکند.
اگر
میراث عثمانیها
را جایگزین
میراث
امپریالیستی
رومیان کنیم،
برنامههای
اردوغان برای
میدان تقسیم
شباهت زیادی با
نمونه تاریخی
مذکور دارد.
علاقه دولت
حزب «عدالت و
توسعه» به
احیای پادگان
نظامی عثمانیها
در میدان
تقسیم را میتوان
در پرتو
ایدئولوژیهای
نو-عثمانی
آنها از یکسو،
و نفع شخصیشان
در تبدیل این
میدان به یک
فضای تجاری
(نه یک فضای
عمومی) از سوی
دیگر دید. این
چارچوب معماری
نظامی
نو-عثمانی،
همراه با
محتوای سرمایهدارانهاش،
به خوبی نگرش
اخیر اردوغان
نسبت به توسعه
ترکیه را
خلاصه میکند.
از بین بردن پارک
گزی و بازسازی
آن بهعنوان
یک مرکز خرید
در قالب
پادگان
نظامی، نهتنها
استانبول را
از یکی از
فضاهای بهندرت
سبزش در وسط
یک منطقه شهری
شلوغ محروم خواهد
کرد، بلکه
خاطرات و
بقایای
متراکم آن تاریخی
را از بین میبرد
که مردم
استانبول
شدیدا به آن
وابستهاند.
چگونه
اتوپیاهای
شهری فرومیپاشند
اتوپیای
تاریخگرایانه
و نئولیبرالی
اردوغان در
تاریخ 28می، زمانی
که
پیمانکاران
با بولدوزرها
شروع به تخریب
پارک گزی
کردند و
درختانش را از
ریشه درآوردند،
فروریخت و این
تخریب
غیرقانونی با
نخستین
مقاومت از
جانب مردم
استانبول مواجه
شد. تلاشهای
شتابزده
حکومت محلی
برای اینکه
این تخریب را
به سرعت انجام
دهد، اکنون
راهبرد
مشهوری شده که
میتوان آن را
در چند سال
گذشته به
دفعات در شهرهای
ترکیه مشاهده
کرد. مکانهای
دارای اهمیت
نمادین و
خاطره عمومی
از قبیل سینما
اِمِک (Emek) در
استانبول یا
کارخانه گاز (Havagazı Fabrikası)
آنکارا
با عجله توسط
بولدوزرها
تخریب شدند تا
به بحثها
خاتمه داده
شود و صدای
معترضان را
درآورند. اما
در مورد پارک
گزی، مقاومت
کوچک در برابر
تخریب پارک
منجر به جنبش
عظیم جوانانی
شد که موفق
شدند اتوپیای
شهری اردوغان
را نابود کنند.
جنبش
پارک گزی از
دل جنبشهای
مردمی آگاه از
جنبه بومشناختی
و متمرکز بر
حقوق بشر در
سرتاسر جهان سربرآورد،
جنبشهایی
چون جنگهای
آب بولیوی در
2000-1999. جنبش
جوانان ترک،
بهدور از دستیازی
کنشگران
سیاسی و پروژههای
بلندپروازانهشان،
چیزی را به
تاریخ چنین
جنبشهایی
افزوده: نوعی
خطمشی
انتقادی برای
بازپسگیری
فضای عمومی به
نفع عموم.
جنبش پارک گزی
وضعیت هستیشناختی
این فضای
عمومی را به
واسطه درگیری
عمیق با شبکههای
اجتماعی-
مخصوصا فیسبوک
و توییتر-
بازتعریف کرد
و این شبکهها
را تبدیل به
بخشی از فضای
عمومی ساخت و
محیطهای
مجازی،
گفتمانی و
معمارانه را
در یک کل ترکیب
کرد. شبکههای
اجتماعی
تبدیل به
ابزارهای
راهبردی برای
فعالسازی
فضا و بسیج
مردم شدند. آن
بهاصطلاح
اعتراضات
«قابلمه و
ماهیتابه»*
که مناطق
عظیمی از
شهرها را
درنوردید، طنین
مقاومت را در
همه نواحی به
صدا درآورد
بدون آنکه
لزوما خیابانها
را تصرف کند،
آن هم خیابانهایی
که تحت کنترل
پلیس بودند.
در
میان
راهبردهای
اخیرا گسترشیافته
مقاومت،
راهبرد اجماع
سکوت در قالب
«افراد
ایستاده» که
به صورت
خودانگیخته
در میدانهای
عمومی شکل میگیرد،
اغلب متهم به
نمادینبودن
میشود.
گردهماییهای
یادبود و
بناهای
یادگاری
خودانگیخته
در مکانهایی
به وجود آمدند
که به معترضان
شلیک شده یا
در آن جان
باختند، و طرحهای
گفتوگوی
آزاد شفاهی
(«جلسات
همسایهها»)
که هماینک در
صدها اجماع در
پارکها رخ میدهند،
به انواع شیوههای
خلاقانه،
اجرایی و
خودانگیخته
مطالبه فضای
شهری به مثابه
فضای آزادی
شکل میدهند
که در تقابل
با تلاشهای
دولت جهت
کنترل این چشماندازهای
شهری با
استفاده از
گازهای اشکآور
یا از طریق
ساخت پروژههای
مراکز خرید
قرار میگیرد.
در این
زمینه، فضای
عمومی، یک
میدان شهری
خالی نیست که
افراد در مسیر
کارشان یا در
مسیر قدمزنی
عصرگاهی از آن
عبور کنند.
فضای عمومی،
فضای
دموکراسی و
آزادی بیان
است، جایی که
افراد میتوانند
به معنای
واقعی کلمه
بوی آزادی را
استشمام کنند.
در طول
تظاهرات در
میدان تقسیم و
سایر مناطق
ترکیه در چند
هفته اخیر، کسانی
که میخواستند
فضای عمومی را
دریابند، میبایست
آن را تنفس میکردند،
فضایی آکنده
از طعم تُند و
سوزان گاز فلفلی
که پلیس،
سخاوتمندانه
آن را پخش
کرده بود.
پينوشت:
1- شکل
جدید
اعتراضات در
ترکیه. در
تاریخ 21 جولای 2013
در آنکارا
ساعت 9 شب،
مردم با
کوبیدن روی
قابلمهها،
ماهیتابهها
و به صدا
آوردن بوق ماشینها
صدای اعتراض
خود را باز هم
به گوش دولت
رساندند.
* عمر
حارمانشا،
استاد باستانشناسی
و مطالعات
باستان آسیای
غربی در دانشگاه
براون است. او
در حوزههای
باستانشناسی،
تاریخ
معمارانه و
فرهنگ مادی
خاورمیانه
کار و تدریس
میکند. از
جمله کتابهای
او میتوان به
«شهرها و شکلدهی
خاطره در خاور
نزدیک باستان»
اشاره کرد. علایق
دانشگاهی او
در زمینههایی
همچون فصل
مشترکهای
مکان و چشمانداز،
پرفورمانس،
دانش محلی،
خاطره جمعی و بومشناسی
سیاسی است.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
کتابخانه
سیار پارک گزی
اعتراض
با بوی دود و
کتاب
از
میدان تقسیم
فقط بوی دود و
خون و گاز اشکآور
نمیآید.
معترضان به جز
پرتاب سنگ و
شعاردادن
علیه اردوغان
کارهای دیگری
هم دارند، از
جمله کتاب خواندن.
تصویر روبهرو
کتابخانهای
است که با آجر
و سنگ و بلوکهای
خیابان ساخته
شده؛ همان سنگهایی
که در صورت
لزوم، خشم
معترضان و
خشونت پلیس را
پاسخ میگوید.
بنا بر گزارش
روزنامه
انگلیسیزبان
حریت، این
ابتکار توسط
خانه نشر سل،
یکی از ناشران
محلی، صورت
گرفته که از
دیگر ناشران
هم دعوت کرده
کتابهای خود
را به این
کتابخانه
اهدا کنند.
تاکنون بیش از
15 ناشر ترک در
شکلگیری این
کتابخانه
مشارکت کردهاند.
یکی از کنشهای
اصلی مقاومت
معترضان در
میدان تقسیم و
پارک گزی، جمعآوری
کتاب و خواندن
آن است، آنهم
جلو چشم پلیس.
خانه نشر سل
از دیگر
ناشران تقاضا
کرده به تشکیل
این کتابخانه
سیار کمک کنند
و با ارسال
کتابهایشان
حمایت خود را
از جنبش
اعتراضی نشان
دهند.
منبع : http://sharghdaily.ir/?News_Id=17604